کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • مقایسه دیدگاه های اعضای هیئت علمی و دانشجویان درباره کاربرد مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش- قسمت ۴
  • تاثیر نوسانات جریان نقدی بر کیفیت سود و ارزش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۶
  • تحولات تقنینی مربوط به فرزند خواندگی- قسمت ۶
  • دانلود فایل ها با موضوع : ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • تأثیر میکوریزا و اسید هیومیک بر روی برخی خصوصیات گیاه دارویی مرزه در سطوح مختلف کود اوره- قسمت ۲۳- قسمت 2
  • تأمین ‌های پشتیبان دعوا و دفاع در حقوق ایران و فرانسه- قسمت 21
  • تبیین نقش عوامل اجتماعی در اجرای موفق مدیریت دانش مطالعه موردی صنعت بانکداری در شهرستان مشگین شهر- قسمت ۳- قسمت 3
  • بررسی فرهنگ عامه در دیوان مسعود سعد سلمان- قسمت ۸
  • دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • اختلافات حقوقی قراردادهای ساخت و ساز دستگاههای دولتی- قسمت ۱۲
  • تعیین الگوی کشت بهینه، مقایسه الگوی موجود با الگوی بهینه ۸۰ ص- قسمت 14
  • منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله رابطه عدالت سازمانی با عوامل موثر بر فساد اداری- مالی در کارکنان آموزش ...
  • تأثیر قوّه قاهره بر مسؤولیّت در قلمرو حمل ونقل دریایی- قسمت ۶
  • طراحی بهینه مقاوم مشارکتی با رویکرد چندهدفی برای حامل فضایی با احتساب عدم قطعیت- قسمت ۸- قسمت 2
  • دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با بررسی تاثیر یک دوره تمرین ورزشی شنا و مکمل سیلیمارین بر ...
  • تأثیر تمرینات مقاومتی با جریان خون محدود شده بر سطح سرمی ...
  • مقایسه مؤلفه های شکل دهنده به راهبردهای سیاست خارجی آمریکا در دوران بوش و اوباما در خاورمیانه- قسمت ۴
  • منظومه¬های سیاسی طنز در انقلاب مشروطه- قسمت ۲۷
  • بررسی علل آسیب‌پذیری هویت توسط رسانه در محدوده زمانی ۲۰۱۰ -۱۹۹۰- قسمت ۱۰
  • بررسی امکان سنجی ورود شرکت های تعاونی‌ به بورس اوراق بهادار- قسمت ۶
  • اشکال اولیای دم در حقوق ایران با تکیه بر قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲- قسمت ۵
  • آینده پژوهی بازتاب جابجایی قدرت در سوریه بر ژئوپلیتیک شیعه و منافع ملی ایران۹۱- قسمت ۵
  • پیش بینی کیفیت زندگی بیماران دچار ضایعه نخاعی ومراقبان آنها براساس خودکارآمدی،صفات شخصیت وراهبردهای مقابله ای- قسمت ۳- قسمت 2
  • بررسی اتهام خشونت طلبی به اسلام و قرآن- قسمت ۱۳
  • عوامل تاثیر گذار بر تقلب در بین دانشجویان حسابداری- قسمت ۶
  • بررسی جایگاه صبر و سکوت درآثار سعدی- قسمت ۱۶
  • عملکرد شرکتهای چند ملیتی در راستای نقض یا ارتقاء حقوق بشر۹۳- قسمت ۲
  • پایان نامه در مورد تاثیر انگلستان در ایجاد بحران های سیاسی ایران از آغاز سلطنت ...
  • بررسی تأثیر آموزش به شیوه نمایش خلاق بر تفکر انتقادی و پیشرفت درسی دانش آموزان در درس علوم اجتماعی سوم ابتدایی- قسمت ۱۱
  • بررسی مقایسه ای روشهای حل تعارض زناشویی و شیوه¬های فرزندپروری در پرستاران شیفت در گردش و شیفت ثابت بیمارستان های دولتی بندرعباس۹۳- قسمت ۷
  • تأمین اجتماعی و رفاه عمومی از منظر امام خمینی- قسمت 12
  • شناسایی و اولویت بندی عوامل حیاتی موفقیت در صنعت روانکارهای ایران- فایل ۱۶




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری اجتماعی مادران دارای کودک کم توان ذهنی شهرستان سیرجان- قسمت ۹ ...

    با توجه به تعاریف فوق می توان چنین نتیجه گرفت که اکثر محققین و صاحب نظران در این زمینه مقابله را تلاش فرد برای کاهش استرس می دانند. برخی این تلاش ها را هشیار و منطقی و عدهای در جهت تسلط و گروهی دیگر در راستای اداره و مهار تنیدگی بکار می برند. لذا بطور کلی به توجه به موارد مطرح شده در این فرایند باید به نقش فرد، توانایی های او، منبع فشار، فرایند مقابله و راهکارهای مختلف مبارزه با فشار روانی توجه نمود
    مقابله عبارت است از یک رشته تعاملات بین یک فرد دارای مجموعه ای از امکانات، ارزش ها و تعهدات از یک سو و یک محیط با امکانات، توقعات و محدودیت های خاص خود از سوی دیگر. پس مقابله عملی نیست که در یک زمان خاص از فرد سر می زند، بلکه مجموعه ای از پاسخ های متقابل است که در طی زمان رخ داده و فرد و محیط از طریق آنها روی هم تأثیر می گذارند. دومین جنبه مهم این تعریف، وسعت آن است. این تعریف شامل عمل و عکس العمل های بسیار زیاد در برابر موقعیت های پر استرس می باشد. بدین ترتیب در این تعریف واکنش های هیجانی(شامل خشم یا افسردگی) و نیز اعمالی که به طور عمدی برای رویارویی با واقعه انجام می گیرند را می توان به عنوان بخشی از فرایند مقابله محسوب کرد. تلاش های مقابله ای نیز به نوبه خود، تحت تأثیر میانجی هایی مانند امکاناتی که در دسترس فرد هستند، قرار می گیرند. (تایلور، ۱۹۹۵).
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    ۲-۵-۲راهبردهای مقابله با استرس
    با توجه به آنچه که تا کنون درباره استرس گفته شد، می توان راهبردهای مقابله سازگارانه با استرس را روی یک طیف گنجاند. یک سر این طیف توصیه های کوچک ساده ای است که هر انسانی می تواند برای مقابله موثر با استرس های کوچک زندگی از آنها استفاده نماید. سر دیگر این طیف، راهبردی اساسی و کلیدی است که شیوه زندگی را به طور اصولی تغییر می دهد و آن مقابله با افکار ناکارآمدی است که جلوی مقابله های شناختی منطقی را گرفته و راه را برای مقابله های هیجانی ناکارآمد هموار می سازد.
    برخی از این راهبردها را می توان به صورت زیر رده بندی نمود:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

    توصیه های کوچکی که رعایت آنها نوعی مقابله سازگارانه با استرس است و توان عمومی مقابله را بالا می برد.

    آرام سازی

    مدیریت زمان

    آموزش رفتار قاطعانه

    حل مسئله

    آموزش مهارت های مقابله ای سازگارانه

    مقابله با افکار غیر منطقی

    تغذیه

    ورزش (فتی، ۱۳۹۱).

