رابعا- دزدی ضرر به امانت اسـت, ضرر به ناموس اجتماع است. دزدی در برخی موارد مـنـجـر بـه کـشتنها و کشته شدنها و دست و پـاشـکـستنها و ناقص الخلقه شدنها می شود. باید دید چه مجازاتی قـادر اسـت نقش آخرین دوا را بازی کند. تجربه نشان داده است در جاهایی که این مجازات, اجرا نمی شود صدها و هزارها دزدی می شود و خـانـمـانهایی سقوط می کنند و آدمهایی کشته می شوند و آدمهای دیـگـری نـاقص العضو می گردند. اما آن جا که این قانون اجرا می شـود, با بریدن انگشتان یک دزد به کلی باب دزدی با همه تبعات و آثـار قـهـریـش از بـین می رود. بریدن انگشتان یک خائن, سد باب خـشـونـت اسـت, جـلـوگیری از یک سلسله خشونتهای صد درجه سخت تر است.[۲۸۱]
اگـر مـجـازات دزد در جای خود صورت گیرد، این حکم هر سرقتی را در بـر نـمی گیرد، بلکه تنها گروهی از دزدان خطرناک را شامل می شود که امنیت مردم و جامعه را بر هم زده اند. امروز دزدی زیاد رخ می دهد, به خاطر این است که این قانون اجرا نمی شود. [۲۸۲]
پس این نوع رافتها و دل سوختنها و ترحمها, ترحمهایی غیر منطقی اسـت. یـعـنـی قساوتهایی است به صورت ترحم. به عبارت دیگر، این نوع ترحم، ترحم در یک مورد و قساوت در موارد دیگر است.
در این گونه موردها، عاطفه و احساس، در برابر عقل و مصلحت قرار مـی گیرد. بی شک، مصلحت جامعه بر عاطفه ها و احساسها مقدم است.
امروز اگر شاهد اختلاس های میلیاردی هستیم ، اگر شاهد رشوه های کلان و حساب سازی ها و جابه جایی پول ها و سو استفاده از نظام پولی و بانکی هستیم ، اگر شاهد دزدی های کوچک و بزرگ هستیم ، اگر هر کسی اجازه دست درازی به مال دیگران را به خود می دهد ، اگر امروز افرادی به بیت المال و مال و سرمایه ملت اسلامی دستبرد می زند ، اگر امروز ، هر سود جویی به راحتی به فکر دزدی و کلاه برداری می افتاد ، فقط و فقط به این علت است که از احکام و دستورات اسلام دور شده ایم و بی شک تنها راه نجات، بازگشت به اسلام و حقیقت اسلام است.

 

کیفرارتداد

ارتداد در لغت یعنی بازگشتن و رجوع. ارْتَدَّ ارْتِدَاداً [ردّ] الشی‏ءَ: آن چیز را برگردانید، از او خواست که آن چیز را برگرداند،- عَن هِبَته: آنچه را که بخشیده بود پس گرفت،- الى الصّواب: به کار خوب و درست بازگشت. «ارتدَّ على عَقِبَیْهِ» به عقب باز گشت و «ارتدّوا على اعْقابِهم»: به روش پیشینیان خود بازگشت یا بازگشتند،- عن دینِهِ: از دین خود بازگشت و مرتد شد[۲۸۳]. ابن منظور می گوید: گاهی این کلمه به معنای تحول و دگرگونی استعمال شده: و قد ارتدَّ و ارتدَّ عنه: ایّ تَحَوَّل. و در قرآن آمده: (مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ) یعنی از دین خود برگردد. از مرتد در لغت گاهی به: الرِّدّه، هم تعبیر شده و منظور رجوع از إِسلام بوده است. وقتی گفته می شده: ارتدَّ فلان عن دینه، یعنی: إِذا کفر بعد إِسلامه. و ردَّ علیه الشی‏ء، یعنی چیزی را قبول نکرد. این که گفته شده: إِنهم لم یزالوا مُرْتَدِّین على أَعقابهم، یعنی متخلفین از بعضی واجبات. قال: و لم یُرِدْ رِدَّهَ الکفر و لهذا قیده بأَعقابهم؛ لأَنه لم یَرْتَدَّ أَحد من الصحابه بعده، إِنما ارتد قوم من جُفاه الأَعراب. و استَرَدَّ الشی‏ءَ و ارْتَدَّه: طلب رَدَّه، علیه.[۲۸۴]

