اگنی سه گانه به شکل اگنی زمینی-آسمانی-آبها
اگنی دوگانه به شکل اگنی زمینی-آسمانی، با الهام از دنیای دوگانه، زمین و آسمان
همهی این اقامتگاه ها را جداگانه بررسی میکنیم.
اگنی آسمانی-در متون ودا، دربارهی جایگاه اگنی در آسمان بیش از همه سخن رفته است. او در بالاترین آسمانها زاده شده است. او با این که به طور فیزیکی در آسمانهای بالا حضور ندارد ولی بالقوه در آنجا وجود دارد، «او از آسمان آورده شده است، از دورها توسط ماتریشون[۳۷].» در این سرود بیشک، اگنی مظهر روشنایی دانسته شده است، چراکه گفته شده، روشنایی از بهشت یا از آسمان آمده است گاهی نیز گفتهاند از آبها، و در متنی از برهمنا، از آن به عنوان هم زمینی (divya) و هم آبی (apsumat) یاد شده است.
وقتی سخن از روشنایی با نام درست آن «vidyut» (که شمار آن در ریگودا به سختی به ۳۰ بار میرسد)، همراه با اگنی میشود، معمولاً به صورت مقایسه و در نتیجه، متمایز از اگنی دیده میشود.
در اساطیر نیز، داستانهای زیادی درباره فرود آمدن آتش از آسمان بر زمین وجود دارد، این اساطیر بنابر مشاهدات واقعی انسانها، شکل گرفته است. وقتی در اثر پدیدهی شکست نور، برگهای خشک، آتش میگرفتند و دیری نمیگذشت که آتش بزرگی پدید میآمد، انسانی که شاهد این آتش سوزی بزرگ بود، با ذهن ابتدایی و سادهانگار خود، آن را به اگنی نسبت میداد، و آن را آتشی از آسمان میدانست. ولی مکدانل این هویت اگنی را بی تردید زمینی میداند نه آسمانی. شاید از این رو که این آتش بر روی زمین، و با خوراکی زمینی یعنی گیاه به وجود آمده است. (مکدانل، ۱۹۷۴، ص ۹۲)
علاوه بر این اشارات و مشاهدات، اصالت آسمانی اگنی را میتوان با یک برداشت عرفانی اساطیری هم توضیح داد، این حقیقت که، به کارگیری آتش توسط انسان، همچون هدیهای از سوی خدایان است، آنجا که او را مخلوق ماتریشون میداند، و آنجا که استعاره رایج «مهمانِ[۳۸] انسانها» را دربارهی اگنی به کار میبرد، همین مفهوم را روشنتر میبینیم. (همانجا)
از سوی دیگر به نظر بیشترین زنجیر ارتباط اگنی با آسمان، یک حلقه بسیار روشن است، خورشید. او با خورشید پیوند دارد و پرتوی آسمانی بهشمار میآید که با هر پگاه با برآمدن خورشید زاده میشود. (بهار، ۱۳۷۶، ص ۴۷۸)
در برخی سرودها، اگنی همراه با خورشید، شناخته میشود، یا با خورشید یکی دانسته میشود، مفهوم خورشید به عنوان شکلی از آتش، قطعاً یک باور ودایی است. بنابراین اگنی روشنایی آسمان است در آسمان درخشان نورانی، که در سپیدهدم در بالای آسمان برمیخیزد. خورشید هنگام قرارگرفتن در آسمان، وارد اگنی میشود و از او ساخته شده است. همین هویت است که احتمالاً در این سرودهای ریگودا هم به چشم میخورد؛ «اگنی یکی میشود با نور و پرتوهای خورشید»، «هنگامی که انسان اگنی را روی زمین روشن میکند، آسمان او را می افروزد»، یا «اگنی در آسمان میدرخشد». (مکدانل، ۱۹۷۴، ص ۹۳) «درست هنگامی که از والدینش رها میشود (=زاده میشود) او به سمت شرق هدایت میشود و دوباره به سوی غرب». (همان، ص ۹۵)
