بررسی رابطه مهارت مذاکره مدیران با میزان تعارض میان کارکنان مراکز آموزش فنی و حرفه ای کرج- قسمت ۱۰ | ... | |
دیدگاه مکانیکی : این دیدگاه تاکید زایدی بر شبکه ها و مجاری ارتباطی که پیامها از طریق آنها ارسال می شوند دارد ، تا معنای خود پیامها ، چنانچه از طریق موانع ارتباطی مشکلاتی در روند انتقال پیامها پدید آید تعارض رخ میدهد ، به طوری که دلیل عمده تعارض عدم تحریک پیام یا نقص و شکست ارتباطات محسوب می شود . دیدگاه سنتی بر فرا گرد تعیین اطلاعات : تمرکز توجه در این دیدگاه اطلاعات و معنی و مفهوم آن میباشد چنانچه در اطلاعات دخل و تصرف شود به ویژه از آن به عنوان ابزاری برای امتناع سلطه جویی و اعمال قدرت بر دیگران استفاده گردد ممکن است سوء تفاهم و رفتار رقابت آمیز توام با نابرابری را بر انگیزد . دیدگاه کنش متقابل : برا اساس این دیدگاه ارتباطات فرا گردی است پویا که در طول زمان و رفتارهای متقابل و در هم تنیده بین طرفین ارتباط پدید می آید طبق این دیدگاه تعارض نه مبتنی بر برخورد است و نه لذت بخش و حتی برای طرفین جنبه تعمدی ندارد . بلکه شرایط پیوسته سازمان است و برای رشد آن لازم است از آنجا که ارتباطات و تعارض اجتناب ناپذیر و امری مداوم است . ستیز نتیجه اطلاعات نارسا ، شکست کنش متقابل و اشکالات پیام نارسا نیست بلکه ارتباطات و ستیز فرایندی گسترش یابنده است . که از رفتارهای در هم پیچیده و مرتبط افراد ناشی میشود . رفتارهایی که از فرط بستگی همه چیز را به شکل ستیز در می آورد ( فرهنگی ، ۱۳۶۹ ، ۱۷-۲۰ ) ۱۳-۱-۲ توسعه مهارت های حل تعارض
زمانی که منابع سازمان برای تامین نیازمندیهای واحد ها و قسمتهای سازمانی و انجام وظایفشان ناکافی باشد ، رقابت برای گرفتن منابع محدود ایجاد میشود. زمانی که یکی از طرفین درگیر ، کارها و فعالیتهای گروه دیگری یا واحد دیگری از سازمان را زیر نظر و کنترل گیرد ( در حالیکه گروه یا واحد دیگر از این دخالتهای بیجا دوری می جوید ) زمانی که طرفین درگیر بایستی با یکدیگر کار کنند و همکاری داشته باشند ولی آنها هیچگونه توافقی روی شیوه انجام کار نداشته باشند . ۱۴-۱-۲ فرایند حل مسائل و تعارضات
اجتناب[۳۴] :لزومی ندارد که هر تعارضی را حل کنید بعضی اوقات اجتناب از تعارض بهترین راه حل و انتخاب است . زمانی اجتناب و کناره گیری از تعارض یک استراتژی مطلوب است که تعارض اولا ناچیز باشد . ثانیا عواطف ، احساسات طرفین درگیر بیش از حد جریحه دار شده باشد . و یا زمانی که بین اقدام قطعی مدیر برای حل آن و منافعی که قاعدتا بایستی از حل آن عاید گردد شکاف جدی وجود داشته باشد . بلیک و موتون معتقدند که روش اجتناب همانند ” فرمان آتش بس ” است . در مواقعی که اختلافها و درگیریها میان گروه ها طولانی شود طرفین تصمیم می گیرند که دست از درگیری بردارند و به شکل مسالمت آمیزی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند . در چنین وضعیتی از هر گونه زد و خورد جلو گیری میشود . یکی از پیامد های متعدد اجتناب ، سرپوش