    ۳-۵-۲ویژگی های افراد مقاوم در برابر استرس
    تحقیقات وسیعی پیرامون شخصیت های مقاوم در برابر استرس صورت گرفته است، هریک از آن تحقیقات توانسته است برخی از ویژگی های افراد مقاوم در برابر استرس و شخصیت های آسیب پذیر را شناسایی کند. اما ازبین ویژگی هایی که تحقیقات مختلف بر شمرد اند، تنها بر سر چند ویژگی عمده اتفاق نظر وجود دارد که عبارتند از:
    ۱-احساس کنترل: افراد دارای این ویژگی عمیقا باور دارند که می توانند مسیر زندگی خود و بسیاری از رویدادها و حوادث مربوط به خود را کنترل کنند. آنان در زندگی خویش هرگاه با مسئله یا مشکلی رو به رو می شوند به جای دلیل تراشی و انداختن گناه به گردن دیگران، درصدد چاره جویی برای رفع مشکل بر می آیند.
    ۲-هدفمند بودن همراه با احساس تعهد و مسئولیت: اینگونه افراد در برابر فعالیت ها و اقداماتی که انجام می دهند، اعم از امور شغلی، تحصیلی، خانوادگی خود را مسئول و متعهد می دانند. فعالیت های زندگی انان درعین متنوع بودن متعادل است. از هرنوع ظاهرسازی، سرسری نگریستن امور، باری به هر جهت بودن گریزانند. آنان در هر فعالیتی احساس هدفمندی می کنند و از هدفمندی فعالیت های خود کاملا آگاهی دارند.
    ۳-احساس مبارزه طلبی و چالش جویی: آنان براین باورند که لازمه موفقیت در زندگی، برخورداری از روحیه مبارزه طلبی است. از همین رو نه تنها از فشارها، چالش ها و تعارضات ناشی از زندگی نمی هراسند بلکه حتی آن ها را به منزله فرصت هایی می دانند که زمینه رشد و تعالی آنان را فراهم می سازد. این افراد انعطاف پذیرند. آنان می دانند که زندگی یعنی دشواری و تلاش مستمر برای رفع سختی ها. اینان ثبات و سکون را برنمی تابند چراکه می دانند ثبات و سکون مانع از رشد وبالندگی است.
    ۴-شاداب زیستن: اینگونه افراد حتی به هنگام رو به رو شدن با تنش ها و ناکامی ها، روحیه ای شاداب و بذله گویی خود را رها نمی کنند. با دوستان روابط سالم و صمیمانه دارند، غذای خوب ومناسب میخورند و سیگار نمی کشند. آنان به هنگام انجام کارهای خسته کننده به اندازه ی کافی به خود استراحت می دهند. حوادث تهدیدکننده را به هدفهای ارزشمند و حوادث مثبت تبدیل می کنند. آنان با استعانت از ایمان و باورهای حقیقی، نگرشی شاد به زندگی دارند، فردا را بهتر از امروز می دانند و امروز را لذت بخش و شادی آفرین ارزیابی می کنند. این ویژگی موجب گسترش روابط آنان با دیگران می شود. ذیگران آن ها را دوست داشتنی، قابل اعتماد و فوق العاده می دانند.
    عکس مرتبط با سیگار
    ۵-توانایی ابراز وجود: آنان به راحتی می توانند خواسته ها، نظرات و تمایلات خود را ابراز نمایند و از واکنش های دیگران نمی هراسند(الیاسی، ۱۳۸۱).
    ۴-۵-۲مهارت مقابله با استرس
    از زمان های قبل از تاریخ، انسان ها با بهره گرفتن از پاسخ گریز یا ستیز[۱۸]، با چالش ها و تهدیدها مواجه می شدند. والتر. بی. کنون[۱۹] (۱۲۹۲)، فیزیولوژیست مشهور اوایل قرن بیستم، پاسخ گریز و ستیز را توصیف کرده است. او توضیح داده است که چگونه انسان ها یاد گرفته اند با نشان دادن واکنش از طریق افزایش آدرنالین، تنش ماهیچه ای، جریان خون و کسب انرژی بیشتر با دشمنان خود مبارزه کنند یا سریعتر از خطری طاقت فرسا فرار کنند و بدین ترتیب از خودشان مواظبت کنند. واکنش گریز یا ستیز در تاریخ بشر اولیه بسیار موثر بوده، زیرا انطباقی ترین پاسخ به انواع خطرهایی بوده که انسان با آنها مواجه می شده است. امروزه، این پاسخ قسمت زیادی از کارآیی خود را از دست داده است، زیرا چالش ها و فشارهایی که ما با آنها مواجه هستیم اغلب روانشناختی است. به عنوان مثال، در حالی که پاسخ گریز یا ستیز ممکن است در مورد شکار کردن و بقای جسمانی کارساز باشد، اما برای مقابله با آلودگی، گیر ماندن در ترافیک و تعارضات بین فردی روش مناسبی نیست. اگر انسان از هم اکنون تا یک میلیون سال دیگر ساکن زمین باقی بماند احتمالاً می تواند یک پاسخ آرام سازی طبیعی بسیار خوبی برای ناکامی ها و مشکلات روزمره خود بیابد(حسینی، ۱۳۶۳).
    نظریه های مقابله با استرس
    همانطور که محققان علم روانشناسی و پزشکی در پاسخ به سوالات خود پیرامون فشار روانی و استرس دست به ا نجام تحقیقات متعدد و نهایتا پردازش تئوری های گوناگون زده اند در رابطه با چگونگی کنترل و کنار آمدن با استرس نیز تحقیقات و پژوهش هایی به مرور زمان انجام شده و توسط صاحب نظران تئوری های مختلفی شکل گرفته اند که در این قسمت به چند مورد از آنها اشاره می کنیم.
    نظریه لازاروس
    بر طبق نظریه لازاروس همانطور که در قسمت تعاریف نیز مطرح شد مقابله، کوشش های رفتاری شناختی برای اداره نیازهای ویژه درونی و بیرونی می باشد که همسان یا فراتر از منابع فرد برآورد می شود. در این نظریه سه جنبه کلیدی در رابطه با مقابله توسط لازاروس مطرح می شود. اولا مقابله بیشتر وابسته به زمینه است تا اینکه از ویژگی های ثابت شخصیتی مشتق شده باشد. ثانیا سبک های مقابله بعنوان تلاشی که فرد برای مقابله با محیط انجام می دهد تعریف می شود. ثالثا مقابله فرایندی است که تغییرات آن فراتر از زمان مواجهه با مشکل می باشد. قبل از شروع عمل مقابله موقعیت ارزیابی شده و نتایج مجموعه تلاش های مقابله ای برای ارزیابی مجدد موقعیت و تعیین منابع مقابله استفاده می شود(فرایدنبرگ، ۱۹۹۷).
    لازاروس به ارزیابی شناختی بعنوان جزء زاتی فرایند مقابله تاکید می کند. به نظر او مفهوم ارزیابی هسته مرکزی شکل گیری این نظریه می باشد. ابتدا فرد در قالب ارزیابی اولیه می پرسد در معرض چه خطری است و در مرحله دوم تحت عنوان ارزیابی ثانویه این سوال را مطرح می کند که جهت مقابله با خطر چه منابعی در دسترس قرار دارند (لازاروس،۱۹۸۶، لازاروس و لاینر،۱۹۷۸، فولکمن و لازاروس، اسچتر، دلونگیس و گروئن، ۱۹۸۶). مفهوم ایجاد شده پیرامون مقابله از در نظر گرفتن این مهارت به عنوان مجموعه ای از صفات درون فردی یا فرایندهای روان پویایی که به تئوری مبتنی بر مجموعه واکنش های عاطفی و شناختی قابل مشاهده وابسته است متاثر شده است. لذا لازاروس چنین عنوان می کند که مقابله به تغییر از صفت مفهوم سازی شده به توصیف مقابله به عنوان یک فرایند اشاره دارد(فرایدنبرگ، ۱۹۹۷).
    لازاروس در نظریه خود سلامتی و انرژی را منابع مهم مقابله خوانده و به نظر او افراد سالم بهتر از افراد بیمار، خسته و ناسالم می توانند بر طبق تعریف، نیازهای ویژه بیرونی و درونی را اداره کنند. همچنین بر طبق این نظریه عقیده مثبت یعنی اعتقاد فرد بر توانایی جهت مقابله با استرس، بعنوان یک سبک یا منبعی جهت مقابله به حساب می آید. از طرفی مهارت حل مساله به عنوان عاملی مرتبط با عقیده مثبت نیز می تواند فرد را در جهت کنار آمدن یاری نماید. مهارت های اجتماعی یعنی توان فرد برای همکاری با مردم و منابع مادی از دیگر امکانات فرد جهت مقابله می باشند. در رویکرد تبادلی لازاروس منابع مادی و اجتماعی برای مقابله با استرس و فشار روانی فی نفسه مفید نیست بلکه ارزیابی و برآورد شخص ازاین منابع در جهت مقابله با مشکلات از اهمیت خاصی برخوردار است(آقا یوسفی، ۱۳۷۸).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    نظریه تکاملی و سازگاری رفتاری
    فرایند سازش یافتن موجودات با محیط توسط داروین مورد بررسی فرار گرفته که نتیجه آن شکل گیری مفهوم بوم شناسی می باشد. بوم شناسی ارتباط بین موجودات زنده با همدیگر و ارتباط موجودات زنده با محیط را مورد مطالعه قرار می دهد. در همین راستا نظریه تکاملی و بوم شناسی انسانی، ابتدا سازش یافتگی گروهی را مورد توجه قرار داد. انسان نوعا به تنهایی نمی تواند با محیط سازش یابد چرا که انسان ها طبیعتا به یکدیگر وابسته اند و برای بقا خود نیاز به انجام فعالیت های گروهی دارند. بوم شناسی انسانی بر این نظریه استوار است که تشکیل پیوندهای اجتماعی برای انسان عامل مهمی در تبادلات مفید با محیط می باشد.
    سازگاری گروهی مبین رشد سازگاری فرد و مکانیزم های ویژه او در عمل مقابله می باشد که باعث ارتقاء جامعه و تداوم گروه می شود (موس و اسکافر، ۱۹۹۳).
    جهت گیری فوق باعث توجه بیشتر به فعالیت های رفتاری حل مساله شده که درجه بقاء فرد و نوع را افزایش می دهد. رفتارگرایان سنتی، ابتدا از لحاظ کنشی، رفتار هدفمند را مورد توجه قرار دادند. در صورتی که رویکردهای جدیدتر در سازگاری نقش شناخت را پر رنگ تر جلوه دادند. رفتارگرایان شناختی عواملی مانند ارزیابی فرد از خود، تفسیر فرد از رویدادها، مهارت های حل مساله و احساس هودکارآمدی که منبع ضروری مقابله به شمار می رود را مورد تاکید قرار دادند. بر حسب این نظریه مقابله های موفق باعث افزایش انتظارات فرد در زمینه خود کارآمدی می شود و این امر خود موجب می شود که شخص برای تساط بر وظایف جدید خود اقدام به تلاش و فعالیت های شدیدتری بنماید تا بتواندا در سازگاری با محیط و مقابله با استرس و منابع آن به شکل مناسبتری عمل نماید(موس و اسکافر، ۱۹۹۳).
    نظریه تحولی چرخه زندگی
    از نظر کاپلان و سادوک (۱۹۹۱) نظریه تحولی چرخه زندگی مراحلی را که انسان از تولد تا مرگ از آنها می گذرد نشان می دهد. این نظریه معتقد است که رشد انسان از مراحلی متوالی معین و تغییر ناپذیر می گذرد.
    بر مبنی اصل اپی ژنیک بعنوان یکی از اصول اساسی این نظریه هر مرحله از دوره زندگی با رویدادها و یا بحران هایی روبروست که برای ادامه هموار رشد و به منصه ظهور رسیدن قابلیت های مختلف انسان باید بصورت رضایت بخشی حل شوند. بحران های مورد نظر به شکل روانی و جسمانی مطرح شوند و اگر به نحو موثر با بحران های موجود در هر مرحله مقابله نشود در تمام مراحل بعدی بازتاب شکست بصورت ناسازگاری فیزیکی و شناختی و اجتماعی و یا هیجانی نمایان خواهد شد(به نقل از پورافکاری، ۱۳۸۲).
    در رویکرد روان تحلیلگری حوادث دوران کودکی شخصیت فرد رار در بزرگسالی عمیقا تحت تاثیر قرار می دهد و نقش تعیین کننده در شکل گیری آن ایفا می نماید. اما شناخت من و الگوهای بهنجار رشد داخلی بیانگر این نکته است که حوادث دوران کودکی الزاما تعیین کننده ویژگی ها و یا الگوهای واکنش فرد در مقابل بحران ها و نقاط عطف زندگی نیستند. به این ترتیب روانشناسی من علاوه بر توجه به فرایندهای دفاعی و مقابله، زیرساختی را برای رویکردهای تحولی پایه گذاری کرده و اعتقاد دارد که من بندریج در قلمرو و گستره زندگی منابع مقابله را بدست می آورد(موس و اسکافر، ۱۹۹۳).
    اریکسون هشت مرحله از زندگی را توصیف می کند که هر کدام از این مراحل یک چالش یا مقابله در برابر بحران است و لازم است که با موفقیت پیموده شود تا انسان بتواند در مرحله بعدی موفق گردد. منابع شخصی مانند عزت نفس و انسجام من در دوره نوجوانی شکل می گیرند و در طول اولین سال های بزرگسالی با خود پنداره فرد ترکیب می شوند و در نهایت در دوران بزرگسالی و پیری فرایند مقابله را بوجود می آورند. بر همین اساس حل ماسله مربوط به مراحل چرخه زندگی منابعی از مقاله برای فرد ایجاد می کنند که او را در حل بحران های بعدی زندگی یاری می رسانند ( به نقل از موس و اسکافر، ۱۹۹۳).
    بطور کلی نظریه چرخه زندگی بیانگر بروز خصوصیات مسلط در هر مرحله و گذر رشدی از مرحله ای به مرحله دیگر می باشد. با انجام موفقیت آمیز این فرایند عزت نفس، خودکارآمدی و منبع کنترل درونی افزایش می یابد. لذا در نظر گرفتنایجاد موارد فوق و با توجه به این نکته که چرخه زندگی عناصری مانند تکامل بیولوژیک، توانایی های روانشناختی، روش انطباقی، مکانیزم هایدفاعی، رفتار اجتماعی و روابط بین فردی را در گذر زمان مورد توجه قرار می دهد، می توان چنین استنباط کرد که فرایند تحولی رشد با تاثیر مستقیمش بر چگونگی ایجاد ویژگی های فوق باعث می شود انسان به گونه های متفاوتی به مقابله با بحران هایزندگی از قبیل مرگ والدین یا خواهر و برادر، طلاق، مهاجرت ، وقایعی مانند سیل، طوفان، تجاوز، آدم ربایی، آسیب یا بیماری های جسمانی، عمل های جراحی قریب الوقوع، معالجات پزشکی توام با درد و سایر مشکلات زندگی اقدام نماید. (فرایدنبرگ ۱۹۹۷ کاپلان ۱۹۹۱ ترجمه پور افکاری، ۱۳۷۳ و موس و اسکافر، ۱۹۹۳).
    نظریه رفتارگرایی
    از نظر فری (۱۹۹۹) رفتارگرایی بر جنبه های کارکردی رفتار و حل مساله و مشکل گشایی تاکید دارد و رفتارگرایی شناختی هم بر مهارت های مسئله گشایی و هم ارزیابی شناختی فرد از معانی یک پدیده تاکید می کند. تحقیقات اخیر بیشتر بر روی اهمیت مهارت های مقابله ای به عنوان منابع مقابله ای متمرکز شده اند. مهارت های مقابله ای موفق و کارآمد منجبر به کوشش های مقاوم و قوی برای مسلط شدن بر موقعیت تنیدگی زا به کار می رود (به نقل از محمدی و فرنام، ۱۳۸۴).
    انواع شیوه های (سبک ها) مقابله
    مقابله بعنوان مکانیزمی جهت مهار اثر استرس و برخورد با منابع فشار روانی دارای الگوهای متفاوتی بوده و نظریه پردازان مختلف آن را به شکل های گوناگون مطرح نموده اند.
    شولمن و کرنکه (۱۹۹۰) در بررسی خود بر روی ۳۵۳ نوجوان سبک های کنار آمدن با فشار روانی را به دو دسته تقسیم می کنند، مقابله فعال که شخص از منابع اجتماعی و یا فرایندهای شناختی کمک می گیرد مقابله نامتناسب که در واقع شخص از برخورد با مشکل صرف نظر می کند (دانشیان، ۱۳۸۷).
    پاول و انرایت در کتاب فشار روانی، اضطراب و راه های مقابله با آن، شیوه های مقابله را به دو دسته سبک های مقابله ای سازگارانه و ناسازگارانه تقسیم می کنند. منظور آنها از مقابله سازگارانه آن اعمالی است که باعث می شود فشار روانی کاهش یافته و شرایط بازگشت سیستم به حالت تعادل را موجب شود. در مقابل کنار آیی ناسازگارانه آن اعمالی است که به تشدید انتظارات موجود کمک می کند و باعث بی ثباتی و عدم تعادل سیستم می شود (پاول و ارایت، ۱۹۹۰).
    از طرفی لازاروس و فولکمن در آخرین دسته بندی خود از انواع مهارت های مقابله ای، هشت سبک مقابله را توصیف می کنند که بعارتند از:
    ۱- مقابله رویاروگر که مبین تلاش های پرخاشگرانه جهت تغییر موقعیت بوده و درجاتی از خصومت و خطر طلبی را ارائه می هد.
    ۲- دوری جویی و اجتناب، در این نوع فرد با کمک تلاش های شناختی خویش، خود را از موقعیت جدا کرده و ان را کم اهمیت جلوه می دهد و بعبارتی خود را بدست سرنوشت می سپارد.
    ۳- خویشتنداری که ا ز طریق آن فرد سعی می کند احساسات و اعمال خود را تنظیم کند و اصطلاحا با حساب و کتاب با مشکل برخورد نماید.
    ۴- جستجوی حمایت اجتماعی، دراین نوع سبک مقابله فرد در پی کسب حمایت اطلاعاتی یا هیجانی دیگران است و سعی می کند از طریق مشورت و رایزنی از نطرات و تجارب دیگران بهره ببرد.
    ۵- مسئولیت پذیری، در این نوع فرد با پذیرش نقش خویش در بروز مشکل تلاش آگاهانه تری را برای حل مساله بکار می گیرد.
    ۶- گریز- اجتناب، این سبک مقابله ای توصیف کننده تفکر آرزویی و تلاش های رفتاری جهت گریز و اجتناب از مشکل است که در طی آن فرد ناباورانه از واقعایت به تخیلات پناه می برد و در و اقع به نوعی دست به انکار می زند.
    ۷- حل مدبرانه مساله، این نوع برخورد با فشار روانی و منابع ایجاد کننده ان توصیف کننده تلاش های اندیشمندانه مشکل مدار جهت تغییر موقعیت است که با روی آوری تحلیلی به حل مساله همراه است و
    ۸- باز برآورد مثبت که منظور از آنها تلاش هایی است که با تمرکز بر رشد شخصی معنای مثبت می آفریند(آقایوسفی، ۱۳۷۸).
    پروین (۱۹۸۹) به نقل ار فولکمن، لازاروس و گروئن (۱۹۸۶) در رابطه با انواع سبک های مقابله ای می گوید درهر موقعیت فشار زا، راه های مختلف کنار آمدن مانند مهار کردن، غلبه کردن و یا تحمل موقعیتی که فراتر از نیروی فرد ارزیابی شده است، مورد بررسی قرار می گیرد. بخصوص بین دو شکل از کنار آمدن تمییز داده شده است. کنار آمدن مسئله محور مثل تلاش برای تغییر آن موقعیت و کنار آمدن هیجان محور مثل فاصله گرفتن عاطفی از مشکل، فرار- اجتناب و جستجو برایدریافت حمایت عاطفی ( به نقل از جوادی و کدیور، ۱۳۸۱، سن تروک، ۱۹۹۱ و الیور، ۱۹۹۳).
    اندلر و بارکر درجریان تهیه پرسشنامه مقابله با بحران رفتارهای مقابله ای را به سه نوع رفتار مقابله ای مسئله مدار، هیجان مدار و اجتنابی تقسیم کردند و معتقدند که نوع سوم یعنی اجتنابی خود به دو قسمت اجتناب از مشکل و روی آوردن به اشخاص دیگر اجتماع و اجتناب و مشغول شدن به فعالیت هایدیگر تقسیم می شود (اکبرزاده، ۱۳۷۶).
    راجر و جارویس و نجاریان (۱۹۹۳) نیز تهیه پرسشنامه ای جهت سنجش سبکهای مقابله ای چهار سبک مختلف برای مقابله مطرح کردند که بعارتند از مقابله شناختی، هیجانی، اجتنابی و انفصالی (توکلی خمینی، ۱۳۷۷).
    ریو (۱۹۹۲) نیز در کتاب انگیزش و هیجان در معرفی و شناسایی انواع مهارت های مقابله ای می گوید «معمولا دو شیوه کنار آمدن با استرس وجود دارد به صورت مستقیم و بصورت دفاعی. روش های مستقیم کنار آمدن، مستلزم توجه شخص به واقعه استرس زا و بکارگیری امکانات رفتاری و شناختی برای تغییر دادن واقعه است به طوری که آن موقعیت از استرس زا بودن به موقعیت بدون استرس تغییر کند. روش های کنار آمدن دفاعی مستلزم اجتناب از واقعه استرس زا در زمانی که رخ داده و یا جلوگیری کردن از پاسخ هیجانی، شناختی، و فیزیولوژیکی به آن و به عبارتی کاهش دادن اثرات آن است» ( به نقل از سید محمدی، ۱۳۸۹).
    در تقسیم بندی فوق روش های کنار آمدن مستقیم و روش های کنار آمدن دفاعی به چند دسته تقسیم می شوند. در قسمت اول روش هایی مانند مسئله گشایی برنامه ریزی شده، کنار آمدن مواجهه ای و استفاده از حمایت اجتماعی مطرح می باشد. مسئله گشایی یعنی محاسبه اینکه آن برنامه به ثمر برسد چه مشکلاتی باید صورت گیرد. کنار آمدن مواجهه ای مستلزم نزدیک شدن مستقیم به منبع استرس و تلاش برای تغییر دادن فوری آن است و در قسمت حمایت اجتماعی فرد سعی می کند با جلب حمایت دیگران بویژه دوستان، اعضای خانواده و دیگر نزدیکان به طور مستقیم با مشکل برخورد نماید. در حیطه دوم یا روش کنارآیی دفاعی مکانیزم های دفاعی، کاهش دهنده های شیمیایی استرس، پس خوراند زیستی و ورزش مد نظر می باشد. منظور از سبک های دفاعی به کار بردن سبک هایی مانند انکار، واپس روی، فرافکنی و واکنش وارونه برای تحریف واقعیت استرس زا می باشد. دومین نوع مقابله دفاعی استفاده از داروهای کاهش دهنده تنش مانند آرام بخش هایی مثل الکلف باربیتورات هاو بنزودیازپین ها که با اثرات پاراسمپاتیک موجب آرامش و خواب برای فرد می شوند. در قسمت پس خوراند زیستی نیز روش هایی از کنترل استرس مانند مراقبه (مدیتیشن)، پس خوراند زیستی و آرامش تدریجی مانند داروها و یا کاهش دهنده های شیمیایی باعث کاهش تنش می شوند که عوارض جانبی داروها را نیز ندارند و بالاخره ورزش نیز بعنوان یکی از روش های دفاعی بر حسب تحقیقات مک کان و هولمز (۱۹۸۴) می تواند باعث کاهش فشار روانی شود (سید محمدی، ۱۳۸۹).
    موس و یلینگز (۱۹۸۲) ابعاد مقابله را در ۳ مقوله طبقه بندی کرده اند که عبارتند از: الف: مقابله ارزیابی محور که با کوشش هایی برای تعریف و مشخص کردن واقعیت های یک رویداد همراه است. ب: مقابله مساله محور که تلاش برای تغییر یا از بین بردن منبع استرس (مانند ترک اعتیاد) یا درگیری مستقیم با پیامدهای یک رویداد جهت جبران آن (مانند قبول مسئولیت کارهای خانه توسط مرد در هنگام بیماری همسرش) می باشد، یا کوشش هایی جهت تغییر مشکلات روانی به وجود آمده در افراد و یا ایجاد فضای خوشایند (مانند دادن اعتماد به نفس و خود ارزشی) می باشد. و ج: مقابله هیجان محور است که هدف اصلی آن تلاش برای تحت کنترل درآوردن هیجانات برانگیخته شده توسط عوامل استرس زا جهت کسب آرامش می باشد. در همین راستا موس (۱۹۹۳) یک مفهوم چند بعدی مقابله را در دو مقوله طبقه بندی کرده است که عبارتند از محور مقابله و روش مقابله. در چارچوب محور مقابله دو سبک ارتباطی مهم وجود دارد یکی سبک مسئله محور و دیگری سبک هیجان محور است که آنها را به ترتیب مقابله روی آوردی و مقابله اجتنابی نامیده است. روش مقابله نیز شامل دو موقوله است: مقوله اول شناختی که در برگیرنده نوعی عمل درونی و ذهنی برای مبارزه علیه تنیدگی است، مقوله دوم رفتاری است که نوعی پاسخ بیرونی را شامل می شود(به نقل از موهینو، کریچنر و فورنز، و به نقل از دانش پور، ۱۳۸۹).
    در پایان با توجه به موارد مطرح شده در فوق چنین استنباط می شود که بیشتر نظریه پردازان راه های مقابله را به سه نوع مسئله مدار، اجتنابی و هیجان مدار تقسیم می کنند. افراد با توجه به تیپ های شخصیتی، عملکرد خانواده و الگوهای تربیتی که تجربه نموده اند یک سبک و یا تلفیقی از روش های فوق را در برخورد با فشار روانی مورد استفاده قرار می دهند (اندلر و پارکر، ۱۹۹۰).
    ۶-۲ارتباط موثر
    ۱-۶-۲تعریف ارتباط
    ارتباط عبارت است از فرایند ارسال و دریافت پیام. با توجه به این تعریف:

     

     

    هر ارتباطی مستلزم حضور دو یا چند واحد اجتماعی است. یعنی ارتباط می تواند بین دو یا چند نفر، یک نفر و یک رسانه، و غیره صورت گیرد.

    هدف اصلی از برقراری ارتباط، انتقال پیام است. این پیام می تواند به صورت کلامی یا غیر کلامی منتقل شود. در واقع یک پیام را می توان به صورت آشکار یا ضمنی منتقل کرد.

    هر گونه اشکالی در انتقال پیام می تواند باعث اختلال در ارتباط گردد. برای مثال ممکن است پیام به صورت کامل منتقل نگردد یا اینکه یک نفر پیامی را ارسال کند ولی فرد مقابل مفهوم دیگری را دریافت نماید. یا حتی کسی پیامی را بفرستد ولی دیگری هیچ پیامی را دریافت نکند. از این موارد معمولاً به عنوان “سوء تفاهم” یاد می شود. یک ارتباط موثر ارتباطی است که راه را بر سوء تفاهم های احتمالی ببندد.

    برقراری ارتباط اولین ضرورت یک زندگی اجتماعی است. عده ای انسان را حیوانی اجتماعی می دانند. بنابراین شاید یکی از مهم ترین برتری های انسان بر سایر جانداران، تنوع و گسترده وسیع ارتباطی است که می تواند ایجاد کند.
    ارتباط موثر
    – تنها وسیله ی انتقال اطلاعات بین افراد می باشد.
    – تنها راه نشان دادن احساسات به دیگران است.
    – بهترین راه تصحیح سوء تفاهم ها است.

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 09:18:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      حل و فصل اختلافات تجاری از طریق داوری در اتاق بازرگانی بین‌المللی- قسمت ۶ ...

    گاهی اوقات افراد در موارد خاصی از داوری محروم هستند، اما در صورت تراضی طرفین، آن‌ ها می‌توانند این افراد را به داوری انتخاب نمایند. که موارد عدم اهلیت نسبی برای داوری طبق ماده ۴۶۹ آ.د.م عبارتند از:
    ۱٫ کسانی که سن آنها کمتر از ۲۵ سال تمام باشد.
    ۲٫ کسانی که در دعوا ذی‌نفع باشند .
    ۳٫ کسانی که با یکی از اصحاب دعوا قرابت سببی یا نسبی تا درجه دوم از طبقه سوم داشته باشند.
    ۴٫ کسانی که قیم یا کفیل و یا وکیل یا مباشر امور یکی از اصحاب دعوا می‌باشند، یا یکی از اصحاب دعوا مباشر امور آنان باشد.
    ۵٫ کسانی که خود یا همسرانشان وارث یکی از اصحاب دعوا باشند.
    ۶٫ کسانی که با یکی از اصحاب دعوا یا با اشخاصی که قرابت نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم او با یکی از اصحاب دعوا یا زوجه و یا یکی از اقربای نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم او دادرسی مدنی دارند.
    ۷٫ کارمندان دولت در حوزه مأموریت آنان (ماده ۴۶۱ قانون آیین دادرسی مدنی)
    باید توجه داشت که طرفین با تراضی یکدیگر می‌توانند این افراد را به سمت داوری انتخاب کنند اما در مواردی که داور توسط دادگاه به قرعه تعیین می‌شود باید داوری انتخاب شود که واجد شرایط قانونی برای داوری باشد و افراد فوق را نمی‌توان به سمت داوری انتخاب کرد.
    نکته‌ای که در قانون آیین دادرسی مدنی قابل انتقاد به نظر می‌رسد این است که در خصوص تحصیلات و تخصص داور شرط خاصی مقرر نشده است. بنابراین از نظر قانونی تعیین شخص فاقد تحصیلات حقوقی و آکادمیک به‌خودی‌خود بلامانع است.
    شرایطی مانند عقل، بلوغ و رشد را می‌توانیم از شرایط ثبوتی برای انتخاب داوری بدانیم. بنابراین می‌توانیم قایل به این نظر باشیم که دو دسته شرایط برای انتخاب داور باید رعایت شود:
    ۱- شرایط ثبوتی که در بالا توضیح داده شد.
    ۲- شرایط سلبی
    شرایط سلبی را نیز می‌توانیم از مواد قانون آیین دادرسی مدنی در باب هفتم این قانون استنباط کنیم.
    ۱- خارجی نبودن داور
    با توجه به ماده ۴۵۶ آ.د.م. در مورد معاملاات و قراردادهای واقع بین اتباع ایرانی و خارجی، تا زمانی که اختلافی ایجاد نشده است طرف ایرانی نمی‌تواند به نحوی از انحاء ملتزم شود که در صورت بروز اختلاف حل آن را به داور یا داوران یا هیئتی ارجاع نماید که آنان دارای همان تابعیتی باشند که طرف معامله دارد. هر معامله و قراردادی که مخالف این منع قانونی باشد در قسمتی که مخالفت دارد باطل و بلااثر خواهد بود.
    بنابراین همان‌طور که ملاحظه شد طبق ماده ۴۵۶ ق.آ.د.م در حقوق ایران داوری اتباع خارجی علی‌الاصول ممنوع نیست، بلکه در این ماده شرطی برای ارجاع داوری به داور خارجی قائل شده است و آن این است که اختلاف به وجود آید و قبل از ایجاد اختلاف طرف ایرانی نمی‌تواند ملتزم شود که در صورت بروز اختلاف حل آن به داور یا داوران یا هیئتی ارجاع نماید که آنان دارای همان تابعیتی باشند که طرف معامله دارد .
    این ممنوعیت در بند ۱ ماده ۱۱ قانون داوری تجاری بین‌المللی نیز مشخص شده است. این بند مقرر می‌دارد: «که طرف‌های اختلاف می‌توانند با توجه و رعایت مقررات بندهای (۳) و (۴) این ماده در مورد روش تعیین داور توافق نمایند. طرف ایرانی نمی‌تواند مادامی که اختلاف ایجاد نشده است به نحوی از انحاء ملتزم شود که در صورت بروز اختلاف حل آن را به داوری یک یا چند نفر مرجوع نماید که آن شخص یا اشخاص دارای همان تابعیتی باشند که طرف یا اطراف وی‌دارند.»[۳۵]
    ۲٫ ذی‌نفع نبودن داور در دعوا
    این مورد یعنی ذی‌نفع نبودن داور در دعوا قبلاً هم توضیح داده شد. ماده ۴۶۹ قانون آیین دادرسی مدنی اشخاص را شمارش و تعیین آن‌ ها را توسط دادگاه، بدون تراضی طرفین ممنوع نموده است. این افراد عبارتند از:[۳۶]
    «…۱٫ کسانی که سن آنان کمتر از ۲۵ سال تمام باشد.
    ۲٫ کسانی که دردعوا ذی‌نفع باشند.
    ۳٫ کسانی که با یکی از اصحاب دعوا قرابت سببی یا نسبی تا درجه دوم از طبقه سوم داشته باشند.
    ۴٫ کسانی که قیم یا کفیل یا وکیل یا مباشر امور یک از اصحاب دعوا می‌باشند و یکی از اصحاب دعوا مباشر امور آنان باشد.
    ۵٫ کسانی که خود یا همسرانشان وارث یکی از اصحاب دعوا باشند.
    ۶ .کسانی که با یکی از اصحاب دعوا یا با اشخاصی که قرابت نسبی یا سببی تا درجه دوم ازطبقه سوم با یکی از اصحاب دعوا دارند، در گذشته یا حال دادرسی کیفری داشته باشند.

