۶- سازمان تعهدی: کاربرد عمده مفهوم سرمایه اجتماعی به این واقعیت بستگی دارد که سرمایه اجتماعی محصول فرعی فعالیت هایی است که برای مقاصد دیگران صورت می گیرد. با توجه به اینکهسرمایه گذاری مستقیمی در سرمایه اجتماعی نمی شود، با این وجود شکل هایی از سرمایه اجتماعی وجود دارد که نتیجه مستقیم سرمایه گذاری توسط کنشگرانی است که هدفشان دریافت سودی از سرمایه گذاری شان است. برجسته ترین نمونه آن سازمان سوداگری است که صاحبان سرمایه مالی برای کسب درآمد بنا می نهند. شکل دیگر سازمان تعهدی انجمن داوطلبانه ای است که منفعتی عمومی تولید می کند. حتی اگر این سازمان ها به هدف اولیه ای که برای آن تشکیل شده است خدمت کند بنا به طبیعت خود برای تعداد بسیار زیادتری از کنشگران این هدف را برآورده می سازد، نه فقط برای افرادی که نخست آن را بنیان نهاده اند، با فعالیت سازمان، دو نوع محصول فرعی به عنوان سرمایه اجتماعی بوجود می آید:
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
الف) انطباق پذیری سازمان برای مقاصد دیگر؛
ب) سازمان منفعتی عمومی تولید می کند که ایجاد آن توسط زیر مجموعه ای از افراد سازمان، منافع آن را در دسترس دیگران نیز قرار می دهد، خواه آنها در آن مشارکت داشته باشند یا نداشته باشند (همان، ۱۳۷۷: ۷۹-۴۷۸).
در اهمیت کار کلمن باید اشاره نمود که او مفهوم سرمایه اجتماعی را در جامعه شناسی آمریکایی مطرح نمود و آن را گسترش داد و آن را در تحصیل سرمایه انسانی برجسته ساخت و برخی از سازکارهای مولد سرمایه اجتماعی را معرفی نمود. در بسط مفهوم سرمایه اجتماعی تاکید وی به پیوندهای اجتماعی که در بین عده معینی از مردم، برای تضمین رعایت هنجارها دارد، قابل توجه است.
۲-۳-۳- رابرت پانتام:
پانتام از محققین اخیر سرمایه اجتماعی در حوزه علوم سیاسی می باشد. وی در تحققاتش به تاثیر سرمایه اجتماعی به رژیم های سیاسی و نهادهای دموکراتیک، متمرکز شده است یکی از جذاب ترین مطالعات علوم سیاسی در موضوع هنجارهای شهروندی، توسط رابرت پانتام و همکارانش در کتابدموکراسی و سنت های مدنی (در سال ۱۹۹۳) انجام گرفته است.
حکومت مرکزی ایتالیا جهت تمرکز زدایی و گسترش دموکراسی از طریق ایجاد حکومت های منطقه ای اصلاحاتی انجام داد. این مسئله پانتام را با این سوال مواجه کرد که با وجود سیاست های مشخص و یکسان دولت مرکزی چرا نهادهای دموکراتیک در شمال ایتالیا کارآمدتر از جنوب عمل می کنند. بعلاوه چه عاملی اختلاف رشد اقتصادی در شمال و جنوب را توضیح می دهد؟ در شمال ایتالیا نهادهای جمعی بهتر کار می کند، مردم بیشتر در انتخابات شرکت می کند، و عملکرد سازمان های اداری مطلوب تر بود، در حالیکه در جنوب ادارات پاسخگوی شهروندان نبودند، و شهروندان نیز به حکومت منطقه ای اعتماد نداشتند. پانتام برای مطالعه کارکرد سازمان های منطقه ای به عنوان متغیر وابسته، دو متغیر مستقل یعنی رشد اقتصادی و سرمایه اجتماعی را در نظرگرفت. برای سنجش رشد اقتصادی از شاخص های اقتصای مرسوم مانند میزان باسوادی، میزان اشتغال و نهادهای مدنی استفاده نمود او در مطالعات خود به این نتیجه رسید که شرایط اجتماعی و اقتصادی، سیاسی و فرهنگی متفاوت دو بخش بویژه به لحاظ وجود سنت های مدنی پایدار و فراگیر در شمال ایتالیا، افراد را در شبکه های روابط اجتماعی در قالب، انجمنها، باشگاه ها، احزاب و مانند اینها قرار می دهد و همکاری میان آنها را تسهیل می کند، و بطور کلی به این نتیجه می رسد که دموکراسی و اقتصاد در مناطقی که سنت مشارکت شهروندی قدیمی تر و مستقل تری دارند بهتر کار می کنند.
