منظور از خدمات توانبخشی در این پژوهش، کلیه خدماتی است که در مراکز توانبخشی روزانه در شهرستان کاشان برای کم توانان هوشی ارائه می شود، اعم از خدمات گفتاردرمانی، کاردرمانی، مددکاری اجتماعی و غیره.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
مرکز روزانه آموزش و توانبخشی حرفه ای کم توانان هوشی
تعریف نظری:
به مرکزی اطلاق می گردد که توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی با کسب مجوز ازسازمان بهزیستی تاسیس گردیده و تحت نظارت آن کم توانان هوشی واجد شرایط آموزشهای فنی و حرفه ای همراه با خدمات توانبخشی با بهره هوشی تربیت پذیر و آموزش پذیر بصورت روزانه پذیرش میشوند( دستورالعمل شرایط و ضوابط اختصاصی مراکز حرفه آموزی معلولان).
تعریف عملیاتی:
در این پژوهش منظور از مرکز روزانه آموزش و توانبخشی حرفه ای ،کلیه مراکز توانبخشی روزانه ای است که خدمات توانبخشی و آموزشی حرفه ای به کم توانان ذهنی بالای ۱۴ سال در شهرستان کاشان ارائه می دهند.
فصل دوم:
ادبیات و پیشینه پژوهش
مفاهیم مرتبط با تحقیق:
۲-۱ کم توانی هوشی
کم توانی هوشی بیماری نیست؛ بلکه حاصل یک فرایند بیمارگونه در مغز و با محدودیت در کارکرد هوشی و انطباقی است. علت آن غالباً نامشخص میماند و پیامدهای کم توانی هوشی در مشکلات بیمار در کارکرد هوشی و مهارتهای زندگی تظاهر میکند. والدینی که باید با مشکلات یک کودک مبتلا به معلولیت شدید مقابله کنند، با دو بحران مواجه میباشند: اولین بحران مرگ سمبولیک کودک است که برایشان اتفاق افتاده است. والدینی که در انتظار تولد کودکی میباشند، به صورت اجتنابناپذیر درباره کودکی که هنوز متولد نشده است، فکر میکنند. آنها هدفهایی نظیر موفقیتها، تحصیلات و امنیت مالی برای کودک خود در نظر میگیرند. اینگونه والدین پس از مرگ سمبولیک کودک، از بر باد رفتن آرزوها و رویاهایشان دچار رنج میشوند. بحران دوم که در واقع با بحران اول متفاوت است، مساله مراقبتهای روزانه از کودک استثنایی میباشد. این اندیشه که کودک فرایند طبیعی رشد را طی نخواهد کرد و نخواهد توانست به بزرگسالی مستقل تبدیل شود، بر دوش والدین سنگینی میکند بنابراین برخی از خانوادهها قادرند خود را با مشکل داشتن کودکی که دچار کم توانی هوشی است تطبیق دهند در حالی که دیگران دچار آشفتگی میشوند(کرک و کالاگ، ۱۹۹۳ به نقل از کجباف، ۱۳۷۷).
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
مفهوم کم توانی هوشی(عقب ماندگی ذهنی) از دیدگاه متحولی پیاژه
حرکتی که در تشخیص کم توانی هوشی از حدود سال ۱۹۴۰ آغاز شده و همچنان ادامه دارد براساس نظریه متحولی پیاژه و همکار برجسته او اینهلدر است که با تحقیقات و پژوهشهای مستمر، پیشرفتهای قابل ملاحظهای داشته است. در این نظریه دو مفهوم اساس کار قرار گرفته: تثبیت و چسبندگی. وقتی که وضع عقلی یک کودک کم توان هوشی را به کمک آزمونهای عملیاتی تعیین میکنیم نشان داده میشود که این کودک، بیچون و چرا در مرحلهای از تحول، تثبیت شده است به دلیل اینکه تستهای غیرعملیاتی زیربنای تحولی و مرحلهای ندارند، این واقعیت را نشان میدهند. بر پایه استفاده از الگوی تحولی در تشخیص کم توانی هوشی که نخستین بار توسط همکار برجسته پیاژه، اینهلدر تحقق پذیرفت، تحول روانی در کم توان هوشی عمیق در پایان دوره حسی- حرکتی، کم توان هوشی شدید و نیمه شدید در دوره پیش عملیاتی و کم توانان هوشی خفیف در دوره عملیات عینی متوقف میشود(رابینسون و رابینسون، ۱۹۷۵ به نقل از کجباف، ۱۳۷۷).
