۶‚۵‚۲.تنهایی
« أَنَّ مَوْلَانَا کَانَ إِذَا أَحْزَنَهُ أَمْرٌ خَلَا فِی بَیْتٍ وَ دَعَا بِهِ»[۳۴۸] .
۷‚۵‚۲.رو به قبله
«وَ لَا تَدْعُو بِهِ إِلَّا وَ أَنْتَ طَاهِرٌ وَ وَجْهُکَ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَهِ »[۳۴۹] .
۸‚۵‚۲.قنوت
« عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع‏ فِی الْقُنُوتِ اللَّهُمَّ إِلَیْکَ شُخِصَتِ الْأَبْصَارُ وَ نُقِلَتِ الْأَقْدَامُ وَ رُفِعَتِ الْأَیْدِی وَ مُدَّتِ الْأَعْنَاقُ وَ أَنْتَ دُعِیتَ بِالْأَلْسُنِ وَ إِلَیْکَ سِرُّهُمْ‏ وَ نَجْوَاهُمْ‏ فِی‏ الْأَعْمَالِ‏ رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ‏ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ غَیْبَهَ نَبِیِّنَا وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا وَ کَثْرَهَ عَدُوِّنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَیْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا فَفَرِّجْ ذَلِکَ اللَّهُمَّ بِعَدْلٍ تُظْهِرُهُ وَ إِمَامِ حَقٍّ تَعْرِفُهُ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.»[۳۵۰]، « عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع‏ فِی الْقُنُوتِ اللَّهُمَّ إِلَیْکَ شُخِصَتِ الْأَبْصَارُ وَ نُقِلَتِ الْأَقْدَامُ وَ رُفِعَتِ الْأَیْدِی وَ مُدَّتِ الْأَعْنَاقُ وَ أَنْتَ دُعِیتَ بِالْأَلْسُنِ وَ إِلَیْکَ سِرُّهُمْ‏ وَ نَجْوَاهُمْ‏ فِی‏ الْأَعْمَالِ‏ رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ‏ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ غَیْبَهَ نَبِیِّنَا وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا وَ کَثْرَهَ عَدُوِّنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَیْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا فَفَرِّجْ ذَلِکَ اللَّهُمَّ بِعَدْلٍ تُظْهِرُهُ وَ إِمَامِ حَقٍّ تَعْرِفُهُ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.»[۳۵۱] ،« وَ دُعَاءُ صَنَمَیْ‏ قُرَیْشٍ‏ مَشْهُورٌ بَیْنَ الشِّیعَهِ،- وَ رَوَاهُ الْکَفْعَمِیُ‏ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ‏، أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ کَانَ یَقْنُتُ بِهِ فِی صَلَاتِهِ.»[۳۵۲]
۶‚۲.گونه شناسی ادعیه بر اساس سبک ادبی
با بررسی ادعیه می بینیم که بر اساس سبک ادبی در ادعیه نقل شده با دو گونه مواجه هستیم؛ منثور و منظوم.
۱‚۶‚۲.ادعیه منثور
غالب ادعیه به شکل منثور است؛ ادعیه منثور آکنده از آرایه های ادبی مانند: سجع، تلمیح، تضمین، ایهام، اقتباس و … است که گاهی اوقات به متن منظوم نزدیک می شود.
۲‚۶‚۲.ادعیه منظوم
غالبا محتوای آنها مناجات است. هفت مناجات نقل شده در صحیفه علویه جامعه به شکل منظوم است . سوالات اساسی که اینجا مطرح است اینکه آیا سرودن شعر با مقام عصمت و امامت سازگاری دارد؟آیا از حضرت اشعاری در منابع حدیثی و تاریخی نقل شده است؟آیا حضرت بر طبق برخی از روایات( مخصوصا روایات عامه) شاعر بوده است؟
به گمان می رسد که در جواب این پرسش، اتفاق نظری در میان صاحب نظران به چشم می خورد و پاسخ همه این است که منعی در سرایندگی امام معصوم نیست.[۳۵۳]
بر طبق این دیدگاه که حضرت شاعر بوده اند دیوان هایی جمع آوری و به ایشان نسبت داده شده است که بنابر شواهد عبدالعزیز جلودی(م ۳۲۲ ق) نخستین گردآورنده اشعار حضرت بوده است[۳۵۴].
