بیمهی محصولات کشاورزی –و اختصاصا زنبورداری- وهمچنین فردِ شاغل در رشتههای کشاورزی از موضوعاتی است که اخیرا در قوانین ومصوبهها، به آن پرداخته شده است که به صورت جدی و فعالتر، انجام وظیفه کند. صندوق بیمه محصولات کشاورزی، بر اساس قانون بیمه محصولات کشاورزی، در سال ۱۳۶۳، توسط مجلس دوم، بعنوان زیر مجموعهی بانک کشاورزی تاسیس شد. این قانون، رسیدگی به خساراتِ کشاورزان، در بازهی زمانیِ طولانی و پرداخت درصد پایینی از حق بیمه به خسارت دیدگان، را به دنبال دارد که همین امر، انگیزه کشاورزان در بیمه کردنِ محصولاتِ خود را بسیار کاهش داده است.
سیاستگذاریِ قانونگذار در ماده۷۳ قانون برنامه پنجم توسعه به این نکته توجه خاص داشته که دولت را در مورد بیمهی بیکاری و تأمین اجتماعی موظف به چارهاندیشی کرده است: «دولت موظف است تا پایان سال اول برنامه، اقدامات قانونی لازم برای اصلاح قانون کار و قانون تأمین اجتماعی و روابط کار را با رعایت موارد زیر به عمل آورد:
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
ب ـ تقویت بیمه بیکاری به عنوان بخشی از تأمین اجتماعی و شغلی کارگران با رویکرد افزایش پوشش و گسترش بیمه بیکاری و بیکاران در شرایط قطعی اشتغال.»
زمانیکه فعال اقتصادی، از آیندهی مالیِ خود اطمینان داشته باشد و در این فکر نباشد که با هر یک از بلایای طبیعی، قسمتی از سرمایه وی بدون جبران مالی، از بین خواهد رفت، مسلما رعایت وجدان کاری و تولید و عرضهی محصول با کیفیت و استاندارد، به میزان حمایت از وی، بالا خواهد رفت و متقابلا مصرف کننده نیز با اطمینان بیشتری، محصولات کشاورزی را مصرف خواهد کرد.
عکس مرتبط با اقتصاد
اما متاسفانه، به علت حمایت ضعیف بیمه از زنبورداران، و نادیده گرفتن سود مالیِ آنان –مخصوصا کسانی که تنها ممر درآمدشان زنبورداری است-، به ناچار آنها نیز مجبور به کاری میشوند که درآمد خود را افزایش داده و جبران خسارات پیشآمده را بکنند. به عنوان مثال علاوه بر عسلی که از زنبورستانِ خود برداشت می کند، ممکن است به تولید عسل تقلبی نیز دست زد و یا در فرایند تولید عسل با افزایش میزان شکر به تغذیهی زنبوران، آنها را وادار به تولید بیشتر عسل می کند.
بهر حال حمایت از زنبوردار، قبل و بعد از وقوع حادثه از وظایف مسلم بیمه میباشد؛ خواه با جبران خسارت مالیای که وقوع بلایای طبیعی رخ داده و خواه، تدبیری برای جلوگیری از ورود خسارت بر زنبورردار توسطِ این بلایای طبیعی. به عنوان مثال، در اختیار قرار دادن وسایل نقلیهی لازم، جهت نقل و انتقال کلنیها به منطقه امن، مانع ورود خسارت به زنبوردار می شود و این خود، نکتهی مثبتی در جهت حمایت زنبوردار است.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
بند چهارم: اجباری کردن استاندارد محصولات
قوانینِ مربوط به استاندارد محصولات، در قانون اصلاح قوانین و مقررات استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران و اصلاحیههای بعدی مصوب سال ۷۱، مقرر شده است که با توجه به عام بودنِ این قانون، میتوان آنرا به مواد غذایی و اختصاصیتر به محصولات و تولیدات زنبورعسل تسری داد و جهت بررسیِ استاندارد عسل میتوان از این ماده پیروی کرد.
بر اساس تبصره ۵ از ماده ۶ قانون مذکور، عهدهدار اجرای مقررات استاندارد، موسسهی استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران میباشد: «شورایعالی استاندارد موظف است مسئولیت نظارت بر اجراء استاندارد کالا و خدمات (به استثناء دارو که به عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی می باشد) را صرفاً به موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران محول نماید به نحوی که از تاریخ تصویب این قانون هیچ اقدام موازی در این خصوص صورت نگیرد.»
در این قانون نیز مانند بسیاری دیگر از قوانین، برای پاسداری از بایدها و نبایدهای خود، مستقیما و صرفا به مجازات و واکنش کیفری نپرداخته؛ بلکه میتوان به مواردی برخورد کرد که جهت پیشگیری از عدول از اصولِ استاندارد، به سیاستهای کنشی پرداخته که به قولی، علاج درد قبل از واقعه کرده باشد.
