(تکمیل همایون، ۱۳۷۴: ۱۱۵)

 

 

اوحدی خود در قسمت ­های آغازین منظومه، در بخشی با عنوان «سوال از حقیقت کاینات» به طرح این پرسش­های بنیادین پرداخته و به خوانندگان اطمینان داده که پاسخ تمامی این پرسش­ها را در اثر او، خواهند یافت. مصنف پس از آن پاسخ­های خود را در سه بخش اصلی یا به تعبیر خود وی در سه «دور» ارائه کرده است. در هر یک از این بخش­های سه گانه و هم­چنین در ابیات آغازین منظومه؛ سبک فکری مصنف به صورت­های گوناگونی بروز کرده است، اما در نگاهی فراگیر عنصر غالب در سبک فکری مصنف در تمامی متن، جهان بینی فلسفی است. البته این جهان بینی در متن گاه به صورت یک نظام اندیشگانی منسجم بروز کرده و گاه فقط زمینه ساز بروز دیگر رویکردهای فکری مصنف شده است؛ به عبارت دیگر سبک فکری مصنف در این منظومه، به صورت منسجم و در چهار چوب جهان بینی فلسفی باقی نمی­ماند و او در بخش­های اصلی از شیوه­ استدلال فیلسوفانه دور می­ شود. باید توجه داشت اوحدی در بخش­هایی از منظومه جام جم کاملاً فیلسوفانه، در قسمت ­هایی صوفیانه، در پاره­هایی واعظانه و در برخی جاها حتی عامیانه می­اندیشد و سخن می­گوید. زبان متن در هر یک از این بخش­ها، متأثر از جهان بینی شاعر و متناسب با آن، تغییر می­ کند و عناصر بلاغی و زبانی آن دگرگون می­ شود (وفایی، ۱۳۹۱: ۶۰).
۳-۵٫ نقش ایهام در سبک غزل اوحدی مراغی
اوحدی مراغی شاعر عارف سده­ی هفتم و هشتم، مانند دیگر غزل­سرایان معروف آن روزگار توجه ویژه­ای به ایهام و انواع و اقسام آن داشته است و این رویکرد بلاغی در مرکز آفرینش هنری آن قرار گرفته و در تکوین و قوام سبک سخن او نقشی اساسی ایفا کرده است (ذبیحی، ۱۳۹۳: ۷۹).
اگر تفاوت متون ادبی و متون دیگر را در نحو­ه­ی انتقال پیام بدانیم، ایهام یکی از مهم­ترین ترفندهای ادبیت متن است که با وجود آوردن نوعی هنجارگریزی معنایی سبب برجستگی در زبان می­ شود. بسامد این صنعت بلاغی در آثار آغازین شعر فارسی، بسیار اندک است. با پیدایش سبک عراقی و با توجه به اوضاع خاص اجتماعی و سیاسی ناشی از حمله و سلطه­ی مغول بر ایران، ایهام که روشی برای بیان سخن چند پهلو بود در شعر اکثر شعرای این دوره از جمله سعدی، خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی، عماد فقیه، کمال خجندی؛ حافظ و اوحدی مراغه­ای با بسامد بالا به کار رفته است (راستگو، ۱۳۷۹: ۱۴۷).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
اوحدی مراغی از سرآمدان سبک عراقی است که ایهام و انواع آن در غزلیاتش به وفور یافت می­ شود. پایداری تکرار در متن، غیر عادی بودن و فراهنجاری، همچنین تأثیر معنادار بر کلیت متن، سه ویژگی یک عنصر برای تبدیل به خصیصه­ی سبکی است (فتوحی،۱۳۹۰: ۲۱۰). خصوصیات گفته شده در ایهامات غزل اوحدی مراغی چشم­گیر است. از اوحدی مراغی علاوه بر مثنوی جام جم و منطق العشاق (ده نامه ) دیوانی مشتمل بر قصاید، غزلیات، ترکیبات، ترجیعات و رباعیات باقی مانده است. سخن اوحدی را به «پرحالی» و «غایت لطف و عذوبت» و نظایر این اوصاف ستوده اند (جامی،۱۳۸۲: ۶۰۴)
غزل­ها و ترجیعاتش که در مرتبه­ای بلند از فصاحت و حسن تأثیر کلام و گرمی و گیرندگی است و در عین اشتمال بر معانی غنایی و عشقی حاوی نکات عرفانی بسیار است، تأثیر پذیری اوحدی مراغی از شاعران بزرگ قبل از خود همچون فردوسی، منوچهری ناصرخسرو، خیام، انوری، سنایی، خاقانی، نظامی، سعدی و مولوی نشانگر توجه او به آثار گذشتگان است. وی به علوم رایج در عصر خویش مسلط بوده است و این تسلط باعث شده که در شعر خود از انواع صنایع بلاغی استفاده کند. یکی از مهم­ترین این صنایع ایهام است. ایهام و انواع آن از جمله خصیصه­های بارز سبک غزلیات اوست به نحوی می­توان که گفت ایهام وجه غالب طرز غزل وی در لایه­ی بلاغی است (ذبیحی،۱۳۹۳: ۸۲).
ایهام یکی از مهم­ترین عناصر سبکی غزلیات اوحدی مراغی است و بخش عمده­ای از هنجارگریزی معنایی در غزلیات او از رهگذر آن محقق شده است. شاعر در موارد فراوان از رهگذر ایهام میان دو مصراع در غزل خویش ارتباطی هنری برقرار کرده و به این شیوه از سخن پردازی نظر خاصی داشته است (شمیسا، ۱۳۸۱: ۳۷۰).
۳-۶٫ تحفه الملوک
تنها اثر منثور شناسایی شده و موجود از اوحدی رساله­ی تحفه الملوک است، با موضوع اخلاق که از گفتار بزرگان سخنانی در موضوعات مختلف انتخاب کرده و آن­ها را در نه باب تنظیم نموده و در باب اول آن جملاتی را قرار داده که بزرگان در دو کلمه گفته­اند تا باب نهم که به ده کلمه رسیده است (بیگ باباپور، ۱۳۹۰: ۲۱).
به دو دلیل می­توان بر انتساب این اثر به اوحدی تأکید کرد: یکی اصالت و قدمت نسخه، که صراحتاً در آغاز به نام اوحدی تصریح و اشاره شده است؛ دوم شیوه­ نگارش آن، که به سبک ده نامه بسیار نزدیک است. البته می­توان به این نکته نیز توجه داشت که کل مجموعه­ی خطی در بر دارنده­ی این اثر، مختص آثار اوحدی است و اصلاً به این هدف و انگیزه کتابت شده است. تقریباً هیچ یک از منابعی که درباره اوحدی مطلب نوشته­اند، از رساله­ی منثور او، به نام تحفه الملوک، یاد نکرده ­اند. در کتابخانه­ی واتیکان (رُم) مجموعه­ی خطی موجود است شامل دو اثر از اوحدی، رساله­ی اول تحفه الملوک است که در سر لوح آن نوشته شده است: «کتاب تحفه الملوک من کلام شیخ اوحدی علیه الرحمه» رساله­ی دوم ده نامه یا منطق العشاق اوحدی است. تحفه الملوک، رساله­ای است مختصر در ۳۵ صفحه، با موضوع اخلاق. مصنف معتقد است که چون انسان افضل مخلوقات است و فضیلت وی نیز به سخن، لهذا از گفتار بزرگان سخنانی در موضوعات مختلف انتخاب کرده و آن­ها را در نه باب تنظیم نموده است (بیگ باباپور، ۱۳۹۰: ۲۳).