تعریف سازشی: آسیب دیدگیهای رفتار سازشی به عنوان محدودیت معنی دارد و توانایی شخص جهت کسب معیارهای پختگی، یادگیری، استقلال شخصی و مسئولیت پذیری شخصی که از سایر افراد یک سطح سنی و گروه فرهنگی مقایسه مورد انتظار خواهد بود، تعریف شده است. رفتار سازشی یک شخص توانایی سازگاری یا غلبه بر تقاضاهای محیطی میتواند از خفیف یا شدیداً عمیق توصیف شود. گروسمن(۱۹۸۳) تفاوت بین هوش و رفتار سازش را ترسیم کرده است. از نظر او رفتار سازشی به مراقبتهایی که افراد از خودشان و دیگران در طی زندگی روزمره به عمل میآورند گفته میشود تا توانایی هوش انتزاعی مقیاسهای رفتار سازشی عموماً یک فرد را در قالب هنجارهای ثابت (از لحاظ سنی و فرهنگی) که در جنبههای مراقبت از نیازهای شخصی، نشان دادن صلاحیتهای اجتماعی و اجتناب از رفتارهای دشوار خلاصه می شود، مقایسه میکند(گروسمن، ۱۹۸۳ به نقل از شریفی درآمدی، ۱۳۸۱، ص۱۰۵).
نتیجه تصویری برای موضوع هوش
دوره تحول، در تعریف(AAMR) [۶] دوره تحول به عنوان دوره زمانی بین تولد تا هجدهمین سال بعد از تولد تعریف شده است(گروسمن، ۱۹۸۳). دلیل این امر، تشخیص کم توانی هوشی از سایر شرایطی است که تا بزرگسالی نمیتواند علت یا منبع کم توانی هوشی باشد، از قبیل آسیبدیدگی یا جراحتها و شکستگی سر و فرسودگی (شریفی درآمدی،۱۳۸۱). مزیت دیدگاهAAMR این است که به جای تعیین درجه کم توان هوشی شخص براساس سطح کارکردی و انطباقی، درجه حمایت لازم را برای کارکرد ویژگی تعیین میکند(کاپلان سادوک، ۱۹۹۳ به نقل از پورافکاری، ۱۳۸۲).
تعریف کم توان هوشی:
کم توانی هوشی یک وضعیت و حالت ذهنی خاص است که در اثر شرایط مختلف قبل از تولد و هنگام تولد و یا پس ازتولد کودک پدید آید، کم توانان هوشی افرادی هستند که به علت وقفه یا کمبود رشد ذهنی در شرایط عادی قادر به استفاده مطلوب از برنامه های معمولی آموزش و پرورش، سازگاری اجتماعی و تطبیق با محیط نمی باشند. تعریفی که از نظر اکثریت قریب به اتفاق مجامع علمی و صاحب نظران روانشناسی مورد قبول می باشد تعریفی است که از سوی انجمن آمریکای عقب ماندگی ذهنی( AAMR) ارائه شده:
«کم توانی هوشی سطحی از عملکرد هوش عمومی است که میزان آن بطور معنادار (دو انحراف معنادار) پایین تر از میانگین بوده و همزمان با نقایصی در رفتار سازشی(سازش یافتگی های فردی و اجتماعی) همراه بوده و در دوران رشد(تشکیل نطفه تا ۱۸ سالگی) ظاهر می گردد».
