فلاسفه ، الهیون و منتقدان اجتماعی در تعریف اخلاق به طور عام گفته اند :اخلاق یعنی شناخت صحیح ار ناصحیح واقعیت این است که تشخیص درست از غلط همیشه ساده نیست . بسیاری از دانشمندان علم اخلاق ادعا می کنند که با توجه به اصول اخلاقی در مقام عمل ، همیشه یک راهکار درست مطلق وجود دارد و برخی دیگر معتقدند که راهکار درست به موقعیت و شرایط بستگی دارد و تشخیص این راهکار درست است ،در نهایت به عهده خود فرد است (سلطانی، ۱۳۸۲، ص ۳۷).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
دنهارت(۱۹۹۱) اخلاق را فرایندی می داند که ما بر آن اساس در مورد درست بودن یا غلط بودن رفتار خاصی قضاوت می کنیم و سپس بر مبنای آنچه که آن را درست می دانیم رفتار می کنیم
برخی اخلاق را به مجموعه فرایندهای عینی و معنوی که دخالت تام در رشد خود واقعی دارد و فرایندی که طی آن در کارکرد واحدهای صفاتی یا ساختار معنوی تبادل ایجاد می شود ، تعریف کرده اند(الوانی، حسین پور، داوری، ۱۳۸۹، ص۲۶)
الوانی اخلاق را به عنوان تنظیم کننده روابط میان انسان ها مهم دانسته است و بر این اعتقاد است که در مدیریت نیز این ساز و کار دارد ، بدون آنکه نیاز به اهرم های بیرونی داشته باشد، قادر است تا عملکردهای اخلاقی را در کارکنان تضمین نموده و سازمان اخلاقی را به وجود می آورد.
۲-۱-۳ اخلاق اداری
فقیهی و رضایی منش، اخلاق اکنون به صورت منشوراخلاقی سازمان و قوانین رفتار حرفه ای مشاغل پایه درون سازمانی نهاده است. در یک دهه اخیر توجه روز افزون به این موضوع شده که باید علت آن را در وقایع دهه های اخیر مانندجهانی شدن، توسعه عدم تمرکز، مدیریت گرایی، افزایش روابط کاری تجاری سازمان های دولتی با بخش خصوصی، رشد مطالعات اجتماعی و درخواست فزاینده برای پاسخگویی و مسئولیت اجتماعی از سوی مراجع قانونی و سیاسی دید.
اخلاق اداری هم اکنون به نهضتی اصلاح گرایانه در مدیریت دولتی تبدیل شده است که به مطالعه و شناسایی قواعد و ضوابط رفتار انسان اداری و موضع هایی چون تدوین منشور اخلاق، قوانین و استانداردهای رفتار، آموزش اخلاقیات، مدیریت اخلاق، تصمیم گیری اخلاق، فرهنگ و جو اخلاق و زیر ساخت اخلاق می پردازد.
لذا در مجموع می توان گفت چنانچه یک زیر ساخت اخلاق از کارکرد صحیحی برخوردار گردد، محیطی را فراهم می آورد که استانداردهای و شاخصهای رفتار شخصی مطلوب، مورد تشویق و حمایت قرار گیرد (بهاری فر و جواهری کامل،۱۳۸۹، ص ۲۵).

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 



ا صول اخلاق اداری در اسلام

۱) اصل خدمت گزاری:
هر سازمان برای ارائه خدمات به افراد به وجود آمده است. همه کارکنان اداری برای تحقق اهداف سازمانی فعالیت می کنند، در حقیقت فلسفه وجودی سازمان خدمت رسانی است. پذیرفتن این اصل در سازمان ها، رفتار کارکنان را اصلاح می کند و خود را خدمت گزار و خادم مردم تلقی می کنند (دلشاد تهرانی، ۱۳۸۵، ص ۶۵).
۲) اصل امانتداری:
یکی از اصول اساسی در انجام دادن کارها امانت داری است. اگر انسان، کار و مسئولیت خویش را نوعی امانت بداند، بی گمان حرمت آن را پاس می دارد و تلاش می کند که به خوبی آن را پیش ببرد و بالنده سازد. علاوه بر آن امانت داری، اعتماد را پدید می آورد.