 

ارتداد در قرآن

کلمه رد و ارتداد بارها در قرآن بکار رفته و معمولاً در باره برگشت از دین آمده است.
۱ – ( إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى‏ لَهُمْ)؛[۲۸۵]« کسانى که بعد از روشن شدن حق پشت کردند شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده، و آنها را با آرزوهاى طولانى فریفته است.»
در این آیه تصریح شده که بازگشت از دین در مورد کسانى است که حق براى آنها تبین و آشکار شده و شیطان آنان را فریب داده است. از این رو به این دلیل که عمل آنان آگاهانه بوده، هیچ حجت و عذرى براى نشناختن و ندانستن حق و ایجاد شبهه نداشته اند، بلکه عامل انحراف آنان منافع، امیال و آرزوها بوده و عامل بازگشت و تن دادن آنها به راه شیطانى شده است.[۲۸۶]
۲ – نمونه دیگر در بکارگیری این کلمه و نوعی ارتداد اطاعت از اهل کتاب در جهت مقاصد ستیزه جویانه آنان است: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا فَرِیقاً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ کافِرِین)[۲۸۷].
(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کَفَرُوا یَرُدُّوکُمْ عَلى‏ أَعْقابِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِین)[۲۸۸]. اى کسانى که ایمان آورده‏اید اگر از کسانى که کافر شده‏اند اطاعت کنید شما را به عقب باز مى‏گردانند و سرانجام زیانکار خواهید شد. در این آیه مسئله، برگشتن به وضعیت گذشته جاهلی و اطاعت از کفار است.
۳ – نمونه اى دیگر از توضیحات قرآن مربوط به مواردى است که هدف از این بازگشتن تضعیف روحیه مسلمانان و خالى کردن دل آنها، با روش های جنگ روانی بوده است. مانند این آیه که مى فرماید: (وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیر)؛[۲۸۹]«بسیارى از اهل کتاب از روى حسد که در وجود آنها ریشه دوانده دوست مى‏داشتند شما را بعد از اسلام و ایمان به حال کفر باز گردانند، با اینکه حق براى آنها کاملا روشن شده است، شما آنها را عفو کنید و گذشت نمائید تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد، خداوند بر هر چیزى توانا است.»
برخی جمله: « فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا» را این گونه معنی کرده: هم اکنون [از ستیز و جدال با آنان‏] درگذرید، و [از آنان‏] روى برگردانید[۲۹۰]. اما به هر حال دلالت دارد که موضوع بازگرداندن مسلمانان به حالت کفر در بخشی مربوط به تلاش اهل کتاب و پس از تبین حق بوده است.[۲۹۱]
۴ – یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکافِرِینَ.[۲۹۲] « اى کسانى که ایمان آورده‏اید هر کس از شما از آئین خود باز گردد (به خدا زیانى نمى‏رساند) خداوند در آینده جمعیتى را مى‏آورد، که آنها را دوست دارد و آنها (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران نیرومندند.»
این آیه در سیاق مذمت ارتداد به این نکته اشاره مى کند که ارتداد این دسته هیچ ضررى به خدا نمى زند[۲۹۳]. در چه مواردى این شبهه مطرح است که تغییر عقیده موجب ضرر زدن است، در جایى که ارتداد از روى توطئه است و خداوند با این بیان مى خواهد روشن کند ناسپاسى مرتدان با جایگزینى مؤمنانى پاک سرشت قابل جبران است. آیه شریفه مى‏خواهد از قدرت خداى سبحان بر پرستیده شدنش در زمین خبر دهد و بفرماید خدا مى‏تواند وضعى و مردمى پیش بیاورد که همواره در زمین پرستش شود، اگر مردم موجود، او را پرستیدند که هیچ و اگر نپرستیدند اقوامى دیگر پدید مى‏آورد که ملازم دین او باشند و از دین او مرتد نشوند.[۲۹۴]
۵ – (وَ قالَتْ طائِفَهٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ)؛ [۲۹۵]« و جمعى از اهل کتاب (از یهود) گفتند: (بروید در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید، و در پایان روز، کافر شوید (و باز گردید)! شاید آنها (از آیین خود) باز گردند! (زیرا شما را، اهل کتاب و آگاه از بشارات آسمانى پیشین مى‏دانند، و این توطئه کافى است که آنها را متزلزل سازد).»
در شأن نزول این آیه آمده است که دوازده نفر از یهود که مى دانستند پیامبر (ص) حق است نقشه‏اى ماهرانه براى متزلزل ساختن بعضى از مؤمنان طرح نموده و با یکدیگر تبانى کردند که صبحگاهان خدمت پیامبر اکرم (ص) برسند و ظاهرا ایمان بیاورند و مسلمان شوند، ولى در آخر روز از این آئین برگردند و هنگامى که از آنها سؤال شود چرا چنین کرده‏اند بگویند: ما صفات محمد ص را از نزدیک مشاهده کردیم و هنگامى که به کتب دینى خود مراجعه نموده و یا با دانشمندان دینى خود مشورت کردیم دیدیم صفات و روش او با آنچه در کتب ما است تطبیق نمى‏کند و لذا برگشتیم، تا این موضوع سبب شود که عده‏اى بگویند اینها به کتب آسمانى از ما آگاهترند، لا بد آنچه را مى‏گویند راست گفته‏اند و به این وسیله متزلزل مى‏گردند[۲۹۶]. طبرسی و فخر رازى در ذیل این آیه مى نویسند: این حیله در جهت تشکیک و تضعیف مسلمانان طرح شده بود و مسلمانان مى گفتند، این تکذیب از روى حسد و عناد بوده وگرنه از آغاز مسلمان نمى شدند.»[۲۹۷]
بنابراین این آیه به انگیزه ارتداد آنان اشاره دارد که هدفش تضعیف و تخریب اعتقاد و تضعیف روحیه مسلمانان بوده است.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

