۵-۲ خوشه های صنعتی در کشورهای کمتر توسعه یافته
توسعه یافتگی بخشی و تمرکز جغرافیایی بنگاه های کوچک و متوسط پدیده ای رایج در کشورهای در حال توسعه به شمار می آید. موارد متعددی از این نوع ادبیات به ثبت رسیده است. مانندآرژانتین، برزیل، غنا، اندونزی، کنیا، مکزیک، پرو. رایج ترین بخش های تخصص یافته در این کشورها بخش های نساجی، پارچه بافی، تولید کفش ، تولید چرم، نجاری، مبلمان، لوازم برقی و تولیدات فلزی می باشد. در بسیاری از موارد این خوشه ها در شرکت های کوچک دارای تاریخچه سنتی طولانی در زمینه خویش فرمایی، استقلال شغلی و تولید صنعتی محصولات خاص یا صنایع دستی هستند.در بسیاری از خوشه های بررسی شده تعداد زیادی از بنگاه های تخصص یافته ، فعالیت های اقتصادی پیوند یافته به جلو یا به عقب و نهادهای حمایت کننده معین وجود دارند. اشمیتز(۲۰۰۶) در بخش تولید کفش ، به مطالعه خوشه ای در سینوس ولی[۸۳] برزیل می پردازد.
در این خوشه بیش از ۵۰۰ شرکت کفش سازی ، ۱۰۰دباغخانه، ۲۰۰ تولید کننده اجزا، ۷۰۰ کارگاه محلی و ۴۵ تولید کننده ماشین آلات کفش سازی و چرم متمرکز هستند. در همین بخش خوشه ای از شرکت های کوچک و خرد که شامل شامل تعدادی دباغخانه و تولید کنندگان اجزا می شود و تقریبا ۱۰۰۰ شرکت را دربر می گرفت توسط ویلاران[۸۴](۱۹۹۳) در شهر تروجیلو[۸۵] در پرو به ثبت رسید.
در کشور هند در آسیا نورینگا(۲۰۰۵) یک بخش تولید کفش در آگرا[۸۶] را که حدود ۵۰۰۰ کارگاه کوچک و واحدهای خانگی را شامل می شد را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
بر اساس شواهد تجربی در دسترس ، درکشورهای در حال توسعه خوشه های مکانی و بخشی شرکت های کوچک نه تنها غیرمعمول و کم اهمیت نیستند، بلکه این خوشه ها در بسیاری از کشورهای در حال توسعه وجود دارند.
کاملاً واضح است که وجود تعداد زیادی از شرکت های تخصص یافته و متمرکز که در بسیاری از موارد دارای پیشینه قوی تاریخی نیز می باشند الزاماً بدین معنی نیست که این خوشه ها از رشد پایدار و پویایی برخوردار هستند. با وجود این می توان تشکیل خوشه ها را به عنوان عامل تسهیل کننده برخی از رویدادهای توسعه ای متعاقب لحاظ کرد. این رویدادهای توسعه ای که ممکن است بعد از ایجاد خوشه حادث شوند عبارتند از : تقسیم کار بین بنگاه های صنعتی کوچک و تخصص یافتگی آنها ، پیدایش تامین کنندگانی که مواد خام ، اجزا ، ماشین آلات و قطعات یدکی را فراهم می آورند، ظهور عاملان اقتصادی که تولیدات را به بازارهای دور بین المللی و درون کشوری عرضه می کنند، پا به عرضه گذاشتن ارائه کنندگان خدمات تخصص یافته تولیدی ، به وجود آمدن جمعیتی از کارگران ماهر و شکل گیری انجمن هایی که به اعضا خود خدمات ارائه می دهند( رابلوتی ۱۳۸۲).
۱-۵-۲ محیط اجتماعی کشورهای کمتر توسعه یافته
در ارتباط با اروپا و به خصوص ایتالیا ، نقش عوامل فرهنگی و اجتماعی در توسعه ناحیه صنعتی بسیار مهم است. دانش کشورهای کمتر توسعه یافته[۸۷] در مورد این جنبش مهم هنوز بسیار محدود است و مطالعات چندی که تا کنون در رابطه با محیط های اجتماعی انجام شده به نتایج متفاوتی منتهی شده است.
اگرچه همگان به این نکته باور دارند که وجود محیط اجتماعی که از روابط خانوادگی قوی ،حس اجتماعی و هویت قوی اجتماعی برخوردار باشد برای توسعه صنعتی نواحی مهم است، اما مواردی نیز هست که به نظر می رسد عوامل فرهنگی و اجتماعی به جای بهبود انسجام اجتماعی و تسهیل روابط بین عاملان اقتصادی واقع در خوشه ها تاثیری منفی در انها به جا می گذارد.به عنوان مثال خوشه تولید کفش آگرا نمونه ای است که تقسیمات طبقاتی بر اساس کاست ، که در آن توسعه همکاری بین تولید کنندگان را مختل می کند. این اختلالات در روابط بین هندوهای متعلق به کاست پست با مسلمانان فقیر و روابط بین تاجران هندوی طبقه اجتماعی بالا و مسلمانان متمول کاملاً مشهود است( نورینگا[۸۸] ۲۰۰۵).