پایان نامه حقوق
به نظر میرسد، جهت الزام واحدهای تولیدی به رعایت اصول استاندارد، تعیین مبنای استاندارد، توسط سازمان ذیربط میباشد تا تولیدکنندگان بدانند که برای تولید کالای خود بر اساس چه اصول و کیفیتی اقدام کنند. از این جهت قانون استاندارد این وظیفه را بر اساس تبصره ۵ از ماده ۶، به عهده سازمان استاندارد قرار داده و در مادهی ۴ خود اینطور عنوان میدارد که: «موسسه موظف است نسبت به تعیین کیفیت و ویژگیهای کالاهای ساخت داخل و وارداتی که از نظر ایمنی و بهداشت عمومی حایز اهمیت میباشند اقدام و نتایج حاصل را جهت اطلاع عموم و مراجع ذیربط اعلام نماید.».
نکتهی قابل توجه در این ماده، این است که علاوه بر موظف نمودن سازمان استاندارد به تعیین کیفیت کالاها –اعم از ساخت داخل یا وارداتی- اعلام این اقدامات و نتایجِ آن، به عموم و مراجع ذیربط، میباشد که از قاعدهی قبح عقاب بلابیان پیروی کرده است. البته، فایده دیگری که اعلام عمومی دارد این است که افراد عامه از حقوق خود برای داشتن کالاهای استاندارد مطلع شده و در جهت پیشگیری از عرضهی کالایی خارج از اصول استاندارد، به مسولین یاری برسانند.
در کنار تعیین اصول استاندارد، مادهی ۶ قانون استاندارد به موسسه این اختیار را داده است که به تعیین استاندارد اجباریِ برخی کالاها اقدام کند. البته این اختیار مشروط به تصویب شورایعالی استاندارد، میباشد. همچنین در این ماده قانونی در کنار استاندارد برخی کالاها به آئین کار نیز توجه شده است: «مؤسسه می تواند با تصویب شورایعالی استاندارد، اجرای استاندارد کالاها و یا بخشی از یک استاندارد و یا آئینهای کار را که از نظر ایمنی، حفظ سلامت عمومی و حصول اطمینان از کیفیت فرآورده و حمایت از مصرف کننده و یا سایر جهات رفاهی و اقتصادی ضروری باشد با تعیین مهلتهای لازم که از سه ماه کمتر نخواهد بود، اجباری اعلام نماید.»
تبصره ۱ماده ۶، بیانگر اهمیتِ اطلاعرسانیِ قوانینِ اجباری شدن ِاستانداردِ کالای خاص میباشد که هم از روزنامه رسمی، هم روزنامههای کثیرالانتشار و هم سایر رسانه های گروهی نام میبرد: «موسسه مکلف است اجباری کردن استانداردها و آیینهای کار و مهلت اجرای آنها را، در دو نوبت به فاصله ۱۰ روز در روزنامه رسمی دادگستری جمهوری اسلامی ایرانی و دو روزنامه کثیرالانتشار آگهی و از طریق سایر رسانه های گروهی نیز به اطلاع عموم برساند.»، و با قید «موسسه مکلف است…» در صدر ماده، آمرانه بودنِ این ماده را رسانده است.
ماده۲۱ قانون نظام جامع دامپروری، به پیروی از قانون استاندارد کلیه محصولاتِ خوراکیِ موضوع قانون مذکور را اجباری قلمداد کرده؛ که این مطلب نیز به نوبهی خود، به استانداردسازیِ محصولات و تلاش فعالان در این عرصه به ارتقای سطح کیفیِ محصولاتِ خود کمک فراوانی می کند: «کلیه محصولات نهایی خوراکی موضوع این قانون، مشمول مقررات استاندارد اجباری خواهد بود. تشخیص صلاحیت آزمایشگاههای کنترل کیفی مرتبط با محصولات مذکور بر عهده مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران میباشد.».
بر اساس مطالب گفته شده و شرح قوانین مذکور در این بند، سیاستِ کنشیای که قانونگذار در پیش گرفته است، ارائه یک سری اصول فنیِ بهداشتی و ساختاری در تولیدِ کالاها و محصولات میباشد که از طریق اعلان عمومی، به افراد متذکر می شود که تخطی از این اصول، به معنای غیراستاندارد تلقی شدن محصول میباشد و داشتنِ پروانه کاربرد علامت استاندارد یا تائیدیه آن و یا تائید موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران، از اماراتِ استاندارد بودنِ آن محصول میباشد. و با توجه به تبصره ۴ ماده ۶ قانون استاندارد که به همین مطلب اشاره دارد، این مفهوم را استنباط میکنیم که کالایی که از آن تبلیغات رسمی به عمل میآید، موفق به اخذ پروانهی مذکور شده است: «در مواردی که اجرای استاندارد درباره فرآورده هایی اجباری اعلام میگردد اعطاء هرگونه تسهیلات به واحدهای تولیدکننده این قبیل فرآورده ها از سوی وزارتخانهها و سازمانهای مختلف دولتی و نیز تبلیغات رسمی این فرآورده ها از طریق رسانه های ارتباط جمعی منوط به داشتن پروانه کاربرد علامت استاندارد یا تائیدیه آن و یا تائید موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران خواهد بود.»