عکس مرتبط با اقتصاد
پانتام در سال ۱۹۹۵ به ادامه آزمون نظریه اش در مورد تجزیه ایالات متحده پرداخت، فرضیه تحقیقاتش این بود که کیفت زندگی عمومی نهادهای اجتماعی به شدت تحت تاثیر هنجارها و شبکه های مشارکت شهروندی است. او برای آزمون فرضیه، شاخص هایی از قبیل رای دهندگان، مشارکت سیاسی، خوانندگان روزنامه ها، شرکت در انجمن های محلی و غیره را مورد توجه قرار داد. شواهدی که بدست آمد حاکی از کاهش سرمایه اجتماعی در آمریکا بود. وی در جمع بندی تحقیقاتش، این نکته را برجسته می کند که مفهوم جامعه مدنی نقش مرکزی در نزاع جهانی بر سر زمینه های دموکراتیک سازی بازی می کند، این مسئله در دموکراسی های نوپاتر بیشتر برروی ایجاد زندگی شهروندی عالی بجای روابط مشکل آفرین سنتی تمرکز یافته است. حال آنکه در دموکراسی با ثبات، تعداد رو به رشد شهروندان، تردید تازه ای در مورد اثرگذاری نهادهای عمومی آنها، بوجود آورده است. وی شواهدی را که نشانگر تحول بنیادین جامعه آمریکا در طی سه دهه اخیر است چنین بر می شمارد: ۱- مشارکت سیاسی و شهروندی: شاخص هایی چون رای دادن، اطلاعات سیاسی، اعتماد سیاسی و فعالان سیاسی نسبت به دو دهه قبل ۳۰ تا ۴۰ درصد کاهش یافته است. موارد غیر سیاسی مانند عضویت در باشگ های محلی و نهادهای مذهبی با سرعت زیادی رو به نزول بوده است، ۲- روابط اجتماعی غیر رسمی: روشها بازی های گروهی، برنامه های دسته جمعی، و مهمانی های دوستان نیز روند مشابهی را طی کرده است. ۳- تساهل و اعتماد متقابل: اگرچه آمریکائیان نسبت به نسل های پیشین از درجه تساهل و گذشت بالاتری برخوردار شده اند اما شاخص ها نشانگر، کمرنگ شدن اعتماد است (پانتام، ۱۹۹۵: ۶۵-۷۸).
از نظر پانتام سرمایه اجتماعی، وجوه گوناگون سازمان اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکه هاست که می تواند با تسهیل اقدامات هماهنگ، کارایی جامعه را بهبود بخشند (پانتام، ۱۳۸۰: ۲۸۵). پانتام معتقد است که همانند سرمایه های متعارف، کسانی که از سرمایه اجتماعی بهره مندند تمایل به افزایش آن دارند .موفقیت در شروع نهادهای ابتدایی کوچک، گروهی از افراد را قادر می سازد تا برای حل مشکلات بزرگتر ناشی از ترتیبات نهادی وسیع تر و پیچیده به افزایش سرمایه اجتماعی موجود بپردازد. به نظر او هر چه از شکل های سرمایه اجتماعی استفاده شود بجای کاهش، افزاش مییابد. وی شایعترین شکل های سرمایه اجتماعی نظیر اعتماد را سرمایه هایی می داند که ذخیره اش در حین استفاده به جایکاهش، افزایش مییابد، در صورت عدم استفاده کاهش، همچنین افزایش، کاهش دیگر شکل های سرمایه اجتماعی مانند هنجارها و شبکه های اجتماعی را همانند اعتماد می داند (همان: ۲۹۰).
