الگوی تراکمی خود زیرمجموعهای از الگوی پیدرپی به شمار میآید. این الگو مناسب برای فرآیندهای توسعه محصولی است که نسبت به الگوی پیدرپی عامل سرعت در آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ بهعبارتدیگر سازمان با بهکارگیری این الگو سعی دارد تا زمان عرضه کالا یا خدمت جدید خود را کوتاهتر کند.
همانطور که مشخص است مراحل توسعه نسبت به الگوی پیدرپی ممکن است با یکدیگر همپوشانی داشته باشند و هیچگونه لزومی ندارد که فرآیندها دقیقاً به دنبال همدیگر و یکی پس از دیگری طی شوند. یکی از حیاتیترین مراحل در این الگو مرحله برنامهریزی قبل از توسعه است. موفقیت کل فرایند توسعه محصول در استفاده از این الگو بستگی زیادی بهدقت و موفقیت در این مرحله مقدماتی دارد. کوپر، کلارک و ویل رایت[۴۰] توصیهها و پیشنهادهایی برای انجام فعالیتها و کارها بهطور موازی در این الگو داشتهاند.
در این الگو، از دید لیکرت، وارد و سابک[۴۱] در سال ۱۹۹۹ انعطافپذیری به مفهوم ظرفیت برای پذیرش و اعمال تغییرات در طراحی و پاسخگویی به تغییرات محیطی است؛ بهطوریکه پذیرش تغییرات هزینه زیادی را بر پروژه توسعه محصول اعمال نکند.
به اعتقاد لورش و لارنس[۴۲] در سال ۱۹۶۷ مفهوم یکپارچگی یا یکپارچهسازی از ادبیات و تئوریهای سازمانی وارد ادبیات توسعه محصول جدید شده است و در سالهای اخیر بسیار موردپذیرش قرارگرفته است. این مفهوم اصولاً بر کیفیت همکاری و تعامل بین اعضای تیم پروژه توسعه محصول تأکید کرده است. لازم به ذکر است که منظور از اعضای تیم پروژه توسعه محصول کلیه ذینفعانی است که در فرایند توسعه نقش بازی میکنند. تأمینکنندگان، سازندگان، مشاوران داخلی یا خارجی، سازمانهای ذیربط و… ازجمله این ذینفعان هستند. این الگو تأکید میکند که فرایند توسعه محصول جدید فعالیتی پیچیده است که نیازمند قابلیت به دستاورد، انتقال و تفسیر حجم بسیار زیادی از اطلاعات و دادههای مالی، فنی، اطلاعات و روندهای بازار و دیگر اطلاعات و دادههای موجود داخلی و خارجی است که مجموعه این اطلاعات برای توسعه ایدهها، نظریات و ارزیابی امکانسنجی اقتصادی، قابلیت تولید و به کار گرفته میشود. این فرایند نیازمند همکاری و مشارکت عده کثیری از ذینفعان از نقاط کارکردی گوناگون و بهطور خاص ذینفعان برونسازمانی است. درواقع این الگو سعی میکند فاصله بین برخی از الگوهای جدید و قدیم توسعه محصول جدید را پوشش دهد و در راستای این امر تغییرات زیر را ایجاد کرده است:
۱-تغییر نگرش از ساختار به فرایند، به دلیل ناکافی بودن ارتباطات بین تیم پروژه و درنتیجه نبود هماهنگی مناسب بین کارها و فعالیتها.
۲- تغییر از کارکرد به دانایی: تغییر نگرش از تشکیل یک تیم پروژه از واحدهای سازمانی مختلف، به سمت نیاز به داشتن استخری از دانایی برای توسعه یک محصول جدید. از قالب چنین ایدهای است که مفاهیمی مثل تقویت تیم پروژه سرچشمه گرفته است. همچنین ازآنجاکه فرایند توسعه محصول جدید یک فعالیت جمعی و گروهی است که کارگروهی و داشتن روحیه لازم برای آن موضوعی کاملاً کلیدی به شمار میآید، تیمهای توسعه محصول اساساً از افرادی تشکیل میشود که قابلیت همکاری گروهی و تعامل دو یا چندجانبه آنها بسیار زیاد است.
