در فصل دوم به ارائه مبانی نظری، ادبیات موضوع و مطالعات داخلی و خارجی صورت گرفته در حوزه محافظه کاری، اقلام تعهدی، بازدهی بازار، فرصتهای رشد آتی، پایداری و رابطه ارزشی سود پرداخته خواهد شد. در فصل سوم، روش انجام تحقیق تشریح شده و جامعه آماری، نمونه آماری و روش نمونه گیری استفاده شده ارائه خواهد شد. همچنین در این فصل فرضیه های تحقیق بیان شده و متغییرهای تحقیق و شیوه محاسبه آنها آورده خواهد شد و روش گردآوری اطلاعات و روشهای آماری استفاده شده به طور مبسوط تشریح خواهد شد. در فصل چهارم مدلهای تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و فرضیه های تحقیق آزمون خواهد شد و سرانجام در فصل پنجم، نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها و تجزیه و تحلیلهای انجام شده بیان گردیده و توصیههایی برای تحقیقات آتی داده خواهد شد.
فصل دوم:
مبانی نظری و ادبیات تحقیق
۲-۱- مقدمه
امروزه یکی از عوامل موثر در تصمیم گیری های اقتصادی برای اشخاص فعال در بازارهای سرمایه، دسترسی به اطلاعات مناسب و مرتبط با موضوع تصمیم است. نبود اطلاعات و یا اطلاعات فاقد کیفیتِ لازم، باعث می شود تا فرایند تصمیم گیری مبهم باشد. گزارشهای مالی که توسط شرکتها تهیه می شود بخشی از اطلاعات لازم و ضروری برای اتخاذ تصمیم میباشد. در فرایند اتخاذ تصمیمات مالی و اقتصادی توسط سرمایهگذاران، اعتباردهندگان و سایر افراد استفادهکننده از گزارشات و اطلاعات مالی، نه تنها وجود اطلاعات مهم است، بلکه کیفیت اطلاعات تهیه شده نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است(ثقفی و سدیدی،۱۳۸۶).
عکس مرتبط با اقتصاد
حسابداری محافظه کارانه که به عنوان کمتر گزارش نکردن هزینهها و بدهیها و نیز بیشتر گزارش نکردن دارایی ها و درآمدها تعریف شده است، یکی از عوامل موثر در کیفیت اطلاعات تهیه شده میباشد. کیفیت اطلاعات تهیه شده به عوامل گوناگونی از قبیل بهموقع بودن، بیطرفی، قابلفهم بودن و غیره بستگی دارد. محافظه کاری نیز یکی از این عوامل میباشد. تصمیمگیرندگان و فعالان بازارهای سرمایه به اطلاعاتی نیاز دارند که هم قابلیت اتکای کافی داشته باشد و هم به اندازه کافی مربوط باشد. همواره از گذشتههای دور موازنه بین دو ویژگی مربوط بودن و قابلاتکا بودن اطلاعات حسابداری مورد بحث و بررسی بوده است. ولی چه اطلاعاتی مربوط است و چه اطلاعاتی قابل اتکا است؟ استفادهکنندگان از گزارشات مالی، اطلاعاتی میخواهند که هم بر تصمیمات اقتصادی آنها در ارزیابی رویدادهای گذشته، حال یا آینده یا تأیید یا تصحیح ارزیابیهای گذشتهشان مؤثر و مربوط بوده و هم عاری از اشتباهات و تمایلات جانبدارانهی با اهمیت باشد و به طور صادقانه معرف چیزی باشد که مدعی بیان آن است یا به گونه ای معقول انتظار میرود بیان کند، یعنی قابل اتکا باشد. محافظه کاری عاملی است که هم روی مربوطبودن و هم بر روی قابلیتاتکای اطلاعات می تواند اثرگذار باشد و اگر این دو ویژگی تغییر کنند، قدرت تصمیم گیری افرادی که بر اطلاعات مالی اتکا می کنند نیز دچار تغییر خواهد شد.
حسابداری
۲-۲- مفهوم محافظه کاری
در حسابداری، محافظه کاری یکی از ویژگیهای برجسته گزارشگری مالی است که در سالهای اخیر به واسطه رسواییهای مالی مشاهده شده از قبیل شرکت انرون و ورلدکام بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که اکثر حسابداران وجود محافظه کاری را قبول دارند، ولی تاکنون تعریف روشنی از آن ارائه نشده و هنوز ابهاماتی در این زمینه باقی مانده است.
علیرغم فقدان تعریف جامعی از محافظه کاری، در ادبیات حسابداری، دو ویژگی مهم محافظه کاری مورد بررسی قرار گرفته است. نخست، وجود جانبداری در ارائه کمتر از واقع ارزش دفتری نسبت به ارزش بازارِ آن که توسط اهلسون[۲۱] و فلسام در سال ۱۹۹۵ میلادی عنوان شده است. دوم، تمایل به سرعت بخشیدن در شناسایی زیانها و به تعویق انداختن شناسایی سودها که توسط باسو[۲۲] در سال ۱۹۹۷ میلادی عنوان شده است.