صاحب الذریه کتاب جلودی را کهن ترین دیوان منسوب به حضرت دانسته است[۳۵۵] و در قرون دیگر اشخاص دیگری اقدام به این کار نموده اند بر اساس برخی تحقیقات از ۱۰ نسخه مختلف نام برده شده است .[۳۵۶]
۱‚۲‚۶‚۱.دیدگاه علامه حسن حسن زاده آملی
«اینجانب اکثر اشعار دیوان منسوب به امیر علیه السّلام را از دیگران یافته است و همه را با ذکر مآخذ و مصادر در تکمله منهاج البراعه آورده است.بسیارى از اشعار دیوان بیان روایات مروى از آن جناب است که دیگران به نظم درآوردند و چون مضمون آنها از امیر علیه السّلام است اشعار را به آن حضرت نسبت داده ‏اند مثل ابیات «یا حار همدان من یمت یرنى الخ». که سید حمیرى قول امیر علیه السّلام به حارث همدانى را به نظم آورده است و اصل خبر را شیخ مفید در مجلس اول امالى خود نقل کرده است، علاوه اینکه سبک اشعار از حیث بلاغت و فصاحت نسبت به دیگر کلمات امیر علیه السّلام چون خطب و رسائل و حکم نهج و غیر آن بسیار متفاوت است و سست به نظر مى‏آید، ظاهرا باید گفت رجزهایى که از آن حضرت نقل شده است اسناد آنها به آن جناب خالى قوّت نیست که سیرت ابطال عرب در میدان مبارزه این بود.بسیارى از اشعار على بن ابى طالب قیروانى به آن جناب نسبت داده شده که اشتراک در اسم موجب این اشتباه شده است.[۳۵۷]
و تحلیل های دیگری پیرامون صحت اشعار منسوب به حضرت وجود دارد و قریب به اتفاق معتقدند که این حجم شعر قطعا با این محتوا و سبک ادبی و بلاغی از حضرت نیست .[۳۵۸]
ابن عبد ربّه اندلسی(ت۳۲۸ق) گفته است:
« کان ابوبکر شاعرا و عمراشاعرا و علی ( علیه السلام ) اشعر الثلاثه » : ابوبکر و عمر شاعر بودند ولی علی علیه السلام شاعرترین آنها بود . جاحظ(۱۶۳.۲۵۵) گوید: علی علیه السلام جز رجز، شعری نسروده است .
تضمین های حضرت در بین سخنان خود به اشعار دیگران و گاه با ذکر نام شاعر: (کما قال اخو هوازن، کما قال اخو بنی سلیم و…) نشان می دهد که حضرت به حفظ شعر دیگران که غالبا حکمت آمیز و پُر محتوا بودند، عنایت داشته اند .
