تا اینکه در سال ۵۰ برادرش امام حسن به سم «جعده» مسموم و شهید گردید.[۲۷] امام طبق وصیت برادر قصد کرد تا او را در کنار پیامبر دفن کند و لیکن مخالفت عایشه و عمال حکومت کار را به آستانه خونریزی کشاند و امام باز هم طبق وصیت برادر مبنی بر عدم خونریزی از این کار منصرف گردید[۲۸] و این خود نرمش قهرمانانهی دیگری بود لکن از حسین برادر حسن. پس از شهادت برادر امام حسین به مدت ۱۰ سال در حکومت معاویه زیست لیکن گه گاهی نامههایی بین او و معاویه رد و بدل میشد که از مضمون نامهها شجاعت حیدر گونه او نمایان است.
دوران معاویه یعنی دوران اختناق اعدام، سربریدن بزرگان، شیعیان و سرکوب شدید مردم و به ویژه شیعیان علی بن ابیطالب در سر تا سر بلاد اسلامی. اما علیرغم این فضای خوفناک هنگامی که کاروانی تجاری اموالی را برای معاویه میبرد امام اقدام به مصادره اموال آنها می کند سپس به معاویه نامه مینویسد که کاروانی رد میشد به اموالش نیاز داشتم آنها را گرفتم؛ و معاویه هم هیچ تعرضی به امام نمینماید.
اما دوران معاویه در سال ۶۰ هجری به پایان میرسد و یزید بر سر کار میآید.
گرچه معاویه برای بقاء حکومتها خود از هیچ ظلمی فرد گذار نمیکرد اما همواره سعی داشت پوشش اسلامی و منطقی بر تن اعمالش بنماید.
لکن یزید این نمایش گری و تظاهر را هم کنار گذاشت و رسماً محرمات الهی را مرتکب شد و واجبات را زیر پا گذاشت.
این وضعیت ابا عبدالله را بر آن داشت که بر ضد حکومت اموی قیام نماید و نهی از منکر خود را علناً به گوش همه برساند.
لذا در شب ۲۸ رجب سال ۶۰ به قصد حج عازم مکه گردید و خود را مخفیانه از چنگال عمال حکومت یعنی مروان و … رهانید. چند ماهی در مکه ماند اما در مکه هم احساس ناامنی جانی نمود و لذا در ایام حج و بدون انجام مناسک حج تمتع در روز هشتم ذیحجه روز ترویه از مکه خارج شد و رهسپار کوفه گردید[۲۹]. شاید درستتر این باشد که بگوییم قصد امام رهیدن از قتل در مدینه و به ویژه در مکه بود، زیرا با کشته شدن او انقلاب در نطفه خفه میشد و هم حرمت خانه خدا میشکست چنان که خود حضرت میفرماید: «ای برادر ترسیدم که یزید بن معاویه مرا غافلگیرانه در حرم بکشد و من کسی باشم که حرمت این خانه به وسیله او مباح گردد».
سید الشهداء در مسیر خود به سمت کوفه در منطقه ای نزدیک به روستای «عقر» و پس از آن در سرزمینی به نام کربلا توسط سپاه حر متوقف گردید این جریان در روز پنجشنبه دوم محرم سال ۶۱ هجری بود.[۳۰]
سرانجام پس از ۸ روز محاصره در روز عاشورا دهم محرم سال ۶۱ هجری در جنگی نابرابر سیدالشهداء به همراه بیش از ۷۰ تن از یاران وفادارش به شهادت رسیدند. اهل بیت و حرم او مورد غارت و جسارت قرار گرفتند.[۳۱]
سر برخی از شهدا از جمله خود امام از تن جدا شد پیکر مطهر امام به فجیعترین وضعیتی لگدمال ستوران قرار گرفت[۳۲]؛ و تمامی اهل بیت وی به سختترین شکلی به اسارت برده شدند.
گفتار چهارم : برگزیده ای از زندگی امام سجاد ×
زندگانی امام(×) در یک نگاه
۳۸ هجری ولادت
۴۰ هجری شهادت پدر بزرگ (امیرالمؤمنین×)
۵۰ هجری شهادت عموی بزرگوار (امام حسن×)
۶۱ هجری آغاز حکومت یزید، شهادت پدر و آغاز امامت، اسارت امام و اهل بیت
۶۲ هجری شروع تربیت نیروهای صالح (سیاست مبارزه مثبت)
۶۳ هجری قتل عام مردم مدینه (فاجعه حره)
۶۴ هجری قیام توابین
۶۷ و ۶۶ هجری قیام مختار
۸۳ هجری شورش ابن اشعث
۹۴ هجری شهادت
او فرزند حسین بن علی سومین امام شیعیان جهان، مادرش شهربانو، مشهورترین لقبش زینالعابدین و سجاد است و در سال ۳۸ هجری قمری دیده به جهان گشود.
