در رابطه با برابری زنان و مردان محافظهکاران برابری را در هماهنگی با قوانین اسلامی میدانند. از نظر آنان آنچه در قوانین اسلامی به عنوان وظایف زن و مرد تعریف شده است عین برابری است.
نکته قابل ذکر آنست که در مباحث نظری سنتگرایی مشخصهی محافظهکاران شناخته شده است، این در حالی است که نتایج بیانگر آنست که در ایران پایبندی به سنتها در میان تمامی گروه های سیاسی مشاهده میشود و اکثر افراد معتقد و پایبند به سنتها هستند از اینرو به نظر میرسد پای‌بندی به سنتها معرف مناسبی برای تشخیص گرایش سیاسی افراد نباشد.
مسئله دیگر در رابطه با خشونت مطرح میشود. اگرچه محافظهکاران کاربرد این واژه را نامناسب میدانند چراکه از نظر آنان اعمالی چون جهاد و استفاده از ابزارهای اجبارآمیز؛ عمل به وظیفه شرعی تلقی میشود. آنان معتقدند در مواردی که ولایت فقیه امر کند و یا عملی بر خلاف دستورات اسلامی صورت گرفته باشد، خشونت مجاز است. در واقع مهمترین نکته در مورد محافظهکاران بحث تکلیف و وظیفه است. آنان مشارکت سیاسی و حضور در انتخابات را وظیفه شرعی خود دانستهاند. البته ذکر این نکته نیز لازم است که محافظهکاران مشارکت سیاسی را نه تنها یک وظیفهی شرعی میدانند بلکه حق خود نیز دانسته و برای تعیین سرنوشت سیاسی خود و کشور خود نیز اقدام به مشارکت و فعالیت سیاسی میکنند.
از دیگر مشخصههای محافظهکاران تأکید آنان بر فقه پویا است. بنابراین آنها معتقدند مسائل مختلف بنا بر مقتضیات زمانی مورد بازبینی قرار خواهند گرفت.
نکته دیگر اعتقاد محافظهکاران بر وجود دشمن خارجی و توطئههای آن در کشور است. محافظه‌کاران بیشتر مشکلات موجود در جامعه را ناشی از توطئه بیگانگان و کارشکنیهای آنان می‌دانند. علاوه بر این محافظهکاران دین اسلام را برتر از سایر ادیان میدانند. از اینرو نابرابری مسلمانان با پیروان سایر ادیان نیز طبیعی جلوه میکند. با این حال ملاک عمل محافظهکاران در برخورد با پیروان ادیان دیگر بر اساس قوانین مصوب قانون اساسی کشور است.
یکی دیگر از موارد آنست که محافظهکاران تأکید خاصی بر لزوم حکمرانی توسط روحانیون ندارند. از نظر آنان متخصصین بهترین قشر برای حکومت کردن هستند. متخصصینی که بر اساس قوانین اسلامی رفتار میکنند. در ذیل به صورت تیتروار به بیان مولفه های اجتماعی و سیاسی گرایش محافظهکاری میپردازیم:
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

انطباق آزادیهای فردی و اجتماعی با قوانین و احکام اسلامی
موافق با تشکیل انجمنهای مدنی و شکلگیری احزاب تا جایی که برای اجتماع مسلمین خطری ایجاد نکند.
تأکید بر خدشه ناپذیری قانون اساسی و بی‌اشکال بودن آن
موافق با بهره گرفتن از خشونت در مواقعی که اسلام و جامعه اسلامی به خطر میافتد.
موافق با ایجاد اصلاحات در زمینه اقتصادی
عکس مرتبط با اقتصاد
معتقد به اقتصاد خصوصی با نظارت دولت
معتقد به برابری قومیتها
طبیعی بودن نابرابری میان مسلمانان و پیروان سایر مذاهب
برابری زن و مرد بر اساس اصول اسلامی
اعتقاد به توطئه خارجی و کارشکنیهای آن
تأکید بر فقه پویا
قانونگرایی
مقابله با تهاجم فرهنگی
اعتقاد به جامعیت دین در اداره جامعه
معرفهای گرایش سیاسی اصلاحطلب:
بطور کلی در میان افراد مورد مصاحبه تمامی اصلاحطلبان خواستار جدایی دین از سیاست بودند. آنان دین را امری شخصی پنداشته و معتقدند سیاست بایستی بر اساس اصول اخلاقی عمل نماید.
اصلاحطلبان در مقایسه با محافظهکاران گستره وسیعتری برای آزادیهای فردی- اجتماعی، آزادی بیان و مطبوعات قائل هستند. از نظر آنان آزادیها بایستی بر اساس فرهنگ و عرف جامعه مشخص شود و خواستار افزایش آزادیها در کشور هستند. آنان مخالف هرگونه استفاده از خشونت هستند و ارشاد را موثرتر میدانند.
در زمینهی برابری زنان و مردان اصلاحطلبان هیچگونه نابرابری را نپذیرفته و تواناییهای افراد را ملاک عمل آنها میدانند. اگرچه آنان با فمینیسم نیز بخاطر برخی افراطها به طور کامل موافق نیستند اما خواستار حقوق برابر برای زنان و مردان هستند.
بطور کلی اصلاحطلبان معتقدند با ایجاد اصلاحاتی در درون نظام میتوان مشکلات را از میان برداشت. معرفهای گرایش اصلاحطلبی عبارتند از:

برابری حقوق زنان و مردان
تسامح و تحمل عقیده و اندیشه مخالف با خود
تأکید بر همزیستی قومیتها، ادیان و مذاهب مختلف در کنار هم
طرفدار مذاکره و برقراری رابطه با جهان
خواستار آزادیهای فردی و اجتماعی در چارچوب فرهنگ و عرف جامعه
خواستار جدایی دین از سیاست در چارچوب نظام حاکم
خوشبینی به تکنولوژی و علوم
خواستار ایجاد اصلاحات در قانون اساسی
گرایش سیاسی رادیکال؛
در درون گرایش رادیکال گرایشهای مختلف و متمایزی وجود دارد. بطور کلی منظور از گرایش سیاسی رادیکال در این پژوهش افرادی است که خواهان برچیده شدن نظام و زیر سؤال بردن مشروعیت نظام سیاسی کشور هستند. از اینرو گرایشهای مختلفی وجود دارد. برخی به ناسیونالیسم معتقدند، برخی رادیکالهای دینی هستند و برخی دیگر رادیکالهای سکولار. در میان افراد مورد مصاحبه، رادیکالهای ارتجاعی (ملیگرا) به سکولاریسم نیز تمایل داشتند بنابراین شاید بتوان این افراد را در یک گروه کلی سکولار قرار داد. از اینرو رادیکالها به دو دسته رادیکال دینی و رادیک
ال سکولار تقسیم میشوند.
در میان رادیکالهای دینی در رابطه با موضوع حکومت دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی هر نوع حکومتی در دوران غیبت را جائر و ستمگر میدانند. بنابراین آنها مخالف تشکیل جمهوری اسلامی در زمان غیبت امام عصر هستند. برخی دیگر نیز خواهان حکومت اسلامی هستند. منظور از حکومت اسلامی نیز حکومت فقیه نیست بلکه حکومت احکام اسلامی است که الزاما میبایست توسط حاکمی که به رأی مردم فرهیخته -یعنی اهل حلّی و عقد-انتخاب میشود، اجرا گردد. بنابراین در این نوع حکومت عموم مردم نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند، بلکه این به افراد فرهیخته اختصاص دارد.
علاوه بر این جدیترین مطالبه آنها از دولت، اسلامی شدن است. آنان خواهان برچیده شدن سودهای بانکی هستند و مالیات را نیز حرام میدانند.
در بحث از برابری زنان و مردان آنان خواهان رعایت کامل اصول اسلامی هستند. از اینرو به شدت مخالف اختلاط زنان و مردان هستند و در بحث از حجاب نیز بسیار سرسخت هستند و خواهان بهبود وضعیت حجاب در جامعه هستند.
نقلیات نیز بسیار مورد توجه رادیکالهای دینی است. در میان رادیکالها اسلام کاملاً فعلیت یافته و اقتضائات زمانی مطرح نمیشود. بنابراین خلاف اصولگراها که معتقدند اسلام ظرفیت همه چیز را داده است و خواهان انجام اصلاحات متناسب با مقتضیات زمان هستند، تغییرات در میان رادیکالها محلی از اعراب ندارد.
در رابطه با برابری مذاهب، رادیکالهای دینی به شدت مخالف برابری سنی و شیعه هستند. آنان نسبت به سنیها بسیار سختگیر هستند و با وجود غیر قانونی بودن برخی مراسم نظیر عمرکُشان، رادیکالهای دینی همچنان با شدت و حدت بسیار به برگزاری این مراسم میپردازند. در رابطه با ادیان دیگر نیز قائل به نابرابریها هستند. با این حال در مورد قومیتها قائل به برابری هستند. آنان نیز همانند محافظهکاران برخورد با خاطیان قوانین اسلامی را وظیفه شرعی خود میدانند. بطور کلی میتوان گفت رادیکالهای دینی نیز خواستار نوعی ارتجاع و بازگشت به گذشتهی اسلامی هستند.
گروه دیگر از رادیکالها همانطور که گفته شد رادیکالهای سکولار هستند. این گروه از نظر عقاید شباهت بسیاری با اصلاحطلبان دارند، با این تفاوت که رادیکالهای سکولار خواستار تغییر نظام سیاسی کشور هستند.
سکولارها نیز خواهان برابری زنان و مردان هستند. این افراد بیش از اصلاحطلبان طرفدار انجمن‌های زنان و فمنیسم هستند. علاوه بر این آنان خواستار دموکراسی هستند و دموکراسی را بهترین نوع حکومت میدانند. بطور کلی مطالبات اجتماعی و اقتصادی سکولارها تا حد زیادی مشابه اصلاحطلبان است با این تفاوت که سکولارها تندروتر از اصلاحطلبان هستند و با شدت بیشتری مطالبات خود را پیگیری میکنند. علاوه بر این مطالبات سیاسی آنان نیز تنها با اصلاحات در چارچوب نظام حاکم برطرف نمیشود بلکه خواستار تغییراتی بنیادین در نظام سیاسی کشور هستند. برخی از آنان خواستار حکومت پادشاهی و برخی دیگر خواستار حکومت دموکراسی هستند. علاوه بر این برخی از آنان بر ناسیونالیسم معتقدند و نژاد و فرهنگ ایرانی را برتر میدانند. در ذیل به بیان مولفه های رادیکالها میپردازیم:
رادیکالهای دینی؛

تشکیل حکومت اسلامی؛ حکومت احکام اسلامی نه لزوما حکومت ولی فقیه
نابرابری سنی و شیعه
عدم برابری مسلمان با غیر مسلمان
برابری قومیتها
رعایت کامل حجاب اسلامی زنان، همچنان که در قرآن و روایات وجود دارد.
مقاومت در برابر هرگونه تغییرات
استفاده از خشونت در مواقعی که اسلام به خطر میافتد.
مخالفت با نظام جمهوری اسلامی
حرام دانستن مالیات و شیوه بانکداری

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:19:00 ب.ظ ]