دکتر ابوالقاسم امامی در مقدمه ترجمه «أنوار العقول»، تحلیلی جامع و ارزیابی یی سنجیده از این دیوانها ارائه می کند :
«به هر روی، این درست است که حضرت شعر می سروده و خود سخنور و سخن سنج و نقاد شعر بوده است. اوج سخن در نهج البلاغه و نیز داوری امام درباره برتری شعر امرؤ القیس، شاعر نامدار جاهلی (رک. نهج البلاغه، شهیدی، کلمات قصار: ۴۵۵؛ فیض الاسلام، حکمت۴۴۷)، خود بر این سخن گواه است؛ به گونه ای که شعر او همانند نثرش در نهج البلاغه، چنان و چندان باشد که حضرت را در شمار سرایندگان رسمی تاریخ ادب تازی درآورد؛ وگرنه، سید رضی، صاحب آن دیوان و آن پایه در ادب تازی، گردآورنده نهج البلاغه و نویسنده خصائص امام و برافرازنده پرچم سخنوری امام در آوردگاه سخن سنجان قرن چهارم، چنان که نثر امام را گرد کرده، به تدوین دیوانی از او نیز همّتی می گماشته یا از آن سخنی می گفته است. با این همه، وی در نهج البلاغه و نیز در اثر دیگرش (خصائص أمیرالمؤمنین)، قطعه هایی از شعر علی(ع) را روایت کرده است. این نکته و نیز سخنانی مانند سخن سعید بن مسیّب نشان می دهد که حضرت به هر حال با سرودن شعر، بیگانه نبوده اند و گه گاه، به مناسبتهایی، فزون بر رجزهای میدان جنگ، چامه هایی سروده اند که مایه اصلی تدوین دیوانی از امام شده است[۳۵۹].[۳۶۰]
حتی در برخی منابع برای اشعار حضرت خواص گره گشایی نقل شده است[۳۶۱] و در برخی از اشعار حضرت روش نوشتن برخی از طلسمات و احراز مثل جنه الاسماء، شرف الشمس بیان گردیده است .[۳۶۲]
دانلود پروژه
۷‚۲.گونه ها بر اساس شکل بیان
۱‚۷‚۲.شفاهی
غالب ادعیه نقل شده از حضرت بدین شکل است؛ ولی علاوه بر زبان عربی، از زبان سریانی و عبری نیز استفاده شده است. و نحوه انجام دعا به صورت شفاهی است.
۲‚۱‚۷‚۲.گونه های زبان ادعیه شفاهی
۱‚۲‚۱‚۷‚۲.زبان عربی
غالب ادعیه حضرت، بدین زبان است. که زبان رایج آن روزگار و شبه جزیره عرب و زبانی است که قرآن کریم بدان نازل شده است.
۲‚۲‚۱‚۷‚۲.سریانی
در کلام حضرت از این زبان استفاده شده است:مالک اشتر روایت می کند:
« که وارد سرزمین بدون آبی شدیم و حضرت فرمود: «خداوند ما را در این مکان با آبی زلال تر از یاقوت و خنک تر از یخ سیراب خواهد کرد» ما همگی تعجب کردیم نه از سخن امیرالمومنین(علیه السلام) پس حضرت روی نقطه ای ایستاد و گفت: « ای مالک! تو و اصحابت اینجا را حفر کنید» پس هنگامی که حفر کردیم به سنگی بزرگ سیاهی رسیدیم… که نتوانستیم آن را جابجا کنیم؛ در این حال علی (علیه السلام) فرمود: « اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُمِدَّنِی‏ بِحُسْنِ الْمَعُونَهِ» و سپس به زبان( ظاهرا سریانی) گفت: «،فَدَنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع رَافِعاً یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ یَدْعُو وَ هُوَ یَقُولُ طاب‏ طاب‏ مریا عالم طیبو ثابوثه شتمیا کوبا حاحانو ثاتودیثا برحوثا آمِینَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ رَبَّ مُوسَى وَ هَارُون»[۳۶۳] سپس صخره را برداشت و پرتاب کرد در این حال آب زلال و گوارایی ظاهر شد که خود و مرکب هایمان را سیراب کردیم.[۳۶۴]
۳‚۲‚۱‚۷‚۲.عبرانی
در حرز منقول از حضرت[۳۶۵] این ترکیب بکار رفته است: یَاهِیّاً شَرَاهِیَّا[۳۶۶]، « در کتاب «المنتقى من العوذ و الرّقى» این طلسم را- که در لایه‏ى قسمت جلوى عمامه نهاده مى‏شود- ذکر کردیم. روایت شده است آن را جبرئیل براى پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلم آورد و گفت: «آن را در نوک نیزه‏ى على علیه السّلام قرار بده.» بعد از آن، شکستى برایش نبود.[۳۶۷]
۴‚۲‚۱‚۷‚۲.ناشناخته
« أی کنوش‏ أی کنوش‏ أرشش عطینطینطح یا میططرون فریالسنون ما وماسا ماسوما یا طیطشالوش خیطوش مشفقیش مشاصعوش أوطیعینوش لیطیفتکش»[۳۶۸].
