درگزارشی ازکانون اصلاح تربیت کودکان تهران(۱۳۶۹)،دریک سوم ازخانواده های بزهکار در خانه درگیری وجودداشته و۵۰ درصدنیز فاقدمحبت بوده اندکه بتوانداعضای یک خانواده رابه هم نزدیک کند. مطالعات انجام شده برروی ناجوانان درزمینه اعتیاد مانند"بررسی وشناخت عوامل اجتماعی موثردر اعتیادافراد"و"نقش خانواده دراعتیادنوجوانان پسر"نشانگرآن است که رفتاروالدین با فرزندان بی توجه،بدون محبت وخشونت آمیزبوده است.همچنین نوجوانان خانواده های معتادباوالدین خودهمانند سازی می کنند و تعدادمعتادین دراین خانواده هابه وضوح بیشتر است. دراین مطالعه طولی درباره رفتارانزواطلبی وارتباط آن باساخت خانواده برروی ۲۶۷دانش آموزپسرمدارس راهنمایی در تهران انجام شد.این نتیجه به دست آمد که رفتار پرخاشگرانه وانزواطلبی ازشایع ترین مشکلات رفتاری دانش آموزان است که باافزایش سن نیز بیشترمی شود.عوامل تحصیلی وخانوادگی به عنوان ابزارمستعدکننده شناخته شده اندوسهم رفتار پدران که بیشتر پرخاشگر و خصمانه بوده دربروزاین مشکلات نیززیادبوده است(کرمی ،نوری،۱۳۶۴-۱۳۶۹).
طبق آماری که حکمت(۱۳۷۰)،به نقل از اوسترستران درباره ۳۰۰دخترجوان مجرم ارائه نمود، یادآوری کرده: ۱۵درصد ازآنان به علت های مختلف،از عوامل خانوادگی ومهرمادری محروم بودند.
ازمقایسه اصول بزهکاری می توان نتیجه گرفت که روابط خانوادگی دانش آموزان بزهکاردرحد متعارف نیست.به این معنا که باتعارض والدین بایکدیگراحترام آنها نسبت به هم کم بوده است وبین آنها هم فکری وجودنداشته وهمچنین گزارش شده که تعداد بیشتری ازدانش آموزان بزهکارنسبت به غیربزهکاردر خانواده هایی زندگی می کنندکه درآن ناپدری یانامادری وجوددارد.بررسی مظلومی (۱۳۷۱)،از۴۰نوجوان ۱۳-۱۸ساله پسرتهرانی که به دلایل وانگیزه های مختلفی خانه رابرای چندساعت تا چندروزترک کرده بودندنشان می دهندکه کمبودعاطفه،درگیری ارزشی باوالدین،شرایط نامناسب زندگی درخانه به دلیل فوت-جدایی یاازدواج مجددیکی ازوالدین وفشارهای ناشی ازاختلافات والدین بایکدیگرعلل به وجودآورنده فرارازخانه بوده است.
حسینیان آقا ملکی(۱۳۷۶)،ازپژوهشی باعنوان بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری وعزت نفس دانش آموزان متوسطه به نتایج زیر دست یافت:بین رفتاردموکراتیک والدین وتمامی ابعادعزت نفس دانش آموزان رابطه مثبت ومعنی داری وجورداردومیانگین عزت نفس دانش آموزانی که والدین آنان رفتاردموکراتیک دارندبیش ازمیانگین عزت نفس دانش آموزانی است که والدین سهل گیری دارند. همچنین بین رفتارمستبدانه وعزت نفس دانش آموزان رابطه منفی معنی داری وجوددارد ومیانگین عزت نفس دانش آموزانی که والدین آنان رفتارمستبدانه دارندکمترازمیانگین عزت نفس دانش آموزانی است که والدین سهل گیری دارند.علاوه براین میانگین عزت نفس تحصیلی وبدنی واجتماعی دانش آموزانی که والدین سهل گیری دارندبا میانگین عزت نفس دانش آموزانی که والدین آنان رفتارمستبدانه ای دارندتفاوت معناداری ندارد.همچنین دانستن خداوندبه عنوان منشأقدرت وآرامش وانجام فرایض دینی به صورت معناداری بادرجه پایین افسردگی درهنگام ترخیص ازبیمارستان ارتباط داشته است(فصل نامه اندیشه ورفتار،۱۳۷۶).