این الگو سعی میکند تا با ترکیبی از مفاهیم مطرحشده در الگوهای سنتی و الگوی انعطافپذیر مفاهیم جدیدی را مثل نقشهای مشخص و واضح در پروژه، وجود گلوگاههای بدون استثنا، همپوشانی آزمایشی و تدریجی و… را ارائه کند
اعضای تیمهای پروژه در این الگو مجاز خواهند بود با داشتن حداقلی از ساختار بهطور خودگردان ایفای نقش کنند؛ یعنی آزادی عمل و اختیارات بیشتری خواهند داشت. الگوی بهبوددهنده ترکیبی از ضرورت و دستور را در تیمهای پروژه خود برقرار میکند (اخباری، ۱۳۸۵).
۲-۲-۱-۸ نرخ و فرایند پذیرش محصول جدید
اگر درصد مردمی که در طول زمآنیک محصول جدید را میپسندند و میپذیرند را به شکلی تجمعی رسم کنیم، آنگاه منحنی حاصل شبیه یک منحنی s خواهد شد. اگرچه این منحنی معمولاً بدون توجه به نوع محصول چنین شکلی دارد، اما مدتزمان لازم برای پذیرش یک محصول جدید میان مردم – و اغلب به شکل قابلتوجه – تفاوت میکند.
بُعد زمان، تابعی است از نرخی که در آن نرخ، مردمی که در یک گروه هدف قرار دارند (آنهایی که نهایتاً محصول جدید را میپذیرند) پنج مرحله فرایند پذیرش را طی میکنند. بهطورکلی، سرعت فرایند پذیرش به عوامل زیر بستگی دارد:
- ریسک موجود (هزینه ناکامی محصول یا نارضایتی مشتری از آن)
- مزیت نسبی آن بر دیگر محصولات
- سادگی نسبی این محصول جدید
- قابلیت سازگاری آن با ایدههای قبلاً پذیرفتهشده
- میزان آزمایش آن در مقیاسی محدود
- راحتی درک و انتقال ایده مربوط به این محصول جدید به دیگران.
برخی محصولات جدید بهسرعت فرایند پذیرش را طی میکنند، درحالیکه محصولات جدید دیگر، پس از چند سال فرایند پذیرش را طی میکنند. کاهش ریسک از طریق دادن تضمینها و خدمات فوری و مطمئن، مسئلهای است حیاتی زیرا بهمنزله توانایی شرکت در نمایش ویژگیهای منحصربهفرد محصول جدید در تأمین نیازهای مشتری هست و اعتبار منبع نیز مهم است.
نرخی که رد آنیک محصول فرایند پذیرش را طی میکند و به انتهای آن میرسد نیز تابعی است از اقدامات اتخاذشده توسط عرضهکننده آن محصول؛ لذا، اگر رقابت شدیدی میان اعضای گروه عرضهکننده وجود داشته باشد، اگر از شهرت و اعتبار خوبی برخوردار باشند و اگر آنها مبالغ قابلتوجهی را به امر تحقیق و توسعه (برای بهبود عملکرد) و بازاریابی (برای آگاه کردن مردم) اختصاص بدهند. فرایند نشر محصول جدید سریعتر است. (سی.واکر و دیگران، ۲۰۰۱، ترجمه اعرابی، ۱۳۸۳)
۲-۲-۱-۹ انواع محصولات جدید:
- محصول جدید برای دنیا: این محصولات اولین در نوع خود هستند و یک بازار کاملاً جدید را برای خود ایجاد میکنند. برای مثال میتواند به اولین واکمن ساختهشده توسط شرکت سونی اشاره کرد.
- محصول با خط تولید جدید: این نوع محصولات اگرچه پیشازاین در بازار موجود بوده اما برای سازمان سازنده آنها کاملاً تازگی داشته و به آن اجازه میدهد تا در بازار جدید به فعالیت بپردازد.
- محصولات جدید اضافهشده به خط تولید:این محصولات برای سازمان تا حدی جدید هستند اما با محصولات قبلی سازمان در ارتباطاند. این محصولات برای بازار نیز تازگی دارند.
- بهبود محصولات فعلی:این محصولات جایگزین محصولات قبلی سازمان هستند که عملکرد بهتری ارائه میکنند، این تغییرات معمولاً به دلیل فشارهای رقابتی ایجاد میروند.