به نظر مکدانل، این که با اطمینان تصمیم بگیریم توصیفات اگنی در این سطرها، به روشنایی موجود در هوا برمیگردد یا به خورشید، دشوار است، زیرا جنبهی خورشیدی طبیعت اگنی، زیاد مورد بحث متون ودایی نبوده است. خورشید به تنهایی یک استعاره است که عموماً به عنوان شکلی از آتش پنداشته شده است و اگنی معمولاً به عنوان ایزدی زمینی انگارده شده و بیشتر از این که با خورشید یکی دانسته شود با آن مقایسه شده است. به عنوان نمونه در سرودی میگوید؛ ذهنهای خداشناس، به سوی اگنی میگردند چنانکه چشمها به سوی خورشید میچرخند. (همان، ص ۹۳) اما میتوان نظر مکدانل را با این شاهد هم نفی کرد، این که خورشید استعاره از آتش نیست. زیرا آن زمان که آتش کشف شد و انسان برای نخستین بار آتش را روی زمین دید، سالیان سال بود که خورشید را در آسمان میدید و دور نیست که بیاندیشیم انسان آتش را استعاره یا بخشی از خورشید دانسته که به زمین آمده، روی زمین زندگی میکند و یا به هر شکلی به زمین افتاده و در ادامه داستانی اسطورهای نیز برای آن ساخته باشد. ولی قطعاً قبل از دیدن آتش، خورشید را میشناخته، پس منطقیتر آن است که آتش را، بخشی از آن آتش بزرگ هماره روشن آسمان بداند. یاسکه[۳۹] (Yāska) نیز اشاره میکند که، جدش[۴۰]، سه وجه وجودی اگنی را با ارجاع به ماندلای دهم، سرود ۸۸، بند ۱۰، در زمین، در هوا، و در آسمان میداند، این که فرم سوم اگنی را در آسمان به شکل خورشید بدانند، یک اندیشهی کاملاً براهمنی است. (مکدانل، ۱۹۷۴، صص ۹۳-۹۴)
اگنی زمینی: با توضیحاتی که تا اینجا دربارهی اگنی زمینی داشتیم، میدانیم که اگنی را اصالتاً خدایی زمینی میدانند. هستی زمینی او، بیشتر با نام «ناف زمین» آمدهاست. این اصطلاح، که در بسیاری از متون دیده میشود، با حفره قربانی اگنی یا همان گودال آتش روی قربانگاه مربوط است که آن را در سنسکریت vedi مینامند. در سرودهای ودا، ناف[۴۱]، واژهای تخصصی است که برای توصیف گودی یا فرورفتگی روی اوتارا ودی[۴۲] به کار رفته است، این گودال در مراسم قربانی به اگنی سپرده شده، زیرا آتش قربانی را درون آن میافروختند. شاید کاربردهای جدیدتر واژه، نشان دهندهی این باشد که خدایان، اگنی را در مرکز ابدیت و در مرکز زمین قرار دادند. تنها دو مورد در ریگودا اتفاق افتاده، که صفت vediṣad به معنای «نشسته بر قربانگاه»، به اگنی نسبت داده شده باشد. یعنی تنها دو بار او را همراه با دیگر خدایان برای دریافت قربانی، نشسته بر سفره تصور کردهاند و در باقی سرودها او همان آتشی است که مراسم را اداره میکند و در گودال قرار دارد. او به عنوان آتش قربانی، بیشترین نیایشها و توصیفات را در وداها دارد، شاید از همینرو جایگاه زمینی او نهادینهتر است. جایگاه زمینی آتش، پیوند مستقیم با مراسم قربانی و در نتیجه تقدسی مذهبی دارد.
ارتباط او با زمین را از سوی دیگر در خویشکاریهایش در پیوند با انسانها و زندگی خانوادگی و آتش خانگی میتوان یافت، او بیشتر به صورت یک مهمان همیشگی در خانهی انسانها میماند. او مهمانی است در همه خانهها، اولین مهمان هر تازه وارد، از آنجا که او ابدی است، اقامتگاه خود را از میان فانیها (=انسانها) برگزیده است. او در میان سکونتگاههای انسانها قرارگرفته است و جایگیر شده است. این سرودهای ریگودا، همه نشان از سکونتش بر روی زمین دارند. (همان، صص ۹۵- ۹۶)