۲‚۷‚۲.گونه شناسی دعاهای مکتوب
برخی از ادعیه، احراز ، طلسمات و اشکال نقل شده بدین شکل است. بدین معنی که حضرت دستور داده اند یا از آداب دعا این است که بر روی چیزی اعم از پوست آهو، کاغذ، دسته شمشیر و … نوشته شود.
با بررسی منابع روایی می بینیم که غیر از امیرالمومنین[۳۶۹] علیه السلام، از هر دو گونه گفته شده( (سریانی و عبری) و مکتوب(طلسمات و اشکال) از معصومین دیگر نقل شده است.[۳۷۰]
۳‚۷‚۲.موضوعات ادعیه مکتوب
۱‚۳‚۷‚۲.توسل
« اکْتُبْ‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ وَ تَمَامَ فَاتِحَهِ الْکِتَابِ وَ آیَهَ الْکُرْسِیِّ وَ الْعَرْشَ وَ اکْتُبْ مِنَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ إِلَى الْمَوْلَى الْجَلِیلِ الَّذِی‏ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ‏ وَ سَلَامٌ عَلَى آلِ یَاسِینَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ جَعْفَرٍ وَ مُوسَى وَ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ حُجَّتِکَ رَبِّ عَلَى خَلْقِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ بِأَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ اللَّهُ إِلَهِی وَ إِلَهُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ لَا إِلَهَ غَیْرُکَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ الَّتِی إِذَا دُعِیتَ بِهَا أَجَبْتَ وَ إِذَا سُئِلْتَ بِهَا أَعْطَیْتَ لَمَّا صَلَّیْتَ عَلَیْهِمْ وَ هَوَّنْتَ عَلَیَّ خُرُوجَ رُوحِی وَ کُنْتَ لِی قَبْلَ ذَلِکَ غِیَاثاً وَ مُجِیراً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیَّ وَ یَطْغَى وَ اجْعَلِ الرُّقْعَهَ فِی کُتْلَهِ طِینٍ وَ اقْرَأْ سُورَهَ یس وَ ارْمِ بِهَا فِی الْبَحْرِ»[۳۷۱].
۲‚۳‚۷‚۲.حرز
حرز لأمیر المؤمنین ع‏ لْمَسْحُورِ وَ التَّوَابِعِ وَ الْمَصْرُوعِ وَ السَّمِّ وَ السُّلْطَانِ وَ الشَّیْطَانِ وَ جَمِیعِ مَا یَخَافُهُ الْإِنْسَانُ وَ مَنْ عُلِّقَ عَلَیْهِ هَذَا الْکِتَابُ لَا یَخَافُ اللُّصُوصَ وَ السَّارِقَ وَ لَا شَیْئاً مِنَ السِّبَاعِ وَ الْحَیَّاتِ وَ الْعَقَارِبِ وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ یُؤْذِی النَّاسَ وَ هَذِهِ کِتَابَتُهُ‏ ‏.[۳۷۲] حرز یمانی: « فَقَالَ مَوْلَانَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص نَعَمْ أَفْعَلُ ذَلِکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ دَعَا بِدَوَاهٍ وَ قِرْطَاسٍ وَ کَتَبَ لَهُ هَذَا الدُّعَاءَ»[۳۷۳].
