موج سوم: نوآوری صنعتی
نگرش نوآوری صنعتی توسط فریمن بین سال های ۱۹۸۰-۱۹۷۰ مطرح گردید. مشخصات این نگرش انجام تحقیقات پایه، اختراع، توسعه و نوآوری است. فریمن از جمله ویژگیهای نوآوری در این دوره را، فزاینده بودن آن اعلام میدارد که این موضوع به دلیل امکانات تولید بهتر در دوران صنعتی، فرصتهای بیشتری برای خلق ایده های جدید و نیازهای فزاینده جوامع بشری ایجاد مینماید (شهرآرای،۲۲:۱۳۷۵).
موج چهارم: نظام نوآوری
در سالهای ۱۹۸۷-۱۹۹۷ بر نظامهای نوآوری تاکید بیشتری شده است ، به گونهای که فریمن نظام نوآوری را، شبکهای از سازمانها برای تحقق تکنولوژی معرفی مینماید و در سال ۱۹۹۲ OECDنوآوری تکنولوژی را تولید و فرایند جدید و تغییرات چشمگیر در نوآوری شامل مجموعهای از فعالیتهای علمی، تکنولوژی، سازمانی، مالی و تجاری، تعریف مینماید. در مرحله بعد در سال ۱۹۷۹، OECD نوآوری را شامل فعالیتهای R&D، کسب دانش، کسب تجهیزات، تدارکات تولید و بازاریابی و … میداند و آن را به سه نوع نوآوری فنی و تکنولوژیکی، نوآوری غیر تکنولوژیکی، نوآوری صنعتی تقسیم مینماید. در این تقسیم بندی منظور از نوآوری غیر تکنولوژیک، نوآوری سازمانی و نوآوری مدیریتی است(شهرآرای، ۲۲:۱۳۷۵).
موج پنجم: نوآوری علمی( ۱۹۹۳)
نوآوری علمی عبارت است از ایجاد، ارزیابی، مبادله و کاربرد ایده های جدید به منظور برتری یافتن بنگاه های اقتصادی در بازار کالا و خدمات، که منجر به شکوفایی اقتصاد ملی و توسعه اجتماعی میشود و شامل مراحل زیر است:
عکس مرتبط با اقتصاد
فرایندهای کسب دانش علمی جدید از طریق
۱- فعالیتهای تحقیق و توسعه؛
۲- فرایندهای کسب و ایجاد دانش جدید برای منافع اقتصادی و اجتماعی؛
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۳-نوآوری علمی در فرایندهای تولید، توزیع و کاربرد دانش ؛
۴-نظام نوآوری علمی ملی (شهرآرای ،۲۲:۱۳۷۵).
۲-۲-۱۴- مدلهای نوآوری سازمانی
۲-۲-۱۴-۱- مدل آبرنسی کلارک[۴۱]:
این مدل، علت اینکه چرا شرکتهای فعلی ممکن است در مواجهه با برخی نوآوری های “بنیادی” موفقتر از شرکتهای جدید عمل کنند را تشریح میکند. این مدل پیشنهاد میکند که عملاً دو نوع دانش وجود دارد که یک نوآوری را پدید میآورد ، دانش بازاری و دانش تکنولوژیکی. بدین ترتیب، قابلیت‌های تکنولوژیکی شرکت میتواند منسوخ گردد ، در حالی که قابلیت‌های بازار دست نخورده باقی بماند. اگر چنین قابلیت‌های بازاری مهم بوده و دستیابی به آنها کار دشواری باشد، در این صورت، شرکتی که قابلیت‌های تکنولوژیکی آن از بین رفته میتواند از قابلیت‌های بازاری به جهت برتری برای شرکت استفاده کند. مدل مورد بحث با تمرکز نوآوریها را براساس تأثیر آنها بر دانش بازاری و تکنولوژیکی سازنده ها طبقه بندی مینماید. زمانی نوآوری منظم است که بتواند قابلیت‌های بازاری و تکنولوژیکی موجود سازنده را حفظ کند و هنگامی مناسب است که قابلیت‌های تکنولوژیکی را حفظ و قابلیت‌های بازاری را منسوخ نماید، این نوآوری هنگامی انقلابی است که قابلیت‌های تکنولوژیکی را منسوخ و قابلیت‌های بازاری را ارتقا بخشد و زمانی معماری محسوب میشود که هم قابلیت‌های بازاری و هم تکنولوژیکی منسوخ شوند. نکتهای که در این مدل مطرح است این است که دانش بازاری میتواند به همان اندازه دانش تکنولوژی حایز اهمیت باشد (محمدی،۵۲:۱۳۸۵).
۲-۲-۱۴-۱ – مدل هندرسون کلارک[۴۲]
هندرسون و کلارک در مورد اینکه چرا برخی از شرکتهای فعلی در ارتباط با “نوآوریهای تدریجی”مشکلات زیادی دارند بحث کرد هاند. آنها با بهره گرفتن از تحقیقات خویش اعلام نمودند چون کالاها معمولاً با بهره گرفتن از مؤلفه های مرتبط با یکدیگر ساخته میشوند، تولید آنها نیز مستلزم دو نوع دانش است که عبارتند از: دانش مؤلفه ها و دانش ارتباطات بین آنها، که به عنوان دانش معماری از آن یاد میکنند. بدین ترتیب ، نوآوری میتواند بر دانش مؤلفه ها یا دانش معماری و یا هر دو آنها تأثیرگذار باشد و با توجه به شرکتی که آنها را به کار میگیرد، نتایج متفاوتی از خود برجای گذارد. این محققان در بحث خود پیرامون توصیف چهار نمونه از مؤلفه های نوآوری(شکل۲-۱) اظهار میدارند: “چنانچه نوآوری هم دانش مؤلفه ها و هم دانش معماری را ارتقا بخشد، این نوآوری تدریجی نامیده میشود . چنانچه نوآوری دانش مؤلفه ها و ساختمانی را از بین ببرد، این نوآوری بنیادی نامیده میشود “. در آخرین مرحله از نوآوری که دانش مؤلفه ها از بین برود اما دانش معماری ارتقا یابد، این نوع نوآوری ، پودمانی نامیده میشود. ممکن است اشتباهاً به جای نوآوری تدریجی، نوآوری معماری مطرح گردد. در حالی که دانش مؤلفه ها جهت بهره برداری از نوآوریها تغییر نکرده است ، بلکه دانش معماری تغییر کرده است. غالباً دانش معماری ضمنی و تلویحی است و در خط مشیها و امور جاری سازمان گنجانیده شده است که امکان تغییرات و پاسخگویی به آنها را دشوار میسازد (محمدی، ۱۳۸۵).
ارتقا یافته
ارتقاء یافته
از بین رفته

