نامبرده در کتاب خود تحت عنوان (فروتن) مکانیسم های متفاوتی را که سبب ثبات میزان قند، پروتئین ها، مواد چربی، کلسیم، اکسیژن، حالت خنثی و درجه حرارت خون می شود تحلیل می کند. کانن تحلیل سیستماتیک پدیده های سازگاری را که برای حفظ حیات در برخی شرایط ضروری هستند، بنیان نهاد، با این همه سلیه تاکید می کند کانن هرگز نقش هیپوفیز یا قشر غدد فوق کلیوی را به منظور بررسی واکنشهای غیر اختصاصی سازگاری در مقابل هرگونه تقاشای محیطی و نیز جدا کردن سندرومی که در برابر اثرات مختلف آن یکسان است، مورد مطالعه قرار نداده است. پی. ای. روکس والکساندر – جی پرسین در انستیوپاستور خاطرنشان ساختند که در خوکچه هندی مبتلا دیفتری غدد فوق کلیوی غالباً متورم و دچار خونریزی است ولی کاوشهای آن از حدا این یافته فراتر نرفت (کوپر، ۱۳۷۳، ص ۴۰)
این پژوهشگراندر مجموع استرس را دست کم در برخی از جنبه های آن، احساس کردند و با آنها را به اثبات رساندند. یک فرانسوی به نام رئیس در سال ۱۹۴۳، پدیده های است ولی کاوشهای آن از حداین یافته ها فراتر نرفت.
این پژوهشگران در مجموع استرس را، دست کم در برخی از جنبه های آن، احساس کردند و یا آنها را به اثبات رساندند. یک فرانسوی به نام رئیسی در سال ۱۹۳۴، پدیده های واکنشی غیر اختصاصی را، تحت عنوان سندرم تحریک شرح داده است که البته با تغییری متفاوت به توضیحات سیله بسیار نزدیک است. اکتشافهای مهم، غالباً تصادفی می افتد، به شرطی که برای دریافت قوانین پوشیده و بسدت آوردن حقیقت، قضایای القا کننده با ذهن تصمیم دهنده تلاقی کند (پیرلو، ۱۳۷۱، ص ۲۸ و ۲۹ )
استرس را هر چند بطور مشخص می توان زائده تمدن صنعتی و شهری شدن دانست، اما هیچ دوره از تاریخ انسان و زندگی فرد را نمی توان سراغ گرفت که با استرس همراه نبوده باشد، تنها می توان گفت که بتدریج از ماهیتی فیزیکی مانند گرسنگی، سرما، بلاهای طبیعی، مرگهای دسته جمعی و زودرس تبدیل به ماهیت روانی و اجتماعی شده است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
دیرینه پرداختن به استرس را می توان با دیدگاه دوگانه انگاری تن و روان و تاثیرات یک بر دیگری در نظریات افلاطون و ارسطو مربوط دانست. از قدماب اندیشمند ایرانی، ابوعلی سینا کاملاً با موضوع استرس واثرات آن بر جسم آشنا بوده است. علاوه بر این در پزشکی قدیم ایران تاثیر عوامل محیطی بر بیماریهای تحت عنوان اعراض نفسانی مورد نظر بوده است. (قریب ۱۳۷۱، ص ۱۸۷ )
از نظر واژه شناسی، استرس کلمه یونانی است که در قرن ۱۷ به معنای سختی و دشواری بکار رفته است، در اواخر قرن ۱۸ از استرس به معنای نیرو و فشار زیاد تلاش بسیار استفاده شده است. در سال ۱۹۱۰ سرعت بروز بسیاری از آنژینهای صدری (سکته خفیف قلبی) در بین مشاغلین یهود در محیط های کاری برخورد تند و هیجانی آنها دانست (کوپر ؛ ۱۳۷۳، ص ۹۷)