    پایان نامه رشته حقوق

    ۷٫ کسانی که خود یا همسرانشان و یا یکی از اقربای نسبی یا سببی تا در جه‌ی دوم از طبقه سوم او دادرسی مدنی دارند.
    ۸٫ کارمندان دولت در حوزه مأموریت آنان.»
    با توجه به ماده ۴۶۹ قانون آیین دادرسی مدنی ممنوعیت اشخاص مزبور از داوری نسبی است ، بدین معنا که نه تنها در داوری‌هایی که مداخله‌ای دادگاه در انتخاب داور لازم نمی‌گردد می‌توانند به عنوان داور انتخاب شوند، بلکه می‌تواند، در صورتی که اصحاب دعوا تراضی نمایند، توسط دادگاه نیز به داوری انتخاب شوند. بنابر این کسی که در دعاوی مطروحه ذی‌نفع باشد نمی‌تواند بعنوان داور انتخاب شود. (بنده ۲ ماده ۴۶۹ قانون آیین دادرسی مدنی)[۳۷]
    ۳٫ وزیر یا نماینده نبودن داور
    ماده نخست لایحه قانونی موسوم به «منع مداخله» مصوب ۱۳۳۷، نخست‌وزیر، معاون اول رئیس‌جمهور، وزرا، نمایندگان مجلس و… را از معاملات یا داوری در دعاوی با دولت یا مجلسین (مجلس) یا شهرداری‌ها یا دستگاه‌های وابسته به آنها و… منع می کند، اعم از اینکه دعاوی مزبور در مراجع قانونی مطرح شده یا نشده باشد، پس اشخاص مورد اشاره مقرر در قانون مزبور به طور مطلق از داوری ممنوع نمی‌باشند بلکه در صورتی از داوری ممنوع می‌باشند که طرف اختلاف، دولت، شهرداری‌ها یا … باشد.[۳۸]
    بند چهارم: داوری اشخاص حقوقی
    یکی از مباحث مهم در زمینه داوری، موضوع داور شدن اشخاص حقوقی است. به عبارت دیگر سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا اشخاص حقوقی می‌توانند داور واقع شوند؟ آیا صلاحیت تصدی سمت داوری، صرفاً اختصاص به اشخاص حقیقی دارد؟[۳۹]
    در خصوص داوری دو دیدگاه متفاوت وجود دارد:
    عده‌ای داوری را سمتی شبه‌قضایی دانسته و معتقدند داور همان قاضی و دادرس است که از سوی اصحاب دعوا انتخاب می‌شود. لذا داوری همردیف قضاوت است و داور باید فردی باشد که علاوه بر داشتن وجدان فردی بتواند دلایل ابرازی طرفین اختلاف را بررسی کند. در نهایت به اتخاذ تصمیم منصفانه‌ای بر اساس درک و شعور قضایی خویش مبادرت ورزد و انجام این امر تنها از عهده اشخاص حقیقی بر می‌آید. از موجودی که فاقد وجدان و درک است (شخص حقوقی) نمی‌توان چنین انتظاری داشت.[۴۰]
    عده‌ای دیگر معتقدند هرچند داوری هم‌ردیف قضاوت و بهترین جانشین برای رسیدگی قضایی است و داور هم به مشابه قاضی و دادرس است. لیکن این‌ها نمی‌توانند دلایل موجهی جهت محروم کردن شخص حقوقی از داشتن چنین سمتی باشند زیرا می‌توان مؤسسه یا سازمانی را برای داوری ایجاد کرد و اشخاص حقیقی داوری را در آن عضویت داد. در این موارد هر چند شخص حقیقی داوری می‌کند لیکن او به عنوان نماینده شخص حقوقی عمل می‌کند.[۴۱]
    با مراجعه به قانون تجارت و قانون آیین دادرسی مدنی و سایر قوانین موضوعه به نظر می‌رسد به دلایل زیر می‌توان قایل به جواز و مشروعیت داوری اشخاص حقوقی شد:[۴۲]
    ۱٫ ماده ۵۸۸ قانون تجارت مقرر می‌دارد: «شخص حقوقی می‌تواند دارای کلیه حقوق و تکالیفی ‌شود که قانون برای افراد قائل است مگر حقوق و وظایفی که بالطبیعه فقط انسان ممکن است دارای آن باشد مانند حقوق و وظایف ابوت، بنوت، امثال ذلک» پس به موجب قسمت اول ماده ۵۸۸ قانون تجارت می‌توان اشخاص حقوقی را داور قرار داد. زیرا داوری از حقوقی نیست که بالطبیعه مختص انسان‌ها باشد.
    ۲٫ ماده ۵۸۹ قانون تجارت اعلام می‌دارد: «تصمیمات شخص حقوقی به وسیله مقامات صلاحیت‌دار اتخاذ می‌گردد» حکم این ماده تنها شامل شرکت‌ها نمی‌شود بلکه سایر اشخاص حقوقی از جمله مؤسسات داوری را نیز در بر می‌گیرد.
    ۳٫ ماده ۴۵۴ قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می‌دارد: «کلیه اشخاصی که اهلیت اقامه دعوی را دارند می‌توانند منازعه و اختلاف خود را اعم از اینکه دادگاه‌های دادگستری طرح شده یا نشده باشد و در صورت طرح در هر مرحله که باشد به تراضی به داوری یک یا چند نفر رجوع کنند.» کلمه نفر در خصوص اشخاص حقیقی به کار می‌رود لیکن ذکر این کلمه در ماده ۴۵۴ قانون آیین دادرسی مدنی ناظر به مورد اغلب است. زیرا داوری را اغلب به شخص حقیقی ارجاع می‌کنند لذا مفهوم مخالف ندارد یعنی صلاحیت دار شدن شخص حقوقی را نفی نمی‌کند.
    ۴٫ ماده ۲۶ لایحه قانون تأسیس اتاق‌های بازرگانی (مصوب هفتم دی‌ماه ۱۳۳۳) مقرر می‌دارد:
    «اتاق‌های بازرگانی می‌توانند در امور بازرگانی داور یا کارشناس واقع شوند.» مبرهن است که اجازه داور شدن به اتاق بازرگانی به عنوان شخصیت حقوقی بیانگر این واقعیت است که شخص حقوقی می‌تواند داوری کند.
    ۵٫ ماده ۵ قانون اتاق بازرگانی و صنایع و معادن جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۵ اسفند ماه ۱۳۶۹ مقرر می‌دارد: «که وظایف و اختیارات اتاق ایران عبارت است از: بند(ح) تلاش در جهت بررسی و حل و فصل مسائل بازرگانی داخلی و خارجی اعضاء از طریق تشکیل مرکز داوری اتاق ایران که اساسنامه مرکز داوری مزبور به پیشنهاد وزارتخانه‌های بازرگانی و دادگستری به تصویب مجلس شورای اسلامی خواهد رسید.» تمامی دلایل قانونی فوق، اثبات‌کننده امکان داوری توسط شخص حقوقی در حقوق ایران می‌باشد.
    با عنایت به موارد ذکر شده هیچ تردیدی در قبول داوری شخص حقوقی در حقوق ایران وجود ندارد وبا ثبت و تأسیس مراکز و مؤسسات متعدد داوری در اداره ثبت شرکت‌ها توسط متخصصین که در این امر فعالیت داشته در قالب مؤسسات غیر تجاری می‌توان زمینه داوری اشخاص حقوقی را فراهم آورد، ضمن اینکه نویسندگان حقوقی نیز اصل داوری اشخاص حقوقی را در حقوق ایران پذیرفته‌اند.
    گفتار دوم: موارد جرح داور
    ماده ۱۲- موارد جرح داور
    ۱٫ داور در صورتی قابل جرح است که اوضاع و احوال موجود باعث تردیدهای موجهی در خصوص بی‌طرفی و استقلال او شود و یا اینکه واجد اوصافی که مورد توافق و نظر طرفین بوده است، نباشد. هر طرف صرفاً به استناد عللی که پس از تعیین داور از آنها مطلع شده می‌تواند داوری را که خود تعیین کرده و یا در جریان تعیین او مشارکت داشته است، جرح کند.
    ۲٫ شخصی که به عنوان داور مورد پیشنهاد قرار می‌گیرد. باید هرگونه اوضاع و احوالی را که موجب تردید موجه در مورد بی‌طرفی و استقلال او ‌شود، افشا نماید. «داور» باید از موقع انتصاب به عنوان «داور» و در طول جریان داوری نیز بروز چنین اوضاع و احوالی را بدون تأخیر به طرفین اطلاع دهد، مگر اینکه قبلاً آنان را از اوضاع و احوال مذکور مطلع نموده باشد.
    ۱٫کلیات
    همین که دیوان داوری تشکیل شود؛ یعنی داور نصب گردد یا مأموریت خود را بپذیرد، او ملزم می‌گردد داوری را با تلاش و دقت متعارف تا خاتمه صدور رأی یا حل دعوای طرفین برگزار نماید. با این حال، ممکن است در جریان داوری و پیش از پایان کار دیوان داوری، داور مورد اعتراض یا جرح قرار گیرد و مأموریت او با تصمیم طرفین یا خود داور بنا به دلایلی، مثل مشخص شدن عدم استقلال و یا بی‌طرفی داور یا ایجاد تردیدهای موجهی در این زمینه، منع یا ناتوان شدن داور از انجام وظیفه، از دست دادن شرایط مورد توافق طرفین، عدم تلاش و دقت متعارف در برگزاری داوری و یا عمل برخلاف قانون حاکم بر داوری، پایان یابد.[۴۳]
    داورهای منصوب در شرایط خاصی قابل تعویض یا جایگزینی هستند:
    داوری که می‌تواند ولی در انجام وظیفه تعلل یا امتناع می‌کند، ادامه کار او به صلاح طرفین و جامعه داوری نیست. داوری که فوت شود، خلأ پدید آمده ناشی از فقدان او بایستی با جایگزین بعدی جبران شود. داوری که به علّت ابتلاء به بیماری یا به هر علّت دیگر ناتوان در انجام وظیفه داوری شود. مثلاً مبتلا به فراموشی یا سکته مغزی یا بیماری که درمان آن طولانی شود، بایستی جایگزین گردد. در مواردی از این قبیل برای ترمیم هیئت داوری بایستی به موقع و به طور معقول اقدام شود در برخی موارد برای حفظ اعتبار و شخصیت داور بهتر است وی استعفاء دهد . گاهی داور به دلایل شخصی هم می‌تواند استعفاء کند.
    مثال ۱٫ در پرونده ۷۰۷۱ icc «unpublished»
    خوانده انگلیسی به نحو بسیار زشت و گستاخانه علنأ در روند داوری سنگ‌اندازی می‌کرد. داوری که در سال ۱۹۹۰ شروع شده تا سال ۱۹۹۶ همچنان گرفتار مسائل مقدماتی دادرسی نظیر طرف داوری نبودن خوانده شماره دو، معتبر و قابل قبول نبودن درخواست داوری و قانون حاکم و خلاف قاعده تشکیل شدن داوری بوده است. در سال ۱۹۹۶ هیئت داوری موفق شده رأی جزیی نهایی در مسئله مسئولیت طرفین (liability stage) صادر کند.
    سرداور به طرفین اعلام کرد که در سال آتی در نظر دارد مسئولیت اداره مؤسسه حقوقی پلانکت را بپذیرد، و درخواست کرد که بیشتر همکاری کنند تا تبادل لوایح در مرحله تقدیم ادعاهای طرفین[۴۴] زودتر انجام و قادر شود در پایان سال ۱۹۹۷ جلسه استماع تشکیل و رأی صادر کند. در غیر این صورت ناگزیر به استعفاء خواهد شد.خوانده علیرغم درخواست سرداور، بیش از یک سال به بهانه‌های واهی در انتخاب و تنظیم[۴۵] برای حسابرسان منصوب طرفین تأخیر ایجاد کرد. سرداور ناگزیر به استعفاء شد. استعفای وی مورد قبول دیوان[۴۶] قرار گرفت.[۴۷]
    ۲٫ جرح داور
    همان‌گونه که در سیستم قضایی ایران جهات رد دادرس(جرح قاضی) در ماده ۹۱ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های مدنی و انقلاب پیش‌بینی شده، در صورتی که طرفین داوری نسبت به شرایطی که برای شخص داور تعیین کرده‌اند یا در بی‌طرفی و استقلال او دچار تردید موجه شوند؛ آیین‌های داوری نیز از روش‌هایی با عنوان جرح یا اعتراض به صلاحیت داور و برای برکناری و جایگزین نمودن وی درنظر گرفته است. در واقع حسب تعریف بند ۱ ماده ۱۲ وقتی می‌توان داور را جرح کرد که ظن معقول نسبت به بی‌طرفی و استقلال او موجود باشد. و صرف ظن و تردید که بدون قرائن باشد از جهت جرح داور قابل طرح شدن نیست.
    ۳٫ علل یا جهات رد داور
    علل یا استانداردهای جرح به توافق و اراده طرفین بستگی دارد (حاکمیت اصل استقلال یا آزادی اراده) آنها می‌توانند هر صفت یا ویژگی را که مایلند برای داور یا داوران خود شرط و توافق کنند و در صورت عدم وجود آن در داور او را جرح نمایند. علاوه بر آن، قواعد و قوانین داوری نیز استانداردهایی را برای جرح داور در نظر گرفته که لزوماً مشابه هم نیستند، اما عمومی‌ترین آنها استقلال و بی‌طرفی داور است که در قواعد و قوانین داوری، یا این دو با هم یا یکی از آنها مقرر گردیده است. بیشتر قواعد داوری سازمانی بر این امر که داور باید مستقل و بی‌طرف باشد، تصریح دارند.[۴۸]
    اگر در قرارداد داوری وجود صفت، مهارت یا تخصص خاصی در داور برای قضاوت در مسائل مورد اختلاف شرط شده باشد، و بعد از انتخاب معلوم شود که داور از ابتدا فاقد وصف مذکور یا واجد وصف فوق بوده ولی در طول دادرسی صفت مذکور از او زایل شده، شرایط مورد نیاز در شخص داور مهیا نیست. در این صورت طرفین یا یکی از آنها می‌تواند داور موصوف را جرح نماید. مثلاً در قرارداد داوری ذکر شده باشد که اختلافات فیمابین را یک خبره قیمت‌گذار «valuator» حل و فصل کند. اگر پس از انتخاب معلوم شود که فرد منصوب حسابرس خبره «chartered accountant» است نه خبره قیمت‌گذار و در این‌ صورت طرفین به توافق از او بخواهند استعفاء کند. در صورت عدم قبول می‌توانند او را جرح نمایند. از عبارت ذیل بند یک برمی‌آید که فقط طرفین می‌توانند داور را جرح نمایند. داورهای دیگر حق جرح سرداور یا کمک داور طرف دیگر را ندارند. از زمان اطلاع از فقد صفت معهود، طرف انتخاب‌کننده می‌تواند داوری را که انتخاب کرده یا در انتخاب او مشارکت داشته جرح نماید. ضرب‌الاجل طرح جرح داور در ماده ۱۳ بیان شده است.[۴۹]
    مهم‌ترین رکن استقلال و بی‌طرفی داور افشاء به موقع روابط با طرفین داوری است. اگر با قصد انتخاب داور برای قضاوت در پرونده‌ای با او تماس گرفته شود موظف است تمام واقعیاتی که ممکن است موجب جرح داور شود را افشاء نماید. تا هر جرحی که پس از انتصاب او مطرح شود در عمل، ناموفق بماند. اگر داور واقعه‌ای را در زمان انتخاب افشاء نموده ولی طرف انتخاب‌کننده بدون توجه به مطالب افشاء شده، او را انتخاب نماید، به دلیل آگاهی از رابطه افشاء شده و عدم انصراف از انتخاب، عمل آگاهانه‌ی او به منزله انصراف از جرح می‌باشد. چنانچه بعداً به استناد همان واقعیات افشاء شده، ادعای جرح نماید ادعای او شنیده نمی‌شود.
    داور بایستی با وجدانی آزاد بر اساس ادله و مدارک تسلیمی بدون پیش‌داوری و جانب‌داری دفاع طرفین وشهود آنان را استماع و رأی صادر کند. برای داور افشاء روابط یک تکلیف مستمر از زمان شروع تا زمان صدور رأی است. اگر وضعیت جدیدی حادث شود که شک و تردید وابستگی و طرف‌داری را برانگیزد، وی موظف است وضعیت حادث را فوراً افشاء نماید و نسخه‌ای از نامه حاوی اطلاعات مذکور را بایستی به طرفین و داوری‌های همکار بدهد. زیرا نامه‌های حاوی اطلاعات مذکور در تأیید اطلاعات شفاهی است. برخی از مؤسسات داوری مانند آی​سی‌سی فرم مخصوصی برای این مقصود دارند و برای داروهای معرفی شده ارسال می‌نمایند تا قبل از تأیید انتصاب آنان وجود روابط با هر یک از طرف‌های داوری را در آن فرم منعکس و برای دبیرخانه ارسال دارند.[۵۰]
    به طور کلی می‌توان گفت علل جرح داور به نحو مضیق تفسیرو در نظر گرفته می‌شوند. برخی برای عدم استقلال و بی‌طرفی داور معیار «تردیدهای موجه» را به کار گرفته‌اند و برخی دیگر «خطر واقعی» فقدان بی‌طرفی را لازم دانسته‌اند. به طور کلی این علل با توجه به هدف جرح که ایجاد اعتماد و اطمینان بیشتر به داوری منصفانه می‌باشد، معین و تفسیر می‌شوند.[۵۱]
    ۴٫ تشریفات عمومی جرح
    تشریفات و آیین جرح را ابتدا باید در قانون اعمال بر داوری که در اصل قانون محل داوری می‌باشد،[۵۲] جستجو کرد. ممکن است قوانین داوری خود قواعدی برای برخورد با اعتراض به داور داشته باشند. به طور معمول این قوانین در وهله نخست، توافق طرفین در خصوص چگونگی جرح داور را می‌پذیرند .به هر صورت قواعد آمره این قانون غالب بر هر روشی است که طرفین انتخاب یا توافق کرده‌اند. در وهله دوم که فقدان توافق طرفین می‌باشد، قواعد مربوط به چگونگی جرح مقرر در همین قانون باید رعایت گردد. سازمان‌های داوری برای جرح داورانی که توسط آنها یا تحت نظارت آنها نصب می‌شوند روش خاص خود را دارند که ممکن است در برخی موارد این روش با قوانین ملّی هماهنگ نباشد. به طور کلی می‌توان گفت که جرح یا اعتراض به داور ممکن است یا به طور مستقیم نزد دادگاه‌های ملّی صورت گیرد یا تنها نزد دیوان داوری مطرح شود و سپس چنانچه ادعا یا اعتراض رد گردد،رأی صادره توسط چنین داوری با درخواست ابطال یا ادعای غیر قابل اجرا بودن رأی، بنا به موجبات جرح (مانند عدم استقلال یا عدم بی‌طرفی داور) در دادگاه مورد اعتراض قرار گیرد. مزیت طرح مستقیم جرح نزد دادگاه‌های ملّی آن است که موجب جرح به سرعت مورد رسیدگی و تصمیم‌گیری قرار خواهد گرفت و پس از آن دیگر در جریان داوری یا پس از صدور رأی و نیز در زمان اجرای آن به‌عنوان علّت ابطال رأی قابل طرح نخواهد بود.
    اشکال روش فوق این است که می‌تواند در جریان داوری به عنوان تاکتیک وقت‌کشی مورد استفاده قرار گیرد، به ویژه اگر تصمیم دادگاه قابل پژوهش یا فرجام‌خواهی باشد. از طرف دیگر طرح جرح در دیوان داوری دارای این مزیت است که تأخیر در جریان داوری به حداقل می‌رسد. اشکال روش فوق این است که در صورت رد شدن جرح در دیوان داوری موضوع ممکن است بار دیگر در حین رسیدگی داوری یا پس از صدور رأی در دادگاه مطرح شود که نتیجه آن تعلیق جریان رسیدگی یا امتناع از اجرای رأی یا ابطال آن می‌باشد.
    بعلاوه طرح جرح در دیوان داوری باعث درگیری مستقیم طرف جرح‌کننده با دیوان داوری است که اگر دیوان این جرح را رد کند، آن درگیری‌های مستقیم اثر نامطلوبی بر رابطه دیوان داوری و طرف جرح کننده در روند داوری خواهد داشت.
    در داوری‌های موردی چنانچه طرفین قواعد داوری آنسیترال را انتخاب کرده باشند، این قواعد در خصوص جرح داور روش خاص خود را دارد، به گونه‌ای که تحت این قواعد مقام ناصب تعیین شده توسط طرفین یا توسط دبیرکل دیوان دائمی داوری در لاهه که مرجع معین شده توسط قواعد است، تصمیم‌گیری در خصوص جرح داور را نیز برعهده دارد.[۵۳]
    چنانچه طرفین این قواعد را انتخاب نکرده باشند قانون داوری مقر داوری روش جرح را معین خواهد کرد. امروزه بسیاری از قوانین ملّی داوری بر گرفته از قانون داوری نمونه آنسیرال[۵۴] است تحت این قانون جرح در دو مرحله صورت می‌گیرد: مرحله نخست، دیوان داوری به جرح رسیدگی خواهد کرد و چنانچه جرح را رد کند؛ در مرحله دوم، طرف جرح کننده ظرف ۳۰ روز پس از دریافت تصمیم رد خواهد توانست به دادگاه ملّی یا هر مرجعی که تحت قانون داوری ملّی تعیین شده است، به جهت تصمیم‌گیری برای جرح مراجعه نماید.
    این قانون مقرر می‌دارد داوری هنگامی که دعوای جرح نزد مرجع ملّی مطرح است با داور تحت جرح ادامه خواهد داشت و حتی می‌تواند به صدور رأی برسد. به موجب این قانون تصمیم دادگاه غیر قابل پژوهش می‌باشد.[۵۵]
    بنابر برخی از قوانین داوری، یک طرف نمی‌تواند به طور کلی جرح را تا پایان جریان داوری در دادگاه ادامه دهد. چنانچه طرفین در مورد روش جرح با یکدیگر توافق کرده باشند، هر تصمیمی که تحت این روش اتخاذ شود، نهایی خواهد بود و تنها ممکن است کنترل محدودی برای دادگاه وجود داشته باشد، بگونه ای که پس از صدور رأی بتوان درخواست ابطال آن را به جهت عدم استقلال و جانب‌داری داور، از دادگاه درخواست نمود.
    به طور معمول قوانین ملّی نظارت بر رعایت شرایط موجب جرح را برعهده دادگاه‌های ملّی نهاده‌اند. چگونگی اعمال این نظارت از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. حق نظارت و کنترل دادگاه‌های ملّی بر جرح داور محدود به دادگاه‌های محل داوری نیست، این حق ممکن است به دادگاه‌های کشور محل شناسایی و اجرای داوری نیز داده شده باشد، برای مثال، کشورهای عضو عهدنامه ۱۹۵۸ نیویورک در خصوص شناسایی و اجرای آرای داوری خارجی، به موجب ماده (ب) (۲) ۵ چنانچه کشور مجری رأی باشند، دادگاه‌های‌شان می‌توانند رأساٌ از اجرای رأی به دلیل آنکه با نظم عمومی آن کشور مغایرت دارد، امتناع کنند، زیرا به طور کلی پذیرفته شده است که فقدان بی‌طرفی یا استقلال داور از مواردی است که رأی چنین داور یا دیوانی را خلاف نظم عمومی محل اجرا می‌سازد، گرچه کشورها با تفسیر مضیق از نظم عمومی خود در موضوعات بین‌المللی، با احتیاط به این موضوع عمل خواهند کرد.[۵۶]
    ۵- تشریفات جرح سازمانی[۵۷]
    همان‌طور که گفته شد سازمان‌های داوری در قواعد داوری خود، آیین جرح مختص به خود را دارند، اما اعمال این آیین‌ها در یک داوری در صورتی میسر است که با قانون قابل اعمال بر داوری یا قانون کشور مقر داوری مغایر نباشد. در قوانین کشورهای مختلف ممکن است یکی از سه حالت زیر پذیرفته شده باشد که نسبت به داوری سازمانی مؤثر می‌باشند:
    الف- تصمیم‌گیری در خصوص جرح تنها در اختیار دادگاه می‌باشد. لذا آیین جرح داوری سازمانی در این کشورها کاربردی ندارد.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:18:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      عنوان بررسی جلوه های رومانتیسیسم در شعر فاروق جویده- قسمت ۱۱ ...

