دبرا اندرسون و همکارانش (۲۰۰۵) در پژوهش خود با عنوان “استفاده از فیلم در آموزش سیاستگذاری رفاه اجتماعی ” سه فیلم را برای استفاده در آموزش سیاستگذاری رفاه اجتماعی و مددکاری اجتماعی مورد بحث قرار دادهاند و به این نتیجه رسیده اند که از آنجایی که دوره سیاستگذاری رفاه اجتماعی از دورههایی است که شور و اشتیاق کمتری در بین دانشجویان ایجاد کرده است، استفاده از فیلمها (فیلمهایی که هم عصر باشد یعنی منسوخ و کهنه نباشد، محتوای فیلم مناسب و درخور موضوع باشد و …) می تواند این شور و اشتیاق را به کلاس درس بکشاند و دانشجویان را در یک مسیر داستانی قرار دهد که فهم مسائل اجتماعی بسیار پیچیده را به آنها میدهد. به نظر آنها این فیلمها توانایی این را دارند که مفاهیم انتزاعی سیاستگذاری اجتماعی را در دورن یک فرمت متمرکز و زمینهای بیاورند و اظهار می کنند که استفاده از فیلم در آموزش مددکاری اجتماعی و سیاستگذاری رفاه اجتماعی یک شیوه آموزشی مهم است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
پائول آدامز (۲۰۰۴) در پژوهش خود با عنوان “ارزیابی کلاس و سیاستگذاری رفاه اجتماعی: توجه به چالشهای آموزش و یادگیری” به سه چالش اصلی وابستگی، دانش پیشین و درک غلط اشاره می کند و نشان میدهد که چگونه استفادهی درست و منطقی از تکنیکهای ارزیابی کلاس (CATs) می تواند موانع اصلی یادگیری دانشجو را کاهش دهد. او همچنین اظهار میدارد که رویکرد سنتی آموزش سیاستگذاری رفاه اجتماعی- در دوره های پیمایشی شامل سخنرانیهای سنگین محتوا و طولانی، و ارزیابی به وسیله آزمایشهای (تستهای) انتخاب چندگانه حافظه-ممکن است بیش از اینکه این مشکلات را کاهش دهد، آنها را تشدید کند. به اعتقاد وی هدف اصلی از تکنیکهای ارزیابی کلاس، ارزیابی اساتید یا درجهبندی عملکرد دانشجویان نیست بلکه هدف، فراهم کردن زمینهای است که اساتید بتوانند آموزش را بهتر بفهمند و گسترش دهند و همچنین توانایی اساتید را افزایش دهد تا به دانشجویانشان کمک کنند که خودارزیاب و خودآموز شوند. به عبارت دیگر هدف اصلی عبارت است از توانمند کردن معلمان و دانشجویان برای بهبود بخشیدن کیفیت آموزش در کلاس. همچنین تکنیکهای ارزیابی کلاس به هر چهار ویژگی محیطهای کلاسی که توسط انجمن تحقیق ملی پیشنهاد شده، توجه می کند: دانشجو محور بودن، دانش محور بودن، ارزیابی محور بودن، جامعه محور بودن (یعنی یک محیطی را توسعه دهد که دانشگاه را تشویق کند به ریسک کردن، همکاری در حل مسئله، و استفاده از بازخورد برای تجدید نظر در محتوای دوره).
۲-۳-۲ پژوهشهای داخلی
در پژوهشها و تحقیقاتی که در داخل کشور انجام گرفته است اثری از پژوهشی که راجع به آموزش آکادمیک رفاه اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی انجام گرفته باشد، دیده نمی شود و پژوهشهایی که انجام گرفته یا راجع به آموزش علوم اجتماعی و علوم انسانی به طور کلی بوده است و یا در ارتباط با گفتمان رفاهی و سیاستگذاری اجتماعی، آن هم به تعداد خیلی محدود. در زیر به چند مورد از این پژوهشها اشاره می شود.