در کنار قانونگذاری و تعیین خط و مشی ها، بررسیِ عملکرد، و مهمتر از آن سنجش شیوه تولید و نهایی سازیِ یک محصول، بسیار حائز اهمیت میباشد؛ مادهی ۱۳ قانون استاندارد این خلا را پر کرده است که: «بازرسان و کارشناسان موسسه مجاز هستند به دستور موسسه به محلهای تولید، بستهبندی تمرکز عرضه و فروش کالاها و یا خدمات مشمول استانداردهای اجباری وارد شده و به بازرسی و نمونهبرداری بپردازند…..».
مد نظر قرار دادن، اینکه هر زمان، امکان ورود بازرس از طرف سازمان استاندارد به محل تولید، بستهبندی و … ، وجود دارد، عامل بازدارندهای است که از ارتکاب تخلفات و عدول از اصول استاندارد، پرهیز شود. در واقع سیاست کنشیای که قبل از ارتکاب جرمی به مرتکب محتمل، این هشدار داده می شود که ممکن است با مجازات روبرو شود.
از طرفی، رقابت، همیشه افراد را به سوی بهتر بودن سوق میدهد؛ علیالخصوص رقابت با تولیدکننده خارجی. یکی از راههایی که تولیدکننده می تواند از طریقِ آن به تولید برتر برسد رعایت اصول استاندارد و فنیِ محصولاتِ در حالِ عرضه میباشد. به همین جهت مادهی ۵ قانون استاندارد تولیدکنندگان و عرضهکنندگان را در این شرایط قرار داده تا احتمال تخطی از اصول استاندارد هر چه کمتر شود: «موسسه می تواند به منظور کنترل کیفی و کمی مواد اولیه و ساخت تا مرحله بستهبندی، بارگیری، حمل، تخلیه و انتقال کالا به محل مصرف و در جهت رقابت با موسسات و شرکتهای مشابه خارجی با تصویب هیات وزیران، از طریق ایجاد نمایندگی و یا شعبه در خارج از کشور و ارائه خدمات بازرسی به بخشهای دولتی و غیردولتی بر اساس ضوابطی که به تصویب شورای عالی استاندارد میرسد، فعالیت نماید.».
«ایجاد نمایندگی و یا شعبه در خارج از کشور» و «ارائه خدمات بازرسی»، در واقع دو شیوهای است که سیاست کنشیِ این ماده، بر اساس آن شکل گرفته و نقشِ پیشگیرانهای از ارتکاب تخلفات این قانون را ایفا می کند.
تاکیدِ بر دارا بودنِ درجهای از کیفیت جهت امکان صادرات یا واردات کالایی، نیز سیاست کنشیای را در بر دارد که از واردات یا صادرات کالا یا محصولِ بیکیفیت و غیر استاندارد جلوگیری می کند. تبصره ۲ و تبصره ۳ مادهی ۶ صراحتا به این امر پرداختهاند و به ترتیب واردات و صادرات کالا را موضوع خود قرار دادهاند.
با توجه به تبصره ۲ ماده ۶ که میگوید: «کیفیت مواد و کالاهای وارداتی بر حسب ضرورت و اولویت و توجه به مسائل ایمنی و بهداشتی و اقتصادی باید با استانداردهای ملی جمهوری اسلامی ایران و یا استانداردهای کشور مبدأ و یا استانداردهای معتبر و مورد قبول مؤسسه منطبق باشد .اولویت مواد و کالاها را شورایعالی استاندارد تعیین مینماید.»، به دو نکته میتوان اشاره کرد؛ اول آنکه استاندارد رعایت شده در محصولاتِ وارداتی، لازم نیست تنها بر اساس استاندارد ایران باشد بلکه رعایتِ استاندارد کشور مبدا و یا استانداردهای معتبر و مورد قبول مؤسسه، نیز برای تائید محصول، کفایت می کند. دومین نکته این است که میزان اهمیت استاندارد کالاها الویتبندی است که الویت مواد و کالاها را، شورایعالی استاندارد تعیین مینماید.
انگیزه اصلیِ قانونگذار از تصویب تبصره ۳ ماده ۶ قانون استاندارد، حفظ بازارهای بین المللی میباشد اما نتیجه نزدیکتری که لازمالاجرا کردنِ این ماده دارد، الزام به رعایتِ ضوابطِ استاندارد میباشد، که با یک سیاست کنشی، از وقوع بسیاری از تخلفاتِ قانون استاندارد جلوگیری می کند: «موسسه می تواند به منظور جلوگیری از صدور کالاهای نامرغوب و حفظ بازارهای بین المللی تدریجاً اجرای استاندارد کالاهای صادراتی و درجهبندیِ آن را اجباری نماید.».
