در همین زمینه امام صادق می‌فرمایند:
سفیانی از نشانه‌های حتمی ظهور است خروج او از آغاز تا انجام پانزده ماه طول می‌کشد ۶ ماه کار زار (جنگ) می‌کند همینکه بر پنج شهر (دمشق، اردن، حمص، حلب، قنسرین)تسلط یافت نه ماه فرمانروایی می‌کند بی آنکه یک روز برآن افزوده شود.
به نظر می‌رسد سفیانی خروج خود را از شام شروع می‌کند چنانچه در حدیث زیر از امام باقر می‌خوانیم تَوقَّعوا الصوت یاتیکم بغتهَ من قبل دمشق فیه لکم فرج عظیم یجیئکم الصوت من ناحیه دمشق باالفتح. منتظر صدای سفیانی باشید که ناگهان از دمشق شنیده می‌شود در این بانگ، فرج عظیمی برای شماست، زیرا این بانگ پیروزی بزرگی را به شما نوید می‌دهد.[۷۸]
درباره‌ی کارهای او در دمشق به ذکر گوشه‌ای دیگر از حدیث آقا امام باقر بسنده می‌کنیم. «و بعد دخوله الی دمشق یهربُ منها اولاد رسول الله الی القسطنطنه- فیطلبهم و یردهم ملک الروم الیه فیضرب اعناقهم علی الدرج الشرقی فی جامع دمشق فلاینکرذلک علیه امر» (بعد از ورود او به دمشق، فرزندان پیامبر به قسطنطنیه فرار می‌کنند. سفیانی از حاکم روم آنها را می‌خواهد و حاکم روم آنها را تحویل می‌دهد و سفیانی آنها را در پله‌های شرقی مسجد گردن می‌زند و کسی به او اعتراض نمی‌کند.)[۷۹]
حضرت صادق در چند حدیث قیام سفیانی را چنین شرح می‌دهد: «حتی یقترب السفیانی من دمشق یهدب حاکمها و تجتمع الیه قبائل العرب و یخرج الربیعی و الجرهمی و الاصعب و غیرهم من اهل الفتن و الشغب فیغلب السفیانی من یحاربه منهم و یتولی علی الشام.» (وقتی سفیانی به دمشق نزدیک شود، حاکم دمشق فرار می‌کند، و قبائل عرب دور او جمع می‌شوند. ربیعی، جرهمی، اصعب و دیگر شورشگران اهل فتنه، علیه او قیام می‌کنند ولی سفیانی برهمه آنها غلبه می‌کند و برشام تسلط می‌یابد.)[۸۰]
«یخرج السفیانی بالشام فینقاد له اهل الشام الاطوائفٌ من المقیمین علی الحق یعصمهم الله من الخروج معه.» (سفیانی وارد شام می‌شود و بر آنجا مسلط می‌شود و مردم شام تسلیم او می‌شوند فقط عده‌ی کمی از کسانی که در دین حق ثابت قدم مانده اند، خداوند آنها را از تسلیم شدن در برابر سفیانی حفظ می‌فرماید.)[۸۱]
طبق روایات و بررسی‌های به عمل آمده در منابع شیعی سفیانی پس از دمشق به سراغ قرقیسا[۸۲] می‌رود.
حضرت باقر در خصوص جنایات سفیانی در قرقیسا تعبیرات بسیار عجیبی به کار برده اند: «امّا انه سیکون بها وقعهٌ لم یکن مثلها ما دامت السماوات و الارض مادبهٌ للطیر تشبع منها سباعُ الارض و طیور السماء یهلک فیها قیس و لایدعی لها داعیه» (درقرقیسا حادثه‌ای اتفاق می‌افتد که هرگز از اول آفرینش جهان این گونه اتفاق نیفتاده بود و تا روزی که آسمانها و زمین وجود دارد، چنین حادثه‌ای روی نخواهد داد. آنجا سفره‌ی گسترده الهی پهن می‌شود، و حیوانات و پرندگان گوش ظالمان را می‌خورند؛ مرغان در هوا و درندگان صحرا از آن می‌خورند و سیر می‌شوند. در این حادثه قیس(مصری و مغربی) کشته می‌شود و کسی اعتراض نمی‌کند.)[۸۳]
نظیر این روایت از آقا امام صادق نیز روایت گردیده است. با توجه به متن این روایت و بررسی روایات دیگر هواداران حضرت مهدی در نبرد قرقیسا دخالت نمی‌کنند.