لهسایی زاده (۱۳۷۴) در کتاب جامعه شناسی در ایران، معتقد است که تحقیق، فعالیت و تفکر جامعهشناختی در ایران با بحران هویت روبرو است، بحرانی که به طور کلی تحقیق علوم اجتماعی را ویژگی میبخشد. به نظر وی این بحران محصول مشکلات و شرایط گوناگونی است از جمله: افزایش پذیرش دانشجو، عدم کفایت زبان و کیفیت متون، تاکید بعد نظری آموزش، کمبود کادر علمی، حساسیت سیاسی، نجش و ارزیابی و …
بهرامی (۱۳۷۴)، خلیجی (۱۳۷۶)، بازرگان و همکاران (۱۳۷۹)، ابیلی (۱۳۷۶) و محمدی و همکاران (۱۳۸۴) درباره فقدان نظامی مطلوب برای ارزشیابی و تضمین کیفیت آموزش عالی ایران به بحث پرداختهاند. از مهمترین ابعاد این معضل که در بحثها مورد توجه قرار گرفته است، ابعاد فرهنگی ارزشیابی است. بدون توسعه فرهنگ ارزشیابی مانند شفافیت، مسئولیت پذیری، انتقادپذیری و احساس پاسخگویی در میان یاران و ذینفعان آموزش عالی، چگونه میتوان انتظار داشت که نظام تضمین کیفیت استقرار پیدا بکند، بهویژه آنکه ارزشیابی آموزش عالی در درجه نخست باید با خود-ارزیابی گروههای دانشگاهی و ارزیابی درونی آغاز بشود و اینجاست که فرهنگ ارزشیابی به مثابه پیش شرط اصلی موضوعیت پیدا می کند (فراستخواه، ۱۳۸۸: ۱۳۸).
شارع پور و سلیمانی بشلی (۱۳۹۰) پژوهشی تحت عنوان “چالشهای آموزش علوم اجتماعی در ایران” با هدف تحلیل زوایای پنهان ناکارآمدی مدرسان و متولیان امر آموزش علوم اجتماعی در ایران و بررسی چالشهای اصلی در زمینه آموزش علوم اجتماعی انجام دادهاند و به این نتیجه رسیده اند که چالشهای احتمالی آموزش علوم اجتماعی عبارتند از: ۱. چالش در حوزه روش تدریس در علوم اجتماعی ۲. چالش مربوط به سطح آموزش استادان ۳. چالش مربوط به ارزشیابی و شیوه های آن ۴. چالش مربوط به ترغیب دانشجویان به تفکرات انتزاعی محض ۵. چالش یکسان بودن شیوه آموزش علوم اجتماعی و علوم طبیعی ۶. چالش مربوط به حوزه مواد آموزشی یا ضعف تکنولوژی آموزشی. آنها همچنین اظهار کرده اند که بررسی آموزش علوم اجتماعی در ایران را میتوان از موضع کاستی در ایجاد و تقویت بینش جامعهشناختی آغاز کرد و در نتیجه سه روش برای ایجاد و تقویت بینش جامعهشناختی به منظور آموزش علوم اجتماعی برشمردهاند که عبارتند از: ۱. آموزش بینش جامعهشناختی با اشیای مانوس ۲. بهره بردن از روش تفهیم درس به کمک هنر کاریکاتور ۳. استفاده از نوشتن به عنوان یکی از ابزارهای یادگیری. در آخر آنها به این نتیجه رسیدند که بررسی مفهوم بینش جامعهشناختی، شناخت شیوه های ایجاد و تقویت آن و تدوین شاخص های سنجش بینش جامعهشناختی می تواند نقطهی آغاز خوبی برای بررسی آموزش علوم اجتماعی باشد، مشروط بر اینکه ابتدا به رفع نقایص و چالشهای احتمالی در زمینه آموزش علوم اجتماعی بپردازیم تا مقدمات آموزش درست و هدفمند علوم اجتماعی و فراگیری، بسط و کاربرد آن در جامعه و در زندگی اجتماعی فراهم آید.
ابراهیمی (۱۳۷۱) در تحقیقی با عنوان “اجتماع علمی و رابطه آن با توسعه علمی”، از سطح بسیار پایین ارتباطات علمی، حتی در بین اساتید، گزارش میدهد و معتقد است سطح نازل ارتباطات علمی نوعی انقطاع نسل دانشگاهی در فضای علوم اجتماعی ایران را به وجود آورده است. وی برای رفع این مشکل راه کار توسعه ارتباطات علمی را پیشنهاد میدهد.
توسلی (۱۳۷۴) در پژوهشی با عنوان “تاملی در آموزش، پژوهش و توسعه آتی علوم اجتماعی در ایران” به معضلاتی که از حیث معرفتی موانعی برای توسعه علوم اجتماعی در ایران به وجود آوردهاند و ضرورت بازنگری در نحوه پژوهش، آموزش، به کارگیری و جذب دانشجو در رشته علوم اجتماعی پرداخته و بهبود وضعیت اسفبار علوم اجتماعی را در گرو توجه به این عوامل دانسته است.
