جدول ۴-۵ مقادیرآزمون کولموگوروف- اسمیرنوف ۵۶
جدول ۴-۶ نتایج ضریب همبستگی پیرسون فرضیه اول ۵۷
جدول ۴-۷ نتایج ضریب همبستگی اسپیرمن فرضیه اول ۵۸
جدول ۴- ۸ نتایج ضریب همبستگی پیرسون فرضیه دوم ۵۹
جدول ۴- ۹ نتایج ضریب همبستگی اسپیرمن فرضیه دوم ۵۹
جدول ۴- ۱۰ نتایج ضریب همبستگی پیرسون فرضیه سوم ۶۰
جدول ۴- ۱۱ نتایج ضریب همبستگی اسپیرمن فرضیه سوم ۶۱
جدول ۴- ۱۲ نتایج ضریب همبستگی پیرسون فرضیه چهارم ۶۲
جدول ۴- ۱۳ نتایج ضریب همبستگی اسپیرمن فرضیه چهارم ۶۳
جدول شماره ۴ -۱۴ : نتایج تحلیل فرضیه های تحقیق ۶۳
نمودار ۱-۱: مدل تحقیق ۸
نمودار ۲-۲: موانع کارآفرینی سازمانی ۲۱
نمودار ۲-۳: مدل کارآفرینی سازمانی کورنوال و پرلمن ۲۴
نمودار ۲-۴: الگوی کارآفرینی سازمانی کوراتکو ونافزیگر ۲۶
نمودار ۲-۵: ا مدل ارائه شده ی کویز و دکوتیس ۲۸
نمودار ۲-۶: طبقه بندی کوپر از نوآوری ۳۱
نمودار ۲-۷: طبقه بندی انواع نوآوری ۳۱
نمودار ۲-۸: طبقه بندی رولی و همکاران از نوآوری ۳۲
نمودار ۲-۹: مراحل نوآوری ۳۳
نمودار ۲-۱۰: عناصر چهارچوب نظری گتزلز ۳۶
نمودار ۲-۱۱: ریسک پذیری ۳۷
نمودار ۴-۱: نتایج توصیفی بر اساس جنسیت ۵۴
نمودار ۴-۲: نتایج توصیفی بر اساس سن ۵۴
نمودار ۴-۳: نتایج توصیفی بر اساس تحصیلات ۵۵
چکیده
کارآفرینی به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی و اجتماعی نقش اساسی در فرایند توسعه ی جوامع دارد.کسب و کارهای کوچک بهترین مآمن برای فعالیتهای کار آفرینانه است و این امر مستلزم آن است که صاحبان و کارکنان کسب و کارهای کوچک از مهارت ها و توانایی های کارآفرینانه برخوردار باشند.بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر جهت گیری کارآفرینی روی رشد شرکتهای کوچک در شهر گلپایگان می باشد .نمونه آماری تحقیق حاضر شامل ۶۰ شرکت از شرکتهای کوچک در شهر گلپایگان است، که با بهره گرفتن از فرمول ککران به دست آمده است. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه می باشد. با توجه به نوع مطالعه و متغیرهای آن و با توجه به مسئولیت کارآفرینی و حجم اطلاعاتی که در اختیار مدیران ارشد قرار دارد، پرسشنامه ها به طور خاص در اختیار این مدیران قرار گرفته و اطلاعات مورد نیاز گردآوری شده است .پرسشنامه شامل ۱۵ سؤال بوده و برای سنجش روایی پرسشنامه ها در ابتدا سعی شد از پرسشنامه- های استاندارد بهره گرفته و با بهره گرفتن از آن ها پرسش نامه ی ابتدایی تدوین شد و جهت تعیین پایایی پرسشنامه مذکور نیزاز آلفای کرونباخ و روش ثبات درونی استفاده شد که میزان آلفای بدست آمده نشانگر پایایی مناسب بود. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی می باشد.در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل و بررسی داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی )ضریب همبستگی اسپیرمن و پیرسون وآزمون دوربین واتسون و کولموگوروف- اسمیرنوف ( و نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بین جهت گیری کارآفرینی با رشد فروش و رشد کارکنان شرکتهای کوچک رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد ولی بین عمر شرکتهای کوچک با رشد فروش و رشد کارکنان آنها ارتباط منفی و معکوس وجود دارد.