جانبداری در ارائه کمتر از واقع ارزش دفتری سهام نسبت به ارزش بازار سهام، معرف محافظه کاری از دیدگاه ترازنامهای است و معیار نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام نیز برگرفته از همین تعریف است که بر پایه مبانی منطقی و سادهای بنا نهاده شده است و در ادبیات حسابداری از سطح پذیرش عمومی بر خوردار شده است. اما تمایل به تسریع بخشیدن در شناسایی زیانها و به تعویق انداختن شناسایی سودها، معرف محافظه کاری از دیدگاه سود و زیانی است و بر همین اساس باسو در سال ۱۹۹۷ میلادی معیار عدم تقارن زمانی سود را مطرح کرد (کردستانی و امیربیگی لنگرودی، ۱۳۸۷).
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
باسو (۱۹۹۷) محافظه کاری را گرایش حسابداری به الزام درجه بالاتری از تائیدپذیری برای شناسایی اخبار خوب در مقایسه با میزان تائیدپذیری لازم برای شناسایی اخبار بد تعریف کرده است. کمیته فنی سازمان حسابرسی ایران(۱۳۸۶) در مفاهیم نظری گزارشگری مالی، محافظه کاری را به عنوان یکی از اجزای خصوصیت کیفی قابل اتکا بودن در نظر گرفته است، اما به جای واژه محافظه کاری از واژه احتیاط استفاده می کند. از نظر این کمیته، تهیهکنندگان صورتهای مالی باید با ابهاماتی که به گونه ای اجتنابناپذیر بر بسیاری از رویداها و شرایط سایه افکنده است، برخورد کنند. نمونه این ابهامات عبارتست از قابلیت وصول مطالبات، عمرمفید احتمالی دارایی های ثابت و تعداد و میزان ادعاهای مربوط به ضمانت کالای فروش رفته. چنین مواردی با رعایت احتیاط در صورتهای مالی و همراه با افشای ماهیت و میزان آنها بررسی می شود. «احتیاط عبارتست از کاربرد درجهای از مراقبت که در اِعمال قضاوت برای برآوردهای حسابداری در شرایط ابهام مورد نیاز است، به گونه ای که درآمدها یا دارایی ها بیشتر از واقع و هزینهها یا بدهیها کمتر از واقع نشان داده نشوند.» در واقع محافظه کاری را میتوان محصول ابهام دانست و هرگاه حسابداران با ابهام روبرو شوند، محافظه کاری را به کار می برند. از نظر این کمیته، اعمال احتیاط نباید منجر به ایجاد اندوختههای پنهانی یا ذخایر غیرضروری گردد یا دارایی ها و درآمدها را عمداً کمتر از واقع و بدهیها و هزینهها را عمداً بیشتر از واقع نشان دهد، زیرا این امر موجب نقض بیطرفی می شود.
با وجود انتقادهایی که بر محافظه کاری شده است، محافظه کاری در حسابداری برای قرنها دوام پیدا کرده است و به نظر میرسد در چندین سال گذشته نیز افزایش پیدا کرده است (واتس،۲۰۰۳). مطالعات نشان میدهد که مدیران از طریق انتخاب سیاستهای خاص حسابداری، تغییر در برآوردهای حسابداری و مدیریت اقلام تعهدی، سودهای گزارش شده را تعدیل می کنند. یک مثال از شناسایی نامتقارن اقلام تعهدی، قاعده اقل بهای تمام شده و قیمت بازار برای موجودیها است که زیانهای ناشی از کاهش ارزش بازارِ موجودیها را شناسایی می کند، ولی سودهای تحقق نیافته را شناسایی نمی کند. حسابداریِ سود و زیان دارایی های ثابت نیز نامتقارن است که به صورت استاندارد کاهش ارزش دارایی ها در اکثر کشورها ( استانداردهای دارایی های ثابت مشهود، شماره ۱۱ و دارایی های نامشهود، شماره ۱۷ در ایران)[۲۳] ارائه شده است. در کل، میتوان گفت که شناسایی نامتقارن سود و زیان یک ویژگی اساسیِ قواعد و رویه های حسابداری است (مهرانی، حلاج و حسنی،۱۳۸۸). بال و شیواکومار[۲۴](۲۰۰۵) به این موضوع اشاره می کنند که اگر زیانهای عملیاتی به صورت بهموقع در سود شناسایی نگردند، ممکن است مدیرانِ با دوره تصدی کوتاهمدت، توقف پروژه های بلندمدتِ زیانده(با خالص ارزش فعلی منفی) را به تاخیر بیاندازند، زیرا این پروژه ها در کوتاهمدت باعث ایجاد درآمد و نیز اعتبار ناشی از بزرگتر شدن برای آنها خواهد شد. از سوی دیگر، انتظار میرود مدیران با اعمال نظر بر اقلام تعهدی، موجب افزایش سطح محافظه کاری در حسابداری گردند.
از دیدگاه تهیهکنندگان صورتهای مالی، محافظه کاری کوششی است برای انتخاب روشی از روشهای پذیرفته شدهی حسابداری که به یکی از موارد زیر منتج شود(شباهنگ، ۱۳۸۷، ص ۵۴):
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
شناخت کندتر درآمدها،
شناخت سریعتر هزینهها،
ارزشیابی کمتر دارایی ها و
ارزشیابی بیشتر بدهیها.
