در مقابل تمکین عام، تمکین خاص وجود دارد. این نوع تمکین، ناظر به رابطۀ جنسی زن با شوهر و اجابت نیازهای مشروع جنسی او است.[۱۹] به عبارت دیگر؛ تمکین در این معنا، عبارت از اینکه زن نزدیکی جنسی با شوهر را به طور متعارف پذیرفته و جز در موارد معاذیر موجه قانونی و شرعی، از برقراری رابطۀ جنسی با او امتناع ننماید.[۲۰]
بنابراین مفهوم زناشوئی و موضوع این پایان نامه، به مفهوم تمکین خاص، نزدیکتر می باشد.
مبحث سوم : دیدگاه های مختلف پیرامون روابط جنسی
گفتار اول : دیدگاه تفریطی
در قرن ۱۵ میلادی، مسیحیان معتقد بودند که خواب شیطانی، (انزال در خواب ) ناشی از آمیزش با موجودات روحی است. از منظر یهودیان، به روابط جنسی، صرفا ً برای تولید نسل و داشتن وارث، مجاز شناخته می شد. دیدگاه این دین دربارۀ جنس زن، این بود که خارج از دایرۀ ازدواج، هیچ حق دارائی نداشتند.[۲۱]
در این دیدگاه، هرگونه برقراری رابطۀ جنسی با جنس مخالف، مورد تقبیح و نکوهش قرار می گیرد. برتر اند راسل در کتاب زناشوئی و اخلاق در این خصوص چنین می نویسد : «عوامل و عقاید مخالف جنسیت، در اعصار خیلی قدیم وجود داشته و به خصوص در هر جا که مسیحیت و دین بودا، پیروز شد، عقیدۀ مزبور نیز تفوق یافت. وستر مارک مثالهای زیادی از این فکر عجیب مبنی بر اینکه چیز ناپاک و تباهی در روابط جنسی وجود دارد، ذکر می نماید. در آن نقاط دنیا نیز که دور از تأثیر مذهب بودا و مسیح بوده است، ادیان و راهبانی بوده اند که طرفداری از تجرد می کرده اند، مانند اسنیتها در میان یهودیان و بدین طریق، یک نهضت عمومی ِ ریاضت، در دنیای قدیم، ایجاد شد. در یونان و روم متمدن نیز طریقۀ کلبیون، جای طریقۀ اپیکور را گرفت. افلاطونیان نو نیز به اندازۀ کلبیون، ریاضت طلب بوده اند. از ایران، این عقیده (دکترین) به سمت باختر پخش شد که ماده، عین تباهی است و به همراه آن، این اعتقاد با جزئی اصلاح، اعتقاد کلیسای مسیحیت محسوب گردید.»[۲۲] دلیل رواج این عقیده، تفسیری بود که از زمان پیدایش کلیسا در خصوص مجرد بودن عیسی (ع) بین مردم، گفته می شده است و شرط وصول به مقام والای روحانیت در این دین، دوری از جنس زن دانسته شده و پاپ از میان چنین افرادی، برگزیده می شود. راسل در این خصوص در ادامۀ مطالب قبل خویش، چنین می نویسد :«در رسالات قدیسین، به دو یا سه توصیف زیبا از ازدواج برمی خوریم، ولی در سایر موارد، پدران کلیسا، از ازدواج به زشتترین صورت یاد کرده اند. هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد. بنابراین ازدواج که عمل پستی شمرده می شد، بایستی منعدم شود. با تبر بکارت درخت زناشوئی را فرو اندازید، این عقیدۀ راسخ سن ژورم دربارۀ هدف تقدس است.» کلیسا ازدواج را صرفا ً به نیت تولید نسل، مجاز می داند ولی این موضوع نیز، پلیدی ذاتی رابطۀ جنسی را از بین نمی برد. کلیسا، ازدواج را غیر قابل فسخ دانسته و طلاق ممنوع شده است.[۲۳]
گفتار دوم : دیدگاه افراطی
در مقابل سیستم سختگیرانۀ کلیسا، نظریات جدیدی در خصوص اصلاح عقاید و اخلاقیات جنسی، پدید آمد که بر سه اصل استوار می باشد:
اول : آزادی تا جائیکه به حقوق دیگران، خللی وارد نیاورد.
دوم : رشد تمامی غرایز و استعدادهای بشر برای رسیدن به سعادت.
سوم : همواره بشر از چیزی که بدان منع شده حریص تر گشته است. پس با برداشتن محدودیت ها و قیود از سر راه تمایلات جنسی یک انسان، توجه دائم او به مسائل جنسی، کمتر می شود.[۲۴]
مدعیان اصلاح عقیده دارند که دلایلی که سبب ایجاد اخلاق کهن جنسی از قبیل؛ مالکیت مرد نسبت به زن، حسادت مردان، کوشش مرد برای اطمینان به پدری خود، اعتقادات مرتاضانه نسبت به روابط جنسی و پرهیز مرد از زن در زمان عادت ماهانه و نیاز مرد به زن از لحاظ اقتصادی، گردیده بود، در حال حاضر وجود ندارد. در حال حاضر، مردان نسبت به زنان، هیچ مالکیتی ندارند. داروهای ضد بارداری، کشف شده است. عقاید مرتاضانه، دیگر طرفدار زیادی ندارد. دولت از زنان در ایام بارداری، زایمان و شیردهی، حمایت می نماید و به نوعی نیاز اقتصادی زن به مرد، از بین رفته است.[۲۵]
عکس مرتبط با اقتصاد
فروید و اتباع وی نیز معتقدند که اخلاق کهن در امور جنسی باید جای خود را به اخلاق جدید اصلاح شده، دهد. به عقیدۀ فروید ، اخلاق جنسی کهن، بر پایۀ محدودیت و ممنوعیت بوده و دلیل تمامی مشکلاتی که بر بشر وارد آمده است، همین محدودیت ها و ممنوعیت ها می باشد.[۲۶]