سعیدی (۱۳۸۷) در مقاله خود با عنوان “چالشها و فرصتهای فراروی نظام جامعه رفاه و تامین اجتماعی” که با هدف ارائه تحلیلی کلی از موانع و فرصتهای پیش روی نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی به مثابه یکی از راهکارهای توسعه پایدار نوشته است و استدلال کرده است که علیرغم استفاده از مفهوم و مقولات مختلف سیاستگذاری اجتماعی در جامعه ایران، و علیرغم ظهور و تاکید بر ویژگی-های یک دولت رفاهی تمام عیار بعد از انقلاب اسلامی و متعهد ساختن دولت به تدوین برنامه های اجتماعی، نمیتوان از وجود یک سیاستگذاری اجتماعی منسجم و هماهنگ با سیاستهای دیگر فرهنگی و اقتصادی در ایران سخن گفت. به نظر وی یکی از دلایل عمدهی تحقق نیافتن سیاستگذاری اجتماعی مدون و قابل اجرا، فقدان یک گفتمان رفاهی در جامعه روشنفکران، عالمان علوم اجتماعی و صاحبنظران بوده است. در حقیقت تا هنگامی که برنامه های توسعه کشور تنها توسط دستگاههای دولتی، بدون تعامل موثر با صاحبنظران و سایر اصحاب فکر و اندیشه تهیه شده باشد، نمیتوان آن برنامهها را برنامهای منسجم و مدون در سیاستگذاری اجتماعی ایران محسوب کرد که با بهره گرفتن از روششناسی و مشارکت همهی ذینفعان تدوین شده است. وی همچنین اظهار میدارد ضرورت رسیدن به سیاستگذاری اجتماعی به عنوان رشتهای دانشگاهی و علمی، انتشار کتب دانشگاهی و پژوهشهای علمی از طریق مشارکت عالمان علوم اجتماعی در تدوین برنامههاست.
عکس مرتبط با اقتصاد
در یک جمعبندی باید گفت که برنامه ریزی رفاه اجتماعی، یکی از موضوعاتی است که تاکنون به طور جدی و همهجانبه مورد مطالعه و ارزیابی قرار نگرفته است. در رابطه با گرایشهایی مانند جامعه شناسی و همچنین علوم اجتماعی به طور کلی تحقیقات چندی در زمینه بررسی و ارزیابی صورت گرفته است ولی در حوزه برنامه ریزی رفاه اجتماعی تاکنون کتاب یا مقاله و یا پایان نامه ای با این محوریت انجام نشده است. البته نشستهایی در این رابطه با حضور اساتید این رشته صورت گرفته که این نشستها هم بیشتر حول محور گفتمان رفاهی و سیاستگذاری اجتماعی بوده تا آموزش این رشته. ولی کار تحقیقی خاصی به طور جدی در این زمینه انجام نشده است که هدف آن ارزیابی رشته برنامه ریزی رفاه اجتماعی در دانشگاههای ایران باشد.
فصل سوم:
روششناسی تحقیق
۳-۱ مقدمه
در این بخش از بررسی به مبانی روششناختی، روش تحقیق و تکنیکهای عمدهی گردآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته می شود. با توجه به اینکه روش عمدهی این تحقیق، روش کیفی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات و تحلیل داده ها نیز به روش کیفی (و البته استفاده از روش تحلیل محتوای کمی جهت تکمیل بخشی از اطلاعات) انجام شده است، لذا این فصل با مروری مقدماتی بر پژوهش کیفی آغاز شده و در ضمن بررسی مذکور، سعی شده است به نحوه استفاده از این روش در پژوهش حاضر نیز پرداخته شود.
۳-۲ روش تحقیق
واژهی روش، در کل، به روندها و شیوه هایی گفته می شود که از طریق آن با مسائل مواجه میشویم و برای آنها جوابی مییابیم. با هر روشی فقط میتوان به سوالات خاصی جواب داد، زیرا که هر سوالی داده های خاصی را میطلبد و هر نوع دادهای، روش گردآوری اطلاعات و پردازش و تحلیل خاص خود را دارد (محمدی، ۱۳۸۷: ۱۶-۱۷).
روشهای تحقیق را میتوان بر اساس معیارهای گوناگونی طبقه بندی کرد؛ بر اساس هدف، روشهای تحقیق به سه نوع بنیادی، کاربردی و توسعهای تقسیم بندی میشوند و از نظر ماهیت داده ها نیز میتوان آنها را به روشهای کمی، کیفی و ترکیبی تقسیم بندی نمود.