شدت کم توانی هوشی
برای توصیف درجه بندی میزان انحراف توانایی های هوشی و رفتارهای سازشی شخص از آنچه به هنجار گفته می شود، می توان از اصطلاحاتی همچون: خفیف، متوسط، شدید، عمیق استفاده کرد. هر یک از این چهار اصطلاح اهمیت نقص هوشی و میزان آن را توصیف می کند. کم توانی هوشی خفیف بالاترین سطح کنش وری یا عملکرد افرادی که به عنوان کم توان هوشی طبقه بندی شده اند توصیف می کند، کم توانی هوشی مقدمتا از طریق به کار بستن معیار های تست هوشی و نشانگر های رفتار سازشی تعیین می گردد.
AAMR چهارسطح کنش هوشی گروه افراد کم توانی هوشی را بر اساس روی آوری شدت به سطوح زیر تقسیم کرده است:
خفیف، هوشبهر ۵۵ تا ۷۰
متوسط، هوشبهر ۴۰ تا ۵۵
شدید، هوشبهر ۲۵ تا ۴۰
عمیق، هوشبهر۲۵ و کمتر(گروسمن،۱۹۸۳).
طبقه بندی کم توانی هوشی بر اساس توانایی و میزان هوش
آموزش پذیر[۷] ( هوشبهر۵۵ تا ۷۰): میزان پیشرفت تحصیلی در مدرسه از پایه دوم تا پایه پنجم است. سازگاری اجتماعی در جایی از استقلال در جامعه را میسر می سازد. به احتمال قوی خود حمایتی کامل یا نسبی در پرداختن به کار وجود دارد.
تربیت پذیر[۸]( هوشبهر ۴۰ تا ۵۵): یادگیری سطح مهارت های خود یاری، پیشرفت در سطوح تحصیلی مورد نظر ، سازگاری اجتماعی محدود به خانه و محیط های بسته و فرصت های شغلی حمایتی در یک محیط شغلی مانند فروشگاه های حمایتی وجود دارد.
حمایت پذیر[۹]/پناهگاهی(هوشبهرکمتر از ۴۰): شامل کم توانان هوشی شدید و عمیق است. افراد ممکن است نتوانند مهارت های کافی برای رسیدن به تامین نیازهای اساسی را به دست آورند. معمولا سطح معنا داری از مراقبت و به سرپرستی دائمی در طول زندگی نیاز دارند (شریفی درآمدی۱۳۸۱).
ویژگیهای کودک استثنایی :
تواناییها و ناتوانایی های مختلف، اثرات متفاوتی بر زندگی خانوادگی دارد. معمولا ماهیت استثنایی بودن، واکنش خانواده را تعیین می کند. کودکی که ناشنوا است ، خانواده را برای تغییر در سیستم ارتباطی تحت فشار قرار می دهد و این منازعه ای است برای خانواده که از زبان علامتی یا شفاهی استفاده کنند یا خیر؟ کودکی که بیماری مزمن دارد فشارهای هیجانی و اقتصادی بر خانواده وارد خواهد کرد، کودک ناتوایی یادگیری نیاز به حمایت تحصیلی دارد و ممکن است باعث شود که خانواده مکانهای آموزشی را که پیشرفت تحصیلی را قوت می بخشد، بررسی کند.
عکس مرتبط با اقتصاد
همچنین، چنین شدت استثنایی بودن ممکن است بر واکنش خانواده اثر داشته باشد. کودکان مبتلا به ناتوانیهای شدیدتر ممکن است نسبت به دیگران کاملا متفاوت رفتار کنند. برخی از ناتوانیها مثل ناشنوایی و ناتواییهای یادگیری در مقایسه با برخی دیگر از ناتواییها مثل بینایی قابل مشاهده نیستند، آنها با احتمال کمتری در کودک دیده می شوند. نکته قابل توجه این است که اگر چه ناتوانی ها شدید از یک سو منجر به داغ ننگ در خانواده می شود اما از سوی دیگر آنها به روشنی بیانگر ناتوانی کودک هستند، باوری که خانواده ها به تبیین آن نیازمند هستند (قصبه،۱۳۸۴).