حدود ۲ سال از خلافت جدش امیرمومنان را درک نمود و پس از آن به مدت ۱۰ سال شاهد حوادث دوران امامت عموی خویش امام مجتبی (×)بود…
پس از شهادت امام مجتبی در سال ۵۰ هجری به مدت ۱۰ سال در دوران امامت پدرش حسین بن علی (×) که در اوج قدرت معاویه با او در ستیز و مبارزه بود در کنار او قرار داشت.
در محرم سال ۶۱ هجری در جریان قیام و شهادت پدرش حسین (×) در کربلا حضور داشت همراه دیگر اسیران اردوگاه حسینی به اسیری به کوفه و شام برده شد.[۳۳]
بدین ترتیب امام شاهد صحنههایی بود که پدر شهیدش هرگز آنها را ندید و آن اسارت اهل بیت و جسارت به آنها و غارت اموالشان بود.
در این سفر امام سجاد (×) سرپرست و تکیه گاه اسیران در کوران مصائب و گرفتاریها بود و با سخنرانیهای آتشین خود حکومت یزید را رسوا ساخت.[۳۴]
امام سجاد در حالی که غل و جامعه بر دست و پا و گردن داشت به اسیری برده شد و چون بیمار بود و نمیتوانست خود را بر شتر نگاه دارد دو پای او را بر شکم شتر بستند.[۳۵]
پسر زیاد برای آوردن علی بن الحسین جایزه ای معین کرده بود چون او را یافتند و نزد وی بردند از او پرسید: نامت چیست؟
- علی بن الحسین.
- مگر خدا علی بن الحسین را نکشت؟
- برادری داشتم او را علی میگفتند. مردم او را کشتند.
- نه خدا او را کشت. این را بکشید!
در این هنگام حضرت زینب %، فریاد برآورد که آنچه از خونها ریختی برای تو بس است و اگر میخواهی او را بکشی مرا هم با او بکش! ابن زیاد از قتل امام منصرف شد[۳۶]؛ و اینگونه امام با شجاعت در مقابل ابن زیاد ایستاد. سپس کاروان اسرا به شام برده شد.
طبری میگوید
عبیدالله در کوفه دستور داد زنان و فرزندان حسین آماده شدند و دستور داد بر گردن علی بن الحسین (×) غل و زنجیر بسته شد. سپس مخفربن ثعلبه عائذی بهمراه شمر بن ذی الجوشن آنها را بردند تا در دمشق بر یزید وارد شدند.[۳۷]
و در نهایت کاروان غم دیده اسرا به مدینه بازگردانده شدند اما شاید بتوان گفت دوران شکوفائی امامت امام از همین زمان یعنی اواخر سال ۶۱ و اوائل سال ۶۲ شروع میشود و آن شروع برنامه تربیتی و انسان سازی امام است که تا سال ۹۴ یعنی سال آخر عمر مبارکش ادامه داشت.
در این مدت امام به غیر از فرزندان خود یعنی امام باقر (×) و عبدالله، عمر و حسین که از عالمان، فقیهان و راویان حدیث بودهاند[۳۸]، ۱۷۱ نفر دیگر از اصحاب و راویانی را تربیت کرده است که از آن بزرگوار روایت کردهاند[۳۹].
امام در مدت ۳۳ سال امامت خود شاهد چندین قیام علیه حکومت بود که از جمله آنها میتوان به قیام توابین[۴۰] (۶۴ ه. ق)، قیام مختار[۴۱] (۶۶ ه. ق) و شورش اشعث[۴۲] (۸۳ ه. ق) اشاره نمود.
امام با تدبیر حکیمانه و معصومانه خود شیعه را از میان طوفان حوادث مختلف سیاسی اجتماعی و اعتقادی به صحت و سلامت عبور داد و سرانجام در سال ۹۴[۴۳] ه. ق یا ۹۵ ه. ق به دستور هشام بن عبدالملک به او سم خوراندند و او را به شهادت رساندند[۴۴].
گفتار پنجم : شناخت اجمالی ابن تیمیه و فیصل نور تألیفات مشهورآنها
ابن تیمیه و کتاب معروف او
احمد بن عبدالحلیم بن عبدالسلام بن عبدالله بن الخضر معروف به ابن تیمیه حرّانی در سال ۶۶۱ ه. ق در حران به دنیا آمد[۴۵] و در سال ۷۲۸ ه. ق در دمشق در زندان در گذشت[۴۶].
خاندان وی همواره داعیه دار مذهب حنبلی بودهاند و زعامت مذهبی و سخنوری و قلم فرسائی در علوم دینی را یکی پس از دیگری به ارث میگذاشتند[۴۷].
ابن تیمیه در توحید قائل به تشبیه و شرک [۴۸]در علم حدیث منکر احادیث متواتر و در فقه فتوای مشهور او تکفیر هر مخالفی میباشد.
شهید مطهری میگوید :
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 12:58:00 ب.ظ ]