در سال ۱۸۰۳م. سه نفر از سوماترایی‌هایی که به حج رفتند، در زمان حج تحت تأثیر وهابیان قرار گرفتند و در بازگشت به کشورشان، در صدد تبلیغ این مذهب برآمدند. عقاید وهابی در سوماترا با بحث و جدل‌های بسیاری همراه بود و در میان پیروان مذهب وهابی و ساکنان غیر مسلمان سوماترا زد و خوردهایی جریان یافت.
در سال ۱۸۲۱ پادشاهی هلند که جزو حکومت‌های استعماری آن زمان بود، با مسلمانان وهابی سوماترا به جنگ برخاست و در حدود شانزده سال زد و خوردهای پی در پی، ادامه داشت تا سرانجام هلندی‌ها بر وهابیان چیره شدند.[۶۷]
وهابیت در تاجیکستان
پس از فروپاشی نظام کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی هر یک از جمهوری‌های تازه استقلال‌یافته با مشکلات بسیاری مواجه شدند که یکی از آن‌ ها سرگشتگی مذهبی و دینی بود. به همین جهت، مکاتب مختلف، چشم خود را به این کشورها دوختند تا بر آن‌ ها تسلط یابند. یکی از این مکتب‌ها، وهابیت بود که با نام اسلام وارد تاجیکستان شد. مساجد بسیاری ساخته شد و کتاب‌های مذهبی هم‌راستا با عقاید وهابیت به این کشور سرازیر شد. وهابیت با سرمایه‌گذاری مالی فراوان سعی کرد در این کشور نفوذ فرهنگی نماید. شیعیان تاجیکستان کم‌شمارند و باید تقیه و پنهان‌کاری کنند، زیرا تبلیغات و نفوذ وهابیت باعث تبلیغات سوء علیه شیعه شده است. تنها در سال گذشته، بیست نفر از منطقه خجند به عربستان اعزام شدند که در بازگشت، کتاب‌ها و کمک‌های مالی و امکانات برای مردم تهیدست آورده بودند.[۶۸]
وهابیت در قفقاز
فعالیت‌های وهابیان در قفقاز به سال‌های پیش برمی‌گردد که از سوی گروه‌های وهابی در افغانستان، آسیای مرکزی و کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس از جمله عربستان، اردن، قطر، کویت و امارات متحده‌ی عربی از آن‌ ها حمایت شده است. در این کشور، ۹۲ مسجد وهابی فعالیت می‌کند که احداث این مساجد با کمک‌های مالی امارات متحده‌ی عربی و پاکستان انجام شده است.
به اعتقاد کارشناسان، پس از فروپاشی شوروی و ایجاد جمهوری‌های تازه استقلال‌یافته در منطقه، تلاش برای گسترش وهابیت از سوی برخی محافل خارجی شدت گرفته است. به باور کارشناسان، یکی از مهم‌ترین علل گسترش وهابیت، کمک‌های مالی است که موجب جذب مردم به وهابیت می‌شود. تا جایی که بعضی مساجد، محل فعالیت آشکار وهابیان است.[۶۹]
وهابیت در کویت
بیش ار سی درصد از جمعیت کویت را شیعیان تشکیل می‌دهند. وهابیان از طریق نفوذ در ساختار فرهنگی کویت مانند مدارس دولتی و دانشگاه‌ها توانستند محموعه‌ای از سلفی‌ها و وهابی‌ها را برای حضور در پارلمان کویت آماده کنند. آن‌ ها از سال ۱۹۹۲ اکثریت کرسی‌های پارلمانی کویت را در اختیار داشتند. اما سرانجام با تحریم انتخابات اخیر کویت نتوانستند به پارلمان جدید راه یابند و این مسأله به سود شیعیان کویت تمام شد.[۷۰]
وهابیت در لبنان
یکی از کانون‌های مهم فعالیت وهابی‌ها، شهر طرابلس در شمال لبنان است. آن‌ ها با نفوذ به مناطق باب التبانه، سلفی‌گری وهابیت را در این شهر گسترش دادند. درگیری‌های دو سال گذشته میان علویان ساکن جبل محسن و سلفی‌های ساکن باب التبانه، ثمره‌ی سرمایه‌گذاری فرهنگ وهابی‌ها در شهر طرابلس بوده است. گزارش‌ها نشان می‌دهد که اغلب سنی‌های ساکن شهر طرابلس، در کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس به کار اشتغال دارند و از توان مالی بسیار بالایی در مقایسه با علوی‌های جبل محسن برخوردارند. نخستین هدف وهابی‌های سعودی، زمینه‌سازی برای ایجاد جنگ مذهبی میان شیعیان و سنیان لبنان و در نهایت، حذف شیعیان از مشارکت در تصمیم‌گیری‌های کلان مالی است.[۷۱]
وهابیت در مالی
تاریخ دقیق ورود وهابیت به کشور مالی، مشخص نیست؛ ولی می‌توان آن را در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰م. تخمین زد که به تدریج به آن کشور وارد شد. حجاجی که از مکه می‌آمدند و به وهابیت گرایش داشتند، به مردم می‌گفتند: «شما مسلمان نیستید؛ برای این‌که از امام‌هایی که پیر هستند و فقط به اذکار مشغولند اطاعت می‌کنید.»