عکس مرتبط با شبکه های اجتماعی
به اعتقاد پانتام یکی از وجوه خاص سرمایه اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شکبه ها این است که آن به طور معمول یک کالای عمومی است، برخلاف سرمایه متعارف که بطور معمول یک کالای خصوصی است، سرمایه اجتماعی یکی از ویژگی های ساختار اجتماعی که فرد در آن قرار دارد است که در مالکیت خصوصی هیچ یک از افرادی که از آن منتفع می شوند نمی باشد. در نتیجه سرمایه اجتماعی مانند همه کالاهای عمومی معمولاً از طرف عوامل خصوصی کم ارزش تلقی شده و تلاش زیادی برای افزایش آن به عمل نمی آید (همان: ۲۹۱) پاتنام اعتماد را یکی از اجزای اصلی سرمایه اجتماعی می داند، که همکاری را تسهیل می کند و هر چه سطح اعتماد درجامعه ای بالاتر باشد احتمال همکاری هم بیشتر خواهد بود و خود همکاری نیز اعتماد ایجاد می کند. به نظر او اعتماد که یکی از عناصر ضروری تقویت همکاری است یک عنصر اختیاری و آگاهانه می باشد. بنابراین اعتماد اجتماعی در جوامع مدرن و پیچیده از دو منبع مرتبط یعنی هجارهای معامله متقابل و شبکه های مشارکت مدنی ناشی می شود و خود هنجارها نیز از طریق سرمشق شدن و اجتماعی شدن (از جمله آموزش مدنی) و نیز از طریق مجازات ها در افراد تلقین و تثبیت می شود (همان: ۳-۲۹۱) به نظر پانتام هنجارهایی که اعتماد را تقویت می کنند بدین خاطر توسعه مییابند که آنها هزینه معاملات را پایین آورده و همکاری را تسهیل می نمایند. او مهمترین این هنجارها را معامله متقابل می داند و هنجارهای معامله متقابل دو نوع می باشند: گاهی اوقات «متوازن» (یا ویژه) و گاهی اوقات «عمومی» (یاشایع) نامیده می شوند، معامله متقابل متوازن به مبادله چیزهای با درونش اشاره داردمانند بند و بست نمایندگ اما معامله متقابل عمومی به رابطه تبادلی مداومی اشاره دارد که در همه حال، یکطرفه و غیر متوازن است، اما انتظارات متقابلی را زیاد می کند مبنی بر اینکه سودی که اکنون اعطا شده، باید در آینده بازپرداخت گردد. هنجارهای معامله متقابل عمومی یکی از مولدترین اجزاء سرمایه اجتماعی است، جامعه هایی که در آنها از این هنجارها پیروی می شود به گونه ای موثر می توانند بر فرصت طلبی فائق آمده و مشکلات عمل جمعی را حل نمایند (همان: ۲۹۴-۲۹۳).
پانتام معتقد است، در هر جامعه ای (مدرن و سنتی، اقتدارگر، دموکراتیک) ارتباطات و مبادلات بین افراد از طریق شبکه های رسمی و غیر رسمی، شناخته می شود. بعضی از این شبکه ها اساسا افقی هستند و شهروندان برخوردار از وضعیت و قدرت برابر را دور هم جمع می کنند، اما بعضی دیگر شبکه های عومی می باشند که شهروندان نابرابر را بوسیله روابط نابرابر مبتنی بر سلسله مراتب و وابستگی به هم پیوند می دهند. او بیان می کند که شبکه های مشارکت مدنی از جمله انجمن های همسایگی، کانون های سرودخوانی، تعاونی ها، باشگاه های ورزشی، احزاب توده ای و … کنش افقی شدیدی را به نمایش می گذارند. شبکه های مشارکت مدنییکی از شکل های ضروری سرمایه اجتماعی می باشند. هر چه این شبکه ها در جامعه ای متراکم تر باشند احتمال بیشتری وجود دارد که شهروندانش بتوانند در جهت منافع متقابل همکاری کنند به نظر او شبکه های مشارکت مدنی هزینه های بالقوه عهدشکنی را در هر معامله ای افزایش می دهند همچنین این شبکه ها، هنجارها قوی معامله متقابل را تقویت می کنند و ارتباطات را به عنوان یک چارچوب فرهنگی شفاف برای همکاری آینده عمل می نمایند. اما شبکه عمودییا سلسله مراتبی نمی تواند اعتماد و همکاری اجتماعی را برقرار کند، جریان عمودی اطلاعات اغلب غیر موثق تر از جریان افقی اطلاعات هستند و بخشی از آن به این دلیل است که اطلاعات قابل اتکا و درست مانعی برای بهره کشی و استعمار محسوب می شد. مهمتر اینکه مجازات هایی که از هنجارهای معادله متقابل در مقابل تهدید فرصت طلبی حمایت می کند در شبکه عمودی، کمتر برای مقامات عالی وضع می شوند و اگر وضع شوند کمتر اجرامی گردند. و نتیجه شبکه های عمودی، کمتر از شبکه های افقی برای حل مشکلات عمل جمعی کار ساز هستند. به نظر او، شبک های افقی انبوه ولیکن جدا از هم باعث تقویت همکاری درون هر گروهی می شوند. همه شبکه های مشارکت مدنی که شکاف های اجتماعی را دور می زنند، همکاری گسترده تری را باعث می شوند (همان: ۲۹۹-۲۹۶).