۳‚۳‚۷‚۲.برآمدن حاجت از شخص دیگر
مثل سفارش حضرت به امام حسن مجتبی (علیه السلام) که دعا را نوشته و در دست راست بگیر و به نزد کسی از او چیزی میخواهی برو: « إِذَا قَصَدْتَ إِنْسَاناً لِحَاجَهٍ فَاکْتُبْ ذَلِکَ وَ أَمْسِکْهُ فِی یَدِکَ الْیُمْنَى وَ تَذْهَبُ أَیْنَ شِئْتَ ‏»[۳۷۴].
۴‚۳‚۷‚۲.طلب رزق
«تُعَلَّقُ عَلَى الْإِنْسَانِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ص أَنَّهُ قَالَ مَنْ تَعَذَّرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ وَ تَغَلَّقَتْ عَلَیْهِ مَذَاهِبُ الْمَطَالِبِ فِی مَعَاشِهِ ثُمَّ کَتَبَ لَهُ هَذَا الْکَلَامَ فِی رَقِّ ظَبْیٍ أَوْ قِطْعَهٍ مِنْ أَدَمٍ وَ عَلَّقَهُ عَلَیْهِ أَوْ جَعَلَهُ فِی بَعْضِ ثِیَابِهِ الَّتِی یَلْبَسُهَا فَلَمْ یُفَارِقْهُ وَسَّعَ اللَّهُ رِزْقَهُ وَ فَتَحَ عَلَیْهِ أَبْوَابَ الْمَطَالِبِ فِی مَعَاشِهِ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ »[۳۷۵].
۵‚۳‚۷‚۲.برای بازگشت فراری و غایب
لِرَدِّ الْغَائِبِ وَ الْآبِقِ‏ اللَّهُمَّ إِنَّ السَّمَاءَ سَمَاؤُکَ وَ الْأَرْضَ أَرْضُکَ وَ الْبَرَّ بَرُّکَ وَ الْبَحْرَ بَحْرُکَ وَ مَا بَیْنَهُمَا فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ لَکَ [اللَّهُمَ‏] فَاجْعَلِ الْأَرْضَ بِمَا رَحُبَتْ عَلَى فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ أَضْیَقَ مِنْ مَسْکِ جَمَلٍ وَ خُذْ بِسَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ قَلْبِهِ‏ أَوْ کَظُلُماتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ وَ اکْتُبْ حَوْلَهُ آیَهَ الْکُرْسِیِّ وَ عَلِّقْهُ فِی الْهَوَاءِ ثَلَاثَهَ أَیَّامٍ ثُمَّ ضَعْهُ حَیْثُ کَانَ یَأْوِی یَرْجِعُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى.[۳۷۶]
۶‚۳‚۷‚۲.برای سردرد
یکتب‏ و یعلق‏: أَ وَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ‏ مِنْ نُطْفَهٍ إلى آخر سوره (یس) و قوله: وَ لَهُ ما سَکَنَ‏ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ‏ فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها، کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتى‏.[۳۷۷]
۷‚۳‚۷‚۲برای آسان شدن زایمان
دعای ۱۵۸ :عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ‏ إِنِّی لَأَعْرِفُ آیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ الْمُنَزَلِ تُکْتَبَانِ لِلْمَرْأَهِ إِذَا عَسُرَ عَلَیْهَا وَلَدُهَا، تُکْتَبَانِ فِی رَقِّ ظَبْیٍ وَ یُعَلِّقُهُ فِی حَقْوَیْهَا.[۳۷۸]
۷‚۳‚۷‚۲.طلب رحمت و غفران الهی
نوشتن دعای جوشن کبیر بر کفن: « أَوْصَانِی أَبِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع وَصِیَّهً عَظِیمَهً بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ حِفْظِهِ وَ قَالَ لِی یَا بُنَیَّ اکْتُبْ‏ هَذَا الدُّعَاءَ عَلَى کَفَنِی»[۳۷۹].

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:15:00 ب.ظ ]