از طرفی در موارد دیگر هویت فرهنگی و اجتماعی نقشی مثبت در ارتقا سطح همکاری و اعتماد ایفا می کند و منجر به ایجاد مجموعه ای از قوانین مدرن و مقبول از سوی عموم مردم می گردد. مواردی که در پی می آیند نمونه هایی از این موضوع می باشند: سینوس ولی در برزیل ، جایی که روحیه اجتماعی قوی مبتنی بر میراث مشترک آلمانی ساکنان این منطقه در آن توسعه یافته است و مکزیک جایی که خوشه های صنعتی شهری در بخش پارچه بافی ،شبکه های اجتماعی قوی را پیرامون مهاجران دارای جنسیت مذکر که دارای تجربه مشترک از زندگی در آمریکا می باشند تشکیل می دهند(Schmits,2006) .
یکی از نتایج جالبی که تا کنون از چندین تحقیق به دست آمده است این است که : محیط اجتماعی با گذشت زمان تغییر می کند. به عنوان مثال در خوشه های صنعتی روستایی پوشاک بافتنی مکزیک ، پیوند های اجتماعی با گذشت زمان و به دلیل تمایز رو به افزایش درون خوشه ها سست شده است. رشد و توسعه سریع تاثیری منفی بر شبکه های اجتماعی موجود در سینوس داشته است و روابط بین شرکت ها را تضعیف کرده است (Schmits,2006). ندوی[۸۹] و اشمیتز (۲۰۰۵) توانایی شبکه های فرهنگی و اجتماعی موجود را در خصوص این موضوع که نه تنها این شبکه ها کارکرد هنجاری اجتماعی رفتار را کنترل می کند بلکه با تغییر در ساختار اقتصادی خوشه صنعتی ، خود بدون تغییر باقی می مانند، مورد تردید قرار می دهند.
ندوی(۲۰۰۵) در مطالعه خود بر روی خوشه تولید لوازم جراحی سیال در پاکستان می نویسد: هم زمان با رشد و توسعه موجود از اهمیت روابط مستحکم خانوادگی کاسته شده و افزایش روابط اجتماعی ضعیف تر مبتنی بر محلی بودن و شناختن و شناخته شدن جایگزین آن گردید، بنا بر این به نظر می رسد در رهیافتی پویا کسب شهرت اجتماعی برای ایجاد تعامل داخل خوشه لازم و ضروری است. شهرت اجتماعی ای که در آن مبنای اعتماد به میزان درآمد تغییر یافته است(Schmits,2006).
۶-۲ چرخه حیات خوشه[۹۰]
خوشه ها دارای یک مشخصه ساختاری اند که می توانند به عنوان سازمانی با چشم انداز بلند مدت تلقی شوند. آنها در مواجهه با مسائل آنی و وخیم ، واکنش های موقتی بروز نمی دهند، بلکه دارای یک خط سیر مشخص و نوعی پایداری درونی در گذر زمان می باشند. هر خوشه در مسیر توسعه و رشد خود ، مراحلی را از سر می گذراند که ممکن است در شرایط گوناگون برای خوشه های دیگر تفاوت داشته باشد. با این وجود نوعی منطق ذاتی بر روند توسعه خوشه ها حاکم است که می توان ویژگی های مشخصی را برای مراحل آن در نظر گرفت، با این حال شکل دقیق این روند به محیطی که خوشه در آن شکل گرفته و توسعه مییابد ، وابسته است. چرخه حیات خوشه در شرایط عمومی می تواند به صورت شکل زیر باشد و مراحل زیر را در بر می گیرد(Andersson et al, 2004)
تجمع[۹۱]: ناحیه ای که دارای تعدادی از شرکت ها و دیگر کنش گران می باشد.
ظهور[۹۲]: تعدادی از کنش گران در ناحیه ،آغار به همکاری حول یک فعالیت محوری نموده و فرصت هایی را در پیوند با یکدیگر در مییابند.
توسعه[۹۳]: با ظور کنش گران جدید با فعالیت هایی مشابه یا مربوط ، پیوند های جدیدی میان تمام کنش گران برقرار می شود. نهادهایی برای برای همکاری (IFCs) چه به صورت رسمی و چه غیر رسمی وارد صحنه می شوند و اغلب یک برچسب ، وبسایت، هویت منحصر به فرد و .. برای ناحیه و فعالیت آن بوجود می آید.
