این روایات صراحت دارند کهآیات قرآن نزد پیامبر|به ترتیب نزول مرتب شده بودند، آیات مکی در سورههای مکی و آیات مدنی در سورههای مدنی.حال اگر اختلافی در مواضع آیات مشاهده میشود مربوط به اجتهاد صحابه است.[۱۶۷]
بنابراین علامه طباطبائی& معتقد است که ترتیب آیات در زمان حیات پیامبر| توقیفی بوده و هیچ دخل و تصرفی صورت نگرفته اما بعد از رحلت ایشان گروهی از آیات با سلیقه و نظر صحابه مرتب شدهاست.
البته این عقیده قطعاً نتایج مقبولی بدنبال نخواهد داشت وباید به دقت بررسی و پاسخ داده شود که در این مقال نمیگنجد. [۱۶۸]
سید قطب در آغاز تفسیر سورۀ مبارکۀ بقره میگوید: طرز گردآوری آیات در هر سوره و ترتیب تقدیم و تاخیر آنها در سوره مورد نظر، برابر وحی خدا و طبق الهام پروردگار انجام پذیرفتهاست.
و سپس از قول ترمذی روایتی را از ابن عباس در رابطه با نیاوردن بِِسْمِلَه در بین دو سورهانفال و برائت نقل کرده و نتیجه گرفتهاست که ترتیب آیات در هر سوره برابر رهنمود رسول خدا| انجام پذیرفتهاست و روایات دیگری را نیز به بحث خود اضافه می کند.[۱۶۹]
مفسّر فی ظلال هم چنین در ذیل آیات ۸۴- ۴۹ سوره مبارکه حِجر مینویسد معلوم است که آیات پیاپی سوره بدنبال یکدیگر نازل نشدهاند. بدان گونه که در قرآن به رشته نگارش در آمده است و هم اینک در دسترس ما است و لیکن ترتیب این آیات در سورهها بر حسب ترتیب موجود در قرآن توقیفی است و از سوی پیامبر| دستور ثبت و ضبط آنها داده شدهاست. [۱۷۰]
با همهاین بحثها میتوان نتیجه گرفت کهاز نظر اکثریت دانشمندان علوم قرآنی و مفسّران، تمامیفرقههای اسلامیمعتقدند که ترتیب آیات در سورهها برطبق دستورخداوند و بوسیله پیامبراکرم|انجام گرفته وتوقیفی بوده، و هیچ اختلاف چشمگیری در این زمینه وجود ندارد.[۱۷۱]
و البته هر گروه دلائل و شواهد نیز برای آن مطرح نمودهاند.[۱۷۲]
بنابراین بین آیات قرآن باید تناسب وجود داشته باشد تا بهاهداف و نتایج مورد نظر قرآن رسید در غیر این صورت اگر آیات بدون هیچ تناسب و هماهنگی از جانب خداوند ترتیب یافته باشند کار قبیحی خواهد بود. چرا که آوردن عباراتی پشت سرهم بدون هیچ ارتباط، از سوی افراد بشری هم قابل قبول نیست، چه رسد از سوی خداوند حکیم.[۱۷۳]
توقیفی یا اجتهادی بودن ترتیب سورهها
یکی دیگر از مسائلی که دانشمندان علوم قرآنی را به خود مشغول نمودهاست، کیفیت ترتیب سورهها در قرآن
میباشد. میدانیم که ترتیب سورهها در قرآن موجود با ترتیب نزول سورهها متفاوت است یعنی اولین سوره موجود در قرآن (حمد) اولین سوره نازله نبوده است. بنابراین این سؤال اساسی پیش میآید که چه کسی این ترتیب نزول را بر هم زده و سورهها را به نوعی دیگر مرتب نمودهاست؟ آیا بدستور پیامبر| انجام گرفتهاست یا به سلیقه و ذوق اصحاب پیامبر| مرتب شدهاست.
برای پاسخ بهاین سوال سه دیدگاه وجود دارد که عبارتند از:
۱) ترتیب و تالیف قرآن در زمان پیامبر| و بهامر خداوند بودهاست و توقیفی است.
۲)تدوین و ترتیب سور قرآن پس از حیات پیامبر| انجام گرفته و اجتهادی است.
۳) ترتیب بیشتر سورهها توقیفی بوده و تعدادی از سورهها نیز به صورت اجتهادی شکل گرفتهاست.
آنچه که بین علمای شیعه و سنی، مشهور است، اجتهادی بودن ترتیب سورهها است.
بطور مثال زرکشی در البرهان مینویسد:
« نظر اکثر علماء از جمله مالک و قاضی ابوبکر بن طیب این است که پیامبر|ترتیب سورههای قرآن کریم را بهامت پس از خود تفویض نمودهاست.»[۱۷۴]
سیوطی نیز اجماع علماء بر اجتهادی بودن ترتیب سورهها را ذکر نمودهاست.[۱۷۵]
از بین متقدمان علاوه بر اینها، ازابوالحسن احمد بن فارس قزوینی(صاحب مقاییس اللّغه و مکّی بن طالب(م ۴۳۷)[۱۷۶]، قاضی ابوبکر باقلانی، ابن فارس، ابن اشته و محدث نوری در فصل الخطاب[۱۷۷] میتوان نام برد.
از علمای متاخر نیز میتوان بهابو عبدالله زنجانی [۱۷۸] و سید عبد الوهاب طالقانی [۱۷۹] جعفر مرتضی عاملی[۱۸۰]، محمد هادی معرفت[۱۸۱]و….اشاره نمود.
آیت اله معرفت ضمن تأکید به اینکه جمع و تألیف قرآن به شکل کنونى، در یک زمان صورت نگرفته است، بلکه به مرور زمان و به دست افراد و گروه هاى مختلف انجام گرفته است , معتقد است که:
ترتیب، نظم و عدد آیات در هر سوره در زمان حیات پیغمبر اکرم| و با دستور آن بزرگوار انجام شده و توقیفى است و باید آن را تعبّدا پذیرفت و به همان ترتیب سورهاى را تلاوت کرد
ولى درباره نظم و ترتیب سورهها میان اهل نظر اختلاف است. وبعد از مطرح کردن نظر سید مرتض و ایت اله خویی آنرا رد نموده واستدلال می کند که حافظ یا جامع قرآن بودن در آن عهد، دلیل نمىشود که میان سورهها ترتیبى وجود داشت و اگر کسى هرآنچه از قرآن را که تا آن روز نازل شده حفظ و ضبط کرده باشد، حافظ و جامع قرآن خواهد بود؛ بنابراین لازمه حفظ همه قرآن ترتیب فعلى آن نیست
پس ترتیب بین سورهها، تا ختم قرآن امکان نداشت؛ زیرا پیغمبر اکرم| در حال حیات بود و هر لحظه احتمال نزول سورهها و آیههایى مىرفت. وطبیعى است که پس از یأس از نزول قرآن، که به پایان یافتن حیات پیغمبر وابسته بود، سورههاى قرآن مرتب شده باشد
بنابراین، بیشتر محقّقین و تاریخنویسان براساس روایات وارد شده در اینباره، برآنند که جمع و ترتیب سورهها بعد از وفات پیغمبر|براى نخستین بار به دست على، امیر مؤمنان ×، سپس زید بن ثابت و دیگر صحابه بزرگوار انجام گرفت و تقریبا جمع قرآن به دست صحابه، پس از رحلت پیامبر| از امور مسلّم تاریخ است[۱۸۲]
امّا در برابر این نظر مشهور علماء، گروهی از اندیشمندان علوم قرآنی اعتقاد به توقیفیت ترتیب سورهها داشتهاند.
زرکشی در جایی دیگر اشاره میکند که: برای ترتیب سورهها در قرآن معیارها و دلایلی وجود دارد که ثابت میکند ترتیب موجود درسورهها، ترتیبی توقیفی است و از طرف شخصی حکیم انجام گرفتهاست.[۱۸۳]
وی از قول ابن انباری مینویسد: سیاق سورهها، مانند سیاق آیات و حروف قرآن است کههمهاز سوی رسول اکرم|میباشد و هر کس سورههای را پس و پیش کند نظم قرآن را بر هم زدهاست.[۱۸۴]
سیوطی نیز اگر چهاین اعتقاد را مطرح کرد و افرادی را که بهاین مساله معتقدند نام میبرد و حتی دلائلی
را هم ذکر میکند اما چنان می کند کهاین عقیده دلچسب ایشان نبودهاست. چون در پایان بحث میگوید:
البته آنچه دلچسب است هم آن قولی است که بیهقی اختیار کردهاست که: ترتیب تمام سوره توقیفی است بجز انفال و برائت[۱۸۵] در واقع میتوان گفت سیوطی به نظریه سوم ( تفصیلی )گرایش داشتهاست.
از متقدمان علاوه بر موارد ذکر شده میتوان از حارث بن اسد محاسبی [۱۸۶]، ابن انباری و کرمانی[۱۸۷]، حاکم جشمی[۱۸۸] بقاعی[۱۸۹] و از علمای متاخر میتوان بهایت اله خویی[۱۹۰]، صبحی صالح[۱۹۱]، علامه مرتضی عسگری[۱۹۲]، ابولفضل میرمحمدی زرندی [۱۹۳] اشاره کرد.
علامه طباطبائی در تفسیر المیزان توقیفی بودن ترتیب موجود در سورههای قرآن را نمیپذیرد و معتقد است سورهها با اجتهاد صحابۀ پیامبر مرتب شدهاست.
وی میگوید: ترتیب قرآن در جمع اول کار اصحاب بوده و هم چنین در جمع دوم به دلیل روایاتی که گذشت و در بعضی این نکته وجود داشته که عثمان(انفال و برائت) را در میان اعراف و یونس قرار داد، در حالی که در جمع اول بعد از آن قرار داشت. ایشان در ادامهاز روایات وارده برای اثبات نظریه خود استفاده میکند.[۱۹۴]
باید خاطر نشان کنیم کهاین دسته نیز برای خود، شواهد و ادلهای را ارائه میدهند و با کمک همین ادله است که بر نظر خود پافشاری میکنند.[۱۹۵]
سید قطب نیز در مقدمۀ سورۀ مبارکۀ نساء دراین بارهاین گونه مینویسد: امّا امر ترتیب سورهها برحسب نزول چنانکه در سرآغاز سخن از سوره بقره گفتیم- قطعی نیست. از سوی دیگر، یک سورههم به یکبار و در یک زمان همهایات آن، نازل نمیشد. بلکهایههای مختلف سورههای مختلف نازل میگردید، و سپس پیغمبر| دستور میداد هر یک از آنها را در جای اصلی خود، بگذارند. بنابراین یک سوره، مدت کم یا زیادی باز میماند، و چه بسا سالها بههمین منـوال، طول میکشید. مثلا در سوره بقره، آیههائی از آن جزو آیاتی شده که در اوائل کار در مدینه نازل شدهاند، و آیههائی از آن جزو آیاتی نازل شده کهاز قرآن در اواخرکار نازل شدهاند. در این سوره هم، کار بههمین منوال است.[۱۹۶]
نظریه تفصیلی
گروهی دیگر از دانشمندان علوم قرآنی نیز معتقدند کهاکثر سورههای قرآن بصورت توقیفی مرتّب شده است اگر چه بخش اندکی از سورهها نیز مطابق با اجتهاد صحابه منظم و مرتب شده است.
سیوطی از افرادی مثل: بیهقی، ابن حجر عسقلانی وقاضی ابومحمدابن عطیه و… نام برده که بهاین نظریهاعتقاد دارند.[۱۹۷]
ایشان از قول بیهقى در المدخل مىگوید: «قرآن در عهد رسول گرامى بر همین ترتیب بود- چه آیات و چه سورهها- مگر دو سوره الانفال و براءه به موجب حدیث سابق عثمان». و همچنین ابن عطیه به این نظر متمایل بوده که ترتیب بسیارى از سورهها- از قبیل سبع طوال و حوامیم و المفصل- در زمان حیات پیغمبر| معلوم بوده، و شاید امر بقیه را بعد از خودش به امت تفویض کرده باشد.
سپس بعد از آوردن نظرات دیگر دانشمندان علوم قرآنی مینویسد:
البته آنچه دلچسب است همان قولى است که بیهقى اختیار کرده که ترتیب تمام سورهها توقیفى است بجز برائت و انفال، سپس این گونه استدلال می کند که درست نیست که به قراءت پیغمبر استدلال شود- که پشت سرهم خوانده- بنابر این اشکال باینکه آن حضرت سوره نساء را پیش از سوره آل عمران خوانده وارد نیست، زیرا که بترتیب خواندن سورهها واجب نیست، پس شاید آن حضرت براى بیان جواز اینچنین خواندن آنطور قرائت فرموده است.
وی تاکید میکند که: از امورى که بر توقیفى بودن ترتیب سورهها دلالت دارد اینکه حامیمها پشت سر هم قرار داده شدهاند، همینطور طاسینها ولى مسبحات پشت سر هم واقع نیستند بلکه بین آنها فاصله شده است، و نیز بین طسم الشعراء و طسم القصص با طس فاصله شده، با اینکه این سوره کوتاهتر از آن دو است، پس اگر ترتیب سورهها از روى اجتهاد بود، مسبحات را پشت سرهم قرار مىدادند و طس را بعد از قصص[۱۹۸].
زُرقانی نیزبعد از آوردن هر سه نظریه ( توقیفی بودن ـ اجتهادی بودن ـ تفصیلی بودن ) بهاین نظریه اشاره نموده و به توضیح آن پرداختهاست.[۱۹۹] به نظر مىرسد که این عقیده بهترین نظر باشد. زیرا (همچنانکه در تشریح نظریه دوم آمد،) احادیثى وجود دارند که توقیفى بودن نظم گروهى از سورهها را تأیید مىکنند و در مورد سورههاى دیگر ساکنند. از طرف دیگر، اخبار و آثارى وجود دارند که بر تنظیم و ترتیب بخشى از سورهها بر اساس اجتهاد صحابه صراحت دارند، مانند حدیثى که در تشریح نظریه اول از ابن عباس نقل شد.
و از بین علمای معاصر میتوان به دکتر محمود رامیار[۲۰۰] و دکتر محمد باقر حجتی و… اشاره کرد.ازجمله دکتر حجتی بعد از آوردن نظرات مختلف درباره توقیفی واجتهادی بودن ترتیب سور قایل به تفصیل در ترتیب سور قرآن واین گونه استدلال می کند: بسیاری از مدارک شیعی واهل سنت وجود چنین ترتیبی را بطور نسبی در زمان پیامبر اکرم| تایید می کند مطلب دیگری که اجتهادی نبودن ترتیب موجود را تایید میکند این است که قرآن کریم با همین ترتیب مورد تایید صحابه و ائمه شیع قرار گرفته وتمتم فرق مسلمین عملا وقرائه پایبند به چنین ترتیبی بوده وهستند. واگر خلاف این ترتیب مورد نظر پیامبر اسلام| می بود تاکنون آثاری از آن بدست میآمد ویا دانشمندان اسلامی مارا با قرآنی دیگر که سور آن با ترتیبی دیگر مرتب شده بود رهنمون میشدند. [۲۰۱]
وبالاخره اینکه بسیاری از مفسرین شیعه واهل سنت در روابط بسیاری از سور قرآن نسبت به همدیگر بحث کرده اند که حاکی از وجود چنین ترتیبی در اکثر سور همزمان با رسول خدا| بوده است
یکی دیگر از نویسندگان معاصر معتقد است که: ترتیب بیشتر سورههای قرآن توقیفی است وترتیب بعضی از آنها اجتهادی میباشد که با علم صحابه بهاسباب النزول وجایگاه کلمات صورت گرفته است وهمانگونه که زرکشی میگوید اختلاف میان دو گروه لفظی است.[۲۰۲] بعضی نیز معتقدند با بررسی دلایل مطرح شده در این زمینه بهاثبات توقیفیت در ترتیب اکثر سورهها میرسیم واگر برای تعدادی از سورهها دلیلی پیدا نشد بدین معنا نیست که به صورت اجتهادی مرتب شده است بلکه ممکن است دلیل آن به ما نرسیدهاست. پس ترتیب سور همانند آیات با توقیفی از جانب رسول خدا| جبرییل وسرانجام از خداوند متعال است. [۲۰۳]
فصل سوم
بررسی تناسب در سورهها وآیات قرآن
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
. بررسی تناسب در سورهها وآیات قرآن
تناسب در لغت
تناسب از مادّه نَسَبَ و از باب تفاعل است که داشتن پیوند میان دو یا چند چیز را دلالت میکند.[۲۰۴] و به مفهوم مقاربه و مشاکله است[۲۰۵] ونیز بههم نسبت داشتن، وجود نسبت و رابطه میان دوکس یا دو چیز، سازواری، موافقت و هماهنگی است.[۲۰۶]
زرکشی نیز معتقد است که مناسبت در لغت به معنای نزدیکی است و فلانی با فلانی مناسب است یعنی بدان نزدیک و همانند است. کلمه نسیب به معنای خویشاوند نزدیک از همین مادّهاست مانند دو برادر یا پسر عمو و مانند آن…[۲۰۷]
تناسب در اصطلاح علوم قرآنی
علم تناسب و مناسبت در علوم قرآنی، از آنجا که به چگونگی ارتباط و پیوستگی سُوَر با ما بعد وماقبلشان و آیات با هم و با ما قبل و مابعد شان میپردازد از جایگاه خاصی برخوردار است ودانشمندان علوم قرآنی نیز به آن توجه نشان دادهاند.ازجمله برخی معتقدند که:
مناسبت در آیات و مانند آن به معنی ربط دهنده بین آنها بر میگردد. عام باشد یا خاص عقلی یا حسّی، یا خیالی یا انواع دیگر علاقهها و یا تلازم ذهنی مانند سبب و مسبب و علت و معلول و دو نظیر و دو ضدّ و
امثال اینها.[۲۰۸]
بنابراین در علوم قرآن، علم مناسبات، به ارتباط میان موضوعات یک آیه و پیوند میان دو یا چند آیه با هم و ارتباط یک سوره با سوره دیگر گفته مىشود. علم مناسبات در علوم قرآن از پیوستگىهاى ممکن میان موضوعات قرآن، در شکلهاى گوناگون آن بحث مىکند و پیوندهاى پنهان را نمایان مىسازد. بنابراین جایى که پیوستگى، قابل توجه نباشد و یا جایى که پیوند آشکار باشد، در علم مناسبت مورد توجه قرار نمىگیرد.
برخی نیز پار از این هم فراتر گذاشتهاند ومعتقدند که: ارتباط آیات قرآن با یکدیگر به حدی است که همچون یک کلمه، معانی آن منسجم و مبانی آن منتظم و علم بسیار ارزندهای است که خداوند به روی ما راهی بدان گشود، چون برای آن اهلی نیافتیم ناگزیر، بر آن مهر زده و بین خود و خدا داده و به وی برگرداندیم.[۲۰۹]
بقاعی که در خصوص این موضوع کتاب مستقل نوشته، معتقد است که علم مناسبت قرآن، دانشی است که بوسیلهان علل چنیش (ترتیب) آیات و سورشناخته میشودواین دانشی است که گویای اسرار بلاغی قرآن است چون ثمره آن اثبات سازگاری معانی با مقتضای حال مخاطبان است….[۲۱۰]
در کتب علوم قرآنی هرجا واژۀ اتساق وتناسق نیز بکار رود اشاره به بحث تناسب خواهد داشت.
با توجه به معنای لغوی و اصطلاحی تناسب روشن گردید که منظور از تناسب: ارتباط و پیوستگی، هماهنگی، هم شکلی و نزدیکی در اجزای یک چیزاست و در این تحقیق به معنای خاص آن یعنی تناسب درآیات و سور قرآن خواهیم پرداخت.
تاریخچه و پیشینهای از علم تناسب
علم تناسب بین آیات و سور کهاز جمله دل مشغولیهای مهم مفسران و قرآن پژوهان در سدههای واپسین است [۲۱۱]و مانند دیگر علوم در طول ادوار مختلف، موافقان و مخالفانی داشتهاست اگر چه برخی درباره آن کتاب
مستقلی هم نوشتهاند[۲۱۲]
اما بدلیل ظرافتهای خاص و حساسیتهای ویژهای که داشته کمتر به صورت مستقل مطرح شدهاست و بیشتر در لابلای بحثهای علوم قرآنی مورد توجه مفسران و دانش پژوهان علوم قرآنی قرار گرفتهاست.
شاید بر همین اساس است که برخی معتقدند: ارزش گوینده در آنچه که بیان میکند به واسطه همین علم شناخته میشود.[۲۱۳]
ظاهراً نخستین کسی که در مورد تناسب آیات به ظاهر غیر مرتبط ونیز مناسبت سورههای قرآن بحث نمودهاست، ابوبکر نیشابوری (م۳۲۴هـ ق)است.[۲۱۴] که به گفتۀ زرکشی و سیوطی عالمان بغداد را نیز به خاطر عدم توجه به بحث تناسب آیات مورد طعن و نکوهش قرار میداد.
بعد از ایشان ثعلبی (م ۴۲۷ هـ ق) با نوشتن کتاب «الکشف و البیان عن التفسیر القرآن» بهاین موضوع پرداختهاست.
مرحوم طبرسی نیز در تفسیر مجمع البیان با مطرح کردن بحث « النظم » با تکیه براین موضوع به تفسیر آیات پرداختهاست.[۲۱۵]
امام فخر رازی ( م ۶۰۶ هـ ق) نیز در کتاب خود بنام التفسیر الکبیر در این موضوع بسیار قلم فرسایی نمودهاست. از جمله اینکه از وی نقل شدهاست که: کسی که در لطائف نظم وبدایع ترتیب سورۀ بقره تأمل کند درمییابد که قرآن همانگونه کهاز جهت فصاحت الفاظ وظرافت معانی معجزهاست در نظم وترتیب آیات نیز معجزهاست. وهم چنین وی اعتقاد دارد که بسیاری از لطائف قرآنی در تناسب میان آیات به ودیعت نهاده شدهاست ودر پرتو علم مناسبات آشکار خواهد شد.[۲۱۶]
علامهابو جعفر بن زبیر(م ۷۰۸هـ) با نوشتن کتاب مستقلی در این زمینه بنام «البرهان فی مناسبه ترتیب القرآن » گام مهمیدر این علم برداشتهاست.
بدر الدین زرکشی ( م ۷۹۴ هـ ق ) نیز در کتاب البرهان فی علوم القرآن بهاین بحث پرداختهاست.
موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 11:34:00 ب.ظ ]