مالی‌ها در یک مسجد و به امامت یک نفر نماز می‌خواندند و این‌که چه کسی و به چه نحوی و چگونه نماز می‌خواند، مسأله‌ای نبود و به همین علت، اتحاد بینشان به راحتی خدشه‌دار نمی‌شد و استقبال چندانی از وهابیت نشد. حتی در میان مسلمانان اختلاف در گرفت و تعدادی از مغازه‌های وهابی به آتش کشیده و چند نفر از آن‌ ها نیز کشته شدند.
دلیل اصلی وجود وهابیت در کشور مالی، کمک‌های خارجی عربستان سعودی بود. اولین اقدام آن‌ ها، ساخت مسجدی در اطراف باماکو در محله‌ای به نام بابالامه بود. سعودی‌ها، حتی برای جلب و ادای نماز در این مسجد، مساعدت‌های مالی و بعد از آن نیز مسجد دیگری در محله‌ی کاترابوگو بنا کردند.
در سال ۱۹۶۰م. عربستان به وهابیان مالی، کمک‌های بسیاری نمود و کلیه‌ی امکانات لازم را در اختیارشان جهت تغییر وضع آن‌ ها قرار داد و به تدریج مدارس و مساجد زیادی ایجاد کرد که با این کار فشار عربستان سعودی، موجب تغییر وضعیت وهابیت در آن‌جا شد. آن‌ ها توانستند در سال ۱۹۴۱، «الجمعیه مالی لاِتحاد و تقدم الاسلام» را در جهت ایجاد وحدت و پیشرفت اسلام تأسیس کنند. این انجمن توسط دولت نیز به رسمیت شناخته شد و همین انجمن است که به (AMUPI) معروف است و کلیه امور مسلمین را زیر نظر و هدایت قرار داده است.
امروزه وهابیان مالی، در حوزه‌های زیر فعالیت می‌کنند.
۱) سیاست ازدیاد مساجد در کل کشور
۲) تأسیس مدارس وهابی و اهدای کتب خاص و پرداخت حقوق معلمان این مدارس
۳) ارسال مبلغ‌هایی به دورترین نقاط کشور با امکانات لازم
۴) اعطای بورسیه فقط به دانش آموزان مدارس وهابی
۵) اعزام افراد مسن با نفوذ به عربستان برای مشاهده‌ی به اصطلاح اسلام حقیقی که چیزی جز مرام فرقه وهابیت نیست.
دستوراتی نیز جهت به ثمر رسیدن برنامه‌های فوق الذکر به اجرا گذاشته شده است.
الف) وهابیان حق خواندن نماز در غیر از مساجد خود و یا به امامت غیر وهابی را ندارند.
ب) اختصاص عنوان «اهل السنه فقط» برای وهابیان. آن‌ ها از هم‌مسلکان خود می‌خواهند که آن‌ ها را اهل السنه خطاب کنند نه وهابی.
ج) منع خواندن هر کتاب اسلامی غیر از کتب وهابی.
د) اختصاص پخش زکات فقط در بین وهابیان.
هـ) امکان اعطای کمک عربستان سعودی به اشخاص، بعد از تأیید آن‌ ها از سوی وهابیان.
