از بزنطی روایت کرده اند که گفت: به امام جواد عرض کردم گروهی از مخالفان شما گمان می کنند که مأمون پدر بزرگوار شما را رضا نامیده است که او را برای ولایتعهدی خود اختیار کرد. [امام جواد] فرمود: دروغ گفته اند و گناه کرده اند خداوند تبارک و تعالی او را رضا نامیده است ، برای اینکه پسندیده خدا بود در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بودند و او
را برای امامت پسندیدند… (مجلسی ،۱۳۸۸، ج ۵ ،۵۵۷ )
۳-۱-۲-۴٫دوران امامت
مدت امامت آن حضرت بیست سال طول کشید که به سه دوره تقسیم می شود .
دوره اول : پس از شهادت موسی بن جعفر آغاز گردید. همزمان با دوران حکومت خلیفه مقتدر عباسی هارون الرشید بود، که تقریباً نیمی از دوران امامت آن حضرت را به خود اختصاص داد؛ و ده سال طول کشید . بزرگترین هنر امام رضا (ع) در آن دوران خفقان که توانست شیعیان را از خطراتی که از ناحیه دستگاه عباسی تهدید می کرد؛ نجات دهد، و مانع دلسردی و پراکندگی آنان گردد و با شیوه تقیه جان خود را که محور شیعیان بود حفظ کند .
در دوران قدرت هارون که دوران استقرار و ثبات کامل آن رژیم بود، امام مبارزات عمیق خود را ادامه داد هر چند تاریخ نتوانسته این دوران را خوب ترسیم کند. (حسینی خامنه ای ، قسمت اول ، ۱۳۸۹، ۸)
خیلی از افراد خصوصاً وزراء و درباریان تلاش کردند، تا نظر هارون را برای کشتن امام رضا (ع) جلب کنند، اما نتیجه ای نتوانستند بگیرند .
از جمله کسانی که سعایت امام رضا (ع) را پیش هارون کرد موسی بن مهران بود که هنگام برگشت از مکه در بین راه به او گفت به یاد بیاور که سوگند خوردی اگر بعد از موسی ( امام کاظم ) کسی از آنان ادعای امامت کند، گردن او را می زنم. حال این پسر موسی است که ادعای امامت می کند و او همان مقامی را دارد؛ که پدرش به آن شهرت داشت. راوی می گوید: هارون با
غضب به اونگاه کرد وگفت : منظورت چیست ؟ می خواهی همه آنها را بکشم ؟
موسی بن مهران ( راوی ) می گوید به امام جریان را نقل کردم : امام فرمود آنها با من کاری
نخواهند داشت. قسم به خدا درباره من قادر به کاری نخواهند بود.( القمی (صدوق) ج۲ ،۱۳۸۷،
۵۷۶ و مدرس بستان آبادی ،۱۳۹۰، ۲۸۷ )
البته هارون چندین بارمعترض آن حضرت شد؛ ولی امام بخاطراستفاده از دعایی که از پیامبر (ص)
به او رسیده بود هیچگاه نتوانست جان او را به خطر اندازد. (فضل الله ،۱۳۷۸، ۹۱)
یکبارهارون یکی از فرماندهان خود را به نام جلودی به مدینه فرستاد ودستور داد به خانه آل ابی طالب حمله کند و لباس زنان آنان را غارت کند و فقط یک لباس برای هر نفربگذارد. جلودی مأموریتش را اجرا کرد. ولی وقتی به خانه امام رضا رسید حضرت تمام زنان را در یک اتاق جمع کرد؛ و نگذاشت مأموران وارد اتاق شوند. جلودی اصرار داشت وارد خانه شود. اما با ممانعت امام روبرو شد. سرانجام امام زیورآلات زنان و اثاثیه خانه را به آنها داد و او هم قانع شد و آنها را پیش خلیفه برد (مدرس بستان آبادی ،۱۳۹۰، ۲۸۸)
