فصل اول
کلیات پژوهش
معرفی فصل اول
در این فصل تلاش می گردد تا مسئله اصلی که انگیزه ای برای انجام پژوهش حاضر بوده است را در یک مسیر کلی و عمومی مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم. در واقع, آنچه که در این فصل خواهیم دید یک پیشنهاد پژوهشی برای چگونگی مدیریت و هدایت فرایند درنظر گرفته شده برای انجام پژوهش حاضر است. بطور مشخص در این فصل سعی شده است که در ابتدا مسئله اصلی پژوهش به طور عمیق مورد تشریح و بررسی قرار گیرد؛ و پس از آن اهمیت و ضرورت انجام این پژوهش بیان می گردند. کاربردهایی که می توان از انجام این چنین پژوهشی انتظار داشت به همراه کاربران نهایی نتایج حاصله, از دیگر بخش هایی هستند که به آن پرداخته می شود. اهداف, گزاره ها, و فرضیه های پژوهش به ترتیب در گامهای بعدی هستند که به ترتیب آنها خواهیم پرداخت. اطلاعات کلیدی مرتبط با «کلیات پژوهش» تعریف شده برای این مطالعه به همراه تمامی بخشهای وابسته به آن بطور کامل بیان می شوند.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 


مقدمه ای بر بیان مساله

 

 

 