نیازهای والدین کودکان استثنایی:
خانواده های که کودک معلول دارند به تناسب نوع، شدت معلولیت، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و سن کودکشان و نیز در زمینه رفتار سازش به اطلاعات و مهارتهای ویژه نیاز دارند که مهمترین آنها به گفته قصبه (۱۳۸۴) به شرح زیر می باشد:
۱- نیاز به ارتباط، نیاز عمده والدین کودکان استثنایی در طی سالهای مدرسه ارتباط بامعلمان، مربیان و متخصصان است. ۲- نیاز به اطلاعات، والدین کودکان معلول به اطلاعاتی در زمینه مراقبت، پرورش و رفتار با فرزند خود نیاز دارند و نیز در این راستا در امر برنامه ریزی برای آینده فرزندشان نیازمند اطلاعات می باشند.۳- نیاز به حمایت شدن، حمایت شده از جانب دیگران از عوامل ایجاد سازش یافتگی در خانواده است. به ویژه حمایت ازجانب متخصصان و مربیان می تواند فرصت های را برای ملاقات با سایر خانواده های کودکان معلول بوجود آورد.۴- نیازهای مالی، اقتصادی، بخش عمده بودجه خانواده صرف هزینه های مربوط به غذا، پوشاک و وسایل کمک آموزشی می شود این نیازها برای خانواده ای که کودک معلول دارد و نیازمند خدمات پزشکی ویژه می باشد به مراتب شدیدتر است. ۵- نیاز به راهنمایی در وظایف زندگی و خانواده والدین و سایر اعضای خانواده نیاز دارند که ناتوانی کودک خود را درک کنند و بپذیرند، که تقسیم کار توانایی حل مساله، فعالیتهای تفریحی، اکتساب مهارتهای اجتماعی ونظارت درامر برنامه ریز آموزش کودک از جمله وظایف ما باشد (قصبه ۱۳۸۴).
۲-۲ توانبخشی
ﻃﺒﻖﮔﺰارش ﺳﺎزﻣﺎن ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺑﻬﺪاﺷﺖ(WHO)[10] ﻳﺎ ﺣﺪود ۱۰درﺻﺪ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺟﻬﺎن(۶۵۰ میلیون نفر) دﭼﺎر ﻧﻮﻋﻲ ﻣﻌﻠﻮﻟﻴﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪﻛﻪ ﻧﺰدﻳﻚ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺳﻮم آن ﻫﺎ راﻛﻮدﻛﺎن ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲدﻫﻨﺪ، ﻳﻌﻨﻲ اﻧﺴﺎن ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ در آﻏﺎز زﻧﺪﮔﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎﻳﺪ ﻳﻚ ﻋﻤﺮ ﺑﺎ ﻣﻌﻠﻮﻟﻴﺖ در اﻳﻦ ﺟﻬﺎن ﺑﻪ ﺳﺮ ﺑﺮﻧﺪ ﺑﺮای ﺟﻠﻮﮔﻴﺮی از ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﻣﻌﻠﻮﻟﻴﺖ و درﻣﺎن ﻛﻮدﻛﺎن ﻣﻌﻠﻮلﺑﺎﻳﺪ ﻫﺮﭼﻪ زودﺗﺮاﻗﺪاﻣﺎت ﺗﻮانﺑﺨﺸﻲ را آﻏﺎز ﻛﺮد؛ ﭼﺮا ﻛﻪ ﺗﺄﺧﻴﺮ در ﺷﺮوع اﻗﺪاﻣﺎت ﺗﻮان ﺑﺨﺸﻲ، از اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ آنﻫﺎ ﻣﻲ ﻛﺎﻫﺪ.
