هلیر، رابینسون و شرودد معتقدند، اگر چه دلایل زیادی برای تعلل وجود دارد، اما چهار علت بسیار کلی را در کلمهی «فتور» میتوان دید.
ف= فقدان انگیزه
ت= ترس از شکست
و= واهمه از شروع کردن
ر= روبه رو شدن با مسائل بسیار دشوار
ف= فقدان انگیزه
یکی از دلایل مهمی که بعضی از دانشجویان دچار تعلل میشوند. فقدان انگیزه اساسی برای کنترل اهداف و زندگی خود میباشد. انگیزه می تواند نیروی محرک برای فعالیت باشد. اگر انگیزه فردی ضعیف باشد و یا فاقد انگیزه باشد، قادر به عملکرد در سطح بالا نخواهد بود.
یکی از دلایل فقدان انگیزه ممکن است عدم فرمولبندی اهداف و یا عدم وضوح این فرمولبندی باشد. اگر افراد اهداف خود را واقعی نمیبینند، دلایل آمدن به دانشگاه خود را مجدد بررسی کنند. چنانچه اهدافشان کاملاً روشن باشد، میتوانند تنها نظری بر اهداف درازمدت خود (مثلاً مدرک گرفتن) بیفکنند و معناداری تمرکز و اهداف کوتاه مدت گوناگون (مانند خواندن و نوشتن به موقع یا انجام بیست مسئله ریاضی) را فراموش کنند. اهداف کوتاه بسیار قابل رویتتر و آسانتر از اهداف دراز مدت به نظر میرسند، در واقع آنها مراحلی کوچکاند که افراد را به مراحل بزرگتر و اهداف درازمدت، نائل میسازند.
فقدان انگیزه به نوبهی خود می تواند ناشی از عدم کانون کنترل درونی باشد. برای مثال، اگرفردی تنها به این خاطر به دانشگاه آمده باشد که والدینش این گونه خواستهاند و یا دوستانش به دانشگاه رفتهاند، نمیتواند مسئولیتی برای یادگیری خود به عهده بگیرد. به عنوان مثالی دیگر، اگر استاد تکلیفی تعیین کند و فرد آن را بیهوده و خسته کننده بداند و برای انجام آن تلاش نکند، کانون کنترل به جای آنکه درونی باشد، بیرونی باشد. فرد دلیلی برای انجام تکلیف نمیبیند و به همین خاطر آنها را به تعویق انداخته یا با بیمیلی انجام میدهد و آن چه را که واقعاً باید بیاموزد، یاد نخواهد گرفت. فرد باید بار دیگر علت آمدن به دانشگاه، اهداف خود و چگونگی مسئولیت پذیری برای رسیدن به این اهداف را ارزیابی کند. خلاصه این که، باید اهداف شخصی و مالکیت تحصیل خود را روشن ساخت.
ت= ترس از شکست
دومین دلیل مهم تعلل، ترس از شکست است. تعلل به علت ترس از شکست، اشتغال روانشناختی اکثر مردم است. علت این امر عدم اطمینان به خود یا کمالطلبی آنها است. در واقع کمال طلبها به طور شگفتانگیزی گاهی اوقات به خود اطمینان ندارند، زیرا آنها موفقیت را با خود ارزشی برابر میسازند و هر چیزی را که به آسانی انجام پذیر باشد پذیرفته و وظایف چالش انگیز را به بعد موکول می کنند. خواه ترس از شکست، ریشه در کمال طلبی داشته باشد و یا به طور ساده ناشی از دست کم گرفتن وظایف باشد، نتایج یکسانی در پی دارد: دانشجویان تکالیف را آن قدر عقب میاندازند که دیگر خیلی دیر می شود و یا حتی اصلاً آن را انجام نمیدهند. چنین افرادی قادر به روبه رو شدن با این حقیقت نیستند مبنی بر اینکه آنان نخواهند توانست شغل قابل قبولی، اختیار کنند. آنها در برابر این واقعیت عنوان می کنند که: «من میتوانم به خوبی از پس این کار برآیم، به شرط آن که به اندازه کافی وقت داشته باشم.»
اگر از چنین بهانهای استفاده کنید، ترس بیشتری برای خود ایجاد کرده و دست به خلق پیشگویی کام بخش میزنید، به عبارت دیگر شکست میخورید و دلیل آن هم روی گردانی از معیارهای خود یا معیارهایی است که دیگران برایتان تعیین کردهاید.