کلید واژهها :جهت گیری کارآفرینی ،کسب و کار،شرکتهای کوچک
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱ مقدمه
کارآفرینی مفهومی عینی وعملی است که همزمان با آغاز زندگی انسان بر روی زمین وتلاش برای کسب درآمد و تأمین مایحتاج زندگی پا به عرصه وجود گذاشته است . اما طرح این مقوله به عنوان یک مفهوم علمی سابقه ی چندانی ندارد ( سعیدی مهرآباد و مهتدی ، ۱۳۸۷ ، ۲ ) .
کارآفرینی مقوله ی بسیارمهمی است که بسیاری ازکشورهای توسعه یافته و درحال توسعه توجه جدی به آن مبذول داشته و میدارند. دراین میان، یکی ازشاخه های اصلی کارآفرینی، کارآفرینی درسازمان است که بدون شک سهم چشمگیری درتوفیق وتعالی سازمانها دارد( احمدپور ، ۱۳۸۳ ؛ ۱۳۲ -۱۳۵) .
تغییرات درمحصولات مکانیسم های بازار ، اغلب بدین صورت است که سازمانها دست به بهره برداری از فرصتهایی می زنند که دیگرسازمانها دنبال نمی کنند و گاه حتی از وجود آنها مطلع نیستند. دراین زمینه ، نوآوری نقش راهبردی و عمده را ایفا می کند ( کولینس و رام ، ۲۰۰۳ ، ص ۵-۷) [۱] .
کارآفرینی شرکتی ، مجموعه فعالیتهایی است که بهره برداری ازمزایای رقابتی نوآوری را دریک سازمان امکان پذیرکرده و رهیافتی در نهادینه کردن نوآوری درسازمان ها است . درحقیقت ، کارآفرینی شرکتی به عنوان دریچه ای به سوی بهره برداری از مزایای رقابتی ماندگار، نوآوری و پیشگامی برای سازمان ها قلمداد می شود ( کوراتکو و همکاران ، ۲۰۰۵ ؛ ص ۶۹۹ ) [۲] .
تحول و دگرگونی که در مقوله ی کارآفرینی روی داده ، تمامی جهان را متأثرکرده است؛ به گونه ی که دنیای کار و تجارت برای همیشه متأثر از این مقوله خواهد بود . برای مثال ، می توان به شروع قدرتمندانه ی فعالیتهای کارآفرینی در کشور آمریکا طی ده سال گذشته اشاره کرد . آمارمربوط به ثبت شرکتهای تجاری جدید ، رقمی درحدود ۶۰۰ هزار مؤسسه ی تجاری درسال است. هر چند تعداد زیادی ازاین مؤسسه ها و واحدهای تجاری ممکن است درگذشته واحدهای کوچکتر و یا تعاونی مانند باشند ، اما تمایل وگرایش آنها به سمت کارهایی با خطرپذیری بالاتر، چه به هنگام شروع کار و چه درمراحل توسعه و پیشرفت مؤسسه ، افزایش یافته است. آمار دقیق تر نشان می دهد که درسال ۱۹۹۵میلادی تعداد ۸۰۷ هزارمؤسسه ی تجاری کوچک به ثبت رسیده اند . ازسال ۱۹۸۰میلادی تاکنون حدود پانصد شرکت بزرگ ، بیش ازپنج میلیون فرصت شغلی را ازدست داده اند ، اما آمارنشان می دهد که درمقابل این رقم ، حدود ۳۴ میلیون فرصت شغلی جدید هم ایجاد شده است. درسال ۹۶ نیز تنها یک زمینه ی شغلی کوچک توانست یک میلیون وششصدهزارفرصت شغلی جدید ایجاد کند . ۱۵ درصد از واحدهای تجاری که بسیارسریع درحال رشد بوده وتوسعه یافته بودند ، ۹۴ درصد از شبکه ی ایجاد فرصتهای شغلی را به خود اختصاص داده بودند وحدود کمتر از یک سوم این واحدها ازفناوری پیشرفته ای برخوردار بودند .