و) ایجاد ترس و وحشت بین شیعیان و تبلیغ این‌که اهل تشیع، هیچ یک از صحابه‌ی حضرت محمد غیر از علی بن ابی طالب را دوست ندارند و اسم حضرت محمد را از اذان و اقامه خود حذف حذف کرده‌اند.[۷۲]
وهابیت در مصر
فاطمیان از سال ۹۶۹ تا ۱۱۷۱م. بر مصر حکومت می‌کردند و گرایش به اهل البیت درمیان مردم مصر بسیار بالاست. لذا با پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین اقدام وهابی‌ها درخواست از شیخ الازهر، «عبدالرحمان بیصار» برای لغو فتوای شیخ شلتوت بود که ایشان در سال ۱۹۴۷م. فتوایی صادر کرد که به موجب آن فتوا، گرایش و عمل به مذهب تشیع جایز شمرده می شد. هم‌زمان با صدور این فتوا، دارالتقریب مذاهب اسلامی در منطقه «الزمالک» قاهره با مدیریت شیخ محمود شلتوت، شیخ عبدالمجید سلیم وشیخ مصطفی عبدالرزاق تأسیس شد. اما با پیروزی انقلاب اسلامی، وهابی‌ها در سال ۱۹۷۹ برای جلوگیری از گسترش تشیع در مصر از شیخ عبد الرحمن بیصار شیخ وقت الازهر خواستند تا فتوای شیخ شلتوت را لغو کند. همچنین دارالتقریب مذاهب که زمانی کانون هم‌گرایی شیعیان و سنیان معتدل مصر بود و نشریات زیادی برای معرفی مذهب تشیع منتشرمی‌کرد، با فشار وهابی‌ها و به دستور شیخ وقت الازهر منحل شد. از آن‌جا که خاستگاه اصلی شیعیان در مصر، استان‌های آسوان، الدنهیه، الشرقیه، الغربیه، دلتا النیل و المنوفیه است، وهابی‌ها با حضور در این استان‌ها تلاش داشته‌اند مشکلاتی برای شیعیان مصر ایجاد کنند.
اهم فعالیت‌های وهابیان در مصر، کارهای خدماتی است. به همین دلیل، چهره‌ی فرهنگی آنان برای مردم، تقریباً مغفول مانده است. اگر چه مردم مصر، سنی هستند، ولی حضور تاریخی اهل بیت با سلسله‌های شیعی حاکم بر این کشور در ادوار گذشته، تأثیر عمیقی بر آداب، رفتار و عقاید مردم گذاشته است و به شدت به اهل بیت علاقه‌مند بوده، گاهی اوقات این تعبیر را به کار می‌برند که «سنی المذهب و شیعی الهوی» هستند. همچنین نقش اجتماعی دو گروه صوفیه و اشراف (سادات) را در این کشور نباید نادیده گرفت. وهابیان از هر دو گروه بیزارند و در نوشته‌های خود صوفیه را رسماً منحرف می‌نامند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
«جماعه انصار السنه المحمدیه» در سال ۱۹۲۶م. به دست «شیخ محمد حامد الفقی»، با هدف مبارزه با بدعت‌ها و خرافات ایجاد شد. آن‌ ها عبدالوهاب را از مصلحان شمرده و از او تقدیر می‌کنند. اما خود را وهابی نمی‌نامند. ضمن آن‌که بخش اندکی از شیعه را گمراه می‌شمارند، ولی آن‌ ها را کافر نمی‌دانند. این گروه در سال‌های اخیر ارتباطی نیرومند با سران وهابی داشته و به نوعی، بر خلاف دیدگاهشان نسبت به وهابیان، به ترویج آراء و افکار آنان از نوع خود می‌پردازند.
اخیراً وهابیان هشت میلیارد دلار برای تبلیغ وهابیت در کشور مصر که در آن گرایش شدیدی به مذهب تشیع پیدا شده است، اختصاص داده‌اند. همچنین عربستان طی سه سال گذشته، بودجه‌ای اختصاصی برای ترویج وهابیت در دانشگاه الأزهر، هزینه کرده است.
یکی از مهم‌ترین اشخاصی که تبلیغات زیادی در زمینه‌ی ترویج وهابیت نمود، «شیخ محمد عبده» بود که حین تدریس در دانشگاه الأزهر از هر فرصتی استفاده کرد و درباره‌ی عقاید وهابیت از جمله منع زیارت قبور و شفاعت و توسل و دیگر مسائل عقیدتی سخن می‌راند. او حتی در تفسیری که بر سوره‌ی مبارکه «عم» نوشته است، به انکار این امور پرداخته است. البته او اختلاف بارزی هم با وهابیان داشت و آن اطلاعات فراوان او از دین و دنیا و آشنایی عمیق با مسائل مختلف بود. محمد عبده به دلیل تربیت مستمر دینی، محو در امور سیاسی و اجتماعی، اطلاع از فرهنگ و تمدن فرانسه، مسافرت‌های متعدد او به اروپا و دوستی با علما و فلاسفه و سیاستمداران مغرب زمین باعث شد که از زوایای دیگری به امور توجه نماید. تمامی این عوامل باعث شد که وی اموری را که محمد بن عبدالوهاب به آن‌ ها دعوت کرده بود، بر پایه‌هایی از روان‌شناسی و جامعه‌شناسی قرار دهد.[۷۳]
وهابیت در هندوستان
سرزمین هندوستان از دیر باز، از مراکز بزرگ ادیان و مذاهب مختلف و پذیرای آرای جدید و پاسخ‌دهنده به هر ندای تازه‌ای بوده است. دعوت وهابیت از چند جهت به هند راه یافت و منشأ مباحثات و مناظراتی شد. عربستان با کمک‌های خود به اهل تسنن هندوستان، توانست وهابیت را به خصوص در شمال این کشور اشاعه دهد.