اگنی آبها: آبها را در فرهنگ ودایی میتوان در دو جا یافت، آبهای زمینی و آبهای هوایی. در هر دو این مکانها (=زمین و فضای میانه)، آب وجود دارد. در زمین به شکل دریا و رودخانههای جاری و در هوا به شکل باران و ابرهای بارانزا. ابتدا خاستگاه اگنی را در آبهای هوایی[۴۳] بررسی میکنیم. «پسر آبها»، یا « اپان نپات[۴۴]» صفت اوست که بعدها خود، ایزدی مجزا میشود. او همچنین جنین[۴۵] آبهاست. او در آبها شعلهور است. او گاوی است که در دامان آبها رشد کرده، او محصور در اقیانوس است. او از جزیره ابرها فرود آمده و تندر درخشان ساکن در فضای روشن است. ابرها و تندر هر دو متعلق به فضای میانه یا هوا هستند. در متنهایی که اگنی را به فضای میانه نسبت میدهند بیشک، فرم روشن و نورانی اگنی یا همان آذرخش باید مورد نظر باشد. چراکه ابر و فضای میانه و آذرخش کاملاً با هم پیوسته اند. دکتر بهار نیز این پیوند را اینگونه بیان میکند: « اگنی ارتباط خاصی با آبها دارد. با آذرخش نیز پیوند دارد و گاه خود آذرخش است. اگر توجه کنیم که گاه منظور از آبها، آبهای پنهان در ابرهاست، آن گاه ارتباط اگنی با آب و آذرخش، قابل درک میشود. » (بهار، ۱۳۷۶، ص ۴۷۸)
برخی سرودهای بعدی ریگودا، به نظر اشاره به افسانه ای هستند که در «برهمنا» هم آمده، افسانه پنهان شدن اگنی در آبها و گیاهان و یافته شدن توسط خدایان. در آتهرواودا [۴۶]، اگنی ساکن در آبها، از آن ها که در مسیر روشنی در گذرند و یا اگنی نورانی آسمانها، کاملاً تفکیک شده است، و به طور مشخص، اگنی آبها را، ساکن در زمین میداند. در یک سرود از ریگودا، گفته شده که اگنی در همهی رودها جاری است. و در متون مذهبی متأخر، اگنی درون آبها، در پیوند با دریاچهها و آبراههها، معرفی میشود. بنابراین حتی در دورهی کهن ودایی، آن آبهایی که اگنی در آنها پنهان و ساکن است، زمینی خوانده شدهاند ولی این توصیف برای آبهایی که او از آنها بهوجود آمده، صدق نمی کند. (مکدانل، ۱۹۷۴، ص ۹۶) در حقیقت آبهایی که سرچشمه زایش او هستند، همان آبهای جوی هستند که در شکل تندر او را به وجود آوردند ولی آبهایی که او در آنها زندگی میکند، همهی آبهای زمین هستند، همهی دریاها، اقیانوسها، رودخانهها، برکهها و هر آبی که گرما و حیات و جنبش در آن باشد.
در هر حالت، نظریهی «اگنی درون آبها» در وداها بسیار برجسته است. آبها، خانهی اگنی هستند چنانکه بهشت یا آسمان خانهی خورشید است. آبها را همچنین همراه با گیاهان و چوب هم، میتوان به عنوان مسکن اگنی به شمار آورد. این یک چرخهی به هم پیوسته میان آب و آتش و گیاه است. آتشی که از سوزاندن گیاه برمیافروزد و گیاهی که از آب بالیده میشود، گیاه به عنوان یک حلقه میانی، ناخواسته آتش را با آب پیوند میدهد. (بویس، ۱۹۸۶، ص ۴۶)
به سبب زایشهای مختلف و اقامتگاه های چندگانهای که در این بخش توضیح داده شد، اگنی عموماً دارای شخصیتی سهگانه تصور شده است، و در متنهای زیادی به طور گسترده، با شکلهای مختلف عدد سه معرفی شده است. این سهگانه متأخر هندی از آنجا مهم است که بسیاری از گمانهزنیهای عرفانی عصر ودایی بر پایهی آن بنا شدهاند. زایشهای اگنی سه گانه است. خدایان او را سه جنبهای ساختند. او سه جنبهی نورانی دارد. سه سر دارد، سه زبان دارد، سه بدن و سه آقامتگاه دارد. لقب triṣadhastha به معنی «دارای سه جایگاه»، عمدتاً به اگنی مربوط است. واژهی tripastya، به معنی «دارای سه اقامتگاه» تنها در یک متن آمده، و یک ویژگی برای اگنی است. این تثلیث همیشه یکسان معنی نمیشود و با یک ترتیب هم بیان نمیشود. چنانچه ماندلای دهم، سرود ۴۵، بند ۱، میگوید:
«در آسمان، ابتدا اگنی زاده شد، دوم بار از ما (=انسانها)، و سوم در آبها».