گذاشتن به تعارضهای پنهانی است بدین معنی که تعارض چیزی نیست که غیر قابل اجتناب باشد و ممکن است بین طرفین هیچگونه توافقی صورت نگیری اما با بهره گرفتن از ابزار اجتناب از عواقب خصومت و درگیری جلوگیری به عمل آورند . ولی به هر حال مسائل کماکان پشت پرده باقی خواهند ماند و در این صورت تعارض پنهانی با تمام خطرات بالقوه اش در کمین است تا در صورت بروز مشکل خود را نشان دهد ( یعنی همانند آتش زیر خاکستر است )
همسازی و ایثار[۳۵] : هدف از همسازی و ایثار حفظ روابط هماهنگ از طریق جایگزنی نیازها و خواسته های دیگران بجای نیازهای خویش است . برای مثال شخصی ممکن است شغل خود را به شخص دیگری بدهد . این انتخاب زمانی ارزشمند است که موضوع مورد بحث برای یکی از طرفین اهمیت زیادی نداشته باشد و یا قصد دارد به موضوع های مهمتری بپردازد . اجبار[۳۶] : در روش اجبار ، تلاش میشود تا به هر شکلی ممکن ، خواسته ها و نیازهای یکی از طرفین تامین شود . در این روش فرد برای قبولاندن نظراتش به طرف مقابل از قدرت خود سوء استفاده میکند . در سازمانها معمولا مدیران این انتخاب را به کار میبرند . مدیر با استفاده را اختیارات قانونی و رسمی خود نسبت به حل تعارضها و کشمکش های بین افراد و گروه ها اقدام میکند در مواقعی که به یک حلال سریع نیاز است قدرت اجبار کار ساز خواهد بود خصوصا در شرایط بحرانی یا در شرایطی که بقیه راه حلها نتیجه بخش نیاشد . مصالحه[۳۷] : مصالحه زمانی به کار میرود که طرفین چیزهای باارزشی داشته باشند ولی برای رسیدن به یک توافق حاضرند برخی از آنها را از دست بدهند . این روش توسط مدیران و کارگران از طریق مذاکره و قرارداد جمعی یا قرارداد کار جدید به کار می رود . مصالحه زمانی به عنوان یک استراتژی مهم به حساب می آید که طرفین از نظر قدرت برابر باشند . همچنین زمانی که دستیابی به راه حلهای مناسب موضوع پیچیده و کاری دشوار باشد یا زمانی که وقت تنگ باشد از این روش استفاده می شود . تشریک مساعی[۳۸] : تشریک مساعی یک راه حل مطلوب و یک روش برد – بردی است که در آن افراد با رویارویی با تعارضات و برخورد آگاهانه و آزاد با آن در صدد یکپارچه کردن نظرات هستند . بطوریکه طرفین به خواسته هایشان می رسند . در این روش ، طرفین به حرفهای یکدیگر خوب گوش می دهند و سعی می کنند علت اختلافها را درک کنند و با مشارکت و همفکری و همکاری یکدیگر سعی می کنند بهترین شق یا راه حل را از میان راه حلهای ممکن بر گزینند و تعارضها را برطرف کنند . همچنین از بحث آزاد همراه با رعایت ادب و نزاکت استفاده می شود . روش تشریک مساعی زمانی مطلوب است و به بهترین وجه می تواند تعارض را به حد اقل برساند که طرفین به طور جدی نخواهند پیروز بشوند ( برد – برد ) و موضوع یا موضوعهای مورد بحث برای آنان مهم و روی آن توافق دارند . از طرفی ، زمانی که وقت فشرده و محدود باشد این روش موثر واقع خواهد شد . همچنین میتوان شیوه های برخورد با تعارض را بر اساس دو بعد زیر به صورت یک شبکه به نمایش گذاشت .