دوران دوم : پس از مرگ هارون و به قدرت رسیدن امین آغاز شد؛ و پنج سال طول کشید تاریخ نشان نمی دهد که در این دوران با امام رضا برخوردی صورت گرفته باشد و علت آن یکی تزلزل در حکومت عباسیان و اختلاف و جنگ بین دو برادر مأمون و امین بود این امر باعث شد. از توجه به امام رضا غافل شوند و این دوران در واقع دوران آرامش زندگانی سیاسی امام رضا(ع) است. (فضل الله ،۱۳۷۸، ۹۵) امام رضا (ع) از این فرصت خوب استفاده کرد و تلاش کرد با نشر معارف دین دراتحاد بین شیعیان بکوشد در این دوران از حسن بن سیار نقل شده که می گوید: امام رضا به من فرمود : انّ عبدالله یَقتُل محمداً یعنی عبدالله مأمون برادرش محمدامین را می کشد راوی با تعجب می گوید مأمون امین را می کشد ؟! امام می فرماید: بله. و بعداً این اتفاق افتاد. (مدرس بستان آبادی ،۱۳۹۰، ۲۹۳)
دوران سوم : این دوران پنج سال طول کشید. و پس از کشته شدن امین عباسی به دست
مأمون اتفاق افتاد، هرچند مأمون قدرت اصلی بغداد را در مقابل خود برداشته بود، ولی از آنجایی که محمدامین فرزند زبیده و هارون بود؛ و در بین عباسیان از اعتبار بیشتری برخوردار بود. و این یک تهدید بزرگ برای حکومت مأمون بود. هر چند مأمون تلاش کرد وانمود کند امین به فرمان او کشته نشده است و می گفت : «من همان سخن را می گویم که علی بن ابیطالب در مورد قتل عثمان گفت که : سوگند به خدا من او را نکشتم. من نیز سوگند می خورم که کشنده امین نیستم ، نه گفته ام و نه به این قتل راضی بوده و نه به انجام آن فرمان داده ام» ( مروج الذهب ج۳ ص ۴۱۵ به نقل از معینی ، ۱۳۸۹، ۴۶)
و تهدید دیگ علیه حکومت اموی که خیلی جدی بود. قیام های علویان مثل قیام ابوالسرایا در کوفه و قیام محمد بن جعفر صادق معروف به دیباج در مدینه و قیام زید بن موسی بن جعفر (زیدالنار) در بصره و قیام ابراهیم بن موسی بن جعفر در یمن و سایر قیام های علویان که در گستره قلمرو اسلام اتفاق می افتاد خطر بزرگتری برای خلافت عباسی بود. به همین خاطر مأمون اقدام به یک ابتکار سیاسی نمود. و با یک توطئه و حیله امام رضا را از مدینه به خراسان برد. و ابتدا با پیشنهاد خلافت به او می خواست از قیام علویان جلوگیری کند. که با مخالفت امام روبرو شد و سرانجام با تهدید امام را به مقام ولایتعهدی خود منصوب کرد. و از این طریق توانست بخش عمده ای از قیام های علویان را آرام کند. درباره این بخش در فصول مختلف به صورت گسترده تر بحث خواهیم کرد .
۳-۱-۲-۵٫ شهادت امام
درباره تاریخ شهادت آن حضرت اختلاف روایت زیاد است، طوری که هم درباره روز شهادتش و هم سال شهادتش این اختلاف به چشم می خورد .
روز شهادت آن حضرت را آخر ماه صفر، هفدهم صفر، بیست و یکم ماه رمضان ، هیجده جمادی
الاول ، بیست و سوم ذی القعده و آخر دی القعده و در خصوص سال شهادتش سال دویست و دو ، دویست و سه و یا دویست و شش ذکر کردند .