پس از بررسی مواد قانونی فوق آنچه که به عنوان خلا به ذهن خطور می کند می تواند بدین شرح باشد که؛ آنچه که در مواد گوناگون این قانون از آن به عنوان اجاری کردن استاندارد نام برده شد، موجب تصویب قانونی شد به نام فهرست کالاهای مشمول اجرای اجباری استاندارد برای صادرات، که توسط واحد مدیریت بازرسی کالا و امور صادرات و واردات در سال ۹۰ تهیه شده، ۱۱ گروه کالا را شامل می شود. این قانون در جهت اجرای مفاد تبصره ۲ ذیل ماده ۶ قانون اصلاح قوانین و مقررات موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران مصوب ۱۳۷۱ و مصوبات شورایعالی استاندارد میباشد. لذا صادرکنندگان ملزم به رعایت مقررات مربوطه میباشند و صادرات اینگونه کالاها با کیفیت پایینتر از استانداردهای مورد قبول موسسه یا مشخصات فنی ثبت شده در موسسه، ممنوع میباشد. در ادامه این قانون میخوانیم که گمرک ایران بر طبق قانون و آییننامه اجرایی قانون مقررات صادرات و واردات، از صدور کالاهایی که اجرای استاندارد آنها اجباری اعلام گردیده و فاقد گواهینامه انطباق از موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران باشند، جلوگیری بعمل میآورد. گروه ۹ از این فهرست به کالاهای بخش غذایی و کشاورزی اختصاص دارد که متاسفانه عسل در این فهرست ذکر نشده در حالیکه با وجود سو استفادههایی که در تولید محصولات زنبورعسل -به خصوص عسل- می شود، ورود این کالابه چنین فهرستی الزامیست.
بند پنجم: الزام به اخذ مجوز، جهت انجام فعالیتهای تولیدی
ملزم نمودنِ افراد به اخذ مجوز و یا پروانهی فعالیت از دستگاه اداریای که به شغل آنان مربوط است، دو مزیت را به همراه دارد؛ اول آنکه میتوان به راحتی اطلاعات مورد نیاز در مورد افرادِ مشغول به شغلِ مورد نظر را به دست آورد و دوم آنکه، ورود به یک صنف شغلی، پیروی از مقرراتِ خاصِ آن شغل را در پی دارد و هماهنگ نمودنِ اعضای صنف جهت حل مسائل و مشکلات احتمالیِ آن شغل بسیار راحتتر و با هزینه و زمان کمتر، امکان پذیر میباشد. همچنین رسیدگی به تخلفات و شناساییِ انحرافاتِ مضر به صنف شغلیِ مورد نظر، راحتتر و با سرعت بیشتری اتفاق میافتد.
حال شرایطی را فرض میکنیم که دریافت مجوز برای یک شغل، مربوط به چند دستگاه اداری می شود وماده۷۰ قانون پنجم برنامهی توسعه، به این مطلب می پردازد که تنظیم روابط بین این چند دستگاه اداری به چه گونه میباشد: «در مورد آن دسته از فعالیتهای اقتصادی که نیازمند أخذ مجوز از دستگاههای متعدد میباشند، دستگاه اصلی موضوع فعالیت، وظیفه مدیریت یکپارچه، هماهنگی و اداره امور أخذ و تکمیل و صدور مجوز را برعهده خواهد داشت و از طریق ایجاد پنجره واحد به صورت حقیقی یا در فضای مجازی با مشارکت سایر دستگاههای مرتبط به گونهای اقدام می کند که ضمن رعایت اصل همزمانی صدور مجوزها، سقف زمانی مورد نظر برای صدور مجوز از زمان پیشبینیشده در قانون نحوه اجرای سیاستهای کلی اصل چهل و چهارم (۴۴) قانون اساسی تجاوز ننماید.
در ایجاد فرایند پنجره واحد، دستگاههای فرعی صدور مجوز موظفند نسبت به ارائه خدمات از طریق استقرار نماینده تامالاختیار در محل پنجرههای واحد و یا در فضای مجازی اقدام و همکاری لازم را به عمل آورند. دستورالعمل مربوط شامل رویهها و ضوابط و نحوه برخورد با متخلفین و همچنین فهرست دستگاههای اصلی در صدور مجوز در فعالیتهای مختلف به تصویب کارگروه موضوع ماده (۶۲) این قانون میرسد.».
همچنان که در متن ماده گفته شد نحوه برخورد با متخلفین، از جمله وظایفی است که ممکن است بین چند دستگاه مشترک باشد که از طریق پنجرههای واحد یا فضای مجازی به حل آنها رسیدگی می شود. در واقع این نهادها مانند مرجع رسیدگی عمل می کنند که این ماده قانونی این وظیفه را به آنها محول کرده است.
ماده ۷ قانون مواد خوراکی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی مصوب سال ۴۶، در پیروی از یک سیاست کنشی، مقرراتی را از طریق الزام به اخذ مجوز فعالیت، به منظور جلوگیری از تخلفات و جرایم محتمل صنفی، وضع کرده است: «از تاریخ تصویب این قانون تأسیس هرگونه کارخانه یا کارگاه تهیه مواد خوردنی وآشامیدنی وآرایشی وبهداشتی، منوط به تحصیل پروانه، از وزارت بهداری و در مورد کارخانهها، پروانه تأسیس نیز از وزارت اقتصاد است. شرایط صدور پروانه و طرز کار و تولید و بهره برداری و اداره مؤسسات مزبور، درآئیننامهای که به وسیله وزارت بهداری تهیه می شود، تعیین خواهد گردید.»؛ که هم اکنون این امر به عهده وزارت صنایع، میباشد.