همکارانه : یعنی اینکه یکی از طرفین ، موفقیت و رضامندی خویش را در گرو همکاری با طرف مقابل می داند . به بیان دیگر همکاری میتواند بدین صورت باشد که فرد از نیازهای خود چشم پوشی کند و در حق دیگری ایثار و فدا کاری کند ( پذیرش نظرات دیگران ) ادعایی : یعنی اینکه یکی از طرفین موفقیت و رضامندی را وابسته به خودش می داند . ارضای خواسته های شخصی مطرح است به دیگران ( پذیرش نظرات خود ) در شکل زیر ، شیوه های دست یازیدن به پدیده تعارض نشان داده شده است . اگر دو محور وجود داشته باشد که بر روی یکی از آنها بعد همکارانه و روی محور دیگر بعد ادعایی داشته باشیم در آن صورت پنج شیوه یا روش برخورد یا تعارض خواهیم داست . آنها عبارتند از رقابت ( مدعی بودن ، همکاری نکردن ) ، اشتراک مساعی ( مدعی بودن و همکاری کردن ) ، اجتناب ( مدعی نبودن و همکاری نکردن ) ، همسازی ( مدعی نبودن و همکاری کردن ) ، مصالحه ( از نظر ادعا و همکاری در حد متوسط قرار دارد )
تغییر فرهنگ سازمانی : اولین گام انگیزش تعارض ، انتقال این پیام به زیر دستان است که ” تعارض در سازمان جایگاه قانونی دارد و مورد حمایت قرار می گیرد ” اگر این فرهنگ ایجاد شود که افراد میتوانند عقاید و نظرات مخالف وضع موجود را بدون ترس و وحشت ابراز کنند . مدیریت سازمان میتواند افکار جدید را شناسایی و در تصمیم گیریهای خود به کاربرد . چنین فرهنگی باعث بروز افکار جدید و خلاقیت ها و در نتیجه نو آوری می شود . این فرهنگ را میتوان از طریق ترفیعات ، افزایش حقوق ، پاداشها و دیگر مکانیزمهای مثبت تقویت و توسعه داد . استفاده از افراد بیرون از سازمان : یکی دیگر از راه کارهای ایجاد تعارض در سازمان یا قسمتی از آن ، استفاده از افراد بیرون از سازمان است که سوابق ، تجارب ، ارزشها و رفتارشان و یا روش مدیریتی شان با افراد داخل سازمان فرق داشته باشد . خیلی از شرکتها و سازمانها از این روش بیشتر برای پر کردن پستهای خالی مدیریتی استفاده میکنند مورد تجدید نظر قرار دادن سازمان : متغییر های ساختاری مانند اهداف ، قوانین و مقررات ، روشها ، رویه ها و بخشنامه ها و …. یکی از منابع تعارض به شمار میروند . بنابراین منطقی است که مدیران ساختار را به عنوان ابزاری برای انگیزش تعارض مورد استفاده قرار دهند . تصمیم گیری متمرکز ، تعیین گروهای شغلی ، افزایش رسمی سازی ، افزایش تعداد قسمتها بین واحدها و از این قبیل تمامی ابزارهای ساختاری هستند که وضع موجود را آشفته و سطوح تعارض را افزایش می دهد . انتخاب یک فرد منتقد و پر حرف : منظور از انتخاب یک فرد سیاسی کار ، شخصی است که عمدا مناظره و مجادله را کش میدهد و عقایدی را مطرح میکند که با واسته ها و نظرات جمع و وضع موجود هیچگونه سنخیتی ندارد . وی نقش یک منتقد قوی را ایفاء میکند و حتی تا درجه ای که علیه موقعیتهایی که خودش معمولا ایجاد کرده است به مجادله می پردازد . همچنین او به عنوان یک بازدارنده در برابر فکر گروهی قرار دارد و هیچگونه توجیهی را پذیرا نیست و می گوید ” آنچه که من انجام می دهم شما نیز باید انجام دهید ” یا ” اینطور که من فکر می کنم شما هم باید فکر کیند ” . از این طریق به اختلافها دامن مزند .او به دقت به حرفهای دیگران گوش میدهد و سعی دارد کیفیت تصمیم گیری گروهی را بهبود دهد . از سوی دیگر ، دیگران این شخص را به عنوان اتلاف کننده وقت می شناسند و اظهار می دارند که او موجب تاخیر در فرایند تصمیم گیری شده است . در حالیکه این شخص از طریق ایجاد تعارض و کشمکش در بین افراد و گروه ها ، افکار و عقاید جدید و صحیح را بیرون کشیده و برای کمک به تصمیمات مدیریت در اختیار مدیر سازمان قرار میدهد . همچنین این شخص منتقد و پر حرف مورد حمایت مدیر نیز هست . در چنین وضعیتی ، تعارض سازنده و موثر در سازمان به طور تعمدی ایجاد میشود و برای سازمان سودمند واقع می شود چرا که تعارض موجب بهبودی عملکرد و اثر بخشی و موفقیت سازمان می شود ، موجب انسجام گروهی می گردد و به عنوان ابزاری که میتوان بدان وسیله تحول ایجاد کند به کار می رود . بنابراین نامعقول ، نیست که گاهی مدیران آگاهانه این پدیده را تشدید کنند . بد نیست اضافه شود که اگر در سازمانی هیچ نوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:26:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|