مرتد از دیدگاه فقها

تصور فقها از مفهوم و تعریف مرتد و ارتداد یکسان نیست. در میان برخى از کلمات فقهاى شیعه این نکته مورد توجه قرار گرفته که تنها تغییر دین موجب ارتداد نیست، بلکه باید همراه با قیودى باشد. این قیود عبارتنداز :
ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻲ از اﻧﻮاع ﻛﻔﺮ روی آورد؛ آﻧﭽﻪ را ﻛه ﺿﺮورﺗﺎً از دﻳﻦ داﻧﺴﺘﻪ ﻣﻲ ﺷـﻮد ، اﻧﻜـﺎر ﻛﻨـﺪ؛ آﻧﭽﻪ را ﻛﻪ ضرورتاً از دین نیست، ﺟﺰء دﻳﻦ ﺑﺸﻤﺎرد، عملی را مرتکب شود که صراحتاً دلالت بر عدم اعتقاد کند ، مثل سجده بر خورشید و بت و متنجس کردن قرآن؛ ﺑﻪ اﻇﻬﺎر ﻳﺎ تبلیغ بپردازد ﻳﺎ در ﺣﻘﻴﻘﺖ، ﺑﺮ ﺿﺪ ﺣﻜﻮﻣﺖ اﺳﻼﻣﻲ ﻣﻮﺟـﻮد در جامعه قیامﻛﻨﺪ. [۲۹۸]
در ﻣﻴﺎن ﻓﻘﻬﺎی اﻫﻞ ّﺳﻨﺖ ﻧﻴﺰ ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﻣﺘﻌﺪدی نسبت به ارتداد و مرتد ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻲﺧﻮرد.
برخی از فقهای عامه موجبات ارتداد را در سه چیز می دانند: ۱ – سخنی که صراحتاً دلالت بر کفر کند ، همانند اعلام کفر به خدا و رسول خدا و قرآن ۲ – سخنی بگوید که لازمه آن کفر باشد مثل اینکه وجوب نماز را منکر گردد ۳ – کاری که مستلزم کفر باشد انجام دهد مانند پرت کردن قرآن. [۲۹۹]
بنابراین معناى ارتداد در تعالیم اسلامى قرآن و حدیث و در سیره پیامبر (ص) و کاربرد آن در فرهنگ اسلامى صرفاً نمى تواند تغییر عقیده باشد. اگر کسى تغییر عقیده داد، اما پیش از آن براى او اسلام روشن نبوده و اگر کسى به اشتباه افتاد و در اثر شبهه دچار توهم شد یا اگر صرفاً شبهه را عنوان کرد و اشکال خود را در باب عقایدى چون نبوت و توحید بیان نمود، و یا اگر کسى در جو تبلیغاتى مخالفان اسلام قرار گرفت یا فضاى فکرى و فرهنگى به گونه اى نبود که بتواند حق را تشخیص دهد چنین شخصى با تغییر عقیده مرتد نمى شود و احکام ارتداد ناظر به وى نیست.