لازم به ذکر است که پروانه فعالیتی که در این ماده از آن نام برده شده است با پروانه فعالیت زنبورداری متفاوت است؛ چراکه این پروانه را وزارت بهداری و صرفا از جنبه بهداشتی صادر می کند و به کارگاههای تولیدی و تبدیلی داده می شود، درحالیکه پروانهی زنبورداری توسط جهاد کشاورزی صادر شده و جنبه آماری و حمایتی دارد که زنبورداران دارای پروانه، از حمایتهای دولتی و صنفی بهرهمند میشوند و نکته آخر اینکه این پروانه، صرفا به زنبورداری داده می شود که کلاسهای مخصو زنبورداری را با کسب نمرهی قبولی ی کرده باشو و مالک تعدادی کندوی عسل باشد.
جهت اطمینان از نحوه روند تولید محصول، قانونگذار در تبصره مادهی فوق، به این امر اشاره می کند که فردِ منصوب در نقش مسول فنی کارخانه، باید دارای چه میزان تحصیلات و در چه رشتهای باشد؛ تا با علم به موضوع، در ارتقاء هر چه بیشتر کیفیت تولیدات، کمک کند: «مسئولیت فنی کارخانههای مواد خوردنی، آشامیدنی و آرایشی و بهداشتی، به عهده افرادی خواهد بود که درفنون پزشکی، داروسازی ، دامپزشکی، رشتههای تغذیه شیمی و علوم تجربی، دارای درجه تحصیلی دانشگاهی، از لیسانس به بالا باشند و با توجه به رشتههای مربوط (مواد خوردنی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی )، درجه تحصیلی رشته تخصصی و میزان تجربه لازم برای مسئولیت فنی مؤسسات فوقالذکر که به موجب آئیننامهای که بوسیله وزارت بهداری تهیه می شود، تعیین خواهد شد.».
علاوه بر تولیدات داخلی که کسب تاییدیهای به عنوان پروانه فعالیت برای آن الزامی میباشد، برای ورود محصولات، به داخل کشور نیز تاییدیهای با عنوان پروانه ورود، الزامی است، که ماده ۱۶ این قانون به آن پرداخته است: «از تاریخ تصویب این قانون ترخیص مواد غذایی یا بهداشتی یا آرایشی از گمرک، به هر شکلی و کیفیتی، به منظور بازرگانی یا تبلیغاتی، با رعایت مقررات عمومی، علاوه بر دارا بودن گواهی بهداشتی و قابلیت مصرف از کشور مبدأ، مستلزم تحصیل پروانه ورود از وزارت بهداری است و واردکننده نیز مکلف است برای تحصیل پروانه مزبور فرمول مواد و همچنین موادی که برای نگاهداری به آنها اضافه شده به وزارت بهداری تسلیم نماید.».
مبحث دوم: قانونگذاریِ کنشیِ افتراقی در زمینه زنبورداری
هر رشتهای از کشاورزی شرایط و ویژگیهای مختص به خود را دارد که رسیدگی و نظامبخشی به آن رشته، مقررات مختص خود را میطلبد که نمیتوان آنرا در دیگر زمینه های کشاورزی به کار گرفت. به این دسته از قوانین و مقررات که فقط در زمینه خاصی کاربرد دارد و نمیتوان به دیگر مسائل و رشتهها تعمیم داد، قانونگذاری افتراقی میگویند.
در این مبحث به آن دسته از قوانین افتراقی میپردازیم که نقش کنشی داشته که البته به تعداد کمی میتوان از آن دست قوانین یافت؛ چراکه از طرفی، قانونگذاری به صورت افتراقی در بین حجمهای از قوانین که تورم قابل توجهی را بوجود آورده، کاری ریزبینانه است که چنین توجه و ظرافتی توسط دستگاه قانونگذاری، بعید به نظر میرسد و مضافا اینکه نقش زنبورداری نیز مانند بسیاری از دیگر صنایع در رشد اقتصاد، فرهنگ، سلامت و علیالخصوص تقویت قانونگذاری نادیده گرفته شده است، و از طرف دیگر به کارگیریِ سیاست کنشی در میان قانونگذار ما کمی ناشناخته و تا حدودی دور از فهم است.
یکی از قوانین شاخصی که سیاست کنشی افتراقی را در پیش گرفته است قانون برنامه کوچ سالیانه زنبور عسل و استقرار زنبورستانها است، که موضوع ماده ۱۴ قانون نظام جامع دامپروری کشور در۱۰ ماده و۴ تبصره میباشد،[۱۶] و در تاریخ ۲۲/۹/۸۹ با امضای وزیر جهاد کشاورزی به دستگاههای ذیصلاح ابلاغ گردید. قانونگذار در این قانون، جهت جلوگیری از بروز اختلافات بین زنبورداران، یا بین زنبورداران و دیگر کشاورزان، الزاماتی را پیش بینی کرده و در برخی موارد، حلِ اختلافاتِ پیش آمده را به ادارات مربوطه واگذار نموده و در دیگر موارد دخالت نیروی انتظامی را پیشنهاد داده است که هر ماده را در مبحث مربوطه، شرح خواهیم داد.