تعریفات استرس بنا بر نظریه تعاملی که به روابط بین فرد و محیط تاکید می کند بیشترین تائید را بخود اختصاص داده است از جمله :
نظر لازاروس که استرس نتیجه فرایند قضاوت ارزشی افراد از حوادث و موقعیت هاست، تعریف جامعه است. در توضیح این مطلب باید گفته شود کهع وقتی فرد با حوادث و یا موقعیت های گوناگون روبرو می شود، درگیر فرایند ارزشی در مورد آن حادثه یا موقعیت تا زمانیکه معنی آن حادثه را درک و همچنین قضاوت می کند که آیا امکانات و توانائیهای او به اندازه کافی هستند تا تقاضهای محیط را براورده سازند در اینجا استرس نتیجه این فرایند قضاوت ارزشی می باشد.
استرس نیروی قدرتمندی است با آثار مثبت و منفی. به آب رودخانه ای می ماند که با ایجاد دس می توان آن را مهار و مورد بهرهر برداری قرار داد یا اینکه آنرا به سیل ویرانگری تبدیل نمود. علی رغم این نظر که استرسهای مفید وجود دارد و قدری فشار روانی جهت ایجاد انگیزه در انسان ضروری است اما زمانی که از آن بحث می گردد به نتایج منفی آن نگاه می شود و منظور استرس مضر است ( الوانی ۱۳۷۱)
فرهنگ جامع و روانشناسی و روانپزشکی (۱۳۷۳) استرس را چنین معنی می کند :
«هر چیزی که در تمامیت زیست شناختی ارگانیسم به وجود اورد و شرایطی ایجاد کند که ارگانیسم طبیعتاً از آن پرهیز می کند استرس شمرده می شود. استرس ممکن است بصورت محرکهای فیزیکی، عفونتها، واکنشهای آلرژیک و نظایر آن باشد یا بصورت تغییر در جو اجتماعی مردانی. اولی یک عامل استرس زای فیزیولوژیکی است، دومی نه تنها با قدرت تهدیدی که اصولاً در عامل استرس زا نهفته است بلکه با کیفیت درک شخص از آن عامل ارتباط دارد (ص ۱۴۴۹)
(الوانی ۱۳۷۷) برای روشن شدن مفهوم فشار عصبی ذکر چند نکته را ضروری می داند :
۱-استرس همواره به علت عوامل ناخوشایند و نا مطلوب در فرد به وجود نمی آید. یک خبر مسرب بخش نیز می تواند به اندازه یک حادثه ناگوار استرس زا باشد.
۲-استرس را نباید پدیده ای منفی در نظر گرفت بلکه میزان مشخص از آن به عنوان محرک افراد لازم است.
۳-استرس به مفهوم اضطراب نیست زیرا اضطراب جنبه روانی در حالی که استرس صرفاً حالت روانی نیست و جنبه روانی نیست و جنبه روانی تنی دارد و بیماری جسمانی نیز نیست زیرا بیماری تظاهرات اختصاصی و غیر اختصاصی است در حالیکه استرس تظاهرات غیر اختصاصی یا عمومی دارد. در همین ارتباط جان لاک (۱۳۷۴) اظهار می کند:
بدون استرس چیزی حاصل نمی گردد و میزان سالمی از آن جهت انسان ضروری است تا هر چیزی را بدست آورد. استرس پاسخی است که فرد برای تطبیق با یک وضعیت خارجی متفاوت با وضعیت عادی به صورت رفتاری روانی یا جسمانی از خود بروز می دهد (الوانی ۱۳۷۱)
از حالت تعامل خارج می شود و در نتیجه رابطه وی با دنیای پیرامونش دچار اختلال می گردد.