داعیان مذهب وهابی در هندوستان، «سید احمد هندی» و «مولوی اسماعیل دهلوی» و «نذیر حسین» بوده‌اند. سید احمد هندی (۱۲۰۴ تا ۱۲۴۶هـ.ق.) پسر محمد عرفان و از اولاد امام حسن مجتبی است. وی بعد از فراگیری علوم اسلامی به منظور وعظ و ارشاد مردم، سفری دینی را آغاز کرد. افکار سید احمد از پاره‌ای جهات با افکار اعراب وهابی یکی بود. او نیز مانند وهابیان، زیارت و اکرام انبیا و رسل را با عبادت خدا، منافی می‌دانست. شهرت سید احمد به همه جا رسید، هزاران تن از مسلمانان به سخنان او گردن نهادند و با او به عنوان خلیفه و مهدی منتظر بیعت کردند.
«مولوی عبدالاحد» که درباره‌ی سید احمد، کتابی تألیف کرده است، چنین می‌گوید: «چهل و چند هزار تن از هندوها و کفار، تحت تأثیر دعوت سید احمد قرار گرفتند و اسلام اختیار کردند.»
سید احمد در سال ۱۲۳۲هـ.ق. به منظور سفر به بیت‌الله الحرام از زادگاهش بیرون آمد و در راه خود چند ماه در «کلکته» ماند و تا پایان سفر، دو سال در راه بود.
او در صدد آزادی مسلمانان پنجاب از حکومت هندوها و سیک‌ها برآمد و بعد از آن‌که از یاری مسلمانان کابل و قندهار اطمینان یافت، حمله‌ی خود را آغاز کرد و تا حدود پیشاور پیش رفت. تا این‌که در سال ۱۲۴۶هـق در ناحیه‌ی بالکوت جنگ شدیدی روی داد. سید احمد به قتل رسید و سپاهیانش فرار کردند.
در پایان، تذکر این نکته لازم است که این سید احمد غیر از سر سید احمد خان هندی است، چرا که این دو، تقریباً معاصر هم بودند و هر دو برای آزادی، مبارزه می‌کردند ولی سر سید احمد خان معتقد بود که باید هندوستان را مانند خود استعمارگران یعنی از راه پیشرفت‌های فکری و فرهنگی و توسعه‌ی علم و صنعت از چنگ آنان رها کرد.
مولوی اسماعیل دهلوی نیز برای گسترش وهابیت در هندوستان، تلاش فراوانی نمود. وی کتاب «التوحید» عبدالوهاب را به فارسی ترجمه کرده است که به نام «تقویه الایمان» در هندوستان رایج است و بعد از آن نیز «صراط مستقیم» و رسائل دیگر را برای نشر وهابیت تألیف کرد.
متأخرین این فرقه، دو نوع روش برگزیدند. یک فرقه، خود را اهل حدیث می‌گفتند و خود را وهابی می‌دانستند؛ اما فرقه‌ی دیگر، به طریق نفاق، خود را عملاً حنفی معرفی می‌کردند؛ اما در اعتقاد، وهابی بودند. شاید هدف اعلام نکردن آن، نفوذ بیش‌تر در افکار و اذهان مردم هندوستان بود.
نذیر حسین، شاگرد اسماعیل دهلوی محسوب می‌شد. وی فتواهایی در زمینه‌ی عقاید وهابی ابراز داشت که محمد عبدالرحمن حنفی، رساله «سیف الابرار» را در برابر سخنان او نوشته است. تعدادی از دیگر شخصیت‌های هندوستان که از سوی عربستان حمایت می‌شدند، عبارتند از: «مولانا میان ندوی»، «مولانا محمد سالم»، «سید سعید احمد اکبر آبادی»، «مولانا اسعد مدنی»، «مولانا منت الله رحمانی»، «مفتی محمود الحسینی»، «مظفر الحسینی» و «مولانا محمد یونس».
مدارس دینی و حوزه‌های علمیه‌ی هندوستان که زیر نظر وهابیت است، عبارتند از: «دارالعلوم» دیوبند، «ندوه العلماء» لکهنو، «مظاهر العلوم» در ساهارانپور و «شاهی» مدرسه مراد آباد. دارالعلوم دیوبند که از مهم‌ترین حوزه‌های علمیه‌ی وهابیت در هندوستان است بیش از هزار طلبه دارد و هر ساله صد مولانای وهابی از آن فارغ‌التحصیل می‌شوند. این حوزه مهم‌ترین منبع تبلیغاتی وهابیت در هندوستان برای برنامه‌های آینده به شمار می‌آید.