پژوهش حاضر با توجه به هدف آن، از نوع پژوهشهای کاربردی است. همچنین از نظر ماهیت داده ها و نیزبا توجه به اینکه سوالهای پژوهش حاضر مستلزم طرح تحقیق با روش کیفی بود، بنابراین از این روش استفاده شد.
همچنین در بخشی از کار جهت تکمیل داده ها از روش کمی نیز بهره گرفته شده است. بدین صورت که در بخش کیفی کار از طریق روش مصاحبه (مصاحبه با اساتید، فارغالتحصیلان، دانشجویان دکتری و مدیران اجرایی وزارت رفاه) به کشف آسیبهای رشته و دربخش کمی با توجه به اهداف مورد بررسی، از روش تحلیل محتوا (تحلیل مجتوای پایان نامهها) استفاده شد و از آنجایی که در پی بررسی ویژگیهای آشکار متنهای مورد نظر (موضوع و روش) بودیم از تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. بنابراین روش غالب در پژوهش حاضر، روش کیفی بوده است.
روش تحقیق کیفی به رویهی تحقیقی گفته می شود که یافته های آن از طریق داده های آماری و یا کمی کردن حاصل نشده است، به عبارتی تحقیق کیفی با معانی، مفاهیم، تعاریف، نمادها و توصیف ویژگیها سروکار دارد (محمدی، ۱۳۸۷: ۱۶).
روش تحلیل محتوا غالبا برای توصیف ویژگیهای پیام به کار میرود، بدون مراجعه به نیات فرستنده و یا اثر پیام بر کسی که پیام خطاب به آنهاست. بخش عمدهای از این شیوه متوجه تنوعی از سوالهایی است که با “چه؟” عنوان می شود (هولستی، ۱۳۸۰: ۲۸). برلسون تحلیل محتوا را “روشی برای توصیف عینی، کمی و قاعدهمند محتوای آشکار ارتباطات” میداند (رایف، ۱۳۸۱: ۲۴). در تحلیل محتوا میتوان از دو نوع تکنیک استفاده کرد:
تکنیک مقولهای: در این تکنیک، مقولههایی را از متن میسازیم. مقولهها، واحدهای قابل بررسی هستند که با توجه به اهداف تعریف شده در تحقیق ساخته میشوند.
تکنیک ارزیابی: این تکنیک برای برقراری ارتباط بین ساختار توصیف شده از محتوا با مشخصههای بیرونی و یا در خصوص یک وضعیت اجتماعی بهکار میرود (نقیبالسادات، ۱۳۸۴: ۳۳-۳۵).
در این پژوهش از تکنیک مقولهای استفاده شده است. بدین صورت که پایان نامه های مورد بررسی در قالب دو مقولهی عنوان یا موضوع و روش تحقیق بررسی شده اند.
۳-۳ جمعیت مورد مطالعه
جمعیت مورد مطالعه در پژوهش حاضر شامل اساتید، دانشجویان (دانشجویان دکتری)، فارغالتحصیلان، مدیران اجرایی وزارت رفاه و پایان نامه های (شامل کلیه پایان نامه های دفاع شده از زمان راهاندازی دوره تا کنون) دانشگاههای تهران، علامه طباطبایی و علوم بهزیستی در دوره تحصیلات تکمیلی رشته رفاه اجتماعی یا برنامه ریزی رفاه اجتماعی میباشد.
۳-۴ حجم نمونه و شیوه نمونه گیری
در این تحقیق از هر دو شیوه نمونه گیری کمی و کیفی استفاده شده است. هدف نمونه گیری کمی نمایایی و هدف نمونه گیری کیفی اشباع اطلاعات بوده است. از اینرو به منظور تعیین کردن نمونههای تحقیق در بخش کیفی کار از نمونه گیری کیفی استفاده شد که به آن نمونه گیری هدفمند نیز گفته میشود. با بهره گرفتن از نمونه گیری هدفمند، محقق با افرادی تماس برقرار می کند که در زمینه موضوع تحت بررسی یا جنبه هایی از آن دارای اطلاعات و شناخت مناسب و نسبتا کافی باشند. این افراد را اصطلاحا “مطلعین” و یا “دروازهبان” میخوانند (محمدپور، ۱۳۸۶: ۲۵). در این شیوه نمونه گیری ، تعداد افراد مورد مصاحبه یا به عبارت دیگر، حجم نمونه به اشباع نظری سوالهای مورد بررسی بستگی دارد. اشباع نظری زمانی اتفاق می افتد که محقق به این نتیجه برسد که در یک مرحله از کار به مفاهیم و پاسخ های مشابه دست یافته و مفاهیم جدیدی ظهور نیابند (گلاسر و اشتراوس ۱۹۶۷: ۶۱). بر همین اساس با بهره گرفتن از نمونه گیری هدفمند با ۲۵ نفر از افراد مدنظر مصاحبه شد.