به نظر می‌رسد پس از نبرد قرقیسا سفیانی وارد نبرد عراق می‌شود و عراق را اشغال می‌کند.
با توجه به روایات به این می‌رسیم که سفیانی پس از شکست حاکم و فرمانروای عراق به این کشور تسلط پیدا می‌کند تا اینکه سپاهیان سید خراسانی به نبرد علیه او می‌شتابند.
در همین رابطه حضرت باقرالعلوممی فرمایند: سفیانی، سپاهی را که شمار آنان به هفتاد هزار نفر می‌رسد به کوفه می‌فرستد و اهل آن سامان را با کشتن و دار آویختن و اسارت گرفتن دچار مصیبت می‌سازد. در این حال یاوران درفش‌های سیاه از سوی خراسان به حرکت در آمده و منازل را یکی پس از دیگری به سرعت پشت سر می‌گذارند و در میان آنها تعدادی از یاران قائم وجود دارد.[۸۴]
پس از حمله سپاه سید خراسانی به سمت سپاه سفیانی در کوفه و عراق؛ سپاه او در آنجا نابود می‌شود و غنایم جنگ از آنها گرفته می‌شودبعد از شکست سفیانی در عراق نبرد اصلی وی با حضرت مهدی وارد فاز جدیدی می‌شود در یک سو حضرت مهدی از سوی مدینه به سوی مکه رفته است.
قال الباقر: «یخرج المهدی منها علی سُنَّهِ موسی خائفایتر قب حتی یقدم مکه»[۸۵] (مهدی مانند حضزت موسی نگران از مدینه خارج می‌شود و به سوی مکه می‌رود.)
و از سویی دیگر سپاه سفیانی که از نظر عده و تجهیزات بسیار بزرگ و وسیع بودند به سوی حضرت از مدینه به مکه در حرکت بودند
«قال الباقر: و یقبل الجیش حتی اذانزلوا البیداء و هو جیش المهلات خسف لهم فلا یفلت منهم الامخبر»[۸۶] (وسپاه سفیانی حرکت می‌کنند تا به سرزمین بیداء می‌رسند و نابود می‌شوند. فقط یک خبر رسان باقی می‌ماند.)
در بعضی روایات اشاره به بشیر و نذیر می‌کند که بشیر بشارت این اتفاق را در حالی که صورتش به سوی عقب برگردانده شده است را به سوی حضرت مهدی می‌برد و نذیر هم در حالیکه صورتش به عقب برگردانده شده خبر این شکست را برای سفیانی می‌برد بعد از این اتفاق به نقل از ابن عباس در کتاب بشاره الاسلام حضرت می‌فرمایند الحمدالله این همان نشانه‌ای است که درباره آن سخن می‌گفتیم سپس سپاهیان حضرت به سوی شام حرکت می‌کنند حضرت باقر در خصوص حمله سپاهیان حضرت به سفیانی اینگونه می‌فرمایند:
«یخرج السفیانی بماهٍ وسبعین الفاً فینزل بحیرهٍ طبریه ویسیر الیه المهدی ثم یواقعه هناک و لا تکون ساعهٍ حتی یهلک الله اصحابه و لا یبقی الا هو وحده فیاخذه المهدی فیزبحه تحت الشجره التی اغصانها مولاۃ علی صبریه، ثم یملک مدینه دمشق.» (سفیانی با صد و هفتاد هزار جنگجو حرکت می‌کند و در کنار دریاچه‌ی طبریه فرود می‌آید و حضرت مهدی به سوی او حرکت می‌کند و در کنار همان دریاچه بر او هجوم می‌برد و در کمتر از یک ساعت همه سپاهش نابود می‌شود و فقط سفیانی باقی می‌ماند سپس مهدی او را دستگیر می‌کند و در کنار دریاچه‌ی طبریه در زیر درختی که شاخه هایش روی دریاچه گسترده شده، سر می‌بردو سپس شام را تصرف می‌کند.)[۸۷]
۲- قتل نفس زکیه