پاتنام در نهایت به این جمع بندی می رسد که اکثر شبکه های افقی مشارکت مدنی به مشارکت جریان در طی مشکلات کمک می کنند. پس هر چه ساختار یک سازمان افقی تر باشد، قاعدتاً با باید بیشتر موفقیت نهادی را در اجتماعی وسیعتر تقویت کند. عضویت در گروه های برخوردار از نظم افقی (انجمن های کمک متقابل یا اتحادیه های داوطلبانه) باید ارتباط مثبتی با حکومت خود داشته باشند، و در عوض میزان عضویت در سازمان های برخوردار از نظم سلسله مراتبی، باید رابطه ای منفی با حکومت خود داشته باشد، همه این انتظارات با شواهد و مدارک پژوهشی پانتام در تحقیقاتش انطباق دارند، پس حکومت خوب در ایتالیا محصول فرعی گروه ها و انجمن های افقی می باشد (همان: ۳۰۲-۳۰۰).
بطور کلی پاتنام سرمایه اجتماعی را به عنوان وسیله ای برای رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی در سیستم های مختلف سیاسی می داند. تاکید عمده وی بر مفهوم اعتماد است و بعقیده وی همین عامل است که می تواند با جلب اعتماد میان مردم و دولتمردان و نخبگان سیاسی موجب توسعه سیاسی می شود. بنابراین اگر اعتماد وجود داشته باشد به همان اندازه رشد سیاسی و توسعه اجتماعی بیشتر خواهد بود. تفاوت کار پاتنام با بوردیو و کلمن در سطح بکارگیری مفهوم سرمایه اجتماعی است. برخلاف آن دو پاتنام سرمایه اجتماعی را در سطح کلان و رژیم های سیاسی حاکم بر جامعه مورد مطالعه قرار دارد و به همین خاطر با مشکلات و پیچیدگی های خاص سیاسی و ملاحظات سیاسی روبرو شده است.
۲-۳-۴- فرانسیس فوکویاما:
فوکویاما سرمایه اجتماعی را به عنوان وجود مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهای غیر رسمی تعریف می کند که اعضای گروهی که همکاری و تعاون در بین انها مجاز است و در آن سهیم هستند، از نظر او مشارکت در ارزشها و هنجارها به خودی خود باعث تولید سرمایه اجتماعی نمی گردد. چرا که این ارزشها ممکن است ارزشهای منفی باشد، برعکس هنجارهایی که تولید سرمایه اجتماعی می کنند اساسا باید شامل مسائلی از قبیل: صداقت، ادای تعهدات و ارتباط دو جانبه باشند، این هنجارها به ایجاد و افزایش همکاری در گروه می انجامد، همچنین این هنجارها تعمیم پذیرند، یعنی می توانند تنها میان گروه محدودی از مردم از همان اجتماع مشترک باشند. و نه در میان دیگران، در حالیکه سرمایه اجتماعی در همه جوامع وجود دارد اما به طرق مختلف می تواند توزیع گردد (فوکویاما، ۱۳۷۹: ۱۲-۱۱).
فوکویاما در تعریف دیگری از سرمایه اجتماعی، آن را در شکل و نمونه ملموس از یک هنجار غیر رسمی می داند که باعث ترویج همکاری بین دو یا چند فرد می شود. هنجارهای تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی می توانند از هنجار متقابل دولت گرفته تا آموزه های پیچیده ای را در برگیرند هنجار روابط متقابل بطور بالقوه در روابط با همه مردم وجود دارد باشد، ولی فقط در رابطه با دوستان است که از قوه به فعل در می آید. با این تعریف اعتماد، شبکه ها، جامعه مدنی و امثال آن که با سرمایه اجتماعی مرتبطند، تماماً محصول جانبی این پدیده اند، که درنتیجه سرمایه اجتماعی بوجود می آیند، ولی خود سرمایه اجتماعی را تشکیل نمی دهند، از نظر وی، هر مجموعه ای از هنجارها، مصداق عینی سرمایه اجتماعی را تشکیل نمی دهند زیرا این هنجارها باید به ایجاد و افزایش همکاری در گروه بیانجامد، لذا با فضایل سنتی چون دستکاری، وفای به عهد، قابل اعتماد بودن در انجام وظیفه، روابط متقابل و نظایر اینها مرتبطند (فوکویاما، ۱۳۸۴: ۱۷۰-۱۶۹).
