امکان دسترسی به سیستمهای اصلی
امکان مبادلات روی سیستمهای اصلی
تعریف مجدد فرایندهای اصلی
یکپارچهسازی فرایندهای اصلی و دوباره تعریف شده با شرکا و مشتریان
بهبود فرایندهای اصلی کیب و کار
شکل ۸- فرایند پذیرش کسب کار الکترونیکی
بکارگیری وب برای مقصودهای بازاریابی، منافع خاص خود را داراست؛ اما آنها ممکن است اثر زیادی روی فلسفه وجودی شرکت نداشته باشند. نتیجه بهتری در قالب افزایش درآمد یا کاهش هزینهها ممکن است با رفتن به مرحله بعدی کسب و کار الکترونیکی بدست آید یعنی: اجازه دادن به مشتریان برای دسترسی به سیستمهای فناوری اطلاعات اصلی شرکت جهت درخواست اطلاعاتی در مورد رابطهشان با شرکت، پرس و جو در مورد وضعیت یک حساب بانکی، یا انجام مبادلات آنلاینی از قبیل انجام پرداختها یا خرید کالایی از طریق یک کارکرد تجارت الکترونیکی. از آنجا که این مبادلات، دربرگیرنده داده های حساسی از قبیل حسابهای بانکی یا کارتهای اعتباری است، الزامآور است که شرکتها، محیط امنی را ایجاد کنند که در آن بتوانند کارکردهای کسب و کار الکترونیکیشان را اجرا کنند. در برخی از صنایع شامل بخش مالی، فراهم کردن دسترسی مستقیم به سیستمهای فناوری اطلاعات اصلی، منجر به صرفهجوییهای قابل توجهی شده است. اغلب، قسمت هایی از این صرفهجوییها نصیب مشتری می شود که در عوض، مشتریان بیشتری را برای استفاده از این خدمات، ترغیب کرده است. این در بسیار از موارد، ابتکار عمل بسیار موفقی برای کسب و کار الکترونیکی ایجاد کرده است (Overtveldt, 2005).
نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات
اما موفقیت این ابتکار عملها در این مرحله از پذیرش کسب و کار الکترونیکی، نتیجه فرایندهای کنونی کسب و کار و پیکربندی مجدد آنها برای یک فرمت الکترونیکی است. برخی از شرکتها، کسب و کار الکترونیکی را برای سطح بعدی، اتخاذ می کنند. آنها تنها فرایندهای تجاریشان را برای همراستایی با فناوریهای جدید، تعدیل می کنند بلکه بطور اساسی، کل سازمان را تغییر می دهند تا کاملاً متمرکز بر خدمت به مشتری و جلب رضایت مشتری شود. مشتریان میتوانند محصولات و خدمات را بصورت آنلاین، سفارش دهند، موجودی محصولات را چک کنند، و سفارش خود را طی کل فرایند تولید، پیگیری کنند. این نوع از کارکردهای کسب و کار الکترونیکی به چیزی بیشتر از وبی برای کارکردهای خود نیاز دارد؛ آنها، یکپارچگی و شفافیت کامل همه فرایندهای درون سازمان را الزامی می کنند. ایجاد یکپارچگی فرایند، کار سادهای نیست. تلاش قابل توجهی برای ایجاد مجموعه کارکردهای پشتیبانی یکپارچه، مورد نیاز است تا اجازه دهد فرایندها بصورت یکپارچه، جریان یابند. اکثر شرکتها دارای چنین محیطی نیستند. تا قبل از ظهور کسب و کار الکترونیک، عدم کاراییها، عدم صحتها، و عدم انعطافپذیریها، موضوع مهمی نبود؛ مشتریان، انتخابهای کمی داشتند و همه رقبا در موقعیت مشابهی بودند. از آنجا که مشتریان، اکنون، انتخابهای بیشتری دارند، شرکتی با بیشترین کارایی، یکپارچگی و ارائه خدمت را جستجو می کنند (شهریور، ۱۳۸۷).
مزایای کسب و کار الکترونیک
در سه گروه مزایا برای جامعه، مزایا برای مصرف کنندگان و مزایا برای سازمانهای استفادهکننده از کسب و کار الکترونیک قابل بررسی میباشند.
مزایای کسب و کار الکترونیک برای جامعه
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
رشته اقتصادی بالا، تورم اندک و بهرهوری بالا از طریق توسعه اقتصاد دیجیتالی
عکس مرتبط با اقتصاد
افزایش قدرت خرید جامعه در نتیجه دسترسی افراد جامعه به تأمینکنندگان متعدد
امکان دستیابی مردم مناطق دوردست به بازارهای گسترده
کاهش هزینه های و آلودگیهای زیست محیطی
مزایای کسب و کار الکترونیک برای مصرف کنندگان
دستیابی مصرف کنندگان به بازار به صورت همیشگی (۲۴ ساعت شبانه روز و ۷ روز در هفته)
دستیابی به اطلاعات دقیق و کامل
تعامل مشتریان با یکدیگر و امکان تبادل تجربیات
دسترسی به محصولات متنوع و فروشندگان فراوان
مزایای کسب و کار الکترونیک برای سازمانها
دسترسی به مشتریان فراوان با هزینه کم
کاهش هزینهها و افزایش سود
کاهش موجودیها و دسترسی به تولید به هنگام (JIT)
امکان رقابت سازمانهای کوچک با بنگاههای کوچک (شیرخدایی، ۱۳۸۴).