در این دیدگاه، کامیابی آزادانۀ زن و مرد از یکدیگر، نه تنها ایرادی ندارد، بلکه مهمترین موضوعیست که باید بدان پرداخته شود. مطابق این عقیده؛ زن و مرد در هر زمان می توانند آزادانه، نسبت به برقراری روابط جنسی با جنس مخالف، اقدام نمایند، خواه قبل از ازدواج و خواه بعد از ازدواج. بنابراین زن و شوهر می توانند علاوه بر همسر قانونی، از معشوقه های فراوانی لذت برده ، لیکن زن مکلف است در زمان آمیزش با غیر همسر، از وسایل ضد بارداری استفاده نماید و فقط می تواند از همسر خویش، آبستن شود.[۲۷] به عقیدۀ طرفداران این سیستم، آزادی جنسی یک فرد به حقوق دیگران، لطمه ای وارد نمی نماید و حق شوهر صرفا ًدر زمان پیدایش فرزند، به میان می آید. زن باید از باردار شدن از معشوقه اش، خودداری نماید. در اخلاق قدیم، به جهت آنکه وسایل ضد بارداری، کشف نشده بود، زن ملزم به حفظ عفت و وفاداری بوده ، لیکن در حال حاضر که این وسائل وجود دارد، ضرورتی به محدود نمودن زن وجود ندارد.[۲۸]
گفتار سوم : دیدگاه اعتدال
در دین یهود، اعمال جنسی زنان، امری ناپسند و گناه آلود ، بیان شده است، لیکن توصیه شده است که صمیمیت و ارضای تمایلات جنسی در بنیان ازدواج و خانواده، ارضا شود و زن در این کانون موررد حمایت قرار گیرد.[۲۹] بر خلاف دیدگاه های بیان شده در گفتارهای قبل، اسلام، جنبۀ اعتدال را حفظ نموده است. در اسلام، علاقۀ دو همسر به یکدیگر از نشانه های بارز وجود خداوند بوده و نکاح، سنت پیامبر و تجرد، نوعی شر دانسته می شود. خداوند در آیۀ شریفۀ ۲۱ از سورۀ مبارکۀ روم، می فرماید : «یکی از نشانه های او این است که از خود شما برای شما همسر آفرید تا با او آرام گیرید و میان شما، مهر و محبت قرار داد.» در اسلام کوچکترین اشاره ای به پلیدی علاقۀ جنسی و برقراری این روابط، نشده است. اسلام تمام تلاش خود را برای تنظیم شرعی این علاقه به کار برده است. از نظر اسلام، تنها عاملی که روابط جنسی را محدود می نماید، مصالح اجتماعی حاضر یا نسل آینده است و در این زمینه، به تدابیری متوسل شده که موجب محرومیت و سرکوبی این غریزه نشود.[۳۰]
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
از منظر اسلام، علاقۀ جنسی نه تنها با معنویت و روحانیت، منافاتی ندارد، بلکه یکی از صفات ویژۀ پیامبران دانسته شده است. چنانکه یکی از اصحاب رسول اکرم به نام عثمان بن مظعون کار عبادت را به حدی رسانده بود که روزها را به روزه و شب ها را به نماز می گذارند و همسرش از این موضوع به پیامبر شکایت نمود و رسول اکرم با خشم به آن صحابه، چنین فرمودند : «ای عثمان، بدان که خدا مرا برای رهبانیت نفرستاده است؛ شریعت من شریعت فطری آسانی است. من شخصا ً نماز می خوانم و روزه می گیرم و با همسر خودم نیز آمیزش می کنم. هر کس می خواهد از دین من پیروی کند باید سنت مرا بپذیرد. ازدواج وآمیزش زن و مرد با یکدیگر، جزء سنت های من است.»[۳۱]
فصل دوم
آثارحقوقی مترتب
بر زناشوئی
در بحث عقد نکاح
مبحث اول : آثارحقوقی مترتب بر زناشوئی در موانع عقد نکاح
در این مبحث طی گفتارهای جداگانه به بررسی موانع نکاح، تعریف و انواع آن و آثار مترتب بر زناشوئی در این موانع، خواهیم پرداخت.
گفتار اول : تعریف موانع نکاح و انواع آن
بند اول : تعریف موانع نکاح
موانع نکاح اموری هستند که با وجود آنها، نکاح بین زن و مرد امکان ندارد، هر چند که شرایط اساسی عقد نیز موجود باشد.[۳۲]
بند دوم : انواع موانع نکاح
موانع نکاح در مواد ۱۰۴۵ تا ۱۰۶۲ قانون مدنی، نامبرده شده است که عبارتند از :
۱ – قرابت : که شامل قرابت نسبی، سببی و رضاعی می باشد . ( مادۀ ۱۰۴۵ تا ۱۰۴۹ ق.م) نکتۀ مهمی که باید در این میان مورد توجه قرار گیرد، آن است که قانونگذار قرابت حاصل از شبهه و زنا را نیز در این ماده گنجانده است.
۲ – شوهر داشتن زن و استیفای عدد زوجین مرد ( مادۀ ۱۰۵۰ ق.م)
۳ – عدۀ زن
۴ – طلاق سوم و نهم
۵ – کفر
۶ – احرام
۷ – لعان
۸ – خارجی بودن
در میان موانع فوق الذکر، موانع اول، دوم، سوم و چهارم به بحث این پایان نامه، مرتبط می باشد و بقیۀ این موانع، از موضوع این پایان نامه، خارج است و از پرداختن به آنها، خودداری می شود. در گفتار آتی به آثار زناشوئی درموانع مرتبط خواهیم پرداخت.

