به هرحال، مقام معظم رهبری، دربیانات خود دردیدار اعضای نیروی هوایی ارتش درروز نیروی هوایی درتاریخ ۱۹/۱۱/۱۳۷۱ دو نوع زندگى را براى آحاد بشر برشمرده‌اند؛ یک زندگى، زندگى براى نیازهاى مادى شخص است که درراه زندگی کار و تلاش می‌کند و درواقع، به جنبه مادیت زندگی توجه بیش‌تری دارند و یا این که تمام زندگی را ازاین جنبه می‌نگرند و تمام شئونات زندگی خود را اعم از: تحصیلات، کار و تلاش درجهت دست‌یابی به مطامع دنیوی برنامه‌ریزی می‌نمایند که البته ایشان تأکید می‌کنند این گونه زندگی برای افراد هوشمند تعجب‌انگیز است.
رهبری انقلاب ویژگی این‏گونه زندگى کردن را تلخ و ناگوار معرفی کرده‌اند و معتقدند صرف نظر ازمحاسبه‏ى الهى و آخرتى -که بعضى به آن اعتقاد دارند و بعضى ندارند- دشوارى‌های بزرگى پیش روی آنان قراردارد؛ به گونه‌ای که اگر فرض کنیم حتی همه‏ى این تلاش‌ها با موفقیت توأم گردد، و انسان با این دیدگاه به مطامع دنیوی اعم ازمال و ثروت و لذت بردن ازشهوت و… برسد، زمانی که وی احساس کرد که به سراشیب عمر افتاده و به اواخر عمرش نزدیک مى‏شود، به پشت سر که نگاه مى‏کند همه‏اش حسرت است؛ دراین راستا مقام معظم رهبری معتقد است: «انسان تا جوان است این را نمى‏فهمد؛ چون همه چیز را پیش روى خود مى‏بیند و فکر مى‏کند که به این لذات خواهد رسید. اما وقتى از جوانى عبور کرد و به آن طرف سراشیبى رسید، پشت سر را که نگاه مى‏کند، مى‏بیند با از دست رفتن عمر، همه چیز از دست رفته است. حسرت بالاتر، در لحظات آخر عمر است: حس مى‏کند همه‏ى این زحمات هیچ شد، پوچ شد و از دست رفت. آن لحظه‏هاى لذت، آن نعمت، آن مکنت، همه از دست رفت. این، عیب بزرگ این‏گونه زندگى کردن است. یعنى زندگى به مجموعه‏اى از حسرت‌ها تبدیل مى‏شود؛ البته حسرت بزرگ، در قیامت است. خداى متعال مى‏فرماید: «و انذرهم یوم الحسره» آن‏ها را از روز حسرت بیم بده، که نگاه مى‏کنند و زندگى را از دست رفته مى‏بینند».
حضرت آیت الله خامنه‌ای، نوع دوم زندگى را هدف‌مند کردن آن دانسته‌اند و این هدف را صرفاً الهی معرفی نکرده و اهداف مادی را که به کل جامعه یا بشریت مرتبط باشد، هم درنظر گرفته‌اند؛ که بالطبع اگر اهداف مادی با این ویژگی مدنظرباشد، چه بسا تلاش دراین هدف، انسان را ازمسایل شخصی خود نیز مقداری بازدارد که البته حسن بزرگ آن دردست‌یابی به موفقیت است.
به هرحال، رهبری انقلاب اسلامی کار براى اهداف عالى را با موفقیت قرین دانسته‌اند، و معتقدند که خداى متعال در قوانین آفرینش این گونه مقررفرموده‌اند که هرکس حتى براى هدف‌هاى دنیایى سعی و تلاش نماید، خداوند او را به آن هدف‌ها خواهد رساند؛ «مگر آن‌که در خود کار، خللى وجود داشته باشد که این، به خود انسان برمى‏گردد. و الّا اگر کار براى هدف، با اصول درست انجام گیرد، دست یافتن به آن هدف، قطعى است؛ در این نوع زندگى، هرچه مى‏گذرد انسان احساس مى‏کند که عمرش تلف نشده است؛ چون براى یک هدف عالى زحمت کشیده است. اگر این هدف یک هدف الهى باشد؛ به بشریت برگردد، به آرمان‏هاى خدایى برگردد، به صلاح و خیر بشر برگردد، به استقرار عدالت و به مبارزه با ظلم و جور مربوط شود، احساس مى‏کند که به هدف نزدیک‏تر شده است. در پایان راه هم وقتى به پشت سر خود نگاه مى‏کند، مى‏بیند فرسنگ‌ها به هدف نزدیک شده است. لذا حسرت ندارد و احساس لذت مى‏کند. این، زندگى واقعى است؛ زندگى‏براى آرمان‏ها و هدف‌هاى والا».
البته مقام معظم رهبری هم درسخن‌رانی مورد اشاره و هم درسایربیانات‌شان زندگی را میدان مبارزه و جهاد دانسته‌اند که انسان‌ها درطول عمر و زندگی خود با مظاهر مختلف ازدشمن بیرونی گرفته تا دشمن درونی و هواهای نفسانی و چالش‌های متعدد زندگی مبارزه نماید؛ البته این مبارزه کوچک و بزرگ دارد؛ شخصی و عمومی دارد؛ جهت گیری انسانی و ضدانسانی‌اش متفاوت است؛ به طوری که انسان راهی را انتخاب می‌کند و درآن راه مشغول چالش و مبارزه می‌شود[۲۰]؛ ایشان دراین راستا به جمله‏ى معروفى ازفرمایشات امام حسین «علیه‏السّلام»استناد نموده که ‏فرموده‌اند: «انما الحیاه عقیده و جهاد.» و زندگی را عقیده و جهاد و مبارزه معرفی کرده‌اند و افزوده‌اند که رسالت اسلام هدف‌مند نمودن انسان‌هاست و این که آنان را به سمت آرمان‏هاى والا و زیباى بشرى به حرکت وادارد (همان).
آن چه که به عنوان جمع‌بندی نظرات ایشان درخصوص فلسفه زندگی می‌توان گفت: این است که ایشان معتقد است: «حقیقت قضیه این است که زندگى انسان، وقتى معنى پیدا مى‏کند که این زندگى در راه یک هدف مقدس مصرف شود. زندگى‏اى که هدفى مقدس و الهى را دنبال نمى‏کند و این حیات و سرمایه، در همین مدت کوتاه که در دست ماست، صرف این مى‏شود که به ما خوش بگذرد، زندگى ضایع‏شده‏اى است»[۲۱].
البته ایشان درهمین سخن‌رانی، ضمن اشاره به این که زندگی صرفاً مادی را خسران بزرگی دانسته‌اند، هدف الهی را عالی‌ترین هدف زندگی معرفی کرده‌اند ومعتقدند: «در چنین راهى است که اگر انسان یک‏قدم جلو برود؛ تلاش خالصانه و مخلصانه‏اى انجام دهد؛ فداکارى کند؛ حتى اگر زحمت و رنجى به او رسید و ناکامى ظاهرى‏اى نصیبش شد تحمل کند، در دل و در محاسبه‏ى الهى، شاد و خشنود است؛ چون احساس مى‏کند طبق آن‌چه که وظیفه‏ى او بوده، به سمت آن اهداف عالى، تلاش و حرکت کرده است. این تلاش، فى‏نفسه داراى ارزش است؛ اگرچه انسان را دایماً به هدف هم نزدیک مى‏کند»[۲۲]
۳- معنای زندگی
با توجه به مشخص شدن فلسفه زندگی، مقام معظم رهبری، زندگی را این گونه معنا نموده است:
«زندگى، یعنى این‌که ما این هدف‌ها (الهی) را ترسیم کنیم و ارزش‌هایى را که براى ما عزیز و محترم است، مشخص کنیم و بعد با همه‏ى قوا بکوشیم؛ اصلًا زندگى جز این معنى ندارد؛ و الّا اگر انسان از ارزش‌هایى آن ارزش‌ها هرچه مى‏خواهد باشد خالى باشد، به یک جماد تبدیل خواهد شد؛ یا یک حیات نباتى خواهد داشت؛ جذب کن و رشد کن؛ یا احیاناً یک حیات حیوانى خواهد داشت؛ جذب کن و رشد کن و باز تلاش کن براى این‌که گیر بیاورى، تا مجدداً جذب کنى و رشد جسمانى و مادّى کنى! این‏ها که ارزشى ندارد؛ این زندگى، انسانى که نیست.
این حرفى که مى‏زنم، مخصوص ما هم نیست؛ این‏طور نیست که من بخواهم ادعا کنم، یا هرکسى بخواهد ادعا کند که این مربوط به یک محدوده‏ى خاص جغرافیایى یا محدوده‏ى خاص اعتقادى است؛ اصلًا براى هوشمندان عالم، زندگى جز این معنایى ندارد؛ فکرى مى‏کنند، هدفى ترسیم مى‏کنند و به شوق آن هدف، تلاش مداومى را ادامه مى‏دهند و پى‏مى‏گیرند؛ هرچه هم آن تلاش سخت‏تر باشد و بیش‌تر عرق آدم را در بیاورد، بعد از این‌که این تلاش انجام شد، آدم خوشحال‏تر است.
شما اگر یک روز ورزش سنگینى بکنید، بعدش احساس رضایت بیش‌ترى مى‏کنید. علاوه بر اینکه خود آن ورزش هم تأثیرى در جسم شما مى‏گذارد و نشاطى به شما مى‏دهد که طبیعى و قهرى است و دست شما نیست چه بخواهید و چه نخواهید، ورزش در جسم شما اثر مى‏گذارد یک چیز دیگر هم هست، و آن این‌که شما احساس مى‏کنید که امروز کار بیش‌ترى کرده‏اید. یک روز وقتى شما یک برنامه‏ى خوب تنظیم مى‏کنید، یک اجراى خوب دارید، یک کار جدید مى‏کنید، خوشحال‏ترید. یک روز وقتى شما یک ساعت بیش‌تر وقت‌تان را مصرف مى‏کنید، البته از روى اختیار، نه از روى اجبار؛ کار اجبارى این خواص را ندارد آخر سر مى‏گویید امروز یک ساعت بیش‌تر ماندم؛ یعنى یک خشنودى از خودتان و از کار خودتان دارید. بنابراین، هرچه این تلاش سخت‏تر، سنگین‏تر، پی‌گیرتر و به نظر خود آدم درست‏تر باشد، انسان خوشحالی‌اش هم بیش‌تر است؛ این یک اصل کلى است؛ این مخصوص ایران و توران و شرق و غرب عالم نیست؛ همه جا همین‏طور است؛ هرجا که یک‏مشت اندیش‌مند دارند زندگى مى‏کنند»[۲۳].
رهبری انقلاب اسلامی معقتد است: معنای زندگی یعنی این که ازکلیه امکانات خدادادی اعم ازقوت جسمی و روحی و ارادی و آن چه که خداوند متعال دراختیار انسان قرارداده است، درراه اعلای کلمه ی حق استفاده نمای و درنهایت درصدد زنده نگه داشتن حق باشد که دراین راستا به مجاهدت‌های حضرت علی «علیه‌السلام» نموده و گفته است که حق باقدرت اراده و بازو و جهاد امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» زنده و پاینده گردید[۲۴].
نکته‌ی قابل تأملی که مقام معظم رهبری اخیراً درسفرشان به خراسان شمالی درجمع جوانان بیان کردند، عبارتست از: « فرهنگ زندگی، متأثر ازتفسیر ما اززندگی است و هرهدفی را برای زندگی تعیین کنیم، سبک خاصی را به همراه می‌آورد»[۲۵] بنابراین، هدف درزندگی با انتخاب سبک زندگی رابطه‌ی مستقیم دارد.
۴- نقش دین درزندگی
براساس تحقیقات متعددی که پیرامون نقش دین درزندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها انجام شده است، دین ازجایگاه قابل توجهی برخوردار است؛ به طوری که درفصل دوم به بخشی ازآن موارد اشاره گردید؛ ازجمله این که وارنر درقالب بررسی سبک زندگی یانکی سیتی، علاوه برنحوه گذران اوقات فراغت، تفریحات و سلیقه‌های ورزشی، به تفاوت‌های دینی و چشم اندازهای اخلاقی، پرداخته است یا براساس نظرات میگل و یوهانسون و برخی محققان، ارزش‌های تفاوت‌های دینی و اخلاقی درچگونگی سبک زندگی و مؤلفه‌های آن بسیار تأثیرگذار است(Mckee,1969:275)
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
مقام معظم رهبری دربیانات متعدد خود که ما به برخی ازآن موارد اشاره می‌کنیم، به نقش دین اسلام درزندگی پرداخته است؛ ازجمله این که بیان داشته است: «اسلام فقط براى این نیامد که اعتقادى را در زوایاى قلب و ذهن انسان‌ها به وجود آورد؛ و لو آن اعتقاد، در عمل و زندگى آن‏ها هیچ‏گونه اثرى نگذارد. اسلام آمد تا زندگى را متحوّل کند و راه بشر را تصحیح نماید. اعتقاد به اسلام، سرچشمه‏ى عمل بشر است. احکام و قوانین اسلام، فراگیرِ همه‏ى عرصه‏هاى زندگى انسان‏هاست- زندگى اجتماعى، زندگى فردى، زندگى سیاسى و مشى اقتصادى- و اسلام براى همه‏ى آن‏ها برنامه و راهنمایى دارد. امروز بحمد اللّه ملت ایران مفتخر است که همه‏ى عرصه‏هاى زندگى خود را تحت تعلیم اسلام گذاشته است. البته واقعیّت زندگى ما، با آن چیزى که اسلام از ما مى‏خواهد، فاصله‏ى بسیار زیادى دارد؛ لیکن جهت‏گیرى نظام اسلامى به سمت پُر کردن این فاصله است»[۲۶]
عکس مرتبط با اقتصاد
البته ایشان قرن نوزدهم را که اوج تحقیقات علمی درعالم غرب بوده است، قرن جدایی ازدین و طرد دین ازصحنه‌ی زندگی معرفی کرده و براین عقیده است که این تفکر، درکشورایران هم اثرگذاربوده؛ به طوری که حتی پایه‌ی اصلی دانشگاه‌های ایران نیز برمنبای غیردینی بناشده است که بدین ترتیب، علما ازدانشگاه و دانشگاهیان ازعلما روگردان شده‌اند[۲۷] ازاین رو، رهبرانقلاب اسلامی ازهمان سال‌های اولیه زعامت‌‌شان،همواره دربیانات خود برگشتن به نظام اسلامی و تفکر اسلامی راتوصیه نموده و تأکید داشته‌اند وقتی دین درزندگی انسان‌ها نقش نداشته باشد، بنای دنیا، دنیای استکباری خواهد شد و این دین است که علاج همه نابه‌سامانی‌هاست، بنابراین، ملت‌هاى مسلمان باید امروز بزرگ‌ترین وظیفه‏ى خودشان را بازگشت به اسلام و حاکمیت آن بدانند؛ این، عزیزترین و فورى‏ترین و بزرگ‌ترین و مؤثرترین هدفى است که امروز ملت‌هاى مسلمان مى‏توانند دنبال کنند؛ علاجى هم جز این نیست[۲۸].
مقام معظم رهبری، دین، ایمان دینی و توجه دینی را ضامن سعادت انسان‌ها معرفی کرده و براین باورند که بشربدون دین وضع بدی پیداخواهد کرد؛ به طوری که ادوارگوناگون تاریخی نیز گواهی داده‌اند واساساً کسانی که قصد نمودند دنیا را منهای دین و با تخلیه‌ی دین اداره کنند، دچار مشکلات صعب شده‌اند و ایشان ضمن این که معتقدند این مشکلات به مرورزمان خود را نشان خواهد داد، نتیجه‌ی دنیای بی‌دینی را بیگانه شدن انسان‌ها ازیکدیگر دانسته که مشکلات فراوانی درزندگی‌شان درپیش رو خواهند داشت.[۲۹]اگرچه ایشان براین باوراست که امروزه یک اقبال خوبی نسبت به دین و دین‌داری صورت گرفته و دین درمرکزتوجهات جهانی قراردارد، بنابراین معتقد است: «امروز براى سیاسیّون، متفکّران، متخصّصان مسائل و علوم اجتماعى و بسیارى از توده‏هاى مردم بخصوص جوانان در بسیارى از نقاط عالم و به‏طور خاص در کشورهاى اسلامى، دینِ مورد توجّه، اسلام شریف و احکام مقدّس اسلامى است»[۳۰].
مقام معظم رهبری ضمن این که معتقد است اسلام، دنیا را وسیله‏اى در دست انسان براى رسیدن به کمال مى‏داند، دنیا را نیز با دومفهوم انسان و جهان معنا می‌کند و براین باوراست که «زندگى انسان‏ها، تلاش انسان‏ها، خرد و دانایى انسان‏ها، حقوق انسان‏ها، وظایف و تکالیف انسان‏ها، صحنه‏ى سیاست انسان‏ها، اقتصاد جوامع انسانى، صحنه‏ى تربیت، صحنه‏ى عدالت؛ این‏ها همه میدان‏هاى زندگى است. به این معنا، دنیا میدان اساسىِ وظیفه و مسئولیت و رسالت دین است» بنابراین «دین آمده است تا در این صحنه‏ى عظیم و در این عرصه‏ى متنوع، به مجموعه‏ى تلاش انسان شکل و جهت بدهد و آن را هدایت کند»[۳۱] ازاین رو، به تعبیربوردیو، با توجه به این که سرمایه به میدان معنا می بخشد؛ به گونه‌ای که حجم و ترکیب انواع سرمایه ها نزد فرد، جایگاه وی را درسلسله مراتب میدان تعیین می‌کند؛ به عبارتی، می‌توان هرمیدان را ازطریق نوع ومیزان سرمایه موجود درآن شناسایی نمود، بنابراین، انسان‌ها درمیدان زندگی یا عرصه‌ی اجتماعی، می‌بایست ازمیزان سرمایه‌ی دینی بیش‌تری برخوردارباشند که بتوانند دارای جایگاه یک فردِدین‌دار بوده و به همین نسبت نیز سبک زندگی خود را دینی نمایند.
۵- سبک زندگی اسلامی (حیات طیبه اسلامی)
دین نه تنها می‌تواند مردم را نسبت به برخی از سبک‌های زندگی در قیاس با سبک‌های زندگی دیگر ترغیب نماید، بلکه می‌تواند تأثیر قابل ملاحظه‌ای در کنترل فرهنگ مصرفی و سبک‌های زندگی مصرفی داشته باشد؛ دراین خصوص، باکاک معتقد است «هنوز مواعظ دینی می‌توانند بسیاری از مردم را در سراسر جهان با دلایل مستحکم و الگوهای برانگیزنده به محدودکردن امیال شان به کالاها و تجارب مصرفی ترغیب کنند»‌ (باکاک،‌۱۳۸۱: ۱۷۷). از این‌رو، دین نه تنها می‌تواند بر انتخاب سبک زندگی اثر بگذارد، بلکه احتمالاً در سبک‌های زندگی دین‌داران نیز تبعیت کم‌تری از الگوهای مصرف سرمایه‌داری خواهد گذاشت.
ازاین رو، مقام معظم رهبری نیز معتقد است: «اسلام، تکلیف مسلمانان را در معاشرت، در کیفیت زندگى فردى، در خورد و خوراک، در لباس پوشیدن، در درس خواندن، در روابط با حکومت، در روابط با یکدیگر و در معاملات‌شان معین کرده است. ما نمى‏خواهیم این‏ها را از غربى‏ها یاد بگیریم و از آن‏ها تقلید کنیم. جمهورى اسلامى، از اول این را نشان داد»[۳۲]
ما درمبانی نظری این پژوهش به طور مبسوط به تعاریف، ویژگی‌ها و شاخصه‌های سبک زندگی ازمنظر جامعه‌شناسان پرداخته‌ایم و دراین جا سعی می‌کنیم ضرورت واهمیت سبک زندگی دینی و اسلامی، تعاریف، مؤلفه‌ها و ویژگی‌های آن را درمنظر مقام معظم رهبری مورد مداقه و بررسی قراردهیم.
۱-۵) ضرورت و اهمیت تشکیل سبک زندگی دینی
رهبرانقلاب اسلامی، ضمن این که معتقد است: «بعثت نبی اکرم «صلی‌الله‌علیه وآله» دردرجه اول دعوت به توحید بوده و توحید نیز صرفاً یک نظریه‌ی فلسفی و فکری نیست، بلکه یک روش زندگی برای انسان‌هاست»[۳۳]براین باوراست: «هدف از همه‏ى مبارزاتى که ملت ایران به رهبرى امام بزرگوار انجام داد تا انقلاب به پیروزى رسید و همه‏ى تلاش‏هایى که بعد از پیروزى انقلاب در این کشور انجام شد، تشکیل «حیات طیبه‏ى اسلامى» بود. اسلام براى انسان، روش‏ زندگى‏ مناسب و لایقى قایل است. اگر تنها این شرایط محقق شد، انسان مى‏تواند به سعادت و کمال برسد. تلاش همه‏ى دلسوزان بشر و راهنمایان بزرگ انسان و انبیاى عظام و اولیا و مجاهدان فی سبیل الله در طول تاریخ، این بوده است که این حیات طیبه را براى بشر به وجود آورند. از طرف دیگر، سعى همه‏ى دشمنان انسان و شیاطین و طواغیت آن بوده است که بشر را از این حیات طیبه دور کنند. لذا عنصر ایمان و دشمنى با شیطان‌ها و طاغوت‌ها، از اجزاى اصلى دعوت همه‏ى پیامبران بوده و عمل پیامبر اسلام (صلّى الله علیه و آله و سلّم) هم بر این نکته قرار داشته است».[۳۴] بنابراین، ایشان تأکید داشته‌اند ما باید تمام تلاش خود را به منظور ایجاد یک زندگی اسلامی صرف نماییم؛[۳۵] البته وظیفه‌ی اصلیِ ارایه‌ی «الگوی زندگی اسلامی» را نیز برعهده حوزه‌های علمیه قرارداده‌اند؛ به گونه‌ای که حوزه‌ها می‌بایست با ایجاد مراکزتحقیقات متعدد، درتمام زمینه‌های این الگو مثل یک مجموعه‌ی تولیدی مرتب و مدون کار کرده و محصول بدهد.[۳۶]
ایشان، بااشاره به دورماندن قرن بیستم ازدین اسلام و غوطه‌ور شدن درظلمات، طلوع خورشید فروزان اسلام را ازضروریات دانسته و گفته‌اند: «ما خواسته‏ایم در هنگامى که نسل‌هاى بشر، از مکتب‌هاى گوناگون- از سرمایه‏دارى پلید غرب تا کمونیسم ملحد شرق- دل‏زده شدند، بتوانیم مکتب حیات‏بخش و راه زندگى سالم و مطلوب و شیرین را به بشر نشان بدهیم و آن، حیات طیبه‏ى اسلامى است. تقریباً در طول این یازده سال، هرچه و در هر قسمتى که ما در راه اسلام پیش رفتیم، در همان قسمت زندگى شیرین شده است و در هر بخشى که توفیق‏پیدا نکردیم در جهت اسلام حرکت بکنیم، در آن بخش زندگى سخت و تنگ و تلخ باقى مانده است»[۳۷] ازاین رو، «هدف از همه‏ى این جریانات عظیم که به هدایت الهى، از روز اول تا امروز پیش رفته است، عبارت بود از این‌که در این کشور و در این خانه‏ى اسلام، حیات طیبه‏ى اسلامى تحقق پیدا کند» (همان).
مقام معظم رهبری، حرکت به سمت حیات طیبه‌ی الهی و اسلامی را یکی ازمسئله‌های اساسی اسلامی دانسته که خداوند متعال نیز دراین آیه‌ی مبارکه «یا ایّها الّذین آمنوا استجیبوا للّه و للرّسول اذا دعاکم لما یحییکم»کسانی را که ایمان آورده‌اند، به این زندگی و مایه‌ی حیات طیب و پاکیزه دعوت کرده است؛ و البته این حیات طیبه را نیز یک زندگی در راه خدا و براى رسیدن به هدف‌هاى عالى دانسته و افزوده‌اند:
«هدف عالى انسان فقط این نیست که شکمى را به هر شکلى پُر کند؛ این کم‌ترین چیزى است که یک حیوان مى‏تواند به عنوان هدف خود انتخاب کند. براى انسان، هدف اعلى عبارت از وصول به حق، رسیدن به قرب بارى تعالى و تخلق به اخلاق الهى است. انسان براى رسیدن به آن‏چنان هدفى، ابزارهاى مادّى و معنوى را لازم دارد. غذا لازم است، اما براى این‌که انسان به سمت هدف حرکت کند، زندگى راحت براى بشر لازم و ضرورى است و اسلام با قوانین و مقررات خود، انسان‌ها را به سمت رفاه و آسایش زندگى مى‏برد؛ اما این آسایش زندگى، به‏خودى‏خود هدف نیست. اى‏بسا انسان‏هایى که زندگى راحت دارند، دغدغه‏ى معاش و شکم و آسایش ندارند، اما از انسانیت هم بویى نبرده‏اند. تمدن‌هاى مادّى، بشر را به آن زندگى دعوت مى‏کنند؛ البته دروغ هم مى‏گویند.
در نظام‌ها و کشورهایى که زندگى را با ابزارهاى پیشرفته و با علم مادّى مى‏گذرانند، آسایش زندگى متعلق به همه‏ى مردم نیست؛ به یک عده از مردم اختصاص دارد. امروز در کشور امریکا، در کشورهاى پیشرفته‏ى اروپا، گرسنگى، فقر، مردن از کمبود مواد غذایى، نداشتن سرپناه و مسکن، ناامنى حتّى براى یک زندگى حیوانى، فراوان است. آن کسانى که از تکنولوژى و دانش جدید در این کشورها استفاده مى‏کنند، طبقه‏ى خاصى از مردم‌اند. آن‏هایى که براى یک شکم غذا مجبورند شرف و ناموس و شخصیت خودشان را بفروشند و انواع اهانت‌ها را تحمل کنند، توده‏ى عظیمى از مردم‌اند. این، واقعیت قضیه است. ظواهر، پُرزرق‏وبرق و پُرجلوه است. دوربین تلویزیون‏ها و خبر خبرگزارى‏ها چیزهایى را به عنوان تبلیغات به مردم دنیا ارائه مى‏دهد که پُرزرق‏وبرق و چشمگیر است.
اگر تمدن غربى، با این همه پیشرفت علمى، با پیمودن فضا، با ثروت‌هاى عظیم مادّى‏یى که در اختیار دارد و از کشورهاى جهان سوم و فقیر دزدى و غارت کرده است، ادعا بکند که فقر را در کشورهاى پیشرفته برانداخته، دروغ گفته است. پس، تمدن غربى، همان زندگى مادّى راحت و برخوردار از رفاه را هم نمى‏تواند به همه‏ى انسان‌ها بدهد.
نظام اسلامى، علاوه بر اینکه هدف‌هایى بالاتر از هدف‌هاى مادّى دارد یعنى در نظام اسلامى، یک انسان فقط با پُر شدن شکم خوشبخت نیست؛ باید زندگى مادّى و رفاه و امنیت او تأمین باشد؛ هم‌چنین اصرار دارد که روح و دل انسان مى‏باید از یک صفا و تلألؤ و نورانیت و برادرى و فداکارى نسبت به انسان‌هاى دیگر و عبودیت و بندگى و اخلاص نسبت به خداى متعال برخوردار باشد. اسلام و سایر ادیان الهى، این را براى مردم مى‏خواهند.
پس، هدف بالاتر از مادّیات است؛ اما مادّیات را هم که اسلام تأمین مى‏کند، براى عموم مردم تأمین مى‏کند. یعنى در جامعه‏ى اسلامى، همه‏ى انسان‌ها باید از رفاه، آسایش، امنیت و زندگى کافى براى آسایش خیال برخوردار باشند؛ که نه در تمدن مادّى غرب چنین چیزى وجود دارد و هرگز وجود نخواهد داشت، و نه در تمدن و نظام سوسیالیستى و کمونیستى، که دیدید به چه سرنوشتى دچار شد. نمونه هم صدر اسلام است و براى رسیدن به آن، احکام الهى و اسلامى کافى است.
اگر ما به احکام اسلامى عمل بکنیم، اگر جامعه‏ى اسلامى، ایمان اسلامى را همراه با عمل به مقررات و قوانین الهى تعقیب بکند، همان چیزى اتفاق خواهد افتاد که بشریت در طول تاریخ به دنبال آن بوده است. یعنى چه؟ یعنى آسایش و رفاه مادّى همراه با تکامل و پیشرفت و عروج معنوى….
شما وقتى عبادت مى‏کنید، دعایى را با حال مى‏خوانید، نمازى را با توجه اقامه مى‏کنید، انفاقى به یک مستحق مى‏کنید، مى‏بینید چه لذتى مى‏برید و چه حالت احتظاظى به شما دست مى‏دهد. این لذت را با خوردن نمى‏شود به دست آورد. انسان‏هایى که طعم بندگى خدا را چشیده‏اند که هر انسان مؤمنى در طول زندگى، کم‏وبیش حالات این‏طورى برایش پیش مى‏آید؛ بعضى کم، بعضى زیاد در آن لحظه‏ى توجه به خدا، عبادت خدا، مناجات، گریه براى خدا و در مقابل خدا، لذتى احساس مى‏کنند که حاضرند دنیا و ما فیها را بدهند، براى آنکه این لذت براى آن‏ها بماند.
البته مادّیات انسان را از آن حالت بیرون مى‏آورد؛ آن حالت گاهگاهى دست مى‏دهد. لذت معنوى، یعنى آن حالات. آدم‏هایى که با خدا و هدف‌هاى معنوى آشنا نیستند، طعم این لذت را نمى‏چشند. اى‏بسا انسان‏هایى که در سایه‏ى نامبارک نظام‌هاى مادّى عمرى را گذرانده‏اند، اما یک‏لحظه آن حالت توجه به خدا و آن لذت معنوى برای‌شان پیش نیامده است. آن‏ها نمى‏فهمند من و شما چه مى‏گوییم.
اسلام مى‏خواهد انسان‌ها را آن‏چنان بالا ببرد، دل‌ها را آن‏چنان نورانى کند، بدی‌ها را آن‏چنان از سینه‏ى من و شما بیرون بکَنَد و دور بیندازد، که ما آن حالت لذت معنوى را در همه‏ى آنات زندگی‌مان، نه فقط در محراب عبادت، بلکه حتّى در محیط کار، در حال درس، در میدان جنگ، در هنگام تعلیم و تعلم و در زمان سازندگى احساس کنیم. «خوشا آنان که دایم در نمازند»، یعنى این. در حال کسب و کار هم با خدا، در حال خوردن و آشامیدن هم باز به یاد خدا. این‏گونه انسانى است که در محیط زندگى و در محیط عالم، از او نور پراکنده مى‏شود. اگر دنیا بتواند این‏طور انسان‏هایى را تربیت کند، ریشه‏ى این جنگ‌ها و ظلم‌ها و نابرابری‌ها و پلیدی‌ها و رجس‏ها کنده خواهد شد. این، حیات طیبه است؛ پس، حیات طیبه معنایش این نیست که کسانى فقط نماز بخوانند، عبادت کنند و اصلًا به فکر زندگى و مادّیات نباشند؛ نه، حیات طیبه، یعنى دنیا و آخرت را باهم داشتن… یعنى آن ملتى که تلاش مى‏کند، سازندگى مى‏کند، صنعت و بازرگانى و کشاورزى را به اوج مى‏رساند، قدرت علمى و تکنیکى پیدا مى‏کند، پیشرفت‌هاى گوناگون در همه جهت به دست مى‏آورد؛ اما در همه‏ى این حالات، دل او هم با خداست و روز به روز هم با خدا آشناتر مى‏شود. این، هدف نظام اسلامى است. این، آن هدفى است که پیامبران اعلام کردند، مصلحان عالم گفتند و در این صد و پنجاه تا دویست سال گذشته، شخصیت‌هاى برجسته‏ى اسلامى آن را اعلام کردند.
دشمنان اسلام فهمیده‏اند که آن‌چه در آستین و چنته‏ى اسلام است، چیست و از آن ترسیده‏اند. اگر مى‏بینید با اسلام مبارزه مى‏کنند، براى این است که مى‏دانند اگر اسلام با دست باز مشغول سازندگى انسان‌ها بشود و افراد و جوامع انسانى را بسازد، دیگر براى حناى تمدن‌ها و قدرت‌هاى مادّى، رنگى باقى نخواهد ماند. با جمهورى اسلامى هم به همین دلیل مبارزه مى‏کنند».[۳۸]
۲-۵) تعریف سبک زندگی اسلامی
با مداقه و بررسی درآثار کتبی و شفاهی مقام معظم رهبری، می‌توان مفهوم معادل سبک زندگی دینی (اسلامی) را درمنظر ایشان، «حیات طیبه اسلامی» معرفی نمود که رهبری انقلاب دربیانات خود ازاین واژه – که برگرفته ازقرآن کریم و وعده‌ی این کتاب آسمانی است-[۳۹] به طور مکرراستفاده نموده است؛ البته ایشان درسخن‌رانی مورخ ۲۱/۷/۱۳۹۱ با اشاره به توجه عمیق اسلام به مفهوم سبک زندگی، بیان داشته‌اند: «درمعارف اسلامی، اصطلاح «عقل معاش» درمفهوم جامع خود، مترادف مفهوم سبک و فرهنگ زندگی است و درقرآن کریم نیز آیات فراوانی دراین زمینه وجود دارد.
اساساً تعاریفی که مقام معظم رهبری ازسبک زندگی اسلامی یا همان حیات طیبه اسلامی دربیانات متعدد خود آورده است و البته پیرامون هرکدام توضیحات مبسوطی داده‌اند که ما ازتوضیحات آن صرف نظر می‌کنیم، به شرح زیر می‌باشد:

 

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

 

تأمین همه‌ی خیرات موردعلاقه‌ی انسان،رفاه مادی، امنیت اجتماعی و روحی به همراه صفای معنوی، دانش، بینش، تحقیق، تعبد، خلوص و توجه به خدا؛[۴۰]

سعادت دنیا و عقبی و رفاه مادی و تعالی معنوی؛[۴۱]

زندگی‌ای که کام انسان راشیرین کند و انسان با آن زندگی، احساس آرامش و آسایش نماید؛[۴۲]

زندگی درراه خدا و برای رسیدن به هدف‌های عالی؛[۴۳]

دنیا و آخرت را با هم داشتن؛ ماده و معنا را با هم داشتن؛ [۴۴]

زندگى‏اى است که در آن، راه رسیدن به معنویت و اهداف و سرمنزل‏هاى نهایىِ این راه، از زندگى دنیایى مردم عبور مى‏کند. اسلام دنیاى مردم را آباد مى‏کند؛ منتها آبادى دنیا هدف نهایى نیست. هدف نهایى عبارت است از این‌که انسان‏ها در زندگى دنیوى از معیشت شایسته و مناسب، از آسودگى و امنیت خاطر، و از آزادى فکر و اندیشه برخوردار باشند و از این طریق به‏سمت تعالى و فتوح معنوى حرکت کنند. حیات طیبه‏ى اسلامى شامل دنیا و آخرت- هر دو- است. مسئله این است که زندگى دنیوى- که به سمت اهداف الهى حرکت مى‏کند- باید زندگانى حقیقى و راستینِ عادلانه را براى مردم تأمین کند؛[۴۵]

زندگی دررویه‌ی مادی و نیازهای جسمانی و هم‌چنین، درلایه‌ی نیازهای معنوی- چه علمی، چه عملی، چه روحی- پاسخگوباشد؛[۴۶]

زندگى‏اى که در آن، هم روح انسان، هم جسم انسان، هم دنیاى انسان، هم آخرت انسان تأمین است؛ زندگى فردى در آن تأمین است، آرامش روحى در آن هست، سکینه و اطمینان در آن هست، آسایش جسمانى در آن وجود دارد؛ فوائد اجتماعى، سعادت اجتماعى، عزت اجتماعى، استقلال و آزادى عمومى هم در آن تأمین است. قرآن این‏ها را به ما وعده داده است. وقتى قرآن مى‏گوید: «فلنحیینّه حیاه طیّبه»، یعنى همه‏ى این‏ها؛ یعنى آن زندگى‏اى که در آن عزت هست، امنیت هست، رفاه هست، استقلال هست، علم هست،پیشرفت هست، اخلاق هست، حلم هست، گذشت هست. ما با این‏ها فاصله داریم؛ باید به این‏ها برسیم؛[۴۷]

۳-۵) شاخص‌های سبک زندگی دینی- اسلامی
همان گونه که درفصل دوم به طور مبسوط شاخص‌های سبک زندگی بیان شد، شاخص‌ها ازگستردگی زیادی برخوردار است و به تعبیر راجر برون که معتقد است، این تفاوت‌ها، در بی‌اهمیت‌ترین چیزها ازقبیل: عادات نوشیدن و خوردن سالاد شکل گرفته تا انتخاب کلمات و طرز پوشش و عادت نشستن، هم‌چنین، شیوه‌های تربیت کودکان (مثلاً: میزان سخت‌گیری به آن‌ ها درمورد دستشویی و نظافت)، رفتارهای جنسی، بهداشتی، مذهبی و سیاسی و میزان عصبی یا روانی بودن (Brown,1965: 132)، به نظر می رسد با این گستره‌ی زیاد شاخص‌ها، اگر به جزییات آن ازجمله: روش پخت‌وپز، سیگارکشیدن، خوردن سالادو… پرداخته شود، اولاً: نمی‌توان فهم صحیح، دقیق و کاملی ازسبک زندگی درک نمود؛ ثانیاً: درگونه‌شناسی سبک‌ها، خلل ایجاد خواهد شد و چه بسا نتوان سبک‌ها را به طور واقعی شناسایی نموده و دسته‌بندی نمود و البته تعداد آن نیز بی‌شمار خواهدشد؛ ثالثاً: موارد جزیی و _اصطلاحاً پیش پاافتاده_ نقش فعالی درسبک زندگی ندارند و چه بسا این‌گونه عوامل دراثر ایجاد عوامل اصلی و کلیدی شکل بگیرند؛ ازطرفی، شاخص‌های جزیی، فاقد معنای خاص بوده و بیان‌گر الگوی رفتاری ویژه‌ای نمی‌باشند.
عکس مرتبط با سیگار
دراحصاء شاخص‌های سبک زندگی دینی دراندیشه‌ی مقام معظم رهبری هم ما به این نکته‌ی فوق توجه نموده و سعی کرده‌ایم که شاخص‌های اصلی را آورده و نقش آن را درسبک زندگی دینی برشماریم؛ البته قبل ازاحصاء شاخص‌های کلی، به چند شاخص سبک زندگی اسلامی ازقبیل خانواده، ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، تفریحات، کسب وکارورفتارهای فردی و اجتماعی درمحیط‌های مختلف که مقام معظم رهبری درجمع جوانان خراسان شمالی درتاریخ ۲۱/۷/۱۳۹۱ اشاره می‌کنیم؛ البته رهبرانقلاب اسلامی درهمین سخن‌رانی دراین خصوص بیان کرده‌اند: «درواقع سبک زندگی به همه‌ی مسایلی برمی‌گردد که متن زندگی انسان را شکل می‌دهند».
هم‌چنین، ایشان درخطبه‌های نمازجمعه‌ی تهران درتاریخ ۲۵/۹/۱۳۷۹ تعدادی شاخص سبک زندگی اسلامی برای جوانان را این گونه برشمرده‌اند: درس خواندن، عبادت کردن، اخلاق نیک، همکاری اجتماعی، ورزش صحیح و معقول و رعایت آداب و عادات پسندیده درزندگی.
با توجه به این که روش تحقیق ما دراین پژوهش، تحلیل گفتمان است، بنابراین، سعی نموده‌ایم دال‌های مرکزی و برتر و فرعی گفتمان رهبرانقلاب اسلامی درخصوص سبک زندگی اسلامی را که همان شاخص‌های موردنظر است، احصاء نموده و نقش هریک را مورد مداقه و بررسی قراردهیم.
دال‌های سبک زندگی دینی
با مطالعه کلیه‌ی آثار شفاهی و کتبی ۲۳ ساله‌ی مقام معظم رهبری (ازسال ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۱) و بهره‌گیری ازشاخص‌های سبک زندگی ازمنظر جامعه‌شناسان، مؤلفه‌های سبک زندگی دینی دراندیشه‌ی ایشان را دریک دال مرکزی و ۴ دال برتر و ۶ دال فرعی به شرح زیر شناسایی نموده و برشمرده‌ایم که عبارتنداز:

 

 

دال مرکزی: منش اسلامی

دال های برتر: معنویت، عقلانیت، الگوداشتن و حفظ مناسک و شعایراسلامی.

دال‌های فرعی: نوگرایی و مد، خانواده (شامل: جایگاه زن درجامعه و خانواده و تربیت کودک)، مصرف (شامل: نمایشی، فرهنگی و مادی)، رفتارفردی (شامل: مدیریت بدن، پوشاک و ورزش کردن)، هنر(شامل: شعروموسیقی)، علم گرایی و نوآوری علمی.

این نکته قابل توجه است که هریک ازشاخص‌های فوق، با نظرات جامعه شناسانی که درخصوص سبک زندگی و معرفی مؤلفه‌های آن قلم فرسایی نموده و صاحب نظرهستند، مطابقت داشته است که ما نظرات آنان را درفصل دوم به طور مبسوط آورده‌ایم که دراین جا صرفاً نام آنان و شاخص‌هایی را که معرفی کرده‌اند، متناسب با دال‌های اصلی و فرعی گفتمان رهبرانقلاب اسلامی به شرح زیراشاره می‌نماییم:

 

 

دین و معنویت: گردن، ویلیام لوید وارنر، میگل و یوهانسون؛

عقلانیت: گُوردُن؛

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:47:00 ق.ظ ]