ولی در بخشهای دیگری چون ماندلای هشتم، سرود ۴۴، بند ۱۶، و ماندلای دهم، سرود ۲، بند ۷ و سرود ۴۶، بند ۹، ترتیب اقامتگاههای اگنی اینطور است: «آسمان، زمین، آبها»، در حالی که در ماندلای اول، سرود ۹۵، بند ۳، این سه گانه، یکسره، متفاوت است: «اقیانوس، آسمان، آبها.» گاهی اگنی زمینی ابتدا میآید؛ «او ابتدا در خانهها زاده شد، در پایهی بهشت بزرگ، در رحم این اتمسفر (=فضای میانه)، جاودانان، سه شعله اگنی را افروختند؛ از میانشان، یکی را در میان انسانها جای دادند، برای استفاده، و دو تا رفتند به دنیای خواهر (دو دنیای دیگر، آسمان و جو) » (ماندلای سوم، سرود ۲، بند ۹). متن یک سوترا، اگنی زمینی را در میان حیوانات، اگنی فضای میانه را در میان آبها و اگنی آسمانی را در خورشید میداند. گهگاه اگنی زمینی سوم میآید. او یکی از سه برادری است که درموردشان گفته شده: «برادر وسطی روشنایی است (aśnaḥ) و سومی پشت-روغنی[۴۷] است.» اگنی از آسمان برای خدایان میتابد. اگنی متعلق به فضای میانه پهناور است. انسان اگنی را افروخت، تا حمل کننده خیرات، و دوستدار پیه (روغن) باشد.
این سه وجه طبیعت اگنی، یعنی اگنی زمینی، اگنی آبها و اگنی آسمان، که در ریگودا کاملاً متمایز شدهاند، فقط، پیشنمونهی تثلیث کهن خورشید، باد، آتش، که در میان سه فضا، پخش شدهاند، نیست، بلکه، همان تثلیث خورشید، ایندرا، آتش است، که به نظر متعلق به عصر ریگودا هم نیست و حتی کهنتر است. اینجا، وایو، و ایندرا، جای اگنی Vaidiyuta (=اگنی روشنی بخش) را گرفتهاند، چنانکه براهمنا و مفسران متون کهن او را با این نام، مینامند. این جایگزینی احتمالاً به دلیل طبیعت گذرای روشنایی و شاید کمبود نام دیگری به جز اگنی برای شخصیتبخشی به روشنایی، اتفاق افتاده، که بنابراین فقط میتواند با القاب و اشارات بیان شود. (مکدانل، ۱۹۷۴، صص۹۳-۹۴)
این پندار کهن را در جای دیگر نیز می یابیم، چنانچه دربارهی اگنی در چندین سرود، گفته شده که او دو زایش دارد، و این بیشک، در بنیان تقسیم دوگانهی (=ثنویت) کیهانی به «آسمان و زمین»، روی داده است. اگنی تنها خدایی است که به صورت تکی، با عنوان «dvijanman» (=دوتایی- جفت) از او یاد شده است[۴۸]. روشن است که این واژهی «دوتایی» یا «جفت»، اشاره به تعدد او ندارد، بلکه اشاره به زایش یا اقامتگاه او دارد. چراکه در ماندلای دوم، سرود ۹، بند ۳، یک زایش بالایی و یک زایش پایینی، برای او مطرح شده است، و در ماندلای اول، سرود ۱۲۸، بند ۳ نیز، اقامتگاه او در فضای بالایی و پایینی دانسته شده است، این تقابل در ریگودا، عموماً به صورت تقابل میان آتش زمینی و آتش آسمانی بیان شده است[۴۹]، به جز یک سرود که این تقابل را میان زایش او در آسمان و زایش او در آبها آورده است[۵۰]. در سرودهای دیگری از ریگ ودا آمده: «اگنی از جایگاه والای خود فراخوانده میشود، و از آنجا به اقامتگاه پایینتری میآید. هنگامی که از سوی بالاترین جایگاه متعلق به پدر [خدایان]، آورده میشود، از درون گیاهان سر بر میآورد. »
معنای این بندها را می توان این گونه پنداشت که، اگنی با باران فرود میآید و سپس وارد گیاهان میشود، آنجا که با سوختن آن گیاهان، میتواند دوباره تولید شود. آتش نیز، همچون آب، پس از فرود آمدن بر زمین، دوباره به سوی آسمان، برمیگردد. با درنظر گرفتن این دو فرم آتش که به هم تبدیل میشوند، گویی، اگنی باید برای خودش قربانی شود، و یا پدرخدایان باید اگنی را بیاورد، یا اگنی نیز باید همراه دیگر خدایان برای قربانی فرود آید.