 

انواع ارتداد

ارتداد به دو قسم فطرى و ملّى تقسیم مى‏شود:
مرتد فطرى، کسى است که پدر یا مادرش در هنگام انعقاد نطفه‏اش مسلمان بوده‏اند و خودش پس از بلوغ، اظهار اسلام کرده، و سپس از اسلام خارج شده است
مرتد ملّى کسى است که پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه‏ى او کافر بوده‏اند، و او پس از بلوغ، اظهار کفر کرده و سپس اسلام آورده، و مجدداً کافر شده است. [۳۰۰]

 

حکم مرتد در ادیان الاهى و مذاهب اسلامى

در قرآن حکم صریح و روشنی در مورد شخص مرتد وجود ندارد و اگر تعبیراتى چون خـوارى (خزى) مرتدان (بقره/۱۱۴) عذاب الهى (نحل/۱۰۶) هدایت ناپذیرى (نحل/ ۱۰۷) عدم بخشودگى (نسا/ ۱۳۷) غضب الهى (نحل/ ۱۰۶) و حتى عذاب دنیوى و اخروى (توبه / ۷۴) آمده است، هیچ کدام آنها ناظر به عقوبت و کیفر خاصى نیست و نمى توان آن را به حد یا تعزیر تنزیل داد، بلکه صرفاً نشان دهنده جهت گیرى قلبى براى مؤمنان و تعیین نوعى موضعگیرى از سوى قرآن است.
در حالى که در روایات با صراحت، حکم ارتداد مشخص شده و شدیدترین آنها یعنى اعدام براى مرتدى که در جامعه و خانواده مسلمان تربیت یافته معین شده است. مشهور فقهاى اسلام گفته اند: حکم ارتداد براى مرد اعدام است. مبناى این حکم روایات بسیارى است که از طریق شیعه و سنى نقل شده و با وضوح، جزاى ارتداد را معین کرده است.
عمار ساباطی گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: هرکس از مسلمانان از اسلام برگردد(مرتد شود) و پیامبری حضرت محمد (ص) را انکار کند و به او نسبت دروغ دهد، برای هرکسی که می‌شنود خون او مباح است و زنش برای همیشه از او جدا می‌شود و مالش بین ورثه تقسیم می‌شود و زنش عده وفات می‌گیرد.[۳۰۱]
حضرت علی(ع) فرمود: هرکس از مسلمانان به فطرت به دنیا آمده و بعد مرتد شود من گردن او را می‌زنم، و هرکس بر فطرت تولد نیافته او را توبه می‌دهم اگر توبه کرد (رها می‌شود) واگر نپذیرفت گردن او را می‌زنم.[۳۰۲]
حضرت علی (ع) فرمود: زن اگر از اسلام برگردد و مرتد شود کشته نمی‌شود؛ ولی حبس ابد دارد.[۳۰۳]
با توجه به روایات گسترده ای که در زمینه ارتداد بیان شده است حکم جزایی مرتد در فقه شیعه، این است که: مرتد فطرى اگر مرد باشد کشته مى‏شود و توبه‏ى او نزد قاضى قبول نمى‏شود، اما اگر مرد مرتد ملّى باشد نخست دعوت به توبه مى‏شود، اگر توبه کرد آزاد مى‏شود، و الّا کشته مى‏شود. زن مرتد، چه فطرى باشد چه ملّى، کشته نمى‏شود، بلکه دعوت به توبه مى‏شود، اگر توبه کرد آزاد مى‏شود، و الّا در زندان باقى مى‏ماند.[۳۰۴]
در فقه اهل سنت، بنابر رأى مشهور، مرتد – در همه‏ى انواع آن – ابتدا دعوت به توبه مى‏شود، اگر توبه کرد آزاد مى‏شود، و گرنه کشته مى‏شود و فرقى میان ملّى و فطرى و زن و مرد نیست.[۳۰۵]