در تعریفهای بالا، یک نقطه مشترک وجود دارد که همان اشاره به تأثیرگذاری محافظه کاری بر فرایند تصمیم گیری استفادهکنندگان صورتهای مالی است. به طور کلی، هدف محافظه کاری جلوگیری از تصمیم گیری های نادرست از سوی سرمایه گذاران و سایر استفادهکنندگان از صورتهای مالی است. از دیدگاه تئوری نمایندگی که حقوق و مزایای مدیران را به سود گزارش شده مرتبط میداند، مدیران انگیزههای قوی برای پنهان کردن اخبار بدی که موجب کم شدن سود می شود، دارند. بنابراین، می توان محافظه کاری را سازوکاری برای کنترل انگیزههای مدیران به منظور گزینش بیش از واقع سود تلقی کرد (شوروزی و خاندوزی، ۱۳۸۷).
در واقع محافظه کاری یکی از قراردادهای مهم در گزارشگری مالی محسوب می شود که باعث کاربرد احتیاط در تشخیص و سنجش درآمدها و دارایی ها می شود. محافظه کاری واکنشی است احتیاطی که در شرایط نبود اطمینان به کار گرفته می شود و میکوشد نشان دهد که نبود اطمینان و ریسک ذاتی در وضعیت شرکت به قدر کافی مطرح شده است (گیولی و هین[۲۵]، ۲۰۰۰).
۲-۲-۱ -دیدگاه های محافظه کاری
واتس(۲۰۰۳) ریشه حسابداری محافظه کارانه در گزارشگری مالی را دلایل اقتصادی میداند و چهار عامل اول را در شکل گیری آن به شرح زیر ذکر می کند. علاوه بر این سایر اندیشمندان از قبیل (زیمرمن ۱۹۸۶؛ کردلر و شهریاری ۱۳۸۸؛ فلسام ۲۰۰۹؛ رایان ۲۰۰۶، غفارلو ۱۳۹۰) عوامل پنچم و ششم را به این چهار عامل اضافه کرده اند.
قراردادهای بین شرکت و اشخاصی مانند مدیران و همچنین قراردادهایی که بین شرکت و طرفهای خارج از شرکت وجود دارد (دیدگاه قراردادی محافظه کاری)
افزایش در هزینه های دعاوی حقوقی(دیدگاه دعاوی حقوقی محافظه کاری)
دیدگاه قانونگذاران حسابداری و مقررات نظارتی (دیدگاه قانونی محافظه کاری)
ارتباط بین سود گزارش شده و مالیات (دیدگاه مالیاتی محافظه کاری)
ارتباط بین سود گزارش شده و هزینه های سیاسی (دیدگاه هزینه های سیاسی و محافظه کاری)
ارتباط بین رقابت در بازار و میزان اطلاعات گزارش شده (دیدگاه رقابت در بازار)
از نظر واتس(۲۰۰۳) دیدگاه قراردادی سابقه طولانی در حسابداری دارد و قدمت آن از دیگر دیدگاه ها بیشتر است. در حالی که دیدگاه دعاوی حقوقی از سال ۱۹۶۰میلادی و به دنبال افزایش دعاوی حقوقی سهامداران در آمریکا به وجود آمده است، دیدگاه مالیاتی از سال ۱۹۰۹ به دنبال تلاشهایی که واحدهای اقتصادی برای کمتر نشان دادن مالیات در آمریکا انجام میدادند ارائه شد و دیدگاه قانونگذاری به دنبال الزامات کمسیون بورس اوراق بهادار[۲۶] آمریکا در سالهای ۱۹۳۳ و ۱۹۳۴ برای گزارشگری مالی به وجود آمد، دیدگاه قراردادی ازگذشتههای بسیار دور در حسابداری وجود داشته است.
۲-۲-۱-۱- دیدگاه قراردادی
واتس و زیمرمن [۲۷](۱۹۸۶) معتقدند که انعقاد قرارداد موجب ایجاد هزینه های نمایندگی است. جستجو برای دستیابی به نوعی ساز و کار جهت کاستن این هزینهها، منجر به تقاضا برای خدمات حسابداری به عنوان ابزاری مؤثر در فرایند قراردادهای واحد تجاری شده است. بیشتر قراردادهای واحد اقتصادی با اشخاص حقیقی و حقوقی بر مبنای ارقام حسابداری تنظیم میگردد تا هزینه های نمایندگی کاهش پیدا کند. بهموقع بودن، تأئیدپذیری و عدمتقارن در تأییدپذیری ارقام حسابداری از اهمیت برخوردار است و اعمال محافظه کاری را میطلبد. محافظه کاری ناشی از بکارگیری تکنولوژی کارآمد در شرکت و ناشی از قراردادهای شرکت با اشخاص و گروههای مختلف میباشد. بررسی تفسیر قراردادی، برای بیان کردن کژمنشی بوجود آمده به وسیله گروههای مختلفی که اطلاعات نابرابر و نامتقارن، حقوق و مزایای نابرابر و افقهای فکری و مسئولیت محدود دارند، میباشد. برای مثال، محافظه کاری می تواند رفتار فرصتطلبانه مدیران را در گزارشگری شاخص های حسابداری مورد استفاده در قراردادها محدود نماید. تا زمانی که برای گزارشگری عملکرد مدیریت از معیارها و شاخص های حسابداری استفاده می شود، مشکلات کژمنشی همواره در گزارشگری مالی وجود خواهد داشت (واتس، ۲۰۰۳).