مرحوم شیخ صدوق زمان شهادت را بیست و یکم ماه رمضان سال دویست و سه و مدت عمرش را چهل و نه سال و شش ماه بیان می کند. (القمی (صدوق) ،ج ۱ ،۱۳۸۷، ۱۷ )
مرحوم کلینی نیز شهادت آن حضرت را ماه صفر سال دویست و سه و مدت امامتش را پنجاه و پنج سال بیان می کند. (کلینی،ج۲، بیتا، ۴۰۲ )
مدت امامت آن حضرت را بیست سال و چهارماه بیان کردند. (القمی (صدوق) ، ج۱ ،۱۳۸۷، ۱۷ )
ضرورت حکومت و اطاعت از رهبر از نظر امام رضا(ع) ۳-۱-۳٫
فضل بن شاذان از امام رضا (ع) نقل می کند چرا خداوند اولی الامر را قرار داد و دستور داد که مسلمانان از آنها اطاعت کنند؟امام می فرماید:وقتی که برای رفتار و کردار مردم حد ومرزی معین شد و به آنان دستور داده شد که از این حد تجاوز نکنند.برای اینکه تجاوز از این حدود موجب فساد وتباهی آنان می گردد.برای رعایت حدود تعیین شده باید امینی بر مردم معین شود که آنان را از تجاوز به آن حدود باز دارد و اگر چنین رئیسی نباشد که جلوی تجاوز را بگیرد هیچ کس حاضر نیست لذت و سود خود را برای اینکه دیگران ضرر نکنند کنار بگذارد.از این رو خدا برای آنان امامی تعیین کرد که جلوی فسادشان را بگیرد…ماهیچ فرقه وملتی از فرق و ملت های دنیا نمی یابیم که برای امور دنیا و دین خود بدون رئیس بتوانند ادامه حیات بدهند.( القمی (صدوق) ،ج۲ ،۱۳۸۷،‌ ۴۲۱)
۳-۱-۴٫ خصوصیات رهبر از دیدگاه امام رضا (ع)
امام و رهبر دینی بعد از پیامبر (ص) باید دارای شایستگی هایی باشد. تا لیاقت رهبری و
جانشینی پیامبر را داشته و بتواند حکومت اسلامی را بر اساس دستورات الهی هدایت کند.
علی بن حسن بن علی بن فضال از پدرش از ابی الحسن علی بن موسی الرضا(ع) علائم امام را چنین بیان می کند « از برای امام علاماتی است از آن جمله که امام باید داناترین مردم در حکم کردن و با کفایت ترین مردم و بردبارترین مردم و شجاعترین مردم و سختی ترین مردم و عابدترین مردم باشد.»
مهمترین خصوصیات رهبر جامعه اسلامی که از حدیث بالا بیان شد عبارتند از:
۱- امام و رهبر جامعه اسلامی باید داناترین مردم باشد. زیرا اداره جامعه بر اساس اصول اسلامی تنها از توان فردی آگاه به اصول و مبانی اسلام ساخته است. و قرآن می فرماید «آیا کسی که به سوی حق هدایت می کند برای پیروی شایسته تر است یا آن کس که خود هدایت نمی شود مگر هدایتش کنند، شما را چه می شود ؟ چگونه داوری می کنید؟ » (یونس -۳۵) ودر این خصوص پیامبر (ص) می فرماید : «هر کس فردی از مسلمانان را بعنوان عامل تعیین کند (سمت فرمانروایی) در حالی که می داند در میان مسلمانان برای این کار شایسته تر و دانا تر از او به کتاب خدا و سنت پیامبر او وجود دارد چنین کسی به خدا و رسول او و همه مسلمانان خیانت کرده است» (الامینی ،ج ۸ ،بیتا، ۲۹۱)و امیرالمؤمنین نیز بر این امرتأکید می کند و می فرماید:
«ای مردم سزاوارترین مردم به این کار (حکومت) کسی است که از دیگران بر آن تواناتر و به حکم خداوند در این باب آگاه تر باشد» (علی(ع)،۱۳۸۰ ،خطبه ۱۷۳)
۲- امام رهبر جامعه اسلامی باید باکفایت تر و حسن تدبیر داشته باشد .آگاهی از نیاز های گوناگون جامعه اسلامی ،
فنون کشور داری شهامت و قدرت تصمیم گیری از شرایط حاکم اسلامی است بدون چنین صفتی
نمی تواند حکومت اسلامی را اداره کرد. و در قرآن بر لزوم چنین صفاتی برای رهبر الهی تصریح شده است .