بخش دوم
تصمیم گیری در شرایط فازی
نظریه تصمیمگیری
اگر فعالیتهای مختلف مدیریت را در نظر بگیریم، بهوضوح مشاهده می شود که جوهره تمام آنها تصمیم گیری است. تصمیم گیری در اکثر وظایف مدیریت از جمله تعیین خطمشی سازمان، برنامه ریزیها، تدوین اهداف، طراحی، کنترل، ارزیابی و غیره بهنحوی جلوهگر است (اصغرپور، ۱۳۸۵).
تعریف تصمیمگیری
تصمیم گیری فرایند یافتن بهترین موقعیت در بین گزینه های موجود است. تقریباً در بیشتر مسائل تصمیم گیری بهعلت وجود معیارهای متعدد، تصمیمگیرنده از نظر میزان اطمینان به نتایج حاصل از راهکارهای مختلف اخذ تصمیم، دچار مشکل می شود. ازاینرو در اکثر مسائل، تصمیمگیرنده میخواهد به بیش از یک هدف در راستای انتخاب نحوه اجرای فعالیتها، دست یابد (Ward & Peppard, 2002).
در تعریفی بسیار ساده، تصمیم گیری عبارتست از انتخاب یک راه از میان راههای ممکن مختلف. همانطور که از این تعریف مشخص می شود، کار اصلی تصمیمگیرنده دریافت راهحلهای مختلف و نتایج ناشی از آنها و انتخاب بهترین از میان آنها میباشد و اگر بتواند این انتخاب را به نحو درست و مطلوبی انجام دهد، تصمیمات وی مؤثر و سازنده خواهد بود (اصغرپور، ۱۳۸۵).
گامهای فرایند تصمیمگیری
به طور کلی فرایند تصمیمگیری را میتوان شامل مراحل زیر دانست:
تشخیص و تعیین مشکل اصلی
شناسایی کردن گزینههای احتمالی
بدست آوردن دادههای مرتبط
ارزیابی گزینهها
انتخاب مطلوبترین گزینه
اجرای آن
نظارت کردن بر پیشرفت اجرا در جهت نتیجه مطلوب (Rausch, 2005).
مدل در تصمیم گیری و انواع آن
در این میان، استفاده از مدل در تصمیم گیری حایز اهمیت است. مدل عبارتست از الگویی که از واقعیت گرفته شده و روابط بین متغیرها را نشان میدهد و میتوان از آنها برای پیش بینی و تصمیم گیری استفاده نمود. تصمیمگیرنده می تواند مدلی از سیستم مورد نظر خود ایجاد کند. سپس به کمک آن، نتایج مختلفی را که از تصمیمات گوناگون حاصل می شود، مورد ارزیابی قرار دهد.
از انواع مدلها می توان به مدلهای کلامی، ترسیمی، تجسمی، ریاضی و غیره اشاره نمود؛ در مواردی که نمیتوان مدلهای دقیق علمی پیشنهاد داد، میتوان از روشهای ابتکاری بهره گرفت (اصغرپور، ۱۳۸۵).
شرایط حاکم بر تصمیمگیری
طبقه بندی شرایط تصمیم، کار مدیر یا تحلیلگر را در انتخاب مدلها و شیوههای اخذ تصمیم سادهتر میسازد. از نظر میزان اطمینان به نتایج حاصل از راهکارهای مختلف اخذ تصمیم، میتوان آنها را در چهار گروه کلی قرار داد (اصغرپور، ۱۳۸۵):
تصمیم گیری تحت شرایط اطمینان
زمانی که تصمیمگیرنده با اطمینان کامل میداند که نتایج حاصل از هر راهکار چیست و در هر مورد چه اتفاقی خواهد افتاد، او از نظر تصمیم گیری در شرایط اطمینان کامل قرار دارد. در این حالت دادههای جمعآوری شده و اطلاعات تولید شده دارای ضریب اطمینان صددرصد هستند (اصغرپور، ۱۳۸۵).
تصمیم گیری تحت شرایط ریسک
وقتی تصمیمگیرنده با اطمینان کامل نمیداند که نتایج حاصل از هر راهکار چیست ولی احتمال وقوع نتایج آنها را میداند، او تحت شرایط ریسک یا مخاطره تصمیم اتخاذ می کند (اصغرپور، ۱۳۸۵).
تصمیم گیری تحت شرایط عدم اطمینان
هنگامی که تصمیمگیرنده احتمال وقوع نتایج حاصله از اجرای هر یک از راهکارها را نیز نمیداند، او در شرایط عدم اطمینان تصمیم گیری می کند. در این شرایط آگاهی اندک است و بیشتر امکان شکست وجود دارد. لذا امر تصمیم گیری در این موارد بسیار حساس به نظر میرسد. تصمیم گیری با علم به این مطالب می تواند از شیوههای مختلفی کمک بگیرد که از جمله آنها میتوان با روش حداکثر حداکثرها، حداقل حداقلها و روش ارزش مورد انتظار اشاره نمود (اصغرپور، ۱۳۸۲).