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

معماری تدریجی
از بین رفته
بنیادی پودمانی(مدولار)

شکل۲-۱: نوآوری های معماری هندرسون و کلارک(۱۹۹۶)
۲-۲-۱۵- ویژگیهای سازمان های نوآور
۱-ساختار سازمانی خلاق: یکی از مهمترین عوامل تسهیل و تقویت خلاقیت و نوآوری در سازمان ساختار مناسب و تشکیلات متناسب با اهداف است. ساختار سازمانی راه و شیوهای است که به وسیله آن فعالیتهای سازمانی، تقسیم سازماندهی و هماهنگ میشوند. سازمانها ساختارهایی را به وجود میآورند تا فعالیتهای عوامل انجام کار را هماهنگ کرده و اعمال اعضای را کنترل کنند. همه سازمانها برای بقا نیازمند اندیشه های نو و نظرات بدیع و تازهاند. ساختار سازمانی و نیروی انسانی دو پایه اصلی یک سازمان را تشکیل میدهند و برای به وجود آمدن یک سازمان هر دو باید وجود داشته باشند. هر سازمانی میتواند با اصلاح ساختار خود و افزایش خلاقیت نیروی انسانی و سازمانی خود باعث بالا رفتن عملکرد و بهره وری شود و در جهت رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده خویش گام بردارد. ساختار سازمان، وسیلهای است که مدیریت میتواند با بهره گرفتن از آن به هدفهای خود دست یابد. از آنجا که استراتژی کلی سازمان تعیین کننده هدفها است، بنابراین، باید بین استراتژی و ساختار، رابطهای نزدیک وجود داشته باشد. برای افزایش خلاقیت و نوآوری، معقول این است که سازمانها استراتژی مبتنی بر نوآوری (تنوع ) را اتخاذ کنند. استراتژی مبتنی بر نوآوری، به ابتکار عمل و خلاقیتی منحصر به فرد استوار است. این نوع استراتژی برای ایجاد بازار و عرضه کالای منحصر به فرد، از راه تنوع بخشیدن به محصول تلاش میکند و معمولاً در این استراتژی سازمان به ویژگیهای نوعی محصول ابتکاری و تبلیغات دامنهدار روی منحصر به فرد بودن آن تکیه میکند ( اعرابی،۳۶:۱۳۸۶). بدیهی است همه شرکتها نباید در صدد نوآوری و عرضه محصول یا خدمت جدید باشند. اگر یک استراتژی برای یک شرکت بین المللی مناسب باشد، لزوماً برای یک شرکت کوچک که مجله منتشر میکند مناسب نخواهد بود هر سازمانی بسته به ساختار خود، خلاقیت را به نوعی نهادینه میکند( ال دفت،۳۲۴:۱۳۸).
۲-۲-۱۶- فرایند نوآوری در سازمان
معمولاً در سازمان نوآوری به صورت اقدامات متوالی یا از مجرای مراحل پیاپی صورت میگیرد. مراحل لازم برای نوآوری موفقیتآمیزاست.
برای اینکه فرایند نوآوری به صورت موفقیتآمیز به اجرا درآید، مدیران باید نسبت به این امر اطمینان حاصل کنند که مراحل مورد نظر به ترتیب در سازمان رخ دهد. اگر در آن فریند یکی از مراحل اجرا نشود یا یکی از ارکان وجود نداشته باشد، فرایند نوآوری با شکست روبرو خواهد شد.