بلوغ[۹۴]: یک خوشه بلوغ یافته دارای انبوهی از کنش گران است. همچنین روابط توسعه یافته ای چه درون خوشه و چه با خارج از خوشه ( خوشه های دیگر ، نواحی دیگر و..) برقرار می باشد.
دگردیسی[۹۵]: با گذر زمان ، بازارها ، تکنولوژی ها و فرایند ها تغییر می یابند. خوشه در جهت بقای خود برای جلوگیری از رکود و زوال لازم است تا خود را با این تغییرات انطباق داده در واکنش به آنها نوآوری داشته باشد. این مساله می تواند در قالب نوعی دگردیسی به یک یا چند خوشه جدید باشد که برای فعالیت های دیگر تمرکز می نمایند،یا تغییری ساده در راه های ارائه محصولات و خدمات جلوه کند (Andersson et al, 2004).
دگردیسی بلوغ توسعه ظهور تجمع
شکل ۴-۲: مدل چرخه حیات خوشه (Andersson, et al.,2004)
مرحله پیش از ظهور خوشه، حائز اهمیت فراوان است. آگاهی از چند و چون این مرحله ، ما را برای شناسایی عوامل و عناصر ساختاری در تشکیل خوشه توانمند می سازد.
برخی مدل چرخه حیات خوشه را به شکل های متفاوتی در نظر گرفته اند که مشابهت ها و تفاوت هایی با مدل قبلی دارد. به عنوان نمونه، مدلی که در شکل زیر مشاهده می شود. دو سناریو برای گذر از مرحله بلوغ خوشه را به تصویر می کشند. مرحله زوال که می تواند به مرگ خوشه منجر شود و یا به دگردیسی خوشه و دوباره در چرخه توسعه قرار گرفتن بیانجامد ( aziz and norhashim, 2008) .
پایان
بلوغ خوشه
توسعه خوشه
جنینی خوشه
پیش از ظهور
دگردیسی خوشه
زوال خوشه
شکل ۵-۲: مدل چرخه خوشه حیات (Aziz & Norhashim, 2008)
۷-۲ خوشه ها و نوآوری
نوآوری[۹۶]یکی دیگر از مهمترین عناصری است که با مفهوم و کارکرد خوشه ها پیوند دارد.حتی برخی از نویسندگان، نوآوری را به عنوان یکی از کلیدی ترین عامل مانند نزدیکی جغرافیایی و تخصص یافتگی در چارچوب مفاهیم خوشه طبقه نموده اند. خوشه ها با مفهوم نوآوری ارتباط تنگاتنگی دارند، به طوری که بسیاری از نویسندگان حتی این دو را در قالب فرایند نوآوری تعریف نموده اند. به عنوان مثال پریسل و سالیمن[۹۷] (۲۰۰۳) ، خوشه را به عنوان مجموعه ای از سازمان های وابسته به یکدیگر تعریف نموده اند که در یک بخش اقتصادی و یایک صنعت و تحقق نوآوری ها به مشارکت می پردازند. در این تعریف آشکارا هیچ گونه اشاره ای به بعد جغرافیایی نشده است. مهمترین معیار این تعریف این است که کنش گران اصلی در فعالیت هایی مشترک که منجر به بروز نوآوری می شود مشارکت دارند.
بر اساس دیدگاه فورمن و همکاران[۹۸](۲۰۰۰) گرایش به نوآوری مهمترین مساله برای رقابت در سطح جهانی است، نه تنها برای یک خوشه ، بلکه برای رقابت ملی آنها ظرفیت نوآوری ملی را به عنوان قابلیت یک کشور هم به عنوان یک موجودیت سیاسی و هم موجودیتی اقتصادی برای تولید و تجاری جریان تکنولوژی نوآورانه تعریف می نمایند.
نوآوری معطوف به تلاش برای تجاری سازی ایده های نو است ( andersson, 2004). تعریفی که اغلب درباره نوآوری در ارتباط با بنگاه ها ارائه می گردد عبارت است از فرآیندی که بنگاه ها به کار می گیرد تا طراحی و تولید محصولات خود را به شیوه هایی نو صورت دهند، جدا از اینکه برای دیگران در هر جا و هر زمان نیز نو باشد یا نباشد ( Nelson & Rosenberg 1999) .