در بخش کمی کار یعنی در ارتباط با پایان نامه ها روش نمونه گیری ما از نوع «پوشش کامل» بوده و حجم آن نیز برابر با حجم کل پایان نامه های مقطع تحصیلات تکمیلی در رشته رفاه اجتماعی در سه دانشگاه تهران، علامه طباطبایی و علوم بهزیستی که تا الان دفاع شده و قابل دسترسی بود، می باشد.
۳-۵ تکنیک گردآوری داده ها
در پژوهش حاضر برای گردآوری داده ها از دو روش متفاوت کمی و کیفی بهره گرفته شد، یعنی از مصاحبهی کیفی و تحلیل محتوای کمی برای گردآوری داده ها استفاده شد.
۳-۵-۱ مصاحبه
در این پژوهش در بخش کیفی، برای گردآوری اطلاعات لازم از مصاحبه (مصاحبه با اساتید، فارغالتحصیلان، دانشجویان دکتری و مدیران اجرایی وزارت رفاه) استفاده شده است. مصاحبه یکی از مهمترین و پرکاربردترین شیوه های گردآوری اطلاعات در روش کیفی است. طبقه بندیهای متعارفی از روش مصاحبه در متون روش تحقیق ارائه شده اند که بر اساس آنها مصاحبه را میتوان در سه دستهی زیر قرار داد:
مصاحبهی ساختیافته، بسته و منظم
مصاحبهی نیمه-ساختیافته، نیمه بسته و نیمهمنظم
مصاحبهی ساختنیافته، باز، عمیق و نامنظم
برخی از انواع مختلف مصاحبه از نظر فلیک نیز عبارتند از: مصاحبهی متمرکز، مصاحبهی نیمه استاندارد، مصاحبهی مسئلهمحور، مصاحبه با متخصصان و مصاحبهی قومنگارانه (فلیک، ۱۳۹۱: ۱۶۵).
با توجه به این طبقه بندیها، در این پژوهش از مصاحبهی نیمهباز و یا به گفتهی فلیک مصاحبه با متخصصان استفاده شده است. در مصاحبهی نیمه باز همانطور که از نام آن برمیآید، طرفین (پرسشگر و پاسخگو) محدودیتهایی احساس می کنند. یعنی پرسشگر موضوعات معینی را مطرح و در خصوص آنها جواب دریافت می کند. در این نوع مصاحبه، سوالات تنظیم شده اما به فراخور پاسخهای مصاحبه شونده سوالات دیگری نیز ممکن است ارائه شود (ظهوری، ۱۳۸۷: ۵۸).
مورز و ناگل مصاحبه با متخصصان را نوعی مصاحبهی نیمهاستاندارد میدانند. در اینجا بر خلاف مصاحبههای زندگینامه نگارانه به مصاحبهشونده نه به عنوان کل یا شخص، بلکه به قابلیتش به عنوان متخصص در یک حوزه خاص توجه می شود. متخصصان نه به عنوان یک مورد منفرد بلکه به منزلهی نمایندگان یک گروه در نمونه گنجانده میشوند (همان: ۱۸۳).
سوالات مصاحبه در این پژوهش بر مبنای الگوی ارزشیابی سیپ و بر اساس متغیرهای تحقیق و در سه دسته عوامل درونداد، فرایند و برونداد و همچنین گفتمان رفاهی تهیه و تدوین شده است. . لازم به ذکر است که ابتدا مصاحبه با تعدادی سوال آغاز و سپس بر اساس مطالب بیان شده، سوالات دیگر در صورت نیاز مطرح شدند و روند مصاحبه ادامه پیدا کرد. در عین حال، محقق سعی بر حفظ ارتباط سوالات با هدف مصاحبه را با احاطه بر موقعیت داشته است. راهنمای مصاحبه که حاوی تعدادی سوال مشخص بود به محقق امکان داد تا حیطهی موردنظر را در طول مصاحبه مورد کنکاش قرار دهد بدین صورت که در رابطه با هر عامل یا متغیر سه سوال باز طراحی و پرسیده شد و در رابطه با مفهوم گفتمان رفاهی نیز یک سوال کلی و باز تدوین و از مصاحبهشوندگان پرسیده شد.
۳-۵-۲ تحلیل محتوا
برای جمعآوری داده ها در بخش تحلیل محتوا، تمام پایان نامه ها را از کتابخانهی هر یک از دانشگاهها دریافت نموده و بر اساس دستورالعمل کدگذاری تهیه شده و با بهره گرفتن از سیاههی وارسی اطلاعات مورد نیاز را جمعآوری کردیم. البته با توجه به زیاد بودن متون، تنها برخی از جنبه های پایان نامه ها که بیشتر توانایی دستهبندی و خصوصیات آماری داشت مود توجه قرار گرفت. لذا با تکیه بر “موضوع پایان نامه ” و “روش”، به جمعآوری داده ها مبادرت شد.
۳-۶ فنون تحلیل داده ها
در پژوهش حاضر، به منظور تحلیل داده ها در بخش کیفی کار از روش تحلیل تماتیک یا موضوعی استفاده شد. این نوع تحلیل از متعارفترین و پرکاربردترین روشهای تحلیل داده های کیفی است. تحلیل تماتیک عبارت است از تحلیل مبتنی بر استقرای تحلیلی که در آن محقق از طریق طبقه بندی داده ها و الگویابی دروندادهای و بروندادهای به یک سنخ شناسی تحلیلی دست مییابد. در تعریفی دیگر، تحلیل تماتیک عبارت است از عمل کدگذاری و تحلیل داده ها با این هدف که داده ها چه میگویند. این نوع تحلیل در وهلهی اول به دنبال الگویابی در داده هاست. زمانی که الگویی از داده ها بهدست آمد، باید حمایت تمی یا موضوعی از آن صورت گیرد. به عبارتی تمها از داده ها نشات میگیرند (محمدپور، ۱۳۹۲: ۶۶). در این پژوهش نیز ابتدا متن مصاحبهها به دقت پیادهسازی شد و برای تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفت. سپس با مطالعه دقیق این متون، در ابتدا برای هر یک از مصاحبههای تهیه شده تمامی ایدههای مستقل در قالب مفاهیم و تمهای فرعی بر اساس سوالات و اهداف تحقیق شناسایی و سپس به هر کدام یک کد اختصاص داده شد. این کار برای هر کدام از مصاحبهها انجام شد و در صورت وجود بخشهایی با مضامین مشابه در متن مصاحبههای قبلی، از همان کدهای قبلی اختصاص داده شده استفاده گردید. سپس بر اساس تمامی تمهای فرعی شناسایی شده در کل تحقیق دستهبندی کلیتری انجام شد که منجر به شناسایی تمهای اصلی گردید.
در بخش تحلیل محتوای کمی نیز داده های بدست آمده از پایان نامهها، با بهره گرفتن از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به این صورت که داده های ثبت شده بر روی دستورالعمل کدگذاری را با بهره گرفتن از نرم افزار spss وارد کامپیوتر نموده و سپس با بهره گرفتن از جداول توصیفی و درصد فراوانی به توصیف داده ها پرداختیم.
همچنین در بخش نتیجه گیری از تحلیل سوات (SWOT) نیز استفاده کردیم. اس دبلیو اتی در انگلیسی حروف اول کلمات قوت (Strength)، ضعف (Weakness)، فرصت (Opportunity) و تهدید (Threat) است. تحلیل SWOT یک ابزار حمایت کننده برای تصمیم گیری میباشد و به صورت معمول به عنوان ابزاری برای تحلیل سیستماتیک محیط داخلی و خارجی یک سازمان به کار برده می شود. بوسیله شناسایی فرصتها، تهدیدها، نقاط قوت و ضعف، سازمانها میتوانند استراتژیهای خود را بر مبنای نقاط قوت خود تعیین کنند، نقاط ضعف خود را از بین برده، از فرصتها بهره برداری کرده یا از آنها برای مقابله با تهدیدها استفاده نمایند. نقاط قوت و ضعف به وسیله ارزیابی عوامل محیط داخلی و فرصتها و تهدیدها به وسیله ارزیابی عوامل محیط خارجی شناسایی میشوند (فرد، ۱۳۷۹).
۳-۷ اعتبار و پایایی
در مورد روش کیفی، به طور کلی ارزیابی تحقیق کیفی یا به عبارت دیگر سنجش اعتبار و پایایی آنها با تحقیقات کمی متفاوت است. در حالی که اعتباربخشی در تحقیقات کمی به ساخت ابزار نیاز دارد، در تحقیقات کیفی”خود محقق” ابزار است. اعتبار تحقیق کیفی به میزان توانایی و تلاش محقق بستگی دارد (خسروی، ۱۳۸۷: ۱۷۷). پژوهش کیفی تفسیری بر مبنای معیاری ارزیابی می شود که به “اعتمادپذیری یا شاخص قابلیت اعتماد” موسوم است. این معیار به معنای متقاعدکننده بودن یافته ها و قدرت الهامبخشی به مطالعههای دیگر است. معیار اعتمادپذیری خود شامل باورپذیری، اطمینانپذیری، تاییدپذیری و انتقالپذیری است (محمدپور، ۱۳۹۰: ۱۶۷). اصولا تحقیق خوب، تحقیقی است که قابل تکرار، موثق، قابل انتقال، عینی، و دارای قابلیت اعتماد و اعتبار باشد.از میان همهی این معیارها، هیچ کدام به اندازه قابلیت اعتبار (روایی) مهم نیست و در عمل هم برای اکثر متفکران اعتبارپذیری تحقیق بیش از سایر معیارها دغدغهی فکری به همراه دارد (محمدی، ۱۳۹۰: ۱۴۴).برای افزایش قابلیت اعتبار در تحقیقات کیفی، یک روش خاص و از پیش تعیین شده وجود ندارد بلکه مجموعه ای از عوامل می تواند به این امر کمک کند مانند: بررسی آگاهانهی ارزشهای فردی و تعصبات شخصی، دقت فراوان، شکاکیت نظری، استفاده از شاهد مثالهای زنده، ارائه صادقانهی روش تجزیه و تحلیل و… . به هر حال، اگر کار دقیق، صادقانه و دارای توضیحات کافی باشد، مشکل چندانی در متقاعد کردن دیگران نخواهیم داشت (همان: ۱۴۹). بنابراین در تحقیقات کیفی بر خلاف تحقیقات کمی، روایی و پایایی به طور مجزا مورد توجه قرار نمیگیرند، بلکه بهجای آنها اصطلاحاتی که در برگیرندهی هر دو مفهوم هستند از جمله: اعتبارپذیری، انتقالپذیری و اعتمادپذیری به کار میروند. لینکلن و گوبا نیز بر “مصاحبهی حضوری” به عنوان یک ابزار سنجش که می تواند اعتمادپذیری تحقیق کیفی را افزایش دهد، تاکید ورزیدهاند (خسروی، ۱۳۸۷: ۱۷۹).
در این تحقیق، کیفیت ضبط و مستندسازی داده ها محور اصلی افزایش پایایی داده ها قرار گرفت. برای افزایش اعتبار درونی نیز سعی شده است استنادات و نقل قولهای کافی در گزارش آورده شود. همچنین در پژوهش حاضر از مصاحبهی حضوری بهره گرفته شده است.
در ارتباط با تحلیل محتوای پایان نامهها نیز از آنجایی که مقولهها و دستورالعمل کدگذاری بر اساس ادبیات تخصصی انتخاب شده و همچنین نظر اساتید و صاحبنظران نیز مدنظر قرار گرفته است از طرف دیگر نمونه گیری نیز به صورت کل شماری میباشد، بنابراین از اعتبار درونی و برونی برخوردار میباشد.
۳-۸ مفاهیم اصلی تحقیق
ارزشیابی
اصطلاح ارزشیابی یا ارزیابی، به طور ساده، به تعیین ارزش برای هر چیزی یا داوری ارزشی کردن گفته می شود. با این حال تعریف جامعتری از ارزشیابی به شرح زیر میتوان به دست داد:
“ارزشیابی به یک فرایند نظامدار (سیستماتیک) برای جمعآوری، تحلیل، و تفسیر اطلاعات گفته می شود، به این منظور که تعیین شود آیا هدفهای مورد نظر تحقق یافتهاند یا در حال تحقق یافتن هستند و به چه میزانی” (سیف، ۱۳۷۵: ۳۱).
آموزش
به طور کلی به رویکردی که هدف اصلی آن تغییر و یادگیری آدمی و تواناتر کردن فرد برای ایفای نقش کارآمدتر باشد، آموزش گفته می شود. آموزش نظری عبارت است از “آموزش افکار و دانش و درک بهتر جهان” و آموزش عملی عبارت است از “آموختن مهارتهای تخصصی و چگونگی انجام کارها به شکلی موثر و کارا” (تراب احمدی، ۱۳۸۹: ۵۰).
در اینجا منظور ما از تجربهی آموزش، تجربهی اساتید و دانشجویان حوزه رفاه و همچنین مجریان این حوزه میباشد، بدین معنی که در این پژوهش، افراد مذکور ، تجربهی زیسته و آگاهیشان را از آموزش برنامه ریزی رفاه اجتماعی تشریح می کنند.
آموزش عالی
منظور از آموزش عالی عبارت است از انواع آموزش (کلاسیک، فنی و حرفهای و دانشسرا) که در موسسات مربوط به دانشجویانی که معمولا حداقل دارای ۱۸ سال بوده و دوره متوسطه را به پایان رساندهاند، ارائه می شود و پایان تحصیلات با گواهینامه یا درجه دانشگاهی تضمین شده است (قاسمی، ۱۹۶۷: ۳۶). آموزش عالی شامل چهار مقطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری میباشد که در این پژوهش دو مقطع کارشناسی ارشد و دکتری مدنظر میباشد.
رفاه اجتماعی
اصطلاح رفاه اجتماعی، بسیار قدیمی است اما، هم در محدوده آکادمیک و هم در حوزه اجتماعی، شناخت از رفاه محدود و اندک است. این اصطلاح از کلمهی قدیمی Farewell گرفته شده است که به معنی خوب بودن یا خوب شدن است و در معنی وسیعتر، حالتی از مناسب بودن است. رفاه اجتماعی سطوح مختلف دارد. این حالت می تواند هم در جنبه های فردی و هم جنبه های اجتماعی وجود داشته باشد و به عبارت دیگر می تواند برای افراد، خانوادهها، انجمنها، سازمانها و جوامع مطرح شود. سه جنبه مهم، یعنی رفع مشکلات جامعه، برخورد با نیازها و ایجاد فرصتها، همه باهم ترکیب میشوند تا نیازهای اساسی جامعه را در برگیرند و به وضعیتی از بهبود و رفاه دست یابند. وقتی تمام این ابعاد تامین شد، خانواده، گروه و جامعه، از سطح رضایت بخش رفاه بهره میبرند (میجلی، ۱۳۷۶: ۴-۶).
رفاه اجتماعی عبارت از مجموعهی سازمان یافتهای از قوانین، مقررات، برنامهها و سیاستهایی است که در قالب موسسات رفاهی و نهادهای اجتماعی به منظور پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی انسان ارائه می شود تا زمینه رشد و تعالی او را فراهم آورد (سمت، ۱۳۷۳؛ به نقل از زاهدی اصل، ۱۳۹۰: ۱۴).
سیاستگذاری اجتماعی
سیاستگذاری اجتماعی را میتوان به دو صورت تعریف کرد: نخست این که موضوعی علمی است که باید پژوهش و مطالعه شود. دوم این که سیاستها بر جهان “واقعی” تاثیر میگذارند و دولت، اقتصاد، و سازمانهای داوطلبی، هر کدام، سیاستهایی دارند که افراد و خانوادهها آن را تجربه می کنند. هدف سیاستگذاریهای اجتماعی، بهبود رفاه انسانی و نیز برآورده کردن نیازهای انسانی در باب آموزش، بهداشت، مسکن و تامین اجتماعی است (بلیک مور، ۱۳۸۹: ۳). منظور از سیاستگذاری اجتماعی در این پژوهش، تعریف اول از این مفهوم است (به عنوان رشتهای دانشگاهی و علمی).
سیاست اجتماعی هم به فعالیتهای سیاستگذاران در راستای ارتقای بهزیستی و هم به مطالعه علمی و دانشگاهی این فعالیتها اطلاق می شود. این رشته از یک سو، یک رشته دانشگاهی مجزا با مباحث نظری و کانونهای توجه نظری خاص خود است و از سوی دیگر از سایر علوم همخانوادهی خود بهره گرفته و با آنها پیوند برقرار می کند (پیت الکاک، ۱۳۹۱: ۲۸).
به طور کل، سیاستگذاریهای اجتماعی به تنظیم سازگاری سیاستهای اقتصادی با محیط اجتماعی (اعم از امکان پذیری و واقعبینی سیاستها)، تنظیم پیامدهای اجتماعی و فرهنگی سیاستهای اقتصادی، (اعم از قابلیت قبول و مطلوب بودن نتایج سیاستهای اقتصادی در زمینه نظام اجتماعی و فرهنگ جامعه، بر اساس اهداف، ابزارها و اولویتها) دربرنامه های توسعه پایدار می پردازد (سعیدی، ۱۳۸۷: ۹۲).