همهی این عبارات یک پنداشت را به همراه دارند؛ نخست این که اگنی توسط خدایان افروخته شده، نه توسط انسان، و دیگر این که آتشهای آسمانی، هم میباید توسط یک نفر افروخته شوند، نتیجه این که خدایان هم باید مانند انسان، قربانی کنند. که بازماندهی یک اندیشهی بسیار کهنتر از دوره ریگودایی است. (همان، ص ۹۴)
۱-۲-۵- خویشکاریها
خویشکاریهای اگنی بسیار متنوع و پرشمار هستند. برای بررسی بهتر و دقیقتر، پس از استخراج این خویشکاریها از متون مختلف، به شش گروه، دستهبندی شدهاند؛
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
حفاظت از انسانها و فراهم کردن رفاه و آسایش زندگی در نقش آتش خانگی
دورکردن دیوان و جادوگران و راندن تاریکی و بدیها در نقش آتش روشنیبخش
اجرای مراسم آیینی در نقش آتش قربانی
حفظ و افزایش آفرینش و رتا در نقش آتش افزاینده
نظارت بر رفتار انسانها و پیامبری میان انسان و خدایان در نقش میانجی و روحانی
فرمانروایی و پیروزی در جنگها
روشن است که گروه های این فهرست بسیار به هم نزدیک هستند و در بخشهایی همپوشانی دارند و بسیاری موارد مشترک هم در آنها دیده میشود. بسیاری از سرودها میتواند اشارهای به بیش از یک دسته از خویشکاریها داشته باشد، اما هدف این دستهبندی، صرفاً ایجاد سنجههایی برای بررسی بهتر خویشکاریهای آتش و مقایسهی ایزدان دوره ودایی با ایزدان همتایشان در دوره ایرانی است. گریسولد دو تا از این خویشکاریها را که از مهمترین چهرههای اگنی هستند، آغازین و بازمانده دوران پیش از تاریخ میداند، نخست کاراکتر خانگی او به عنوان خداوندگار خانه و دودیگر شخصیت او به عنوان باطل کننده و دورکنندهی تاریکی، طلسم، ارواح شیطانی و جادوی سیاه. ریگودا، تصاویر و مثالهای فراوانی از هردو اینها عرضه کرده است. (گریسولد، ۱۹۷۱، ص ۱۵۴)
۱-۲-۵-۱- آتش خانگی
اگنی بیش از هر خدای دیگری با زندگی انسانی پیوند و وابستگی دارد. قرارگاه او با اقامتگاههای انسانها، به طور خاصی نزدیک و صمیمی است. او تنها خدایی است که لقب «خداوندگار خانه[۵۱]» مکرراً برای او بهکار رفته است. او در همهی اقامتگاه ها سکونت دارد و هرگز خانهاش را ترک نمیکند. ویژگی «خانگی» عموماً متعلق به او است.
اگنی در لباس ایزدِ نگهدار خانه، گویی نماد یک سری اندیشه قدیمیتر است، که بعدها در مراسم قربانی همراه با سه آتش قربانی نمایان میشوند، «آن آتش که، از آن دوتای دیگر ( شرقی یا شمالی) برداشته شده، gārhapatya نام دارد، یا آن که متعلق به gṛhapati است.» یعنی آتشی که متعلق به سرور یا خداوندگار خانه میباشد. و این آتش نیز، در میان سه آتش قربانی قرار داده میشود. در این ارتباط، نکتهی جالب این است که رد پای یک رسم کهنه که آتش قربانی از جای دیگری همچون آتش اجاق خانه ها، برای مراسم منتقل میشود، حتی در دوران ریگودایی که چندان دور نیست، وجود داشته است.
