دانشگاه ویسکانسین نخستین دانشگاهی است که در سال ۲۰۰۱ میلادی برای اولین بار جایزه ملی کیفیت مالکم بالدریج را در تاریخ آمریکا برد.این دانشگه به لحاظ تحقق معیارهای آموزشی برای عملکرد برتر بالاترین نشان را در مدیریت کیفیت دریافت کرد.
۲-۱۶٫آینده و روش های به کارگیری مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش:
آمریکا شبکه ای از افراد مشتاق و علاقمند به مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش را تاسیس کرده است که علاقمندان و پیشگامان این نهضت در راه تحقق و ترویج این فرهنگ کمک شایانی ارائه می کند.مواردی را که می توان در فرایند اجرایی مدیریت کیفیت فراگیر در کلاس مورد استفاده قرار داد به شرح زیر است.این نکات از اصول پیشنهادی دمینگ الهام گرفته شده اند:

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

 

دانشجویان به عنوان همکار در فرایند آموزش و یادگیری مشارکت داده شوند.

استاد و دانشجویان باید در شروع هر نیمسال تحصیلی در حصول اهداف و مقاصد مورد نظر به مباحثه و تبادل نظر پرداخته و ویژگی های یک آموزش خوب و انتظارات مورد نظر از فرایند یک یادگیری مطلوب را بررسی کنند.

تحقیقات هریس.جان دبلیو [۸۱]و باکت.جی مارک,[۸۲]نشان می دهد که شخص در سیستم رشد می کند و ارتقا می یابد.فرایند آموزش دانشجو نیز چنین است,اما در این سیر صعودی به نقطه ای می رسد که دیگر علاقه ای برای یادگیری موضوعات ویزه و تخصصی نشان نمی دهد.اینجاست که مهم ترین نقش و وظیفه ی مدرس یعنی برنامه ریزی در جلب مشارکت دانشجو در تداوم انگیزه برای یادگیری مشخص می شود.در واقع,افراد ذاتا علاقمند به یادگیری مطالبی هستند که احساس می کنند دانستن آنها لازم است.لذا یکی از روش های جلب مشارکت افراد می تواند در تلفیق ارائه مطالب با گزینه های واقعی و مطالعه موردی روی این گزینه ها باشد.
برای نیل به این مقصود باید به دو جنبه زیر توجه کافی شود:

 

 

ارائه و اجرای TQM به عنوان یک واحد درسی

به کار گیری مبانی مدیریت کیفیت فراگیر برای تدریس یا تحقیق سایر دروس

۲-۱۷٫مهم ترین جنبه های متصور در استقرار مدیریت کیفیت فراگیر در مراکز آموزشی عبارتند از:

 

 

آگاهی و فهم کیفیت

مدیریت رضایت یادگیرنده[۸۳](مشتری)

فرهنگ آموزش و تغییرات سازمان دهی شده[۸۴]

مدیریت حمایت از دانشجو(به عنوان مشتری)

مشکلات استخدام و توانمند سازی

کنترل فرایند[۸۵]

مدیریت فرایند تجارت[۸۶]

برنامه ریزی کیفیت راهبردی[۸۷]

سیستم های اطمینان از کیفیت و بازرسی

اندازه گیری میزان عملکرد

۲-۱۸٫مدیریت کیفیت و اثربخشی آن:
مدیریت کیفیت فراگیر یک فرهنگ مدیریتی [۸۸]است که پس از نهادی شدن ان در سازمان اموزشی به ابزاری برای بهره گیری و بهره برداری از کلیه منابع انسانی,مالی,فناوری و…تبدیل می گردد.هدف اساسی نظام مدیریت کیفیت فراگیر درگیر کردن کلیه کارگزاران آموزشی از مدیریت عالی تا پایین ترین سطوح با فعالیت های اموزشی اهداف و ماموریت سازمان آموزشی است.نظام مدیریت کیفیت فرآگیر با سازوکارهایی که فراهم می کند ساختارهای مناسبی برای بهره برداری از تجارب استعدادها,توان فکری و عقلی و منابع کالبدی سازمان آموزشی به دست می دهد و به صورت خودکار به مدیریت سازمان کمک می نماید تا از توان موجود توانمندی های نهفته کارگزاران آموزشی در آینده سازمان بهره برداری شود.رسالت مدیریت سازمان آموزشی بهره برداری از توان کارکنان است و این مهم در قالب نظام مدیریت کیفیت فراگیر به راحتی صورت می گیرد.مفهوم مدیریت کیفیت فراگیر نظام به کارگیری توانمندی های فکری و جسمی کارکنان در سطوح مختلف یک سازمان است.در مدیریت کیفیت فراگیر به جای اینکه مسئولیت آموزش و یادگیری و کیفیت فقط بر دوش یک نفر یا واحد خاصی باشد برعهده همه ی کارگزاران سازمان آموزشی است و با این نظر همه افراد را درگیر کار کرد و از توانمندی های مختلف کارکنان در سطوح مختلف بهره برداری می کند.مدیریت کیفیت فراگیر توان کارکنان را در تمام فعالیت ها و فرایندها به کار می گیرد و مشارکت را به صورت عملیاتی و ملموس تا عمق سازمان رسوخ می دهد.
۲-۱۹٫مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش عالی:برای اجرای موفق مدیریت کیفیت فراگیر در دانشگاه لازم است تا مشخصات اولیه زیر رعایت گردد تا بستر اولیه فراهم شود:

 

 

حمایت پیوسته و اشکار کلیه سطوح مدیریتی دانشگاه

شناسایی کلیه فرایندهای اصلی,پشتیبان و مدیریتی در دانشگاه,هدف گذاری و اندازه گیری آنها

آموزشهای مستمر برای کارکنان

کار گروهی در تمام بخشها و زمانها

مشخص کردن مسئولیت ها و اختیارات برای تمامی کارکنان

ارتباطات عمودی و افقی شفاف و حذف سلسله مراتب در جهت تشکیل مسطح

مورگتروید و مورگان یک مدل عملی را برای پیاده سازی اصول مدیریت کیفیت فراگیردر مدارس ارائه می دهند که به نظر می رسد در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی نیز کاربرد داشته باشد.این مدل مبتنی بر سه عنصر است:

 

 

اعتماد[۸۹]

تعهد رهبری[۹۰]

توانمند سازی

اعتماد پایه و اساسی است که به خیلی از جنبه های فرهنگ سازمانی بستگی دارد.
تعهد رهبری نسبت به مدیریت کیفیت فراگیر بایستی کاملا نمایان باشد.نمود مدیریت کیفیت فراگیردر تمام اعمال رهبر و در تمام زمان ها باید مشهود باشد.
تواناسازی از طریق تفویض اختیار و مسئولیت و آموزش قابل حصول است
معیارهای آموزشی برای عملکرد متعالی:
یکی از برنامه های مطرح مدیریت کیفیت در سطح جهانی علاوه بر مدیریت کیفیت بنیاد اروپا با نه معیار,برنامه ملی کیفیت ایالات متحده آمریکاست,که با نام مالکوم بالدریج در آمیخته است و هفت معیار دارد.سازمان هایی که به کیفیت و برتری در عملکرد و مبتنی بر این معیارها دست یابند با اهدای جایزه ملی کیفیت شناسایی می شوند و از آنها تقدیر می شود و از مزایای ارزشمند آن برخوردار می شوند.
معیارهای عمومی برای تمامی سازمانها یکسان در نظر گرفته شده است لیکن در هر بخش متناسب با ماهیت و نوع فعالیت آنها از مفاهیم و واژه های مختص آن سازمانها استفاده می شود.سازمانها و موسسات آموزشی برای سرآمد شدن و پیشی گرفتن از یکدیگر باید بتوانند در کسب قدرت رقابتی در بازار جهانی,امتیازات بالایی کسب کنند.
ضوابط بالدریج برای ارزیابی به معیارهای اصلی و فرعی(نسخه سال ۲۰۰۲) تقسیم می شوند که مجموع آنها برابر ۱۰۰۰ امتیاز است.این هفت معیار عبارتند از:

 

 

رهبری(۱۲۰ امتیاز)

برنامه ریزی راهبردی(۸۵ امتیاز)

دانشجویان,افراد ذی نفع و تمرکز بر بازار(۸۵ امتیاز)

اطلاعات و تجزیه و تحلیل(۹۰ امتیاز)

تمرکز بر اعضای هیئت علمی و کارکنان(۸۵ امتیاز)

مدیریت فرایند(۸۵ امتیاز)

نتایج عملکرد سازمانی(۴۵۰ امتیاز)

