فرزند زمان خود بودن، نوشیدن جان حیات در لحظه، درک و دریافت حالات و آنات حقیقی زندگی

«به مأمنی رو و فرصت شمر طریقه عمر که در کمینگه عمرند قاطعان طریق»
( دیوان ، ۱۳۸۸ : ۳۹۵ )
«فرصت شمار صحبت کز این دو راهه منزل چون بگذریم دیگر نتوان بهم رسیدن»
( دیوان ، ۱۳۸۸ : ۴۶۳ )
انتظار و طلب موعود،
انتظار رسیدن به فضایی آرمانی از مفاهیم عمیقی است که در سراسر دیوان حافظ به صورت آشکار و پنهان وجود دارد، حافظ گاه به زبان رمز و سمبول و گاه به استعاره و کنایه در طلب موعود آرمانی است. اصلاح و اعتراض، شعر حافظ را سرشار از خواسته ها و نیازهای متعالی بشر کرده است :

 

 

 

 

 

 

«مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید که از انفاس خوشش بوی کسی می آید »
( دیوان ، ۱۳۸۸ : ۵۴۸ )
«ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی»
( دیوان ، ۱۳۸۸ : ۵۴۴ )
«یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور »
( دیوان ، ۱۳۸۸ : ۳۶۵ )
«رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند»
( دیوان ، ۱۳۸۸ : ۳۱۴ )
۳-۱-۶-۴ . راز موفقیت حافظ:
حافظ همان موحد آزاده و عارف روشن دل و آزاد فکر که با بینشی فلسفی و کمال انسانی چنان پیش رفته که تنها راز درون پرده آگاه گردیده و جلوه گاه حقیقت و یقین یافت به طوری که از سوی مردم به لسان الغیب معروف شد .
در مجموع‌ می‌توان‌ گفت‌ اشعار حافظ آمیزه‌ای‌ است‌ از معانی‌ عاشقانه‌ ، اجتماعی‌ و عرفانی است و در هر یک‌ از غزلیات‌ خود در کنار عبارات‌ معمولی‌ مقاصد عالی‌ خود را نیز در باب‌ هستی‌ ، محبت‌ ، مدارا ، گذشت‌ ، خشونت‌ها ، ریاکاری‌هاو مردم‌ فریبی‌های‌ نوخاستگان‌ به‌ قدرت‌ رسیده بیان کرده و لطایف‌ خلقت‌ و جمال‌ طبیعت‌ و اراده‌ عارفانه‌ اندیشه‌ نیرومندش را در بیان بیت ها به‌ نمایش‌ می‌گذارد که‌ هریک‌ از این‌ مضامین‌ بسیار آموزنده‌ و عبرت‌انگیز است‌ و راه‌ و رسم‌ زندگی‌ را به‌ انسان‌ها می‌آموزد. حافظ اندیشمندی‌ است‌ که‌ با غزلیات‌ نافذ و روح‌ نواز خود مرزهای‌ قرون‌ و اعصار را در نوردیده‌ و در اعماق‌ دل‌ تک‌ تک‌ ایرانیان‌ رسوخ‌ کرده‌ است‌ ، از این‌ روی‌ کمتر خانه‌ای‌ را در ایران‌ می‌توان‌ یافت‌ که‌ دیوان‌ حافظ در آن‌ نباشد ومورد مطالعه‌ قرار نگیرد. ایرانیان‌ دیوان‌ حافظ را سخت‌ گرامی‌ می‌دارند و از طریق‌ تفأل‌ به‌ اشعار این‌ شاعر جاودانی‌، با او به‌ راز و نیاز می‌پردازند و از اینروست‌ که‌ به‌ او لقب‌ لسان‌ الغیب‌ و ترجمان‌ اسرار داده‌اند. اندیشه‌ و افکار والای‌ این‌ حکیم‌ و عارف‌ نامدار به‌ سایر ملل‌ نیز راه‌ یافته‌ است‌ و شعرای‌ بزرگی‌ همچون‌ گوته‌ آلمانی‌ او را از بزرگترین‌ اندیشمندان‌ تاریخ‌ هستی‌ لقب‌ داده است . که‌ به‌ انسانها درس‌ عشق‌ و محبت‌ داده‌ است‌. دیوان‌ حافظ به‌ دهها زبان‌ ترجمه‌ شده‌ و در زمره‌ معروف‌ترین‌ کتب‌ ادبی‌ جهان‌ است‌. سالیانه‌ چندین‌ سمینار در ارتباط با بررسی‌ شخصیت‌ این‌ شاعر برجسته‌ در ایران‌ و سایر کشورهای‌ جهان‌ برگزار می‌شود و سازمان‌ یونسکو وی‌ را یکی‌ از ذخیره‌های‌ جاودانه‌ ادب‌ در جهان‌ دانسته‌ است‌. میعادگاه‌ حافظیه‌ در شیراز زیارتگه‌ رندان‌ جهان‌ است‌ و بسیاری‌ از ادب‌ دوستان‌ از سراسر جهان‌ با حضور در این‌ مکان‌ پر رمز و راز بر عمق‌ معرفت‌ و دانش‌ او تحسین‌ می‌ورزند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۳-۱-۷ . تاویل پذیری شعر حافظ