اعتماد به کارکنان دولت در حفظ سلامت روان افراد و بهداشت روانی جامعه مؤثر است و مساعدت مردم در پیشبرد اهداف را تضمین می کند (صالحی، ۱۳۹۰، ص ۵۲).
۳) اصل پیگیری:
اصل پیگیری را می توان در دو جنبه مورد نظر قرار داد. جنبه اول پیگیری کار و حصول اطمینان از انجام درست و به موقع آن و کسب نتیجه از فعالیت و جنبه دوم، پیگیری سفارش ها و مسئولیت های محوله به افراد سازمانی، این که چگونه و با چه کمیت و کیفیتی کارها انجام شده است. پیگیری اول مربوط به انجام دهنده فعالیت و پیگیری در جنبه دوم سفارش دهنده اعم از مافوق یا مراجعه کننده را در بر می گیرد (دلشاد تهرانی، ۱۳۸۵، ۶۸).
امور اداری و پیشبردن اهداف سازمانی جز با پیگیری جدی کارها تحقق نمی‌یابد و هر کاری نیازمند پیگیری جدی و تلاش اساسی است تا به نتیجه مطلوب برسد و بدون وجود روحیه پیگیری در کارها هیچ کاری به درستی صورت نمی‌پذیرد. امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) در فرمان‌ها و دستورالعمل‌های حکومتی و اداری خود، کارگزاران و کارکنانش را به پیگیری امور سفارش کرده و از آنان خواسته است که در خدمتگزاری مردمان پیگیرانه عمل کنند.
نظام اداری نباید به گونه‌ای باشد که مردم سردرگم ، معطل و سرگردان شوند . حبس کردن امور و متوقف ساختن کارها از بزرگ‌ترین آفات نظام اداری است که جز با روحیه پیگیری جدی رفع نمی‌شود (صالحی، ۱۳۹۰، ص ۵۲).
۴) اصل انضباط کاری:
انضباط کاری به معنای سازمان پذیری، آراستگی، نظم و ترتیب و اجتناب از بی نظمی در کار است. در حقیقت انجام هر کاری با توجه به اصول آن کار و انجام به موقع هر کار میسر و مطلوب است (صالحی، ۱۳۹۰، ص ۵۳).
انضباط کاری یعنی سامان‌پذیری، آراستگی، نظم و ترتیب و پرهیز از هرگونه سستی و بی‌سامانی در کار. این امور از عمده‌ترین آداب اخلاق اداری است و هیچ سازمان و نظامی بدون رعایت این امور ره به جایی نخواهد برد. بهترین سازمان‌ها و نظام‌ها با زیر پا گذاشته شدن اصل انضباط کاری، به تباهی کشیده می‌شوند و وجوه مثبت آنها نیز بی‌ارزش می‌شود. تواناترین مدیران و کارگزاران و کارکنان دریک مجموعه اداری که اصل انضباط کاری بر آن حاکم نیست توفیقی کسب نخواهد کرد و جز اتلاف نیرو بهره‌ای نخواهند برد. امام علی (علیه السّلام) فرموده است:
«وامض لکل یوم عمله، فان لکل یوم ما فیه.» کار هر روز را در همان روز انجام ده، زیرا هر روز کاری مخصوص به خود دارد.
۵) اصل مسئولیت پذیری:
پذیرش مسئولیت باید توأم با قابلیت انجام مسئولیت باشد، بنابراین کسی که مسئولیتی را می پذیرد، در قبال انجام امور مربوطه مسئول است. در واقع کسی که مسئولیتی را می پذیرد، باید جواب گوی اعمال و رفتار خود باشد. عدم توانایی در برآوردن آن چه به عهده شخص گذاشته می شود، می تواند در کل نظام تأثیر گذار باشد.
مسئولیت‌پذیری در اخلاق اداری، اصلی اساسی است به گونه‌ای که هر نوع بی‌مسئولیتی به مفهوم بیرون شدن از مسیر درست و گام نهادن در کجی‌ها و ناراستی‌هاست. به بیان امیرمومنان علی (علیه السّلام): «و ان من ابغض الرجال الی الله تعالی لعبدا و کله الله الی نفسه، جائرا عن قصد السبیل، سائرا بغیر دلیل. ان دعی الی حرث الدنیا عمل، وان دعی الی حرث الآخره کسل! کأن ما عمل له واجب علیه، و کان ما ونی فیه ساقط عنه!» دشمن‌ترین مردم در نزد خدا، بنده‌ای است که خدا او را به خود واگذارد و او پای از راه درست بیرون نهد و بی‌راهنما گام بردارد. اگر به کار دنیایی‌اش خوانند، به کار پردازد و اگر به کار آخرتی‌اش خوانند، سستی و کاهلی کند، گویی آنچه برای آن کار کند بر او بایسته است و آنچه در آن سستی و کاهلی ورزد، از او ناخواسته.
