الامام علی:
لو ثنیت لی وساده. لحکمت بین اهل القرآن بالقرآن حتی یزهر الی الله ولحکمت بین اهل التوریه بالتوریه حتی یزهر الی الله ولحکمت بین اهل الانجیل بالانجیل حتی یزهر الی الله ولحکمت بین اهل الزبور بالزبور حتی یزهر الی الله.[۲۳۸]
عن عبد الله بن سنان عن أبی عبد الله، انّه سأله عن قول الله تعالی: ] [[۲۳۹] ما الذکر وما الزبور، قال:
«الذکر عند الله والزبور الذی نزل علی داود وکل کتاب نزل فهو عند العالم».[۲۴۰]
الامام الصادق:
«ورث سلیمان داود وان محمّداً ورث سلیمان وانّا ورثنا محمّداً
وانّ عندنا علم التوریه والانجیل والزبور وتبیان ما فی الألواح».[۲۴۱]
۱ / ۳ / ۴٫ ماکان وما یکون (آنچه بوده و خواهد بود)
یکی دیگر از ابعاد علوم اهل بیت آگاهی از وقایع گذشته و حوادث آینده است. در روایات متعددی که در بصائر نقل شده، با عباراتی چون (علم ما کان وما یکون)، (علم ما مضی وما بقی الی یوم القیامه) و مشابه آن، نوعی آگاهی وسیع و گسترده به اهل بیت نسبت داده شده است، با توجه به اینکه تعبیرات دیگری چون «علم به آنچه در آسمانها و زمین است» یا «آنچه در بهشت و جهنم است» همراه با «علم ما کان وما یکون» در روایات آمده است به نظر میرسد از شمول و دایره بیشتری نسبت به موارد دیگر برخوردار است.
در یکی از روایاتی که متذکر آن خواهیم شد، حضرت امیر با اشاره به این نکته که دانش همه پیامبران پیشین در پیامبر اسلام
جمع شده است و ایشان از وقایع گذشته و حوادث آینده تا روز قیامت آگاه است، خود را وارث علم پبامبر
خوانده و میفرماید: «سوگند به کسی که جانم در دست اوست، من نیز از آنچه پیامبر میدانست آگاهم و از حوادثی که تاکنون واقع شده است و تا قیامت روی خواهد داد، خبر دارم».[۲۴۲]
نمونهای از روایات:
عن أبی بصیر عن أبی جعفر قال:
«سئل علیّ عن علم النبیّ
فقال: “علم النبیّ علم جمیع النبییّن وعلم ما کان وعلم ما هو کائن الی قیام الساعه، ثم قال: والذی نفسی بیده، انّی لاعلم علم النبی
وعلم ما کان وما هو کائن فیما بینی وبین قیام الساعه”».[۲۴۳]
عن الحارث بن المغیره وعده من اصحابنا فیهم عبدالاعلی وعبیده بن عبد الله بن بشر الخثهمی وعبد الله بن بشیر، سمعوا اباعبد الله یقول:
«انّی لاعلم ما فی السموات واعلم ما فی الارضین واعلم ما فی الجنّه واعلم ما فی النّار واعلم ما کان وما یکون»، ثم مکث هنیئه فرأی انّ ذلک کبر علی من سمعه فقال «علمت من کتاب الله، انّ الله یقول فیه تبیان کل شیء».[۲۴۴]
الامام الصادق:
«اللهّم یا من اعطانا علم ما مضی وما بقی وجعلنا ورثه الانبیاء وختم بنا الامم السالفه وخصّنا بالوصیه».[۲۴۵]
۱ / ۳ / ۵٫ علم به شئونات سایر موجودات
اهل بیت علاوه بر آنکه آگاهی کامل به شئون انسانها داشته و مأموریت دارند تا بشر را به سوی کمال حقیقی خود سوق دهند و راه سعادت انسان را به او نشان دهند، دائره و گسترۀ آگاهی هایشان به حدی است که به شئونات موجودات دیگری غیر از انسان نیز واقف هستند. از جمله اموری که در برخی روایات بدان اشاره شده، مراجعه افرادی از جن نزد اهل بیت برای آموزش و آگاهی از معالم دینشان میباشد. هجدهمین باب از جزء دوم کتاب بصائر به این موضوع اختصاص دارد. به چند نمونه از روایات اشاره میشود:
عن أبی حمزه الثمالی:
کنت استأذن علی أبی جعفر فقیل عنده قوم، اثبت قلیلاً حتی یخرجوا، فخرج قوم انکرتهم ولم اعرفهم، ثم اذن لی فدخلت علیه فقلت: جعلت فداک هذا زمان بنی امیّه وسیفهم یقطر دما فقال لی: «یا اباحمزه هولاء وفد شیعتنا من الجن جاؤا یسئلوننا عن معالم دینهم».[۲۴۶]
عن سعد الاسکاف قال:
اتیت باب أبی جعفر مع اصحاب لنا لندخل علیه، فاذا ثمانیه نفر کانّهم من اب وامٍ، علیهم ثیاب زرابی وأقبیه طاق طاق وعمائم صفر، دخلوا فما احتبسوا حتّی خرجوا قال لی: «یا ابا سعد رأیتهم» قلت: نعم جعلت فداک. قال: «اولئک اخوانکم من الجن اتونا یستفتوننا فی حلالهم وحرامهم کما تأتونا وتستفتوننا فی حلالکم وحرامکم».[۲۴۷]
مرحوم کلینی نیز در کتاب کافی ذیل عنوان «انّ الجن یأتیهم فیسئلونهم عن معالم دینهم» هفت روایت در این موضوع نقل کرده است.[۲۴۸]
۱ / ۳ / ۶٫ علم به اسرار الهی
روایاتی در کتاب بصائر وجود دارد که تأکید دارد بر اینکه اسرار الهی نزد اهل بیت میباشد. در اینکه این اسرار چه بوده، توضیحی در این روایات وجود ندارد، امام آنچه مشخص است، این است که این اسرار برخی از امور غیبی بوده است که از طرف خداوند به پیامبر اکرم
داده شده و از سوی ایشان به امام علی و به بقیه ائمه رسیده است.
نمونهای از روایات:
الامام الباقر:
«انّ رسول الله
دعا علیّاً فی المرض الذی توفی فیه فقال: یا علی ادن منّی حتی اسرّ الیک ما اسرّ الله الیّ وائتمنک علی ما ائتمنی الله علیه، ففعل ذلک رسول الله
بعلیّ وفعله علیّ بالحسن وفعله الحسن بالحسین وفعله الحسین بابی وفعله أبی بی صلوات الله علیهم اجمعین».[۲۴۹]
عن أبی بصیر قال: سمعت ابا جعفر یقول:
«اسرّ الله سرّه الی جبرئیل واسرّه جبرئیل الی محمّد
واسرّه محمّد
الی علیّ واسرّه علیّ الی من شاء واحدا بعد واحد».[۲۵۰]
معمّر بن خلاّد عن أبی الحسن قال:
«لا یقدر العالم ان یخبر بما یعلم، فانّ سرّ الله اسرّه الی جبرئیل واسرّه جبرئیل الی محمّد
واسرّه محمّد
الی من شاء الله».[۲۵۱]
۱ / ۳ / ۷٫ اسرار درونی و نهفته انسانها
از جمله اموری که داخل در دایره علوم و آگاهی های اهل بیت است، اطلاع و آگاهی آنان از مافی الضمیر و اسرار درونی انسانها است که در گنجینۀ دلشان مخفی کردهاند و یا علم اهل بیت به افکاری است که به ذهن افراد خطور کرده و آن را آشکار نکردهاند. صفار در بصائر الدرجات و در ضمن چندین باب و روایات بسیاری، این مسئله را مطرح کرده است.[۲۵۲] در برخی روایات ائمه بر آگاهی از رازهای پنهانی افراد تصریح دارند، مثل آگاهی از ایمان فرد یا نفاق او و یا حب و بغض افراد نسبت به اهل بیت. بعضی از روایات نیز به نقل مواردی میپردازند که در آنها امری را که راوی یا فرد دیگر آن را مخفی نموده بود، امام بدان خبر میدهد.
نمونهای از روایات:
الامام الباقر:
«انّا لنعرف الرجل اذا رأیناه بحقیقه الایمان وبحقیقه النفاق».[۲۵۳]
الامام الباقر:
«انّ الله اخذ میثاق شیعتنا فینا من صلب آدم، فنعرف بذلک حبّ المحبّ وان اظهر خلاف ذلک بلسانه ونعرف بغض المبغض وان اظهر حبّ اهل البیت».[۲۵۴]
الامام الصادق:
«انّ جویریه بن عمر العبدی، خاصمه رجل فی فرس انثی، فدعیا جمیعاً الفرس، فقال امیرالمؤمنین: الواحد منکما البیّنه، فقالا: لا، فقال لجویریه: اعطه الفرس، فقال له: یا امیرالمؤمنین بلا بیّنه. فقال له: والله لأنا اعلم بک منک بنفسک، اتنسی صنیعک بالجاهلیّه الجهلاء، فاخبره بذلک».[۲۵۵]
عن شهاب بن عبد ربّه قال:
«دخلت علی أبی عبد الله وانا ارید أن اسأله من الجنب یغرف الماء من الحبّ، فلمّا صرت عنده انسیت المسئله، فنظر الیّ ابوعبد الله فقال: یا شهاب لا بأس ان یغرف الجنب من الحبّ».[۲۵۶]
عن أبی کهمس قال:
کنت نازلا بالمدینه فی دار فیها وصیفه کانت تعجبنی، فانصرفت لیلا ممسیا، فاستفتحت الباب، ففتحت لی فمددت یدی فقبضت علی ثدیها، فلمّا کان من الغد، دخلت علی أبی عبد الله فقال: «یا ابا کهمس تب الی الله ممّا صنعت البارحه».[۲۵۷]
۱ / ۳ / ۸٫ زبان همه انسانها
روایات بسیاری در بصائر نقل شده است که از آگاهی اهل بیت به همه زبانها و لغات حکایت دارد. در برخی روایات تصریح شده است که اهل بیت توانایی تکلم به همه زبانها را دارند و در روایات بسیاری نیز به نوع زبانی که اهل بیت به آن سخن گفتهاند اشاره شده است، زبانهایی چون: فارسی، رومی، عبری، سریانی، نبطی، روسی یا اسلاوی.