« گفت مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده که نگهبانی (خوب) و دانا هستم (یوسف -۵۵)»
و در جریان داستان دختران حضرت شعیب و حضرت موسی درباره آن حضرت چنین می فرماید :
« ای پدر او را اجیر کن که بهترین کسی که اجیر کنی کسی است که نیرومند و امانتدار باشد» (قصص – ۲۶) در این دوآیه به صفت امانتداری ، نیرومندی،حراست خوب ودانا بودن برای کسی که کاری را بر عهده می گیرد به عنوان شرایط لازم اشاره می کند که لازمه یک مدیر، خصوصاً کسی که مدیریت کلان جامعه را بر عهده دارد داشتن آن صفات است .
۳- رهبر جامعه اسلامی باید مؤمن و عابدترین مردم باشد . تنها مسلمان بودن برای رهبر جامعه اسلامی کافی نیست بلکه رهبر اسلامی باید مؤمن و با تقوا تر از دیگران باشد زیرا اداره جامعه اسلامی از عهده کسی بر می آید که اعتقاد قلبی به اصول آن داشته والا اگر این اعتقاد را نداشته باشد قطعاً از مسیر اصلی آن را منحرف می کند قرآن در این باره می فرماید:
« وَ لَن یَجعل اللهُ لِلکافرینَ علی المؤمنینَ سبیلاً » (نساء -۱۴۱) و خداوند هرگز برای کافران نسبت به مؤمنان راهی (برای تسلط) قرار نخواهد داد.
مگر اینکه خود مسلمانان کوتاهی کنند و نسبت به دین و جامعه دینی خیانت کنند و زیر بار
سلطه حاکمیت طاغوت بروند اینجا دیگر مقصر خود آنها هستند و الا خداوند می فرماید :
ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم (رعد،۱۱)خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد
تا آنها تغییر دهند.
وجود این صفات در امام ضروری است زیرا او پس از پیامبر اجرا کننده احکام دین و مفسر دین
است سپس امام تأکید می کند که غیر ممکن است انتخاب امام به نظر امت واگذار شود بدون آنکه پیامبر (ص) به فرمان خدا او را تعیین کرده باشد زیرا آگاهی بر حقیقت افراد و اطلاع بر صفات مطلوبی که باید در امام باشد[برای مردم] امر غیر ممکنی است. و به جز خدا کسی بر ضمیر انسان ها آگاه نیست. (محمد زاده ،۱۳۸۵، ۴۵۷)
در ادامه امام(ع) می فرماید : آیا مردم حدود مرتبه امت را می شناسند تا بتوانند امام را برگزینند بی شک مرتبه امام بالاتر از آن است که عقل انسان ها بتواند آن را درک کند یا از طریق اندیشه وفکر بدان دست یابند یا بتوانند کسی را به میل و اختیار خویش به امامت برگزینند و حال آنکه خداوند مقام امامت را به حضرت ابراهیم بعد از نبوتش عطا کرد و فرمود : « انّی جاعِلُکَ لِلناسِ اماماً » (بقره -۱۲۴) من تورا پیشوای مردم قرار دادم (القمی (صدوق) ،ج۱ ،۱۳۸۷، ۱۹۱) از نظر شیعه امامیه تصمیم گیری امامان در مسائل عمومی و مهم امت اسلامی، به اندیشه دینی باز می گردد، که متکی به شناخت بشری نیست بلکه امامان در اینگونه امور تابع رهنمودهای پیامبرندکه پیامبر نیز آن ها را از طریق وحی از ناحیه خدا دریافت کرده است. و بعبارت دیگر امامان در انتخاب خط مشی سیاسی و حکومت متکی به منابع فوق بشری یعنی همان وحی هستند.