در حال حاضر به قوانینی میپردازیم که قانونگذار صرفا مسائل مربوط به زنبورداری را موضوع مصوباتِ خود قرار داده و در پیِ پیشگیری از بروز هرگونه سوءاستفاده یا ارتکاب جرمی باشد (سیاست کنشی).
به جهت تشریح هر چه بهتر مطالب، دو عنوان کلیتر برای این مبحث در نظر گرفته شده است که هر یک از قوانین کنشی افتراقی، یا در دسته قوانینی میگنجد که به مرحله پرورش زنبورعسل مربوط می شود (گفتار اول)، و یا در قدم بعدی، مسائل مربوط به تولید و عرضهی محصولات (گفتار دوم) را در بر میگیرد.
گفتار اول: مرحله پرورش زنبورعسل
ویژگی انحصاری پرورش زنبورعسل، نقل و انتقال زنبورستان از منطقهای به منطقه دیگر، برای تولید محصول بیشتر است. در این مرحله به جهت احتمال بروز تخلفاتی هنگام نقل و انتقال و یا در محل مستقر شده، قانونگذار به ایران و آمریکا به تصویب قوانینی پرداختهاند که از وقوع این ناهنجاریها جلوگیری شود. بند اول با عنوان «صدور گواهی نامههای مربوطه» به الزامات کسب گواهیهایی می پردازد که سلامت و صحت آمار زنبورستان را تصدیق می کند و در بند دوم به آن دسته از قوانین پرداختیم که قانونگذار جهت جلوگیری از هرگونه اختلاف و تخلف، چارهای اندیشیده، که با عنوان «ساماندهی استقرار زنبورستانها»، بحث را ادامه میدهیم.
بند اول: صدور گواهینامههای مربوطه
به همراه داشتن گواهینامه در واقع به این معناست که زنبوردار نسبت به داشتن اختیاراتی (تعیین محل استقرار زنبورستانِ خود)، مجاز دانسته شده و یا اینکه نشاندهنده قرار گرفتنِ وی در یک وضعیت و شرایط خاص و مورد نظر (مثل سلامتیِ زنبورستان) است که مدت اعتبارِ این گواهی نامه، ممکن است مدتدار باشد یا اینکه دائمی صادر شده باشد.
در مقام مفهوم مخالف، باید گفت که فقدان اینگونه گواهینامهها (بسته به سیاست قانونگذاری هر کشوری)، به منزلهی امکان وقوع حادثهی زیانبار یا فعل مجرمانه و یا تخلف میباشد که متعاقبا ضمانتاجراهایی را نیز در پی دارد.
گواهیِ ثبت زنبورستان یا گواهی سلامت و یا گواهی بازرسی از اینگونه موارد است که در این بند به بررسیِ آن خواهیم پرداخت.
الف: گواهینامه زنبورداری و ثبت زنبورستان
علیرغم نزدیکیِ این دو عبارت به هم، بهتر است این دو مورد را به طور جداگانه مورد بحث قرار دهیم، تا تفاوت آنها مشخص شود.
۱) گواهینامهی اشتغال به زنبورداری
برای شروع به اکثر مشاغل علاوه بر کارآموزی و گذراندن کلاسهای آموزشی، کسب مجوز کتبی اشتغال به آن شغل لازم است که توسط صنف مربوطه صادر می شود و به افراد واجد شرایط و صلاحیت داده می شود.
زنبورداری از آن دسته مشاغلی است، که این گواهی زنبورداری توسط سازمان جهاد کشاورزی منطقه سکونت زنبوردار، بعد از موفقیت در آزمون مربوطه، به فرد اعطا می شود تا بتواند به امر زنبورداری بپردازد.
فردی که با گواهینامه به شغل زنبورداری مشغول است به راحتی می تواند از مزایا و تسهیلاتی که برای زنبورداران در نظر گرفته شده است، بهرهمند گردد؛ سهمیهی زنبورداران برای دریافت شکر و سوخت ارزانتر، تسهیلات مالی که بانک کشاورزی برای زنبورداران در نظر گرفته از جمله این مزایاست که برای جلوگیری از سوءاستفادهی افراد از موقعیت شغل زنبورداری باید گواهینامهی خود را ارائه دهند.
دیگری در مرحله استقرار زنبورستانهاست که فقط زنبوردار می تواند مساحت متناسبی از جنگل یا هر مکان دیگری که مناسبِ پرداختن به زنبورداری است را، جهت استقرار زنبورستان خود انتخاب نماید. قاعدتا زمانیکه فردی به اسم زنبوردار، مکانی از محیطزیست را برای سودجویی خود اشغال می کند به حقوق زنبورداران دیگر تجاوز می شود. مورد دیگری که می تواند نتیجه فقدان گواهینامه باشد این است که، زنبوردارانی که به منطقه دیگری تعلق دارند و بدون کسب مجوز، در استان دیگر مستقر میشوند در این شرایط، موجبِ تضییع حقوق دیگر زنبورداران می شود؛ چراکه ممکن است ظریفیت مساحت و یا گرده در آن سال به اندازه زنبوردارانِ همان منطقه باشد.