 

 

استرس به عنوان پاسخ درونی :

 

نظریه پرداز اصلی این دیدگاه هانس سلیه است، او در اواخر ۱۳۹۰ مقاله ای منتشر ساخت که باعث تحول درک دانشمندان از استرس گردید، دکتر سلیه ابتدا آگاهانه از بکار بردن واژه استرس برای بیان حالتی که تحقیق او کشف نموده بود امتناع می کرد، اما متعاقباً نظرش را تغییر داد.
مهمترین جنبه حائز اهمیت دیدگاه سلیه این بود که وی کاربرد سنتی را ملغی ساخت او به تصویر استرس بر خلاف نمایاندن آن به عنوان عامل یا نیرو، به عنوان نتیجه ای که در اثر حضور عامل یا نیروی دیگری درون یک موجود زنده ایجاد می شود توجه داشت.
درک سلیه از استرس در ارتباط با علم فیزیولوژی است که ریشه در مراحل تکاملی وابسته به علم زیست شناسی موجودات زنده دارد. الگوی زیست شناسی سلیه مبنای رویکردهای دیگری به مسئله استرس قرار گرفته است.(بلورچی ۱۳۶۷، ص ۲۱۷) از نظر استرس پاسخ غیر اختصاصی بدن نسبت به نیازهایی است که در آن بوجود امده است. برای درک این تعریف نخست باید مفهوم غیر اختصاصی روشن شود.
هر نیازی در بدن حالت یگانه و خاص خود را دارد که مختص آن نیاز است. مثلاً هنگامی که در معرض سرما قرار می گیرد. بدنمان می سوزد که گرمای بیشتری تولید شود، رگهای خونی منقبض می شوند که گرمای کمتری از دست برود. هنگامی که در معرض گرما قرار می گیرد از دست دادن آب بصورت تعریق در سطح پوست، تاثیر خمک کننده ای دارد.
هر دارو یا هورمونی اثرات خاص خود را دارد. داروهای تولید ادرار، آن را افزایش می دهند. هورمون آدرنالین نبض را تند و فشار خون را افزایش می دهد و همزمان قند خون را بالا می برد. در حالی که انسولین، قند خون را کاهش می دهد با این وجود بدون در نظر گرفتن تغییرات ایجاد شده تمام این عوامل یک چیز شترک دارند، آنها نیاز به سازگاری مجدد را افزایش می دهند، این نیاز غیر اختصاصی است و صرف نظر از اینکه مشکل چیست انطباق با آن ضروری است، به عبارت دیگر عواملی که بر ما تحمیل می شوند علاوه بر اعمال اختصاصی شان، ایجاد یک نیاز غیر اختصاصی برای انجام کنشهای سازگاری و ایجاد دیواره وضعیت بهنجار را در بر دارند که این مسئله، مستقل از فعالیت های اختصاصی آنهاست. نیاز اختصاصی برای فعالیت، ماهیت و اساس استرس است.
تصور اینکه مسائل متفاوتی مانند سرما، گرما، داروها، هورمونها، غم و شادی می توانند واکنش یکسان بیشیمیایی در بدن ایجاد نماید مشکل است و مدتها طول کشید تا وجود چنین واکنشهای کلیشه ای در پزشکی پذیرفته شد ( قریب ۱۳۷۱، ص ۸۱)
آنچه در بالا اشاره شد نظریه سلیه در مورد استرس بود. پزوهشگرانی که در زمینه فیزیولوژی هستند (مثلاً مالسون و سیله) استرس را به عنوان یک پاسخ یا یک واکنش و یا یک سازگاری که معمولاً بدنی است، نسبت به محرک های محیطی و یا تغییری می دانند در حالیکه در گفتگوهای معمولی و کلاً در زمینه های روان پزشکی، روانشناسی و جامعه شناسی، استرس نه تنها به عنوان یک واکنش بلکه به عنوان یک محرک در نظر گرفته می شود. از دیدگاه او فقط زمانی که استرس، شخص را مغلوب ساخته و موجب ناراحتی می وی گردد، آسیب رساننده است.
در اواخر دهه ۱۹۳۰ و اوایل ۱۹۴۰ سلیه یک پاسخ پیچیده در آزمایشات حیوانی را به یک سری وقایع آسیب رسان گزارش داد، این وقایع شامل تزریق مواد آلوده، عفونت، ضربه، گرما، سرما و محرکهای عصبی بود و تغییرات همزمان با آنها یعنی بزرگ و فعال شدن غدد فوق کلیوی و تحلیل غده تیموس و برامدگی لنفها و ایجاد زخم معده روده ای را مشخص ساخت (قراچه داغی ۱۳۷۳، ص ۷۲)

 

 

مقابله با استرس:

 