قال رسول الله: «ان المهدی لا یخرج حتی تقتل النفس الزکیه. فاذا قتلت النفس الزکیه غضب علیهم من فی السماء و من فی الارض فاتی الناس المهدی فزفوه کما تزفُّ العروس الی زوجها لیله عرسها» (مهدی قیام نمی‌کند تا نفس زکیه کشته شود. وقتی نفس زکیه کشته شد، اهل آسمان و زمین از آنها خشمگین می‌شوند، پس مهدی ظهور می‌کند و مردم او اطراف جمع می‌شوند، همانگونه که در شب زفاف اطراف عروس جمع می‌شوند.)[۸۸]
یکی دیگر از علائم حتمی ظهور قتل نفس زکیه می‌باشد طبق آن چیزی که در روایات شیعه وارد شده است نفس زکیه لقب جوان هاشمی از آل محمداست که میان قوم خود مقام والایی دارد؛ او در آغاز جنبش سفیانی به مدینه می‌آید و دومین گروه از لشکر سفیانی که برای جنگ با سپاه حضرت مهدی به مدینه می‌آیند او را به شهادت می‌رسانند وقتی سپاه سفیانی مردم حجاز را می‌کشند و خانه هایشان را ویران می‌کنند و به حریم دختران و زنان تجاوز می‌کنند نفس زکیه به مکه می‌رود و در آنجا ندای دادخواهی و دعوت به سوی آل محمد سر می‌دهد سپس او را مظلومانه بین رکن و مقام به شهادت می‌رسانند.
در این خصوص حضرت علی می‌فرمایند: «یقول القائم لاصحابه یا قوم انّ اهل مکه لا یرید وننی و لکنی مرسل الیهم لا حتجَّ علیهم.» قائم به یاران خود می‌گوید: اهل مکه مرا نمی‌خواهند ولی من کسی را به سوی آنها می‌فرستم تا حجت را بر آنها تمام کند، آنچنانکه برای مثل من شایسته است.
پس حضرت یکی از یاران خود را به سوی مکه می‌فرستد تا پیام حضرت را به مردم مکه ابلاغ کند و در ادامه حضرت علی اینگونه ادامه می‌دهند
انا اهل بیت الرحمه و معدن الرساله و الخلافه و نحن ذریه محمد و سلاله البنین و انا قد ظلمنا و اضطهدنا و قهرنا و ابتَّز منا حقنا منز قبض نبینا الی یومنا هذا فنحن نستنصرکم فانصرونا فاذا تکلُّم هذا الفتی بهذا الکلام أتوا الیه فذیحوه بین الرکن و المقام و هی النفس الزکیه.
ما اهل بیت نبوت و معدن رسالت و خلافت هستیم، ما خاندان پیامبر و سلاسه پیامبرانیم. ما مورد ظلم و ستم واقع شدیم، از روزی که پیامبر رحلت کرد، حق ما را غصب کردند و تا به امروز در دست غاصبان است. ما از شما کمک می‌خواهیم، ما را یاری کنید. وقتی پیام آن حضرت را ابلاغ می‌کند او را می‌گیرند و میان رکن و مقام او را قربانی می‌کنند، که او همان نفس زکیه است.[۸۹]
در کتاب منتخب الاثر آیت الله صافی این حدیث از وجود مقدس حضرت صادق نقل شده: «لیس بین القائم و قتل النفس الزکیه سوی خمس عشره لیله» (بین (قیام) قائم و کشته شدن نفس زکیه، فقط ۱۵ روز فاصله است.)[۹۰]
۳ – خروج یمانی
آن چیزی که به نظر می‌رسد این است که خروج یمانی با انقلاب‌های دیگر منطقه همراه است که به همراه سپاه سیدخراسانی به جنگ با سفیانی می‌پردازند و او را شکست می‌دهند. در خصوص نسب او در حدیثی از امام صادق آمده است که او از فرزندان زید بن علی بن الحسین می‌باشد.