بطور کلی درمان و توانبخشی هر معلولیت یا بیماری ۴ مرحله اصـلی دارد. ایـن مراحـل عبارتنـد از: شـناخت سلامت و بیماری، تشخیص صحیح بیماری، شروع درمان، پیگیـری و پیـروی از برنامه های درمانی. برای حصول موفقیت در درمان، مشارکت و پیروی موثر بیمار/مراقب از برنامه درمان امری ضروری است. موفقیت برنامه های توانبخشی و پیشرفت درمانی کودکان معلول به عوامـل متعـددی بسـتگی دارد؛ از جملـه مهمترین این عوامل، تشخیص و شروع به موقع درمان و پیروی والدین از برنامه های درمانی فرزنـد خـویش است. پیروی والدین به تبعیت آنهـا از دسـتورات تـیم توانبخشـی در انجـام صـحیح تمرینـات و طبـق تعـداد دفعات توصیه شده، قبول محدودیت هایی که در درمان با آن روبرو می شوند، از پیش تعیین کردن جلسات درمان و حضور مرتب در جلسات درمان اطلاق می شود (علی آبادی،۱۳۸۸).
درگیر شدن مراقبان در درمان کودکان معلول از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است، دسـتیابی بـه اهـداف را تسریع می کند و احتمال بهبود عملکرد حرکتـی کودکـان معلـول را افـزایش میدهـد . تحقیقـات انجـام گرفته در حوزه توانبخشی نشان می دهند که حضور مرتـب در جلسـات درمـان از پـیش تعیـین شـده، نقـش اساسی در حصول نتایج مطلوب درمانی و ارتقاء کیفیت زندگی فرد معلول ایفا می کند. از سوی دیگـر مشارکت و پیگیری خانواده باعث می شود دید ارائه کنندگان خدمت به کارشان تغییرکرده، رویکرد ایشـان در ارائه خدمت تغییر کند و رویکرد خانواده نیز درباره درمان تغییر نمایدکـه همـه ایـن تغییـرات مـی تواننـد پیامدهای بهتر درمانی را برای کودک به ارمغان آورند (علی آبادی،۱۳۸۸).
تعریف توانبخشی:
قبل از سال۱۹۸۱ و اعلام دهه معلولین (۱۹۸۳-۱۹۹۲) توسط سازمان ملل متحد (U.N)، تعریف هایی که از توانبخشی به عمل می آمد، غالبا به عنوان یک مساله پزشکی محسوب می شد و اغلب مبادرت به مشخص کردن اقداماتی می کرد، که فرد را قادر به کار و ادامه زندگی می نمود. تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) ، که در سال ۱۹۶۹ توسط یک گروه کارشناسی از توانبخشی ارائه شد و از آن به عنوان متداول ترین تعریف نامبرده می شود، دلالت بر آن دارد. در این تعریف آمده است « توانبخشی عبارت از مجموعه ای از خدمات و اقدامات هماهنگ پزشکی، آموزشی، حرفه ای و اجتماعی است که برای بازتوانی فرد معلول و ارتقای سطح کارایی او در بالاتراین حد ممکن به منظور دستیابی به یک زندگی مستقل در جامعه عرضه می گردد». ولی به تدریج توانبخشی شامل این واقعیت می شود، که در فراسوی شرایط جسمی یا روانی که مانع کارایی یک فرد ناتوان می شود، نیازها و توانایی های دیگر نیز نهفته اند. اخیرا علاوه بر شخص ناتوان به محیط اجتماعی که شخص مزبور در آن زندگی می کند، توجه زیادی مبذول داشته اند. زیرا این محیط اجتماعی است که تا حد زیادی تعیین کننده عواقب ناتوانی است. از این رو سازمان بهداشت جهانی (WHO) در سال۱۹۸۱ تعریف دیگری از توانبخشی ارائه داد که آسان کردن « سازگاری اجتماعی» در آن لحاظ شده است و بدین شرح می باشد: « توانبخشی عبارت است از فرایندی هدف گرا که دارای محدودیت زمانی که هدفش توانا ساختن یک شخص دارای اختلال برای رسیدن به یک سطح ذهنی، جسمی، اجتماعی و کارکردی مناسب است. در این راه اورا برای تغییر دادن زندگی اش با ابزارهایی مجهز می سازد، توانبخشی شامل اقداماتی است که فقدان کارکرد را جبران می کند( برای مثال به وسیله کمک های فنی) و همچنین شامل اقداماتی است که ساز گاری اجتماعی را تسهیل می نماید»( کریمی درمنی، ۱۳۸۵).
