فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱- مقدمه
آموزش متوسطه یکی از حلقه های زنجیر آموزشی است، حلقه ای که آموزش ابتدایی را به آموزش عالی پیوند می دهد. مسلم است که وجود هرگونه ضعف در این حلقه می تواند تاثیری ناخوشایند بر هر دو حلقۀ قبل و بعد داشته باشد. لذا برای حضور پویا و اثربخش نوجوانان در جامعه باید در موقعیت‌های مختلف اجتماعی به ویژه دوره متوسطه بستری فراهم شود تا تمامی آن ها توانایی حل مساله و ‌اندیشه خلاق در حوزه‌های زیستی، شناختی، فراشناختی، تفکر و روانی و اجتماعی و دلبستگی‌های امن خانوادگی، پذیرش مسئولیت‌های شهروندی، تقویت هویت و تعلقات ملی و فرهنگی، مهارت‌های ارتباطی، تفاهم و تعاملات فرهنگی، ارزش‌های اخلاقی و معرفت دینی را با نگرش مثبت و انگیزه غنی بیاموزند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
بنابراین لازمه دستیابی به این مهم و جهت بخشیدن به نیازهای روانی، اجتماعی، فرهنگی و دینی دانش آموزان این است که برنامه دروس مدارس به ویژه دوره متوسطه کاربردی، مهارت محور و خلاق پرور باشد که نه فقط سلامت و پویایی این دوره را افزایش داده و اقتدار معلمان متوسطه را مضاعف نماید بلکه زمینه‌ای فراهم ‌شود تا دانش‌آموزان با بهره‌مندی از احساس آرامش روان، بیشترین جوانه‌های خلاقیت را متبلور کنند.
در این فصل به بررسی مبانی نظری متغیرهای پژوهش و تحقیقات انجام شده در داخل و خارج ایران و سرانجام به جمع بندی مطالب ارائه شده پرداخته خواهد شد. در ارتباط با محتوای کتاب روان شناسی سوم متوسطه با نیازهای مادی و معنوی دانش آموزان با توجه به بررسی های انجام شده توسط محقق، سابقه ای مشاهده نشد. بنابراین هر کدام از متغیرها به طور مجزا، مورد بررسی قرار گرفته اند.
۲-۲- مبانی نظری پژوهش
۲-۲-۱– مفهوم و ماهیت نیاز
واژه نیاز ابتدا در اوایل دهه ۱۹۳۰ در مباحث روان شناسی به کار گرفته شد و منظور از آن متغیر انگیزاننده بود که باعث رفتار خاصی در فرد می شد. به تعبیر دیگر نیاز عبارت بود از یک خواست که باعث رها شدن انرژی می گردید و نیرویی ایجاد می کرد که برای نیل به هدف خاصی، رفتار ویژه ای را موجب می شود (بابایی، ۱۳۸۶ ).
نیاز یک مفهوم عمومی است که در زمینه های مختلف کاربرد نسبتا وسیعی دارد و تعاریف متعددی از آن ارائه می شود. این تعاریف اگر چه یک نوع مفهوم یا احساس مشترکی را انتقال می دهند با این وجود از مناظر و ابعاد مختلف و بعضا متفاوتی بدان می نگرند. در یک تعریف عمومی، نیاز چیزی است که برای ارضا و تحقق یک هدف قابل دسترس، ضروری یا مفید است. از این منظر نیاز یک نقش واسطه ای پیدا می کند که رفع آن موجب تحقق هدف یا تسهیل در آن می شود ( عباس زادگان و ترک زاده، ۱۳۸۶ ).
نیاز از نظر لغوی به معنای کمبود، احتیاج و از نظر مفهومی به یک حالت میان آنچه هست و آنچه می بایست باشد اطلاق می گردد ( پروند، ۱۳۸۵ ). در زمینه آموزش و یادگیری، نیاز برحسب ویژگی ها، توانایی ها یا دانش و نگرش هایی تعریف می شود که لازم است یادگیرنده یا گروهی از یادگیرندگان، از آن برخوردار باشند ولی در حال حاضر فاقد آن هستند ( میرزابیگی، ۱۳۸۹ ).
به طور کلی مفاهیم ارائه شده از نیاز را می توان در یکی از طبقات زیر قرار داد:
نیاز به عنوان فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب: در این دیدگاه نیاز عبارت است از فاصله میان نتایج جاری و نتایج مورد نظر، بر اساس این نظریه نیاز در قلمرویی وجود دارد که در آن بین موقعیت واقعی با موقعیت مطلوب فاصله و شکاف موجود است این تعریف از نیاز امروزه طرفدار بیشتری دارد هر چند برخی منتقدین تشخیص موقعیت مطلوب را مشکل می دانند و آن را امری ارزشی می دانند که از فردی به فرد دیگر متفاوت است در نتیجه موقعیت مطلوب را امری نسبی می دانند ( کافمن[۱۶]، ۱۹۹۱ ).
نیاز به عنوان یک خواست یا ترجیح: در دیدگاه دوم نیاز عبارت است از خواست یا ترجیح، این برداشت از نیاز عموما دارای کاربرد گسترده ای در حوزه نیاز سنجی است. آن چه هسته اصلی در این نظریه را تشکیل می دهد آن است که نظریات و عقاید افراد و گروه ها در خصوص نیازها کانون اصلی نیاز سنجی است نه فاصله یا شکاف بین وضع مطلوب و وضع حاضر ( سوارز[۱۷]، ۱۹۹۶).
نیاز به عنوان یک عیب یا نقصان: سومین برداشت از نیازها، از نظر اسکریون[۱۸]به عنوان یک نقصان، عیب و یا نوعی کمبود است. هنگامی که نوعی توانایی، مهارت و یا نگرش وجود نداشته باشد، و این غیبت منجر به ایجاد ضرر یا خسران در عملکرد فردی و یا سازمانی گردد، نشانگر وجود نیاز می باشد. بنابراین نیاز هنگامی مطرح می شود که در یک مورد خاص، سطح حداقل رضایت به دست نمی آید و یا نمی تواند بدست آید ( فتحی واجارگاه، ۱۳۸۸ ).
بنابراین می توان گفت آن چه که بین وضع موجود و وضع مطلوب قرار دارد، آن چه که ترجیحات، علائق و انتظارات افراد را شکل می دهد و سرانجام آن چه که بر عملکردهای مطلوب اثر منفی دارد، همگی نشانگر نیاز هستند.
۲-۲-۱-۱- اهمیت نیازها در زندگی انسان
همه روانشناسان به نیازها به منزله ی انگیزه های مهم رفتار توجه کرده اند. موجودیت زندگی و بقای انسان مشروط به وجود نیازهاست؛ زیرا زندگی حرکت و پویایی و یک جریان خودابقا کننده است. آن چه انسان را به تلاش و تکاپو وامی دارد و برای رفتار انرژی تولید می کند، همین نیازهاست.
نیازها همیشه به طبقه ای از اشیای هدف یا رویدادها مربوط می شود، بنابراین وقتی فرد به آب نیاز دارد، فقط نیازمند نیست، بلکه به چیزی نیازمند است. نیازها با مشخص کردن این که آیا به شی هدف نزدیک شد یا از آن دوری جست، نقش بسیار مهم در هدایت رفتار ما ایفا نموده و در نتیجه از خطرات و آسیب های احتمالی ما را مصون می دارد. « شدت رفتار » نیز با میزان قدرت نیاز مربوط به آن، تعیین می شود. این که انسان چه رفتاری را ابتدا باید انجام دهد و چه کاری را به بعد موکول کند، به ماهیت و نوع نیاز بستگی دارد. شدیدترین نیاز، فوری ترین توجه را دریافت خواهد کرد ( شجاعی، ۱۳۸۶ ).
وجود نیاز چنان در زندگی انسان مهم و حیاتی است که فقدان آن باعث رکود و مرگ تدریجی او خواهد شد. خداوند انسان را نیازمند آفریده تا همیشه به تلاش و تکاپو در پی جبران کاستی ها و ارضای نیازهای خود بوده و مسیر تکامل را بپیماید. بنابراین نیازها یگانه عامل انگیزش رفتار محسوب می شوند، اما برخی این تبیین را کافی ندانسته و معتقدند که: « خود نیاز به تنهایی نمی تواند عامل فعالیت انسان باشد؛ زیرا نیاز نوعی نداشتن و کمبود است. آن چه می تواند عامل فعالیت انسان بوده و نیروی انگیزشی داشته باشد احساس نیاز است. وقتی انسان چیزی را در خود احساس نیاز کرد و دانست که داشتن آن در بقای او نقش دارد یا نوعی ارزش محسوب می شود، در جهت نیل به آن تلاش می کند» ( مصباح یزدی، ۱۳۸۵ ).
۲-۲-۱-۲- نیازها از دیدگاه روان شنا سان
نیازهای یادگیرندگان را می توان از دو جنبه اساسی مورد بررسی قرار داد:
الف: نیازهای اساسی که خود شامل نیازهای جسمی ( فیزیولوژیک[۱۹]) و نیازهای روانی[۲۰]
ب: نیازهای مربوط به رشد شخصیت
الف – نیازهای اساسی:
این نیازها در طول زندگی انسان حائز اهمیت است. ولی غالبا در دوران کودکی و نوجوانی از نقش و اهمیت بیشتری برخوردار است.
یکی از صاحب نظران برجسته ای که نیازهای اساسی را مورد مطالعه قرار داد مازلو[۲۱] است. وی انواع نیازها را برحسب سلسله مراتب ارائه داده که به شرح زیر انجام داده است: نیازهای وجودی؛ مانند نیازهای فیزیولوژیک، نیازهای مربوط به ایمنی، نیازهای مربوط به عشق و محبت، نیازهای مربوط به عزت نفس، نیازهای مربوط به خود شکو فایی. ارضای مناسب نیازهای اساسی می تواند در سلامت روانی، رشد شخصیت، موفقیت در زندگی، از جمله در پیشرفت تحصیلی کودکان و نوجوانان تأثیری به سزا داشته باشد. همان گونه که بی توجهی و عدم ارضای مناسب نیازهای اساسی می تواند اختلالات جسمی و روانی متعددی را موجب شود و فرد را از موفقیت لازم باز دارد. نیازهای مادی از قبیل، نیاز به آب، غذا و پوشاک مناسب و دیگر شرایط فیزیکی مساعد مواردی از نیازهای بدنی محسوب می شوند. نیازهایی از قبیل؛ امنیت، محبت، احساس ارزشمندی ( عزت نفس )، تعلق به گروه، پیشرفت و موفقیت همچنین مجموعه ای از نیازهای فطری و معنوی مواردی از نیازهای روانی به شمارمی روند ( میرزابیگی، ۱۳۸۷ ).
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
نیازهای شناختی
این گروه از نیازها نیز ریشه در ذات انسان دارند و رفتار انسان را به سوی کارها و فعالیت هایی می کشانند. کنجکاوی، نیاز به دانستن، نیاز به فهمیدن و یافتن معنی زندگی، در سلسه مراتب نیازهای شناختی انسان قرار دارند.
فرانیازها ( ارزش های وجودی )
پس از برآورده شدن نیازهای وجودی و رسیدن افراد به مرحله خودشکوفایی، گروه دیگری از نیازها ( تنها برای این افراد ) ظهور می کند که به خودی خود هدف اند؛ نه وسیله ای برای رسیدن به هدفی دیگر. که ارضا نشدن آن ها زیان آور است مانند ناتوانی در ارضا هر نیاز سطح پایین تر که زیان آور است. از جمله نیاز به حقیقت، نیکی، کمال، عدالت، زیبایی، خوبی ( ابوترابی، ۱۳۸۶ ).
اگر در تنظیم محتوای کتاب ها به سلسله مراتب این نیازها توجه نشود، نه تنها نمی توان انتظار پیشرفت سالم شاگرد را داشت، بلکه باید منتظر بروز مشکلات جسمی، عاطفی و علمی نیز بود ( شعبانی، ۱۳۸۷ ).
نظریه آلدرفر[۲۲] به طور وسیع شبیه نیازهای پیشنهادی مازلو است او نیازها را در سه دسته تقسیم بندی کرده است:

 

 

نیازهای زیستی: قابل مقایسه با نیازهای فیزیولوژیک و ایمنی مازلو هستند. نیازهای هستند که موجود زنده برای ادامه زندگی و تداوم هستی خود، در ارضای آن می کوشد. عوامل محیطی از قبیل غذا، آب، حقوق و دستمزد شرایط کار این نیازها را برآورده می سازد.

نیازهای وابستگی: قابل مقایسه با نیازهای اجتماعی، احترام و عزت نفس مازلوست. این مجموعه به روابط فرد با محیط اجتماعی مربوط می شود و نیازهای اجتماعی و ایجاد روابط معنادار با اعضای خانواده، همکاران، فرادستان و دوستان شامل می گردد.

نیازهای رشد: قابل مقایسه با نیازهای خودشکوفایی مازلوست. نیازها مربوط به آرزوی درونی فرد برای رشد، توسعه و تکمیل پتانسیل فردی می شود، نشان دهنده ی تمایل فرد به استمرار رشد و توسعه شخصی است ( خدیوی، ۱۳۸۶ ).

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:12:00 ق.ظ ]