حقیقت توبه

وجوب توبه

عمومیت توبه

ارکان توبه

قبولی توبه عقلی است یا نقلی

تبعیض در توبه

دوام توبه

مراتب توبه

آثار و برکات توبه

۴-۱-۱-۱-حقیقت توبه

«توبه » در اصل به معنی بازگشت از گناه است (این در صورتی است که به شخص گنهکاری نسبت داده شود) ولی در قرآن و روایات اسلامی بارها به خدا نسبت داده شده است در این صورت به معنی بازگشت به رحمت است، همان رحمتی که به خاطر ارتکاب گناه از گنهکار سلب شده بود، پس از بازگشت او به خط عبادت و بندگی خدا، رحمت الهی به او باز می گردد و به همین دلیل یکی از نامهای خدا، «تواب » (یعنی بسیار بازگشت کننده به رحمت یا بسیار توبه پذیر) است.
در واقع واژه «توبه » مشترک لفظی یا معنوی است میان «خدا» و «بندگان » (ولی هنگامی که به بنده نسبت داده شود با کلمه «الی » متعدی می شود و هنگامی به خدا نسبت داده شود با کلمه «علی » (۴)
در «المحجه البیضاء« درباره حقیقت توبه چنین آمده است که توبه سه رکن دارد، نخست «علم » و دوم «حال » و سوم «فعل » که هر کدام علت دیگری محسوب می شود.
منظور از «علم » شناخت اهمیت ضرر و زیانهای گناهان است، و این که حجاب میان بندگان و ذات پاک محبوب واقعی می شود. هنگامی که انسان این معنی را بخوبی درک کند، قلب او به خاطر از دست دادن محبوب ناراحت می شود و چون می داند عمل او سبب این امر شده، نادم و پشیمان می گردد; و این ندامت سبب ایجاد اراده و تصمیم نسبت به گذشته و حال و آینده می شود.
درزمان حال آن عمل را ترک می گوید،ونسبت به آینده تصمیم بر ترک گناهی که سبب از دست دادن محبوب می گردد می گیرد، و نسبت به گذشته درصدد جبران برمی آید.
در واقع نور علم و یقین سبب آن حالت قلبی می شود که سرچشمه ندامت است، و آن دامت سبب موضعیگریهای سه گانه نسبت به گذشته و حال و آینده می گردد. (۵)
این همان چیزی است که بعضی از آن به عنوان انقلاب روحی تعبیر کرده اند، و می گویند توبه نوعی انقلاب در روح و جان آدمی است که او را وادار به تجدید نظر در برنامه های خود می کند.

 

۴-۱-۱-۲- وجوب توبه

تمام علمای اسلام در وجوب توبه اتفاق نظر دارند، و در متن آیات قرآن مجید کرارا به آن امر شده است; در آیه ۸ سوره تحریم می خوانیم: «یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبه نصوحا عسی ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار; ای کسانی که ایمان آورده اید به سوی خدا باز گردید توبه کنید، توبه ای خالص و بی شائبه، امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است داخل کند.»
همه انبیای الهی هنگامی که برای هدایت امتهای منحرف ماموریت می یافتند، یکی از نخستین گامهایشان دعوت به توبه بود; چرا که بدون توبه و شستن لوح دل از نقش گناه، جایی برای نقش توحید و فضائل نیست.
پیغمبر بزرگ خداوند هود علیه السلام از نخستین سخنانش این بود: «و یا قوم استغفروا ربکم ثم توبوا الیه; ای قوم من از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او باز گردید و توبه نمایید!» (سوره هود، آیه ۵۲)
پیامبر بزرگ دیگر صالح علیه السلام نیز همین سخن را پایه کار خود قرار می دهد و می گوید: «فاستغفروه ثم توبوا الیه; از او طلب آمرزش کنید و به سوی او باز گردید و توبه کنید!» (سوره هود، آیه ۶۱)
حضرت شعیب علیه السلام نیز با همین منطق به دعوت قومش پرداخت، و گفت: «واستغفروا ربکم ثم توبوا الیه ان ربی رحیم ودود; از پروردگار خود آمرزش بطلبید و به سوی او باز گردید و توبه کنید که پروردگارم مهربان و دوستدار (توبه کاران) است!» (سوره هود، آیه ۹۰)
در روایات اسلامی نیز بر مساله وجوب فوری توبه تاکید شده است، از جمله:

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

 

در وصیت امیرمؤمنان علی علیه السلام به فرزندش امام مجتبی علیه السلام می خوانیم:

«وان قارفت سیئه فعجل محوها بالتوبه؛ اگر مرتکب گناهی شدی، آن را به وسیله توبه هرچه زودتر محو کن!»
البته با توجه به این که امام مرتکب گناهی نمی شود، منظور در اینجا تشویق دیگران به توبه است.

 

 

در حدیث دیگری از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم که به ابن مسعود فرمود: «یابن مسعود لاتقدم الذنب و لا تؤخر التوبه، ولکن قدم التوبه و اخر الذنب; ای ابن مسعود! گناه را مقدم مشمار، و توبه را تاخیر مینداز، بلکه توبه را مقدم کن و گناه را به عقب بینداز (و ترک کن)

در حدیث دیگری از امیرمؤمنان علی علیه السلام می خوانیم: «مسوف نفسه بالتوبه من هجوم الاجل علی اعظم الخطر; کسی که توبه را در برابر هجوم اجل به تاخیر بیندازد، در برابر بزرگترین خطر قرار می گیرد، (که عمرش پایان گیرد در حالی که توبه نکرده باشد).

در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام می خوانیم که از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین نقل می کند: «لیس شی ء احب الی الله من مؤمن تائب او مؤمنه تائبه; چیزی در نزد خدا محبوبتر از مرد یا زن با ایمانی که توبه کند نیست!» (۹)

این تعبیر می تواند دلیلی به وجوب توبه باشد به خاطر این که توبه محبوبترین امور در نزد خدا شمرده شده است.
علاوه بر این، دلیل عقلی روشنی بر وجوب توبه داریم و آن این که عقل حاکم بر این است که در برابر عذاب الهی- خواه یقین باشد یا احتمالی- باید وسیله نجاتی فراهم ساخت، و با توجه به این که توبه بهترین وسیله نجات است، عقل آن را واجب می شمرد; چگونه افراد گناهکار خود را از عذاب الهی در دنیا و آخرت می توانند محفوظ بشمرند در حالی که توبه نکرده باشند.
آری! توبه واجب است، هم به دلیل صراحت آیات قرآن مجید و هم روایات اسلامی و هم دلیل عقل، و از این گذشته وجوب توبه در میان تمام علمای اسلام مسلم و قطعی است.
بنابراین، ادله اربعه بر وجوب توبه دلالت می کند، و این وجوب فوری است زیرا مقتضای ادله چهارگانه ای که به آن اشاره شد، وجوب فوری می باشد، و در علم اصول این مساله بیان شده که تمام اوامر ظاهر در فوریت است، مگر این که دلیل بر خلاف آن قائم شود.

 