عوامل گوناگون بسیاری در رشد و توسعه بنگاه ها دخیل است ، لیکن با توجه به شرایط متغییر محیطی بقای آن به شدت به ظرفیت نوآوری شان وابسته است ( Joyce et al, 2003) . طبیعتاً درجه و نوع نوآوری، به نوع صنعت ، اندازه شرکت، سطح و درجه تخصص یافتگی آن بستگی دارد. تجمع جغرافیایی، زیرساخت ها و پیوند های نیرومندی را بین شرکت های درون خوشه به اشتراک می گذارد که می تواند منجر به خلق محیطی مناسب برای نوآوری گردد ( Pou der et al, 1996). در یک محیط اقتصادی که با تغییرات مداوم همراه است، توانایی یافتن فرصت هایی که پدید می آیند با بهره گرفتن از یادگیری از تجربیات مهم، برای بقای پایدار شرکت ها بسیار حیاتی است ( Govindarajan et al, 2004) . یک سازمان انعطاف پذیر روش هایی را برای ایجاد و ماندن در روندی نوآورانه اتخاذ می نماید و اجازه می دهد تا انطباق پذیری لازم برای مواجهه با تغییرات محیطی شکل گیرد ( Goold et al,2002) . شرکت های کوچک و متوسط باید دریابند که انعطاف پذیری و ظرفیت بروز واکنش مناسب نسبت به تغییرات، لازمه فعالیت ها و بقای آنان در آینده است(Muir,1995). فورمن و همکاران (۲۰۰۰) بر این باورند که سازمانی که خود را با تغییرات به نحوی اثربخش انطباق می دهد ،با رشد قابل توجه در فروش، سود، احتمالاً مطلوبیت قابل توجه در بهره برداری و کسب منابع انسانی[۹۹] همراه خواهد بود. در صنایع با تکنولوژی بالا و صنایع با پویایی های خوشه ای ، نوآوری ها در فرایند کاری بیشتر مشاهده می شود که نشان از وجود سطح بالایی از همکاری محلی با تامین کنندگان دانشگاه ها دارد ( Brenner 2003).
۸-۲ انواع خوشه های صنعتی
نگاهی به تجربه سایر کشورهایی که رهیافت خوشه ای را برای توسعه صنایع کوچک و متوسط خود انتخاب کرده اند، نشان می دهد که هیچ خوشه ای تنها به دلیل سیاست گذاری های دولتی ایجاد نشده است و بایستی اقدامات این چنینی با مکانیزم های خودکار بازار هماهنگ و همراه باشد تا خوشه صنعتی ایجاد شود. همچنین مشخص و آشکار است که خوشه های صنعتی با گذشت زمان تغییر می کنند، خوشه ها رشد می کنند، تغییر می یابند ،روابطی با عناصر و عوامل خارج از خوشه ایجاد می کنند، ساختاری مجدد می یابند و حتی نزول پیدا کرده و از بین می روند. در این مرحله از تکامل خوشه ها است یا وضع و اتخاذ سیاست های صنعتی مناسب می توان خوشه ها را به سمت اهداف و مقاصد ( تحکیم خوشه، ارتقا و فناوری مورد استفاده ، نوآوری ، بین المللی شدن و غیره ) مشخص هدایت نمود (Bianchi et al, ۱۹۹۷) .
این روند تکاملی نشان می دهد که هیچ سیاست خاص یا عامی برای توسعه خوشه ها وجود ندارد.چون خوشه های صنعتی توسعه نیافته که از صنایع کوچک و متوسط تشکیل شده اند، در شرایط مشابهی فعالیت خود را شروع می کنند، لازم است تا سیاست ها و راهبردهای متنوعی بر اساس میزان توسعه یافتگی هر خوشه اتخاذ و انتخاب شود. به علاوه سیاست های مشابه در شرایط و زمینه های مختلف می تواند نتایج و واکنش های مختلفی ایجاد کند. بدین دلیل ضروری است که همواره نتایج و واکنش های حاصل از سیاست های مداخله گرانه[۱۰۰] در خوشه ها به طور مرتب بررسی شود تا اصلاحات لازم برای تطابق و هماهگی بیشتر با نظام صنعتی منطقه صورت پذیرد. البته بدیهی است که برای تاثیر سیاست های اتخاذ شده بایستی رضایت و توافق عوامل موثر در منطقه کسب شود (Bianchi et al, 1997).
پورتر تعریف ساده ای برای دو نوع خوشه ( افقی و عمودی ) ارائه می دهد.از نظر او خوشه عمودی از صنایع تشکیل شده است که از طریق رابطه های خریدار – فروشنده به هم مرتبط شده اند و خوشه های افقی از صنایعی تشکیل شده است که یک بازار مشترک را برای کالاهای نهایی تقسیم می کنند و از فن آوری یا مهارت های نیروی کار مشترک استفاده می کنند..
به لحاظ ساختاری می توان خوشه ها را به چهار دسته تقسیم بندی کرد.(پایگاه اینترنتی سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی، ۱۳۹۰)
۱٫خوشه های بنگاهی و متداول
۲٫خوشه های توپی
۳٫خوشه های اقماری
۴٫خوشه با روابط شبکه ای
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 01:01:00 ب.ظ ]