    هر یک از شاعران به کوبیدن آرای طرف مقابل می پرداخت و رأی دیگری را نقض می کرد. تا این که این جمعیت ادبی همزمان با دست نیافتن به اهداف خود و اجرای برنامه هایش از بین رفت.

     

    ۲_۱۰_۲_ جماعت آپولو

    علی رغم جنبش و قیام شاعران انجمن دیوان علیه سنت های قدیم، و بیان کردن افکار و مفاهیم و معیارهای جدیدی که به آن ها اعتقاد داشته و در راه رسیدن به نوآوری تلاش می کردند، با این حال باز هم به روش قدما شعر می سرودند و در بسیاری از مواقع از شعر گذشتگان تقلید می کردند. شاعران مکتب دیوان قصاید طولانی سرودند که در آن هم چنان پایبند شکل قصیده و ساختار و قافیه و روی و وحدت قصیده بودند. در این زمان بود که جماعت آپولو ظهور کرد و راهی را که انجمن دیوان مقدمات آن را فراهم آورده بودند، ادامه داد.[۲۲۶]
    جماعت آپولو جماعتی ادبی است که در سال ۱۹۳۲ میلادی در قاهره و به دست شاعر طبیب، احمد زکی ابوشادی تأسیس شد. همزمان با این امر احمد شوقی که از شهرت و جایگاه ادبی و علمی فراتری برخوردار بود، به عنوان ریاست این انجمن انتخاب شد. شایان ذکر است شوقی مخالف عقاید مکتب و افکار این جماعت بود، زیرا وی یکی از سردمداران مکتب کلاسیسیسم به شمار می رفت.
    این جمعیت که نام خود را از آپولون، خدای روشنایی و زیبایی و هنر یونان باستان اقتباس کرده بود، پیروانش مجله ای به این اسم منتشر کردند که مطلع آن با قصیده ای از شوقی آغاز می شد:
    آبُـولُّو مَرحَباً بِکِ یا آبُولُّو فَإنکِ مِنْ عُکَاظِ الشِّعْرَ ظِلُّ
    عُکاظٌ، وَ أنْتِ لِلْبُلَغَاءِ سُوقٌ عَلـَی جَنَباتِهَا رَحَلُوا وَ حَلُوا
    عَسـَی تَأتِینَنَـا بِـمُـعَلَّقَاتٍ نَـرُوحُ عَلَـی القَدِیم بِهَا نَدِلُّ
    لَعَلَّ مَواهِباً خَفِیَتْ وَ ضَاعَتْ تَضَاعُ عَلی یَدیکِ وَ تَستَغِلُّ[۲۲۷]
    تعداد زیادی از شاعران مصر و سرزمین های عربی به این جمعیت پیوستند. از مشهورترین و بارزترین آن شاعران می توان به ابراهیم ناجی، علی محمود طه، عمر ابو ریشه از مصر، ابراهیم و فدوی طوقان از فلسطین، ابوالقاسم الشابی از تونس، الیاس أبو شبکه از لبنان، بدر شاکر السیاب از عراق اشاره نمود.[۲۲۸]
    با این که احمد زکی ابوشادی بنیانگذار این مکتب به شمار می رود، ولی با این حال وی برای خود گرایش شعری معینی را انتخاب نکرد. بلکه در آثار و نتایج خود، بسیاری از آداب و فنون و گرایش های ادبی معاصر را جمع آوری نموده و اقدام به ایجاد جنبش شعری و ادبی گسترده ای نمود که همان آپولو می باشد. جمعیت های فرهنگی مصری که ابوشادی در این جنبش، فنون خود را از آن ها اقتباس کرد عبارتند از: نادی القصه، رابطه الادب الحدیث، جامعه ادباء العروبه.[۲۲۹]
    ابوشادی در مقدمه مجله ای که با اسم جماعت آپولو انتشار داد، این گونه درباره جماعت آپولو بیان می دارد که: مکتب آپولو، مکتب تعاون و همکاری و انصاف و اصلاح و نوآوری می باشد.[۲۳۰]
    می توان نوآوری و تجدید را در آثار شاعران این مکتب با دلایلی صحیح دانست؛ زیرا نسل جوان آپولو جرأت زیادی بر نوآوری داشته و بعد از انقلاب ۱۹۱۹ مصر، از اوضاع سیاسی و اجتماعی کشورشان تأثیر پذیرفته اند.[۲۳۱]
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    اهداف جماعت آپولو را می توان در موارد زیر خلاصه نمود:
    ۱_ برتری دادن به شعر عربی و جهت دهی به تلاش شاعران در مسیری دقیق تر.
    ۲_ همیاری و مساعدت نمودن به سایر نهضت های فنی شعری.
    ۳_ ارتقای سطح مادی، ادبی و اجتماعی شاعران و دفاع از حقوق آنان.[۲۳۲]
    ۴_ جایگزین نمودن تعاون و همکاری و برادری به جای خصومت و دشمنی.
    ۵_ مبارزه با رهبران احزاب و گروه های ادبی که نسبت به شاعر یا ادیب معینی جبهه گیری می کنند.[۲۳۳]

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    ۲_۱۱_ ویژگی های جماعت آپولو

    ویژگی های کلی جماعت آپولو به دو دسته تقسیم می گردد. این دو دسته که در بردارنده زیر مجموعه های ویژه خود می باشند این گونه عنوان شده اند:
    الف: ادامه دادن مسیری که رومانتیسیست ها به آن فرا می خواندند.
    از آن جایی که رومانتیسیست ها بر عاطفه، خیال، عشق، حزن، اندوه، درد، اشتیاق، غربت، و رؤیا تأکید داشتند، شاعران آپولو نیز از لحاظ ویژگی های ادبی به پیروی از آن ها، این مؤلفه ها را پیش روی خود قرار دادند. به عنوان مثال می توان به موارد زیر اشاره نمود:
    ۱_ انقلاب بر علیه سنت های گذشته.
    ۲_ گسترش بیان و تفکر که مستلزم داشتن نیروی قوی و فرو رفتن در تجربه و سختی های آن می باشد.
    ۳_ روی آوردن به طبیعت.
    ۴_ بیان تصاویر درونی و ذاتی در شعر.[۲۳۴]
    زمانی که از جماعت آپولو سخن می گوییم، آن را گرایشی عمومی می پنداریم که این گرایش بر آثار شاعران که بیشترشان درون گرا هستند، سیطره یافته است؛ گر چه همه شعرشان دارای این ویژگی نمی باشد.[۲۳۵]
    شاعران مکتب آپولو به طور کلی از تقلید و اقتباس از شاعران قبل از خود اجتناب می کردند و عواطف و گرایش های درونی خود را با صداقت و اخلاص بیان کرده و تصاویر زیبا و الفاظ معاصر آسان استعمال می کردند.[۲۳۶]
    هم چنین شکوه از زمانه نزد شاعران آپولو به شعاری تبدیل شده بود که آن را در آثار خویش تکرار می کردند؛ زیرا بیان گر عواطف و تمردشان علیه واقعیت بود.[۲۳۷]
    ب: یکی دیگر از ویژگی های این مکتب، دیدگاه آنان نسبت به قصیده می باشد که می توان دیدگاه های آنان را در موارد زیر خلاصه نمود:
    ۱_ بکار بردن تجربه شعری در اشعار. به این معنی که شعر را به عنوان تجربه خاص، درد و رنج می دانستند.
    ۲_ دعوت به وحدت عضوی در قصیده. همان گونه که در شعر شاعران جماعت دیوان این امر تداعی داشت. در نظر شاعران جماعت آپولو نیز قصیده باید دارای وحدت عضوی کامل، پویا و دارای ارتباط بین عناصر آن باشد.
    ۳_ قصیده باید از صورت شعری برخوردار باشد. به این گونه که اگر شاعر، امری را به تصویر می کشد باید آن را رؤیت کرده باشد.
    ۴_ الفاظ وحی گونه؛ برای این که صورت نزد این شاعران کامل گردد، می بایست اقسام آن صورت را نیز بیان می کردند. بنابراین کلمات الهام بخش بارزترین خطوط برای تکمیل صورت در نظرشان به حساب می آمد. همانند ابیات زیر که در آن ها شاعر با بهره گرفتن از کلمات الهام بخش و الفاظ خیالی، سعی بر به تصویر کشیدن صورت های زیبا دارد:
    وَ ِاذا ما کَـفَّنَ الثَّلْجُ الثـَـرَی وَ اِذَا مَا سَتَــرَ الغَیْـمُ السَّــــمَاءْ
    وَ تَعَرَّی الرَّوضُ مِنْ اَزْهَارِهِ وَ تَوارَی النُّورُ فِی کَهْفِ الشِّتاء
    فَاحلُمِی بِالصَّیْفِ ثُمَّ ابْتَسِمِی تَخلُقِــی حَولَــکَ زَهْـراً وَ شَذاءْ[۲۳۸]
    تصاویر خیالی به کار رفته در این ابیات، نسبت به تصاویر خیالی به شاعر قدرت بیشتری در به تصویر کشیدن صورت های مجازی می دهند.
    ۴_ صوفی گرایی در شعر: این ویژگی که یکی از ویژگی های شعر رومانتیسیسم نیز می باشد، بیشتر از آن چه در شعر عاشقانه به تصویر کشیده می شود، است. زیرا این عشق، عشق روحی و همراه با حزن و ناامیدی و به دور از عشق به اجسام فانی است.[۲۳۹]
    تصاویر این عشق روحی و درونی را که همراه با ناامیدی و شکست و حزن و اندوه است، می توان به وضوح در شعر شاعران این جماعت مشاهده نمود. به عنوان مثال می توان به قصیده الأطلال ابراهیم ناجی اشاره نمود؛ قصیده ای که با گریه بر اطلال و خرابه های یار آغاز می کند:
    یا فؤادی رَحـِمَ اللَّهُ الهـــَوَی کانَ صَرْحاً مِنْ خِیالٍ فَهَوَی
    اَسْقِنِی وَ اشْرَبْ عَلَی اَطْلَالِهِ وَارْوِ عَنِّی طَالَمَا الدَّمْعُ رَوَی
    کَیفَ ذاکَ الحُبّ اُمْسَی خَبَراً وَ حَدِیثاً مِنْ أحَادِیثِ الجَوَی[۲۴۰]
    درباره فروپاشی جمعیت آپولو نیز باید چنین عنوان نمود که این مکتب هنوز به انتهای سال سوم از عمر خود نرسیده بود که رو به افول نهاد. ولی تأثیر آنان بعد از افولشان در آثاری که شاعران بعد از آن ها پدید آوردند هم چنان ادامه داشته و همان مضامینی را که احمد زکی ابوشادی در اشعار خود بیان می نمود، در آثار شاعران بعد از وی نیز وجود داشت.[۲۴۱]

     

