می رسد در میان زنان نیز نوعی رقابت درون گروهی برای مودب تر به نظر رسیدن وجود دارد و کاربرد حسن تعبیرات در میان خود زنان نیز بسامد وقوع بالایی دارد. استفاده حداقلی زنان از دشواژه ها در مقایسه با مردان باعث
می شود که مردان معمولاً در حضور زنان از دشواژه استفاده نکنند. در عین حال مردان نیز تفوق جنسیتی خود را از طریق کاربرد واژه های تابو به زنان نشان می دهند. استفاده از الفاظ تابو بیشتر در اجتماعات هم جنس رخ می دهد و مردها بیشتر از زنان احتماًل دارد که در ملاعام از دشواژه استفاده کنند. (کوتس[۱۵۶] ۱۹۹۳، جی و جان شوئیتز ۲۰۰۸). این امر بدین معناست که بکارگیری حسن تعبیرات و پرهیز از دشواژه ها در جمع های مختلط بیشتر مشاهده می شود. ملاحظات فوق بر پیش بینی های معیار نزاکت طبقه متوسط صحه می گذارند.
۶-۲-۲- رسمیت موقعیت
زبان نه تنها بر حسب خصوصیات اجتماعی متکلم، (نظر سن، جنس، نژاد، طبقه اجتماعی و غیره) بلکه بر حسب بافت اجتماعی که خود را در آن می یابد نیز تغییر می کند. (ترادگیل، همان منبع: ۱۳۱). از جمله عواملی که در بافت اجتماعی سبب بوجود آمدن گونه های مختلف زبانی می شوند میزان رسمیت موقعیت هایی است که فرد در آن ها قرار می گیرد. زبانگونه هایی که با رسمیت یک موقعیت پیوند دارند سبک نامیده می شوند و می توان
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
آن ها را بدین صورت که در امتداد مقیاسی از رسمی تا غیر رسمی قرار گرفته اند تصور نمود. (ترادگیل، همان منبع، وارداف، ۱۹۸۶).
سطح رسمیت یک موقعیت را نیز مجموعه عواملی چون موضوع گفتگو، هدف گفتگو، روابط نقشی، مجرای ارتباطی و وضعیت (زمان و مکان) بوجود می آورند. بر مبنای تغییرات صورت گرفته در موقعیت، گونه زبانی (سبک) نیز به صورت متناظری تغییر می یابد. میزان توجهی که گویندگان نسبت به گفتار خود نشان می دهند تاثیر بسزایی در ایجاد تغییرات سبکی دارد. به موازات بیشتر شدن توجه نسبت به رفتار زبانی، میزان نسبی تظاهر ویژگی های زبانی معتبر نیز بیشتر می گردد و از میزان نسبی کاربرد ویژگی های غیر معتبر کاسته می شود. در این میان عبارات نزاکتی (حسن تعبیرات، سوء تعبیرات و عبارات صریح) را باید نشانگرهای سبکی قلمداد کرد. در هر موقعیتی که گوینده از واژه ای حسن تعبیری استفاده می کند بلافاصله تشخیص می دهیم که در ورای این عبارت، مفهومی زشت و ناپسند نهفته است که فرد به دلیل عدم تناسب با موقعیت از صورتی متفاوت بهره گرفته است. کاربرد حسن تعبیرات را غالباً در موقعیت هایی می یابیم که از سطح رسمیت بالایی برخوردارند نظیر جلسات اداری، محیط دانشگاه و غیره ؛ بالعکس انتظار داریم الفاظ تابو را در موقعیت هایی بیابیم که غیر رسمی هستند نظیر گفتگو با دوست صمیمی، همسر و غیره. با اینکه تعیین موقعیت های وقوع حسن تعبیرات و سوء تعبیرات به صورت معین کاری دشوار است با این حال می توان به صورت نسبی پیش بینی کرد که تا چه میزان کاربرد یک دشواژه یا حسن تعبیر می تواند با رسمیت موقعیت تناسب داشته باشد. عبارات نزاکتی از جهت تعاملی که با سبک برقرار می کنند مترادف های گونه ور نامیده می شوند، یعنی واژه هایی که با داشتن معنای دلالتی یکسان در بافت های مختلف و ناهمسان بکار می روند زیرا هریک دارای معانی ضمنی مختلفی هستند و همانطور که اشاره شد به عنوان نشانگرهای سبکی عمل می کنند. (آلن و بریج، ب ۲۰۰۶: ۱۲). داشتن معنای دلالتی یکسان بدین معناست که انکار مدلول یک واژه به معنای انکار مدلول تمامی مترادف های گونه ور است. بکارگیری این واژه ها بجای هم ممکن نیست مگر آنکه گوینده قصد تغییر سبک گفتگو را داشته باشد. بنابراین منشا تغییرات سبکی را می توان در معنای ضمنی واژه ها جست؛ آن چه که ترادف واژه ها و در نتیجه وابستگی بافتی
آنها را سبب می شود معنای ضمنی منضم به الفاظ است. معنای ضمنی پیوند نزدیکی با مفهوم تناسب بافتی در کاربرد زبان دارد و عاملی تعیین کننده در انتخاب واژه و سبک گفتار به شمار می آید. بنابراین معنای ضمنی را می توان عاملی دانست که حسن تعبیر یا سوء تعبیر بودن یک عبارت زبانی نیز بدان وابسته است زیرا افراد، میزان تابو شدگی یک واژه را بر اساس معنای ضمنی منضم به آن درمی یایبند و به سبب تعامل آن با سبک، فرد میزان تناسب واژه را با موقعیت های مختلف می سنجد. با در نظر گرفتن این ملاک و نیز سایر عوامل بافت اجتماعی، میزان اهانت آمیزی یک عبارت زبانی تعیین می شود.
