در این منظومه علاوه بر بیان مسائل اجتماعی، اخلاقی و تربیتی، مطالب و نکات سودمندی درباره مبدأ و معاد و معاش انعکاس یافته است. در جام جم به مانند جام واقعی سه دور وجود دارد که در آن احوال و اسرار مبدأ را میتوان دید. این جام باید چون جام روحانی در طی این سه دور اسرار و رموز مربوط به عالم زندگانی و فرجام کار را نشان دهد و بدون اتمام این دورها، کار در کشندهی جام به پایان نمی آید و سیر و سلوک روحانی حاصل نمی شود (زرین کوب، ۱۳۷۹: ۳۲۹).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
جامجم مهمترین اثر اوحدی است که آن را در سال ۷۳۳ ه در تبریز به نام خواجه غیاث الدین محمد –پسر خواجه رشید الدین فضل الله همدانی و وزیر واپسین ایلخانان مقتدر، سلطان ابوسعید –تصنیف کرده است (شفیعی کدکنی، ۱۳۸۶: ۳۳۴).
مثنوی جام جم به دلیل اشتمال بر ابیاتی که در آنها تصوف دوره ایلخانی بیپروا مورد انتقاد قرار گرفته، مشهور شده و اثری در خور اعتنای صاحب نظران به شمار آمده است (مرتضوی، ۱۳۸۵: ۳۲۴).
مثنوی جامجم حدود پنج سال پیش از مرگ مولف، تصنیف شده است و بر این اساس حاوی آخرین و پختهترین اندیشه های اوحدی است. به نظر میرسد اوحدی در اواخر عمر و در اوانی که مشغول سرایش جام جم بوده، بیش از آنکه شاعری عارف به شمار آید، تمایلات فیلسوفانه (فلسفه مشاء) داشته است. زمینهها و ریشه های این مسئله را علاوه بر شخصیت و زندگی اوحدی، باید در ویژگیهای خاص عصر زندگی وی جستجو کرد (وفایی، ۱۳۹۱: ۵۹).
اوحدی، سرودن جامجم را در دوره کمال و پختگی، و به خواست غیاث الدین محمد بن رشید الدین فضل الله به سال ۷۳۲ ق آغاز کرده و در رمضان سال بعد به پایان رسانده است. وی در ذکر «حسب حال» خود در آغاز منظومه پس از بیان سختیهای معیشت، چنین میگوید:
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
رخت خود به خرابهای بردم
زان دل افسردگان بیفسردم
سخنم را درو رواج نبود
وز خرابی برو خراج نبود
بر سر شعر جان همی دادم
گاهگاهش بنان همی دادم (تکمیل همایون، ۱۳۷۴: ۱۱۵)
اوحدی خود در قسمت های آغازین منظومه، در بخشی با عنوان «سوال از حقیقت کاینات» به طرح این پرسشهای بنیادین پرداخته و به خوانندگان اطمینان داده که پاسخ تمامی این پرسشها را در اثر او، خواهند یافت. مصنف پس از آن پاسخهای خود را در سه بخش اصلی یا به تعبیر خود وی در سه «دور» ارائه کرده است. در هر یک از این بخشهای سه گانه و همچنین در ابیات آغازین منظومه؛ سبک فکری مصنف به صورتهای گوناگونی بروز کرده است، اما در نگاهی فراگیر عنصر غالب در سبک فکری مصنف در تمامی متن، جهان بینی فلسفی است. البته این جهان بینی در متن گاه به صورت یک نظام اندیشگانی منسجم بروز کرده و گاه فقط زمینه ساز بروز دیگر رویکردهای فکری مصنف شده است؛ به عبارت دیگر سبک فکری مصنف در این منظومه، به صورت منسجم و در چهار چوب جهان بینی فلسفی باقی نمیماند و او در بخشهای اصلی از شیوه استدلال فیلسوفانه دور می شود. باید توجه داشت اوحدی در بخشهایی از منظومه جام جم کاملاً فیلسوفانه، در قسمت هایی صوفیانه، در پارههایی واعظانه و در برخی جاها حتی عامیانه میاندیشد و سخن میگوید. زبان متن در هر یک از این بخشها، متأثر از جهان بینی شاعر و متناسب با آن، تغییر می کند و عناصر بلاغی و زبانی آن دگرگون می شود (وفایی، ۱۳۹۱: ۶۰).