برای غلبه بر تعللی که ریشه در ترس از شکست دارد، باید به خاطر داشته باشید که شما یک انسان هستید و قادر به انجام تمام کارها نیستید، بلکه باید تلاش های صادقانهای را برای برنامهریزی منطقی وقت خود به کار ببندید تا طرحی را بدون احتیاج به بهانهای مانند «اگر وقت کافی داشته باشم.» به اتمام برسانید. با بهره گرفتن از تلاش های فاصلهدار برای انجام به موقع تکالیف خود، در این مسیر گام بردارید.
و= واهمه از شروع کردن
دلیل سوم تعلل، مشکل شروع کردن است. چنانچه خود را با فهرست بلندی از بهانهها مشغول کنید، آمادگی شروع طرح یا تکالیف خود را از دست داده و به احتمال زیاد در طبقهی تعلل میافتید.
یکی از دلایل استفاده از تاکتیک طفره رفتن، عدم اطمینان به نحویی انجام وظیفه است. اگر درباره آنچه برای عمل نیاز دارید به یقین نرسیدهاید، بار دیگر تکلیف را با دقت خوانده و ایرادها را تجربه و تحلیل کنید. پرسشهای مشخصی در مورد آنچه برای واضح ساختن مساله نیاز دارید، یادداشت نمایید، آنگاه در اولین فرصت ممکن با حدس خود تماس گرفته و پرسشهایتان را با وی در میان بگذارید. متناوباً تکلیف خود را برای هم کلاسانتان هم مطرح کنید و یا با مرکز یادگیری یا دیگر مراکز خدماتی دانشگاه مانند آزمایشگاه ریاضی، آزمایشگاه نگارش، سرویسهای تدریس خصوصی و غیره، تماس حاصل کنید و بدین طریق پاسخ به پرسشهای خود و عمل کردن را میآموزید.
یکی دیگر از دلایلی که موجب عدم شروع کار در دانشجویان میگردد، انتظار «لحظهی جادویی» است و این، یکی دیگر از تاکتیکهای طفره رفتن است مثلاً دانشجویی میگوید: «تا زمانی که به من الهام نشود، نمیتوانم چیزی بنویسم، البته، الهام شدن ۹۰ درصد انجام کار است، صحیح است، به عبارت دیگر شروع می تواند مشکلترین مرحله کار باشد. هر چند وقتی که به ما الهام می شود باید از آن بهره جست، اما انتظار برای آمدنش مانند بُرد در بخت آزمایی است. به جای نشستن و منتظر الهام شدن، از برنامهی زمانی، در برنامهریز و فهرست کارهای روزانهی خود استفاده کنید.
ر= روبه رو شدن با مسائل بسیار دشوار
چهارمین دلیل تعلل در کارها، شامل اندازه و اهمیت مسئله می شود. کلید کنترل وظیفههای بسیار دشوار، تقسیم آن به بخشهای قابل کنترل است. یک تکلیف بزرگ را نمیتوان یک باره تمام کرد، بلکه باید قسمت، قسمت انجام داد. برای مثال ممکن است هنگام نوشتن یک گزارش تحقیقی یا حتی یک مقاله احساس کنید که با تکلیفی بسیار دشوار روبرو شدهاید. برای فائق آمدن بر احساس وحشت، میتوانید ابتدا نظرات خود را یادداشت کنید و یا قبل از نوشتن، کارهای دیگری انجام دهید. با این کار شما دیگر با یک کاغذ سفید روبه رو نیستند. در گام بعدی، میتوانید به جای تلاش برای نوشتن مقدمه که اغلب دشوار است. پاراگراف اصلی موضوع با مضمونی راجع به چیزی بنویسید که در مورد آن اطمینان زیادی دارید. وقتی که یک پیشنویس ناهماهنگ نوشته شد، دست به جمعبندی مطالب بزنید. وقتی پیشنویس ناهماهنگ تحت کنترل درآمد، در خواهید یافت که تجدید نظر و پرداختن به کارتان نتایجی طبیعی دارد. همچنین هر کدام از این مراحل را هم باید در جدول زمانی خود مد نظر داشت.
یک پروژه خواه خواندن فصلی از کتاب باشد یا حل چند مسالهی ریاضی و یا انجام تکلیفی بزرگتر، به وسیله ردهبندی برحسب اندازه، قابل کنترل خواهد شد. خواندن یک فصل سی صفحهای ممکن است دشوار به نظر بیاید، اما هر بار پنج صفحه خواندن بسیار آسانتر خواهد بود (هلیر، رابینسون و شرودد، ۱۳۸۸).