انسان به ندرت تسلیم استرس می شود بلکه سعی می کند با آن مقابله کند. رفتار مقابله ای به معنای کوشش برای کنترل فشارهایی که بیش از اندازه و توانایی فرد می باشد است منظور از مقابله رفتاری است که مردم در مقابل آسیب پذیری روانی که توسط تجربیات سخت و مشکل آفرین اجتماعی ایجاد می شوند از خود بروز می دهند رفتاری که بطور چشمگیری از میزان فشارهایی که اجتماعات به افراد خود وارد می اورند می کاهد.
مقابله از نظر فولکمن و لازاروس عبارتست از (تلاشهای شناختی و رفتاری فرد به منظور غلبه بر تنش روانی، تحمل کردن، کاهش دادن یا به حداقل رساندن ان است ) لازاروس و فولکمن (۱۹۷۹) در ارتباط با رفتار مقابله ای ۲ مورد را مهم دانسته اند :
یکی ارزیابی شناختی و دیگری منابع مقابله ای را و معتقدند که ارزیابی شناختی به تجارب گذشته و منابع مقابله ای افراد بستگی دارد آنها در ادامه اظهار داشتند که منابع را می توان به ۵ دسته تقسیم نمود :
۱-شبکه روابط اجتماعی : هر چه افراد در روابط اجتماعی خویشتن منسجم تر و صمیمی تر باشند مقابله موفقتری خواهند داشت.
۲-مهارتهای حل مشکل : آنها معتقدند که افراد با تمایل به مقابله متمرکز در تسلط بر مشکلات موفقتر می باشد.
۳-اعتقادات خانوادگی و فردی : اکثر محققین معتقدند یکی از عواملی که تاثیر استرس را به حداقل می رساند اعتقادات مذهبی و دینی است.
۴-منابع مالی : خانواده هایی با وضعیت اجتماعی – اقتصادی مناسب در برابر استرس بهتر عمل می کنند تا خانواده هایی که در شرایط نا مناسبی از نظر اجتماعی – اقتصادی بسر می برند.
عکس مرتبط با اقتصاد
۵-سلامتی، انرژی، ویژگی های اخلاقی و شخصیتی.

 

 

انواع روش های مقابله :

 

لازاروس (۱۹۸۱) ۴ شیوه را برای مقابله شرح داد :
۱-راهبردهای ابزاری : فعالیت مستقیم که معطوف به اداره کردن و مهار تهدید توسط خود محرکهای تنش زاست.
۲-راهبردهای درون روانی : که از ابتدا هدفش تنظیم یا به حداقل رساندن آشفتگی هیجانی همراه با تنش روانی است.
۳-مهار فعالیت : اشاره به توانایی مقاومت در برابر فعالیت در زمانی که آن فعالیت احتمال صدمه، خطر یا تعارض یا قیود اخلاقی را افزایش می دهد می باشد.
۴-جستجوی اطلاعات : با آن دسته از فعالیتهای ابزاری مربوط می شود که پایه و اساس عامل را فراهم می سازد و همچنین نوعی حمایت را جهت تسکین و تعدیل آشفتگی هیجانی ارائه می دهد.

 

 

شیوه های مقابله :

 

مکانیزم های دفاعی : اشخاص سالمتر از دفاعهای تکامل یافته مثل فرونشانی، والایش، پیش بینی، شوخی، نوع دوستی استفاده می کنند و افراد خشک و انعطاف ناپذیر از دفاعهای نایافته مثل : انکار، دلیل تراشی استفاده می کنند (رندال، ۱۳۷۷).
رفتارهای غیر انطباقی : پرخوری، استفاده از دخانیات و مواد مخدر.
پی پروایی : مثل شکستن اشیاء
اجتماعی شدن : گذراندن اوقات فراوان با دوستان – انحراف ذهنی – مشغول کردن خود به کار و فعالیت
برخورد منفعلانه : مطالب کتاب

 

 

اقدامات در جهت کنترل استرس :

 

این اقدامات به صورت تغییراتی در روفتار، تفکر، سبک زندگی، موقعیت استرس زا می باشد :

 

 

 

 

تغییر عادات زندگی

 

 

کاهش مصرف کافئین

 

 

رژیم متعادل و مناسب

 

 

ورزشهای منظم

 

 

غذا خوردن به شکل آهسته و آرام

 

 

تمرینات آرام بخش

 

 

تغییر در موقعیت های استرس آمیز

 

 

برنامه ریزی زمانی و مالی

 

 

قاطعیت ورزی

 

 

حل مشکل

 

 

تنش زدایی

 

 

 

حساسیت زدایی منظم، کنترل، کنترل تنشهای روانی ناشی از ترس و اضطراب – مهار تغییرات منفی فیزولوژیکی

 

 

تغییر در تفکر :

 

نگرش مثبت به اطراف و مسائلی که پیش می آید و مشکلات را به عنوان یک فرصت دانستن – طرد افکار منفی – حفظ حس و حال شوخی

 

 

رژیم غذایی :

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:58:00 ب.ظ ]