فوکویاما معتقد است که سرمایه اجتماعی برخلاف سرمایه انسانی متعلق به گروه هاست و نه به افراد، هنجارهایی که شالوده سرمایه اجتماعی را تشکیل می دهند در صورتی معنی دارند که بیش از یک فرد در آن سهیم باشد. به نظر و گروهی که حامی سرمایه اجتماعی هستند ممکن است به کوچکی دو دست باشند که با یکدیگر تبادل اطلاعات می کنند یا در پروژه ای مشترک همکاری دارند یا ممکن است در مقیاس بزرگتری تمامی یک ملت باشند (فوکویاما، ۱۳۷۹: ۱۳).
به نظر فوکویاما، دلیل اینکه سرمایه اجتماعی در مقایسه با سرمایه فیزیکی با انسانی کمتر غیر اجتماعی به نظر می رسد آن است که سرمایه اجتماعی بیش از هر یک از دو شکل دیگر سرمایه استعداد در تولید آثار خارجی منفی را دارد. این بدان سبب است که همبستگی گروهی در جوامع انسانی اغلب به بهای دشمنی نسبت به افراد غیر عضور گروه بدست می آید، ظاهراً تمایل طبیعی در انسان وجود دارد که جهان را به دوستان و دشمنان تقسیم کند و این تمایل اساس همه ملاحظات سیاسی است. راه دیگر برای پرداختن به این مسئله وارد شدن از طریق شعاع اعتماد است، همه گروه هایی که مظهرسرمایه اجتماعی هستند دارای نوعی شعاع اعتمادند و به دیگر معنا حلقه ای از کسان در هر گروه موجود است که هنجار همکاری در میان آنها عمل می کند. یک جامعه مدرن را می توان همچون مجموعه ای از شعاع اعتماد متحدالمرکز با لایه های روی هم قرار گرفته تصور کرد. گستره این سلسله می تواند از دوستان تا سازمان های غیر دولتی و گروه های مذهبی را در برگیرد (فوکویاما، ۱۳۸۴: ۱۷۲).
فوکویاما برخی از کشورها را که نسبتاً وضعیت فرهنگی یکسانی دارند، برمبنای سرمایه اجتماعی مقایسه می کند. هدفش، پاسخ به این سوال است که چرا برخی از کشورها موفقیت اجتماعی بشتری نسبت به سایر کشورها دارند. او ادعا می کند که این کشورها سطوح بالای قابلیت اجتماعی (سرمایه اجتماعی) صداقت و اعتقاد افراد را به انجام کارهای مشارکتی و تعاونی مشتاق می سازد و زمینه را برای رشد و ترقی فراهم می کنند. به نظر وی، موفقیت جوامع مدرن تنها به این علت است که آن جامع، قادر به حفظ سرمایه اجتماعی شده اند که در طی قرون متمادی انباشته شده است (فوکویاما، ۱۳۷۹: ۱۷).