در حدیثی امام باقر قیام او را اینگونه شرح می‌دهند:
خروج السفیانی و الیمانی و الخراسانی فی سنهٍ واحده و فی شهر واحد فی یومٍ واحدو نظامٍ کنظام الخرز یتبع بعضه بعضاً فیکون الباسُ من کلَّ وجه ویل لمن ناواهم و لیس فی الرّایات اهدی من رایه الیمانی هی رایه هدی لانه یدعوا الی صاحبکم فاذا خرج الیمانیّ حُّرم بیع السلاح علی الناس و کل مسلم و اذا خرج الیمانی فانهض الیه فان رایته رایه هدی و لا یحل لمسلمٍ ان یلتوی علیه فمن فعل فهومن اهل النار لا نه یدعوالی الحق والی طریق مستقیم.
سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز خروج می‌کنند. خروج اینها مانند دانه‌های گردن بند به هم می‌باشد به هر طرف نگاه کنی، ترس و وحشت و نگرانی خواهد بود. وای به حال کسی که با آنها بجنگد. پرچم یمانی نسبت به بقیه پرچم‌ها خالص تر است و هدایت می‌کند و شما را به سوی صاحبتان دعوت می‌کند. هنگامی که یمانی خروج کند، فروش اسلحه را برای مردم دیگر حرام می‌کند. وقتی او خروج کند، به سوی او برو که پرچم او پرچم هدایت است. و بر هیچ مسلمانی جایز نیست که در برابر او بایستد، هرکس بایستد، به دوزخ می‌رود، زیرا او به سوی حق و راه درست دعوت می‌کند.[۹۱]
۴- فریاد و صیحه‌ی آسمانی
در خصوص صیحه آسمان و کیفیت آن روایات بسیار زیادی وارد شده است. در اکثر روایات این ندای آسمانی در ماه رمضان اتفاق می‌افتد و از آن به دو ندا اشاره کرده اند که یکی در صبح اتفاق می‌افتد و آن ندایی است که اهل ایمان منتظر آن بوده اند و موجب خوشحالی آنها میشود و ندایی هم در هنگام غروب شنیده می‌شود که اهل باطل را جمع می‌کند ندای اول ندای آسمانی و الهی است و ندای دوم ندای زمینی است در روایات مختلف کیفیت این ندا را به طرق مختلف نقل کرده اند که میتوان وجه جمع را در این روایات به این طریق انجام داد که منادی اسم امام زمان و آباء و اجداد او که حضرت علی می‌شود را صدا زند در خصوص کیفیت این ندا می‌توان احادیث ذیل را بررسی کرد.
زمان شنیده شدن ندا
قال الباقر: «الصیحه لاتکون الا فی شهر رمضان شهرالله و هی صیحه جبرئیل الی الحق.»[۹۲] (ندای آسمانی فقط در ماه رمضان شنیده خواهد شد که ماه رمضان ماه خداست وآن ندای جبرئیل است که به سوی حق دعوت می‌کند.)
در روایات مختلف زمان این ندا را در ماه رمضان نام برده اند روایتی از پیامبر آن را در روز دوم ماه مبارک نامبرده است و در روایتی دیگر که خواهیم گفت از امام باقر و امام صادق هم روایت همانند آن دارد این ندا را در بیست و سوم ماه مبارک تعبیر کرده اند. ضمناً کسی هم که این ندا ار سر می‌دهد به گواهی این روایت و اکثر روایات جبرئیل می‌باشد.