هر هنر راستینی عمیق و چند وجهی و پذیرای تعبیر و تفسیرهای چندگونه است . فی المثل مانند لبخند مجسمه مشهور بودا ، و لبخند ژکوند . در قدیم الایام به دیوان حافظ « لسان الغیب » لقب داده بودند که بعدها این صفت از شعر به شاعر تسری یافت و به خود او اطلاق گردید . « مگر غزل مولانا یا سعدی یا سلمان در اوج نیست ، چرا با آنها فال نگرفته اند ؟ حافظ به واقع نه دارای کشف و کرامات و نه حتی مدعی آنها بوده ، ولی نفس صدق داشته است . غیب گو و غیب دان نبود ولی به ژرفی و گستردگی زیسته است . گوشه های نزیسته را زیسته است . گوشه های پنهان مانده را که کمتر کسی توانسته است بزید ، زیسته و اندیشه کرده و به شعر در آورده . چنانکه پیشتر گفته شد شعر او آینه دار طلعت و طبیعت یک قوم است . زندگینامه جمعی ماست . همین است که عاشق و غریب و اسیر و دردمند و مهجور و آرزومند و مشتاق و منتظر و گبر و ترسا و مؤمن و آزاداندیش و عارف و عامی و مست وهشیار همه نقش خویشتن را در آئینه صافی شعر او باز می یابند . شعر حافظ بس تأویل پذیرست . باده های او را هم می توان به انگوری تفسیر کرد و هم به عرفانی . حتی بعضی شعرعای او که اینک و از بیرون عارفانه می نماید ، در اصل و با توجه به شأن نزولش در مدح امیر و امیرزاده ای بوده است . مثل « ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد » که آنهمه اشارات و تنبیهات عرفانی دارد ولی در اصل در مدح شاه شجاع است . یا غزل « روز هجران و شب فرقت یار آخر شد » که اینهمه عرفانی می نماید، مربوط به روی کار آمدن شاه شیخ ابو اسحاق است . طنزهای او را که سربه سر مقدساتی چون تسبیح و طیلسان و خرقه و سجاده و نماز و روزه و مسجد و خانقاه و مشایخ شهر و امام شهر می گذارد ، هم می توان به عقیده مندی عمیق او به اصل شریعت و طریقت حمل کرد و هم به بی اعتقادی یا سست عقیدگی او . همچنین بین عشق زمینی و انسانی و عشق آسمانی و عرفانی او فرق فارقی نیست . آری غزلهای دیگران فی المثل غزل سنائی ، انوری ، عطار ، عراقی ، مولوی ، و سعدی اینهمه چند وجهی و تأویل پذیر نیست.» ( خرمشاهی ،۱۳۶۸ : ۳۶)
۴-۱ تأویل از دیدگاه حافظ
« بازش زطره تو به مضراب می زدم / هر مرغ فکر کز سرشاخ سخن بجست » (دیوان ،۱۳۸۰: ۱۸۳)
زیر بنای تفسیر عارفان بر تأویل استوار است . آنان معنای ظاهری لفظ را به عنوان تشبیه و تمثیل می دانند که برای تقریب به ذهن خواننده ، صورت پذیرفته است ، و این خود با ملازمه ، راهنمای معنای بعدی می گردد و تا آنجا که کلمات وجود بشر را در مرتبه صعود امکان دهد ، این معنا اوج می گیرد ، و از این رو تأویل متعدد و بی کرانه می گردد . هر چه پرنده اندیشه – با ارتقای وجودی آدمی – اوج بگیرد ، تأویل نیز عمیق تر می گردد و از این رو مراتب تأویل با مراتب فهم – که آن هم با گشودن حواس باطنی رخ می نماید – متعدد می شود. (آشوری،۱۳۷۷ : ۱۱۵ )
این همان حقیقت است که در قرآن کریم آمده است که :
« اِنَهُ لِقُرآن کَریم ، فِی کِتاب مَکنُون ، لایَمسُه اِلا المُطَّهَرون ، تَنزیلٌ مِن رَبِ العالَمین » ( واقعه : ۵۶ ،۸۰-۷۷ )
(به راستی که آن قرآن ارجمندی است، در کتابی نهفته ،[که] جز تطهیرشدگان با آن تماس نمی یابند. فرودآمده ای از جانب پروردگار جهانیان است ).
طهارت ظاهری برای قرآن و تماس جسمی با کتاب الهی لازم است ؛اما مهم تر از آن ،طهارت باطنی و صفای روح است. طهارت ظاهری مقدمه ای است برای طهارت باطنی که «لَا یَمَسُّهُ الّا المُطَهَُّرونَ ». بنابراین فقط قلب و فکر انسانی که به مقام طهارت رسیده است ،شایستگی و لیاقت ارتباط روحی و معنوی با قرآن را دارد.اولین مرحله طهارت ،تصمیم به طهارت است ؛یعنی نهایت همت انسان در زندگی ،باید پاک اندیشیدن و پاک عمل کردن باشد. دومین مرحله ،وارسی زندگی و پیراستن آلودگی هاست. تطهیرباطن که ناظر به دوحوزه معاش و شهوت است ،دررأس این مسائل است.پایبندی به آداب انسانی نیز موجب تطهیر وجود آدمی است و قلب و جان اورا برای تدبّردر کلام وحیانی آماده می سازد. سومین مرحله، رعایت مسائل عبادی است .امورعبادی هنگامی برای انسان معنادارمی شود که برای او تطهیر را به ارمغان آورد.طهارت در این حوزه ،هم شامل طهارت ظاهری و هم طهارت باطنی است.طهارت ظاهری شامل وضو،تیمم ،غسل،پاکی لباس و مکان است و طهارت باطنی شامل حضور قلب و صفای روح .انسان با تطهیر،توفیق تدبّر در قرآن را پیدامی کند و محبوب الهی می شود