البته فوق بشری بودن شناخت امامان بدان معنا نیست که روش و خط مشی آنان با منطق عقل و علم قابل شناخت نباشد بلکه بر اساس منطقی استوار است که احتمال خطا در آن نمی رود
و چنانچه همه زمینه ها و عوامل آن برای انسان توضیح داده شود عقل به آسانی آن را درک می کند.(معینی ،۱۳۸۹، ۱۰۵)
۳-۱-۵٫ اهمیت مقام امام از نظر امام رضا (ع)
حاکم اسلامی و جانشین پیامبر باید کسی باشد که در بین مردم و نزد خداوند از مقام ومنزلت بالایی برخوردار باشد. تا بتواند با شجاعت تمام عدالت را در جامعه اجرا کند و امور دین و دنیای مسلمانان و جامعه اسلامی را براساس دین خدا تدبیر کند .
عبدالعزیز بن مسلم بیان می دارد که در روز جمعه ای در مسجد جامع شهرمرو همراه امام رضا(ع) بودیم و مردم درباره امامت بحث می کردند. و نظرات مختلفی را بیان می کردند وی می گوید محضر امام رضا (ع) رسیدم و او را از نظرات مردم درباره امامت به او عرضه داشتم. امام لبخندی زد و فرمود عبدالعزیز این طایفه ندانستند و در دین خویش فریب خوردند ( یعنی دین را بر اساس رأی و نظر خودشان تفسیر کردند و حق را رها کردند ) به درستی که خداوند جان پیامبر(ص) را نگرفت تا زمانی که دین او را کامل کرد. و قرآن را بر او نازل نمود. که آشکار کننده هر چیزی بود. و در قرآن حلال و حرام و تمام نیاز های مردم را در آن به طور کامل بیان فرمود .« ما فَرَّطنا فی الکتاب مِن شئیٍ » ( انعام ۳۸) ما هیچ چیز را در قرآن فرو نگذاشتیم. و در حجه الوداع که پایان عمر پیامبر(ص) بود. خداوند فرمود :
« الیوم اکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ َاتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُم الاسلامَ دیناً » (مائده -۳) امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را برای شما به عنوان دینی قرار دادم.
پس امر امامت و رهبری چیزی بود که کامل کننده دین بود زیرا این آیه بعداز آنکه پیامبر در روز غدیر خم بعداز مراسم حجه الوداع علی (ع) را به عنوان جانشین قرار داد نازل شد .
آن زمان که فرمود « من کنت مولا فهذا علی مولا » واین آخرین واجبی بود که خداوند نازل کرد.
پس کامل ترین فریضه الهی منصب امامت و خلافت علی (ع) بود. (القمی (صدوق) ،ج۱ ،۱۳۸۷، ۱۹۰) خداوند دین اسلام را در مدت ۲۳ سال به تدریج بر پیامبر نازل کرد و در هر زمانی بخشی از دستورات دینی را به او نازل می کرد . جهاد ، امر به معروف ، نهی از منکر ، نماز ، روزه ، حج و… که همه این ها از اهمیت بالایی بر خوردارند . نماز ستون دین است و امر به معروف و نهی از منکر احیاء گران جامعه ولی آنچه به عنوان کمال دین ازآن نام برده شده امامت و رهبری جامعه اسلامی است. زیرا دین اسلام که دین کامل است، و خاتم ادیان الهی است.
در تمام امور دستور دارد و احکام و تعالیم اسلام منحصر در امور فردی و عبادی نیست بلکه مجموعه ای از معارف و تعالیم و احکامی است که زندگی فردی ، خانوادگی ، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و بین المللی انسان ها را شامل می شود. و لازمه اجرای این امور در صورت تشکیل حکومت امکان پذیر است اجرای حدود و قصاص صدور حکم جهاد با کفار ، و دستورات سیاسی و اقتصادی و …. همگی بستگی به تشکیل حکومت دارد بر همین اساس پیامبر پس از هجرت از مکه به مدینه اولین دولت اسلامی را تشکیل داد. و با تأسیس مسجد به عنوان مرکز امور اجتماعی و سیاسی به امور مسلمین پرداخت و با ارسال نامه هایی به سران کشورهای دیگر روابط خارجی دولت اسلامی را استحکام بخشید.