کمال آدمی، به کمال مسئولیت‌پذیری اوست. هر چه کسی در مسئولیت‌پذیری سستی ورزد، تباهی در کارش بیشتر خواهد بود و هر چه کسی مسئولیت‌پذیری بیشتری داشته باشد، به کمال بیشتری از نظر اخلاق فردی و اخلاق اداری دست می‌یابد.
اصل مسئولیت‌پذیری می‌آموزد که هر کس در هر مرتبه‌ای که باشد، درمقابل تمام امور و کارهای خود مسئول و پاسخگوست. هیچ کارگزاری نمی‌تواند هرگونه که خواست با مردم رفتار کند و خود را نیز پاسخگو نداند. براین مبنا کسی حق کمترین اهانت و بی‌احترامی به مردم را ندارد که افراد حتی در برابر نوع نگاه و بیان و رفتار خود مسئولند (صالحی، ۱۳۹۰، ص ۵۴).
۶) اصل مهرورزی:
حضرت علی (ع) چنان بر مهرورزی تأکید و اهتمام داشته اند که آن را حقی از جانب مردمان بر گردن کارگزاران معرفی نموده و فرموده است: «.. هر چه مرتبه کارگزاران بالاتر رود باید میزان مهرورزی آنان به مردمان بیشتر شود».
انجام دادن کارها و خدمتگزاری از روی مهرورزی والاترین هنر در اخلاق است. چنانچه اگر انجام دادن امور با مهرورزی توأم شود، صورتی زیبا و کاملاً انسانی می‌یابد و موجب پیوند جان‌ها و الفت قلب‌ها می‌شود و در رفتار و مناسبات اداری، انقلابی معنوی به وجود می‌آورد. امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) در حکمتی والا فرموده است:
«قلوب الرجال وحشیه، فمن تألفها أقبلت علیه». دل‌های آدمیان رمنده است، پس هر که با آن الفت برقرار سازد، روی بدو نهد.
نیروی محبت از نظر اجتماعی، نیروی عظیم و مؤثری است و بهترین اجتماع آن اجتماعی است که با نیروی محبت اداره شود. محبت زعیم و زمامدار به مردم و نیز محبت و ارادت مردم به زعیم و زمامدار عامل بزرگی برای ثبات و ادامه حیات حکومت است. تا محبت نباشد، رهبر نمی‌تواند و یا بسیار دشوار است که اجتماعی را رهبری کند و مردم را افرادی منضبط و قانونی تربیت کند ولو اینکه عدالت و مساوات را در آن اجتماع برقرار کند. مردم آنگاه پیرو قانون خواهند بود که از زمامدارشان علاقه ببینند و آن علاقه‌هاست که مردم را به پیروی و اطاعت می‌کشاند (صالحی، ۱۳۹۰، ص ۵۴).
۷) اصل خوش رفتاری:
خوش رفتاری یک صفت درونی است، خوش رفتاری های ساختگی و تصنعی در دل نمی نشیند. گشاده رویی، فروتنی و نرم خویی راه نفوذ در دل ها و پیوند قلب ها است. حضرت علی (ع) در حکمتی والا فرموده است: «گشاده رویی دام دوست است» (صالحی، ۱۳۹۰، ص ۵۵).
۸) اصل بردباری:
صبر و بردباری از صفات بارز هر انسان موفق است. در برابر حاجت های مردمان شکیبایی ورزید این سخن مولا یکی از دستورالعمل های حکومتی و اداری ایشان است.
هرکس که در هر مرتبه‌ای از مراتب نظام اداری قرار می‌گیرد باید با بردباری تمام امور را پیش ببرد و در برابر خواست مردم و احتیاجات آنان کم‌حوصلگی نداشته باشد و با تحمل فراوان خدمتگزارباشد. امام علی (علیه السّلام) در دستورالعمل‌های حکومتی و اداری خود، کارگزاران و کارکنان را به چنین بردباری‌ای فرا‌خوانده است:
«واصبروا لحوائجهم» در برآوردن حاجت‌های مردم شکیبایی ورزید.