اسلام در مورد کسانى که هنوز اسلام را نپذیرفته‏اند، سختگیرى نمى‏کند و آنها را با دعوت مستمر و تبلیغات پى‏گیر منطقى به اسلام فرا مى‏خواند، هر گاه پذیرفتند و حاضر شدند طبق شرائط ذمه همزیستى مسالمت‏آمیز با مسلمانان داشته باشند نه تنها به آنها امان مى‏دهد بلکه حفظ مال و جان و منافع مشروعشان را بر عهده مى‏گیرد. ولى در مورد کسانى که اسلام را پذیرا شوند سپس عدول کنند فوق العاده سختگیر است چرا که این عمل موجب تزلزل جامعه اسلامى مى‏گردد و یک نوع قیام بر ضد رژیم و حکومت اسلامى محسوب شده و غالبا دلیل به سوء نیت است، و سبب مى‏شود که اسرار جامعه اسلامى به دست دشمنان افتد[۳۰۶].
ارتداد در ادیان الاهى غیر از اسلام نیز جرم و گناه، و مجازات آن مرگ است. حتی در برخی از منابع ادیان موجود، حکم آن بسیار شدیدتر از اسلام است. در این جا به اختصار به ذکر دو منبع از کتاب مقدس عهد قدیم و جدید بسنده می کنیم:
در تثنیه فصل ۱۳ آمده است:‌ « اگر برادرت یا پسر مادرت یا پسر و یا دختر تو یا زن هم آغوش تو و یا رفیق تو که مثل جان تو است، تو را اغوا نموده، بگوید که برویم تا خدایان غیری که تو و آبای تو ندانستید، عبادت نماییم… او را قبول مکن و او را گوش مده و چشم تو بر او رحمت ننماید و او را متحمل مشو و وی را پنهان مدار. البته او را به قتل رسان. اولاً دست تو به قتلش دراز شود و بعد دست تمامی قوم و او را با سنگ سنگسار نما تا بمیرد؛ به سبب این که جویای این بود که تو را از خداوند خدای تو که تو را از زمین مصر از خانه بندگی بیرون آورد، براند تا تمامی اسرائیلیان بشنوند و بترسند و بار دیگر چنین امر شنیع را در میان ما مرتکب نشوند…»[۳۰۷].
« اگر کسی دانسته گناه بکند و گناهش هم این باشد که مسیح را که نجات دهنده او است، رد کند، آن هم بعد از این که با خبر شده که مسیح آمده است تا گناهان او را ببخشد، این گناه با خون مسیح پاک نمی شود و دیگر راه فراری از شر چنین گناهی نیست. بلی، راه دیگری جز این که انتظار مجازات وحشتناکی باشد که از خشم و غضب شدید خدا به او می رسد، همان خشم و غضبی است که تمام دشمنان خدا را می سوزاند و هلاک می کند. کسی که قوانین موسی را می شکست، اگر دو یا سه نفر به گناه او شهادت می دادند، آن شخص… جا به جا کشته می شد. حالا فکر می کنید چه مجازات وحشتناک تری در انتظار کسانی است که فرزند خدا را زیر پا لگدمال کرده اند و خون او را که برای رفع گناهان شان ریخته شد، دست کم گرفته و ناپاک به حساب آورده اند، و روح پاک خدا که درهای رحمت خدا را به روی عزیزان خدا باز می کند، بد گفته و بی حرمتی کرده اند؟!». [۳۰۸]
از این دو قسمت از عهد قدیم و عهد جدید، به دست می آید که حکم ارتداد در دین یهود و مسیح مانند اسلام، مرگ است.
بنابراین، مى‏توان گفت ارتداد از دیدگاه همه‏ى ادیان و مذاهب جرم و گناه است و مجازات آن (با اختلاف در شرایط) مرگ است.