تصمیم گیری در شرایط فازی
شرایط فازی نوعی از فضای تصمیم گیری است که دادههای جمع آوری شده به صورت مبهم یا سربسته حاصل شده اند. دادههای مبهم، دادههایی هستند که حد و مرز آنها مشخص نیست و معمولاً با واژههایی نظیر حدوداً و تقریباً همراه هستند. دادههای سربسته نیز دادههایی هستند که درک آنها به کمک یک عبارت توضیحی همراه است. هر دو دسته نادقیق تلقی شده و به آنها داده های فازی گفته می شود و تصمیم گیری بر اساس این دادهها را تصمیم گیری در شرایط فازی میگویند (Chen & Klein, 1997).
تصمیم گیری با معیارهای چندگانه
مدلهای بهینهسازی از دوران نهضت صنعتی در جهان و به خصوص از زمان جنگ جهانی دوم، همواره مورد توجه ریاضیدانان و دستاندرکاران صنعت بوده است. اخیراً توجه محققین، معطوفبه مدلهای چندمعیاره، برای تصمیمگیریهای پیچیده گردیده است، که حتی در زندگی روزمره نیز کاربرد فراوانی دارند. در این تصمیمگیریها، به جای استفاده از یک معیار سنجش بهینگی، از چند معیار ممکن است استفاده شود (اصغرپور، ۱۳۸۵).
به عنوان مثال، در مساله انتخاب شغل، معیارهایی مانند محل انجام کار، حقوق و دستمزد، شرایط کاری، فرصتهای پیشرفت و غیره بهعنوان معیار در نظر گرفته میشوند. در زمینه مسائل سازمانی در انتخاب نوع استراتژی یک سازمان، معیارهایی از قبیل میزان درآمد سازمان طی یک دوره، قیمت سهام سازمان، سهم بازار، تصویر سازمان در جامعه و غیره می تواند مد نظر باشد. همچنین در زمینه مسائل دولتی در بخش حمل و نقل کشوری، باید سیستم حمل و نقل بهگونهای طراحی شود که زمان سفر، تاخیرات، هزینه حمل و نقل و غیره حداقل شود و یا در صنایع نظامی، انتخاب سیستم مناسب پرتاب موشک بر حسب معیارهایی نظیر سرعت، دقت، قابلیت اطمینان، میزان آسیبپذیری و غیره سنجیده می شود (اصغرپور، ۱۳۸۲). موارد مذکور بخشهایی از کاربرد تصمیم گیری چندمعیاره را شامل می شود.
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
بدین ترتیب میتوان مسائل تصمیمگیری را از دیدگاه دیگری تحت عنوان تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM)[73] مورد بررسی قرار داد. مدلهای موجود در تصمیم گیری چندمعیاره، در دو دسته کلی مدلهای چندهدفه(MODM)[74] و مدلهای چندشاخصه(MADM)[75]، طبقه بندی میگردند. به طوریکه مدلهای چندهدفه در مسائل طراحی و مدلهای چندشاخصه برای انتخاب گزینه برتر استفاده میشوند (اصغرپور، ۱۳۸۵).
مدلهای تصمیمگیری چندهدفه
در این مدلهای تصمیمگیری، چند هدف به طور همزمان، جهت بهینهشدن مورد توجه قرار میگیرد. مقیاس سنجش برای هر هدف ممکن است با مقیاس سنجش برای بقیه اهداف متفاوت باشد. بهعنوان مثال، یک هدف حداکثر نمودن سود است که بر حسب واحد پولی سنجیده می شود و هدف دیگر حداقل استفاده از ساعات نیروی کار است که بر حسب ساعت سنجیده می شود. گاهی این اهداف در راستای هم نیستند و به صورت متضاد عمل می کنند. مثلاً تصمیمگیرنده از یک طرف تمایل دارد رضایت کارکنان را افزایش دهد و از طرف دیگر میخواهد هزینههای حقوق و دستمزد را کاهش دهد (اصغرپور، ۱۳۸۵).
بهترین روش تصمیم گیری چندهدفه، برنامه ریزی آرمانی است که اولین بار توسط چارلز و کوپر ارائه شد. مدل ریاضی تصمیم گیری چندهدفه به صورت زیر است:
مدلهای تصمیم گیری چندشاخصه
در این مدلها، انتخاب یک گزینه از بین گزینههای موجود مد نظر است. در یک تعریف کلی، تصمیم گیری چندشاخصه به تصمیمات خاصی (از نوع ترجیحی) مانند ارزیابی، اولویتگذاری و یا انتخاب از بین گزینههای موجود که گاه باید بین چند شاخص متضاد انجام شود، اطلاق میگردد. تصمیم گیری چندشاخصه معمولاً توسط ماتریس زیر فرموله می شود:
جدول ۵-۲- ماتریس تصمیم گیری چندشاخصه