عکس مرتبط با اقتصاد
حال که جامعه اسلامی نسبت به تشکیل حکومت احساس ضرورت کرد. و حکومت شکل گرفت. مهمترین رکن حکومت اسلامی رهبری آن است چون حکومت رهبر مثل کشتی بی ناخدا می ماند؛ که در تلاطم طوفان ها منجر به انحراف و نابودی می گردد. حکومت بی رهبر سرانجامش هرج و مرج و نابودی است و لذا مهمترین مشکل حکومت اسلامی پس از پیامبر(ص) رهبری آن بود. که با تعیین علی (ع) بوسیله پیامبر (ص) بعنوان رهبر باعث قوام و ثبات حکومت اسلامی شد و لذا قرآن از آن تعبیر به کمال در دین می کند.
لذا امام رضا می فرماید هر کس گمان کند خداوند دینش را کامل ننموده بی شک کتاب خدا را نپذیرفته است. و هر کس کتاب خدا را نپذیرد مسلماً کفر ورزیده است. (القمی (صدوق) ،ج۱ ،۱۳۸۷،‌
۱۹۱) این جمله امام بیانگر آن است. که رهبری دنیای اسلام در عصر حضور امام معصوم بر عهده غیر امام معصوم مردود است. و هر کس امامت را قبول نداشته باشد کلام خدا و قرآن را نیز قبول ندارد و این موجب کفر و خروج از دین اسلام است. امام با این فراز از سخنان خود خلافت عباسیان خصوصاً مأمون را غیر مشروع می داند و اصل خلافت را مردود می شمارد. و مقام امام آن چنان منصبی است،که خداوند پس از نبوت حضرت ابراهیم(ع) و آزمایش های سخت او را به آن مقام بزرگ نائل کرد.
۳-۱-۶٫ امامت ابراهیم (ع) پس از آزمایش های سخت
امامت مقام بسیار بالایی است که خداوند آن را به هر کس نمی دهد . این مقام آنقدر بالاست که در عالم خلقت نصیب افراد محدودی از بشریت گردیده است .
خداوند در بین انسان هایی که خلق کرده است یکصد و بیست و چهار هزار نفر را به عنوان پیامبر برای هدایت و رهبری بشریت فرستاد. اما فقط تعداد اندکی از آن ها به مقام رفیع امامت نائل گشتند. ابراهیم یکی از پیامبران بزرگ الهی بود. که مدت های طولانی به مبارزه با بت پرستی پرداخت و به مقام نبوت رسید، و جزء پنج پیغمبر بزرگ گردید؛ و به مقام دوستی با خدا رسید. اما پس آزمایش های بزرگ از قبیل انداختن او در آتش ، و بردن زن و تنها فرزند خردسالش به سرزمین خشک و سوزان حجاز و رها کردن آن ها در آن سرزمین به فرمان الهی و در نهایت آمادگی برای قربانی نمودن پسر نوجوانش بخاطر اطاعت از خدا ، از ناحیه پروردگار به مقام امامت رسید. و لذا امام رضا می فرماید :همانا امامت منصبی است که خداوند آن را به حضرت ابراهیم پس از کسب مقام نبوت و خلیل اللهی عطا کرد که بوسیله آن مقام به او فضیلت بیشتر بخشید و درجه اش را بالا برد و فرمود : « انی جاعلک للناس اماما» (بقره ۱۲۴). ( ای ابراهیم ) همانا من تورا برای مردم پیشوا و امام قرار دادم (القمی (صدوق) ، ج۱ ،۱۳۸۷، ۱۹۱)
۳-۱-۶-۱٫ رسیدن به مقام امامت
حضرت ابراهیم پس از آنکه به مقام پیغمبری رسیده و دینش برای تمام بشریت بود و جزء پیامبران اوالعزم قرار گرفته و از امتحانات سنگین پروردگار توانست با سربلندی بیرون آید.
خداوند او را به مقام بزرگی رساند و آن مقام امامت بود .
«وَاذابتلی اِبراهیمَ رَبُهُ بِکَلماتٍ فَأََتَمَهُّنَ قال ِانی جاعِلُکَ لِلناسِ ِاماماً قال وَ مِن ذُرّیّتی قالَ لا یَنالُ

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:10:00 ق.ظ ]