او بیشتر به صورت یک مهمان همیشگی در خانه انسانها میماند. او مهمانی است در همهی خانهها، اولین مهمان هر تازه وارد، (واژهی مهمان بیش از هر ایزدی برای اگنی به کار رفته است.) از آنجا که او ابدی است او اقامتگاهش را از میان فانیها (انسانها) برگزیده است. او در میان سکونتگاههای انسانها قرارگرفته و جایگیر شده است. این اگنی خانگی-خانوادگی است که باعث ساکن شدن فانیها (=انسانها) شده است. او یک رهبر است و پاسبان یکجانشینها، و لقب viśpati به معنای «سرور یکجا نشینان[۵۲]»، عموماً به او مربوط است. (مکدانل، ۱۹۷۴، صص ۹۵-۹۶) این سرودها به روشنی ما را به یاد اقوامی میاندازد که به تازگی یکجانشین شدهاند و از آتش به عنوان ابزار زندگی یکجانشینی در روستاهای نخستین خود استفاده میکنند. آتشی که در میانهی روستا برافروخته و روشن نگاه داشته میشود تا خطر حمله حیوانات وحشی به دهکده را دور دارد، یا آتشی که به آنها امکان ساخت ابزار کشاورزی و صنعتگری میدهد. پس میتوان اگنی را بانی یکجانشین شدن آنها دانست. یا او را پاسبان دهکدههای کوچک و شکل نگرفتهی انسان در بدو یکجانشینی دانست. او را به سبب این خدمات، همچون مهمان عزیز میدارند و نزدیکترین خویشاوند خود مینامند، یا حتی گاهی او را دوست خویش میخوانند. از سویی دیگر گاهی به او نام پدر نسبت داده شده، گاهی نیز برادر، پسر، و یا مادر نیایشکنندگان نامیده شده است. این واژهها هم به نظر اشاره به همان خویشکاریهای قدیمیتر و بدوی او دارد، هنگامی که اگنی کمتر وابسته به آیین قربانی بوده، و به عنوان مرکز زندگی خانگی، رابطهای صمیمی و خانوادگی با انسان ایجاد میکرده است. این نزدیکی و صمیمیت، در پرستش دیگر خدایان به سختی یافت میشود. چرا که در نگرش مذهبی، خدایان معمولاً با قدرتی بالاتر از انسان تصور میشدند که باید با رعایت قوانین و حد و حدودی با آنها رفتار شود و با عناوینی با شکوه و محترمانه خوانده شوند و انتساب القابی چون «دوست» یا «برادر» به خدایان، مقام خدا را تا حد انسان پایین میآورده و جایز نبوده است، پس این القاب میبایست قبل از رواج تقدسگراییهای مذهبی در میان اقوام به وجود آمده باشد.
ماندگاری حضور اگنی در خانه، میتواند بیش از هر خدای دیگری او را به طور طبیعی با گذشته مرتبط کند. از اینرو، دوستی آبا و اجدادی اگنی با نیایشکنندگانش، بیشتر از هر ایزد دیگری، یک کاراکتر مختص او شده است. او خدایی است که توسط نیاکان افروخته شده، تا در خدمت آنهایی باشد که او را خالصانه نیایش میکنند. نامهای اجدادی بسیاری، با اگنی معرفی میشوند، که گاهی، نامهای خانوادههای ریشیها و نویسندگان ریگودا هستند. اسامی نیاکانی که با اگنی آمدند، به نظر نیاکانِ خودِ نویسندگان ریگودا هستند. به نظر میآید بعضی از این القاب، مانند واشیشتا (Vasiṣṭha)، اصل تاریخی داشته باشند، در حالی که بقیه، مانند انگیراس[۵۳] (Angiras) و بهرگو[۵۴] (Bhṛgu)، کاملاً اساطیری هستند. در ماندلای اول، سرود ۱، بند ۶ نیز، از اگنی با عنوان انگیراس نام برده شده است. (گریسولد، ۱۹۷۱، ص ۱۵۴) به هر حال طبیعی می کند که این ایزد بازمانده از دوران باستان، با آیینهای پرستش نیاکان هم، پیوندهایی داشته باشد که در دوران ودا یا کمرنگ شده بودند یا دچار دگرگونی و بهروزتر شده بودند.
اگنی خدایی است که بر خلاف دیگر خدایان که از آسمان بر اعمال انسان ناظرند، از بعد فیزیکی هم بسیار به انسان نزدیک است، در خانه او زندگی میکند و در پرستشگاه او روشن و فروزنده است، پس باید بیشترین بخششها را برای انسان به ارمغان بیاورد. او بزرگترین خیررسان به پرستندگانش است، او با صدها دیوار آهنین از آنها محافظت میکند. او آنها را از بلا و مصیبت دور میدارد، مانند کشتی در دریا، آنها را در گذر از بلا همراهی میکند. او یک نجاتبخش است و انسانی که او را به عنوان یک مهمان سرگرم کند دوست اوست. او برای نیایشکنندگانی که عرق میریزند تا برای او پیه فراهم کنند، حامی و پشتیبان است. او انسانی را که خوراک برایش میآورد و او را با هدایا سیر میکند، با هزار چشم میبیند (=چیزی از چشمانش دور نمیماند) و دشمنان نیایشکنندگان