آرایههای ادبی: نصرت و پیروزی به کودکی نوآموز مانند شده و شمشیر شاه به صورت مضمر به لوحی تشبیه گردیده است که نصرت از روی آن درس میآموزد.
۱۱۰ - ابـجد تــأییــد بیـن کــز لــوح ملــک
طفــل نصـرت چــون روان مــیخـوانــدش
واژگان: ابجد: نام اوّلین صورت از صور هشت گانهی حروف جُمّل است. (دهخدا)
معنی و مفهوم: تأیید و موافقت که به شکل حروف ابجد بر روی لوح مملکت شاه اخستان نوشته شده است، به راحتی به وسیلهی نصرت که مانند نو آموزی در خدمت شاه است، خوانده میشود (ملک او مورد تأیید نصرت قرار میگیرد).
آرایههای ادبی: ابجد تأیید، لوح ملک و طفل نصرت هر سه اضافهی تشبیهی هستند. به راحتی خوانده شدن ابجد تأیید به وسیلهی طفل نصرت کنایه از تأیید فرمانروایی شاه است.
۱۱۱ - رنــگ جـبریل اسـت تیغـش را کــه عقـل
وحـی پیــروزی رســـان مـیخــوانــدش
معنی و مفهوم: شمشیر شاه سبز و به رنگ لباس جبرئیل است و عقل آن را وحی که حامل خبر پیروزی است، میخواند.
آرایههای ادبی: رنگ جبرئیل استعاره از رنگ سبز است. وحی پیروزی رسان استعاره از تیغ ممدوح است. وحی با جبرئیل دارای تناسب است.
۱۱۲ - خصـم شـــه تــا عِـدّه دار آرزوســـت
عــاقــل آبسـتن نشــان مـیخــوانــدش
معنی و مفهوم: دشمن پادشاه، تا زمانی که آرزوی پیروزی را که هرگز به آن نخواهد رسید، در دل میپروراند، زن است و مرد نیست و به همین دلیل خردمند او را همچون زن میداند.
آرایههای ادبی: دشمن شاه به زنی عدّه دار و آرزو به کودکی مانند شده است که انتظار به دنیا آمدنش و پایان دورهی عدّه را میکشند.
۱۱۳ - در شــب و روزش دو خــادم روز و شـب
جـوهر این و عنـبر آن در شـرق و غـرب
واژگان: جوهر: غلام سپید در برابر عنبر، غلام سیاه که نام غلامان است و از این دو رنگ برای شب و روز استفاده کرده است. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: در طول شبانه روز، شب و روز به عنوان دو خدمت کار در خدمت شاه هستند که روز همچون جوهر غلام سپید است و شب مانند عنبر غلام تیره رنگ است .
آرایههای ادبی: روز و شب به غلامان شاه تشبیه شدهاند. بیت دارای لفّ و نشر مرتب است، روز مانند جوهر و شب مانند عنبر است. شب و روز و روز و شب آرایهی عکس دارند.
بند نهم:
کلمات قافیه: جهان، دهان، نشان و …
حروف اصلی قافیه: ا ن
حرف روی: ن
حروف الحاقی: ندارد
ردیف: بینی به هم
۱۱۴ - دسـت و شمشـیرش چنــان بینی بـه هـم
کــه آفتــاب و آســمان بینــی بــه هــم
معنی و مفهوم: دست و شمشیر پادشاه، در همراهی با هم مانند همراهی آسمان با خورشید است. دست شاه چون آسمان است که شمشیر درخشان همچون خورشید را در بر گرفته است.
آرایههای ادبی: بیت دارای لفّ و نشر است، دست شاه به آسمان و شمشیرش به خورشید مانند شده است.
۱۱۵ - شــاه ملّــت پــاسـبان را بـــر فلــک
هفــت سـلطان پــاسـبان بیــنی بـه هــم معنی و مفهوم: هفت ستارهی سیاره در آسمان که به عنوان پادشاهان آسمان حکومت میکنند، همگی حافظ شاه اخستان هستند، همان شاهی که بر روی زمین پاسبان و حافظ دین و مردم است.
آرایههای ادبی: هفت سلطان استعاره از هفت اختر است.
توضیحات:
هفت سلطان: هفت سیّاره، در نجوم قدیم که اعتقاد به مرکزیت زمین بود، تعداد سیّارات که بیش از هفت رصد نشده بودند به ترتیب دوری از زمین عبارت بودند از: ماه، عطارد، زهره، خورشید، مریخ، مشتری و زحل. (مصفّی، ۱۳۶۶: ۴۲۴)
۱۱۶ - از نهیبـش در چـــهار ارکـــان خصـــم
چــار طـوفــان هـر زمـان بینـی بــه هــم
واژگان: نهیب: ترس، بیم، هیبت، مهابت. (فرهنگ لغات) چهار ارکان: چهار عنصر، تمام وجود. (فرهنگ لغات) چار طوفان : توضیحات(۲/۵۰)
معنی و مفهوم: از هیبت و شکوه شاه اخستان، تمام وجود دشمن چنان دچار آشفتگی و ترس میشود که گویی چهار طوفان معروف در وجود او برپا شده است.
آرایههای ادبی: هیبت و نهیب شاه به چهار طوفان مانند شده است. چهار ارکان کنایه از تمام وجود است. چهار ارکان که به چهار آخشیجان مربوط میشود با چهار طوفانِ خاکی، بادی، آبی و آتشی پیوندی هنری برقرار کرده است.
۱۱۷ - آب خضـر و نــار موسـی یــافـت شــاه
عـزم و حــزمـش زیـن و آن بینـی بـه هـم
واژگان: نار موسی: آتشی که بر موسی تجلی کرد، آتش طور. (فرهنگ لغات) حزم: دوراندیشی، هوشیاری و بیداری. (دهخدا)
معنی و مفهوم: گویی شاه آب حیات خضر و آتش موسی را با هم به دست آورده است و به خاطر این دو است که عزمی چون آتش اوج گرا و منیع و دوراندیشی چون آب خضر، روشن و صافی، همراه با هم نصیب او شده است.
آرایههای ادبی: مصراع اول تلمیحی به خضر و آب حیات و ماجرای آتش موسی در صحرای طور دارد. بیت دارای لفّ و نشر مشوّش و تقسیم است. عزم به آتش و حزم به آب مانند شده است. این به نار موسی و آن به آب خضر برمیگردد.
۱۱۸ - شـه، سـکندر قــدر و انــدر مــوکبــش
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 03:59:00 ب.ظ ]