بنابراین یک نظام اداری ارزشمند، نظامی است که بر اعمال و رفتار کارگزاران و کارکنانش بردباری حاکم باشد (صالحی، ۱۳۹۰، ص ۵۵).
۹) اصل دادورزی:
رعایت عدل و انصاف در قضاوت ها و پاداش ها و تقسیم مسئولیت ها، روحیه کارکنان را بالا می برد. وجود بی عدالتی زمینه ساز فساد را در سازمان ها فراهم می کند. ظهور بی انصافی و بی عدالتی در سازمان ها زمینه ساز پارتی بازی، رشوه خواری، بدگویی و به طور کلی عدم اعتماد می شود. رعایت انصاف و عدالت در سازمان ها باعث فعالیت مثبت و در نتیجه توسعه و پیشرفت سازمان می گردد(صالحی، ۱۳۹۰، ص ۵۶).
رعایت عدل و انصاف در روابط و مناسبات اداری و در خدمتگزاری مردم اصلی است که بدون آن، نظام اداری از صورت انسانی خارج می‌شود و هر فساد و تباهی گریبانگیر آن می‌شود. حاکمیت عدالت در نظام اداری و پاس داشتن داد و حفظ حقوق دیگران همانند حقوق خود و در مقام داوری حقوق طرفین را یکسان و برابر رعایت کردن و برای دیگران حقوقی برابر خود قائل شدن مهمترین قاعده‌ای است که حافظ سلامت و قوت نظام اداری و مایه پیوند دل‌هاست. اگر همین قاعده در نظام اداری رعایت شود، رابطه کارگزاران و کارکنان با مردم درست سامان می‌یابد و عدل و احسان جلوه پیدا می‌کند.
۱۰) اصل پرهیز از خودکامگی:
خود رأیی، خودسری، خودمداری، سلطه گری و خود خواهی تباه کننده فرد و سازمان است. خودکامگی ناشی از نگاه خودخواهانه در مدیریت، کسب امتیاز بدون زحمت و دیگران را حقیر شمردن است. فرد خودکامه به طور کاذب برای خود حق قائل است و برای به دست آوردن حوائج خود را به راه های ناصواب متوسل می شود. خودکامگی نه تنها یک صفت مذموم به شمار می رود، بلکه روش های مبتنی بر خود رأیی و تصمیمات خودسرانه، احساس تعلق به سازمان را به شدت کاهش داده و کارآیی کارکنان و اثربخشی سازمان ها را متزلزل می کند. ضمن اینکه زمینه ابتکار و نوآوری خلاقیت کارکنان را تباه می کند و بدین ترتیب مانع شکوفایی استعداد ها می شود (دلشاد تهرانی، ۱۳۸۵،ص ۴۸).
۲-۱-۵ اخلاق کار
از نظر فلسفی، هر فعلی که در جهان صورت گیرد ، کار است و از نظر اقتصادی هر فعالیتی که به تولید یا عرضه کالا و خدمات منجر شود و منافع مالی را به دنبال داشته باشد، کار محسوب می شود. به لحاظ جنبه ارزش کار، پیامبر اکرم (ص) در حدیثی از نهج الفصاحه می فرماید:خداوند کسی را که کاری را آغاز کرده است و آن را کامل می کند، دوست دارد
عکس مرتبط با اقتصاد
اخلاق کار، متعهد شدن توان ذهنی، روانی و جسمانی فرد یا گروه به اندیشه جمعی در جهت اخذ قوا و استعداد درونی گروه و فرد برای توسعه به هر نحو است. اخلاق کار مهمترین عامل فرهنگی در توسعه اقتصادی محسوب می شود. منابع انسانی، پایه اصلی ثروت ملتها را تشکیل می دهند. سرمایه و منابع طبیعی، عوامل تبعی تولیدند، در حالیکه، انسانها عوامل فعالی هستند که سرمایه ها را متراکم می سازند، از منابع طبیعی بهره برداری می کنند ، سازمان های اجتماعی – اقتصادی و سیاسی را می سازند و توسعه ملی را به جلو می برند(خانی جزنی ،۱۳۸۷، ص ۶۷).