مدیران برای افزایش منافع شخصی خود در استفاده از معیارهای حسابداری که مبنای اطلاعرسانی برای سرمایه گذاران است، جانبدارانه عمل می کنند و در ارسال اطلاعات اختلال ایجاد مینمایند. اگر محدودیتهایی که این رفتار فرصتطلبانه مدیر را محدود کند، وجود نداشته باشد، در آن صورت، ارقام حسابداری موجود در گزارشگری مالی، جانبدارانه تهیه و ارائه خواهد شد. اما محافظه کاری به وسیله ملزم کردن به قابلیت تأیید بیشتر، رفتار فرصتطلبانه و جانبدارانه را محدود می کند.در عمل، محافظه کاری در حسابداری، رفتار جانبدارانه مدیر را خنثی کرده و شناسایی سود را به تأخیر می اندازد. در قراردادها، اثرات مزبور، ارزش شرکت را افزایش میدهد، زیرا محافظه کاری پرداختهای نادرست مدیر به خود و سایر گروهها نظیر سهامداران را محدود می کند. ارزش افزایش یافته شرکت میان همه گروههای طرف قرارداد تقسیم شده و رفاه همه گروهها افزایش می یابد(واتس، ۲۰۰۳).
به نظر واتس(۲۰۰۳) دیدگاه قراردادی با اهمیتترین دیدگاه ارائه شده برای محافظه کاری است، زیرا اصلیترین منبع محافظه کاری به شمار می رود.
۲-۲-۱-۲- دیدگاه دعاوی حقوقی
برخی از صاحبنظران، بهکارگیری رویه های حسابداری محافظه کارانه در فعالیتهای مربوط به اوراق بهادار به دلیل اجتناب از مطرح شدن دعاوی حقوقی علیه شرکتها را مفید میدانند. بیور[۲۸] و واتس(۱۹۹۳) عملکرد بورس اوراق بهادار را به عنوان دعاوی حقوقی برای توجیه به کارگیری محافظه کاری در حسابداری مطرح نموده اند. آنها معتقدند که دعاوی حقوقی معمولاً زمانی مطرح می شود که سود خالص و خالص دارایی های واحد تجاری، بیش از حد گزارش شده باشد.
کی لاگ[۲۹](۱۹۸۴) دریافت که نسبت دعاوی حقوقی مطرح شده خریداران اوراق بهادار در دادگاهها علیه حسابرسان و واحدهای اقتصادی به مراتب بیش از طرح دعاوی حقوقی فروشندگان اوراق بهادار در دادگاهها علیه اشخاص مذکور است (نسبت سیزده به یک). با توجه به این یافته ها به نظر میرسد وقتی که هزینه های دعاوی حقوقی از منافع گزارش سود و خالص دارایی ها به مبلغی بیش از حد واقعی، بیشتر باشد، حسابرسان و مدیران برای اعمال رویه های محافظه کارانه انگیزه خواهند داشت (واتس، ۲۰۰۳).
۲-۲-۱-۳- دیدگاه مقرراتگذاری
مقررات نیز انگیزههایی را برای ارائه صورتهای مالی محافظه کارانه برای شرکتها به وجود میآورد. به نظر میرسد که مراکز نظارتی، عاملی برای اعمال محافظه کاری در صورتهای مالی میباشند. واتس(۱۹۷۷) معتقد است که ضرر ناشی از ارزیابی بیش از واقع دارایی ها و سود، در فرایند سیاسی بیشتر مشاهده می شود. این پدیده انگیزههایی را برای قانونگذاران و استانداردگذاران فراهم میآورد تا آنها همچنان محافظهکار باقی بمانند. در واقع، در عرصه سیاسی، زیان ناشی از عدم به کارگیری محافظه کاری در گزارش سود و دارایی ها قابل توجه است و این زیان از سود ناشی از به کارگیری محافظه کاری در گزارش سود و دارایی کمتر است (واتس، ۲۰۰۳).
زف[۳۰](۱۹۷۲) و والکر[۳۱](۱۹۹۲) اشاره داشتند که این موضوع برای ناظرین و تدوینکنندگان استانداردهای حسابداری حائز اهمیت بود. به نحوی که انگیزه اعمال محافظه کاری در آنان ایجاد شد و کمیسیون بورس اوراق بهادار در کشور آمریکا، گزارشگری دارایی ها را بدون بهکارگیری رویه های محافظه کارانه ممنوع کرد. برای مثال، این کمیسیون تجدید ارزیابی دارایی های شرکتها را در سه سال اول فعالیتشان ممنوع اعلام کرده است (واتس، ۲۰۰۳).
بحران مالی سال ۱۹۲۹ میلادی در آمریکا و ورشکستگی شرکتهای بزرگ، توجه افراد را به سوی کمیسیون بورس و اوراق بهادار جلب کرد و کمیسیون هم نسبت به موضوع، اقداماتی را اعمال کرد و از آن به بعد زیانهای وارده به سرمایه گذاران بر اثر ارزیابی بیش از حد دارایی ها موجب سرزنش کمیسیون شد، ولی به زیانهای وارده از ارزیابی کمتر دارایی ها، اهمیتی داده نمیشد. لذا توجه کمیسیون عمدتاً متمرکز بر جلوگیری از وقوع بحرانهای ناشی از ارزیابی بیش از واقع دارایی ها بود و به ارزیابی کمتر از واقع دارایی ها و سود چندان توجه نمیکرد. به همین دلیل یک نوع عدم تقارن در عملکرد کمیسیون بورس اوراق بهادار پیش آمد. با مقایسه زیان عدم تقارن عملکرد کمیسیون اوراق بهادار با زیانهای ناشی از عدم شناسایی بموقع زیان، انگیزه اِعمال محافظه کاری در ارقام حسابداری از طریق تنظیم مقررات به وجود آمد، زیرا شرکتها هزینه کمتری را تحمل می نمودند (ثقفی، سدیدی، ۱۳۸۶).