وی معتقد است که همه شکل های گروه های فرهنگی – اجتماعی، نظیر قبایل، عشایر، مجامع روستایی و فرقه های دینی و … برهنجارهای مشترک مبتنی اند. و از این هنجارها برای تحقق اهداف مشترک استفاده می کنند. در ادبیات توسعه بنا به قاعده کلی این شکل از سرمایه اجتماعی یک امتیاز تلقی نمی شود، بلکه به نوعی مایه درد سر محسوب می شود. نوسازی اقتصادی با فرهنگ و سازمان اجتماعی سنتی پیدا می کند، بطوری که با نوسازی سازمان سنتی را نابود خواهد کرد، یا در غیر این صورت راه حرکت خودجوش به وسیله نیروهای سنت گرا مسدود خواهد شد. اگر سرمایه اجتماعی یکی از شکل های اصیل و راستین سرمایه است چرا باید وضع بدین گونه باشد؟ به نظر فوکویاما دلیلش این است که در چنین گروه هایی شعاع اعتماد ناچیز است، همبستگی درون گروهی از قابلیت های اعضای گروه برای همکاری با افراد بیرون از گروه می کاهد، و اغلب آثار خارجی منفی را بر افراد بیرونی تحمیل می کند، بطوریکه در بخش های آسیا و آمریکای لاتین سرمایه اجتماعی عمدتاً در خانواده و حلقه نسبتاً کوچکی از دوستان جمع می شود. غریبه ها یا غیر خودی ها در این مقوله ورای خویشان جای می گیرد (فوکویاما، ۱۳۸۴: ۴-۱۷۳). به نظر فوکویاما جوامع سنتی غالباً حالت قطعه قطعه دارند، به دیگر معنا، این جوامع مرکب از تعداد زیادی از واحدهای اجتماعی یکسان و خود کفا، از قبیل روستاها و قبایلند. جوامع مدرن برعکس از تعداد زیادی گروه های اجتماعی که با هم همپوشانی دارند تشکیل شده اند، به همین سبب در جوامع مدرن عضویت در چند گروه و هویت متکثر ممکن است. در جوامع سنتی، کمتر به پیوندهای سنتی که در بین اجزا تشکیل دهنده آن وجود دارد اجازه داده می شود ارتباط بین اجزاء برقرار شوند و بنابراین اطلاعات، نوآوری، منابع و استعدادهای انسانی با سهولت کمتری انتقال مییابد (فوکویاما، ۱۳۸۴: ۱۷۴).
از دید فوکویاما یکی از منابع اصلی برای تولید سرمایه اجتماعی در سطح جهان، خانواده است، اما ساختار خانواده از جامعه ای به جامعه ای دیگر تفاوت می کند، بطوریکه استحکام پیوندهای خانوادگی نه تنها با قید و بندهای خانوادگی در جوامع مختلف فرق می کند، بلکه بسته به نوع پیوندهای اجتماعی نیز متفاوت است (فوکویاما، ۱۳۷۹: ۱۲).
فوکویاما منابع ایجاد کننده سرمایه اجتماعی را اینگونه تعریف می کند:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
هنجارهای که به لحاظ نهادی ساخته شده اند (ساختمندیهای نهادی) و منتج از نهادهای رسمی مانند دولت و نظام های قانونی هستند، ۲- هنجارهایی که خود جوش هستند (ساختمندی خود جوش و برخاسته از کنش های متقابل اعضای یک جامعه هستند)، ۳- ساختمندهای برونزا که برخاسته از اجتماعی غیر از اجتماع مبدا خودشان هستند و می توانند از دین، ایدئولوژی، فرهنگ و تجربه های تاریخی مشترک نشات بگیرند. ۴- هنجارهایی که از طبیعی ریشه گرفته اند (ساختمندی های طبیعی)مثل خانواده، نژاد و قومیت (فوکویاما، ۱۳۷۹: ۹۸).
متفکران سرمایه اجتماعی
نام متفکر شاخص های مطالعه سرمایه اجتماعی
کلمن بررسی میزان تعهدات و انتظارات متقابل افراد و گروه ها، نظام اعتماد، امنیت اجتماعی و فردی، میزان ارتباطات و پیوندهای فردی، میزان حاکمیت هنجارهای همکاری وضمانت اجرایی آن، میزان روابط خانواده ها،
سطح تحلیل: افراد در گروه های فامیلی و اجتماعی (فرد با گروه)
پاتنام در انجمن های بررسی میزان عضویت رسمی وغیررسمی، مطالعه مطبوعات، میزان آگاهی افراد، اعتماد تعمیم یافته، رعایت قانون، روابط همسایگی و روابط کاری، پایین بودن جرایم
سطح تحلیل: حکومت های سیاسی در سطح ملی (گروه با حکومت ملی)
بوردیو بررسی میزان عضویت گروهی، حجم شبکه های ارتباطی، میزان تعهد افراد در روابط
سطح تحلیل: افراد در حال رقابت با هم (فرد با فرد)
فوکویاما بررسی میزان اعتماد، شعاع اعتماد، عضویت در انجمن ها، تعداد و اندازه انجمن ها، همسایگی و انسجام درون گروهی، احساس امنیت، عملکرد درست ادارات، تعهد مدنی
سطح تحلیل:حکومتها،دولتها و ملتها
۲-۴- شناسایی مفهوم و ابعاد توسعه پایدار شهری:
۲-۴-۱- مفاهیم توسعه پایدار:
پایداری: فرهنگ آکسفورد پایداری را به این ترتیب تعریف می کند:” توانایی دوام یا انجام کاری بطور دائم” بنابراین پایداری دانش توانایی برای پایدری و صفت پایداری توصیف کننده تداوم یا حفظ وضعیت برای موصوف خود می باشد. بر اساس این اصل اگر در هر محیطی به اندازه توان طبیعی فرآوری محیط زیست؛ بهره برداری یا بهره وری انجام شود اصل سرمایه( منابع اکولوژیک) بطور پایدار باقی می ماند و استفاده ما از محیط به اندازه به اندازه آن توان تولیدی، همیشه پایدار است. مفهوم پایداری نقش عمده ای را در بقای شهر بازی می کند و دیر زمانی است که مفهوم جدید رسیدن به یک شهر پایدار به بحث های سیاست توسعه شهری وارد شده است.؛ راهبرد توسعه پایدار شهری در جهان کنونی حاصل فرهنگ بکارگیری شناخته های بشر از محیط شهری است( اذانی،۱۲:۱۳۸۵).