افکار منفی + واکنش هیجانی
تعلل ورزی یک فعالیت است. در واقع آنچه شما را به تعلل ورزی برمیانگیزد ترکیب دو چیز است، یکی باور شما، مبنی بر اینکه همین حالا دست به کار شدن، به نوعی ناخوشایند خواهد بود. دومی هیجانهای شما، یعنی احساساتی که به محض فکر کردن به انجام کاری که ترجیح میدهید آن را انجام ندهید، در درونتان برانگیخته میشوند (باسکو[۴۶]، ۲۰۱۰).
ترس از موفقیت
موفقیت در کل، تعاریف گوناگونی دارد، ولی از نظر محققان آکادمی تعلل ورزی، موفقیت، پیگیری به هنگام اهداف و ثبات تعریف شده است. طبق این تعریف، هر شخصی زمانی احساس موفقیت خواهد کرد که آنچه را که میگوید قصد انجام دادنش را دارد انجام دهد. پیگیری به هنگام اهداف، به تدریج افراد را به سوی دیگر معیارهای موفقیت سوق خواهد داد و در همان زمان، این موضوع به آنها اجازه را میدهد که فقط به دلیل تلاش، احساس موفقیت کنند. افراد تعلل ورز در پیگیری اهدافشان در طول زمان مشکل دارند. از این رو هر زمان که دوباره احساس یاس و ناامیدی می کند احساس شبیه به شکست را تجربه می کند. خود را به خاطر عدم موفقیت مورد انتقاد قرار می دهند و آرزو دارند از زنجیرههای تعلل ورزی رها شوند. خود را مورد سرزنش قرار میدهند. اما واقعیت این است که آنها از موفق بودن میترسند و تعلل ورزی را برای پرهیز از خطرهای موفقیت، به کار میبرند. (الیس و کناوس، ۲۰۰۲).
ترس از دست دادن کنترل
برای همه ما این حس که بر زندگی مان کنترل داریم، مهم است. همچنین، اینکه قادر به پیروی از قوانین دیگران باشیم و بتوانیم هماهنگ و سازگار با خواسته های دیگران رفتار کنیم نیز اهمیت دارد. افرادی هستند که به صورت خاصی، نسبت به داشتن حس کنترل حساسند و ممکن است علیه هر قانونی واکنش نشان داده و در برابر هر درخواستی مقاومت نشان دهند، برای این افراد تعلل ورزی روشی برای داشتن و حفظ حس کنترل است و این می تواند هوشیارانه یا به صورت ناخودآگاه انجام گیرد تعلل ورزی روشی می شود برای گفتن این جمله «نه! شما نمیتوانید مرا مجبور به انجام این کار کنید!» (الیس و کناوس، ۲۰۰۲).
خودمختاری
تعلل ورزی می تواند نمودی از استقلال فرد باشد و روشی برای ادا کردن این جمله که «من شخصی هستم که به روش خودم عمل میکنم» افرادی که تعلل ورزی را برای حفظ کنترل به کار میبرند شاید برای حفظ حس فردیت تلاش نموده و از این راه میخواهند به خود این اطمینان خاطر را بدهند که به شیوه خود و براساس معیارهای خود عمل می کنند. وقتی که افراد تعلل ورز، ارزش خود را براساس تجربهی خود از موفقیت یا شکست میسنجند، براحساس خود مختاری به عنوان معیار خود- ارزشمندی تکیه می کنند، و همچنین خود ارزشمندی را براساس عملکرد تعریف می کنند، اما در این مورد، عملکرد را، انجام دادن نمیدانند، بلکه تعلل ورزیدن میدانند، که خود ارزشمندی را بالا میبرد. انجام دادن، نشانی از توانایی تعلل ورزیدن نیست بلکه راهی است برای اجتناب از تجربهی آن.
برای افرادی که از قضاوت میترسد، توانایی به این معنی است که آنها چگونه قادر به انجام دادن یک تکلیف ارائه شده هستند، در صورتی که افرادی که از عدم استقلال میترسند، توانایی به این معنی است که آنها چگونه قادر به حفظ کنترل شخصی بوده و از نفوذ دیگران به خود جلوگیری می کنند.