۲-۲-۱-۴- دیدگاه مالیات
سالیان زیادی است که مالیات بر درآمد با سودهای حسابداری ارتباط تنگاتنگی دارد و به طور جدی بر سود حسابداری تأثیرگذار بوده است. واتس(۱۹۷۷) و واتس و زیمرمن(۱۹۷۹) دریافتند که به لحاظ الزام خزانهداری آمریکا، استهلاک دارایی ها در شرکتهای آمریکایی محاسبه و به عنوان هزینه جاری ثبت شده و در صورتهای مالی گزارش می شود. پذیرش گسترده این الزام منجر به قانون مالیاتِ سال ۱۹۰۷ گردید که سرآغازی برای قانون مالیات سال ۱۹۱۳ میلادی بود (واتس، ۲۰۰۳).
گانتر و دیگران[۳۲](۱۹۹۷) روشهای حسابداری را پیشنهاد کردند که بر درآمد بر مالیات مؤثر بود. همچنین شکلفورد و شولین[۳۳](۲۰۰۱) دریافتند که مالیات این انگیزه را ایجاد می کند که سود حسابداری گزارش شده با سود مالیاتی هماهنگ شود و مادامی که شرکت سودآور و نرخ سود مالیاتی مثبت باشد، میتوان با به تعویق انداختن شناسایی سود، ارزش فعلی مالیات را کاهش داده و ارزش خالص دارایی ها را کمتر گزارش کرد. به این ترتیب مالیات بر درآمد به عنوان توجیهی برای محافظه کاری تلقی گردیده است.
۲-۲-۱-۵- دیدگاه هزینه های سیاسی
واتس و زیمرمن (۱۹۸۶) بیان کرده اند که صاحبان قدرت انگیزه دارند که برای انتقال ثروت از شرکتها به خودشان یا سایر ذینفعان موضع بگیرند. این مواضع به شکل الزام بعضی از شرکتها به پرداخت مبالغی برای موارد اجتماعی نظیر (آلودگی محیط زیست، زلزله و جنگ)؛ تحمیل نرخهای مالیاتی بالاتر یا محروم کردن آنها از بعضی از مزایا و حقوق صورت میگیرد. هزینه های تحمیل شده به شرکتها تابعی از قدرت سودآوری و اندازه آنها است، زیرا شرکتهای کوچکتر کمتر مورد توجه هستند و در نتیجه کمتر در معرض انتقال سیاسی ثروت واقع میشوند. به عبارت دیگر شرکتهای بزرگ و موفقترکه تحت فشارهای سیاسی هستند، انگیزه بیشتری برای استفاده از رویه های کاهنده سود خالص و در نتیجه حسابداری محافظه کارانه دارند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
یکی از مصادیق اصلی انتقال ثروت به خارج از شرکت، هزینه های سیاسی است که شرکتها به دلیل وجود هزینه های اطلاعات، مبادلات و رایزنی از سوی گروههای تصمیمگیرنده و قانونگذار که اصلیترین آنها نهادهای دولتی میباشند، متحمل میشوند. برخی از شرکتها با مشخصات اقتصادی خاص، بیشتر موضوع قوانین سختی که دولت یا سایر گروههای قانونگذار وضع می کنند و هزینه در پی دارند قرار میگیرند و بنابراین، برای فرار از اینگونه هزینهها (عواقب اقتصادی)، انگیزه بیشتری برای استفاده از گزارشگری در جهت کاهش خروج منافع از شرکت خواهند داشت.
ایتردیز[۳۴] (۲۰۱۱) در اظهار نظری در مقابل دیدگاه هزینه سیاسی واتز و زیمرمن(۱۹۸۶) بیان می کند که در شرکتهای کوچک و تازه تاسیس، عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و ذینفعان بیشتر از سایر شرکتها است. از آنجا که محافظه کاری ابزاری برای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و افزایش کیفیت اطلاعات مالی محسوب می شود، لذا سطح محافظه کاری در شرکتهای کوچک و تازه تاسیس بیشتر از سایر شرکتها خواهد بود.
۲-۲-۱-۶- دیدگاه رقابت در بازار
رقابت در بازار از دیگر عوامل تقاضای محافظه کاری است. بدین گونه که با افزایش رقابت در بازار، رقبای موجود در یک صنعت خاص برای جلوگیری از ورود رقبای جدید یا انتشار اطلاعات محرمانه به رقبای موجود، محافظه کاری در گزارشگری مالی را در پیش خواهند گرفت. بدین معنی که آنان اخبار و علائم بد و نامساعد در رابطه با عواملی چون حجم تقاضا، بهای تمام شده و قیمتهای فروش را برجسته کرده و اخبار و علائم خوب و مساعد را پوشش می دهند (غفارلو، ۱۳۹۰). با توجه به اینکه رقبای بالقوه در صدد سرمایه گذاری در صنایع با کمترین میزان ریسک و کسب بیشترین بازده هستند، در صورتی که صنایعی چنین ویژگیهایی را داشته باشد سریع وارد خواهند شد. برای جلوگیری از تهدیدات ورود رقبا، فعالین صنعت، محافظه کاری در گزارشگری مالی را در پیش میگیرند، هر چند با این اقدام، انتظارات بازار سرمایه از عملکرد آتی خود را پایین نگه میدارند (داروغ و استاغتون[۳۵]، ۱۹۹۰).