مهم‌ترین سازمان‌ها و احزاب اسلامی هندوستان در خدمت نشر افکار وهابی، «جماعت اسلامی هندوستان» و «جماعت علمای هندوستان» هستند.
جماعت اسلامی هندوستان وابسته به عربستان به رهبری مولانا یوسف و در درجات پایین‌تر، با نظارت سید حامد علی و سید حامد حسین فعالیت می‌کند. شاخه‌های این سازمان عبارتند از: «سازمان جوانان دانشجویی هندوستان» و «جنبش دانشجویان مسلمان هندی».
مجلات تخصصی وهابیان هند از این قرار است: روزنامه‌ی دعوت، روزنامه‌ی رادیانس، روزنامه الجمعیه و نشریه‌ی الهود.
بمبئی یکی از مهم‌ترین مراکز فعالیت وهابیان در هندوستان است و با دادن کمک‌های فراوان به بعضی از کتاب فروشی‌ها، در مورد چاپ و نشر و نیز ترجمه از زبان‌های مختلف، نقش مهمی دارد. مهم‌ترین کتاب فروشی‌های وهابیان، دار السلفیه و شرف الدین هستند.
از سوی دیگر، عربستان با تکیه بر قشر روحانیت و بهره‌گیری از آن‌ ها سعی دارد که به مقاصدش برسد. «ابوالحسن ندوی» یکی از شیوخ روحانیون است که نه تنها در هندوستان، بلکه در کل شبه قاره، شهرت دارد و رئیس و سرپرست علمای هندوستان و نماینده‌ی مطلق و سخنگوی علنی آن‌ هاست. او در تأسیس و بر پایی جمعیت العلماء با سرپرستی مولانا اسعد مدنی نقش به سرایی داشته است. آن‌ ها در پس هم‌سو سازی تمامی روحانیون اهل سنت با خط وهابیت هستند.
تأسیس و برپایی بزرگ‌ترین مدرسه‌ی هندوستان با نام ندوه العلماء، با چهار هزار دانشجو از کشورها و ملیت‌های مختلف، از دیگر برنامه‌های اجرایی وهابیان بوده است. وهابیت همواره به طور مستقیم و به گونه‌ای اساسی برای برپایی مدارس دینی اهمیت قائل شده است. از مهم‌ترین این مدارس که به نام «الجامعات» نامگذاری شده‌اند، «جامعه دار العلوم» و همچنین «جامعه صلاح الدین ایوبی» است. راه‌اندازی و تأسیس جلسه به نام البحث الاسلامی به زبان عربی و با هدف هواداری و حمایت آشکار از سعود، از دیگر اقدامات وهابیان است. احداث مساجد مختلف شبه قاره و برپایی جلسات کنفرانس‌های بین المللی هم در این راستا بوده است. ضمن آن‌که مساجد جامع بمبئی نیز زیر نفوذ وهابیت است.
علاوه بر این‌ها عربستان سعودی با صرف میلیون‌ها دلار در فعالیت‌های عمرانی شبه قاره هم فعالیت‌های جدی داشته است. از سوی دیگر عربستان به علت تجربیات غنی در خصوص تبلیغات تفرقه افکنانه و ایجاد اختلاف فکری، همزمان در چندین جبهه، وارد نبرد شده است و پیوسته از حزب جماعت اسلامی که رقیب حزب مسلمانان هندوستان است پشتیبانی می‌کند. از دیگر فعالیت‌های آشکار وهابیت، برپایی اداره‌ی دعوه قرآن در شهر بمبئی است که دارای اعضای فعال آن به یاری منابع مالی و کتب و برنامه‌ریزی‌هایی که به وسیله‌ی دولت عربستان تدوین و به آن‌جا ارسال می‌شود، انجام وظیفه می‌کنند. مهم‌ترین هدف آن، ترویج افکار وهابیت از طریق انتشار و ترجمه‌ی معانی و تفسیر قرآن و و همچنین انتشار تألیفات و ترجمه‌های کتاب‌هایی در احادیث و فقه است.[۷۴]
وهابیت در یمن شمالی
مهم‌ترین تلاش فعالانه‌ی وهابیت در محیط دانشگاه‌ها و مدارس عالی یمن شمالی صورت می‌گیرد. حدود پانصد مرکز آموزش عالی و دانشکده در این کشور وجود دارد که سعودی‌ها در حدود پنجاه میلیون دلار صرف تبلیغات و فعالیت‌های خود در این مراکز می‌کنند. این مراکز بیش‌تر در میان اهل تسنن شافعی و زیدیه هواخواه دارد. دانشکده‌های حقوق؛ فقه و ادبیات تقریباً زیر نفوذ کامل وهابیت هستند و استادان و مسئولان آن‌ ها که اکثراً از هواداران سعودی هستند، سیاست آن‌ ها را اعمال می‌کنند.