عکس مرتبط با محیط زیست
پایداری شهری: پایداری شهری مفهوم موازی دیگری است که در این زمینه توسط برخی از مولفان از جمله خانم مکلارن¹ مطرح می شود. وی برای تعریف این مفهوم ابتدا آن را با توسعه پایدار شهری مقایسه می کند.
¹ .Mac Laren
او به نقل از ریچاردسون¹ می نویسد:”معنی این دو اصطلاح خیلی به هم نزدیک است و اغلب در ادبیات تحقیقی بجای هم بکار برده می شوند”. او راه تمیز آنها از یکدیگر را در نظر داشتن مفهوم پایداری بعنوان تشریح کننده یک وضعیت یا حالت مطلوب و یا مجموعه شرایطی می داند که در طول زمان تداوم داشته است، در مقابل واژه توسعه در اصطلاح توسعه پایدار شهری، فرایندی را تداعی می کند که به وسیله آن می توان به پایداری دست یافت.
از نظر مکلارن برخی مشخصات کلیدی پایداری که غالبا در ادبیات موضوع بیان می شوند عبارتند از: برابری بین نسلها، برابری درون نسلها( شامل برابری اجتماعی ، برابری جغرافیایی و برابری در حکومت)، حفاظت از محیط طبیعی( و زندگی در چارچوب تحمل آن)، استفاده حداقل از منابع تجدید ناپذیز، بقای اقتصادی و تنوع، جامعه خوداتکاء، رفاه فردی و رفع نیازهای اساسی افراد جامعه. بحث های زیادی در گروه های دانشگاهی، بین برنامه ریزان و دیگر سازمان های مربوطه در خصوص اهمیت نسبی هر یک از این مشخصات وجود دارد، حتی ناسازگاری بر سر این مسئله است که آیا همه آنها را باید در نظر گرفت ؛ زمانی که اهداف اصلی پایداری بدست می آید( موسوی و کاظمی محمدی،۵۹:۱۳۷۸).
به عقیده مکلارن به لحاظ اهداف گزارش پایداری، تعریف واحد و بهتری از پایداری شهری وجود
۱٫ Richardson
ندارد، چون جوامع مختلف احتمالا کمی یا حتی در حد معنی داری ، باید تصورات مختلفی از پایداری داشته باشند که به اوضاع جاری زیست محیطی؛ اقتصادی؛ اجتماعی و قضاوتهای ارزشی جامعه آنها بستگی دارد. در نتیجه مجموعه ای از شاخصهای مطرح شده برای سنجش پیشرفت در جهت دستیابی به اهداف کلی پایداری در هر جامعه، لزوما نباید برای سنجش پیشرفت پایداری در جامعه دیگر مناسب باشد. با این وجود برخی ویژگیهای بنیادی برای شاخصهای پایداری وجود دارد که همه جوامع در آن هم نظرند و باید آنها را در سیاستها و برنامه های خود اعمال کنند(همان:۶۰).