سهرابیان (۱۳۷۹)،در بررسی تاثیر نگرش مذهبی برسازگاری فردی اجتماعی دانش آموزان نشان داد که بین اعتقادات مذهبی و سازگاری فردی اجتماعی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
البرزی وسامانی(۱۳۸۰)،رابطه بین اعتقادات واضطراب وفشارهای روانی رادرافراد سنجیدندوبه این نتیجه رسیدندکه باافزایش نگرش مذهبی،میزان اضطراب وفشارروانی درافرادکاهش می یابد.
درتحقیقی ازخسروپورسازدونی(۱۳۸۰)،رابطه بین تأثیرارزش های مذهبی وطول درمان بیماران مبتلا به افسردگی اساسی وافسرده خویی را مورد بررسی قراردادندونتیجه گرفتندکه عقایدمذهبی دربیماران روانی می توانددرکاهش طول مدت درمان مؤثرباشد.نتایج یک آزمون نشان دادبیمارانی که باورهای مذهبی قوی داشتند واعمال مذهبی راانجام می دادند،نسبت به گروه دیگرکمترافسردگی داشتند.
نتایج بهرامی احسان ( ۱۳۸۱ )،نشان می دهد که بین جهت گیری مذهبی و « اضطراب» رابطه معکوس و بین جهت گیری مذهبی و «حرمت خود» رابطه مستقیم و مثبت وجود دارد.
درتحقیق کشتکاران(۱۳۸۷)،که بر روی دانشجویان دانشگاه شیراز انجام شد مشخص شد که بین الگوهای ارتباطی خانواده باتاب آوری دانشجویان ارتباط معنی داری وجود دارد.
همچنین مؤمنی وشهبازی راد(۱۳۹۰) نشان دادند که بین معنویت،تاب آوری وراه بردهای مقابله ای با کیفیت زندگی رابطه وجوددارد.
هاشمی وجوکار(۱۳۹۰)،به بررسی رابطه بین تعالی معنوی و تاب آوری دردانشجویان دانشگاه پرداختند و نتیجه بدست آمده از این تحقیق بیانگرآن بود که بین تعالی معنوی دردانشجویان و تاب آوری ارتباط معنی داری وجود دارد.
درپژوهش حسینی قمی وسلیمی بجستانی(۱۳۹۰)مشخص شد که بین جهت گیری مذهبی وتاب آوری دربین مادران دارای فرزند بیمار رابطه معنی داری وجود دارد.
کرمی،زکی یی وعلیخانی(۱۳۹۱) دربررسی رابطه جهت گیری مذهبی بامیزان تاب آوری وامیدواری دردانشجویان دانشگاه رازی به نتیجه دست یافت که رابطه معنی داری بین جهت گیری مذهبی با تاب آوری و امیدواری وجود دارد.
جمع بندی پیشینه تحقیق
تاب آوری را ” یک فرایند،توانایی،یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز علی رغم شرایط تهدید کننده"،تعریف نموده اند. به بیان دیگر تاب آوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است. راتر (۱۹۸۷)،تاب آوری را مکانیزمی حمایت کننده تعریف کرده است که پاسخ فرد به موقعیت پر مخاطره را تعدیل می کند . بنابراین ، یک فرد تاب آور موقعیت ناگوار را به شیوه مثبت تری پردازش می کند و خود را برای رویایی با آن دارای توانمندی قلمداد می کند.عواملی متعددی در تاب آوری دخیل هستند که دراین تحقیق ما به بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری و نگرش مذهی برتاب آوری دانش آموزان می پردازیم.آن چنان که از مطالعات باستان شناسی و انسان شناسی از اعصار دور بر می آید « مذهب » به عنوان جز لاینفک زندگی بشری در تمامی اعصار بوده است. این که حتی یک انسان بی اعتقاد به دین در شرایط نا مطمئن و بحران روحی و در زندگی به صورت ناهشیار به خدا ونیروهای ماوراءالطبیعه می اندیشد و از او استمداد می طلبد،یک پدیده شناخته شده است. آلپورت (۱۹۶۷)،مذهب را یکی از عوامل بالقوه مهم برای سلامتی روان می داند. مذهب می تواند عنوان یک اصل وحدت بخش و یک نیروی عظیم برای سلامت روان مفیدوکمک کننده باشد. افرادی که به اعتقادات مذهبی پای بندهستند، دارای اضطراب وناراحتی خیلی کمتری ازکسانی هستندکه به این اعتقادپای بند نیستند.