در جهان امروز عواملی چون تخصصی شدن فعالیت ها ، وسعت و سرعت تغییرات در تکنولوژی, گسترش ارتباطات جهانی و شبکه های اطلاعاتی، تنوع نیازهای انسان ها در جوامع مختلف, افزایش روز افزون شیوه های رقابتی، و . . . باعث پیچیده تر شدن محیط پیرامون سازمان ها گردیده است (سو[۱], ۲۰۰۳: ۲۵۹-۲۵۸). در چنین شرایطی، به منظور مرتفع سازی مشکلات و نیازهای پیچیده یک جامعه، انتظار نمی رود تا مدیریت اثربخش سازمان ها بدون استفاده از «ابزارها و فرایندهای نوین دانش مدیریت» و صرفا با دسترسی محدود به اطلاعات و نیروی انسانی و یا با اتکا بر تجربه ها و رویکردهای سنتی میسر گردد(کوملو و دیگران[۲]،۲۰۰۴ :۷۱۴). در این ارتباط، «پیتر دراکر»[۳] ، نوع جدیدی از سازمان ها را معرفی می کند که در آنها به جای قدرت بازو، قدرت ذهن حاکمیت دارد بطوریکه بر اساس این نظریه جوامعی می توانند انتظار توسعه و پیشرفت در آینده را داشته باشند که از دانش بیشتری نیز برخوردار باشند. بر این اساس، برخورداری از منابع طبیعی نمی تواند به اندازه «دانش» اهمیت داشته باشد (ابطحی و صلواتی،۱۳۸۵).
امروزه «دانش»، به عنوان یکی از منابع سازمانی بسیار مهم محسوب می شود بطوریکه می تواند اطلاعات جدید و مفیدی را در اختیار مدیریت سازمان قرار دهد(ابطحی و صلواتی،۱۳۸۵). دانش سازمانی علاوه بر قابلیت تکمیل پذیری، می تواند بارها و بارها نیز برای دستیابی به اطلاعات جدید جزئیات و کلیات آن را در هم آمیخت و پس از به وجود آمدن آن می توان درباره مطالب بدست آمده صحبت نمود و آن را در اختیار افراد و دیگر سازمان ها قرار دارد (گاراد و کومارس وامی[۴]، ۲۰۰۵: ۶۱) .
امروزه سازمان های موفق و کامیاب امروز ما سازمان هایی هستند که دانش جدید را خلق و یا کسب کرده و برای بهبود فعالیت های خود، دانش حاصل شده را به روش ها و شیوه های کاربردی گوناگون تبـدیل می کنند. در واقع،چنین سازمان هایی از شیوه های جدید و خلاق برای اصلاح ساختار و عملکردهای خود بهره گرفته اند و از این رو می توانند برای دیگر سازمان ها نیز نمونه و الگو باشند. در این ارتباط، مطالعاتی که در مورد «دانش سازمانی» انجام شده است، علت پایداری و کامیابی سازمان های موفق را به خوبی آشکار می‌سازد. بر اساس این مطالعات، اگرچه «دانش اعضای سازمان» برای توسعه «دانش سازمانی» ضروری است، اما، واقعیت آن است که، «دانش سازمان» چیزی فراتر از مجموع ساده دانش افراد است. در واقع، دانش سازمانی از طریق الگوهای تعـاملی منحصر به فـرد بین فناوری ها، روش ها و افراد سازمان شکل می گیرد و به آسانی نیز قابل تقلید توسط دیگر سازمان های نخواهد بود. تعامل بین فناوری ها، روش ها و افراد در یک سازمان، نتایج و پیامدهای عمیقی را در ارتباط با مدیریت دانش در آن سازمان در پی خواهد داشت دارد و بدلیل آنکه الگوی تعاملی بین فناوری ها، روش ها و افراد سازمان منحصر به فرد بوده (مختص همان سازمان بوده)، نمی توان دانش حاصل شده را به آسانی در بازار به فروش گذاشت و بنابراین قابل تقلید توسط دیگر سازمان ها نیست (اسفیدانی و کرمی،۱۳۸۳).
