وَما أَرسَلنا مِن قَبلِکَ مِن رَسوُلٍ إِلّا نُوحی إلَیه أَنَّهُ لا إلهَ الّا أنا فَاعبُدوُن
و پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم مگر آنکه به او وحی کردیم که خدایی جز من نیست، پس تنها مرا بپرستید.
یک یک انبیای الهی در این راه به پا خواستند و رسالت خود را اعلام کردند، چنان که در قرآن سیر دعوت انبیا اینگونه بیان شده است. خدای متعال نوح را به سوی قومش فرستاد و او مردم خود را بدین مقصد فرا خواند:
عبُدُوا اللهَ مالَکُم مِن اِلهٍ غَیرُهُ خدای را بپرستید که شما را جز او خدایی نیست.
فاتَّقُوا اللهَ و أَطیعونِ از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید.
چون هود (علیه السلام) به سوی قوم خود برانگیخته شد، دعوت همین بود؛ و چون صالح (علیه السلام) به رسالت هدایت برخاست همین مقصد را مطرح کرد. شعیب (علیه السلام) نیز به همین هدف فرا خواند، و…این راهی است مستقیم به سوی هدف غایی تربیت انسان: الهی شدن.
اِنَّ اللهَ رَبِّی وَ رَبُّکُم فَاعبُدوهُ هذا صِراطٌ مستقیمٌ
همانا خدای یکتا - الله - پروردگار من و شماست، پس او را بپرستید، این است راه راست.
نگرش توحیدی انسان به جهان
خاستگاه اساسی و نقطه شروع تغییر و اصلاح در منطق تربیتی اسلام، درک حقایق هستی از سوی انسان است. تربیتی که مبتنی بر خداباوری، ایمان به تقدیر و حکمت الهی، نگرش مثبت به نعمتهای دنیا و مسئولیّت انسان در برابر آنها، ایمان به پاداش و عقاب در روز قیامت ودیگر عناصر جهان بینی اسلامی باشد، تربیتی سالم و مطمئن خواهد بود که آثار و نتایج آن از ابعاد گوناگون دینی و روانی و جهادی درخور اعتماد است.
مکاتب تربیتی معاصر که بیانگر فرهنگ و ارزش های غربیاند همگی از دو رویکرد ناسازگار با تربیت اسلامی ناشی شدهاند:
رویکرد اول مبتنی بر نادیده گرفتن جنبه ی احساسی و قلبی در بر خورد با حقایق هستی است و تنها نگاه فلسفی و پوزیتیویستی به جهان دارد: یعنی به شناخت مفاهیم کلی و بنیادین تمایل دارد و معرفت و ادراک بشری را به جزئیات و عالم واقع محدود میکند؛ این رویکرد فلسفی (پوزیتیویسم منطقی) از نظر منطقی و درک اجتماعی مردود است، چرا که در پی تأیید وضعیت کنونی غرب و جلوگیری از بروز هرگونه اعتراض یا انقلاب علیه آن است؛ شکلگیری اعتراض و انقلاب مبتنی بر وجود یک تفکر فراگیر و جامع است، تفکری که از چارچوب تنگ جزئیات و واقعیتهای زندگی روزمره فراتر رود و بتواند مفاهیمی مانند ممکن، ضروری، درست و نادرست را در چارچوب کلی تاریخ و طبیعت و منطق اخلاقی تعریف کند؛ تعریف این مفاهیم از نگاه پوزیتیویسم ناممکن و محال است.
رویکرد دوم از دوجهت مبتنی بر بینش الحادی است: انکار وجود خداوند حکیم؛ منحصر دانستن زندگی انسان به تجربه ی محدود و کوتاه زندگی در این دنیا.
پی آمدهای منفی و زیانبار این رویکرد از پی آمدهای نامطلوب رویکرد نخست - که مبتنی بر محدود کردن افق فکر انسان به امور حسی و جزئی است - اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست.
یکی از مهمترین ویژگی های بینش اسلامی پشت سر گذاشتن چارچوب های تنگ امور حسی و جزئیات است. انسان مسلمان از این محدوده ها فراتر میرود و به تعامل با وجود مطلق- که حواس بشری از درک حقیقت آن عاجزند – میپردازد و بدین ترتیب انسان با پشت سر گذاشتن احساسات و افق های فکری محدود وارد مرحله جدیدی میگردد.
این نوع جهان بینی به حیات و زندگی معنی و روح و هدف میدهد؛ زیرا انسان را در مسیری از کمال قرار میدهد که درهیچ حد معینی متوقف نمیشود و همیشه رو به پیش دارد.
جهان بینی اسلامی یا توحیدی کشش و جاذبه دارد؛ به انسان نشاط و دلگرمی میبخشد، هدفهایی متعالی و مقدس عرضه میدارد و افرادی فداکار میسازد.
جهان بینی توحیدی تنها جهان بینی است که در آن تعهد و مسئولیت افراد در برابر یکدیگر مفهوم و معنی پیدا میکند؛ همچنان که تنها جهان بینی است که آدمی را از سقوط در دره هولناک پوچ گرایی و هیچ انگاری یا نیست انگاری نجات میدهد.
بنابراین میتوان ویژگی های جهان بینی اسلامی یا جهان بینی توحیدی را در موارد زیر خلاصه کرد:
پشت سر گذاشتن چارچوبهای حسی، جامع نگری، درک اشیا در قالب کلیات، معنادار و هدفمند بودن زندگی، انسجام و هم آهنگی میان موجودات،نگاه مثبت به زندگی، دل نبستن به دنیا، آرامش روحی - روانی و پایبندی به مسائل اخلاقی که ناشی از ارتباط درونی با خداوند است، خدایی که دارای نام های نیکو و صفات زیبا و پسندیده است.