را مانند بوتههای خشک میسوزاند، و بدخواهان را، مانند درختی که سوخته و نابود شده است، قطع کرده و بر زمین میاندازد. او مانند درختی است که همهی نعمتها مانند شاخههایش هستند و به زندگی انسانها بخشش و برکت میآورد. او به هر کس که بسیار فرمانبردار او باشد، ثروت میبخشد. همهی گنجینهها در او جمع شده است، و او درهای ثروت را میگشاید. او به تمامی ثروتهای آسمان و زمین مسلط است، به سخن دیگر، او فرمانروای همه ثروتهای زمین، آسمان و اقیانوسهاست. او از آسمان باران میبخشد و مانند یک مخزن آب در بیابان است، بنابراین پیوسته برای بخشش همهگونه لطف و خوبی، همچون خوراک، دارایی، نجات و رهایی از تنگدستی، بی فرزندی، امنیت در برابر دشمنان و دیوان نیایش میشود. چنانکه روشن است، خوبیهایی که اگنی میبخشد، بیشتر آسایش و رفاه خانگی، فرزند، و خوشبختی است، که ارتباط مستقیم با زندگی روزمره انسانی دارد، درحالی که، خدایی مانند ایندرا در بیشتر بخشها، نیرو، پیروزی و افتخار میبخشد[۵۵]. (مکدانل، ۱۹۷۴، صص ۹۷-۹۸)
۱-۲-۵-۲- راندن تاریکی و دیوان
دومین ویژگی آغازین اگنی همان کاراکتری است که با درخشش خود در شب، تاریکی را دور میدارد، دشمنان شب را، که دشمنانی جادویی هستند، شیاطین، اهریمنها و بیماریها را میراند. (گریسولد، ۱۹۷۱، ص ۱۵۴)
میتوان باور داشت که کهنترین (هندوایرانی) خویشکاری اگنی در آیینها، سوختن و دور داشتن ارواح زیانبخش و جادوهای دشمن و از بین بردن دیوان بوده است. (بهار، ۱۳۷۶، ص ۴۷۸)
در گذشته هر آنچه به انسان آسیب میزد و شناخته شده نبود، نیروی دیوی و جادوی کشنده محسوب می شد. اما تاریکی در دو معنا برای ما شناخته شده است، یک معنای استعاری دارد که اشاره به هر آن چیزی است که نمیشناسیم یا زشت و سیاه و پلید است. اما یک معنای واقعی هم دارد، نبودن نور و تیرگی شب هنگام. پس از غروب خورشید در دنیای باستان، ظاهر جهان تغییر میکرده و با دنیای امروزین ما تفاوت بزرگی داشته است. با تاریکی شب، زندگی مفید انسانها پایان مییافت و هزاران حمله از جانب حیوانات و دشمنان و نیروهای دیگر جهان پیش میآمد که دفاع در مقابل آنها به سبب وجود تاریکی دشوار بود. حتی انجام کارهای عادی انسانی هم متوقف میشد. از اینرو نخستین کارکرد مهم آتش برای انسانهای دوران کهن، هرچند که برای ذهن مدرن ما عجیب باشد، از بین بردن تاریکی به معنای اصیل آن و ایجاد نور و روشنایی است، این کاربرد در سرودهای بسیاری آمده است:
ماندلای سوم، سرود ۵، بند ۱:
از شکوه و درخشندگی بزرگ، با تقدس افروخته میشود،
خدای آورنده (اگنی) دروازههای تاریکی را باز میبندد.
(اگنی) چوپان قبیلهی اوست. که با روشنگری، هدایت و رهبری انسانها را بر عهده دارد، کار چوپانی، مانند روشناییبخشی به زندگی انسانها برای دیدن و درک کردن است و کاری است که به پیامبران سامی منسوب بوده است و بیشتر پیامبران این قوم، دورهای از زندگی خویش را برای آموزش و خودسازی و یادگیری رهبری گروه ها، به کار شبانی گذراندهاند.
ماندلای هشتم، سرود ۴۳، بند ۳۲:
اگنی، خدایی که دارایی او روشنایی او است
با پرتوهای درخشندهی خود در شب
با پرتوهای خورشیدگونه میدرخشد
شجاعانه تاریکی را میراند
ماندلای دهم، سرود ۸۸، بند ۲:
تاریکی جهان را بلعیده و نهان کردهاست
با تولد اگنی، روشنایی آشکار میشود. (گریسولد، ۱۹۷۱، ص ۱۵۵)
دودیگر دورکردن دشمنان است، که خود به نوعی با دور کردن تاریکی پیوستگی نزدیک دارد، روشن است که در دوران ودایی مردمان از حملات شبانه دشمنان در رنج بودند و روشنایی میتوانست امکان دیدن و در نتیجه واکنش مناسب در برابر این حملات را فراهم آورد. طلوع خورشید که نماد روشنایی و آتش آسمان است اغلب استعاره از دور شدن و محو شدن دشمنان دارد، در واقع این استعاره از دیدگاه انسان باستانی، اشاره به واکنشی دارد که پس از دیده شدن دشمن میتوان نشان داد ولی در تاریکی هیچ انسانی نمیتواند بر دشمنی که نمیداند از کدام سو و به کدام روش حمله میکند، پیروز شود. پس این رازآلودی نتیجه ندیدن و نشناختن است. از این روست که نور نماد دانش است، چرا که در روشنایی میتوان دید، شناخت و تصمیم گرفت.