    ۲_۱۲_ ادبیات مهجر و ویژگی های آن

    ادبیات مهجر به عنوان یکی از حلقه های مهم تغییر و تحول ادبیات معاصر عربی به شمار می رود. در واقع مهجر همان مکانی است که برخی از عرب ها به آن مکان مهاجرت نمودند.[۲۴۲]
    ادبیات مهجر، ادبیات عرب های معاصری است که در دوره حکومت عثمانی بر جهان عرب در اواخر قرن نوزدهم، سرزمین خود را ترک کرده و در آمریکای شمالی و جنوبی مستقر شدند. این شاعران به سرودن شعر و چاپ آن پرداختند. محافل، نشست ها، گردهمایی ها و گروه های فرهنگی تشکیل دادند. از آن جا که شاعران این گروه ویژگی های ادبیات شرقی و غربی را با هم در آمیختند، ابداعات و دستاوردهای ادبی این گروه از ادبیات شرقی متمایز می شد.[۲۴۳]
    انور الجندی در کتاب معالم الأدب العربی الحدیث، مکتب مهجر را ادامه دهنده راه خلیل مطران و جماعت دیوان عنوان می کند.[۲۴۴]
    از پیشگامان ادبیات مهجر می توان به دو شخصیت بارز ادبیات عربی، جبران خلیل جبران و میخائیل نعیمه اشاره نمود.
    قبل از پرداختن به ویژگی های این جماعت ادبی معاصر، به بیان علل مهاجرت این گروه به آمریکای شمالی و جنوبی پرداخته می شود.
    ناقدان ادبیات عربی در نامگذاری ادبیات مهجر به این عنوان، مبنی بر این که آیا آنان مهاجر بودند یا پناهنده، اختلاف نظر دارند. به این مفهوم که آیا هجرت این گروه اختیاری و داوطلبانه بوده است یا از روی اجبار و فشار. برای رسیدن به نتیجه ای مطلوب درباره این موضوع نخست به علل هجرت اشاره می کنیم:
    ۱_ فرار از ظلم سیاسی و اجتماعی به دلیل فساد دولت عثمانی و استبداد آن و محدود نمودن آزادیشان
    ۲_ فرار از درگیری های مذهبی، قومی و دینی
    ۳_ فرار از فقر و درگیری ها و اختلافات طبقاتی و تلاش برای رسیدن به ثروت فراوان
    ۴_فرار به جهان جدید و سرشار از آزادی و آسایش
    عواملی که باعث گرایش شعرای مهجر به رومانتیسیسم شد را می توان به شکل زیر بیان نمود:
    ۱_ « دوری از وطن که باعث احساس غربت و تنهایی می گشت.
    ۲_ شخصیت شاعران مهجر. آنان در دورانی می زیستند که به علت اوضاع وخیم اقتصادی و ظلم و جور بیگانگان نسبت به کشورشان اقدام به تمرد و فروپاشی نظام های قدیم را می طلبیدند.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۳_ عوامل خارجی موجود در مهجر از جمله کتب و مجلات ادبی به زبان انگلیسی و آشنایی با سبک و نظریات غربی».[۲۴۵]
    هر یک از مکاتب و جمعیت های ادبی به وجود آمده در ادبیات عربی، دارای ویژگی ها و خصایصی است. حال این که این ویژگی ها در برخی موارد آن ها را از همدیگر متمایز می سازد و در برخی موارد شبیه همدیگر می باشند.
    ادبیات مهجر قبل از این که تأسیس شود، از دو جنبش تأثیر پذیرفت: نخست جنبش نوآوری که ریاست آن را در اوایل قرن بیستم خلیل مطران بر عهده داشت. دوم جنبش بیداری ادبی آمریکا که با بهترین آثار ادبی اروپا همگام بود. ادیبان مهجر افرادی متمدن و با استعداد بودند؛ و اگر چه امروزه چندان بی شهرت نیستند، ولی آثار گران بهایی در عرصه ادبیات جهانی به عرصه ظهور درآورند. ادبیات این گروه در بیشتر موارد، ادبیات واقع گرایانه است و با زندگی و تمدن در ارتباط بود.[۲۴۶]
    مکتب مهجر آمریکایی در آغاز از ناحیه شکل هنوز از جانب تقلید گرایی از شعر و ادبیات مکتب دیوان دور نشده بود. آن ها همچنان اسیر مضامین تقلیدگرایانه از مکتب دیوان بودند و این امری است که ما آن را در بسیاری از آثار شاعران بلاد مهجر به ویژه در آثار جبران خلیل جبران ملاحظه می نماییم.[۲۴۷]
    ویژگی های شعری شاعران مهجر، متعدد می باشند که در این جا به برخی از مهم ترین آن ها اشاره می گردد:
    ۱_ محافظت از موسیقی بیت و قصیده. آن ها با این که در قافیه ها، مصراع ها و ابیات تنوع داشتند، ولی از روش های سنتی موسیقی عربی به ویژه نظام موسیقایی موشحات خارج نشدند.
    ۲_ آزادی از قید و بندهای قدیم و آزادی شاعر در بیان نوآوری های خویش.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:18:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      اثربخشی خانواده درمانی راه حل مدار – ساختاری در درمان قطع مصرف مواد افراد وابسته به مواد، پیشگیری از عود آن و افزایش عملکرد خانواده- قسمت ۵ ...

    تحریک کننده های سیستم عصبی مرکزی
    این گروه از مواد به عنوان محرک، ایجاد کننده هیجان و انرژی است و موجب تحریک فعالیت سلسله اعصاب مرکزی می شود. این مواد را به طور معمول برای افزایش هوشیاری، ایجاد تحمل زیاد، بیدارماندن به مدت طولانی، کاهش اشتها و احساس نشاط مصرف می کنند (اسعدی، ۱۳۸۴). در این دسته می توان به موادی مثل آمفتامین ها، کوکائین و کافیئین اشاره کرد که با اختلال های روانی ارتباط داشته و به دلیل ساختار شیمیایی خاص شان تأثیرات جسمانی و روانی و خطر بالقوه متفاوتی برای مصرف کنندگان در برخواهد داشت (هالجین، ۲۰۰۳؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۵).
    کوکائین[۱۳۱]
    از برگ­های گیاه کوکا به دست می ­آید و به شکل پودر سفید (کوکائین) فروخته می شود. مصرف خوراکی و استنشاقی دارد (رنجگر، ۱۳۸۳). این دارو به سرعت روی مغز تأثیر می­گذارد، جلوی بازجذب دوپامین در نواحی مزولیمبیک را می­گیرد و تصور می رود به این دلیل حالت­های لذت بخش به وجود می­آورد که دوپامین رها شده در سیناپس، انتقال عصبی را تسهیل می کند (ولکوف و همکاران[۱۳۲]، ۱۹۹۷). مصرف دائمی کوکائین با کاهش ماده خاکستری در نواحی مغز مرتبط است (فرانکلین و همکاران[۱۳۳]، ۲۰۰۲). کوکائین میل جنسی را بیشتر می­ کند و احساس اعتماد به نفس، بهروزی و خستگی ناپذیری­ به وجود می آورد. دوز بیش از حد می تواند باعث احساس سرما، تهوع، بی خوابی و همین­طور احساسات شدید پارانویایی و توهمات وحشتناک گردد (کرینگ و همکاران، ۲۰۰۷). در اواسط دهه ۱۹۸۰ نوع جدیدی از کوکائین به نام کراک[۱۳۴] وارد خیابان ها شد. کراک به شکل کریستال ریگ مانند عرضه می شود که سپس آن­را حرارت، ذوب و تدخین می کنند (کزل و آدامز[۱۳۵]، ۱۹۸۶).
    آمفتامین ها
    آمفتامین ها، شامل آمفتامین (بنزدرین[۱۳۶])، متا آمفتامین (متدرین[۱۳۷]) و مت فنیدات (ریتالین) می­باشند. این مواد در آزمایشگاه­ها ساخته می شوند و از نظر پزشکی برای کنترل وزن، حمله خواب[۱۳۸]، افزایش عملکرد و اختلال بیش فعالی همراه با نقص توجه (ADHD) به کار برده می شوند و به صورت خوراکی (به شکل قرص) کشیدن از طریق بینی یا تزریق درون وریدی مصرف می شود (رنجگر، ۱۳۸۳). تحمل نسبت به آمفتامین­ها به سرعت ایجاد می شود که داروی بیشتر و بیشتری برای ایجاد اثر تحریکی لازم می شود. یک مطالعه ایجاد تحمل پس از ۶ روز مصرف را نشان داد (کومر[۱۳۹] و همکاران ، ۲۰۰۱). آمفتامین هایی مثل بنزدرین، دکسدرین[۱۴۰] و متدرین اثرات شان را از طریق آزاد کردن نور اپی نفرین و دوپامین و جلوگیری از باز جذب این انتقال دهنده های عصبی ایجاد می کنند. با مصرف آمفتامین ها، شخص هشیار، سرخوش و معاشرتی می شود و انرژی و اعتماد به نفس به ظاهر نامحدود بر او مسلط می­گردد. دوزهای بیشتر می تواند شخص را عصبی، سرآسیمه و گیج و سردرگم کند. تپش قلب، سردرد، سرگیجه و بی خوابی از جمله علایم دیگر است. کسانی که مقدار زیادی از آمفتامین ها را مصرف می­ کنند، بی نهایت بدگمان و خصومت جو می شوند. مصرف بالا می تواند حالتی کاملاً شبیه اسکیزوفرنی پارانویایی، شامل هذیان ها ایجاد کند (کرینگ و همکاران، ۲۰۰۷).
    متا آمفتامین ها
    متا آمفتامین­ها نیز مانند سایر آمفتامین ها می تواند از راه دهان یا تزریق درون سیاهرگی مصرف شود. این دارو به روش انفیه (یعنی بالا کشیدن از راه بینی) هم قابل مصرف است. این دارو در شکل کریستالی شفاف خود، معمولاً “مت کریستالی” یا “یخ” گفته می شود. هوس متاآمفتامین بسیار شدید است و اغلب چند سال پس از قطع مصرف آن ادامه می یابد (هارتز[۱۴۱]، فردریک-آزبرن[۱۴۲] و گالوی[۱۴۳]، ۲۰۰۱). یک مطالعه جدید روی مصرف کنندگان دائمی متاآمفتامین که ملاک های تشخیصی DSM برای وابستگی داشتند، شماری از آسیب ها را در ماده خاکستری مغز، از جمله هیپوکامپ پیدا کردند. حجم هیپوکامپ در میان مصرف کنندگان دائمی متاآمفتامین کوچکتر بود و این با عملکرد ضعیف تر در یک آزمون حافظه همبستگی داشت (تامپسون و همکاران[۱۴۴]، ۲۰۰۴).
    افیون ها[۱۴۵]
    افیون ها که در مقوله بزرگتر رخوت زاها[۱۴۶] قرار می گیرد، شامل تریاک و مشتقات آن مورفین، هروئین و کدئین است. باربیتورات های مصنوعی و آرام بخش ها، مانند سکوباربیتال (سکونال) و دیازپام[۱۴۷] (والیوم) نیز رخوت زا به شمار می آیند (کرینگ و همکاران، ۲۰۰۷).
    تریاک[۱۴۸]
    تریاک مهمترین داروی خرید و فروش غیر قانونی بین المللی است و در میان آن­ها از همه شاخص تر است. این ماده برای مردمان سومری که در ۷۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح می زیستند، شناخته شده بود (کرینگ و همکاران، ۲۰۰۷). تریاک یک ماده مخدر است که از شیره گیاه خشخاش به روش سنتی تیغ زدن به دست می آید. روش ارجح استفاده از آن، تدخین است ولی به صورت خوراکی و به ندرت تزریقی استفاده می شود (کرمی و همکاران، ۱۳۸۸).
    مورفین[۱۴۹]
    مورفین به شکل پودر سفید یا کرمی رنگ در بازار و آمپول های ۱۰ و ۲۰ میلی گرم می باشد. تزریق ۱۵-۱۰ میلی گرم مورفین سبب خواب آلودگی، کندی تنفسی، تنگی مردمک ها، تسکین درد، بالا بردن آستانه درد، تغییر واکنش به تجربه دردناک، تضعیف مرکز تنفسی (علت مرگ با مورفین) می شود. مورفین به طور سریع جذب می شود به طوری که ۳۰ دقیقه پس از تزریق زیرجلدی ۶۰% آن جذب می­ شود. تحمل در مورفین خیلی بالاست (تولایی، ۱۳۸۸).
    هروئین
    هروئین یک ماده مخدر غیرقانونی و اعتیاد آورترین و سریع الاثرترین ماده افیونی است. هروئین به شکل پودر سفید یا قهوه ای است. در آزمایشگاه از مورفین ساخته می شود. نام های خیابانی آن اشک سیاه یا اشک خدا و غیره است. هروئین معمولاً به صورت تزریقی، تدخینی، انفیه و استنشاقی مصرف می­ شود. رایج ترین شکل مصرف تزریقی است و دفعات تزریق تا روزی ۴ بار می باشد. تزریق وریدی بیشترین و سریع ترین اثر را دارد (نیدا[۱۵۰] ، ۲۰۰۴). از بین مواد اشاره شده، هروئین بیش از بقیه مواد افیونی مورد سوء مصرف قرار گرفته و بیش از همه نیز اعتیاد آور است (هالجین، ۲۰۰۳).
    عملکرد خانواده
    همه مؤلفان و محققانی که در حوزه آسیب های اجتماعی مطالعه کرده اند به خانواده به عنوان عاملی مؤثر در ایجاد و گسترش اعتیاد اشاره داشته اند. همچنین متخصصان جامعه شناسی خانواده نیز بر این امر صحه گذاشته­اند که هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند چنانچه از خانواده سالم برخوردار نباشد. باز بی هیچ شبهه ای هیچ یک از آسیب های اجتماعی نیست که فارغ از تأثیر خانواده پدید آمده باشد (ساروخانی، ۱۳۷۰). در واقع می توان گفت که رفتار فرد ناشی از نقشی است که در خانواده آموخته، عدم توانایی خانواده در اجرای کامل وظایفش نشانه آن است که جامعه به طور کامل به اهداف خود نخواهد رسید. به منظور رشد و تعالی خانواده، هر یک از اعضای آن باید نقش های خود را به خوبی ایفا کنند و در جهت افزایش آگاهی و اطلاعات خود بکوشد و روز به روز رابطه خود را بهبود بخشند. زندگی در خانواده با عملکرد نادرست که ویژگی آن تعارض، کنترل ناکافی، پیوند های ضعیف، ناکامی در ارتباطات است، پیوند نزدیکی با بزهکاری و جرایم دارد (بوکان، ۱۳۸۶).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    با توجه به مطالعات نشان داده شده است که کارایی خانواده بیشتر مربوط به ویژگی های نظام خانواده، شیوه های سیستمی و الگو های تبادلی بین اعضای آن است، نه ویژگی های درون روانی یکایک اعضای خانواده (اپیشتاین، بالدوین و بیشاب[۱۵۱]،۱۹۸۳). در جایی که تمرکز مشاوره فردی بر خود فرد و نگرانی های اوست، درمان خانواده بر سیستم خانواده تمرکز دارد. تمرکز درمان خانواده بر فرایند ارتباط، تعادل و عدم تعادل قدرت، فرایندهای نفوذ، ساختار های حل تعارض و عملکرد جاری منظومه خانواده به عنوان یک سیستم است (گیبسون و میشل[۱۵۲]، ترجمه ثنایی ذاکر، ۱۳۸۶). اعضای خانواده در هنگام رویارویی با موقعیت های فشارزا و دشوار، استرس را تجربه می کنند و این استرس موجب ناراحتی، تنش یا نومیدی آن­ها می شود. موقعیت فشارزا، سامانه خانواده را مختل می کند مگر اینکه خانواده بتواند با وضعیت تازه خود را سازگار کند. برای اینکه خانواده به عملکرد عادی خود بازگردد به کوشش زیادی برای از میان برداشتن یا حل مشکل نیاز دارد (موسوی، ۱۳۷۹).
    در تعریف عملکرد خانواده گفته می شود که عملکرد خانواده، توانایی خانواده در هماهنگی یا انطباق با تغییرات ایجاد شده در طول حیات، حل کردن تعارض ها، همبستگی میان اعضا و موفقیت در الگوهای انضباطی، رعایت حد و مرز میان افراد و اجرای مقررات و اصول حاکم بر این نهاد با هدف حفاظت از کل نظام خانواده است (جوادی، ۱۳۸۸). رویکرد سیستم‌های خانواده نسبت به سایر رویکردها کمتر فرد محور است، زیرا با خانواده همانند یک واحد رفتار می‌کند (گلادینگ، ۱۹۹۶؛ ترجمه بهاری، ۱۳۸۲). در دیدگاه نظام­ها، مشکل اعضای خانواده حداقل تا حدودی نشانگر درست کار نکردن کل نظام خانواده است. به همین دلیل هدف خانواده درمانی، سامان دهی مجدد نظام خانواده است تا دیگر نظام مورد نظر، نیازی به مشکل نداشته باشد (تاد و بوهارت[۱۵۳]، ۱۹۹۹؛ ترجمه فیروزبخت، ۱۳۷۹).
    رویکردهای مهم رایج در پیشگیری از سوء مصرف مواد
    معمولاً ۴ روش اصلی برای کمک به افراد برای سازگاری با عود[۱۵۴] سوء مصرف مواد وجود دارد (ماک[۱۵۵] و دیگران، ۲۰۰۱). این روش­ها در چهار دسته طبقه بندی شده اند که عبارتند از:
    ۱)۱۲ قدم ۲)رویکردهای شناختی-رفتاری
    ۳) رویکردهای خانواده محور ۴)جامعه درمانی[۱۵۶]
    ۱۲ قدم
    رویکرد ۱۲ قدم به گروه های الکلی های گمنام[۱۵۷] (AA) باز می گردد. این مدل وابستگی به مواد را به عنوان یک بیماری می داند که نیاز به مدیریت در سرتاسر گستره زندگی فرد دارد. مراجعان از طریق پیگیری یکسری موضوعات که به عنوان قدم ها مشخص شده اند پیشرفت می کنند. تسهیل کننده های این حمایت گروهی، غالباً خود مصرف کننده های مواد هستند که ترک کرده اند (وینتر[۱۵۸] و دیگران، ۲۰۰۰). برنامه ((AA سعی دارد این باور را به تک تک اعضای (AA) تلقین کند که وابستگی به الکل، بیماری است که هرگز نمی توان آن را درمان کرد و هوشیاری مداوم برای پرهیز از حتی یک پیک نوشیدنی الکلی ضروری است، تا مبادا مشروب خواری کنترل ناپذیر، دوباره به کلی شروع شود. حتی اگر شخص به مدت ۱۵ سال یا بیشتر اصلاً الکل مصرف نکرده باشد، عنوان الکلی بر طبق اصول و عقاید AA باز هم ضروری است، چرا که شخص همیشه الکلی است و همیشه این بیماری را به همراه دارد، حتی اگر در حال حاضر تحت کنترل باشد (کرینگ و همکاران، ۲۰۰۷).
    در یک مطالعه آینده نگر بزرگ روی بیش از ۲۰۰۰ مرد وابسته به الکل، این نتیجه به دست آمد که ( (AAنتیجه بهتر در دو سال بعد را پیش بینی می کند (مک کلر[۱۵۹]، استوارت[۱۶۰] و هومفریز[۱۶۱]، ۲۰۰۳). پس از معرفی و اقبال از این گروه، مدتی بعد، گروه معتادان گمنام نیز معرفی شدند. به هر حال از نظر این رویکرد وابستگی، نوعی مشکل وجودی است و مصرف مواد شکلی از رفتار غیر انطباقی که در پاسخ به نوعی نقصان معنوی ابراز می شود. بنابراین در درمان، بر بیدارسازی معنوی، اهمیت یافتن خدا یا یک قدرت برتر و نیایش تأکید می شود (بلوم[۱۶۲]، ۲۰۰۵). گروه های [۱۶۳](NA) اختلالات مصرف مواد را برای عده­ای، شرایطی مزمن می دانند که بهبود آن مستلزم حمایت های مستمر می باشد (مکللان، لویس، برین و کلبر[۱۶۴]،۲۰۰۰). گروه های خودیاری از جمله گروه های (NA) و (AA) نشان داده اند که مکمل­های خوبی برای خدمات درمانی رسمی که باعث حفظ سودمندی درمان می شوند، هستند (اولسون[۱۶۵] و همکاران،۲۰۰۵). این گروه ها حمایت و بهبودی را به صورت مداوم و در دسترس ارائه می­ کنند و حضور افراد در این گروه ها آزادانه می باشد (هومفریز و موس[۱۶۶]،۲۰۰۷).
    مطالعات در اثربخشی برنامه های ۱۲ قدم ( (۱۲-STEPبا مقایسه کسانی که برنامه ۱۲ قدم را به پایان رسانیده بودند و کسانی که این برنامه را به پایان نرسانده بودند، سودمندی این مدل را نشان داده­اند (کلی، مایر و براون[۱۶۷]، ۲۰۰۰). روتس و آنیس[۱۶۸](۱۹۹۲) ۸ ویژگی برای تبیین اثربخشی گروه های خودیاری از جمله گروه های (NA) و (AA) تعیین کردند. (a) اعضا در تجارب یکدیگر از جمله، ناتوانی و آسیب­پذیری شان برای کنترل مصرف مواد سهیم می شوند. (b) در این گروه ها آموزش به خود مورد تأکید قرار می گیرد. © گروه ها خود- حاکمیتی هستند. (d) آن­ها مسئولیت رفتارهایشان را می پذیرند. (e) حس عضویت در این گروه ها مهم است. (f) عضویت در این گروه ها داوطلبانه است. (g) برای تغییر شخصی تعهد ضروری است. (h) گمنامی و رازدازی در این گروه ها مورد تأکید است. بهترین گروه های خودیاری شناخته شده، الکلی های گمنام و معتادان گمنام هستند. اهداف اولیه AA و NA، این است که پیام امید را برای کسانی که هنوز از سوء مصرف مواد در رنج هستند برساند و به آن­ها کمک کنند تا سبک زندگی جدیدی بدون مصرف مواد داشته باشند (داویکو، ۱۹۹۹).
    ادعاهای مطرح شده توسط AA درباره کارایی درمان آن، مورد بررسی دقیق علمی قرار گرفته است. سودمندی معنادار AA تأیید شده است (اوایمته[۱۶۹]، فاینی[۱۷۰] و موس[۱۷۱]، ۱۹۹۷؛ تیمکو[۱۷۲] و همکاران، ۲۰۰۱). با وجود سختی های همراه با بررسی کار آمدی گروه های خودیاری نظیر AA، این گروه ها همچنان برنامه های درمانی بسیار پرکاربردی هستند. برای مثال در سال ۲۰۰۳، حدود دو سوم کسانی که از درمان وابستگی به الکل یا دارو بهره برده اند، از طریق یک برنامه خودیاری به این هدف دست یافتند (سام اچ سا، ۲۰۰۴).
    ۱۲ گام الکلی های گمنام