قال الباقر: «الصیحه فی شهر رمضان فی لیله جمعه لیله ثلاث و عشرین فلاتشکو فی ذلک واسمعوا و اطیعوا…» (ندای آسمانی در ماه رمضان، در شب جمعه، شب بیست و سوم ماه رمضان شنیده می‌شود و هرگز درباره‌ی آن شک نکنید، گوش دهید و اطاعت کنید…)[۹۳]
قال الصادق: «یکون النداء لیله الجمعه لثلاث و عشرین من شهر رمضان اول النهار بعد صلاه الصبح…» (ندای آسمانی در شب جمعه، شب بیست و سوم ماه رمضان، اول صبح بعد از نماز صبح شنیده می‌شود.)[۹۴]
کیفیت این ندا
همان طوری که قبلاً اشاره شد این ندا ندایی است عالم گیر و سراسر عالم این ندا را می‌شنوند و صدای او را همه‌ی اهل زمین و آسمان می‌شنوند و اسم حضرت را می‌برد و نسب حضرت را بیان می‌کند.
قال الرضا: «ینادی منادی من السماء یسمعه جمیع اهل الارض بالدعاء الیه الا ان حجه الله قدظهر عند بیت الله فاتبعوه فان الحق معه»[۹۵] (منادی از آسمان ندا می‌دهد و همه مردم روی زمین آنرا می‌شنوند که آنها را به سوی قائم دعوت می‌کند و می‌گوید: آگاه باشید که حجت خدا در کنار خانه‌ی خدا ظهور کرده از او اطاعت کنید که حق با اوست و مخصوص اوست.)
در بعضی دیگر از روایات اینگونه آمده که کف دستی در آسمان ظاهر می‌شود بعد ندایی داده می‌شود در جاهای دیگری نیز از اشاره به اسم شیعه علی بن ابیطالب و نام بردن اسم امیرالمؤمنین نامبرده شده که همگی با این روایات قابل جمع هستند.
ندای دوم
سؤال اساسی که مطرح می‌شود این است با وجود فراگیری این ندا و اینکه همه را هوشیار می‌کند چطور بعضی از مردم جهان به این ندا لبیک نمی‌گویند مسأله‌ای که زراره در سؤال از امام صادق می‌پرسد.زراره در سؤال اول از امام می‌پرسد: آیا ندای آسمانی عمومی است یا خصوصی؟ حضرت پاسخ می‌دهد: عمومی است هر قومی آنرا به زبان خود می‌شنود زراره که گویی مثل ما دچار تعجب شده است از حضرت صادق می‌پرسد که: وقتی جبرئیل قائم را با نام و نشانی و با چنین وضعی ندا می‌دهد، دیگر چه کسی با او مخالفت می‌کند؟ امام صادق در پاسخ فرمودند: «لاید عهم ابلیس حتی ینادی فی آخر النهار یشکک الناس» (شیطان آنهارا ترک نمی‌کند، بلکه در پایان همان روزندا می‌زندو آنها را دچار شک و تردید می‌کند.)[۹۶]
و در حدیث دیگری امام صادق می‌فرمایند: صدای جبرئیل از آسمان است و صدای شیطان از زمین؛ شما از صدای جبرئیل اطاعت کنید.
پس مشخص گردید صدای دوم از زمین و توسط شیطان زده می‌شود و اهل باطل را دچار شک و تردید می‌کند آنان که آنقدر در ایمانشان سست هستند که با یک ندای شیطان دور او جمع می‌شوند.
خوشحالی مؤمنان از ندای آسمانی
آری مؤمنانی که سالها منتظر ظهور حضرت بوده اند از این ندا سر از پا نمی‌شناسند شاید بهترین و بهترین بشارت در این مورد حدیث آقا امام رضا باشد که فرمودند:
کم من حزی مؤمنه و کم من مؤمن متاسفٍ حیرانُ حزین عند فقدان اسماء المعین کانی بهم آیس ماکانوا نودو نداءً یسمعُ من بَعُدَ کما یسمع منَ قُربَ یکونُ رحمه علی المؤمنین و عذاباً علی الکافرین.[۹۷]
چقدر مرد مؤمن و زن مؤمنه، که در دوران غیبت او حیران و نگران و سرگردان می‌شوند! وقتی بی نهایت ناامید می‌شوند، ندای آسمانی سر داده می‌شود که از دور نیز مانند نزدیک شنیده می‌شود این بانگ برای مؤمنان رحمت و برای کافران عذابی سخت خواهد بود.