اخلاق کار به حوزه ای از فرهنگ جامعه گفته می شود که عقاید و ارزشهای مربوط به کار را در بر می گیرد و قابل شناسایی است و از قواعد کلی حاکم بر فرهنگ و جامعه تبعیت می کند. اخلاق کار با سایر مفاهیم مرتبط با آن مانند انگیزش کاری، نگرشهای کاری یا رضایت شغلی تفاوت دارد. اخلاق کار یک هنجار فرهنگی است،‌ که برای انجام دادن کار با کیفیت، ارزش اخلاقی مثبت قائل است و مبتنی بر این اعتقاد است، که کار در نوع خود دارای ارزش ذاتی است.

بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر بهبود رضایت شغلی و کاهش فرسودگی شغلی کارکنان کارخانجات تولیدی توس چینی

سالهای سال فرهنگ بخش عمده‏ای از جهان باختری به کار به عنوان یک کوشش دلپسند و کمال آفرین تأکید نهاده است. این نگرش در بخشهایی از قاره آسیا مانند ژاپن نیرومند است. نتیجه آن پدید آمدن یک اخلاق کار برای بسیاری از مردمان است. اخلاق کار بدین معنی است که مردم کار را یک دلبستگی کانونی و یک هدف دلخواه زندگی بدانند. آنان کار را دوست دارند و از آن خشنودی بر می‏گیرند. ریشه‏های اخلاق کار در غرب، ‌هم در ارزشهای دینی و هم در ارزشهای دنیایی نهفته است.
به دلیل خواستگاه دینی اخلاق کار را اخلاق پروتستان می‏نامند، هرچند که مردمان از کیشهای گوناگون به آن پایبند باشند، دیدگاه دینی درباره اخلاق کار می‏پندارد که کار یک عمل خدمتگذاری به پروردگار و دیگر مردمان است، زیرا کار جامعه بهتری که به تحقق برنامه پروردگار یاری می‏دهد، پدید می‏آورد. استعداد انسانی از سوی آفریدگار به مردمان داده شده تا آن را به کار بندند، بنابراین کار و کوشش سخت و پرهیز از بیهودگی از تعهدات و وظیفه اخلاقی به شمار می‏آیند. کارکنانی که دارای اخلاق کار هستند، به طور معمول احساس تعهد اخلاقی درباره آن می‏کنند و نه آنکه آن را یک گزینش عقلایی و سوداگرانه به حساب آورند.
۲-۱-۶ عوامل موثر بر اخلاق کار
عواملی که بر اخلاق کار موثرند عبارتند از: عوامل اجتماعی، عوامل اقتصادی و عوامل روانشناختی.
۲-۱-۶-۱عوامل اجتماعی موثر بر اخلاق کار
الف) تحصیلات و اخلاق کار
بالا رفتن تحصیلات کارگران باعث بالا رفتن انتظارات شده است. آنان هوش را موجب موفقیت خود می دانند. اخلاق کار را در پاداش جستجو می کنند و تحمل کاری که در آن پیشرفتی نباشد (کاویان،۸۴، ص ۴۶).
ب) سن و اخلاق کار
بالا رفتن سن نیروی کار و همچنین افزایش درصد زنان شاغل بر هنجارهای مرتبط با اخلاق کار تأثیر گذاشته است. تأثیر متغیر سن براخلاق کار در اکثر تحقیقات انجام شده قبلی به صورت یک منحنی غیر خطی شبیه v است (کاویان، ۸۴، ص ۴۶).
ج) عرف جامعه ایران و اخلاق کار
در جامعه ایران عده ای اعتقاد دارند که روزی هر کس به قدر قسمت اوست که عامل مهمی در تضعیف اخلاق کار محسوب می شود. از دیگر باورهای غلط که به کاهش اخلاق کار می انجامد اعتقاد به قضا و قدر است (کاویان ،۸۴، ص ۴۶).
۲-۱-۶-۲ عوامل اقتصادی موثر بر اخلاق کار
عدم تناسب کار با دستمزد از مبرم ترین مسائل اقتصادی جامعه است که به شدت انگیزه کار را در کارکنان تحت تأثیر قرار داده است. رابطه میان نظریه های اقتصادی ، فرهنگی و اخلاقی کار به صورت زیر است:

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:10:00 ق.ظ ]