در چنین شرایط است که داشتن گواهی زنبورداری می تواند مثبِتِ حق مدعی و یا منکِر باشد.
در آمریکا، اینگونه نیست که تمام ایالات، زنبوردارها را به داشتن گواهی زنبورداری ملزم کند، گرچه تمام ایالات، برای ثبت اطلاعات مربوط به زنبورستان و همچنین گواهی بازرسی، قوانین الزامآور دارند.
۲) ثبت اطلاعات زنبورستان (استقرار- انتقال)
دعاویای که بر سر مالکیت شکل میگیرد؛ یا ممکن است کسی مدعی ربوده شدن تعدادی از کندوها یا کلنیهای خود شود و یا دعوی بر سر تعداد کندوهای انتقال داده شده باشد؛ مثلا اینکه، خریدار تقاضای انتقال کندوهای خریداری شده به خود را داشته باشد و فروشنده ادعای وی را رد کند، مبنی بر اینکه قبلا انتقال انجام شده و تعداد مورد توافق به خریدار تحویل داده شده است.
استقرار زنبورستان در یک مکان ممکن است موجب خساراتی بر مجاورین زنبورستان شود و یا اینکه متقابلا خساراتی بر زنبورستان وارد کند. لذا وجود مدرکی که مثبِتِ مشخصات زنبورستان باشد، هرگونه ابهام در مورد میزان خسارت را از بین میبرد.
همچنین یکی از مهمترین کاربردهای ثبت مشخصات زنبورستان در ایران، جهتِ تعلقِ حق بیمه به زنبوردار است، که معمولا خسارت تخمینی توسط بازرس بسیار کمتر از مقدار خسارت وارده بر زنبورستان است، که متاسفانه هیچ مرجع اعتراضی برای رسیدگی به حقوقِ تضییع شدهی زنبوردار وجود ندارد.
در آمریکا، زنبورداری یکی از مشاغلی است که برای افراد بسیار هیجانانگیز و پرطرفدار برای کسانی است که میخواهند عسل مورد نیازشان را خود تامین کنند؛ درحالیکه از کاهش جمعیت زنبورعسل جلوگیری می کنند. از طرفی، به علت وجود خطرات احتمالی در آینده که امکان حدوث آن در این شغل دیده می شود، هر ایالتی بنا بر صلاحدید خود مقرراتی را برای ثبت زنبورستانهای موجود در آن ایالت را پیش بینی کرده است. در ایالات، شاید قانونی برای صدور و دریافت گواهینامه زنبورداری وجود نداشته باشد و یا الزامی برای دریافت آن نباشد، اما ثبت زنبورستان و گواهی بازرسی امری اجباری است(How to Get a Beekeeper’s License in US)، که بسیار شبیه به دریافت گواهی است.
ابتدا کلمهی «گواهی زنبورستان»[۱۷] یا «گواهی زنبورداری»[۱۸]، در قسمت جستجوی وبسایت ادارهی کشاورزی نوشته می شود و سپس اطلاعات مربوط در مورد مقرراتِ مربوط به مراحل دریافت گواهی و یا ثبت زنبورستان، در اختیار زنبوردار قرار میگیرد. کلمهی «زنبورستان»[۱۹]، یک کلمهی اختصاصی برای مکانی است که زنبورها در آنجا نگهداری میشوند و استفاده از آن برای دولت بسیار رایج میباشد[۲۰].
بعد از جستجوی مذکور دریافت قوانین مربوط به ثبت یا دریافت گواهی زنبورداری، فرم مربوطه در غالب PDF یک یا دو صفحهای قابل دانلود است. به طور کلی، آنچه در این فرم مورد نیاز است؛ ۱) مکانی که زنبوردار قصد استقرار زنبورستان خود در آنجا را دارد و ۲) تعداد کندوهایی است که زنبوردار میخواهد آنها را در زنبورستانِ خود نگهداری کند. هزینه ثبت یا اعطای گواهی به تعداد کندوهای تحت مالکیت زنبوردار، بستگی دارد. زنبوردار به راحتی می تواند این فرم را پر کند و به همراه یک چک، از طریق پست الکترونیکی، برای اداره کشاورزی بفرستد.
البته برخی از ایالتها چنین فرمی را تهیه نکرده اند و در عوض زنبوردار، برای ثبت یا گواهی، باید درخواست خود را از طریق پست الکترونیکی و یا تلفن، به ادارهی مربوطه اعلام دارند. اطلاعاتِ مربوط به ادارهی بازرسی در وبسایت اداره کشاورزی وجود دارد. زمانیکه بازرس، از زنبورستانِ زنبوردارِ متقاضی، دیدن کرد، فرم مربوطه را به زنبوردار میدهد و زنبوردار بعد از تکمیل اطلاعاتِ فرم، آنرا به همراه مبلغ مورد نیاز، به بازرس میدهد.