علاوه بر این به دانشجویانی که برای ادامه‌ی تحصیل به دانشگاه‌های سعودی می‌روند و به عنوان روحانی و خطیب، فارغ‌التحصیل می‌شوند تا در مراکز مختلف مذهبی برای وهابیت تبلیغ کنند، بورسیه‌ی تحصیلی داده می‌شود. البته کارگرانی هم که برای کار به حجاز می‌روند، بعد از مدتی به صورت امام جمعه یا جماعت به کشورشان باز می‌گردند و از جانب سعودی‌ها مسئول تبلیغ می‌شوند. در واقع و به شکلی فاجعه بار، تربیت و آموزش ائمه‌ی جماعات و تعیین آن‌ ها در یمن شمالی طبق برنامه‌های سعودی‌ها انجام می‌شود. در این‌جا باید بیافزاییم که در مدت ده سال، ۴۰۰ مدرسه‌ی وهابی، با دلارهای نفتی آل سعود، در کشور یمن تأسیس شده است. وهابی‌های یمن روزنامه‌ای به نام «الصحوه» منتشر می‌کنند. همچنین وزارت اوقاف و ارشاد اسلامی، ماهانه‌ای به نام «الارشاد» چاپ و توزیع می‌کند که در خدمت تبلیغ افکار و اندیشه‌های وهابیت است.[۷۵]
وهابیت در بحرین
جمعیت بحرین طبق آمار سال ۲۰۱۰ م، حدود ۰۰۰/۲۳۴/۱ نفر بوده که ۸۰ درصد جمعیت آن مسلمان و از این تعداد، ۷۵ درصد آن شیعه هستند. بحرین به لحاظ نسبت، در رتبه‌ی سوم کشورهای شیعه نشین محسوب می‌شود. که حدوداً جمعیت شیعیان آن ۰۰۰/۷۵۰ نفر هستند البته حکومت بحرین به شیوه‌های گوناگون از افزایش جمعیت شیعیان جلوگیری می‌کند که نمونه‌ی آن اعطای تابعیت به اعراب غیر بحرینی سنی است. همچنین با وجود این‌که شیعیان اکثریت را تشکیل می‌دهند، اما حکومت آل خلیفه، بدون اتکاء به آرای مردم حکومت می‌کند و با بی‌توجهی به خواست جامعه در برقراری نظامی مبتنی بر آرای مردم حکومت می‌کند و راه خودکامگی را می‌پیماید. علاوه بر این، بحرین در منطقه‌ای استراتژیک واقع شده است؛ در همسایگی شرقی عربستان سعودی که درگاه امنیتی این کشور است و در پیکره‌ی آن واقع شده، پیکره‌ای که پایگاه پنجم نیروی دریایی آمریکا در آن قرار دارد. این دلایل باعث می‌شود که وهابیون عربستانی از تحولات بحرین احساس خطر کنند. بنابراین بروز هر مشکلی در بحرین، تهدیدی برای عربستان به شمار می‌رود. در این شرایط، ورود عربستان و وهابیت به صحنه‌ی پیکار بحرین برایشان ناگزیر است موجودیتشان به خطر افتاده است.
پس از بیداری اسلامی در منطقه‌ی خاورمیانه و ورود این مرجع به بحرین، مسلمانان اعم از شیعه و سنی در کنار هم قرار گرفتند تا کشور خود را از دست خودکامگی‌های حکومت آل خلیفه خارج سازند؛ حکومتی که ضمن هم پیمانی با آل سعود در کشتار مردم معترض بحرین، نشان داده است که حتی در مذهب نیز با مردمش اختلاف دارد و گرایش آن به وهابیت است؛ به گونه‌ای که حمد بن عیسی آل خلیفه پادشاه بحرین پس از لشکرکشی برخی از کشورهای عربی به بحرین، از سران عربستان و امارات متحده‌ی عربی و کویت که عضو شورای همکاری خلیج فارس هستند، به خاطر سرکوب قیام مسلمانان در بحرین، بسیار قدردانی کرد. کشتار مسلمانان در بحرین، اعم از شیعه و سنی، مأموریتی است که آل سعود برای نفوذ و گسترش وهابیت برای خود محترم می‌شمارد و غرب نیز که همواره ادعای حقوق بشر را دارد، در این رابطه سکوت کرده است. زیرا به نفع غرب است که اسلام در منطقه تضعیف شود و وهابیت که همسو با اهداف صهیونیستی و غربی است، جایگزین آن شود.