گفتار دوم : آثارحقوقی مترتب بر زناشوئی درانواع موانع نکاح
بند اول : قرابت
قرابت به معنای خویشاوندی است و در قانون مدنی ایران به سه قسم است: نسبی، سببی و رضاعی. قرابت نسبی، خویشاوندی مربوط به خون است و رابطه ایست بین دو نفر که یکی از نسل دیگری یا هر دو از نسل شخص ثالثی باشند. به عبارت دیگر، قرابت نسبی بین کسانی وجود دارد که دارای یک خون و نیاکان مشترک هستند.[۳۳]
قرابت سببی تنها نوعی از قرابت می باشد که زناشوئی در آن، سبب ایجاد حرمت نکاح با برخی از اشخاص می گردد. خویشاوندانی که نکاح با آنها به علت قرابت ممنوع است، محارم نامیده می شوند.[۳۴] قرابت سببی خویشاوندی ناشی از ازدواج است و رابطه ایست بین زن و شوهر با یکدیگر و بین هر یک از زوجین با خویشان نسبی یکدیگر.[۳۵]
قرابت رضاعی قرابت ناشی از خوردن شیر است و ویژۀ حقوق اسلام و کشورهای اسلامی است. این نوع قرابت، تنها ، سبب ایجاد حرمت نکاح بوده و سایر آثار قرابت را ندارد. مطابق مادۀ ۱۰۴۶ قانون مدنی، قرابت رضاعی، در صورتی ایجاد می شود که اولا ً: شیر زن از حمل مشروع حاصل شده باشد؛
ثانیا ً: شیر مستقیما ً از PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) مکیده شود؛
ثالثا ً: طفل لااقل یک شبانه روز و یا ۱۵ دفعۀ متوالی، شیر کامل خورده باشد، بدون آنکه در این بین، غذا یا شیر زن دیگری را خورده باشد.
رابعا ً: شیر خوردن طفل، قبل از تمام شدن دو سال از تولد او باشد.
خامسا ً: مقدار شیری که طفل خورده است، از یک زن و شوهر باشد. یعنی اگر طفل در شبانه روز مقداری از شیر یک زن و مقدری از شیر یک زن دیگر مکیده باشد، قرابت ایجاد نمی شود، حتی اگر شوهر آن دو زن یکی باشند.
البته نکته ای که در این میان، باید مورد توجه قرار گیرد، آن است که قانونگذار در پیدایش این نوع قرابت، تنها به شیری توجه داشته که از زناشوئی شرعی، بوجود آمده باشد و در صورتیکه شیر زن، از راه نزدیکی غیر شرعی، بوجود آمده باشد، سبب ایجاد قرابت رضاعی نمی شود.
آنچه که پرواضح می باشد، قرابت نسبی و رضاعی از بحث ما، خروج موضوعی دارد.
محارم سببی کسانی هستند که به لحاظ وجود قرابت سببی و علقۀ زوجیت فی مابین یک زن و مرد، نکاح با
آنها، حرام است.[۳۶] این حرمت به دو دسته تقسیم می گردد :
اول : حرمتی که دائمی و عینی[۳۷] می باشد : این نوع حرمت در هر حال و برای همیشه وجود دارد، حتی اگر زن و شوهر مزبور، از هم جدا شوند و عبارت است از :