اهداف توانبخشی
اهدافی که توانبخشی به طور اصولی تعقیب می کند عبارتند از:
پیشگیری از ایجاد یا بروز معلولیت
جلوگیری از پیشرفت معلولیت
ارتقای سطح آگاهی عمومی نسبت به معلولین و معلولیت
سعی در خود کفایی فرد دارای معلولیت و قادر سازی وی در برخورد با مشکلات
تطابق زندگی این افراد با جامعه
ارائه تسهیلات وخدمات شهری مناسب جهت استفاده افراد دارای معلولیت
افزایش آگاهی معلولین نسبت به توانایی های جسمی، روانی خویش و تطبیق آنها با محیط
اهتمام به بازگشت فرد معلول به جامعه از طریق اشتغال و کسب استقلال مالی و تبدیل وی به یک فرد مولد و موثر در جامعه »( کریمی درمنی، ۱۳۸۵).
انواع مراکز ارائه خدمات توانبخشی به کم توانان هوشی
۱) مراکز روزانه آموزشی و توانبخشی زیر ۱۴ سال:
این مراکز به کم توانان هوشی زیر ۱۴ سال واجدشرایط آموزش و توانبخشی با بهره هوشی تربیت پذیر و آموزش پذیر که امکان استفاده از مدارس کودکان استثنایی را ندارند خدمات ارائه می کنند که تعداد ۲۶ مرکز در استان تهران با این نوع مجوز در حال فعالیت هستند. هدف در این مراکز، انجام برنامه ویژه ای است که می تواند نیازهای آموزشی خاص کودکان معلول از طریق اقداماتی نظیر روانشناسی، کاردرمانی ، گفتاردرمانی و آموزشهای پیش دبستانی را برآورده سازد. برای چنین کاری ممکن است ابزارهای خاص، روش های آموزش و تجهیزات ویژه مورد نیاز باشد. یک رویکرد منظم آموزشی برای کودکان کم توان هوشی دارای ۳ مرحله است:
۱- انتخاب هدف آموزشی
۲- انتخاب روش آموزشی مناسب
۳- ارزشیابی پیشرفت برنامه
۲) مراکز روزانه آموزش و توانبخشی حرفه ای کم توانان هوشی بالای ۱۴ سال
این مراکز به کم توانان هوشی بالای ۱۴ سال واجد شرایط آموزشهای فنی و حرفه ای همراه با خدمات توانبخشی با بهره هوشی تربیت پذیر بالا و آموزش پذیر خدمات ارائه می کنند که تعداد ۳۰ مرکز در استان تهران با این نوع مجوز در حال فعالیت است. هدف از آموزش و توانبخشی حرفه ای بالا بردن توانایی های این گروه از کم توانان هوشی در رساندن آنان به حداکثر توانایی در جهت زندگی مستقل و مطلوب در خانه و جامعه و کسب عقل معاش می باشد. به طوری که با ارائه آموزشهای عملی به طور مداوم زمینه پرورش قوای فکری و جسمی در آنها فراهم گردد. اینگونه مراکز آموزشهای خود را حول ۴ محور (پرورش مهارتهای حرفه ای، پرورش مهارتهای آموزشی، پرورش مهارتهای اجتماعی، پرورش مهارتهای فردی) ارائه خواهند داد.