« اساساًریشه های تأویل ، به نوع ذهنیت ، تجارب باطنی ، پیش فرض ها ، زمینه های روحی و فکری و جهان شناسی افراد باز می گردد که اگر بتوان از تنگنای الفاظ جدا شد و از عرصه پر تزاحم صورت و کثرت به فراخنای طربناک عالم معنا و وحدت بازگشت – که این هم تنها با کشاندن خویش به مرتبه بالا دست می دهد– به تأویل درست دست یافته ایم ، چنانکه انبیاء و اولیاء و عرفا راه یافتند بدون آنکه به تأویلات نادرست و تکلف آمیز دست یازند.» (احمدی ، ۱۳۷۷: ۲۳-۵۲۰ )
نتیجه این که تأویل دریافت باطن است و راه بردن به اشارت ، با عدم نفی ظاهر و عبارت ، لیکن با راه بردن به سرچشمه نزول الفاظ و عبارات . قطعا این نوع تأویل از مقوله تفسیر به رأی به شمار نمی آید ، بلکه با دریدن حجابهای ظاهر و ورود به عالم قدس و اتصال روح عارف با دنیای نامرئی و جهان غیب پدیدار می شود که البته هر دوی اینها را- تفسیر و تأویل– با استمداد از پروردگار باید یافت. (همان: ۵۲۴)
۴-۲ دلایل و شواهد انطباق اشعار و ابیات حافظ بر قرآن مجید:
همانطور که بسیاری از محققین قدیم و برخی از نویسندگان جدید اشاره کرده اند حافظ یقیناً پنجاه سال از عمر شصت و چند ساله اش را در تحصیل و تدریس قرآن گذراند. تا جایی که در نحوه سخن گفتن و سخنوری، صورت و ساختمان غزلش کاملاً متاثر از نثر و سجع قرآن می باشد و اکثر اشعارش شکل گرفته از اسلوب آیات و سور قرآنی می باشد.
بنابراین می توان گفت که شاید تنها کلامی که در سراسر دیوان خواجه بدون ابهام یا اشاره و جدا از هر مترادفی دیده می شود ، کلمه قرآن است و این بخاطر قدر و جلالتی است که شمس الدین محمد ورای این کتاب آسمانی که آمیخته با جان و باطن اوست قائل می باشد. دریک غزل گاه چند موضوع و مفهوم نهفته است و این همان اسلوب قرآن کریم می باشد.
همانطور که در قرآن هر آیه دارای معانی خاص خود می باشد و در کل سوره هم یک مفهوم کلی را بیان می دارد به یک هدف نهایی ختم می شود. شعر حافظ نیز بر این اسلوب استوار است. نقش قرآن درموجودیت شعر حافظ، نه فقط نقش ضلعی دریک مثلث است بلکه در حکم عمود و پایه مثلث می باشد که برافراشتگی خیمه منوط به وجود آن است . شعر حافظ مختلف المضمون اما مشترک المنظور است که این هم یکی از خصوصیاتی خاص قرآن است.
تنوع و طربناکی اوزان اشعار و استفاده از ضرب آهنگ کلمات و ترکیبات و ایهامات بی تردید، دال بر تسلط شاعر بر اوزان و آهنگ آیات قرآنی است که از امتیازات ویژه زبان حافظ می باشد. پیوند معانی و مفاهیم اشعار و غزلیاتش با آیات و سور قرآنی نظر هر خواننده را جلب می کند.( معرفت ، ۱۳۹۰: ۳ )
۴-۳ تاثیر قرآن در اشعار حافظ
تاثیر قرآن رادر اشعار حافظ به سه دسته می توان تفسیم بندی کرد:
الف. ترجمه الآیات بالابیات
ب. تضمین شعری آیات
ج. استفاده از تلمیحات قرآنی و داستانهای قرآنی (امینی،۱۳۷۸: ۱۰۱ )
۴-۳-۱ ترجمه الآیات بالابیات:
انطباق اشعار و ابیات حافظ با قرآن به گونه ای است که گاهی می بینیم بسیاری از ابیات، ترجمه آیه است از قرآن مجید که دراصطلاح آن را ترجمه الآیات بالابیات گویند در دیوان حافظ ابیات فراوانی را می توان از این طریق تعیین کرد که آیات و یک بیت به عنوان نمونه در زیر می آید :