 

 

نیاز: نیاز برای تغییر و نوآوری زمانی به وجود میآید که مدیران نسبت به عملکرد جاری سازمان باشند وجود چنین مسئلهای باعث میشود که مدیران در پی روش های تازه آگاه گردند.

نظر یا ایده: نظر یا ایده ارائه راه جدیدی برای انجام دادن کارهاست. این نظر یا ایده میتواند به صورت الگو، طرح یا برنامهای باشد که یک سازمان باید آن را به اجرا درآورد یا امکان دارد به صورت دستگاهی جدید، محصولی تازه یا روش جدید برای نظارت بر امور یا شیوه مدیریت بر سازمان باشد. یک ایده یا نظر ممکن است در درون سازمان ارائه شود یا از خارج به داخل سازمان رسوخ کند. معمولاً نظر یا ایده بیش از اینکه مورد قبول سازمان قرار گیرد باید با نوع نیاز مورد نظر مقایسه شود یعنی بتواند آن را ارضا کند.

پذیرفتن: پذیرفتن به مرحلهای گفته میشود که مدیران یا تصمیمگیرندگان درصدد برآیند نظر یا ایده پیشنهادی را به اجرا درآوردند. برای اینکه یک تغییر در سازمان ایجاد شود مدیران و کارکنان باید آن را تایید و از پدیده جدید حمایت کنند.

اجرا: مرحله اجرا زمانی است که اعضای سازمان به یک ایده، روش یا رفتار جدید جامه عمل میپوشانند. در این مرحله احتمالاً شرکت باید مواد، وسایل یا ماشین آلات لازم را خریداری کند و کارکنان دوره های آموزشی جدید را طی کنند تا بتوانند ایده یا نظر جدید را اجرا در آورند. مرحله اجرا اهمیت بسیار زیادی دارد زیرا بدون آن مراحل مراحل پیشین بیهوده است.

منابع: برای ایجاد نوآوری، منابع انسانی لازم است و باید فعالیتهایی صورت گیرد. نوآوری به خودی خود صورت نمیگیرد بلکه مستلزم صرف وقت و منابع است، هم برای ارائه ایده جدید و هم برای جامع عمل پوشانیدن به آن.

کارکنان و اعضای سازمان در راستای تامین این دو نیاز باید انرژی لازم را به مصرف برسانند یا آن را تامین کنند. اکثر طرحهای نو به چیزی بیش از بودجه تخصیص یافته نیاز دارند و از این بابت باید درصدد تامین منابع خاص برآمد. در رابطه با شکل ۲-۲ گفتنی است که نیاز و ایده های جدید به صورت همزمان در نخستین مرحله شروع نوآوری قرار گرفتهاند. این بدان معناست که هر یک از آنها ممکن است در مرحله شروع نوآوری قرار گیرند. برای مثال بسیاری از شرکتها، سیستم کامپیوتری دیجیتال را پذیرفتهاند زیرا چنین به نظر میرسد که بتوان بدین وسیله کارایی را افزایش داد. از سوی دیگر کشف واکسن آبله برای این بود که یک نیاز بسیار شدید تامین گردد(دفت، ۱۳۷۴: ۴۹۱).
شکل۲-۲: فرایند یک نوآوری موفقیتآمیز
۲-۲- ۱۷- مفهوم عملکرد بانکی
مفهوم عملکرد، با کارایی[۴۳] و اثربخشی[۴۴] تعریف شده است، چون اثربخشی بیانگر میزان دستیابی به اهداف است و کارایی به این موضوع اشاره دارد که منابع از نظر اقتصادی، چگونه برای کسب هدف بکار رفتهاند و میتوان آنها را دو بعد مهم عملکرد دانست، یعنی هم علل داخلی(کارایی) و هم دلایل خارجی (اثربخشی) برای بخشهای خاص عملکرد، میتوانند وجود داشته باشند. از اینرو، عملکرد تابعی از کارایی و اثربخشی فعالیتهای صورت گرفته است. بانکها برای دستیابی به عملکرد بهتر، باید از شاخصهای پیشرو یا آیندهنگر[۴۵] استفاده کنند. شاخصهای پسرو یا گذشتهنگر[۴۶] تنها وقایع تاریخی را بیان میکنند، در حالیکه شاخصهای آیندهنگر، باعث مهیا شدن شرایط برای پرورش عملکرد میشوند(کروس و لینچ[۴۷]، ۱۹۹۱).
در نظام بانکی ایران تجهیز منابع با توجه به قوانین بانکداری اسلامی از دو طریق انجام میشود:
از طریق جذب سپرده های قرض الحسنه جاری و پس انداز، که منابع مالکانه نامیده میشوند.
از طریق جذب سپرده های مدتدار، که منابع وکالتی نامیده میشوند.
در عصر حاضر، به دلیل وجود رقابت بین بانکها و مؤسسات مالی برای جذب بیشتر منابع، تسلط بر مؤلفه های مؤثر بر تجهیز منابع مالی اهمیت ویژهای یافته است. جذب منابع مالی علاوه بر اینکه مهمترین رسالت بانک میباشد، تأثیر مهمی در تنظیم صحیح گردش پول و استقرار یک نظام پولی و اعتباری صحیح و متناسب با برنامههای بلندمدت و کوتاه مدت کشور دارد (هدایتی، ۱۳۸۳).
موفقیت یا عدم موفقیت بانک را به دور از عملکرد مدیران نمیتوان تصور نمود. بانکی میتواند موفق باشد که از مدیران شایسته، ابزارهای متنوع و امکانات و پتانسیل موجود خود در راستای پیروزی مجموعه بهره مند شود. عواملی که منجر به توفیق بانک میشوند، استفاده از فناوری اطلاعات، بازاریابی، مشتری مداری به معنای واقعی آن و پرهیز از یدک کشیدن این شعارهاست. مدیران بانک باید توانایی تشخیص فرصتهای جدید بازار را داشته باشند و برای رسیدن به این توان، حتما کارشناسان و متخصصان ویژه و حرفهای باید در خدمت مجموعه باشند. بانکها با بهرهمندی از مدیران شایسته و منابع انسانی تحصیل کرده، میتوانند ارتباط دایمی با مشتریان و بازار داشته باشند و با ایجاد تغییرات و تحولات، جامعه را زیر ذره بین قرار دهند.
نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات
در نظام نوین مدیریت، سه بعد استراتژی، تأیید تمرکز و سازمان وجود دارد. این استراتژی است که متعاقباً به سطوح عملیاتی مانند عملکرد بازار، رضایت مشتریان، عملکرد اجتماعی، اعتماد و پذیرش، عملکرد محیطی، مالی و اهداف و نتایج آن منتهی میشود. برخی از بانکها توانستهاند با بکارگیری اینگونه سیاستها، در جایگاه برتر نظام بانکداری کشور قرار گیرند.
۲-۲-۱۸ -مدل عوامل مؤثر بر بهبود عملکرد بانکها
درا ین بخش با تکیه بر نتایج بدست آمده از تحقیقات انجام شده، به ارائه مواردی جهت بهبود عملکرد بانکها پرداخته خواهد شد.
۱) تجهیز منابع پولی در بانکداری نوین:
تجهیز منابع پولی از همان ابتدا که بشر به زندگی اجتماعی روی آورد و داد و ستد و مبادله کالا را شروع کرد، آغاز شد و همواره اصلیترین وظیفه سیستم بانکی بوده است. بدین ترتیب، بانکها سپرده های مازاد در دسترس مردم را جمعآوری میکردند و با دادن وام به افراد نیازمند، وظیفه سنتی خود، یعنی واسطهگری را میان سپرده گذاران و وام گیرندگان ایفا میکردند. در عصر حاضر، مؤسسات مالی و بانکها برای تجهیز منابع مالی نیاز به تغییرات اساسی در محصولات و خدمات خود دارند و با خدمات ساده و ساختار سنتی بانکداری واسطهگری نمیتوانند در عرصه های جهانی به تجهیز منابع بپردازند.
در بانکداری نوین، بانکها در زمینه های مالی غیربانکی خدمات متعددی را به مشتریان ارائه میدهند و ارائه خدمات نوین مانند بانکداری سرمایه گذاری، انجام امور بیمه و مسکن و تولید باعث شده است تا منابع جدیدی به سوی بانکها سرازیر شود. در واقع، در بانکداری نوین، بخش عمدهای از منابع از طریق فعالیتهای غیربانکی به دست میآید(اکرامی، ۱۳۸۹).
۲-۲-۱۹- مؤلفه های افزایش قدرت بانکها در جذب منابع مالی
۲-۲-۱۹-۱- (فناوری) اطلاعات و ارتباطات:
در بخش بانکداری، نوآوریهای جدید مانند پول الکترونیکی، پایانههای انتقال، دریافت و پرداخت اتوماتیک، بانکداری مجازی و بانکداری اینترنتی لحظهای، تحول عظیمی را در این بخش ایجاد کردهاند و باعث ارتقای کارایی، بهره وری، سرعت در برقراری ارتباطات و کاهش هزینه های عملیاتی برای بانکها شدهاند.
لذا بانکها برای کسب مزیت رقابتی در عرصه های بازارهای مالی برای جذب منابع مالی باید از بانکداری الکترونیکی و تکنولوژی مربوطه استفاده کنند. در ایران مهمترین چالشی که بانکداری الکترونیکی با آن روبروست، نبودن فرهنگ استفاده از این تکنولوژی و حاکم بودن تجارت سنتی میباشد که میتوان با اشاعه چنین فرهنگهایی روند رو به رشدی را برای توسعه بانکداری مهیا نمود.
۲-۲-۱۹-۲-مهارتهای نیروی انسانی:
در بانکها و مؤسسات مالی، بیشتر خدمات توسط نیروی انسانی ارائه میشود و تجهیز منابع در سطح استانداردهای جهانی، مستلزم داشتن کارکنانی ماهر و آموزش دیده است. در بعد فنی، کارکنان باید توانایی استفاده از تکنولوژی جدید را داشته باشند و در شغل خود حرفهای باشند، در بعد انسانی هم کارکنان باید بتوانند به بهترین نحو با مشتریان در تعامل و ارتباط باشند و در بعد ادراکی نیز نیروی انسانی شاغل باید به شناسایی، تجزیه و تحلیل و حل منمودارات مشتریان بپردازد.
۲-۲ -۱۹-۳-تنوع خدمات بانکی:
بانکها برای ارائه خدمات نوین و محصولات جدید، نیاز به بازاریابی نوین علمی دارند.
شناسایی مشتریان و نیازهای متنوع آنها، با بازاریابی نوین امکان پذیر است. در بانکداری نوین، بانکها برای شناسایی مشتریان و نیازهای آنها دست به بازاریابی تک به تک و بازاریابی براساس پایگاه داده ها میزنند. بازاریابی تک به تک، یعنی ایجاد و مدیریت رابطه فردی با تک تک مشتریان. امروزه به دلیل بهره گیری از فناوری رایانهای، بازاریابی تک به تک در مقیاس وسیعی قابل اجرا و اقتصادی است. تکنولوژی پایگاه داده ها نیز این امکان را به بانکها میدهد که رد تک به تک مشتریان خود را دنبال کنند. بانک فورتیس[۴۸] که بزرگترین بانک بلژیک است، دارای یک پایگاه داده های غنی است که اطلاعات مشتریان در آن وجود دارد. استفاده بانکها از تکنولوژی جدید داده ها به آنان این امکان را داده است که در بازاریابی، موفقیت بیشتری کسب کنند؛ بنابراین، با بازاریابی مناسب و علمی، میتوان استراتژیهایی را به کاربرد که محصول مناسب را در زمان مناسب با ابزاری مناسب به مشتری ارائه دهد. قطعاً بدون بازاریابی و شناسایی نیازهای متنوع مشتریان، تجهیز منابع مالی مطابق استانداردهای جهانی امکان پذیر نخواهد بود.
یکی دیگر از چالشهایی که بانکداری ایران با آن روبروست، نداشتن بازاریابی بانکی مناسب است. این نقصان منجر به ارائه خدمات مشابه و یکنواخت بدون توجه به نیازها و خواسته های مشتریان میشود.

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 10:44:00 ب.ظ ]