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

     

    پذیرفتیم که در برابر الکل درمانده و ناتوان بودیم- زندگی مان کنترل ناپذیر شده بود.

    به این باور رسیدیم که قدرتی بزرگتر از خودمان توانست ما را به سلامت عقل باز گرداند.

    تصمیم گرفتیم اراده و زندگی خود را به خداوندی که او را شناختیم، بسپاریم.

    سیاهه اخلاقی موشکافانه و شجاعانه خود را ساختیم.

    در برابر خدا، خودمان و در برابر انسانی دیگر به ماهیت بی کم و کاست اشتباهات خویش اعتراف کردیم.

    کاملاً آماده بودیم که از خدا بخواهیم این کاستی ها را از شخصیت و سرشت مان بزداید.

    خاضعانه از او خواستیم که کمبودها و عیوب ما را بر طرف کند.

    فهرست تمام کسانی را که به آن­ها زیان رسانیده بودیم، تهیه کردیم و حاضر شدیم که تمام آن­ها را جبران کنیم.

    هر جا که ممکن بود، مستقیماً برای این اشخاص جبران مافات کردیم، به جز زمانی که انجام این کار به آن­ها یا دیگران آسیب می رساند.

    به پر کردن سیاهه شخصی خود ادامه دادیم و وقتی که اشتباه کردیم، بی درنگ به آن اعتراف کردیم.

    از طریق عبادت و مراقبه در صدد بهتر کردن ارتباط آگاهانه خود با خداوندی که او را شناختیم برآمدیم، عبادت فقط برای آگاهی از اراده او و برای ما و توانایی تحقق بخشیدن به آن.

    در نتیجه این گام ها به بیداری معنوی دست یافتیم، سعی کردیم این پیام ها را به الکلی ها منتقل کنیم و این اصول را در تمام امور و کارهایمان به اجرا در آوریم (کرینگ و همکاران، ۲۰۰۷).

    رویکردهای شناختی-رفتاری
    خانواده درمانگران رفتاری و شناختی- رفتاری اعتقاد دارند که خانواده ها و زوج ها، صرفاً تحت تأثیر محیط های خود هستند و الگو های رفتاری آموختنی است. بنابراین رفتارهایی با کارکرد بد را می­توان با رفتارهای سازگارانه تر جا به جا کرد (توماس[۱۷۳] ۱۹۹۲، به نقل از نوابی نژاد، ۱۳۷۸). در خانواده درمانی شناختی-رفتاری بر آنچه اعضای خانواده می اندیشند و نیز رفتار کردن آن­ها توجه می شود. از آنجائی­که این رویکرد تلفیقی از رویکردهای شناختی و رفتاری است، بنابراین در برگیرنده تمامی مبانی دو رویکرد است. در این شیوه به خانواده ها کمک می شود تا الگو های تحریف شده و رفتارهای ناکارآمد خود را تشخیص دهند و در پی تغییر آن باشند. برای درمان “از بحث­های منظم و تکالیف رفتاری سازمان یافته ای استفاده می شود” که جنبه های شناختی نیز مورد نظر است (قاسم زاده، ۱۳۷۶).
    شیوه شناختی-رفتاری که تأکید متعادلی روی شناخت و رفتار دارد، بر عمق الگوهای تعاملی خانواده تمرکز دارد (دهقانی و همکاران، ۱۳۸۷). روابط خانوادگی، شناخت ها، هیجانات و رفتار در این نظریه بر یکدیگر تأثیرات دو جانبه دارند. بنابراین یک استنتاج شناختی می تواند هیجان یا رفتاری را برانگیزد و این هیجان یا رفتار می تواند بر شناخت تأثیر بگذارد. اپستاین و شلزینجر (۱۹۹۶، به نقل از دهقانی، ۱۳۸۷) چهار مورد را که از طریق آن­ها، شناخت، رفتار و هیجانات اعضای خانواده ممکن است منجر به ایجاد جوی ملتهب شود، ذکر می نمایند:
    ۱- شناخت ها، رفتارها و هیجانات هر فرد نسبت به تعاملات خانواده (مثلاً فردی که متوجه می شود که از مابقی خانواده کنار می کشد).
    ۲-اعمال اعضای خانواده نسبت به او
    ۳- واکنش ترکیبی (نه همیشه یکسان) چند عضو خانواده نسبت به او
    ۴-ویژگی­های ارتباطات بین دیگر اعضای خانواده (مثلاً دو نفر از خانواده، معمولاً از نظرات یکدیگر حمایت می کنند).
    رویکرد خانواده درمانی رفتاری- شناختی، خانواده را به عنوان یک عامل مهم در سوء مصرف مواد می داند. به عنوان مثال سوء مصرف مواد به وسیله عضو خانواده، ممکن است به وسیله سرمشق گیری و تقویت ها توسط اعضای دیگر خانواده صورت گیرد. سوء مصرف مواد فرد ممکن است به صورت ضمنی توسط والدین که به صورت “تأیید همراهی فرد با گروه همسالان مصرف کننده مواد” باشد تقویت شود یا به واسطه سهل گیری والدین که به نوجوان اجازه می دهد که تجربه اولیه با مواد داشته باشد، سطوح بالاتر آن ممکن است تعارضات خانوادگی و همچنین استرس ها، به عنوان محرک هایی برای سوء مصرف مواد به حساب آیند (آذرین[۱۷۴]، دونوهو[۱۷۵]، بسالل[۱۷۶]، کوگان و آیسرنو[۱۷۷]،۱۹۹۴).
    این نظریه بر مداخلات کوتاه مدت و مختصر تأکید می کند و در جهت نگرانی های آنی خانواده معتاد که باعث مطرح شدن نیازهای اضطراری خانواده می شود جهت گیری می کند و به اعضای خانواده کمک می کند که روش­های سالم­تر فکر کردن و رفتار کردن را پیدا کنند و این کار احتمالاً ادامه اعتیاد را کاهش خواهد داد (جانک و هاگدورن، ۲۰۰۶). مشاوران خانواده در حوزه اعتیاد به اعضای خانواده و نظام خانواده کمک می کنند که درک بهتری از آنچه که اعضاء با خودشان می گویند به دست آورند، افکار (اگر من مواد مصرف کنم، دیگران فکر می کنند من آدم خوبی هستم و مرا دوست خواهند داشت) احساس (اضطراب، افسردگی و عصبانیت) رفتار (بحث، جنگ و دعوا ، گوشه گیری). مشاوران خانواده در حوزه اعتیاد درک اعضای خانواده از اینکه رفتارهای معتادگونه چگونه با پیامدهای منفی مرتبط هستند را افزایش می دهد (جانک و هاگدورن، ۲۰۰۶).
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    خانواده و اعتیاد
    خانواده اولین محیط اجتماعی و آزمایشگاه طبیعی است که در آن شخصیت و الگوهای رفتاری فرد در رابطه با سایر اعضای خانواده شکل می گیرد و این منحصر به رفتار سازشی و بهنجار نیست. رفتار نابهنجار فرد نیز در خانواده شکل می گیرد که نشان دهنده اختلال در کارکردهای مختلف در نظام خانواده است (آقابخشی، ۱۳۸۸). روابط خانوادگی با ثبات و راهنمایی والدین، تأثیرات سرمشق گیری بسیار مهمی برای کودکان هستند (رامیرز و همکاران، ۲۰۰۴؛ به نقل از باچر، ۲۰۰۷ ) و این ثبات معمولاً در خانواده های سوء مصرف کنندگان مواد وجود ندارد. کودکانی که والدینی دارند که شدیداً الکل یا دارو را سوء مصرف می کنند، در برابر مبتلا شدن به مشکلات سوء مصرف مواد و مشکلات مربوط، آسیب پذیر هستند (اربلیچ، ایرلی واین[۱۷۸]، ۲۰۰۱؛ به نقل از باچر[۱۷۹]، ۲۰۰۷؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۸).
    کودکانی که در اوایل کودکی در معرض الگوهای نقش منفی و کژکاری خانوادگی قرار می گیرند، بزرگسالان پیرامون آن­ها رهنمود های محدودی را ارائه می دهند، اغلب در گام های دشواری که باید در زندگی بردارند دچار لغزش می شوند (فیشر[۱۸۰] و همکاران، ۲۰۰۵ به نقل از باچر[۱۸۱]، ۲۰۰۷). محققان دیگر اعتقاد دارند اعضای خانواده در صورت مصرف مواد مخدر می توانند به عنوان الگوهای مشاهده ای، در گرایش اعضای دیگر خانواده به مصرف مواد مخدر نقش مؤثری ایفا کنند. برای مثال، ویزلی[۱۸۲] و همکارانش (۱۹۹۷) در تحقیقات خود دریافتند که از ۲۴ نمونه مورد مصاحبه، تعداد ۱۴ نفر دارای خانواده های با سابقه سوء مصرف مواد مخدر بوده ­اند. محققان مختلفی نیز عواملی چون ارتباط والد- فرزندی، میزان حمایت والدین از فرزندان، کمّیت و کیفیت وابستگی عاطفی فرزند به والدین و غیره را در گرایش نوجوانان به سوء مصرف مواد مخدر مؤثر دانسته اند (اسپونر[۱۸۳]، ۱۹۹۹؛ پاترسون و همکاران، ۱۹۹۲).
    مقایسه بین عملکرد خانواده و میزان سازگاری در دانش آموزان یکی از مهمترین عوامل مؤثر در سوء مصرف و همچنین پرهیز از مواد مخدر، خانواده و نحوه عملکرد آن می باشد (ین، چن و چن، ۲۰۰۷). پژوهش ها نشان داده اند که مشکلات در عملکرد خانواده با رفتار ضد اجتماعی، پرخاشگری و اعتیاد در نوجوانان ارتباط دارد (طهرانی، ۱۳۸۲). عوامل خانوادگی به عنوان یکی از عوامل خطر ساز عمده سوء مصرف مواد توسط نوجوانان گزارش شده است. استفاده از مواد با شکست در ایفای نقش والدینی، تعارض­های ولی-فرزندی و تعارض های درون خانوادگی، نگرش پذیرنده نسبت به مواد و استفاده از الکل و سیگار در خانه توسط والدین مرتبط می باشد. همچنین عدم نظارت کافی والدین معمولاً پیش بینی کننده قدرتمند سوء مصرف مواد توسط نوجوانان است (ین، چن و چن، ۲۰۰۷).
    عکس مرتبط با سیگار
    اگر فضای عاطفی موجود بین اعضای خانواده سرد و بی تفاوت باشد به ایجاد رفتار های مخاطره آمیز و یا مصرف مواد مخدر می انجامد. در مقایسه ای که روابط خانوادگی معتادان و غیر معتادان انجام شد مشخص شد که رابطه بین پدر و فرزند در ۸۸% و در ۹۷% رابطه صمیمی بین پدر و مادر در خانواده­های معتادان وجود ندارد (بشارت و همکاران، ۱۳۸۰). اعتیاد پدر، سلامت روانی خانواده را به شدت تهدید می کند. افسردگی، اضطراب و درگیری های شدید عاطفی از جمله آسیب هایی است که در صورت اعتیاد مرد، مادر خانواده را تهدید می کند (محبی، ۱۳۹۰).
    نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
    تاریخچه خانواده درمانی
    قبل از ۱۹۵۰ درمان روانشناختی تقریباً به درمان های روان تحلیلی فردی محدود بود (بلز[۱۸۴]، ۲۰۰۲). یکی از اصول روان تحلیلی فردی این بود که رفتار یا مشکلات روانشناختی، ریشه در تعارضات درون روانی فرد دارد (بلز[۱۸۵]، ۲۰۰۲؛ کوترل و بوستون[۱۸۶]، ۲۰۰۲). برخی از عقایدی که به هموار شدن خانواده درمانی کمک کرد، به کارهای جان بالبی که معتقد بود دلبستگی بین مادر و کودک می تواند زمینه کار با اعضای خانواده را فراهم کند (بل، ۱۹۶۷). ناتان آکرمن[۱۸۷] (۱۹۵۶) که روان تحلیلگر کودک بود و کودک را به اتفاق خانواده در مطبش در نیویورک در دهه ۱۹۳۰ می دید. موری بوئن[۱۸۸] در پروژه تحقیقاتی با خانواده های اسکیزوفرنی در دهه ۱۹۵۰ کار می کرد. از گریگوری بیستون، غالباً به عنوان پدر خانواده درمانی مدرن یاد شده است (بلز، ۲۰۰۲؛ کوترل و بوستون، ۲۰۰۲).
    بیتسون یک انسان شناس بریتانیایی بود که یک کمک مالی برای پژوهش در الگوهای ارتباطی خانواده هایی که عضو بیمار اسکیزوفرنی داشتند و در بیمارستان کالیفرنیا تحت درمان قرار داشتند، دریافت کرد. بیتسون یک روان تحلیلگر، متخصص ارتباطات و انسان شناس یک تیم را به خدمت گرفت. آن­ها به کمک هم نظریه ای در زمینه اسکیزوفرنی مطرح کردند و معتقد بودند، علت بیماری اسکیزوفرنی در عضو خانواده به ارتباطات اعضای خانواده بر می گردد (بیتسون، جکسون، هیلی و ویکلند[۱۸۹]، ۱۹۶۳). این کار به عنوان طرح اولیه برای توصیف آسیب شناسی خانواده و روش های درمانی به کار رفت. تیم مؤسسه پژوهش روانی (MRI[190]) در پالو آلتو[۱۹۱]، یک مدل خانواده درمانی مختصر را که در تقابل با درمان های طولانی مدت که بر اساس روان تحلیلی بود، پیشنهاد دادند. در دهه ۱۹۶۰ روان تحلیلگر دیگر، سالوادور مینوچین عبور از مرزهای درمان سنتی فردی را آغاز کرد (مینوچین و همکاران، ۱۹۶۷). نگاه مینوچین این بود که خانواده های سالم، مرزهای میان فردی صریح و آشکاری دارند و مداخلاتش به این منظور بود که به خانواده ها کمک کند تا چنین مرزهای صریحی در خانواده های بد کارکرد ایجاد کند. کار مینوچین فوراً با استقبال جامعه روانپزشکی روبرو نشد. در حقیقت مینوچین به خاطر وفاداری اش به روش های روان تحلیلی سنتی نزدیک بود که اعتبارش را در دهه ۱۹۷۰ از دست بدهد (مینوچین، ۱۹۸۲). از آن زمان تاکنون خانواده درمانی با یکسری از مدل های درمانی در حال رقابت به رشد خود ادامه داده است.
    رویکرد های درمانی خانواده محور
    فلسفه ای که ما را به سمت رویکردهای خانواده محور می برد در تقابل آشکار با مدل بیماری الکلیسم می باشد. بارزترین تفاوت میان این دو پارادایم[۱۹۲]در رابطه با سبب شناسی[۱۹۳] می باشد. مدل بیماری، بر عاملی واحد در بروز الکلیسم تأکید می کند (یک فرایند بیماری و غیره). درمانگران خانواده بر علیت حلقوی[۱۹۴] تأکید می کنند و بر این نکته اتفاق نظر دارند که پویایی ها و ارتباطات میان فردی با خانواده ایجاد کننده یا نگهدارنده رفتار اعتیادی است (کولیز، ۱۹۹۰؛ لیپس، ۱۹۹۹). این فرایند تعامل در زمینه خانواده درمانی به عنوان جبرگرایی متقابل[۱۹۵] شناخته شده است که معتقدند الکلیسم هم از اعضای خانواده تأثیر می پذیرد و هم بر اعضای خانواده تأثیر می گذارد (کولیز، ۱۹۹۰).
    فرضیه ای که در اینجا مطرح می شود این نکته است که الکلیسم به عنوان یک مشکل فردی تلقی نمی شود، بلکه به عنوان یک مشکل در یک سیستم بزرگتر بویژه خانواده تعبیر می شود (دیماینو، ۱۹۸۹). با در نظر گرفتن اینکه اختلال یا بیماری یک عضو خانواده، احتمالاً بر عملکرد سایرین نیز تأثیر منفی گذاشته و از طرف دیگر می تواند ناشی از روابط نامطلوب با سایرین و بالاخص والدین باشد، فرد مشکل دار در واقع نشانه اشکال و اختلال در سیستم و کل اعضای خانواده خواهد بود (نوابی نژاد، ۱۳۷۸). فاکتورهای خانوادگی ممکن است پیش بینی کننده های مهم­تری در التزام به درمان باشند و حمایت خانواده می تواند یکی از مهم­ترین فاکتورها در جهت حفظ پرهیز[۱۹۶] باشد. در ضمن همچنان­که در ابتدا توصیف کردیم، مصرف مواد توسط اعضای خانواده می تواند بر همه اعضای خانواده از جمله: همسر، فرزندان و دیگر کسانی که در خانواده زندگی می کنند، اثر بگذارد. اعضای خانواده نه تنها در پرداختن ثمربخش با سوء مصرف کننده مواد نیاز به کمک دارند بلکه در سازگاری با ناراحتی ها و حل دوباره نگرانی هایشان به کمک نیاز دارند. استرس در روابط خانوادگی و روابط همسری نیز می تواند سوء مصرف مواد را بیشتر کند یا زمینه لازم برای عود را فراهم آورد (کارلسون، اسمیت، ماتو و اورسمن[۱۹۷]، ۲۰۰۸).
    رویکرد های درمانی خانواده محور، اثر سیستم خانواده را بر افراد و سوء مصرف موادشان مورد بررسی قرار می دهند. خانواده به عنوان مجموعه ای از خرده نظام ها دیده شده است (فرزندان، والدین، همسران) که به گستره ای از نقش­ها خدمت می کنند. درمانگران خانواده، الگوهای تعاملی که در خانواده وجود دارد را به روشنی می بینند و از تکنیک هایی چون، قاب دهی[۱۹۸] و برچسب زنی[۱۹۹] مجدد استفاده می­ کنند (تعریف کردن رفتارها در یک حالت متفاوت) (ماک و دیگران، ۲۰۰۱). مطالعات تجربی، نظیر خانواده درمانی سیستمی[۲۰۰] و خانواده درمانی چند بعدی[۲۰۱] گزارش کرده اند که کاهش در مصرف مواد بعد از درمان در فاصله ۶ تا ۱۲ ماه، به سرعت اتفاق افتاده است (لیدل و هوگو[۲۰۲]، ۲۰۰۱؛ فرانکلین[۲۰۳] و همکاران، ۲۰۰۱). چندین فراتحلیل نشان داده اند که خانواده درمانی به طور کلی برای بسیاری از مشکلات از جمله الکلیسم[۲۰۴]، اسکیزوفرنی[۲۰۵]، سوء مصرف مواد[۲۰۶]، مشکلات رفتار وسلوک[۲۰۷]، مفید است (شادیش و بالدوین[۲۰۸]، ۲۰۰۳؛ بویل[۲۰۹] و همکاران، ۱۹۹۷ ؛ لویس و همکاران[۲۱۰]، ۱۹۹۰؛ جوانینگ و همکاران[۲۱۱]، ۱۹۹۲). تحقیقات خانواده درمانی در حوزه سوء مصرف مواد نشان داده است که درمان های مبتنی بر خانواده در مقایسه با درمان هایی که مبتنی بر خانواده نبوده اند، اثربخشی بیشتری داشته اند (اوفارل وفالس استوارت، ۲۰۰۶).
    به نظر می رسد درمان های مبتنی بر خانواده، درمان منتخب برای مشکلات مواد نوجوانان باشد (استنتون و شادیش[۲۱۲]،۱۹۹۷؛ ویلیلمز و چانگ[۲۱۳]،۲۰۰۰؛ وان و هاوارد[۲۱۴]،۲۰۰۴). حمایت قوی و پایدار تجربی برای درمان مبتنی بر خانواده در کاهش سطوح مصرف مواد در نوجوانان و افزایش کارکرد انطباقی در تعدادی از آزمایشات که به خوبی کنترل شده اند، موجود است (رو و لیدل[۲۱۵]، ۲۰۰۳). این رویکرد ها به طور مؤثر، نوجوانان و والدین آن­ها را با بهره گرفتن از راهبرد های درگیرکننده خاص در درمان درگیر می­ کنند (استنتون[۲۱۶]، ۲۰۰۴).