توسعه پایدار: کمیسون جهانی محیط زیست توسعه پایدار را چنین تعریف می کند:” توسعه ای که پاسخگوی نیاز نسلهای حاضر باشد بدون آنکه توان نسلهای آنی را برای برآورده کردن نیازهای زمانه خود محدود کند”(برآبادی،۱۴۴:۱۳۸۴). بنابراین توسعه پایدار دربردارنده تغییر روابط بین انسان و طبیعت در زمان کنونی و در طول زمان است(فنی،۴۶:۱۳۸۴). در توسعه پایدار انسان مرکز توجه است و انسانهای هماهنگ با طبیعت سزاوار حیاتی توام با سلامت و سازندگی هستند( موحد،۴۳:۱۳۷۹). در این گزارش اصل موازنه بین خواسته های اقتصادی ، اجتماعی و اکولوژیکی هر نسل با توجه به سهم نسلهای آتی از منابع محدود زمین محور سیاستگذاریهای شهری و چیدمان سکونتگاه است( امکچی،۱:۱۳۸۳). در نتیجه مفهوم توسعه پایدار معنای گسترده ای میابد که تمامی جوانب زندگی انسانها را دربر می گیرد که در آن سیاستهایی در زمینه اقتصادی؛ بازرگانی؛ تکنولوژی؛ منابع طبیعی؛ آموزشی و بهداشتی؛ صنعت و… به گونه ای برنامه ریزی و طراحی می شود که توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را تداوم بخشد(همان:۴۵).
توسعه پایدار شهری: نظریه توسعه پایدار شهری حاصل بحث های طرفداران محیط زیست درباره مسائل زیست محیطی بخصوص محیط زیست شهری است که بدنبال نظریه توسعه پایدار برای حمایت از منابع محیطی ارائه شد(پاپلی یزدی و ابراهیمی،۳۴۰:۱۳۸۲).
با توجه به تعاریفی که درباره توسعه پایدار آمد، می توان توسعه پایدار شهری را چنین تعریف کرد: توسعه ای که به نیازهای مردم شهر پاسخ گوید اما بقا و دوام آن را نیز تضمین کند و در عین حال آب؛ خاک و هوا ،آلوده و بلا استفاده نماند(برآبادی،۱۴۵:۱۳۸۴). نظریه توسعه پایدار شهری موضوعهای جلوگیری از آلودگی های محیط شهری، کاهش ظرفیتهای تولید محلی، حمایت از بازیافت و عدم حمایت از توسعه های زیان آور را مطرح می کند؛ همچنین راه رسیدن به این اهداف را با برنامه ریزی های شهری و روستایی که برابر با قانون کنترل کاربریها و کنترل بیشتر در شهر و روستاست؛ می داند(پاپلی یزدی و ابراهیمی،۳۴۰:۱۳۸۲).
توسعه پایدار شهری پدیده ای با ابعاد گسترده و پیچیده است که در رشد و تکوین شهرها ، عوامل اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی، زیست محیطی و اکولوژیکی را مورد بررسی قرار می دهد. آنچه که امروزه اهمیت دارد آگاهی از نقاط ضعف و قوت ابعاد اجتماعی– اقتصادی ، زیست محیطی و اکولوژیکی توسعه است که می تواند عاملی مهم در جهت رفع مشکلات و نارسایی های مبتلا به خود برای نیل به رفاه اقتصادی و سلامت اجتماعی جهت رسیدن به توسعه پایدار شهری باشد( حکمت نیاو موسوی،۳۴:۱۳۸۵).
پایداری و شرایط آن : مرور اسناد و گزارشات فراوان در چند سال اخیر بدون شکل همگی بیانگر ناپایداری توسعه جوامع بشری به رال متداول دو قرن اخیر است. شاخص های زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی نشانگر تهدید جدی همه جانبه نظام های پیشینیان حیات جوامع بشری است. وجود ناپایداری همچون از بین رفتن جنگلها، و گسترش بیابان ها، فرسایش خاک های کشاورزی، شکاف درآمد و ثروت، ازدیاد فقر، رشد اقتصادی بدون رشد متناسب فرصت های شغلی، از هم گسیختگی اجتماعات و تضعیف نهاد خانواده نمودهایی از این تهدیدات هستند، در حال حاضر شاهد ناپایداری در تمامی ابعاد هستیم، و این در حالی است که طرفداران نظریه «تمرکز بر انسان شناسی» در این باره می گویند که منابع جهان تمام شدنی نیست. و اگر منبعی تمام شود منبع دیگری جایگزین آن نخواهد شد (مجتهدزاده ، ۱۳۷۹:ص ۴۶).
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:39:00 ب.ظ ]