۲-۲-۲- انواع محافظه کاری
تقاضا برای محافظه کاری از منابع مختلف صورت میگیرد. بر اساس یافته های باسو(۱۹۹۷) بدهکاران و سایر اعتباردهندگان، خواستار ارائه اطلاعات بهموقعتر در رابطه با اخبار بد در مقایسه با اخبار خوب هستند. بال و همکاران (۲۰۰۰) بیان مینمایند که محافظه کاری سود و زیانی، متفاوت از محافظه کاری ترازنامهای است. جانبداری در ارائه کمتر از واقع ارزش دفتری سهام نسبت به ارزش بازار سهام، معرف محافظه کاری از دیدگاه ترازنامهای است و معیار نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام نیز برگرفته از همین تعریف است که بر پایه مبانی منطقی و سادهای بنا نهاده شده است و در ادبیات حسابداری از سطح پذیرش عمومی برخوردار شده است. اما تمایل به تسریع بخشیدن در شناسایی زیانها و به تعویق انداختن شناسایی سودها، معرف محافظه کاری از دیدگاه سود و زیانی است و بر همین اساس باسو در سال ۱۹۹۷ میلادی معیار عدم تقارن زمانی سود را مطرح کرد.
۲-۲-۲-۱- محافظه کاری نامشروط
در تحقیقات اخیر، محافظه کاری را به دو نوع تقسیم کرده اند: نوع اول محافظه کاری پیشرویدادی[۳۶] است که محافظه کاری مستقل از اخبار است و محافظه کاری نامشروط نیز نامیده می شود. این نوع محافظه کاری بیشتر بر روی ترازنامه اثرگذار بوده و از بهکارگیری آن دسته از استانداردهای حسابداری ناشی می شود که سود را مستقل از اخبار اقتصادی جاری، کاهش میدهند. برای مثال، شناسایی بدون درنگ مخارج تحقیق و توسعه به عنوان هزینه، حتی در صورتی که جریانهای نقدی مورد انتظار آنها مثبت باشد، از این نوع است. نمونه دیگر مربوط به نحوه مستهلک کردن دارایی ها میباشد. واتس (۲۰۰۲) بیان می کند که شتاب استهلاک دفتری دارایی ها بیشتر از شتاب استهلاک اقتصادی آنها است.
۲-۲-۲-۲- محافظه کاری مشروط
نوع دیگری از محافظه کاری، محافظه کاری پس رویدادی[۳۷] است که محافظه کاری وابسته به اخبار، محافظه کاری مشروط و عدمتقارن زمانی سود نیز خوانده می شود. این نوع محافظه کاری بیشتر بر روی صورت سود و زیان اثرگذار است. بر اساس این نوع محافظه کاری، در اثر اخبار ناخوشایند، ارزش دفتری دارایی ها کاهش پیدا می کند؛ در حالی که برای افزایش ارزش دارایی ها به اخبار خوشایند با قابلیت تأیید بسیار بیشتر نیاز است. تعریف ارائه شده توسط باسو(۱۹۹۷) که محافظه کاری را به عنوان تأئیدپذیری متفاوت برای شناسایی درآمدها و هزینهها در نظر میگیرد، بیانگر محافظه کاری مشروط است. این نوع محافظه کاری به مفهوم شناسایی بهموقعتر اخبار بد نسبت به اخبار خوب در رابطه با سود است. برای مثال شناسایی زیانهای برآوردی در پیمانکاری و عدم شناسایی سود حتی در صورت محتمل بودن ورود منافع اقتصادی به درون واحد تجاری، قاعدهی اقل بهای تمام شده یا خالص ارزش فروش، حذف سرقفلی در نتیجه انجام آزمون کاهش ارزش و شناسایی نامتقارن زیانهای احتمالی در مقابل سودهای احتمالی از این نوع محافظه کاری هستند. رایان (۲۰۰۶) مفهوم محافظه کاری مشروط را به این صورت بیان می کند که اخبار خوب (اطلاعاتی که گویای افزایش سودهای آتی باشند) دیرتر از اخبار بد (اطلاعاتی که گویای کاهش سودهای آتی باشند) در صورتهای مالی شناسایی میشوند. به طور کلی، اصول حسابداری شناسایی کاهش (یا اخبار بد) موجودی کالا، سرقفلی و زیانهای احتمالی و درآمد پیمانکاری را ایجاب می کند؛ اما شناسایی افزایش ناشی از اخبار خوب را منع می کند (پای، درنتون و والکر[۳۸]، ۲۰۰۵). این نوع محافظه کاری بیشتر برای جلوگیری از بزرگنمایی سود توسط مدیران اتخاذ می شود و مانع بیشتر گزارش شدن سودها در شرایط نامساعد خواهد شد. مهمترین دلیل برای محافظه کاری مشروط، رویه کاملا” متفاوت در اصلاح ارزش برآوردی دارایی ها است.