- تغیر وضعیت محصول نسبت به بازار:به معنای انتخاب بازاری جدید برای محصولات قبلی سازمان است. برای مثال میتواند به تجویز اسپرین برای رقیق کردن خون اشاره کرد، پیشازاین اسپرین بهعنوان مسکن استفاده میشد ولی در مقابل محصولات دیگر بازار خود را از دست داد.
- محصول جدید برای کاهش هزینه:این محصولات برای بازار تازگی کمتری دارند، ولی ازنظر طراحی و تولید برای سازمان تازگی دارند. چراکه برای هزینه و قیمت کمتر دوباره طراحی شده آن (کوپر[۴۳]، ۲۰۰۵)
شکل ۲-۱۱ انواع محصولات جدید )۲۰۰۵(R. G. Cooper,
۲-۲-۱-۱۰ اهداف شرکتها از توسعه بازار و معرفی محصول جدید به بازار
هدف اصلی شرکتها از توسعه بازار و معرفی محصول جدید، تضمین رشد سود و فروش شرکت در آینده است. در سالهای اخیر و به دلیل رشد و پیشرفت سریع تکنولوژی و افزایش رقابت جهانی این هدف اهمیت بیشتری یافته است. وجود جریانی ثابت از محصولات جدید و توسعه مستمر بازارهای جدید، ازجمله بازارهای موجود در کشورهای خارجی، برای تداوم رشد شرکت ضروری میباشند.
شکل -۲-۱۲- اهداف استراتژیک بهدستآمده از طریق معرفی محصولات جدید موفق
نقش استراتژیک
تأمین اهداف به اتکای فقط قوت داخلی
تأمین اهداف به اتکای فقط قوت خارجی
میزان تازگی یک محصول– ازنظر شرکت، ازنظر مشتریان هدف شرکت یا ازنظر هر دو – به تعیین میزان پیچیدگی و دشواری وظایف مهندسی، عملیاتی و بازاریابی لازم برای موفق کردن آنیک محصول جدید کمک میکند. همچنین میزان تازگی یک محصول مشخص میسازد که ریسک نهفته در هر یک از وظایف فوق چه میزان هست. معرفی محصولی که هم برای شرکت جدید است و هم برای مشتریان هدف مستلزم صرف انرژی و منابع بسیار است. این کار همچنین با میزان زیادی نا اطمینانی و همچنین خطر شکست خوردن همراه است زیرا اطلاعات و تجربه لازم و کافی در رابطه با تکنولوژی محصول و مشتریان هدف وجود ندارد.
محصولاتی که برای مشتریان هدف جدید و تازهاند اما برای خود شرکت جدید نیستند (مثل انواع مختلف یک خانواده محصول یا تغییرات و تعدیلات بهعملآمده در محصولات موجود باهدف جلب بخشهای مشتری جدید یا موقعیتیابی مجدد آنها) اغلب ازنظر طرح یا قابلیتها خیلی خلاق و بدیع نیستند، اما ممکن است با میزان زیادی نا اطمینانی در بازار همراه باشند.
در این حالت مسئله اصلی بازاریابی – مثل محصولات جدید برای دنیا – ایجاد تقاضای اولیه، آگاه کردن مشتریان از محصول و متقاعد نمودن آنها به پذیرش آن است. سرانجام اینکه، انجام فرآیندهای تحقیق و توسعه و مهندسی محصول، محصولاتی که برای شرکت جدیدند اما برای بازار تازگی ندارند (مثل خانوادههای محصول جدید، انواع مختلف یک خانواده محصول، تعدیلات و تغییرات بهعملآمده در محصول و کاهش در هزینهها) سادهتر هست. شرکت میتواند طرحهای قبلی و طرحهای محصولات رقبا را بررسی کند و از آنها تقلید یا الگوبرداری کند؛ اما فرآیندهای مهندسی فرایند، زمانبندی تولید، کنترل کیفیت و مدیریت موجودی این محصولات میتواند دشوار باشد.
وقتی شرکتی یک چنین محصولی را به بازار معرفی میکند، هدف اولیه واصلی بازاریابی این شرکت ایجاد تقاضای آگاهانه و کسب سهم بازار و متقاعد کردن مشتریان به قبول اینکه محصول جدید بهتر از محصولات رقابتی موجود است… (سی.واکر و دیگران، ۲۰۰۱، ترجمه اعرابی، ۱۳۸۳)
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 03:48:00 ب.ظ ]