زمانیکه زنبوردار در دسترسی به اطلاعات موردِ نیاز خود، دچار مشکل شد و یا اینکه، اطلاعاتِ موجود برای توجیه زنبوردار واضح نبودند، سازمانهای دیگری در سطح ایالتی و ملی وجود دارند که به درخواست و یا شکایت زنبوردار رسیدگی کنند. ادارهی بازرسی زنبورستانهای آمریکا، یکی از این سازمانهاست. وبسایتِ آنها در منابع پایین است و لیستِ همهی بازرسانِ زنبورستانهای ایالتهای آمریکا، به همراه قوانینِ مرتبط را دارد. از این طریق، زنبوردار می تواند با بازرسِ ایالتِ خود، ارتباط مستقیم بر قرار کند و تمام اطلاعاتِ مورد نیاز خود، اعم از ثبت، دریافت گواهی، بازرسی و یا به طور کلی در مورد زنبورداری را به دست آورد.
منابع دیگری که کمک به سزایی به زنبوردار می کنند، فدراسیون زنبورداری آمریکا و هیات ملی عسل میباشد. این دو از سازمانهای ملی بزرگی هستند که زنبوردار را در هر مسئله یاری می کنند؛ از شکایات گرفته تا سلامت زنبورستانِ خود، به آنها خدماترسانی می کنند. همچنین، لینکهایِ محلیِ بسیاری را پیشهاد می دهند تا زنبوردار بتواند در ارتباطِ با زنبوردارهای دیگر، به اطلاعاتِ مورد نظرِ خود برسد. (Laws on Beekeeping).
ادارهی بازرسی زنبورستانهای آمریکا[۲۱]، فدراسیون زنبورداری آمریکا[۲۲] و هیات ملی عسل[۲۳]، سه تا از مهمترین مراکزی هستند که در زمینه خدمت رسانی در این زمینه به زنبورداران کمک می کنند. در واقع سازمان اولی –بازرسی زنبورستانهای آمریکا- سازمانی ملی است که یکی از وظایفش، در امر ثبت زنبورستان در سطح ملی، تعریف شده است و این امر مشروط به وجود نواقصی در مقررات ایالتی در این زمینه میباشد. دو سازمان دیگر –فدراسیون زنبورداری آمریکا و سازمان ملی عسل- از سازمانهای بزرگ ملی هستند که زنبورداران را در هر زمینهای؛ از شکایت به مقررات گرفته تا رسیدگی به سلامت زنبورستان، یاری میرسانند.
مادهی ۱۳۱٫۰۴۵ قانون تگزاس که در خصوص ثبت زنبورستان تصویب شده است، ابتدا زنبورستان را تعریف می کند: «مکانی است که در آنجا حداقل ۶ کندو یا جمعیت زنبور عسل، نگهداری می شود.» و سپس مفاد الزامی ثبت را ذکر می کند که شامل نام زنبوردار، آدرس و شماره تلفن، شهرستان یا شهرستانهایی که ممکن است زنبورستان خود را در آنجا مستقر کند و زمان تقریبی که زنبورستان در آن شهرستان قرار دارد، میباشد.
در ادامه به وظایف بازرس اشاره می کند که زنبوردار را ملزم به ارائه نقشهی مکانی می کند که نشاندهنده مکان دقیق زنبورستان میباشد؛ در سال ۱۹۸۰ دادستان کل تصمیمی را صادر کرد[۲۴] ، با این مضمون که، مکان دقیق زنبورستان جزو طبیعت اسرار تجاری است و اینکه مکان تعیین شده توسط زنبوردارها موضوع تصویب قانون Open Records Decision نمی باشد. قوه مقننه جهت اطمینان از این مطلب، بخش فرعی c را به ماده ۱۳۱٫۰۴۵ در سال ۱۹۸۹اضافه کرد که اختصاصا نوشت: «نقشهای که بر اساس این ماده ارائه می شود، به موجب فصل ۵۵۲ قانون حکومتی، جزو اسرار تجاری محسوب می شود و نباید فاش شود.».
۳) مقررات اداری ثبت اطلاعات زنبورستان
در ایالاتِ آمریکا، سیستم ثبت مارک زنبورستان از ۳ عدد تشکیل می شود که با یک خط فاصله از هم جدا میشوند؛ عدد اول نشانگر این است که مارک ثبت شده، یک مارکِ ثبت شدهی ایالتی است، دومین عدد معرف شهرستان مورد اقامت ثبتکننده است و سومین عدد ثبتکننده را معرفی می کند[۲۵].
در ایران البته به این مشخصی، مقررات اطلاعات زنبورستان وجود ندارد و تنها در این حد که در دفترچه زنبورداری قید می شود که زنبوردار مالک چند کندوی زنبور میباشد. شیوه آماری و اطلاعاتی، این دو نظام قضایی، در این موارد اجرایی، به طور یکسان نمی باشد. همانطور که ملاحظه می شود در آمریکا کوچکترین جزئیات ثبت می شود اما در ایران کمتر به این موارد پرداخته شده و یکی از دلایلی که اموال زنبورداران در ایران، به راحتی به سرقت میرود و زنبوردار چارهای جز سکوت ندارد، همین دلیل است.
۴) برچسب زنی تجهیزات زنبورستان