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

بین مرد و مادر زن خود و جدات زن خود به هر درجه که بالا رود . در این بند فرقی بین مادر زن و جدات نسبی و رضاعی وجود ندارد.

بین مرد و زن پدر سابق خود و یا زن سابق یکی از اجداد مرد و یا بین مرد و زن سابق پسر یا نوه یا یکی از احفاد خود، حتی اگر قرابت رضاعی باشد.

بین مرد و دختر زن خود یا نوۀ زن خود هر قدر که پائین رود و از هر درجه که باشد ولو رضاعی. البته حرمت این بند مشروط بر آن است که بین زن و شوهر، رابطۀ زناشوئی برقرار شده باشد.

در بین سه بند فوق، صرفا ًحرمت بند آخر منوط به وقوع رابطۀ زناشوئی بین زن و مرد باشد و در خصوص بندهای اول و دوم، این شرط وجود ندارد و صرف ازدواج کفایت جهت ایجاد حرمت می نماید. در واقع به مجرد عقد نکاح بین یک زن و مرد، این حرمت ابدی، ایجاد می شود و اطلاق این بند، اعم از آن است که نزدیکی صورت گرفته باشد یا خیر و یا نکاح دائم باشد یا موقت. البته این تضاد معقول به نظر نمی رسد چرا که هیچ فرقی میان این سه بند وجود ندارد.
البته در میان فقها، بر خلاف قانون، اتفاق نظر وجود ندارد؛
الف : حرمت حاصله میان مرد و مادر و جدات زن او:

 

 

مشهور فقهای امامیه، نظر به این دارند که این حرمت، منوط به دخول نیست و صرف عقد کفایت می نماید.[۳۸]

مستند مشهور فقها، اول ؛ اجماع است[۳۹]و دوم آیۀ شریفۀ : « حُرّ ِمَت علیکم … و امهاتُ نسائکم و ربائبکم اللّاتی فی حجورکم من نسائکم اللاتی دخلتم بهنَّ فلا جناح علیکم به این معنی که : حرام شد ازدواج کردن شما با … مادران زنانتان و دختران زنانی که در خانۀ شما هستند، از زنانی که به آنها دخول کرده اید و اگر به آنها دخول نکرده باشید، مانعی ندارداینکه با آنها ازدواج کنید.» مشهور فقها، از قید « من نسائکم» استفاده نموده و آن را منحصرا ًمربوط به « ربائبکم» دانسته و جملۀ مربوط به مادران را مطلق دانسته اند. همچنین روایتی وجود دارد که ابن حمزه از امام باقر (ع) سئوال کرده است : «چنانچه مردی با زنی ازدواج نموده وقبل از دخول، زن را طلاق دهد، آیا دختر آن زن، بر مرد حرام می شود؟ حضرت پاسخ دادند : دختر زنی که مدخوله نیست، بر مرد حرام نمی شود. چون خداوند قید کرده است که زن باید مدخوله باشد تا دختر حرام شود ولی زنی که قبل از دخول، طلاق داده شود، مادر آن زن بر مرد، حرام مؤبد می شود. و ابن حمزه از او سئوال می کند که آیا این دو مورد مانند هم نمی باشد؟ امام می فرمایند : چنین نیست، بخاطر اینکه خداوند در مورد مادر زن، شرط دخول را قرار نداده ، ولی در مورد دختر زن، این شرط را قائل گردیده است.»[۴۰]

 

 

برخی از فقهای امامیه و گروهی از فقهای عامه، معتقدند که این حرمت، صرفا ً با دخول به زوجه، ایجاد می شود. اما این دسته از فقها معتقدند که کلمۀ « من » در آیۀ فوق، به صورت قید آمده و ناظر به هر دو دستۀ مادران و دختران می شود.[۴۱]

پس آن چنان که ملاحظه می شود؛ مطابق نظر مشهور فقها و قانون مدنی ایران، رابطۀ زناشوئی در ایجاد این حرمت، دخالتی ندارد.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 07:38:00 ق.ظ ]