در رویکرد «مدیریت دانش- محور»[۵] ، نقش دانش به عنوان منبع کلیدی مزیت رقابتی[۶]، در سال های اخیر جایگاه مستحکمی را در مطالعات «مدیریت سازمان» به خود اختصاص داده است بطوریکه تمرکز بر دانش­آفرینی روند فزاینده­ای را دنبال می­نماید (کگوت و زاندر[۷]، ۱۹۹۲). مطابق با رویکرد دانش- محور، مزیت رقابتی سازمان در دارایی­ های دانشی آن ریشه دارد و امری است که می ­تواند بدست آورده شود. بر این اساس، به تصویر کشیدن دانش­آفرینی و راهبرد­های دانش­آفرینی به یک موضوع مهم برای بقای سازمان درآمده است(کاسلمن و سمسون[۸]، ۲۰۰۷). بطور مشخص، دانش­آفرینی سازمانی عبارت است از « قابلیت یک سازمان، به عنوان یک مجموعه، برای آفرینش دانش جدید و گسترش آن در سرتاسر سازمان و کاربرد آن در تولیدات، خدمات و سیستم­های سازمان» (نوناکا و تاک اوچی[۹]، ۱۹۹۵).
در بین انواع سازمان های گوناگون، سازمان های پلیسی از معدود سازمان هایی است که افراد آن پیوسته با اقشار گوناگون جامعه در ارتباط هستند و بواسطه همین ارتباط و تعامل ها تجربه های فراوان و البته منحصر به فردی را کسب می نمایند اما تنها جایگاه نگهداری اطلاعات و تجربه های کسب شده فقط ذهن مأموری است که موضوع را تجربه نموده است. به عبارت دیگر، علیرغم اهمیت بسزای اطلاعات و تجربه های کسب شده، تلاش سازمان یافته ای برای «نگهداری» و « دست یابی» اطلاعات حاصل شده در جهت خلق دانش سازمانی در این سازمان(پلیس) صورت نمی گیرد (محمدی مقدم و استرکی، ۱۳۹۲). در این ارتباط، یکی از اساسی ترین فاکتورهای ایجاد یکپارچگی در ساختار و فرایندهای پلیسی، تحت کنترل قراردادن مدارک، مستندات و مکاتبات است. بر این اساس، می توان به شکلی واحد، یکنواخت، یکتا، و تحت سیستمی مشخص و از پیش تعیین شده، کلـیه مدارک و مستندات مبادله شده در پرونـده های پلیس را، مـطابق با نیـازها دسته بندی و مورد استفاده قرار داد. همچنین، تلاش در جهت سازماندهی اطلاعات و تجربه های کسب شده در سازمان های پلیسی می تواند در ارتباط با برآورده سازی نیازهای گوناگون افسران و نیز ایجاد ارتباط متقابل در راستای پیشبرد اهداف سازمان، مستندسازی و آرشیو اطلاعات، و . . . نقش به سزایی را ایفا نماید. بر این اساس و با تکیه بر دانش فنی و استانداردهای بین المللی، دستیابی به اهداف و نتایج مورد نظر به همراه مدیریت اثربخش تمامی مستندهای موجود و استفاده بهینه از آنها می تواند قابل انتظار باشد(محمدی مقدم و استرکی، ۱۳۹۲).
بنابراین، با توجه به این مهم که امروزه دانش به عنوان منبعی ضروری در سازمان های دانش محور محسوب می شود، سازمانی که بتواند با بهره گرفتن از مدیریت دانش آفرین، دانش حاصل شده را در فرایندی سازماندهی شده به شایستگی­های محوری تبدیل نماید و، همچنین، در برنامه ­ریزی راهبردی خود استفاده نماید، در عصر دانشی پیشرو خواهد بود.