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:18:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر بازاریابی حسی بر جذب مشتری در صنعت هتل و رستوران- قسمت ۶ ...

    – تخفیفات فوق العاده
    – زمان پرداخت
    – شرایط اعتبار
    محصول:
    – تنوع کالا – اندازه
    – کیفیت – خدمات
    – طرح – تضمین ها
    – ویژگی ها – مرجوعی ها
    – نام تجاری – بسته بندی
    شکل ۲-۱- آمیخته بازاریابی
    ۲-۱-۴ تعریف بازار:
    واژه بازار در طول سالیان طولانی معانی مختلفی داشته است .بازار به معنای اولیه خود ،مکان فیزیکی خاصی است که در آن خریداران و فروشندگان برای مبادله کالا و خدمات به دور هم جمع می شوند .از نظر یک اقتصاددان،یک بازار ،شامل تمام خریداران و فروشندگانی است که در حال دادو ستد کالاها یا خدمات خاصی هستند.از نظر یک بازاریاب بازار مجموعه تمام خریداران بالقوه و واقعی است که برای یک کالا وجود دارد .بازار مجموعه ای از خریداران و صنعت،مجموعه ای از فروشندگان است.اندازه یک بازار به تعداد خریدارانی بستگی دارد که ممکن است برای یک چیز خاص قابل عرضه در بازار وجود داشته باشد .کسانی که در بازار به دنبال چیزی هستند ،عموما دارای سه نوع ویژگی علاقمندی، درآمد و دسترسی اند.بازار بالقوه به مجموعه ای از مصرف کنندگان اطلاق می شود که نسبت به کالا یا خدمتی خاص یک نوع علاقمندی نشان می دهند.اما تنها اظهار تمایل مصرف کننده برای تعیین بازار کافی به نظر نمی رسد . مصرف کنندگان بالقوه باید برای خرید کالا از توانایی مالی کافی نیز برخوردار باشند.یعنی هم چنین پاسخ آن ها به این پرسش باید مثبت باشد:”آیا شما می توانید این محصول را بخرید ؟”هرچقدر قیمت محصول بیشتر باشد تعداد پاسخ های مثبت به این پرسش کمتر خواهد بود .از این رو، اندازه بازار به هر دو عامل علاقمندی و سطح درآمد بستگی دارد .موانعی که بر سر راه دسترسی به کالا وجود دارد عامل دیگر تعیین کننده اندازه بازار است .اگر بدلیل هزینه های حمل و نقل زیاد،تولید کنندگان نتوانند محصولات خود را به مناطق دور افتاده ارسال کنند ،در این نواحی مصرف کنندگان بالقوه ،مشتری در دسترس نخواهد شد.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    بازار در دسترس به مجموعه ی از مصرف کنندگان اطلاق می شود که نسبت به یک کالا یا خدمتی خاص علاقمندند ،دارای درآمد نیز هستند و همچنین به کالا و خدمت دسترسی نیز دارند.
    اگر برای فروش بعضی از کالاها به گروه های خاصی،محدودیت هایی وجود داشته باشد وضع اندکی تغییر می کند.
    بازار در دسترس واجد شرایط از مجموعه ای از مصرف کنندگان تشکیل می شود که علاوه بر علاقمندی ،صاحب درآمد بودن و دسترسی ،از شرایط لازم برای خرید کالا یا خدمت نیز برخوردارند.
    بازار هدف ،قسمتی از همین بازار در دسترس واجد شرایط است که شرکت برای فعالیت انتخاب می کند.و سرانجام شرکت و رقبای آن تعداد مشخصی محصول به بازار هدف خواهند فروخت .بازار تسخیر شده مجموعه ای از خریداران است که در حال حاضر محصول را خریده اند.شکل زیر تمام این مفاهیم بازار را با اعدادی فرضی نشان می دهد .نمودار میله ای سمت چپ ،نسبت بازار بالقوه یا تمام افراد علاقمند را به کل جمعیت نشان میدهد .در این جا، بازار بالقوه ۱۰% است . در نمودار میله ای سمت راست ، بازار بالقوه به چند قسمت سر شکن شده است بازار در دسترس یا بازاری که از افراد علاقمند ،صاحب درآمد و در دسترس تشکیل می شود ،۴۰ % بازار بالقوه را تشکیل می دهد. بازار در دسترس واجد شرایط یا بازاری که از لحاظ قانونی منعی ندارد،۲۰ % بازار بالقوه یا ۵۰ %بازار در دسترس را تشکیل می دهد . یک شرکت ۱۰ % بازار بالقوه یا ۵۰ % بازار در دسترس واجد شرایط متمرکز میکند.و سرانجام این که شرکت هم اکنون با رقبای خود کلا در ۵% بازار باقوه یا ۵۰ % بازار هدف نفوذ کرده اند.(کاتلر و آرمسترانگ، ۱۹۹۷ :۲۶۹)
    ۱۰۰%
    بازار بالقوه
    ۱۰۰%
    کل جمعیت
    بازار در دسترس
    ۴۰%
    بازار در دسترس واجد شرایط
    ۲۰%
    ۱۰%
    بازار هدف
    ۱۰%
    بازار بالقوه
    بازار تسخیر شده
    ۵%
    شکل ۲-۲- انواع بازارها
    در تعریفی دیگر از بازار بیان شده است :بازار عبارت است از مجموعه ی مشتریان بالفعل و بالقوه ما و رقبا . که ملاحظه می کنید دیگر بازار به مکان عرضه و تقاضا اطلاق نمی شود؛ چون اینترنت و ارتباطات مجازی لزوم وجود مکان برای داد وستد را ازمیان برده اند.پس بازار،مجموعه مشتریانی است که برای رفع یک نیاز خاص از ما و رقبای ما خرید می کنند یا خرید خواهند کرد.(درگی ،۱۳۸۸ : ۱۱۵)
    کاتلر نیز بیان می کند :بازار مشتمل بر تمام مشتریان بالقوه ای است که دارای نیاز و خواسته مشترک باشند و برای تامین نیاز و خواسته خود ،به انجام معامله متمایل بوده و توانایی این کار را نیز داشته باشند.(کاتلر ، ۱۹۸۴ : ۵۱)
    ۲-۱-۵ ابعاد بازاریابی :
    بازاریابی دارای ابعاد گوناگون به شرح زیر می باشد:
    ۱) بازارگرایی: اولین ویژگی بازاریابی جدید بوده که بر اساس آن ، بازاریاب ،مشتری و بازار را در کانون فعالیت های خود قرار داده و در تمام تلاشهایش به نیازهای بازار و مشتری گرایش و توجه دارد(مناجاتی،۱۳۸۹: ۱۳) در واقع رمز کامیابی سازمان ها بستگی به همگامی آن ها با شرایط روز و نیازها و خواسته های روز مشتریان دارد و این امر مستلزم پذیرش بازارگرایی به عنوان یک فرهنگ سازمانی در تمام سطوح سازمانی است(سیدخندان،شکوری گرکانی ،۱۳۹۱).پس بازار گرایی یعنی اینکه تمام فعالیت بنگاه اقتصادی حول رضایت مشتری و خشنودی او دور می زند، در این نگرش اصل و اساس مشتری است ،اوست که محور عملیات یک بنگاه اقتصادی را مشخص می کند و سازمان ها برای بقا و رشد ناگزیرند که مشتری مداری و بالاتر ازآن مشتری نوازی را سر لوحه عملیات خویش قرار دهند و برای توفیق در این ماموریت باید رقبا را زیر نظر داشته باشند تا بتوانند نسبت به آنان ،ارزش و مطلوبیت بیشتر و ارزنده تری را به مشتریان تقدیم کنند تا از سوی آنان انتخاب شوند(درگی ،۱۳۸۸ : ۱۲۹)
    ۲) بازارشناسی:براساس این بعد بازاریاب در تلاش است تا از طریق تحقیقات بازاریابی و ایحاد ارتباط با مشتری جنبه های مختلف بازار را شناسایی نماید .به عبارتی شناخت بازار یعنی تلاشی سیستماتیک جهت جمع آوری ،ضبط و ثبت اطلاعات مربوط به همه اجزای تشکیل دهنده نظام بازار(مناجاتی ،۱۳۸۹ : ۱۳).
    با توجه به تفاوت بین خواسته ها و تمایلات مشتریان و هم چنین ویژگی های فرهنگی ، اقتصادی، جغرافیایی و …آ نها ،دیگر نمی توان تمام مشتری ها را با یک چشم نگریست و مجبوریم برای هر بازار ، متناسب با ویژگی ها و خصوصیات خودش عمل کنیم .به عبارتی بازارهای مختلف نسخه های متفاوتی را طلب می کنند. این شرکت ها هستند که می بایست خودشان را با مشتریان هماهنگ کنند و پاسخ باب میل ایشان ، آن هم خوب تر و موثر تر از رقبا به آنها بدهند.برای توفیق در بازارهای رقابتی ابتدا باید مشتریان را شناخت .بازارشناسی لازمه توفیق در بازار است .بازاریابان و فروشندگان مجرب قبل از هر اقدامی ابتدا برای بازارشناسی هزینه می کنند آن ها نیک می دانند که هزینه های شناخت بازار در واقع سرمایه گذاری است و از زیان های فراوان تصمیمات بدن شناخت جلوگیری می کند.(درگی،۱۳۸۸: ۱۲۱)
    ۳) بازاریابی : بر اساس این بعد بازاریاب ابتدا بازار را بخش بندی نموده ،سپس به انتخاب بازار مورد هدف می پردازد و در نهایت با تخصیص بهینه منابع خود ،محصولات و خدماتش را به بازار عرضه کرده و در بازار مورد نظر تخصص پیدا می کند .بنابراین اساس بازاریابی جلوگیری از هدر رفتن منابع و امکانات و هم چنین یافتن مناسب ترین جایگاه محصول یا شرکت در بازار می باشد(مناجاتی،۱۳۸۹ : ۱۳).
    ۴)بازارگرمی: با گسترش رقابت و افزایش اقدامات برای جذب مشتریان و اهمیت رضایت آنان ،دیگر فقط اتکا به مواردی چون کیفیت محصول کافی نیست بلکه ،سازمان ها می بایست بتوانند با اقدامات بازارگرمی نظیر تبلیغات و سایر شیوه های ترویج سهم صدایشان را در بازار افزایش دهند.نمی توانیم امروزه بگوییم”عطر آن است که خود ببوید،نه آن که عطار بگوید”بلکه باید بگوییم”عطرآن است که هم خود ببوید و هم عطار بگوید”(درگی ،۱۳۸۸: ۱۳۱)
    در بازارگرمی ابتدا بازاریاب مشتری را از محصول آگاه نموده و سپس از طریق فعالیت های ترفیعی و تبلیغاتی ،وی را جهت خرید محصول متقاعد و ترغیب می نماید .استفاده از نوآوری ،خلاقیت و ابتکار از ابزار اصلی بازار گرمی محسوب می شوند.
    ۵)بازارسازی: بر اساس این بعد بازاریاب بعد از کسب جایگاه مناسب در بازار و بدست آوردن سهم قابل توجهی از آن در تلاش است تا از طریق بکارگیری مناسب آمیخته بازاریابی ،سهم خود را افزایش داده و در مشتریان نفوذ کند. به عبارتی بازارسازی یعنی ارائه محصولی با کیفیت با قیمت مطلوب ،در زمان و مکان مورد نظر خریدار ،از طریق ابزار تشویقی و تبلیغاتی مناسب به وی.بنابراین
    بازارسازی= حفظ و افزایش سهم بازار(مناجاتی،۱۳۸۹ :۱۳).
    ۶)بازارداری: یکی از مهم ترین وظایف سازمان ها ،بازارداری است و معنا و مفهوم آن این است که وقتی مشتری را با هزینه فراوان جذب کردیم نباید او را از دست بدهیم.هزینه های مالی،روانی،زمان و انرژی فراوانی از سوی شرکت برای جذب مشتری پرداخت می شود .طبق تحقیقات ،هزینه جذب یک مشتری جدید ۳ تا ۳۰ برابر هزینه نگهداری مشتری قبلی است .به همین جهت است که در کشورهای توسعه یافته به مفهوم LTV به معنای ارزش طول عمر مشتری دقت ویژه ای دارند و می دانند که از دست دادن یک مشتری یعنی از دست دادن تمام منافعی که او در طول عمرش می توانست برای سازمان ایجاد کند ،به اضافه از دست دادن مشتریانی که به واسطه تبلیغات دهان به دهان او می توانستند به سازمان ما سفارش محصول دهند. به این موارد تبلیغات منفی مشتری ناراضی را اضافه کنید تا اهمیت بیشتر بازارداری نمایان شود.(درگی ،۱۳۸۸: ۱۲۶)بازارداری یعنی حفظ مشتریان و تشویق و ترغیب آن ها و استفاده بیشتر از کالا یا خدمات از طریق کسب رضایتمندی آن هاست که مستلزم داشتن اطلاعات کافی در خصوص رفتار مصرف کنندگان ،حرکات رقبا ،اثرات محیطی،بررسی فعالیت های موسسه و سایر اطلاعات و دانش های خاص حوزه بازاریابی است(سید خندان،شکوری گرکانی،۱۳۹۱).
    ۷)بازار گردی: بازار گردی به معنای گردش کردن و حضور در بازار یکی از ابعاد علم مارکتینگ است .این پذیرفته نیست که بگوییم اگر مدیر یا سرپرست قابل و شایسته باشد تمام اطلاعات را از محل کار خویش و یا پشت میز کسب خواهد کرد .باید پذیرفت که پشت میز جای کوتاهی برای دیدن بازار است(درگی،۱۳۸۸: ۱۲۴) در بازارگردی بازاریاب به منظور یافتن ایده ها و روش های جدید کار باید در بخش های مختلف بازار حضوری فعال داشته باشد. مهم ترین نقش این بعد تقویت و گاهی هم تغییر در دید بازاریاب می باشد چرا که وی را وادار می سازد تا بیشتر از دیگران با تحولات بازارها آشنا شوند(مناجاتی،۱۳۸۹: ۱۵).
    ۸) بازارسنجی:یعنی تحلیل موقعیت بازار با توجه به آن چه بودیم و داشتیم ،و آن چه هستیم و داریم و آن چه بایستی داشته باشیم. یعنی ارزیابی فعالیت های موسسه و یافتن نقاط ضعف و قوت سازمان ها و به عبارت بهتر اندازه گیری عملکرد و یافتن انحرافات و میزان انحراف از برنامه های پیش بینی شده جهت اصلاح امور و جلوگیری از بروز اشتباهات بعدی و نهایتا به معنای نظارت و کنترل دائمی عملکردهای پیش بینی شده سازمان می باشد.
    ۹)بازارگردانی:یعنی مدیریت بازار و شامل برنامه ریزی ،اجرا و کنترل امور مختلف بازاریابی است.به عبارت بهتر بازارگردانی یعنی انجام فعالیت های دائمی بازارگرایی،بازارشناسی ، بازاریابی ،بازارسازی، بازارگرمی، بازارگردی، بازارسنجی و بازارداری (سید خندان،شکوری گرکانی،۱۳۹۱).
    ۱۰) بازارکاهی: در نوشته های قبلی واژه های بازارگرایی،بازارشناسی،بازاریابی،بازارگرمی،بازارسازی بازارداری، بازارگردی،بازارسنجی و بازارگردانی مورد بررسی قرار گرفتند که تمام این موارد نه گانه در راستای افزایش تقاضا بکار گرفته می شوند،اما عملیات بازارکاهی به معنای اجرای فعالیت ها و تاکتیک هایی است که هدف آن کاهش تقاضای مشتری است.یکی از مواردی که در بازارکاهی مورد استفاده قرار می گیرد درهنگام تصمیم گیری سازمان برای حذف یک محصول و همزمان جایگزین کردن آن محصول جدید در بازار است . در این هنگام نباید بصورت ناگهانی نسبت به حذف محصول اقدام کرد ،چون در آن صورت مشتریان وفادار شده به آن محصول را از دست خواهید داد. بهتر است هر دو محصول قدیم و جدید را مدتی با هم عرضه کنید.اما با برشمردن ویژگی ها،مزایا و منافع محصول جدید ،سلیقه و ذائقه مشتریان را کم کم به سمت محصول جدید سوق دهید.همانطور که ورود محصول جدید به بازار به علم و هنر سازمان وابسته است ،خروج عالمانه و هوشیارانه نیز نیازمند بکارگیری علم و هنر است(درگی ،۱۳۸۸: ۱۳۲).
    بخش دوم :بازاریابی حسی
    ۲-۲-۱ بازاریابی حسی چیست؟
    در رقابت فشرده کنونی که شاخصه اش بازارهای پرشمار مصرفی و شرکت های بین المللی است ،توسعه مزایای رقابتی جدید برای بسیاری از محصولات و برندها اهمیتی فزاینده می یابد . این موضوع برای شرکتی ضرورت روزافزون دارد که برای رفع نیازها و خواسته های فردی مشتریانش بویژه در بخش خدمات تلاش می کند تا عملکردی موفقیت آمیز داشته باشد (هولتن ،۲۰۰۹ : ۳۷).