اعتقاد مذهبی می تواندموجب بالا بردن یک پارچگی ومعنادادن به شخصیت فردگردد.ویکتورفرانکل(۱۳۷۵)،مدعی شدکه به وسیله ترویج دین می توان کمک فوق العاده ای به سلامت روان کرد.وی می نویسد:اعتقادوتوکل بروجودغایی وتوکل واعتقادبه خدا،فردرابه منتهی درجه سلامت روان قابل تصورمی کشاند.درتحقیق که توسط هانس برگر (۱۹۹۱)انجام شد،رابطه بین انجام اعمال دینی واعتقادقلبی دررابطه احساس رضایت درزندگی بررسی شد ونتیجه این بود که مذهب دارای یک ارتباط مثبت بااحساس رضایت اززندگی است.کوهن و همکارن (۱۹۹۵)،دریافتندکه مقابله مذهبی،یک راهبردمحکم ومؤثردرحفظ سلامت روان است. ازطریق ارتباط باخداوندمی توان اثرموقعیت های فشارزاوغیرقابل کنترل رابه طریقی کنترل نمود.دررابطه با پایین بودن اضطراب ومذهبی بودن افراد،می توان عنوان می کندکه میزان اضطراب با مذهبی بودن افرادرابطه معکوس دارد. یکی ازعلل آسیب پذیربودن افراد،بی هدفی آنان است ومذهب نقش مهمی درهدفمندبودن زندگی انسان به وسیله کسب ارزش های سازنده دارد.
خانواده اولین و مهمترین بافت اجتماعی را برای رشد فرد فراهم می سازد. خانواده به عنوان فیلتری برای عقاید،ارزش ها،نگرش های مربوط به فرهنگ یک جامعه محسوب می شوندوآنها رابه یک شیوه بسیاراختصاصی وانتخابی به کودک ارائه می دهد. هرخانواده ای شیوه های خاصی رادرتربیت فردی واجتماعی فرزندان خویش بکار می گیرد.این شیوه هاکه شیوه های فرزندپروری نامیده می شود متأثرازعوامل مختلف ازجمله عوامل فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی وغیره می باشد .منظور از سبک های فرزند پروری، روشهایی است که والدین برای تربیت فرزندان خود بکار می گیرند و بیانگر نگرشهایی است که آنها نسبت به فرزندان خود دارند و همچنین شامل معیارها و قوانینی است که برای فرزندان خویش وضع می کنند. از میان تمام نهادهای اجتماعی که فرد را برای قبول اقتدار (دیکتاتوری در سطح جامعه) آماده می سازد، خانواده در مقام اول قرار دارد. ژاک در مطالعه استادانه خود در باره قدرت طلبی درکودکان ۴ ساله ثابت کرد که تغییر صفات شخصیت بر اثر تغییر اوضاع و احوال محیط ممکن است. و تاثیر گذارترین این محیط ها خانواده می باشد. شیوه تربیت کودک (نخستین نهاد اجتماعی) ساختمان اساسی شخصیت را پی ریزی می کند.تفاوت جنبه های عملی تربیت کودکان نتیجه تفاوت فرهنگی و نیز تفاوت شخصیت است. در متون اسلامی نیز فرزند پروری فعالیتی پیچیده شامل رفتارها ،آموزش ها،تعامل ها و روش هایی است که جدا و در تعامل با یکدیگر بر رشد معنوی، عاطفی در ابعاد فردی و اجتماعی تأثیر می گذارد.از دیدگاه اسلام، مسئولیت تربیت فرزند در دوران کودکی بر عهده پدر و مادر است تا آنجاکه یکی از حقوق فرزندان به شمار آمده است. امام صادق (ع) می فرمایند:فرزند بر پدر سه حق دارد« نام نیک نهادن بر او و جدیت در تربیت فرزندو انتخاب مادر مناسب". درزمینه سبک های فرزندپروری نظریات متعددی ارائه کرده اندوباتوجه به تحقیقات انجام شده چهارسبک فرزندپروری مطرح شده که عبارتند از: فرزندپروری مقتدرانه، فرزندپروری مستبدانه،فرزندپروری سهل گیرانه،فرزندپروری مسامحه کارانه.