انگیزه اصلی برای محافظه کاری نامشروط، سختی ارزیابی دارایی ها و بدهیهاست. در حالی که انگیزه اصلی برای محافظه کاری مشروط، خنثی کردن انگیزههای مدیران برای گزارشگری اطلاعات حسابداری جانبدارانه میباشد. انگیزههای مشابهی نیز برای این دو نوع محافظه کاری وجود دارد. برای مثال، تابع نامتقارن زیان سرمایه گذاری باعث می شود اثر منافعی که آنها از سود کسب می کنند کمتر از آسیبهایی باشد که از زیانی با اهمیتِ مشابه می بینند (بیور و رایان، ۲۰۰۴).
باسو(۲۰۰۵) و کوینگ[۳۹](۲۰۰۷) بیان می کنند که تقاضا برای محافظه کاری مشروط به علت وجود قراردادها بین مدیریت و سهامداران و یا سایر افراد برونسازمانی (دیدگاه قراردادی) و ریسک افزایش دعاوی حقوقی (دیدگاه دعاوی حقوقی ) ایجاد می شود. همچنین آنها معتقدند که تقاضا برای محافظه کاری نامشروط نیز از دعاوی حقوقی، کاهش مالیات و تقاضای منظم برای محافظه کاری ناشی می شود. گفته می شود که محافظه کاری، عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و شرکای بازاری شرکت را کاهش میدهد که خود باعث کاهش ریسک کلی شرکت میباشد. ایتردیز (۲۰۱۱) بیان می کند که بین محافظه کاری مشروط و نامشروط ارتباط منفی وجود دارد. بدین معنی که در صورت وجود محافظه کاری نامشروط، دیگر محافظه کاری مشروط در کار نخواهد بود. برای مثال، در صورتی که هزینه تحقیق و توسعه به عنوان هزینه و نه دارایی شناسایی شود دیگر در دوره های آتی نیازی به شناسایی زیان کاهش ارزش دارایی ایجاد نمی شود.
۲-۲-۳- محافظه کاری و اقلام تعهدی
سودها و زیانهای اقتصادی را میتوان به عنوان جریانهای نقدی به علاوه هر گونه تجدید نظر در ارزش فعلی جریانهای نقدی مورد انتظار آتی در نظر گرفت. بنابراین، حداقل قسمتی از شناسایی نامتقارن سودها و زیانهای عملیاتی، بایستی از طریق اقلام تعهدی انجام شود. زیرا اقلام تعهدی مبنایی است برای تجدید نظر در برآوردهای انجام شده از طریق جریانهای نقدی آتی، که قبل از تحقق واقعی آنها اتفاق میافتد. مثالهایی از شناسایی نامتقارن سودها و زیانها مربوط به سرمایهدرگردش شامل سود و زیان معاملات اوراق بهادار، کاهش ارزش موجودی ناشی از ضایعات، نابابی و کاهش در ارزش بازار آنها، تجدید حسابهای دریافتنی و ایجاد ذخایر برای هزینه های عملیاتی ناشی از رویدادهای نامطلوب در دوره جاری میباشند. مثالهایی از شناسایی نامتقارن سود و زیان مربوط به دارایی ها و بدهیهای بلندمدت عبارتند از: مخارج تجدید ساختار، مخارج استهلاک سرقفلی ناشی از تحصیل با خالص ارزش فعلی منفی و مخارج کاهش ارزش دارایی ها ناشی از سرمایه گذاریهای بلندمدت با خالص ارزش فعلی منفی. در نتیجه، حسابداری تعهدی حق انتخاب مدیران در تعیین سود در دوره های زمانی مختلف را به طور قابل توجهی افزایش میدهد. در واقع تحت این نوع سیستم حسابداری، مدیران کنترل چشمگیری بر زمان تشخیص برخی اقلام هزینه از جمله هزینه تبلیغات و مخارج تحقیق و توسعه دارند. از سوی دیگر، مدیران در سیستم حسابداری تعهدی، با گزینه های متفاوتی در مورد زمان شناسایی درآمدها مانند شناسایی سریعتر درآمد از طریق انجام فروشهای نسیه نیز روبرو هستند(تئوح، ولچ و وانگ[۴۰]، ۱۹۹۸). بنابراین، مدیران از طریق اقلام تعهدی میتوانند بر میزان محافظه کاری (عدم تقارن زمانی در شناسایی اخبار خوب نسبت به اخبار بد) مؤثر باشند، در حالی که وجه نقد حاصل از عملیات کمتر می تواند تحت تأثیر مدیریت قرار گیرد (مهرانی، حلاج و حسنی، ۱۳۸۸).
۲-۲-۴- محافظه کاری و عدم تقارن اطلاعاتی
بعضی از سرمایه گذاران شامل افراد درونسازمانی مانند مدیران، تحلیلگرانِ آنها و مؤسسههایی که از این افراد اطلاعات دریافت می کنند، به اخبار محرمانه دسترسی دارند (ایسلی و اهارا[۴۱]، ۲۰۰۴). هرچه اطلاعات محرمانه بیشتر باشد، دامنه تفاوت قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش سهام بین سرمایه گذاران افزایش مییابد و در نتیجه بازده سرمایه گذارانی که به این گونه اطلاعات دسترسی ندارند، کاهش پیدا می کند(لافوند[۴۲] و واتس، ۲۰۰۸). این قضیه با نتایج تحقیقات تجربی هماهنگی زیادی دارد. قائمی و وطن پرست (۱۳۸۶) ضمن اشاره به سابقه مفصل موضوع در سطح دنیا، نشان دادند که در بورس اوراق بهادار تهران هم، افزایش عدم تقارن اطلاعاتی بین معاملهگران، دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را وسیعتر می کند.