کسب و کارهای کوچک ، یعنی آنهایی که دارای کمتر از پانصد نفرشاغل هستند ،۵۳ درصدازنیروی کارخصوصی رااستخدام کرده و همچنین ۴۷ درصد از میزان فروش و ۵۱ درصد از تولید ناخالص داخلی مربوط به بخش خصوصی را به خود اختصاص می دهند .
۱۶ درصد ازتمامی واحدهای تجاری که اکنون در آمریکا مشغول به فعالیت هستند ، ظرف یک سال گذشته به ثبت رسیده اند و واحدهای تجاری کوچکترهم حدود ۶۷ درصد از اختراعات و اکتشافات جدید را به نام خود ثبت کرده اند ( رینولد ، های و کمپ ؛ ۱۹۹۹ ) [۳] .
با وجود این داده ها و یافته های جدید ، روشن است که باید پذیرفت تعداد واحدهای تجاری جدید ، چیزی حدود ۶۰۰ هزار واحد دریک سال است و چند میلیون شغل جدید هم درقالب طرحهای خود اشتغالی ،همه ساله ایجاد خواهدشد . به طورمتوسط در آمریکا درهرسال به ازای هر ۳۰۰ نفر یک واحد جدید به ثبت می رسد . از آنجایی که هرکدام از این واحدها حداقل دو مدیر یا مالک دارند ، بنابراین درهرسال ازهر ۱۵۰ نفر، یک شخص پایه گذار یک واحد کسب وکارجدید می شود .
آمریکا در طول ۱۰ سال گذشته به بالاترین میزان عملکرد اقتصادی خود دست یافته و این نتیجه ی تشویق ، ترغیب و نیز بهبود و ارتقای کیفیت فعالیتهای کارآفرینانه در زمینه های گوناگون است (مینیتی و بایگریو، ۲۰۰۴ ) [۴] .
کارآفرینی را میتوان یک فرایند پویا نامید ؛ که شامل آرمان ، تحول ، دگرگونی و خلاقیت می شود. این فرایند به کاربرد و استفاده ی نیرو و انگیزه ی افراد در جهت خلق واجرای ایده های نو وهمچنین راه حلهای کاربردی احتیاج دارد .
۱-۲ بیان مسأله
تعاریف و نظریات متفاوتی در مورد کارآفرینی وجود دارند.اکثر تعاریف پذیرفته شده به چامپتر(۱۹۳۴)[۵] تعلق دارند. او کارآفرینی را به عنوان پیش نیازی برای کالاهای جدید یا کیفیت جدید کالاها،روش های جدید تولید، ورود به یک بازار جدید و بهره برداری منابع جدید تعریف کرد.این تعریف، کارآفرینی را به عنوان ” خلق فعالیتهای جدید اقتصادی” در نظر میگیرد. در این رویکرد ، هر فعالیتی که باعث ایجاد تغییراتی در بازار می شود کارآفرینی می باشد.براین اساس،رشد شرکت نیز به عنوان کارآفرینی در نظر گرفته می شود چون رشد شرکت به همراه خود تغییراتی برای محیط درونی و بیرونی می آورد. بعلاوه، (استیونسون و جاریلو،۱۹۹۰) [۶] بیان داشته اند که رشد از طریق کارآفرینی حاصل می شود. کارآفرینی غالباً به عنوان یک پدیده شخصی و سازمانی در نظر گرفته می شود. بررسی کارآفرینی در سطح فردی یک وظیفه آسان نیست چون چندین متغیر موقعیتی روی موفقیت کارآفرینان اثر می گذارد و تجزیه ی این ویژگیها دشوار است.ازاینرو زمانی سودمند خواهد بود که کارآفرینی براساس رفتار شرکت بررسی گردد ( اسلوین و کوین،۱۹۹۰) [۷] .