۴-۱-۱-۳- عمومیت توبه

«توبه » مخصوص به گناه یا گناهان خاصی نیست، و شخص و اشخاص معینی را شامل نمی شود، و زمان محدودی ندارد، و سن و سال و عصر و زمان خاصی در آن مطرح نیست.
بنابراین، توبه از تمام گناهان است و نسبت به همه اشخاص و در هر زمان و هر مکان می باشد، همان گونه که اگر شرایط در آن جمع باشد بقبول درگاه الهی خواهد بود.
تنها استثنایی که در قبول توبه وجود دارد و در قرآن مجید به آن اشاره شده این است که اگر انسان زمانی به سراغ توبه رود که در آستانه برزخ قرار گرفته و مقدمات انتقال او از دنیا فراهم شده است و یا عذاب الهی فرا رسد (مانند توبه فرعون هنگامی که عذاب الهی فرا رسید و در میان امواج نیل در حال غرق شدن بود) پذیرفته نمی شود، و در آن زمان درهای توبه بسته خواهد شد، زیرا اگر کسی در آن حال توبه کند، توبه او اضطراری است نه اختیاری و توام با میل و رغبت; قرآن می گوید:
«و لیست التوبه للذین یعملون السیئات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی تبت الآن و لا الذین یموتون و هم کفار اولئک اعتدنا لهم عذابا الیما; توبه کسانی که کارهای بدی انجام می دهند و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد می گوید: الآن توبه کردم، پذیرفته نیست و نه توبه کسانی که در حال کفر از دنیا می روند ( و در عالم برزخ توبه می کنند) اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم شده است»
در داستان فرعون می خوانیم: هنگامی که فرعون و لشکریانش وارد مسیر خشکی داخل دریا شدند و ناگهان آبها فرو ریختند و فرعون در حال غرق شدن بود گفت: «امنت انه لااله الا الذی امنت به بنواسرائیل و انا من المسلمین; من ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آن کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آورده اند نیست، و من از مسلمین هستم»
ولی بلافاصله جواب شنید: «آلئن و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین; الان ایمان می آوری؟! در حالی که قبلا عصیان کردی و از مفسدان بودی (توبه ات در این حال پذیرفته نیست»
درباره بعضی از قوام گذشته نیز می خوانیم: «فلما راوا باسنا قالوا آمنا بالله وحده و کفرنا بما کنا به مشرکین; هنگامی که عذاب (شدید) ما را دیدند گفتند هم اکنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به معبودهایی که همتای او می شمردیم کافر شدیم»
قرآن آن در پاسخ آنها می گوید: «فلم یک ینفعهم ایمانهم لما راوا باسنا سنه الله التی قد خلت فی عباده و خسر هنالک الکافرون; اما هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند، ایمانشان برای آنها سودی نداشت، این سنت خداوند است که همواره در میان بندگانش اجرا شده و آنجا کافران زیانکار شدند».
و به همین دلیل، در مورد حدود اسلامی هنگامی که شخص مجرم بعد از دستگیر شدن و گرفتاری در چنگال عدالت و کیفر و مجازات، توبه کند، توبه اش پذیرفته نیست; چرا که این گونه توبه ها معمولا جنبه اضطراری دارد، و هیچ گونه دلالتی بر تغییر موضوع مجرم ندارد.
بنابراین توبه تنها در یک مورد پذیرفته نیست و آن جائی است که مساله از شکل اختیاری بودن بیرون رود و شکل اضطراری و اجباری بخود بگیرد.
بعضی چنین پنداشته اند که توبه در سه مورد دیگر نیز پذیرفته نیست:
اول در مورد شرک و بت پرستی زیرا قرآن مجید می فرماید: «ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء; خداوند (هرگز) شرک را نمی بخشد و پایین تر از آن را برای هر کس بخواهد و شایسته بداند می بخشد».
ولی این سخن صحیح نیست؛ زیرا در این آیه گفتگو از توبه نیست، بلکه سخن از «عفو بدون توبه » است، به یقین تمام کسانی که در آغاز اسلام از شرک توبه کردند و مسلمان شدند توبه آنها پذیرفته شد، و همچنین تمام مشرکانی که امروز نیز توبه کنند و رو به اسلام آورند به اتفاق همه علمای اسلام توبه آنها پذیرفته می شود، ولی اگر مشرک توبه نکند و با حال شرک از دنیا برود مشمول غفران و عفو الهی نخواهد شد، در حالی که اگر با ایمان و توحید از دنیا بروند، ولی مرتکب گناهانی شده باشند، ممکن است مشمول عفو الهی بشوند، و مفهوم آیه فوق همین است.
کوتاه سخن این که، عفو الهی شامل مشرکان نخواهد نشد ولی شامل مؤمنان می شود، اما توبه سبب آمرزش همه گناهان حتی شرک خواهد شد.
دوم و سوم این که، توبه باید در فاصله کمی بعد از گناه باشد نه فاصله های دور، و نیز باید از گناهانی باشد که از روی جهالت انجام گرفته است نه از روی عناد و لجاجت، به دلیل این که هر دو مطلب در آیه ۱۷ سوره نساء آمده است:
«انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیما; توبه تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می دهند سپس بزودی توبه می کنند، خداوند توبه چنین اشخاص را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است».
ولی این نکته قابل توجه است که بسیاری از مفسران این آیه را بر توبه کامل حمل کرده اند زیرا مسلم است که اگر افرادی از روی عناد و لجاج مرتکب گناهانی شوند سپس از مرکب لجاجت و غرور پایین آیند و رو به درگاه خدا آورند، توبه آنان پذیرفته می شود، و در تاریخ اسلام نمونه های فراوانی برای این گونه افراد است که نخست در صف دشمنان لجوج و عنود بودند و سپس باز گشتند و از دوستان مخلص شدند.
همچنین مسلم است که اگر انسان سالیان دراز گناه کند و بعد پشیمان شود و حقیقتا توبه و جبران کند، توبه او پذیرفته خواهد شد.
در حدیث معروفی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم که فرمود: هر کس یکسال قبل از مرگش توبه کند خدا توبه او را می پذیرد،سپس فرمود یک سال زیاد است، کسی که یک ماه قبل از مرگش توبه کند خدا توبه او را می پذیرد سپس افزود یک ماه نیز زیاد است، کسی که یک جمعه (یک هفته) قبل از مرگش توبه کند توبه او مورد قبول خداوند واقع می شود، باز افزود یک جمعه زیاد است کسی که یک روز قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه اش را پذیرا می شود، باز فرمود یک روز نیز زیاد است! کسی که یک ساعت قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه او را می پذیرد، سپس افزود یک ساعت هم زیاد است! کسی که قبل از آن که جانش به گلو رسد (در آخرین لحظه حیات و در حال اختیار) توبه کند، خداوند توبه او را می پذیرد».
البته منظور این است که توبه با تمام شرایطش انجام گردد; مثلا، اگر حقوق افرادی ضایع شده در همان لحظه به افراد مطمئن توصیه کند که حقوق آنها را بپردازند و سپس توبه کند.
آیات فراوانی از قرآن نیز دلیل بر عمومیت توبه و شمول آن نسبت به جمیع گناهان است؛ از جمله:

 

 

در آیه ۵۳ سوره زمر می خوانیم: «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم; بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.»

در آیه ۳۹ سوره مائده می خوانیم: «فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فان الله یتوب علیه ان الله غفور رحیم; اما آن کسی که پس از ستم کردن توبه کند و جبران نماید خداوند توبه او را می پذیرد، خداوند آمرزنده و مهربان است.»

درست است که این آیه بعد از این بیان حد سارق آمده است ولی دارای مفهوم عام و گسترده ای که شامل همه گناهان می شود.

 

 

در آیه ۵۴ سوره انعام آمده: «انه من عمل منکم سوء بجهاله ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم ;هرکس از شما کار بدی از روی نادانی کند سپس توبه و اصلاح نماید، مشمول رحمت خدا می شود، چرا که خداوند غفور و رحیم است.»

در این آیه هرگونه عمل سوء که تمام گناهان را فرا می گیرد، قابل توبه و باز گشت ذکر شده است.

 

 

در آیه ۱۳۵ سوره آل عمران چنین آمده است: «والذین اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذکرواالله فاستغفروا لذنوبهم ومن یغفر الذنوب الا الله و لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون; و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می افتند، و بر گناه اصرار نمی ورزند با این که می دانند.»

در این جا نیز با توجه به این که ظلم و ستم، هرگونه گناهی را شامل می شود، چرا که بعضی از گناهان ستم بر دیگران است و بعضی ظلم به خویشتن، و در این آیه نسبت به همه آنهاوعده پذیرش توبه داده شده است، عمومیت توبه نسبت به تمام گناهان اثبات می شود.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:47:00 ق.ظ ]