چهارچوب کلی این مفاهیم و شاخصها و ارتباط و یکپارچگی آنها در شکل نشان داده شده است.در ادامه عناصر پایه ای در نمودار زیر از بالا به پایین شرح داده شده است.
۲-۲۱٫مطالعات داخلی:
بهرامی و دیگران (۱۳۹۱) پژوهشی را با عنوان “رابطه ی مدیریت کیفیت فراگیر و مدیریت دانش از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی “را انجام دادند.روش بررسی این پژوهش توصیفی-همبستگی است. .روش نمونه گیری به صورت طبقه ای-تصادفی متناسب با حجم(۳۰۰نفر)بود.نتایج حاکی از آن است که در دانشگاه اصفهان به جز رهبری,برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت منابع انسانی و در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان,به جز تمرکز به مشتری,تحلیل اطلاعات,برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت فرایند,میانگین کلیه ی معیارهای مدیریت کیفیت فراگیر بیشتر از سطح متوسط بود؛همچنین در دانشگاه اصفهان میانگین همه ی مولفه های مدیریت دانش به جز پالایش دانش و در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان کلیه ی مولفه ها بیشتر از سطح متوسط بود و نتیجه:معیارهای مدیریت کیفیت فراگیر می تواند در راستای عملکرد صحیح سازمان موثر باشد و همچنین تاثیر آن بر مدیریت دانش نیز موجب افزایش کارایی سازمان می گردد.
عکس مرتبط با منابع انسانی
گل پرور و عریضی(۱۳۸۸) تحقیقی را با عنوان”روابط مستقیم و غیر مستقیم بین مدیریت کیفیت فراگیر و عدالت رویه ای ادراک شده با تعهد سازمانی”انجام دادند. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش,از تعدادی سازمان های ارائه دهنده ی خدمات در شهر اصفهان,۲۹۴ نفر به صورت تصادفی برای پاسخگویی به پرسشنامه های پژوهش انتخاب کردند. یافته ها حاکی از آن است که بین ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر و عدالت رویه ای با تعهد عاطفی رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد.نتیجه ی حاصل از تحلیل مسیر نیز نشان می دهد,تعهد دوامی دارای رابطه ی یک سویه و مستقیم وجود دارد.
علی محمدپور(۲۰۱۲) مقاله ای را با عنوان “اثرکارکردهای مدیریت کیفیت فراگیر بر عملکرد کیفیت و عملکرد نوآوری ” انجام داده است. این مقاله بر روی رابطه ی بین TQMبا عملکرد نوآورانه و با کیفیت بحث می کند. در این مطالعه حاضر شرکت ها در قالب تولیدی(۷۹٫۶ درصد),فن آوری اطلاعات(۶٫۲درصد) و خدماتی(۱۴٫۲درصد)می باشد.در مجموع ۲۶ پرسشنامه از ۱۰۴ شرکت معتبر برای تجزیه و تحلیل تجربی مطالعه جمع آوری شد. در این مطالعه نتایج تجزیه و تحلیل نشان می دهد که به موازات این حمایت تجربی رهبری مدیریت و مدیریت فرایند,ابعاد موثر بر مدیریت کیفیت هستند؛علاوه بر این جدا از مطالعات اخیر,از مدیریت تامین کننده و رویکرد سیستمی مدیریت,اثرات قابل توجهی یافت شد.بنابراین شرکت ها باید به مهم ترین فعالیت ها برای بهبود عملکرد با توجه به یافته های این مطالعه اهمیت دهند.
نصر آبادی و امامی,(۱۳۸۳) تحقیقی را تحت عنوان” بررسی کاربرد اصول موثر بر اجرای مدیریت کیفیت فراگیر در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از دیدگاه کارکنان و مدیریان” انجام دادند.در این پژوهش شش سوال پژوهشی با توجه به دیدگاه دمینگ در زمینه مدیریت کیفیت فراگیر طراحی شد.یافته ها حاکی از آن است که از دیدگاه کارکنان و مدیران اصل تعهدگرایی,اصل مشتری مداری,اصل مشارکت کارکنان,اصل استفاده مناسب و بجا از آمار و اطلاعات و اصل توانمندسازی و نهادینه کردن آموزش کارکنان,در دانشگاه علوم پزشکی در حد ضعیفی استفاده شده است و اصل بهبود مستمر در کار در دانشگاه علوم پزشکی در حد مطلوب به کار رفته است.
نادری و دیگران,(۱۳۸۵) تحقیقی را تحت عنوان “بررسی میزان کاربست برخی از شاخص های مدیریت کیفیت فراگیر در دانشگاه اصفهان از نظر اعضای هیئت علمی و دانشجویان” انجام داده اند.که به بررسی سه اصل (مشتری گرایی,مشارکت فراگیر,بهبود مستمر) پرداخته است. نتایج نشان داده که میزان مشارکت اعضای هیئت علمی در بهبود فرایند آموزش و میزان مشارکت آنان در همایشهای علمی و پژوهشی بیشتر از سطح متوسط بود در حالی که میزان تامین رضایت اعضای هیئت علمی در راستای بهبود فرایند آموزش,ارائه خدمات علمی و پژوهشی و همچنین میزان استقبال دانشگاه از مشارکت اعضای در بهبود فرایند آموزش و پژوهش و میزان توسعه همکاری اعضای با سایر سازمانها توسط مدیریت دانشگاه کمتر از حد متوسط نشان داده شد.

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 09:11:00 ب.ظ ]