(از راه تعلل ورزی، به روش خودم) عملکرد (خود مختار بودن) توانایی = خود – ارزشمندی دلیل اینکه افراد تعلل ورز به صورت پایدار و سرسختانه در مقابل هر گونه تغییری مقاومت نشان می دهند و از دست دادن کنترل، تنشها و ترسهای قدرتمندی را برای آنها فرا میخواند، این است که تعلل ورزی برای آنها فقط نبردی برای حفظ کنترل نیست، بلکه بیشتر از آن، برای خود- ارزشمندی و احترام به خود به کار برده می شود. (بورکا[۴۷]، ۲۰۰۸، به نقل از مصطفوی، ۱۳۸۹).
استرس
در موقعیتهای مشخصی، تعلل ورزی میتواند، مکانیسمی تقلیدی برای حفظ سطوح استرس تحت کنترل عمل کند. تعلل ورزی از طریق مشغولیت مداوم، راه حلی برای کاهش میزان استرس در زندگی می شود گاهی اوقات در لیست کارهایی که فرد از عهده انجام آن بر میآید، ممکن است آیتمهای خیلی زیادی وجود داشته باشد، در نتیجه فرد چون از عهده انجام همه آنها بر نمیآید، لذا گیج شده و گرایش بیشتری به توقف و تعلل ورزی پیدا می کند.
عدم انضباط
گاهی اوقات انگیزش بالاست ولی فرد نمیخواهد تکلیفی را که با آن مواجه شده است، انجام دهد. در این موقعیتها خود – نظم دهی همانند یک سیستم پشتیبان انگیزشی عمل می کند. وقتی فرد احساس انگیختگی کند نیاز به نظر زیادی ندارد، اما وقتی نیاز به انجام کاری هست ولی فرد نمیخواهد آن را انجام دهد، بینظمی به آسانی روی میدهد. زمانی که خود نظم دهی ضعیف باشد تعلل ورزی بیشتر منجر به ماندگاری تمایل دارد.
فاقد دانش و مهارت بودن
هنگامی که فرد فاقد دانش و مهارت کافی برای تکمیل یک تکلیف در سطح قابل قبولی از لحاظ کیفیت باشد، احتمال بیشتری دارد. برای پرهیز از شکست تعلل بورزد.
کمال گرایی
یک فرد رایج و معمول اشتباه اندیشیدن، داشتن معیارها و انتظارات غیر واقع بینانه است، اینکه همه چیز باید کاملاً درست و بیعیب و نقص باشد و این نسخهای برای استرس می شود و این استرس با تکلیف تداعی می شود به این ترتیب فرد به صورت شرطی از تکلیفی که استرس را تداعی می کند، دوری می کند. فرد کمالگرا انجام تکلیف را به تعویق میاندارد تا در وقت بیشتری که فکر می کند دارد، تکلیف را کاملتر انجام دهد، و هم راهی برای رهایی از استرس بیابد (فلت[۴۸] و همکاران، ۱۹۹۲، به نقل از مصطفوی، ۱۳۸۹).
خشونت
گاهی اوقات برخی افراد به دلیل داشتن خصومت با فرد خاصی، برای انجام یک تکلیف، بهترین تلاش هایشان را به کار نمیبرند، به عنوان مثال اگر دانشجویی با استادش ناراحتی داشته باشد، به عنوان راهی برای تلافی کردن، شروع یک پروژه را به تاخیر میاندازد.
تحمل پایین ناکامی
برخی افراد به آسانی تحت تاثیر شرایط قرار میگیرند و برای آنها موقعیتهایی که به طور اساسی غیر قابل تحملاند زیاد اتفاق میافتد و در این موقعیتها به تعلل ورزی روی میآورند تا زمانی که احساس بهتری در مورد انجام عمل داشته باشند. با این حال این افراد همیشه احساس ناکامی و تحمل پایین را تجربه می کنند.
خود کم بینی
خود کم بینی موقعی اتفاق میافتد که فرد به صورت مداوم مهارت ها و تواناییهای خود را کم و ناچیز بداند و در مورد تواناییهای خود برای موفقیت شک داشته باشد. فردی که عادتاً خود را کم میپندارد زمانی هم که موفق است خود را باور نمی کند. حتی ممکن است قبول پاداش و تحسین برای کار انجام گرفته برایش سخت باشد، پیامد خود کم بینی تعلل ورزی است زیرا فردی که با موقعیت راحت نیست دنبال راهی برای کمتر موفق بودن یا کمتر دیده شدن میگردد (مصطفوی، ۱۳۸۹).