نمونهای از روایات:
الامام الجواد:
«والله لقد کان رسول الله
یقرأ ویکتب باثنین وسبعین (او بثلاثه وسبعین) لسانا».[۲۵۸]
علی بن مهزیار ـ فی صفه الهادی ـ :
دخلت علیه فابتدأنی وکلّمنی بالفارسیّه.[۲۵۹]
عن عمّار الساباطی قال: قال لی ابوعبد الله:
«یا عمّار ابومسلم فظلّله فکساه فکسحه بساطورا» قلت: جعلت فداک ما رأیت نبطیّا افصح منک، فقال: «یا عمّار وبکلّ لسان».[۲۶۰]
سماعه بن مهران عن شیخ من اصحابنا عن أبی جعفر قال: جئنا نرید الدخول علیه، فلمّا صرنا بالدهلیز سمعنا قرائه بالسریانیّه بصوت حسن، یقرأ ویبکی حتی ابکی بعضنا.[۲۶۱]
علیّ بن مهزیار:
ارسلت الی أبی الحسن غلامی وکان صقلا بیا، فرجع الغلام الیّ متعجّبا فقلت له: مالک یا بنیّ قال: کیف لا اتعجّب، مازال یکلّمنی بالصقلابیّه کانه واحدا منّا.[۲۶۲]
۱ / ۳ / ۹٫ زبان حیوانات
از امور دیگری که در روایات بصائر بدان پرداخته شده است، آگاهی اهل بیت از زبان پرندگان و دیگر حیوانات میباشد. جناب صفّار بیش از ۴۰ روایت در اینباره نقل کرده است، به چند نمونه از روایات اشاره میشود:
عن زراره عن أبی عبد الله قال: قال امیرالمؤمنین ـ لابن عباس ـ :
«انّ الله علّمنا منطق الطیر کما علّمه سلیمان بن داود و منطق کل دابه فی برّ او بحر».[۲۶۳]
عن أبی حمزه الثمالی قال:
کنت مع علیّ بن الحسین، فانتشرت العصافیر وصوتت فقال: یا ابا حمزه أتدری ما تقول قلت: لا، قال: تقدّس ربّها وتسئل قوت یومها، ثم قال: «یا ابا حمزه علّمنا منطق الطیر واوتینا من کل شیء».[۲۶۴]
عن زراره عن أبی عبد الله قال:
انّ ناصخا کان لرجل من الناس فلما اسن قال بعض اصحابه لو نحرتموه، فجاء البعیر الی رسول الله
فجعل یرغو، فارسل رسول الله
فجعل یرغو الی صاحبه، فلمّا جاء، قال له النبی
: «ان هذا یزعم انّه کان لکم شابّا حتی حرم وانّه قد نفعکم وانّکم اردتم نحره، فقال: صدق، فقال رسول الله
: لا تنحروه ودعوه. قال: فترکوه[۲۶۵]».
۱ / ۳ / ۱۰٫ زمان مرگ و پیشامدهای ناگوار
از جمله اموری که به عنوان بخشی از علوم اهل بیت به آن اشاره شده، آگاهی اهل بیت از زمان مرگ و پیشامدهای ناگوار است. در اصطلاح عربی از اینگونه علم به «علم البلایا والمنایا» یاد میشود. در کتاب بصائر الدرجات در چندین باب و بیش از ۶۰ روایت به این مطلب پرداخته شده است. در برخی روایات ائمه تأکید میکنند که علم به منایا وبلایا نزد آنان است و از آن آگاهی کامل دارند[۲۶۶]، از جمله در روایتی، امیرالمؤمنین میفرمایند: «زمان فرا رسیدن مرگ و پیشامدهای ناگوار را میدانم و از اصل و نسب آدمیان و چگونگی داوری میان آنان آگاهی دارم. نه حوادث گذشته از دسترس من به دور است و نه امور نهان از دیده برایم مستور. اینها همه دانشی است که خدا مرا از آن آگاه ساخته است».[۲۶۷]
در بعضی روایات نیز ائمه از آگاهی خود از زمان مرگشان خبر میدهند.[۲۶۸] و در گروهی دیگر از روایات اهل بیت از زمان مرگ برخی از شیعیان خبر میدهند.[۲۶۹] گفتنی است در برخی روایات به این مطلب نیز اشاره شده است که اهل بیت از بازگویی همه علم خود به «منایا وبلایا» معذور هستند و معلوم میشود با وجود این آگاهی در اکثر موارد اهل بیت آن را کتمان مینمودند.[۲۷۰]
نمونهای از روایات:
الامام زین العابدین:
دانلود
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:44:00 ب.ظ ]