از نظر آلن و بریج (۲۰۰۷: ۱۰۵۶) تشخیص معنای ضمنی یک لفظ، تشخیص نگرش یک جامعه نسبت به آن لفظ است و واکنش کاربران زبان به آن ها، تاثیراتی کاربرد شناختی است که سبب ایجاد توسیع معنایی و خلق
واژه های جدید می شوند. «معنای ضمنی از دانش جامع فرد پیرامون معنای دلالتی (تحت الفظی) و همچنین از تجربیات، عقاید و تعصبات فرد پیرامون بافتهایی» نشئت می گیرد که یک عبارت در آن ها بکار می رود.
(آلن و بریج، الف ۲۰۰۶: ۴۷). انتخاب هر یک از بدیل های واژگانی (دارای معانی دلالتی یکسان) برگزیدن سبکی از کلام است که با توجه به میزان رسمیت یک موقعیت صورت می گیرد. بنابراین لفظی را توهین آمیز
می دانیم که با میزان رسمیت موقعیت و در نتیجه با سبک گفتار تناسب نداشته باشد و کاربرد آن منجر به عدم توازن سبکی شود. پیامدهای عدم ملاحظه سبک گفتار با تبعات نقض تابوهای زبانی رابطه مستقیم دارد. بدین معنا که میزان عدم توازن میان یک متغیر زبانی (یک عبارت نزاکتی) و رسمیت یک موقعیت، میزان اهانت و تبعات تابو شکنی را نشان می دهد. مثلاً بکارگیری حسن تعبیر مبالغه آمیزی چون «به ملکوت اعلی پیوستن» که تنها در موقعیت های بسیار رسمی و سبک های متکلفانه متداول است برای اعلام خبر فوت یک دوست به خانواده اش تنها عبارتی توهین آمیز قلمداد می شود و پیامدهای خاص خود را به دنبال خواهد داشت. همچنین در موقعیتی کاملاً متفاوت کاربرد یک دشواژه تک هجایی در عوض یک لفظ فنی برای اشاره به یک اندام تابو در یک سمینار پزشکی می تواند تبعات شغلی و حیثیتی ناگواری را برای گوینده به همراه داشته باشد. افراد تحصیل کرده به سبب در اختیار داشتن پیوستار سبکی وسیع تر و توانایی بالا در همبسته ساختن متغیرهای زبانی و بافتی
(در مقایسه با افراد کم سواد) از مصونیت بیشتری برخوردارند.
۶-۳- شرکت کنندگان
جامعه آماری تحقیق را ۳۰ تن از دانشجویان دختر و پسر رشته های زبان انگلیسی و فرانسه در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد تشکیل می دهند که دارای میانگین سنی ۲۰ تا ۳۰ سال هستند و از توزیع جنسی یکسان برخوردارند. برای کنترل نسبی سایر متغیرهای اجتماعی که ممکن بود بر نحوه پاسخگویی به سوالات اثر گذار باشند تلاش کردیم تا
الف) افراد شرکت کننده حتی المقدور شغل دومی نداشته باشند (به سبب امکان تاثیر زبان فنی مشاغل و نزاکت حاکم بر محیط کاری بر نگرش پاسخگویان).
ب) از لحاظ اعتقادی دارای جهت گیری های مذهبی خاص نباشند. (به سبب تاثیر مذهب بر نزاکت فرد).
ج) با علم به متعین نبودن مفهوم طبقه متوسط در ایران، سعی کردیم از اشخاصی بهره گیریم که از لحاظ وضعیت اقتصادی تفاوت فاحشی نداشته باشند و عمدتاً والدین کارمند داشته باشند و گونه گونی های طبقه متوسط را نادیده گرفتیم.
عکس مرتبط با اقتصاد
۶-۴- ابزار گردآوری داده ها
داده های مورد نیاز برای تعیین سطح اهانت آمیزی واژه ها، از طریق توزیع پرسشنامه میان شرکت کنندگان گردآوری شده اند.