    مشتریان همواره از طریق مناقصه ها،تبلیغات بازرگانی فوق ستاره ها،تیزرهای تلویزیونی و تبلیغات پیامکی در معرض برندهای گوناگون قرار دارند این در معرض قرارگیری بوسیله فناوری دیجیتال به عنوان نیروی نخستین تغییر عمدتا از طریق اینترنت و ارتباطات تلفنی امکان پذیر شده است .فناوری به افراد آزادی انتخاب بیشتری می دهد و از طریق ساده تر ،سریع تر و مهیج تر کردن روندها ،سبب تسهیل و روان تر شدن زندگی کاری و روزمره آنان شده است. در عین حال ماحصل آن ،رفتار جدید “روشن و خاموشی”[۲۳] به ویژه در میان نسل های جوان تر است که در طول روز به طور متناوب اقدام به قطع و وصل ابزار فناوری در زندگی می کنند.نمونه ای عالی از اهمیت فناوری دیجیتال آیفون اپل است که در ژوئن ۲۰۰۷ در ایالات متحده در برابر صف های طولانی و هیجان زده طرفداران ارئه شد.علی رغم این واقعیت که بیشتر فناوری یاد شده مورد آزمایش قرار نگرفته بود ،لیکن وجود قابلیت‌های مختلفی هم چون فیلم برداری ،پخش ام پی تری،ویدئو و دسترسی به اینترنت در یک گوشی موبایل برای بسیاری از مشتریان انگیزه بخش بود . نکته قابل توجه اینکه اپل به منظور اهمیت بر حس لامسه به عنوان یکی از حواس پنجگانه انسان از صفحه کلید لمسی به جای صفحه کلید معمولی استفاده کرده بود .این روند گذار از بازاریابی سنتی تری که هنوز تمرکزش بر مشخصات و ویژگی های محصول و همچنین بر برندسازی است را به سمت نوعی از بازاریابی نشان می دهد که کانون توجه آن خود محصول به عنوان یک تجربه است از این پس برندسازی ،دیگر فقط سهم شرکت در بازار نیست ،بلکه به “سهم شرکت در قلب و ذهن مشتری “نیز اطلاق می شود و این نقطه کانونی چارچوب بازاریابی حسی است .به همین دلیل برای بسیاری از شرکت ها جهت داشتن حضوری قوی تر در رقابت محصولات پرمصرف ،چشیده شدن، بوییده شدن، دیده شدن ، شنیده شدن یا لمس شدن اهمیت بیشتری می یابد . اهمیت این نکته با توجه به این حقیقت بیشتر می شود که اکنون سطح توقع و تقاضای بسیاری از مشتریان بسیار افزایش یافته و درصدد دستیابی به خودکام بخشی از طریق محصولات مختلف هستند تا سبک زندگی و منحصربفرد بودن خود را به دیگران نشان دهند . بنابراین شرکتی که بدنبال “سهم داشتن در قلب و ذهن” است نسبت به شرکتی که در جست و جوی سهم سنتی بازار است شانس بیشتری برای جذب مشتری دارد.بازاریابی حسی با تاکید بر تسهیل و ایجاد تجربه حسی متعالی در فرد می تواند در راهبردها و فنون بازاریابی به عنوان شیوه ای موثر برای تسخیر قلب و ذهن مشتری تلقی شود.اشمیت ،گوبه و لیندستروم چارچوبی برای بازاریابی پیشنهاد کرده اند که تمرکز آن بر حواس انسان به عنوان راه حلی جهت تقویت برند شرکت هاست .بعلاوه اشمیت و سایمونسن بر این باورند که وظیفه شرکتها دیگر به برآوردن نیازهای کاربردی مشتری ختم نمی شود .شرکت ها هم چنین موظفند با تعاملی سازنده با مشتریان رفع نیازهای زیبایی شناسانه ،حسی،عاطفی و احساسی آنان را نیز در دستور کار خود قرار دهند.در عصر حاضر در سراسر دنیا که روابط گسترده ای از طریق ابزار رسانه ای ،چند رسانه ای تمام حسی و تعاملی در جریان است ،ویژگی ها و مزایای محصولات ،نام برند و متعلقات آن دیگر برای جلب توجه و جذب مصرف کننده کافی نیستند .شرکت های که با مصرف کنندگان و مشتریانشان تعامل خوبی دارند ،تجربه حسی خاطره انگیزی برای آنان فراهم میکنند که منجر به شکل گیری جایگاهی شایسته برای شرکت ،محصولات یا خدمات در ذهن مشتری می شود.با توجه به این دلایل ،دوران برندسازی صرف دیگر به سر آمده و جای خود را به بازاریابی تجارب حسی یا به عبارت دیگر زیبایی شناسی بازاریابی [۲۴] داده است.اصول زیبایی شناسی بازاریابی اغلب از این منظر تعریف می شود که چگونه تجارب حسی مختلف می توانند در هویت بخشی به برند شرکت و ایجاد تصویر برند در ذهن فرد دخیل باشند.در قرن هجدهم فیلسوف آلمانی الکساندر بومگارتن [۲۵] “زیبایی شناسی را تجربه کردن چیزی از طریق عواطف و احساسات تعریف کرد . با افزایش رقابت در بازار ،ادامه کار برای شرکت هایی که شیوه های برند سازیشان سنتی است دشوارتر می شود ،بویژه اینکه بیشتر شرکت ها فاقد قدرت اثرگذاری لازم بر رفتار و تصویر ذهنی مشتری هستند.با وجود این فناوری دیجیتال به سبب امکانات متنوع بی پایانش ،شرکت را قادر می سازد تا به مشتریان ترکیبات جدیدی از رایحه،صوت، تصویر،طعم و بافت متنوع ارائه نماید که نمونه ای عملی از بازاریابی حسی است.
    تفاوت اصلی بین تجربه معمولی و تجربه حسی ،توانایی برند در نفوذ به هسته تصمیم گیری مشتریان است .تجربه حسی متعالی، تجزیه و واپاشی تجربه ای است که به موجب آن فعالیت های بازاریابی شرکت از طریق حواس پنجگانه فرد جذب می شوند .برای بیشینه سازی این تاثیر ،حواس باید جذب شوند و در کانون بازاریابی حسی قرار گیرند.تحریک یک حس توسط حسی دیگر برهم کنش حسی یا قیاس حواس نام دارد .این حالت وضعیتی عصب شناسانه است که به موجب آن دو یا چند حس به هم مرتبط یا متصل می شوند . در این راستا حواس به ایجاد هم افزاییهایی کمک می کنند که اغلب به مشتریان تجربه کل نگر عمیق تری می دهند.
    مبدا حرکت بازاریابی حسی هردو نیمکره چپ و راست مغز افراد است . تجارب حسی مبتنی بر عناصر هر دو ویژگی منطق (سمت چپ مغز) و احساس(سمت راست مغز ) هستند.بازاریابی حسی از آن دسته از مبانی نظری نشات می گیرد که در آن ها تجربه برند ؛چه کالایی ؛چه خدماتی ؛با دیدی کل نگرانه مورد توجه قرار می گیرد . حواس انسان کانون فعالیت های بازاریابی شرکت با تاکید بر خلق و ارائه تجارب حسی است . این امر به شرکت اجازه می دهد تا ارزش هایش و هویت برندش را در سطح فردی عمیق تری به ذهن مشتری منتقل کند. بازاریابی حسی می تواند در تجربه نهایی خرید و مصرف یک فرد موثر باشد ،تجربه ای که در آن حواس پنجگانه انسان در یک تجربه حسی متعالی با برند در تعامل و بر هم کنش است . بازاریابی حسی برخلاف نظریات بازار یابی رابطه مند و انبوه ،کانون توجهش را به دستیابی به تجربه حسی متعالی معطوف می نماید.بازاریابی حسی از بازاریابی انبوه و رابطه مند کاملا متمایز است ؛ چرا که خاستگاه آن حواس پنجگانه انسان است . کانون بازاریابی حسی هر دو نیمکره چپ و راست مغز انسان است جایی که روحیات ذهنی ،فرایندها و واکنش های روان شناختی روی می دهندو در نتیجه منجر به تجربه حسی فرد می شوند. بازاریابی حسی به شیوه رسیدگی شرکت به مشتریانش توجه می کند ،بدین معنی که چگونه شرکت با افراد بطور شخصی و متقابل از طریق گفتگو ،تعامل،ارتباط چند بعدی و فناوری دیجیتال برخورد می کند .این موضوع با جذب مشتری در بازاریابی انبوه و حفظ مشتری در بازاریابی رابطه مند متفاوت است . حواس انسان ،که نه در بازاریابی انبوه و نه در بازاریابی رابطه مند مورد توجه واقع شده ،در کانون مقوله ای است که آن را بازاریابی حسی می نامیم (هولتن،۲۰۰۹).
    بازاریابی حسی ،هم اندیشه است و هم تکنیک هایی دارد که اجرای آن ،مخاطبان را به شگفت می آورد. شگفتی عنصری است که مخاطبان را ترغیب می کند تا نام برندی خاص را تبلیغ کنند و در نهایت مشتری وفادار شوند.[۲۶]
    بازاریابی حسی یا احساسی در مورد چگونگی برانگیختن مخاطبان برای افزایش رغبت در آنان به خرید یک خدمت یا محصول است امروزه احساسات نقش مهمی در بازاریابی دارد در حقیقت هر محصول باید دارای دوجنبه باشد اول ویژگی های عملکردی که در گذشته نیز شناسایی و بدان توجه شده بود و جنبه دوم که می بایست مورد توجه قرار گیرد ویژگی های حسی محصول است (دومنیکو[۲۷] ،۲۰۱۰). احساسات یکی از جنبه های مهم در فرایند خرید و تصمیم گیری در مورد کالاها و خدمات است.گاهی مردم محصول را فقط به دلیل ایجاد حس خوب و خوشایند که در درونشان ایجاد می شود تهیه می کنند بنابراین وابسته کردن احساسی مشتری به کالا و یا خدمت یک گام مهم در حفظ وفاداری آن ها است هدف بازاریابی حسی ، درگیر ساختن در تجربه فعالی از ارزش نام تجاری است. هنگامی که مشتریان احساسات مثبت و متفاوتی در ارتباط با نام تجاری داشته باشند ،وفاداری به نام تجاری افزایش می یابد (مک لوهان[۲۸]،۲۰۰۸)
    باید سعی کنیم نام تجاری خود را در یک موقعیت احساسی قرار دهیم . برای مثال ایجاد یک محیط راحت و آرام به همراه یک نوشیدنی در یک روز گرم در جشنواره موسیقی توسط یک نام تجاری نمونه ای از بازاریابی حسی است.تجربه خوب همراه با نام تجاری شرکت(رابرتسون و ویلسون ،۲۰۰۸).
    ۲-۲-۲ عناصر چند حسی در بازاریابی حسی:
    حواس بخش حیاتی از تجربه بشر است .تقریبا تمام درک و فهم ما از جهان از طریق حواس تجربه می شود .تحقیقات نشان می دهد که وجود حواس بیشتر در محصولات تجربه بهتری از برند را سبب می شود (دیجرویک ،۲۰۰۸). تجربه محصول یک تعامل چند بعدی بین محصول و مصرف کننده است. که شامل جنبه های احساسی مصرف کننده است(کارهانفلو[۲۹]،۲۰۰۸)
    شناخت بیشتر حواس انسان می تواند بازاریابی شرکت را موفق تر نموده و تجربه حسی فرد را شخصی تر کند . تا کنون از بین حواس پنجگانه انسان ؛حس حاگم بر رویه بازاریابی ،حس بینایی بوده است. بی تردید سایر حواس انسان (بویایی ،شنوایی،چشایی و لامسه ) علی رغم اهمیتشان برای بررسی یا تصمیم گیری فرد در مورد یک محصول یا برند نادیده گرفته شده اند .شرکت های بسیاری هستند که در بازاریابی توجه فزاینده ای به اهمیت تمام حواس مختلف انسان دارند و خود را به حس بینایی که اغلب از طریق تبلیغات و آگهی های تلویزیونی ارائه می شود ،محدود نمی کنند .
    وقتی حواس انسان در کانون بازاریابی حسی قرار داشته باشد ،شانس شرکت برای متمایز سازی برندش بالا می رود . در این حالت شرکت باید بدنبال طرح های جدید بوده و نوآوری را در دستور کارش قرار دهد برند برای ایجاد پیوندهای عاطفی با مشتریان باید حضوری دائمی داشته باشد تا در ذهن مشتری نهادینه شود اگر تمام حواس پنجگانه انسان در نزدیک تر شدن به مشتری و نفوذ بیشتر در ذهن و قلب وی فعال شوند ،نیل به این مهم ازطریق بازاریابی حسی امکان پذیر می شود.از سویی دیگر نوعی اثرگذاری ماندگار بر ذهن خودآگاه فرد که انتظار می رود بتواند شرکت را از روی بیان های حسی آن تشخیص دهد ضروری است . این بدان معناست که بازاریابی حسی دارای جهت گیری راهبردی بر آشکار سازی هویت و ارزش های اصلی برند با کمک تمام حواس پنجگانه انسان استوار است.
    هریک از حواس پنجگانه انسان در خلق تجربه مشارکت دارند. هم چنین حواس انسان چه بصورت منفرد و چه جمعی بنیان چیزی موسوم به “تجربه حسی” را تشکیل می دهند.تجربه حسی نتیجه واکنش های حواس به عناصر انگیزه های مختلف در بازاریابی است. این عناصر یا انگیزه ها در بافت روان شناختی سنتی اغلب “محرک ” نامیده می شوند.حواس انسان اهمیتی حیاتی در تجربه زیستی اش دارد و بدون حواس هیچگونه اثر پذیری و ادراکی نمی تواند شکل بگیرد . بدون حواس ،فهمیدن ،احساس کردن ،یادگرفتن یا فکر کردن امکان پذیر نخواهد بود. حواس پنجگانه انسان از طریق بویایی ،شنوایی،بینایی، چشایی و لامسه اطلاعات ارزشمندی درباره چیزهای مختلف ارائه می کند(هولتن،۲۰۰۹)
    بنا به اظهارات اشمیت[۳۰] (۱۹۹۹) و لیندستروم و کاتلر (۲۰۰۵) ،مشتریان غالبا به سمت یک برند ،بر اساس تجربه های حسی خود جذب می شوند . کاتلر و لیندستروم بیشتر تاکید دارند که تقریبا تمام درک ما از جهان از طریق حواس پنجگانه انسان است . حواس به حافظه متصل هستند و به احساسات تبدیل می شوند(ایساکسون و آلاکوسکی[۳۱] ،۲۰۰۹).
    اکنون راهبردهای حسی برای حواس بینایی ،شنوایی، بویایی،چشایی و لامسه با جزئیات بیشتری ارائه می گردند.
    ۲-۲-۲-۱ حس بینایی در بازاریابی:
    چشم ارگان بینایی است هر چشمی یک تصویر دو بعدی از اشیایی را که قابل مشاهده هستند ،ایجاد می کند که بصورت تصویری دیداری است و مغز باعث تغییر در تصویر شده و سبب می شود تصویری سه بعدی از اشیا را ببینیم که این را حس بینایی می نامیم(باتما[۳۲]،۲۰۱۱) مهم ترین حس و حسی که مورد تکیه برای بیشتر انسان هاست ،همین حس بینایی است که غالبا یک برداشت اولیه در فرد ایجاد میکند که براحتی قابل فهم است(لیفبوره[۳۳]، ۲۰۱۰) تجربه از یک برند با شناسایی بصری آغاز می شود :مارک تجاری،شعارها ،نشانه ها ،نوشته ها و غیره . و از طریق انواع شکل های ارتباطی برای تعامل ادامه می یابد (اونیل[۳۴]، ۲۰۰۵) .
    بر اساس مطالعات میلوارد براون[۳۵] (۲۰۰۳) درباره حواس پنجگانه و جذب برند ،همه حواس وقتی به بازار می آیند اهمیت یکسانی ندارند بلکه بیشترین اهمیت را بینایی دارد و در ادامه حواس بویایی ،شنوایی، چشایی و لامسه به ترتیب اهمیت قرار می گیرند(کندی[۳۶] ،۲۰۰۸). طبق تحقیقات شرکت تبلیغاتی هاکوهودو [۳۷](۲۰۰۶) در ژاپن مصرف کنندگان در هنگام انتخاب محصولات بیش از ۶۰ درصد تمرکز بر بینایی و نزدیک به ۴۰ درصد بر جنبه های غیر بصری تمرکز دارند . طبق این تحقیقات مردان بیشتر از زنان دیداری هستند.
    بسیاری معتقدند که توانایی دیدن ، قدرتمندترین و در عین حال اغواکننده ترین حواس پنجگانه بشر است ،چنانکه آکرمن[۳۸] می گوید:”به محض اینکه چیزی را با چیز دیگری مقایسه می کنیم ،مثل همیشه برای درک محیط یا حالت آن به بینایی متوسل می شویم”.اکثر تصمیم های روزمره زندگی مبتنی بر برداشت های بصری هستند. تجسم بیان های حسی شرکت برای تبیین هویت شرکت یا برند ضرورت دارد . بیان های حسی مختلفی که می توانند این فرایند را تسهیل نمایند در شکل زیر مشخص شده اند. که در ادامه هر کدام را به طور مختصر توضیح می دهیم.
    حس بینایی

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:17:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم