کرتینز (۱۹۸۹، به نقل از شوارتز، ۲۰۰۱) مدل خویش را در زمینهی هویّت، «هم ساختنگرایی» مینامد. زیرا در این مدل، تحوّل، فرایندی میان فرد، جامعه و محیط فرهنگی است. جامعه برای افراد فرصتهایی را جهت رشد شناختی و شایستگی روانی ـ اجتماعی فراهم میکند. از سوی دیگر افراد نیز در برابر ارتقا و تحوّل جامعه مسئول میشوند (شوارتز، ۲۰۰۱).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
با توجّه به دیدگاه همساختنگرایی افراد فعّالانه از میان شکلهای مختلف هویّت یکی را برمیگزینند و در برابر انتخاب خویشتن و نتایج آن مسئولیّت دارند. بنابراین افراد ایجادکنندهی تحوّل خویش هستند. انتخاب گزینههای زندگی، کشف راههای آسان و اثربخشی، نیاز به استفاده از مهارتهای حلّ مسأله دارد. مهارتهای حلّ مسأله از دیدگاه کرتینز شامل خلّاقیت، به تعلیق درآوردن قضاوت و ارزیابی انتقادی است. بنابراین کرتینز بر توانایی افراد در ساخت و شکلدهی هویّت اشاره دارد. به این ترتیب او مانند اریکسون هویّت را ناشی از هر دو عامل خود و جامعه میداند و بین ساختار شخصیّت فرد و سازمانهای اجتماعی ارتباط متقابل قائل است به طوریکه هر کدام میتواند موجب رشد دیگری شود (شوارتز، کرتینز و مونتگومری[۷۵]، ۲۰۰۵).
قابل توجّه است که اریکسون (۱۹۶۸) ایجاد سازمانهای اجتماعی از قبیل سازمانهای سیاسی و مذهبی را که در آن ها نوجوان بتواند احساسات ایدئولوژیکی خود را سازمان دهد، بر عهدهی جامعه میداند. کرتینز (۱۹۸۹، به نقل از شوارتز، ۲۰۰۱) نیز بر نقش سازمانهای اجتماعی برای رشد تأکید میکند. تأکید او بر لزوم شرکت افراد در اجتماع، برای شکلگیری ساختار منسجم هویّت یکی از مشکلات برجستهی قرن بیست، و بیست و یک است. کرتینز با تکیّه بر مسئولیّتپذیری اجتماعی و اینکه افراد مسئول انتخابهای خویش هستند، هویّت اجتماعی را همتراز هویّت فردی میداند و به نظریّههای نئو اریکسونی هویّت، کمک میکند تا بتواند نسبت به نظریّهی ساختاری هویّت مارسیا به ابعاد بیشتری از هویّت بپردازد.
در سالهای اخیر الگوی وضعیّتهای هویّت را افرادی چون (کوته و لوین[۷۶]، ۱۹۹۸) و (وان و هوف[۷۷]، ۱۹۹۹) مورد انتقاد قرار دادهاند. مهمترین انتقاد این افراد این بود که وضعیّت هویّت دیررس و موفّق با هم، همپوشی دارند و افراد دارای وضعیّت هویّت دیررس، معمولاً بحران هویّت را پشت سر میگذارند و به تعهّد هم میرسند. در پاسخ به این انتقاد، برزونسکی و آدامز[۷۸] (۱۹۹۹) پس از ۳۵ سال تحقیق بر روی مفاهیم مارسیا، نتایجی را ارائه نمودند. نتایج تحقیق آن ها نشان داد که سه سبک اساسی هویّت عبارتند از: هویّت سردرگم، هویّت زودرس و هویّت دیررس و موفق.
بر این اساس برزونسکی یک مدل هویّت شناختی ـ اجتماعی را پیشنهاد کرد که به تفاوتهای افراد در رویآوردن یا اجتناب از ساختن هویّت تأکید داشت. او آن را مدل سبکهای هویّت نامید (واترمن و دان هام[۷۹]، ۲۰۰۰؛ به نقل از ادبی، ۱۳۷۹).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
دیدگاه برزونسکی
مدل شناختی ـ اجتماعی هویّت
برزونسکی هویّت را به عنوان یک نظریّهی خود، بر اساس بازسازی خود از خود (خود ساخته شده) مفهومسازی کرد. نظریّهی خود، ساختاری مفهومی است که از طریق فرضیّات، اصول و سازهها در تعامل با محیط به وجود میآید و شامل دانش رویّهای، طرحوارههای عملیّاتی و ساختار شخصی برای درک و فهم و به وجودآوردن حسّی مشخص از تجارب شخصی و وقایع است و مشابه نظریّههای رسمی نظریّهی خود، به عنوان چارچوب مشخّص و منبعی برای تفسیر تجارب مورد استفاده قرار میگیرد (برزونسکی، ۲۰۰۴).
فرایند هویّت
برزونسکی معتقد است افراد نظریهپردازانی هستند که در فرایند استدلال نظری مربوط به خود درگیرند. نتیجهی چنین پردازشهای شناختی، مجموعهای از فرضیّات، طرحها و تقاضاهای مربوط به خود در عمل با دنیا را تشکیل میدهند. مدل برزونسکی مبتنی بر یک الگوی انتقادی از رویکرد ساختارگرایی است که فرض میکند افراد در درون یک واقعیّت بیرونی زندگی و عمل میکنند که مستقل از آن ها است و فهم این واقعیّت اغلب توسّط ساختارهایی صورت میگیرد که بر او تحمیل میشود، یعنی افراد لزوماّ به طور آگاهانه تفاسیر و استنباطهای مربوط به خود را شکل نمیدهند. برزونسکی و کوک (۲۰۰۵) معتقداند اکثر فعّالیّتهای شناختی در زندگی فرد به صورت خودکار صورت میگیرد. ساختارها تعیین میکنند که چه اطّلاعاتی رمزگردانی شوند و این اطّلاعات چطور سازماندهی، تفسیر و معنا گردند. این ساختارها مستقیماّ اطّلاعات دریافت شده را تعیین نمیکنند بلکه واقعیّتهای بیرونی، ساختارهای شخص را به شدّت تحت تأثیر قرار میدهند.
برزونسکی (۱۹۸۹) سه سبک پردازش هویّت و تعهّد را مطرح میکند: سبک هویّت اطّلاعاتی[۸۰]، سبک هویّت هنجاری[۸۱]، سبک هویّت سردرگم/ اجتنابی[۸۲].
در سبک هویّت اطّلاعاتی، تمایل به بررسی راه حل های چندگانه برای مسأله به منظور جستوجوی چند جایگزین، قبل از متعهّد شدن به یکی از آن هاست. کسی که دارای این نوع سبک هویّتی است، در برقراری روابط بین فردی، سنجیدهتر و بهتر عمل میکند؛ شکیبایی بیشتری نسبت به کسانی که عقایدی متفاوت با آن ها دارد، نشان میدهد و نیاز کمتری به تأیید و تصدیق دیگران برای کسب اطمینان نسبت به خود دارد. همچنین این نوع افراد، مهارتهای مدیریّت زندگی را میشناسند و از استقلال عاطفی برخوردارند (حجازی و فرتاش، ۱۳۸۵). همچنین این افراد در مورد ساختار هویّت خود، شکّاک هستند و زمانی که با بازخوردهای ناهماهنگ روبهرو میشوند، تمایل به آزمون، تجدیدنظر و انطباق ساختار هویّت خود با اطّلاعات و شرایط جدید دارند. این افراد، خودکاوشی فعّال و منبع کنترل درونی دارند؛ دارای اهداف شغلی و تحصیلی روشن و مشخّص هستند و در محیط تحصیلی از خودمختاری تحصیلی برخوردارند (آقاجانی حسینآبادی، فرزاد و شهرآرای، ۱۳۸۳). این سبک هویّتی منطبق بر منزلت هویّتیافتگی مارسیا (۱۹۶۶) است.
سبک هویّت هنجاری متمایل به همنوا شدن با انتظارات خانواده و اجتماع و درجه بالایی از تعهّد به افراد مهم و استفاده از نظر آن هاست. افراد دارای سبک هویّتی هنجاری، نسبت به افرادی که سبک هویّتی اطّلاعاتی دارند، شکیبایی و خودمختاری عاطفی کمتری دارند (حجازی و فرتاش، ۱۳۸۵). این افراد، ارزشها و عقاید را بدون ارزیابی آگاهانه میپذیرند و درونی میکنند، با گروههای مرجع همنوایی زیادی دارند و در جستوجوی تأیید و تصدیق دیگراناند. آن ها به جستوجوی اطّلاعات نمیپردازند، مگر اینکه یک منبع معتبر آن را تأیید کند. مردان در مقایسه با زنان به اجتناب اجتماعی میپردازند، احساس خودکارآمدی اجتماعی کمتری دارند و کمتر از زنان در جستوجوی حمایت و تأیید اجتماعیاند (آقاجانی حسینآبادی و همکاران، ۱۳۸۳). این سبک هویّتی منطبق بر سبک هویّتی دنبالهروی مارسیا (۱۹۶۶) است.