۶-۵- ساختار پرسشنامه و نوع سوالات
از میان مشخصات فردی شرکت کنندگان تنها سن و جنسیت مد نظر قرار گرفت. لحاظ کردن سن تنها برای مشخص کردن دامنه سنی مورد نظر (۲۰ تا ۳۰ سال) در پرسشنامه گنجانده شد و جنسیت نیز به عنوان یک متغیر اجتماعی مطرح شد تا بدینوسیله بتوانیم شرکت کنندگان را بر حسب جنسیت تفکیک کنیم. این نظر سنجی، تعیین میزان اهانت آمیزی واژه ها و عبارات زبانی را در بافت موقعیتی به عنوان هدف اصلی دنبال می کند.
به این منظور، دو گفتگوی فرضی با موضوع «زنان خیابانی» در دو موقعیت مختلف طراحی شده و در ذیل گفتگوها، ۱۵ واژه و عبارت مبین مفهوم زنان خیابانی درج شده اند. که در سبک های مختلف بر این مفهوم دلالت می کنند. افراد با متصور شدن فضای گفتگو و تشخیص سطح رسمیت موقعیت، میزان اهانت آمیزی هر یک از الفاظ و عبارات فهرست شده را تعیین می کنند. این عبارات بر اساس نگرش پژوهشگر به ترتیب از مودبانه ترین تا توهین آمیزترین رده بندی شده اند. مقیاسی نیز که برای تعیین میزان اهانت آمیزی در نظر گرفته شده، یک مقیاس سه شقی است و شامل غیر توهین آمیز، نه مودبانه و نه الزاماً توهین آمیز (خنثی) و توهین آمیز است. این مقیاس در راستای تقسیم بندی سه گانه عبارات (از حیث نزاکتی) است؛ بدین صورت که ما الفاظ توهین آمیز را حسن تعبیر، عبارات نه مودبانه و نه الزاماً توهین آمیز (خنثی) را صریح و الفاظ توهین آمیز را سوء تعبیر در نظر می گیریم.
در موقعیت رسمی، گفتگو فضایی را ترسیم می کند که افراد در محیط کلاس و در حضور استاد و همکلاسیهای دختر و پسر که تنها با آن ها یک آشنایی ساده دارند به منظور آسیب شناسی پدیده زنان خیابانی با آن ها به گفتگو می پردازد. در موقعیت غیر رسمی، فرد در یک کافی شاپ با دوست بسیار صمیمی و همجنس خود در مورد زنان خیابانی گفتگو می کند. برای به حداقل رساندن ابهامات احتمالی سوالات و طرح پرسشنامه برای شرکت کنندگان، پیش از پاسخگویی به سوالات، به صورت شفاهی و غیر فنی، مندرجات پرسشنامه و
موقعیت های فرضی را شرح دادیم تا آنان با تصور روشن تری خود را در موقعیت های یاد شده بیابند و سپس به سوالات پاسخ گویند.
۶-۶- ابزار تحلیل داده ها
داده های جمع آوری شده را با بهره گرفتن از روش های آمار گیری متناسب با هدف پژوهش تحلیل نمودیم و برای شناسایی میزان اهانت آمیزی واژه ها در موقعیت های مختلف و نیز به تفکیک جنسیت از آمار توصیفی
(فراوانی وقوع داده ها) و آزمون تی (به عنوان تحلیل استنباطی) استفاده کردیم و برای ملموس تر نشان دادن نتایج حاصل از آزمون ها، آن ها را در قالب منحنی و نمودارهای مختلف نشان داده ایم. در بخش تحلیل داده ها به صورت مشروح، نحوه آزمون گیری و کسب نتایج را ارائه می کنیم.
۶-۷- تحلیل داده ها
۶-۷-۱- تحلیل داده ها بر مبنای رسمیت موقعیت
برای تحلیل داده ها بر مبنای متغیر میزان رسمیت موقعیت و بدون ملاک قرار دادن متغیر جنسیت، ابتدا واژه های فهرست شده را با عدد از ۱ تا ۱۵ مشخص می کنیم، سپس مقیاس سه گانه را نیز به همین ترتیب رتبه گذاری
می کنیم به این صورت که به گزینه غیر توهین آمیز رتبه ۱، به گزینه خنثی رتبه ۲ و به گزینه توهین آمیز رتبه ۳ داده می شود. برای شناسایی میزان اهانت آمیزی هر یک از الفاظ بر اساس میزان رسمیت موقعیت، میانگین هر لفظ را در هر موقعیت می گیریم و بدین صورت میزان اهانت آمیزی هر واژه یا عبارت را در موقعیت های مختلف بر اساس میانگین نشان می دهیم. مانند شکل ۶-۱:
شکل ۶-۱ میانگین میزان اهانت آمیزی هر لفظ به تفکیک موقعیت
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 10:15:00 ب.ظ ]