۵- خسف در سرزمین بیداء
قال رسول الله: «فیسیر حتی اذا جاء بیداء من الارض خسف بهم فلا ینجو منهم الا المخبر» (وقتی سپاهیان به سرزمین بیداء می‌رسند، زمین آنها را در کام خود فرو می‌برد که حتی خبر رسانی باقی نمی‌ماند.)[۹۸]
همانطور که در شرح قیام سفیانی توضیح دادیم هنگامی که سپاهیان سفیانی از مدینه به مکه جهت رویارویی با حضرت ولی عصر عازم مکه می‌شوند در سرزمین بیداء فرود می‌روند و از آنها هیچ کس نمی‌ماند بجز یک یا دو نفر که همانها هم صورتشان به طرف عقب بر میگردد و نشانه‌ای می‌شوند برای این حادثهی بزرگ که یکی از آنها بشیر است وبشارت این اتفاق را به حضرت ولی عصرمی دهد و یکی دیگر نذیر است که به سفیانی خبر این شکست را می‌دهد حضرت بعد از شنیدن این خبر می‌فرمایند این همان بشارتی بود که منتظر آن بودم و قبلاً از آن با شما سخن گفته بودم طبق احادیث وارد شده خسف سرزمین بیداء از امور محتوم است.
حضرت باقر در حدیثی که در بحث خروج سفیانی اشاره شد فرمودند سپاه سفیانی حرکت می‌کنند تا به سرزمین بیداء می‌رسند و نابود می‌شوند و فقط یک خبر رسان باقی می‌ماند ولی خود ایشان در جایی دیگر اینگونه فرمودند: «انه لا ینجو سوی اثنین من قبیله جهینه» فقط دو نفر از قبیله جهینه باقی می‌ماند که برای مردم درباره‌ی نابودی سپاه خبر می‌برد، یکی از آن دو بشیر و دیگری نذیر است. در این خصوص روایات بسیار زیادی وارد شده است در خصوص اصل حادثه که در سرزمین بیداء دو منزلی مکه اتفاق می‌افتد و همه‌ی سپاهیان سفیانی را فرو می‌برد اختلاف وجود ندارد اما در اینکه یک نفر یا دو نفر و یا سه نفر از این حادثه زنده باقی می‌مانند اختلاف وجود دارد حتی در حدیثی که از پیامبردر اول بحث مطرح شد ایشان فرمودند حتی خبر رسانی از آنها باقی نمی‌ماند که این حدیث ممکن است با سخنان ابن عباس که گفته چوپانی این سپاه را می‌بیند بعد برمی گردد به گوسفندان خود سر بزند وقتی بازمی گردد اثری از آن سپاه نمی‌بیند بلکه بعضی از بقایای آنان را بین زمین و زیر زمین می‌بیند و او این خبر را برای حضرت مهدی می‌برد قابل جمع باشد والله اعلم.