ماندلای هفتم، سرود، ۵، بند ۳:
هنگام وحشت از اقوام تیرهپوست
اگنی با خشم میدرخشد و به سنگر آنها رخنه میکند. (همانجا)
سدیگر جادوهای بد را باطل میکند. تحقیقات انسانشناسی مکانهای بسیاری را کشف کرده که نشان از وجود جادو در زندگی انسانهای نخستین دارند. ماندلای اول، سرود ۱۲، بند ۵ و ماندلای پنجم، سرود ۳، بند ۷، از ریگودا، نشان میدهد که در میان آنها باور به نیروی وِرد و واژههای جادویی رواج داشته است. درگیری و جنگ میان دو قبیله، درواقع جدالی بوده میان جادوگران آن دو قبیله. از دیدگاه سرودهای ریگودا، جادوی دشمنان، جادوی جادوگرانی با ذهن شیطانی و متعلق به دنیای تاریکی بوده است. (گریسولد، ۱۹۷۱، صص ۱۵۵-۱۵۶)
او (=اگنی) وقتی افروخته میشود، با دندان آهنین جادوگران را نیز همچون جنها ازبین می برد و میسوزاند (ماندلای دهم، سرود ۸۷، بند ۲، ۵ و ۱۴). در آتهرواودا آمده: او با نگاه زیرک، برای پاسبانی از قربانی، نژاد جادوگران را میشناسد و آنها را در هم میشکند. (مکدانل، ۱۹۷۴، ص ۹۵)
چهارم این که اگنی تمامی دیوان را از بین برده یا مجبور به فرار میکند. باور به جن و دیوان تاریکی از باورهای آغازین نوع بشر است. برای انسان مدرن سخت نیست که تمایل انسان نخستین برای شریک دانستن جنها و دیوان را با تاریکی درک کند. آنها بسیاری از اتفاقات ناشناخته را به ارواح و نیروهایی که امروزه آنها را موجودات غیرارگانیک مینامند، نسبت میدادند. با برآمدن روز، جنهای تاریکی که ساختهی ذهن انسان هستند، به سرعت، خود را از بین میبرند. البته تفاوت بین دیوان با جادوگران همیشه هم روشن نیست.
ماندلای هفتم، سرودهای ۱۰، ۱۳ و ۱۵:
اگنی، خدای پرتوهای روشن، آن که بی مرگ است،
درخشنده، پاککننده، ارزشمند برای ستایش.
راکشاساس[۵۶]، را بیرون میراند.
اگنی ما را از رنج میرهاند.
با داغ ترین شعهها، خدای بیسن، نامیرا،
بر علیه دشمنان ما شعلهور میشود. (گریسولد، ۱۹۷۱، صص ۱۵۶-۱۵۷)
مکدانل قدیمیترین عملکرد آتش را با توجه به آیینهای بازمانده از دوران کهن، سوزاندن و دفع ارواح شیطانی و جادوهای دشمنانه میداند، که هنوز هم در ودا زنده است. اگنی با روشنایی خود، جنها را دور میراند و لقب «زنندهی (=کشنده) جن[۵۷]» را میگیرد[۵۸]. اگر چه این عملیات که شامل زدودن شیاطین زمینی است، توسط اگنی و همراه با ایندرا (و همچنین توسط برهسپتی[۵۹]، اشوینها[۶۰] و به خصوص سوما) به صورت مشترک انجام میپذیرد، اما آن را در درجهی اول باید منحصراً متعلق به اگنی دانست، چنانچه عکس آن، کشتن اسوراها و یا شیاطین هوایی (=فضای میانه) که گاهی به اگنی منتقل شده است نیز، به درستی به ایندرا اختصاص دارد. این نتیجه گیری با توجه به این واقعیت است، که اگنی به عنوان یک کشندهی جنها، هم در سرودها و هم در مراسم، از ایندرا برجستهتر است. (مکدانل، ۱۹۷۴، ص ۹۵)
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:00:00 ب.ظ ]