۲-۱-۱-۵ فاکتورهای موثر در پاسخ فرد به تعلل ورزی
استیل(۲۰۰۷) در بررسیهای خود عوامل زیر را فاکتورهای موثری در پاسخ فرد به تعللورزی در تکلیف میداند:
افسردگی یا خلق و خوی مرتبط
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
سطوح پایین برانگیختگی، ناشی از افسردگی با نداشتن حوصله در پاسخ به تکلیف
عوامل محیطی
مانند مکان مطالعه، تاثیر بسزایی در انگیزه شروع کردن دارد.
تکلیفگریزی یا بیزاری از تکلیف
اجتناب از تکالیف ناخوشایند، کسل کننده یا دشوار برای مدت زمان طولانی
موضوع مدیریت زمان
برآورد کمتری از زمان مورد نیاز برای تکمیل مجموعه ای از تکالیف
لذت بردن از کار تحت فشار
لذت بردن از اتمام کار در زمان محدود
تکانشگری و حواس پرتی
رفتن از یک تکلیف به تکلیف دیگر، پیگیری رضایت و احساس آنی، و نگرانی بعدی
سرکشی یا طغیان
تاخیر در شروع تکلیف به دلیل تنفر از خود تکلیف یا فرد تحصیل کننده آن
ترس از شکست
ترجیح دادن نظر و قضاوت دیگران مانند عدم تلاش به جای توانایی
تعلل ورزی
فاکتورهای موثر در پاسخ فرد به تعلل ورزی
۲-۱-۱-۶ پیامدهای تعللورزی
فراری و امونس[۴۹] (۱۹۹۵) دریافتند که تعللورز عزت نفس پایینی دارد و در تکمیل وظایفش تاخیر می کند؛ زیرا باور دارد که فاقد توانایی برای انجام موفقیتآمیز وظایفش است. با این حال پوپولا[۵۰](۲۰۰۵) بیشتر تاکید می کند که فرد، انجام کارهایی را به تعویق میاندازد که او را مضطرب و نگران یا احتمالا وجهه او را در میان دوستانش مخدوش می کند (آکینسولا[۵۱]، ۲۰۰۷). افرت[۵۲] و فراری (۱۹۸۹) نیز نشان دادند که تعللورزان فاقد خود کفایتی و عزت نفس هستند و عموماّ خودآگاهی و خودانتقادی بالایی دارند. این محققان اضافه کردند که تعللورزان اغلب انتظارات کمالگرایانه دارند. آنها ترسی غیرمنطقی از موفقیت یا شکست را در خود نشان میدهند. آنها ممکن است همچنین احساساتی، شکستخورده و نگران باشند، نیاز کمتری به پیچیدگی شناختی داشته باشند و احتمالا موفقیت را به عوامل بیرونی و بیثبات نسبت دهند (آکینسولا، ۲۰۰۷). از سایر پیامدهای تعلورزان میتوان به نظر آجایا (۲۰۰۷) اشاره کرد که بر این باور است که تعللورزی ممکن است به عدم تمرکز، ترس و نگرانی، مشکلات ارتباطی و انجام امور به طور ضعیف منجر شود (به نقل از بهشتیفر و حسینیفر، ۱۳۹۰).
باسکو(۲۰۱۰)، معتقد است که تعلل ورزی دیگران را خشمگین می کند: یعنی اگر در عمل به قولهایی که به دیگران دادهایم، تعلل ورزی کنیم و این عمل را چندین بار تکرار کنیم، سرانجام سبب عصبانیت و خشم دیگران می شود. که باعث رنج فرد تعللکار می شود. و دوم اینکه دیگران انتظار تعللورزی را از شما خواهند داشت: گاهی ممکن است در نگاه اول هیچ پیامد منفی برای تعلل ورزی پیدا نکنیم، بویژه اگر شخص دوستداشتنی باشیم و بیشتر افراد برای انجام کارهای ما برنامه خود را کنار بگذارند و ما هم هیچ احساس گناهی از تعلل ورزی خود نداشته باشیم. اما اگر تعلل ورزی ما مزمن شود دیگران ما را نسبت به افراد غیر تعللکار، کمتر جدی میگیرند. به دلیل اینکه ما به طور غیر عمد به دیگران القا کردهایم که آدم مسئولیت پذیری نیستیم (باسکو، ۲۰۱۰).
دانلود
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 07:24:00 ق.ظ ]