گفتار دوم: ناآرامی، جنگ، ویرانی
در بخش گذشته نسبت به انقلاب و قیام سفیانی توضیحات مفصلی را بیان کردیم با توجه به اینکه در بخش نشانه‌های حتمی ظهور بعضی از این انقلاب‌ها مثل اصهب و ابقع و سیدخراسانی اشاره اندکی به آن شد اما نیاز است با ۶ قیامی که در روایات به آن اشاره شده است به طور مختصر آشنا شویم
سید خراسانی
قال مولانا علی: «انتظروا الفرج من ثلاث اختلاف اهل الشام فیما بینهم و الرایات السود من الخراسان و الفرعهٌ فی شهر رمضان» (با دیدن سه نشانه، منتظر فرج باشید؛ اختلاف بین شامیان، حرکت پرچم‌های سیاه خراسان، صیحه آسمانی در ماه رمضان.)[۹۹]
در مبحث قیام سفیانی تا حدودی به سید خراسانی اشاره شد. تکثر احادیث در این باب در کتب شیعه به قدری زیاد است که قیام سید خراسانی را جزء محتمل ترین قیام‌ها در حمایت از امام عصر و نبرد با سفیانی تبدیل کرده است در خصوص قیام سید خراسانی آن چیزی که واضح است این است که او از سمت خراسان قیام خواهد کرد و به سمت کوفه خواهد رفت و با سید یمانی به جنگ سفیانی می‌روند و او را شکست سختی می‌دهند در لسان روایات از او به عنوان صاحب پرچم‌های سیاه نام برده شده است. فرمانده سپاهیان سید خراسانی شخصی به نام شعیب بن صالح می‌باشد که او از قبیله بنی تمیم است در خصوص خصوصیات شخصی وی از امام مجتبی نقل شده: «یخرجُ بالدی رجلُ ربعه اسمر، مولی بنی تمیم کوسج یقال له شعیب بن صالح، فی اربعه آلافٍ یکون مقدمه للمهدی لایلقاه احدٌ الاقتله»[۱۰۰] (مردی گندمگون، چهار شانه و بدون ریش، به نام شعیب بن صالح با چهر هزار نفر از ری قیام می‌کند که در آستانه‌ی ظهور حضرت مهدی است، هرکس در برابر او بایستد با تیر کشته می‌شود.)
در بعضی از روایات او را از اهالی سمرقند خوانده اند در خصوص مسیر حرکت سید خراسانی در روایات اینگونه وارد شده است وی ابتدا به کوفه می‌رود و سپاه سفیانی را سخت شکست می‌دهد بعد جهت بیعت و زمینه سازی حضرت به بیت المقدس می‌رود.که می‌توان به حدیث آقا امام باقر اشاره نمود:
تخرج رایاتٌ سودٌ یقاتل السفیانی فهیم شابٌ من بنی هاشم وجهه کدائرۃ القمر فی کفه الیسری خال، علی مقرقعه شعیب بن صالح القمیمی الذی قلانس جیشه سودوثیابهم بیض یهزمون السفیانی و یتقدمون الی الغرب حتی نیزلوا بیت المقدسو یهیئون للمهدی سلطانه…. ویکون بین خروجه و بین یسلم الامر للمهدی اثنان و سبعون شهرا.[۱۰۱]
پرچم‌های سیاهی برای جنگ با سفیانی حرکت می‌کند که میان آنها جوانی از بنی هاشم با صورتی مثل ماه می‌باشد و در دست چپش خالی است جلوی این سپاه شعیب بن صالح تمیمی است که کلاه سپاهیانش سیاه و لباس هایشان سفید است.سپاه سفیانی را شکست می‌دهند و به سوی مغرب می‌روند تا به بیت المقدس می‌رسند و زمینه ظهور قائم را فراهم می‌کنند.
در خصوص اینکه سپاه سید خراسانی بعد از کوفه به سوی بیت المقدس می‌روند حدیثی از طرق اهل سنت نیز وارد شده که درفش‌هایی سیاه از خراسان خروج می‌کند که هیچ چیز قادر به برگرداندن آنها نیست تا اینکه در ایلیاء[۱۰۲] به اهتزار در آیند[۱۰۳].
و در بیت المقدس به جنگ با دشمنان حضرت می‌پردازند و زمینه ساز قیام حضرت می‌شوند در خصوص سال قیام خراسانی تعداد سپاهیان وی و نکات دیگر این قیام احادیث مختلف می‌باشند آن چیزی که مسلم است خراسانی قیام خواهد کرد از ایران سپاه او از افراد با ایمان و سستی ناپذیر تشکیل شده است در بعضی از روایات از افراد طالقان که شاید اشاره به ایران داشته باشد بعنوان سپاهیان او نامبرده شده و شعیب بن صالح فرمانده سپاه اوست در ابتدا به سفیان حمله می‌کنند و بعد به بیت المقدس می‌روند.