اما قضیه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام، ریشه در جریان عرضه و تقاضای غیرعادی دارد. عرضه و تقاضای غیرعادی در نتیجه وجود اطلاعات محرمانه به وجود میآید؛ هنگام وجود اخبار محرمانهی بد، عرضه سهام زیاد می شود و قیمت پیشنهادی فروش نیز کاهش مییابد. برعکس، هنگام وجود اخبار محرمانه خوب، تقاضا زیاد می شود و قیمت پیشنهادی خرید نیز افزایش مییابد. چنانچه اطلاعات محرمانه وجود نداشته باشد، آثار اطلاعات عمومی موجود توسط بازارسازها در قیمت سهام منعکس می شود. یعنی بازارسازها هنگام دریافت اطلاعات، قیمت را به سطحی مناسب هدایت می کنند و در نتیجه، خرید و فروش غیرعادی نیز صورت نمیگیرد (رضا زاده و آزاد، ۱۳۸۷)
برای تبیین رابطه بین عدمتقارن اطلاعاتی و محافظه کاری، لازم است ریشه عدمتقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران مورد کندوکاو بیشتری قرار گیرد. منشأ بخش مهمی از عدم تقارن اطلاعاتی، فرصتهای سرمایه گذاری و رشد شرکتها است و بخشی از آن نیز ریشه در روشهای جمعآوری و گزارش اطلاعات توسط مدیریت دارد. عدم تقارن اطلاعاتی ناشی از فرصتهای رشد و سرمایه گذاری، به مدیریت امکان بیشتری برای دستکاری صورتهای مالی میدهد تا بتواند به وسیله مبادلات خودی و همچنین افزودن بر مزایای جبران خدمات، منابع را به خود منتقل کند. چنین تلاش هایی هزینه برند؛ چرا؟ زیرا فعالیتهای مدیریت را از بیشینهسازی ارزش شرکت منحرف می کند و باعث ایجاد هزینه نمایندگی می شود (رضا زاده و آزاد، ۱۳۸۷).
بازارهای اوراق بهادار به دقت هزینه های نمایندگی و کاهش قیمت سهام را در نظر دارند. لافوند و واتس(۲۰۰۸) اذعان می کنند که کاهش قیمت سهام، در سهامداران و مدیران این انگیزه را ایجاد می کند که عدمتقارن اطلاعاتی و هزینه های نمایندگی ناشی از آن را کاهش دهند. بدین منظور به گزارشگری محافظه کارانه روی میآورند.
با توجه به آنچه که گفته شد میتوان انتظار داشت که هرچه عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران بیشتر باشد، در تهیه صورتهای مالی شرکتها، محافظه کاری بیشتری اعمال می شود و تغییر عدمتقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران منجر به تغییر میزان محافظه کاری می شود (رضا زاده و آزاد، ۱۳۸۷).
۲-۲-۵- محافظه کاری و اصل تطابق
دیچو (۱۹۹۴) بیان میدارد که بهترین نوع مقابله با درآمدها با هزینه ها، تطابق هزینه های جاری با درآمدهای جاری است. این در حالی است که محافظه کاری به سبب شناسایی سریعتر زیانها و کاهش ارزش دارایی ها، موجب می شود در عمل بخشی از هزینه های دوره های آتی با درآمدهای دوره جاری مقابله شوند. این نحوه برخورد به وضوح یک انحراف از اصل تطابق بوده، سود حسابداری را در طول زمان دچار نوعی نوسان و اختلال نموده و از پایداری آن میکاهد(مشایخی، محمدآبادی و حصارزاده، ۱۳۸۸). باسو(۱۹۹۷) ضمن رد این انتقاد بیان میدارد که بهموقع بودن و استمرار(پایداری) دو جنبه متفاوت در گزارشگری مالی هستند که بین آنها نوعی توازن وجود دارد. برای مثال، چنانچه تمامی واقعیات موجود و همه جنبه های یک رویداد در دوره جاری (به موقع) گزارش شوند، اطلاعات ارزشمند و مربوط دیگری برای گزارش در دوره های آتی باقی نخواهد ماند. این بدان معناست که بین بهموقع بودن گزارشگری و گزارش مستمر یک قلم، رابطه عکس وجود دارد. از آنجا که محافظه کاری را میتوان گزارشگری بهموقع و زود هنگام زیانها و کاهشهای ایجاد شده در سود دانست، میتوان انتظار داشت که گزارشِ کاهش در سود استمرار نداشته باشد.
۲-۳- روشهای اندازه گیری محافظه کاری
مدتهاست بر کمی کردن ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری تأکید شده است. به تازگی برخی از محققین در راستای کمیسازی ویژگیهای کیفی مانند اهمیت، قابلیت اتکا و قابلیت مقایسه، پژوهشهایی را به انجام رسانیدهاند. در خصوص کمی کردن محافظه کاری نیز اخیراً تحقیقات ارزشمندی صورت گرفته است. در ادامه به چهار معیار شناخته شده در اندازه گیری محافظه کاری اشاره می شود که عبارتند از:
معیارهای محافظه کاری مبتنی بر اقلام تعهدی؛
معیارهای محافظه کاری مبتنی بر ارزشهای بازار؛
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 07:25:00 ق.ظ ]