۳-۵٫ نقش ایهام در سبک غزل اوحدی مراغی
اوحدی مراغی شاعر عارف سدهی هفتم و هشتم، مانند دیگر غزلسرایان معروف آن روزگار توجه ویژهای به ایهام و انواع و اقسام آن داشته است و این رویکرد بلاغی در مرکز آفرینش هنری آن قرار گرفته و در تکوین و قوام سبک سخن او نقشی اساسی ایفا کرده است (ذبیحی، ۱۳۹۳: ۷۹).
اگر تفاوت متون ادبی و متون دیگر را در نحوهی انتقال پیام بدانیم، ایهام یکی از مهمترین ترفندهای ادبیت متن است که با وجود آوردن نوعی هنجارگریزی معنایی سبب برجستگی در زبان می شود. بسامد این صنعت بلاغی در آثار آغازین شعر فارسی، بسیار اندک است. با پیدایش سبک عراقی و با توجه به اوضاع خاص اجتماعی و سیاسی ناشی از حمله و سلطهی مغول بر ایران، ایهام که روشی برای بیان سخن چند پهلو بود در شعر اکثر شعرای این دوره از جمله سعدی، خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی، عماد فقیه، کمال خجندی؛ حافظ و اوحدی مراغهای با بسامد بالا به کار رفته است (راستگو، ۱۳۷۹: ۱۴۷).
اوحدی مراغی از سرآمدان سبک عراقی است که ایهام و انواع آن در غزلیاتش به وفور یافت می شود. پایداری تکرار در متن، غیر عادی بودن و فراهنجاری، همچنین تأثیر معنادار بر کلیت متن، سه ویژگی یک عنصر برای تبدیل به خصیصهی سبکی است (فتوحی،۱۳۹۰: ۲۱۰). خصوصیات گفته شده در ایهامات غزل اوحدی مراغی چشمگیر است. از اوحدی مراغی علاوه بر مثنوی جام جم و منطق العشاق (ده نامه ) دیوانی مشتمل بر قصاید، غزلیات، ترکیبات، ترجیعات و رباعیات باقی مانده است. سخن اوحدی را به «پرحالی» و «غایت لطف و عذوبت» و نظایر این اوصاف ستوده اند (جامی،۱۳۸۲: ۶۰۴)
غزلها و ترجیعاتش که در مرتبهای بلند از فصاحت و حسن تأثیر کلام و گرمی و گیرندگی است و در عین اشتمال بر معانی غنایی و عشقی حاوی نکات عرفانی بسیار است، تأثیر پذیری اوحدی مراغی از شاعران بزرگ قبل از خود همچون فردوسی، منوچهری ناصرخسرو، خیام، انوری، سنایی، خاقانی، نظامی، سعدی و مولوی نشانگر توجه او به آثار گذشتگان است. وی به علوم رایج در عصر خویش مسلط بوده است و این تسلط باعث شده که در شعر خود از انواع صنایع بلاغی استفاده کند. یکی از مهمترین این صنایع ایهام است. ایهام و انواع آن از جمله خصیصههای بارز سبک غزلیات اوست به نحوی میتوان که گفت ایهام وجه غالب طرز غزل وی در لایهی بلاغی است (ذبیحی،۱۳۹۳: ۸۲).
ایهام یکی از مهمترین عناصر سبکی غزلیات اوحدی مراغی است و بخش عمدهای از هنجارگریزی معنایی در غزلیات او از رهگذر آن محقق شده است. شاعر در موارد فراوان از رهگذر ایهام میان دو مصراع در غزل خویش ارتباطی هنری برقرار کرده و به این شیوه از سخن پردازی نظر خاصی داشته است (شمیسا، ۱۳۸۱: ۳۷۰).