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 

وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ ( بقره : ۱۶۵ ) . ولى محبّت مردم باایمان به خدا بیشتر است‏

فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ ( توبه :۱۱۱ ). در راه خدا پیکار مى‏کنند، مى‏کشند و کشته مى‏شوند; این وعده حقى است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده است .

«راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست»(دیوان،۱۳۸۰: ۲۴۳)
شدّت عشق و مهر مردم باایمان به خداى یکتا، در موارد زیر، بخوبى جلوه‏گر مى‏شود:
مردم باایمان خداى یکتا را با کمال اخلاص مى‏پرستند و با همه وجود در ستایش او مى‏کوشند؛ و همه اینها ازسر مهر و عشق به آفریدگار خویش است. آنان به این علّت خدا را دوست دارند که در اوج یقین و آگاهى، ایمان دارند که آفریدگار هستى نعمتهاى گوناگون را بى‏آنکه آنان درخواست کنند، ارزانى داشته است و در همه فراز و نشیبها و شرایط و احوال، خیر و صلاح بندگان خویش را مى‏خواهد و با این عقیده و اطمینان، سپاس او را مى‏گزارند و درپرتو بینش و یقین به رحمت و مهرش، به او امید مى‏بندند؛ و به همین دلیل هم مهرآنها به خدا بیشتر و سخت‏تر است.

 

 

وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ ( یاسین : ۳۸ ) و خورشید (نیز براى آنها آیتى است) که پیوسته به سوى قرارگاهش در حرکت است، این تقدیر خداوند قادر و دانا است .

« ماه وخورشید به منزل چو به امر تورسند یار مهروی مرا نیز به من بازرسان» ( دیوان ،۱۳۸۰: ۴۵۸)

 

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَهِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ ( بقره : ۱۵۳ ) ای کسانی که ایمان آوردید ، از شکیبایی و نماز مدد جویید که خدا با شکیبایان است .

« صبر کن حافظ به سختی روز و شب عاقبت روزی بیابی کام را » ( دیوان ،۱۳۸۰: ۲۰۰)

 

 

وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ (یوسف : ۲۳) و آن زنی که یوسف درخانه وی بود، از او تمنای وصال نمود و درها را محکم بست و گفت : بشتاب به سوی آنچه برای توست.

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 09:28:00 ب.ظ ]