توحید محوری در آموزه های تربیتی دو پیامبر اسوه قرآنی
توحید محوری در آموزه های تربیتی حضرت محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله)
یکی از شاخص های اصلی و مهم در مبانی تربیتی همه یپیامبران الهی شاخص توحید محوری و یگانه پرستی است و از مهمترین مباحث تربیتی آن بزرگواران به شمار می رفت؛ که در روش تربیتی پیامبر گرامی اسلام به صورت برجسته به آن پرداخته شده است .توحید همواره اساس دعوت پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) بوده است. اگر به دعوت ها و تعلیمات ایشان نگاه کنیم، به این نکته خواهیم رسید که آن بزرگوار همواره مردم را به یگانه پرستی میخوانده و در قول و عمل، بر آن تأکید داشته است چرا که مهمترین رسالت خویش را تثبیت توحید خالص در ذهن و دل مخاطبان میدانست. خداوند در این زمینه میفرماید:
وَ إِلَـهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ
معبود شما معبود یگانه ای است که جز او معبودی نیست؛ معبودی مهربان و بخشنده.
استکمال بشر از طریق پیروی از وظایف الهی و انقیاد و پیروی از مکتب توحید با انجام واجبات و ترک محرمات است که این وسیله حرکت و سیر به سوی مقصد و کمال است یعنی فقط بشر از طریق عبودیت و ایمان اعتقادی و انجام وظایف الهی و دینی تربیت میشود و میتواند سیر و سلوک به سوی مقصد و سعادت بنماید و چنانچه از وظایف اعتقادی و وظایف عملی و خلاقی کوتاهی و تقصیر نماید از فضیلت و سعادت بهره ای نخواهد داشت و این با فطرت او ناسازگار است.
قرآن این برنامه عمومی انبیا را این گونه بیان میکند:
وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُول إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ
(ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر اینکه به او وحی کردیم که معبودی جز من نیست. پس تنها مرا پرستش کنید.)
این آیه مبارکه بیانگر آن است که تمامی پیامبران از آدم تا خاتم مأموریت داشتند تا هر کدام به طریقی، کلمه توحید را ترویج و مردم را به یکتاپرستی دعوت نمایند تا جامعه را بر اساس توحید پرورش دهند.
همان گونه که از آیات قرآن برمیآید، «توحید» یعنی: عقیده به آفریدگار واحد، برای جهان هستی به عنوان یک باور حقیقی که از ابتدای پیدایش بشر بر روی زمین وجود داشته و به وسیله پیامبران تقویت شده است. این باور از ابتدا در برابر اندیشه شرک قرار داشته که برای جهان، خدایان متعددی معتقد بودند. هیچ پیامبری نبوده است که مردم را به شرک و بت پرستی دعوت کند. اندیشه توحید با ندای فطری انسان کاملا سازگاری دارد و خداوند مردم را به دینی میخواند که با آفرینش و سرشت آنان مطابقت کامل دارد. از اینجاست که دین حق در طول تاریخ یکی بوده؛ یعنی اسلام:
إِنَّ الدِّینَ عِندَاللّهِ الإِسْلاَمُ
قطعاً دین نزد خدا اسلام است.
همه انبیا امّت هایشان را به اسلام دعوت میکردند به فرموده علّامه طباطبائی:
خداوند بندگان خود را امر نمیکند، مگر به پیروی از همان دین و بر انبیای خود، هیچ کتابی نفرستاده، مگر درباره همان دین و هیچ آیت و معجزهای بپا نکرده، مگر برای همان دین که عبارت است از اسلام یعنی تسلیم حق شدن و به عقیدههای حق پایبند بودن و اعمال درست انجام دادن. بنابراین، جوهره اصلی همه شرایع، که همان تسلیم بودن در برابر حق باشد، یکی است و اختلاف ادیان به کمال و نقص است، نه حقیقت و ماهیت.
خداوند خطاب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) میفرماید:
مِلَّهَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِن قَبْلُ
«از آیین پدرتان ابراهیم پیروی کنید. خداوند شما را در کتاب های پیشین و در این کتاب (قرآن) مسلمان نامید.»
حضرت محمّد (صلی الله علیه وآله) بر اساس توحید و یکتا پرستی، تعلیم و تربیت خود را بنا نهاد. از این رو، توحید محوری از معیارهای اصلی در تعلیم و تربیت اسلامی است ونتیجه چنین نظام تربیتی، بندگان مؤمن و خالصی است که جز به اسلام و قرآن به چیزی نمی اندیشند؛ چنان که بسیاری از یاران پیامبر این ویژگی را داشتند و تا آخرین لحظات زندگی، مدافع اسلام و پیامبر بودند.
سیره نبوی نیز این مطلب را نشان میدهد که آن حضرت بر همین اساس، مردم را به توحید و خداپرستی دعوت میکرد و از آنان می خواست از شرک و بت پرستی فاصله گرفته، به خدای یگانه ایمان آورند و تسلیم محض او باشند. آن حضرت در روزهای نخست دعوتشان میفرمودند:
قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا
بگویید: هیچ خدایی جز اللّه نیست تا رستگار شوید.
دستور الهی این بوده که اندیشه های باطل شرک و بت پرستی را باید از اذهان خود بیرون بریزید و اندیشه توحید و یکتا پرستی را جایگزین سازید؛ در جای دیگر نیزبه پیامبر گرامی ما دستور صریح داد مردم را از شرک و بت پرستی برحذر دار:
قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَمْلِکُ لَکُمْ ضَرّاً وَ لاَ نَفْعاً
بگو: آیا جز خدا چیزی را میپرستید که مالک سود و زیان شما نیست؟
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:29:00 ق.ظ ]