فصل چهارم:
داستان پیامبران

آدم علیه السلام
۴-۱٫ آدم(ع)
۴-۱-۱٫ آفرینش آدم(ع)
۴-۱-۲٫ آفرینش حوا
۴-۱-۳٫ میوه ممنوعه
۴-۱٫ آدم (ع)
آدم (ع) اولین پیامبر خدا بوده است. داستان او در قرآن در سوره­هایی چون اعراف، اسراء، کهف، طه، بقره آمده است (کمالیان،۱۳۸۲: ۱۲).
هنگامی که خداوند آدم (ع) را آفرید از روح خود در آن دمید و به تمامی فرشتگان خود دستور داد که بر او سجده کنند. پس همگی سجده کردند به جز ابلیس، چرا که ابلیس معتقد بود آدم از خاک است و خودش از آتش و به همین خاطر از آدم برتر است (قدس میرحیدری، ۱۳۸۷: ۲۱)
خداوند به دلیل سجده نکردن ابلیس او را برای همیشه از درگاه خود راند و در مقابل ابلیس سوگند یاد کرد که آدم و فرزندان آدم را فریب دهد و گمراه سازد و این­گونه بود که شیطان (ابلیس) از آن زمان تاکنون دشمن آدمیان است (بخاری، ۱۳۸۶: ۱۰۸).
ابلیس تا قبل از رانده شدن جزء فرشتگان مقرب خدا بود . شش هزار سال در آسمان هفتم عبادت کرد و بسیاری از فرشتگان دیگر در خیل او بودند پس از خلقت و سجده نکردن او بر آدم خداوند او را لعنت کرد و از درگاهش و از مقامی که داشت راند (نیشابوری، ۱۳۸۲: ۶).
۴-۱-۱٫ آفرینش آدم(ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چون رسید آدمی ز عالم جود
عزتش را فرشته کرد سجود (جام جم، ص ۶۱۷)

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 07:20:00 ق.ظ ]