اصهب و ابقع
قال مولانا الرضا: «من علاماته ان یکون خراب الشام حین التقاء الرایات الثلاث منها: الابقع و الاصهبٌ و السفیانی» (از نشانه‌های ظهور آن حضرت، خراب شدن شام با حمله‌ی سه لشکر در زیر پرچم‌های سفیانی و اصهب و ابقع است.)[۱۰۴]
در جریان قیام سفیانی توضیح داده شد که سفیانی با سپاه ابقع «یعنی کسی که نقطه سیاه و سفیددر چهره دارد» و اصهب «یعنی زرد چهره» مبارزه می‌کند از لسان رویات برمی آید هردوی این افراد مخالف و دشمن اسلام وطرفدار دشمنان اسلام و کفار می‌باشند.
در این باره حدیثی که در کتاب غیبت نعمانی نقل شده است شاید بیشتر روشن کننده این ماجرا باشد.
«فاول ارضٍ تخربُ ارضٌ الشام ثُمَ یختلفون عند ذلک علی ثلاث رایاتٍ رایه الاصهب و رایه الابقع و رایه السفیانی فیلتقی السفیانی بالابقع فیقتلون ویقتله السفیانی و من معه و یقتل الاصهب»[۱۰۵] (اولین سرزمینی که در آن قیام و کشتار صورت می‌گیرد، سرزمین شام است که سه لشکر در آن باهم می‌جنگند، اصهب و ابقع و سفیانی. این سه لشکر با هم می‌جنگند تا سفیانی با ابقع درگیر می‌شود و او و سپاهیانش را به قتل می‌رساند سپس اصهب را نیز از بین می‌برد.)
در جریان جنبش سفیانی به این نکته اشاره شد اولین جایی که سفیانی قیام خود را شروع می‌کند شام است و در روایات اشاره شد اوحکومت در شام تشکیل می‌دهد سپس به نظر می‌رسد اصهب و ابقع را که از فرمانروایان شام باشند از راه برمی دارد.
عوف سلمی
قال السجاد: «لایکون قبل خروجه خروجُ رجلٍ یقال له عوف سلمی بارض الجزیره و یکون ماواهُ تکریت و قتله بمسجد دمشق» (قبل از خروج آن حضرت، مردی به نام عوف سلمی در الجزایر خروج می‌کند. در تکریت[۱۰۶] سکونت می‌کند و در مسجد دمشق کشته می‌شود.)[۱۰۷]
در کتاب عصر ظهور علامه کورانی نقل شده که ظاهراً وی علیه حکومت سوریه قیام می‌کند و مدّت کوتاهی قبل از سفیانی به سر می‌برد و جایگاه او قبل و بعد قیام شهر تکریت خواهد بود پس بنابراین روایت اشاره به این معنا دارد که عوف سلمی در مسجد دمشق کشته می‌شود و خروج او از جمله حوادث قبل از ظهور امام زمان است.
مغربی و مصری
آن چیزی که در روایات به صورت قطعی بیان شده این است تا قبل اینکه سفیانی به مصر برود آنجا توسط سپاهی فتح شده و حاکم مصر به دست آن سپاه کشته می‌شود همزمان حاکم شام نیز کشته می‌شود و فرمانده سپاه مردم را به سمت آل محمد هدایت می‌کند.
در خصوص آن زمان می‌گویند بندگان برسرزمین اربابان خود مسلط می‌شوند و بردگان علیه ارباب خود قیام می‌کنند و آنها را می‌کشند.
«یُقتلُ قبل ظهور القائم ملک الشام و ملک المصر و یسبی اهل قبائل من مصر.»[۱۰۸] (قبل از ظهور قائم، حاکم شام و مصر کشته می‌شوند و گروه‌هایی از مردم مصر اسیر می‌شوند.)

 

دانلود

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:58:00 ق.ظ ]