۳-۶٫ تحفه الملوک
تنها اثر منثور شناسایی شده و موجود از اوحدی رسالهی تحفه الملوک است، با موضوع اخلاق که از گفتار بزرگان سخنانی در موضوعات مختلف انتخاب کرده و آنها را در نه باب تنظیم نموده و در باب اول آن جملاتی را قرار داده که بزرگان در دو کلمه گفتهاند تا باب نهم که به ده کلمه رسیده است (بیگ باباپور، ۱۳۹۰: ۲۱).
به دو دلیل میتوان بر انتساب این اثر به اوحدی تأکید کرد: یکی اصالت و قدمت نسخه، که صراحتاً در آغاز به نام اوحدی تصریح و اشاره شده است؛ دوم شیوه نگارش آن، که به سبک ده نامه بسیار نزدیک است. البته میتوان به این نکته نیز توجه داشت که کل مجموعهی خطی در بر دارندهی این اثر، مختص آثار اوحدی است و اصلاً به این هدف و انگیزه کتابت شده است. تقریباً هیچ یک از منابعی که درباره اوحدی مطلب نوشتهاند، از رسالهی منثور او، به نام تحفه الملوک، یاد نکرده اند. در کتابخانهی واتیکان (رُم) مجموعهی خطی موجود است شامل دو اثر از اوحدی، رسالهی اول تحفه الملوک است که در سر لوح آن نوشته شده است: «کتاب تحفه الملوک من کلام شیخ اوحدی علیه الرحمه» رسالهی دوم ده نامه یا منطق العشاق اوحدی است. تحفه الملوک، رسالهای است مختصر در ۳۵ صفحه، با موضوع اخلاق. مصنف معتقد است که چون انسان افضل مخلوقات است و فضیلت وی نیز به سخن، لهذا از گفتار بزرگان سخنانی در موضوعات مختلف انتخاب کرده و آنها را در نه باب تنظیم نموده است (بیگ باباپور، ۱۳۹۰: ۲۳).
فصل چهارم:
داستان پیامبران
آدم علیه السلام
۴-۱٫ آدم(ع)
۴-۱-۱٫ آفرینش آدم(ع)
۴-۱-۲٫ آفرینش حوا
۴-۱-۳٫ میوه ممنوعه
۴-۱٫ آدم (ع)
آدم (ع) اولین پیامبر خدا بوده است. داستان او در قرآن در سورههایی چون اعراف، اسراء، کهف، طه، بقره آمده است (کمالیان،۱۳۸۲: ۱۲).
هنگامی که خداوند آدم (ع) را آفرید از روح خود در آن دمید و به تمامی فرشتگان خود دستور داد که بر او سجده کنند. پس همگی سجده کردند به جز ابلیس، چرا که ابلیس معتقد بود آدم از خاک است و خودش از آتش و به همین خاطر از آدم برتر است (قدس میرحیدری، ۱۳۸۷: ۲۱)
خداوند به دلیل سجده نکردن ابلیس او را برای همیشه از درگاه خود راند و در مقابل ابلیس سوگند یاد کرد که آدم و فرزندان آدم را فریب دهد و گمراه سازد و اینگونه بود که شیطان (ابلیس) از آن زمان تاکنون دشمن آدمیان است (بخاری، ۱۳۸۶: ۱۰۸).
ابلیس تا قبل از رانده شدن جزء فرشتگان مقرب خدا بود . شش هزار سال در آسمان هفتم عبادت کرد و بسیاری از فرشتگان دیگر در خیل او بودند پس از خلقت و سجده نکردن او بر آدم خداوند او را لعنت کرد و از درگاهش و از مقامی که داشت راند (نیشابوری، ۱۳۸۲: ۶).
۴-۱-۱٫ آفرینش آدم(ع)
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق محف
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:54:00 ب.ظ ]