جیمزهادون(۱۹۹۶)،به مطالعه ای تحت عنوان سبک زندگی بزهکارانه پرداخته است.به نظروی کسانی که دچارانحراف شده اند و میزان ارتکاب آنهابه اعمال انحرافی مثل مصرف سیگار یا الکل یاماری جوانا بسیار بیشتر است،الگوی سالم سبک زندگی ،درزندگی روزمره ی آن هااصلا دیده نمی شود یابسیارکم است. هانس(۲۰۰۱)،اگلند وهمکاران،(۱۹۹۳)،برنامه آموزشی پیش گیرانه درخصوص افزایش تاب آوری والدین درمعرض خطربالا اجرا کردند.نتایج نشان دادهرچه ارتباط والد-کودک بهترمی شدکودکان تاب آورتر می شوند. فورمن،آدلر،(۱۹۸۹)، نشان دادندکه رابطه درون خانواده می تواندبه کسب مهارت های اجتماعی و شناختی که دررشد سالم، عوامل کلیدی هستندکمک کندواین عامل درافزایش تاب آوری درنوجوان حائز اهمیت است(هولمز،۲۰۰۶).
رویکرد جدیدی تحت عنوان روان شناسی مثبت گرا شکل گرفت که به جای تاکید بر عوامل خطرزا، نابهنجاری ها و اختلالات روانی،توجه اش را معطوف عواملی کرد که تاثیر عوامل خطر زا را تعدیل می کند و کودکان را در مقابل مبتلا شدن به مشکلات روان شناختی حمایت می نماید یا به آنها کمک می کند تا سریع تر به بهبودی دست یابند. در این میان،تاب آوری جایگاه ویژه ای،خصوصادر حوزه های روان شناسی تحول، روان شناسی خانواده و بهداشت روانی،به خود اختصاص داده است(گارمزی و ماستن ،۱۹۹۱).
فصل سوم
روش پژوهش
مقصود از «روش»یا«طرح»،راه ها وشیوه هایی است که پژوهشگررا ازخطر انحراف ازمسیر علمی پژوهش محفوظ بداردورسیدن به حقیقت را برای وی امکان پذیرسازد.فهم ودرک فعالیت پیچیده آدمی به ویژه فعالیت پژوهش علمی درگروشایستگی فنی ووداشتن روش شناسی دقیق است.شایستگی فنی نیز یدون درک وفهم مقصوداساسی وماهیت پژوهش علمیکه همان مطالعه عینی وکنترل شده روابط بین پدیده هاست،بی معنا خواهدبود.ناآشنایی با روش شناسی پژوهش واصول روش علمی،طالبان کشف حقیقت را درعمل،به ذهن گرایی محض وبرکناری ازدنیای واقعی کشانده وحتی بسیاری از دست اندرکاران پژوهش را به سوی کلی گرایی هدایت ویا از مسیر علمی منحرف کرده است(هومن،۱۳۸۶).
دراین فصل درباره روش پژوهش،جامعه ونمونه آماری بحث کردیم.سپس ابزارهای موجوددراین پژوهش رامعرفی کرده وشیوه اجراوهمچنین روش های آماری مورداستفاده برای تحلیل داده هاراتوضیح داده ایم.
۳-۱-روش پژوهش
در ابتدا جامعه مورد مطالعه به اختصار معرفی میگردد، پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. تحقیق کاربردی در جستجوی دستیابی به یک هدف عملی است.هدف تحقیقات کاربردی توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است. از لحاظ روش گردآوری اطلاعات روش تحقیق حاضر توصیفی است.تحقیق همبستگی نیز در زیر مجموعه تحقیقات توصیفی قرار دارد و به منظور بررسی توزیع ویژگیهای یک جامعه آماری به کار میرودباتوجه به ابزارهای مورد استفاده،عنوان پژوهش وهمچنین تلاش پژوهش گر دربررسی ارتباط شیوه های فرزندپروری ونگرش مذهبی با تاب آوری،روش پژوهش ازنوع همبستگی می باشدکه ازطریق رابطه ساده ویاچندگانه متغیرها،اطلاعات موردنیازجمع آوری می گردند.