 

 


بیان مسئله:

 

 

 

امنیت از اساسی ترین نیاز بشر و پایه و بستری برای همه فعالیت های او محسوب می شود(روشندل ،۱۳۷۴: ۳). بنابراین، هرگونه تدبیر و اقدامی که منجر به تأمین کامل و اثربخش تر آن گردد، همواره مورد علاقه بشر خواهد بود. بر این اساس، سازمان های پلیسی بعنوان اولین نهاد حکومتی که متولی امر تأمین، حفظ، و ارتقاء امنیت عمومی در جامعه تلقی می گردند بطوریکه حفاظت و نگهبانی از شهروندان در مقابل تهدیدات مختلف علیه جان و مال آنان به عنوان یک وظیفه بعهده آنان گمارده شده است.
امروزه، سازمان پلیس بعنوان سازمانی که مهمترین نقش را در برقراری نظم، ایجاد و حفظ امنیت عمومی در جامعه به عهده دارد در محیطی بسیار پیچیده و پر تلاطم تر از گذشته با تنوع بالاتری از تهدیدات گوناگون علیه امنیت عمومی فعالیت می کند (محمدی مقدم و دیگران، ۱۳۹۲). در این ارتباط، به منظور پیشگیری از وقوع گسترده جرایم در سطح جامعه، بخش اعظمی از فعالیت های پلیس بر شناسایی عوامل زنجیره ای مؤثر در آمارهای جرم و جنایت متمرکز گردیده است بطوریکه استفاده از حداکثر توان پلیس برای پیشگیری و مقابله با جرائم در سطح جامعه مورد قصد سازمان واقع گردیده است (محمدی مقدم و دیگران، ۱۳۹۲).
بنابراین، روشن است که به منظور دستیابی به اهداف سازمانی از پیش تعریف شده و تحقق رسالت های سازمانی، سازمان پلیس نیز مشابه دیگر سازمان ها نیازمند اطلاعات و دانش فراوان،صحیح ،سریع و البته به هنگام از محیط پیرامون خود هستند (محمدی مقدم و دیگران، ۱۳۹۲). واقعیت های پیرامون سازمان های پلیسی گویای این مهم هستند که فضای فعالیت آنها نسبت به گذشته سرعت تغییرات بیشتری را تجربه می کند. الگوهای فعالیت های مجرمین و یا متخلفین از قوانین بطور معناداری تغییر یافته است. همچنین، از طرفی دیگر، میزان اطلاعاتی که مأموران پلیس در طول دوران فعالیت خود با آن روبرو هستند نیز در حال افزایش است و تلاش می شود تا به شکل های مختلف در سازمان های پلیس حفظ و نگهداری شوند، الگوهای جرم و جنایت با توجه به ویژگی های اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی جوامع متفاوت گردیده است و گذر زمان نیز آنها را دگرگون خواهد نمود. بنابراین، به منظور مدیریت پیچیدگی های اخیر برقراری امنیت پایدار در چنین فضایی، سازمان پلیس بایستی تلاش برای برقراری نظم و امنیت در سطح جامعه را بر پایه دانش و اطلاعات به دست آمده و مدیریت صحیح آنها قرار دهد و با کسب دانش و اطلاعات لازم از محیط خود، دانش(ضرورت تغییر) این الگوها را تولید نمایند (محمدی مقدم و دیگران، ۱۳۹۲).
عکس مرتبط با اقتصاد
بر این اساس و با تکیه بر دانش سازمانی خلق (حاصل) شده، استخراج «روش های پلیسی نوین» قابل انتظار خواهد بود که می توانند به عنوان یک «محصول برگرفته شده از دانش سازمان» در جهت بهبود «عملکرد پلیس» در فرایند برقراری نظم و امنیت عمومی پایدار در سطح جامعه خود ابلاغ، و اجرا گردد.
واقعیت آن است که تلاش نظامند برای بهبود عملکرد یک سازمان گامی موثر در جهت تحقق اهداف آن سازمان به شمار می رود (تانگن[۱۰]،۲۰۰۴:۷۳۸). بهبود مستمر عملکرد در یک سازمان ها، نیروی عظیم هم‌افزایی[۱۱] ایجاد می‌کند که این نیروها می‌تواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصت‌های تعالی سازمانی شود (تانگن،۲۰۰۴:۷۳۸) و در این ارتباط، روشن است که سازمان های پلیسی نیز نمی توانند مستثنی باشند.
بنابراین، با توجه به نقش کلیدی بهبود عملکرد سازمان در دستیابی به اهداف سازمانی و با تکیه بر این مهم که مدیریت دانش آفرین در سازمان های پلیسی بواسطه ارائه مجموعه روش ها و رویه های پلیسی نوین، در واقع، بهبود عملکرد سازمان پلیس را در جهت پیشگیری از وقوع جرایم و برقراری نظم و امنیت عمومی پایدار در سطح جامعه هدف قرار داده است، پرسش اساسی که یافتن پاسخی علمی و عملی برای آن به عنوان چالش اصلی برای این پژوهش معرفی می شود این مهم است که «استفاده از مدیریت دانش آفرین در سازمان پلیس (پلیس پیشگیری) چگونه می تواند در پیشگیری از وقوع جرایم و برقراری نظم و امنیت عمومی پایدار در سطح جامعه موثر باشد؟»