۱-۲) مراکز توانبخشی حرفه ای (آموزشی حمایتی)
هدف از فعال نمودن این مراکز ارتقا توانایی ها و کسب مهارت حرفه ای افراد کم توان هوشی حمایتی به منظور دستیابی به زندگی مستقل و مطلوب است. درحقیقت، هدف از آموزش و توانبخشی حرفه ای در این مراکز، حمایت از افراد معلولی است که توانایی اشتغال در شرایط عادی جامعه را ندارد، با ارائه آموزشهای عملی به صورت مداوم، زمینه پرورش قوای فکری و جسمی در آنان فراهم می گردد.
۳) مراکز توانبخشی و نگهداری شبانه روزی کم توانان هوشی بالا و زیر ۱۴ سال:
این مراکز کم توانان ذهنی بالا و زیر ۱۴ سال واجد شرایط را نگهداری و خدمات توانبخشی، مراقبتهای اولیه پزشکی و پرستاری به صورت شبانه روزی ارائه می دهند. معلولان واجد شرایط نگهداری در این گونه مراکز کسانی هستند که میزان بهره هوشی آنها کمتر از ۲۵ باشد. هدف این مراکز ارائه خدمات مراقبتی پرستاری توانپزشکی و توانبخشی به منظور حفظ سلامت و جلوگیری از توسعه عوارض معلولیت و محدودیت های ناشی از آن، کمک به ارتقا سطح سلامت و پیشگیری از معلولیتهای ثانویه انجام می پذیرد.
۴)ارائه خدمات توانبخشی در منزل به کم توانان ذهنی:
این فعالیت به ارائه خدمات توانبخشی ( فیزیوتراپی، کاردرمانی، گفتاردرمانی، روانشناسی، مددکاری، پرستاری، پزشکی) در محل زندگی کم توانان هوشی (ترجیحاً معلولان شدید و خیلی شدید) اطلاق
می گردد ( سایت سازمان بهزیستی کشور)
آیین نامه مراکز توانبخشی
مطابق با آیین نامه چگونگی تاسیس واداره مراکز دولتی توانبخشی خدمات ارائه شده بطور عمده عبارتند از؛
خدمات توانبخشی:
شامل کار درمانی ،گفتار درمانی وفیزیوتراپی است که برحسب شرایط ذهنی وفیزیکی مددجویان وبا توجه به رویکرد های مختلف درمانی در هر یک از زمینه های مذکور جهت هر توانخواه متفاوت بوده و بطور اختصاصی ارائه می گردد . خدمات کار درمانی مشتمل بر درمان فیزیکی و ذهنی توانخواهان وهماهنگی برنامه آموزشی آنها با مربیان می باشد.گفتار درمانی نیز آموزش ذهنی وگفتاری این عزیزان را برعهده دارد.
خدمات آموزشی:
شامل آموزش مهارتهای شناختی (شناخت اعضاء ،اشیاء وتصاویر ،کمیتها ومهارت وسایر موارد) مهارتهای رفتاری ،ارتباطی مهارتهای ادارکی _ حرکتی ومواردی از این قبیل بوده که توسط کارشناسان کاردرمانی وگفتار در مانی برنامه ریزی شده وبه وسیله مربیان دیپلمه یا بالاتر (لیسانس، روانشناسی ، علوم تربیتی وسایر موارد) که در دوره آموزشی سازمان بهزیستی را با موفقیت گذرانیده باشند اجرا می گردد. کودکان کم توانی هوشی بر اساس میزان بهره هوشی صلاحدید روانشناس مرکز کلاس بندی شده وتحت آموزشی قرار می گیرند.
خدمات روانشناسی :
موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 10:26:00 ب.ظ ]