۳-۲ جامعه آماری، روش نمونهگیری و حجم نمونه :
جامعه ی آماری در پژوهش حاضر شامل کلیه ی ۴۱۸دانش آموزان دختروپسر اول تا چهارم شاخه های نظری دبیرستان های نمونه دولتی دوره دوم شهرستان رودان در سال تحصیلی ۹۱-۹۲ بود. که بااستفاده از جدول مورگان حجم نمونه۲۰۰به دست آمد که از این ۲۰۰دانش آموز( ۱۰۰ نفرددختر و۱۰۰نفرپسر)به روش نمونه گیری خوشه ای –تصادفی انتخاب شدند .ازتعداد کل کلاس های متوسطه دوره دوم مدارس نمونه که جمعاً۲۳ کلاس بود، تعداد۱۰ کلاس(۵کلاس دخترانه و۵کلاس پسرانه) بصورت تصادفی انتخاب شدند.
۳-۳-معرفی ابزارپژوهش
پرسشنامه های کاربردی دراین تحقیق عبارتند از:
۱-مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون
۲-پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند
۳-مقیاس عقاید مذهبی گلاک واستارک-یا مقیاس سنجش دینداری
۳-۳-۱-پرسشنامه سنجش نگرش های مذهبی:
با آن که پژوهش درزمینه گوناگون مذهبی قدمتی بس طولانی دارد امامطالعه مذهب از دیدگاه روان شناختی از حدود یک صد سال پیش آغاز شده است.به دلیل اهمیت دین درتاریخ زندگی انسان از هنگام آغاز به کار روان شناسی علمی،پرداختن به جنبه های روان شناختی دین نیز موردتوجه روان شناسان بوده است .مذهب از جمله متغیرهایی است که پیچیدگی های مبهم ونقش های حتی گاه ضدونقیض آن درشکل دهی شخصیت وسلامت روان به اثبات رسیده است.
پرسشنامه سنجش نگرش های مذهبی مسلمانان توسط سراج زاده(۱۳۷۷؛شریفی،۱۳۸۱)وبراساس مدل گلاک وستارک(۱۹۶۵؛ همان منبع)با اسلام شیعی تطبیق داده ومتناسب شده است.این پرسش نامه شامل ۲۶عبارت است که ۴بعُد(زیرمقیاس)دینداری را می سنجد:
۱) بُعد اعتقادی:عبارت است ازباورهایی که انتظار می رود پیروان آن دین به آن ها اعتقاد داشته باشند.
(مانند:درروزقیامت به اعمال ورفتارما دقیقاًرسیدگی می شود).
۲)بُعد تجربه ای یا عواطف دینی:که ناظر بر عواطف،تصورات واحساسات مربوط به داشتن رابطه با جوهری روحانی همچون خداست(مانند:گاهی احساس می کنم که به خدا نزدیک شده ام).
۳)بُعد پیامدی :یا آثاردینی که ناظر به تأثیر باورها، اعمال،تجارب ودانش دینی بر زندگی روزمره پیروان آن دین است(مانند:با پدیده بدحجابی باید باقاطعیت مبارزه کرد).
۴)بُعدمناسکی:یا اعمال دینی که شامل اعمال دینی مشخصی همچون عبادت ونماز،شرکت درآیین دینی خاص،روزه گرفتن و….است که انتظارمی رود پیروان هردین آن ها را به جا آورند(مانند:آیا نمازمی خوانید؟ یا هرچند وقت یک بار برای ادای نماز جماعت به مسجدمی روید؟).کلیه عبارات پرسشنامه درطول یک طیف پنج درجه ای لیکرت از کاملا مخالف تا کاملا موافق ارزش گذاری شده اند.
کلید ونحوه نمره گذاری آزمون سنجش نگرش های مذهبی
بعد اعتقادی: عبارات شماره ۱تا ۷
بعد تجربه ای : عبارات شماره ۸ تا۱۳
بعد پیامدی : عبارات شماره ۱۴تا ۱۹
بعد مناسکی : عبارات شماره ۲۰تا ۲۶
نمره کل شدت نگرش های مذهبی:مجموع نمرات فرد درابعاد بالا
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 02:52:00 ب.ظ ]