کارآفرینی برای سازمانها و شرکتها صرفنظر از اندازه ی آنها حیاتی می باشد.حتی بعد از تأسیس، شرکت باید به این جوهره ی کارآفرینی ادامه دهد تا سهم بازارش را از دست ندهد و برای دوره ای بلندمدت در بازار باقی بماند. بنابراین کارآفرینی اهمیت زیادی برای شرکتهای کوچک نیز دارد. این تحقیق یک چارچوب نظری معرفی میکند که در آن جهت گیری کارآفرینی روی مدیریت کارآفرینی و به تبع آن روی رشد شرکت اثرگذار است.بنابراین، جهت گیری کارآفرینی حدی از فعالیتهای مدیریت کارآفرینی را تعیین خواهد کرد که نهایتاً روی رشد شرکت اثرگذار خواهد بود . متغیر مستقل این پژوهش جهت گیری کارآفرینی و متغیر وابسته این پژوهش رشد شرکتهای کوچک می باشد. عمرشرکت به عنوان یک متغیر کنترلی درنظر گرفته می شود چون عامل مهمی در توصیف رشد شرکت است.شرکتهای با عمر بالاتر در مقایسه با شرکتهای جوانتر از سرعت رشد پایین تری برخوردارند ( دیویدسون و همکاران،۲۰۰۲) [۸] .
بنابراین هرچه قدر که شرکتها عمرشان بالاتر میرود،کارآفرینی آنها کمتر می شود( ویکلوند ، ۱۹۹۸ ) [۹] .
در ادامه، این تحقیق چندین فرضیه را با بهره گرفتن از این بیانات نشان میدهد. بنابراین، مسئله ای که به دنبال آن هستیم این است که جهت گیری کارآفرینی چه تاثیری روی رشد شرکتهای کوچک دارد؟
۱-۳ اهمیت و ضرورت تحقیق :
نقش سازمانها در دستیابی به هدفهای اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ، آنچنان برجسته است که سازمانهای هر جامعه را گردونه های تحقق اهداف آن جامعه می نامند . به همین دلیل بازنگری ساختارسازمانها، در راستای تحقق اهداف و حفظ پویایی به ویژه در فرایند رقابت های اقتصادی و کیفی آنها یک نیاز بایسته است . سازمانها برای رسیدن به هدفهای خود درمحیط یپیچیده ، رقابتی ، پویا و نامطمئن احتیاج زیادی به نوآوری های تکنولوژیکی و سازمانی دارند که ازطریق راهبردهای مختلفی قابل حصول است ( کوراتکو و منتاگن ، به نقل ازمقیمی، ۱۳۸۳ ص ( ۸۵ [۱۰] .
امروزه درکشورهای مختلف توجه خاصی در دانش مدیریت و اقتصاد به کارآفرینی اقتصاد مدار و کارآفرینان می شود .تقویت کارآفرینی و ایجاد بسترمناسب برای توسعه ی آن ازابزار پیشرفت اقتصادی کشورها ، به ویژه کشورهای درحال توسعه است . براساس بیانیه ی جهانی کارآفرینی ، یک همبستگی قوی میان رشد اقتصاد ملی و درسطح فعالیت کارآفرینانه ملی وسازمانی وجود دارد (آرچی بونگ ، ۲۰۰۴ ) [۱۱] .
درهرکشوری کارآفرینان به صورت بالقوه وجود دارند و باید تلاش شود که توانایی های آنها بیشترشده و مهمترازهمه ، ساختارهای موجود اجازه دهند که کارآفرینان ابراز وجودکنند(تامسون و جان ، ۱۹۹۹)[۱۲] .
ازجمله عوامل موفقیت بنگاههای اقتصادی دردنیای کنونی توجه جدی به کارآفرینان و تحلیل مسائل آنها از رویکرد کارآفرینی است ( دانکا ؛ ۲۰۰۰، ص ۲-۴) [۱۳] .
کارآفرینی سازمانی راهی برای بازآفرینی قابلیتهای اقتصادی وسازمانی به شمارمی رود) صمدآقایی ، ۱۳۷۸ ، ص ۳) .
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:57:00 ق.ظ ]