از همین رو، واشنگتن حل مشکل بحرین را به دست وهابیون سپرد تا از یک سو گروهی از مسلمانان را در مقابل گروهی دیگر از مسلمانان قرار دهد و از سوی دیگر، از هزینه‌های احتمالی و عواقب ناگوار آن شانه خالی کند. در واقع، ورود وهابیت به بحرین هدف خاص و ویژه‌ای را در بر دارد که همان ایجاد اختلاف شیعه و سنی است.
هم اکنون نیز عربستان سعودی با همکاری دولت بحرین وبرخی از چهره‌های افراطی وهابیت در این کشور درصدد اجرای پروژه وهابیزاده کردن بحرین و تضعیف بیش از پیش شیعیان بحرینی برآمده است. در همین راستا، علی النعیمی وزیر آموزش و پرورش بحرین طی اظهاراتی فاش ساخت که قرار است در آینده‌ای نزدیک، محتوای کتب درسی بحرین وهابی شود. وی در این خصوص ابراز داشته است که ما قصد داریم متون درسی کتب دانش‌آموزان بحرینی را کاملاً با متون کتب درسی عربستان سعودی تطبیق داده و یکسان کنیم و اکنون مراحل مقدماتی این کار در حال انجام است. علی النعیمی همچنین گفته است که در حال حاضر کار از دست «تربیت اسلامی» که یکی از مهم‌ترین مواد درسی است، آغاز کرده‌ایم. وزیر آموزش و پرورش بحرین در مورد هدف این کار گرفته است که در قانون اساسی بحرین، قانونی وجود دارد که مورد هدف این کار گفته است که در قانون اساسی بحرین، قانونی وجود دارد که براساس آن ما ملزم می‌شویم برای تقریب کشورهای دیگر حوزه‌ی خلیج فارس تلاش کنیم، بنابراین ما در اولین گام از تغییر محتوای کتب درسی این کار را شروع کردیم (جهان نیوز، ۲۷ شهریور ۱۴۹۰). همچنین در اوج اعتراضات شیعیان بحرینی علیه تبعیض در کشور، تجمعی از سوی وهابیون بحرین در یکی از میدان‌های منامه، پایتخت این کشور برگزار شد که طی آن وهابیون با شعارهای نژاد پرستانه‌ی خود خواستار اعدام چهره‌های سرشناس شیعی و همه‌ی بازداشت شدگان شیعه مذهب شدند. در این تجمع، «محمد خالد» چهره‌ی سرشناس وهابیون بحرین در اظهارات خود خواستار اخراج همه‌ی شیعیان از شرکت‌ها و ادارات دولتی، به ویژه دانشگاه‌ها شده بود. حاضران در این تجمع نیز همین درخواست‌ها را بصورت شعار سر می‌دادند.[۷۶]
وهابیت در امارات متحده‌ی عربی
سابقه‌ی حضور وهابیت در مناطقی که اکنون جز کشورهای امارات متحده عربی محسوب می‌شوند، به سال ۱۸۰۳ باز می‌گردد و از آن زمان تا به حال، وهابی‌ها به شدت در حال تبلیغ و نفوذ در مناطق مختلف امارات متحده عربی هستند. مبلغان این فرقه که همگی تحصیل کرده‌ی مدارس کشور عربستان سعودی هستند، با مشخصات ظاهری ویژه خود و ریش‌های بلند، به تبلیغ عقاید وهابیت می‌پردازند. تبلیغ مبلغان وهابی در مساجد تحت عنوان «آشنایی با اسلام و سنت» انجام می‌پذیرد که عمده‌ترین کلام آن‌ ها بحث در مورد شیعه و شیعیان و چگونگی مبارزه با آن‌ ها است. طبق بررسی‌های صورت گرفته، اکثر مبلغان وهابی در امارات از فقیرترین مردم کشورهای شرق آسیا هستند که عموماً در گذشته‌ای نه چندان دور در فقر شدید به سر می‌برده‌اند.