 

 

 


اهمیت و ضرورت پژوهش

 

 

 

امروزه بکارگیری خردمندانه فن آوری درسازمان ها ضمن ارتقائ قابلیت ها و توان آنها به عنوان یک عامل کلیدی بقای آنها نیز به حساب می آید بطوریکه می توان دانش و مدیریت آن و نیز تلاش در جهت گسترش آن را به عنوان یکی از مهمترین سرمایه های سازمانی معرفی نمود(محمدی مقدم و دیگران، ۱۳۹۲). سازمان پلیس بعنوان مهمترین سازمانی که نقش برقراری نظم، ایجاد و حفظ امنیت عمومی در جامعه به عهده دارد بخش اعظمی از فعالیت های خود را بر شناسایی عوامل زنجیره ای مؤثر در آمارهای جرم و جنایت متمرکز کرده است. با توجه به این مهم که متناسب با تغییر معنادار الگوهای فعالیت های مجرمین و یا متخلفین از قوانین میزان اطلاعاتی که مأموران پلیس در طول دوران فعالیت خود با آن روبرو هستند نیز در حال افزایش است، بنابراین، در ارتباط با سازماندهی انبوه اطلاعات و تجربه های کسب شده توسط پلیس، موضوعاتی همچون «بررسی این اطلاعات و تبدیل آن به دانش سازمانی»، «استفاده بهینه و بجا از اطلاعات بدست آمده»، و «نحوه مدیریت آنها» از جمله مسائلی است که سازمان پلیس در جهت دستیابی به اهداف و رسالت های تعریف شده برای سازمان با آن مواجه خواهد بود.
در حال حاظر، مدیریت دانش در سازمان پلیس به عنوان یک نیاز راهبردی برای سازمان مطرح است بطوریکه می تواند زمینه ای برای سازماندهی و بهره وری مناسب دانش افراد سازمان از گذشته، حال، و آینده فراهم نماید. دانشی که درتعاملات سازمانی همواره در حال فزونی است و حسن مدیریت آن ضمن بقاو ماندگاری دانش، هم افزایی قابل توجه آن را نیز بدنبال خواهد داشت. این موارد همه مستلزم مدیریت دانش اثربخش در سازمان پلیس است (محمدی مقدم و دیگران، ۱۳۹۲).
با تکیه بر این مهم که مدیریت دانش در سازمان های پلیسی بواسطه ارائه مجموعه روش های پلیسی نوین، در واقع، بهبود عملکرد سازمان پلیس را در فضای پیچیده کنونی از جرایم مورد هدف قرار داده است و با توجه به این نکته که عملکرد این سازمان تأثیری بسیار مستقیم و صریح بر قضاوت افراد جامعه درباره کارآمدی دولت و نظام های سیاسی بر جای خواهد داشت بنابراین، در همین راستا، انجام پژوهشی که نقش (تاثیر) مدیریت دانش آفرین سازمانی را بر عملکرد سازمان پلیس (پلیس پیشگیری) مورد مطالعه قرار می دهد ضروری بنظر میرسد.

 

 

 


کاربرد اصلی که از این پژوهش متصور است

 

 

 

روشن است که, کاربرد اصلی این پژوهش ،در واقع، مطالعه «نقش مدیریت دانش آفرین در عملکرد سازمان پلیس به جهت پیشگیری از وقوع جرایم و برقراری و حفظ نظم و امنیت عمومی پایدار در سطح جامعه» است.
روشن است که دستیابی به نتایج چنین مطالعه ای فراهم کننده دانشی مفید و موثر در جهت بهبود و ارتقا رویکردهای سنتی پلیس در فرایند پیشگیری جرایم و مدیریت اثربخش بی نظمی ها در سطح جامعه محسوب می شود.

 

 

 


کاربران نتیجه پژوهش:

 

 

 

از جمله کاربرانی که می توانند به عنوان استفاده کنندگان نتیجه چنین پژوهشی معرفی گردند, عبارت خواهند بود از:

 

 

 

نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران

 

دانشگاه علوم انتظامی

 

سازمان تحقیقات و مطالعات نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران

 

فرماندهی مراکز انتظامی،

 

روسای کلانتری ها

 

وزارت کشور
جنبه جدید و نوآوری پژوهش

 

 

 

علیرغم مطالعات گسترده ای که تاکنون در ارتباط با موضوعاتی چون بهبود منابع، تجهیزات، ساختار، و فرایندهای کنونی تعریف شده در پلیس پیشگیری برای اجرای اثربخش ماموریت ها و وظایف تعریف شده در این زیرسیستم کلیدی از سازمان پلیس، مطالعه حاضر، به نحوی متمایز، علاقمند است تا مسئله را با بهره گرفتن از اصول و تئوری های ارائه شده در «مدیریت دانش-محور» –که در ادبیات نظری وابسته از آن تحت عنوان رویکردی نوین در دانش مدیریت سازمان ها یاد می شود– این بار پژوهشی را در ارتباط با مطالعه نقش مدیریت دانش آفرین سازمانی بر عملکرد پلیس پیشگیری (فرماندهی انتظامی تهران بزرگ)، به عنوان گامی جدید در مطالعات «مدیریت انتظامی نوین»، به انجام رساند.

 

 

 


اهداف پژوهش

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:44:00 ب.ظ ]