سبک هویّتی اجتنابی، تمایل به تعلّل و به تأخیرانداختن تصمیمگیریهای شخصی و اجتناب از پرداختن به موضوع هویّت دارد. این افراد، روابط ضعیفی با همسالان خود برقرار میکنند و روابط اجتماعی سطح پایینی از نظر صمیمیّت، گشودگی و شکیبایی و اعتماد دارند (حجازی و فرتاش، ۱۳۸۵). این سبک هویّتی منطبق بر منزلت سردرگمی مارسیا (۱۹۶۶) است.
تعهّد به رفتار در موقعیّتهایی که « قاطعیّت خود » یا « تعهّد » وسوسه میشود به شکل دیگری رفتار کند، ثبات میبخشد. تعهّدات برای افراد احساس هدفمندی و جهتگیری به همراه داشته و به مثابه یک چارچوب مرجع عمل میکنند که در محدودهی آن ها رفتار و بازخورد، ارزیابی و تنظیم میگردد (شکری، شهرآرای، دانشپور و دستجردی، ۲۰۰۶). مطالعات نشان دادهاند که قدرت تعهّد با تصمیمگیری سنجیده و حسابشده و مقابلهی مسألهمدار رابطهی مثبت و با اهمالکاری، دلیلتراشی، جهتگیری مبتنی بر دیگری، تمایل به تجربهی وحشت قبل از تصمیم و کمرویی کلّی رابطهی منفی دارد (برزونسکی، ۱۹۹۰، a1992؛ برزونسکی و فراری[۸۳]، ۱۹۹۶؛ به نقل از شکری، تاجیک اسماعیلی، دانشورپور، غنایی و دستجردی، ۱۳۸۶). همچنین مطالعات نشان دادهاند که تعهّد هویّت با سبکهای پردازش هویّت رابطه دارد. افراد با جهتگیریهای پردازش اطّلاعاتی و هنجاری در مقایسه با افراد سردرگم/اجتنابی، تعهّدات و قراردادهای فردی قویتری نشان میدهند (برزونسکی، ۱۹۹۰).
هویّتیابی در فرهنگهای مختلف
هویّتیابی فردی:
در برخی فرهنگها بر رشد فرد به عنوان یک فرد تأکید میگردد، شاید تا حدودی به این دلیل که سنّت اینگونه جوامع به استقلال و اتّکای به خود تأکید دارد، از اینگونه جوامع و فرهنگها میتوان آمریکا را مثال زد (رولن[۸۴]، ۱۹۶۹؛ به نقل از ابوالقاسمی، ۱۳۸۶).
هویّتیابی جمعی یا گروهی:
در بعضی فرهنگها هویّتیابی و احساس ارزشداشتن از طریق روابط نزدیک با دیگران و عضوبودن در یک نظم اجتماعی متشّکل تشویق میشود. برای مثال در کشور ژاپن، جامعه بار سنگینی بر دوش ژاپنیها میگذارد و آموختن چگونگی پذیرفتن این محدودیّتها و فشارها اولین قدم عمده در راه بالغشدن است (رولن، ۱۹۶۹؛ به نقل از ابوالقاسمی، ۱۳۸۶). با وجود این، حتّی در فرهنگهایی که تأکید نسبتاّ زیادی بر هویّت گروهی در برابر هویّت فردی میشود، باز هم لازم است فرد از خود تصوّر فردی متمایز و با ثبات رأی داشته باشد یعنی فردی که تا اندازهای از دیگران جداست. در زبان ژاپنی نیاز به یکیکردن هویّت فردی و گروهی در عبارت «گذاشتن دیگران در درون خود» بیان میشود، که برای نشاندادن مطلوبیّت همدلی و پذیرابودن دیگران به کار میرود.
هویّتیابی فردی و گروهی:
در برخی فرهنگها و جوامع، رشد احساس هویّت تلفیقی از دو هویّت فردی و گروهی است و بین این دو نوع هویّتیابی هماهنگی مناسب وجود ندارد؛ از یک سو بر استقلال و اتّکای خود تأکید میشود و از سوی دیگر بر روابط نزدیک و عضوبودن در یک نظم اجتماعی تأکید میشود و در نهایت هویّت منسجم و مستحکمی ایجاد نشده و میزان از خودبیگانگی افزایش مییابد. جوامع در حال پیشرفت از اینگونه فرهنگها هستند ( ابوالقاسمی، ۱۳۸۶).
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:19:00 ق.ظ ]