در حال حاضر، وهابیون در امارات مدرسه‌ای ۱۲ هزار نفری تأسیس کرده‌اند که دانش آموختگان این مدرسه برای مقابله با شیعیان به کار گرفته می‌شوند. همچنین حکّام سیاسی و مبلغان مذهبی در این کشور، از چندی پیش تلاش مضاعفی را جهت جذب غیر مسلمانان مقیم در امارات و سوق دادن آن‌ ها به سمت فرقه‌ی وهابیت آغاز کرده‌اند. تابستان سال ۱۳۸۹، هیئت اوقاف و شئونات اسلامی امارات در دوبی طی گزارشی اعلام کرد که تنها طی دوماه، بیش از ۲۰۵ تن از اتباع کشورهای مختلف جهان که در امارات مقیم بودند به دین اسلام گرویدند و بیش از ۶۰۰ ساعت کلاس‌های آموزش احکام و مبانی اسلامی که این تازه مسلمانان برمی‌گزینند. هیئت اوقاف و شئونات اسلامی امارات تحت اشراف علمای وهابی اداره می‌شود و آموزه‌های فرقه‌ی وهابیت را به صورت گسترده ترویج می‌کند. اکثر این تازه مسلمانان را کارگران بی‌بضاعتی تشکیل می‌دهند که یا بی‌سواد یا از تحصیلات کمی برخوردار هستند. هیئت اوقات امارات با وعده‌ی اقامت و پول، این کارگران را به مذهبی سوق می‌دهند که به دلیل فقر علمی، هریک از آنان می‌توانند به ابزاری خطرناک برای جامعه‌ی اسلامی تبدیل شوند. این در حالی است که، دولت امارات در سال‌های اخیر با عدم تمدید مجوز اقامت، بسیاری از تجّار و کارگران شیعه را از این کشور اخراج کرده است و عامل اصلی این اقدامات دولت امارات، فشار علمای وهابی و سلفی منطقه است. کمک به رسانه‌های فارسی زبانی که تعالیم وهابیت را منتشر می‌کنند نیز از دیگر اقدامات امارات که برخی از کارشناسان تحرکّات این کشور را، به خیز جنگ فرهنگی وهابیت علیه تشیع تعبیر می‌کنند.[۷۷]
علاوه بر این، دولت تحت تأثیر علمای وهابی این کشور و نیز عربستان سعودی، کمک‌های مالی اطلاعاتی و نظامی فراوانی را در اختیار گروه‌های تروریستی در پاکستان و افغانستان قرار داده که نتیجه‌ی آن، ناامنی بیش‌تر در منطقه است. در همین زمینه، «روزنامه‌ی پاکستان داون»، اردیبهشت ۱۳۹۰ فاش ساخت که براساس تلگراف دیپلماتیک آمریکا که پایگاه ویکی لیکس آن را منتشر کرده است، نهادهایی موسوم به نهادهای خیریه‌ی اسلامی عربستان سعودی و امارات عربی متحده از باندی، در پاکستان حمایت مالی می‌کنند که کودکان هشت سال به بالا را آنچه شرکت در جهاد خوانده شده استخدام کرده و آموزش می‌دهد. این روزنامه همچنین گزارش داده بود که سالانه نزدیک به ۱۰۰ میلیون دلار از این دو کشور برای این گروه در پاکستان ارسال می‌شود تا نیروهایی را در ایالت پنجاب پاکستان به خدمت بگیرد. این تلگراف که «برایان هانت» بزرگترین مقام کنسول‌گری آمریکا در لاهور در نوامبر ۲۰۰۸م. به دولت آمریکا ارسال کرده است، در گفتگوهای وی با منابعی در دولت‌های محلی و منابع غیردولتی در سفرهای خود به پنجاب که پرجمعیت‌ترین ایالت پاکستان است، اختصاص دارد، آمده است بنا به گفته‌ی منابع مذکور، کمک‌های مالی عربستان و امارات از سوی نهادهای خیریه‌ی اسلامی ارسال می‌شود و هدف ظاهری از آن کمک مستقیم از سوی دولت ریاض و ابوظبی است. ویکی لیکس در ادامه آورده است که گروه تروریستی پاکستان، کودکان فقیر را با افکار تروریستی جذب کرده و به اردوگاه‌های آموزشی می‌فرستاد. براساس سند ویکی لیکس، عربستان برخی مدارس را که افکار افراطی را به جوانان برای جذب آن‌ ها در گروه‌های تروریستی آموزش می‌دهند حمایت مالی می‌کند. کودکانی که در این مدارس درس می‌خوانند از هرگونه تماس با جهان خارج ممنوع هستند و افراط گرایی قومی، تنفر از غیر وهابیون و فلسفه‌ مبارزه با غرب و دولت پاکستان را آموزش می‌بینند. روزنامه‌ی داون پاکستان به نقل از این سند ویکی لیکس آورده است که گروه تروریستی مذکور، فرزندان خانواده‌های پرجمعیتی که با مشکلات مالی شدید روبه‌رو هستند را برای آموزش به خدمت می‌گیرند و در این بین، کودکان ۸ تا ۱۳ سال در اولویت هستند.[۷۸]
وهابیت در قطر

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:57:00 ق.ظ ]