 

فلسفه مجازات مرتد

 

مصلحت شخصی مرتد و جامعه

در فرهنگ اسلامى، انسان موجودى دو بُعدى(مادى و معنوى) است و حکومت اسلامی باید در جهت تأمین منافع مادى(دنیوى) و اخروى(معنوى) مردم تلاش کند. منافع مادى باید مقدمه‏اى براى تأمین منافع اخروى و معنوى به شمار آید. از این رو، هنگام تزاحم و تعارض، مصالح معنوى مقدم است. خداى متعال به مقتضاى لطف و حکمتش براى تأمین مصالح دنیوى و اخروى، شریعتى آسمانى به بشر ارزانى داشته است. در این زمان، پذیرش عقاید اسلامى و اجرا کردن قوانین آن تنها راه نیل به آن مصالح شمرده مى‏شود.
دین مقدس اسلام بنیان‏هاى اصلى ساختار فکرى خود را بر پایه خردمندى بشر نهاده، همواره انسان‏ها را به بهره‏گیرى از فروغ عقل و تعالىِ اندیشه و جدال فکرى صحیح سفارش کرده است. از این رو، بزرگ‏ترین خیانت به بشر آن است که با فتنه انگیزى، فضاى فکرى جامعه را آلوده ساخته و اذهان عمومى را در تشخیص حق و باطل مشوش کند. انسان مرتدی که از راه خدا و پیامبرش گریخته و با دین خدا به عناد میپردازد، چه بسا باعث گمراهی دیگر افراد جامعه شود. این شخص هر لحظه از عمر خود را درجهت شقاوت و نگون بختی بیشتر سپری کرده، رنج و عذاب بیشتری را برای خود ذخیره می کند. بنابراین دوام زندگی چنین شخصی هم برای خودش زیان بار است و هم برای جامعه اسلامی و وضع مجازات اسلامی برای چنین شخصی از طرفی نقش بازدارنده برای برخی افراد جامعه دارد تا دنبال چنین سرنوشت شومی نباشند و از طرف دیگر اگر کسی به چنین راهی روی آورد، با اجرای حکم مرتد در موردش، هم خود او از شقاوت بیشتر رهایی مییابد و هم جامعه از گزند او مصون میماند.[۳۰۹]
دولت اسلامى، همان گونه که موظف است در صورت مسموم شدن آب شهر آفت زدایى کند و آب سالم براى مردم فراهم آورد، وظیفه دارد در صورت مسمومیت یا آلودگى فضاى فکرى جامعه و شیوع عقاید گمراه کننده در جهت سالم سازى آن بکوشد.

 

بازداری از تحقیر دین

هرگاه ورود و خروج افراد به مکتب و آیینی بدون ضابطه بوده و کنترلی وجود نداشته باشد آن مکتب تحقیر شده و اقتدار خود را از دست خواهد داد. در اسلام تحقیر انسان ها مجاز نبوده و احیای عزت نفس سرلوحه کار اوست. دین اسلام بر شرف و حیثیت انسان ها، تأکید بسزایی دارد و تحقیر انسان ها را بر نمی تابد. مکتبی که چنین مرامی دارد، بدون شک اجازه نخواهد داد که دین خدا و تنها راه سعادت انسان ها، دستخوش تحقیر شده و اقتدار و عزت خود را از دست بدهد. از دیگر سو ضابطه مند نبودن ورود و خروج افراد به یک مکتب، اگر به طور حساب شده و بر اساس برنامه ریزی های دشمنان، به عنوان حربه ای کاری انجام شود، آثار تخریبی فراوانی نیز در پی دارد[۳۱۰]. از این رو آیین سعادت بخش اسلام، هرگز در ورود به اسلام جبر و اکراه روا نداشته و همگان را به بررسی خردمندانه فرا می خواند تا با شناخت ژرف و عمیق به آن بگروند. اما پس از آن، برون رفت از اسلام را ممنوع و مشمول مجازات قرارمی دهد تا بدین وسیله، آیین حق دستخوش تحقیر از سوی هوس مداران و دنیا پرستان قرار نگیرد.

 

نبرد با جنگ تضعیف عقاید

برخورد قاطع با مرتد به ویژه آنانی که به قصد توطئه و ضربه به اسلام به چنین اعمال غیر انسانی متوسل می شوند و در نتیجه آرامش روانی جامعه را برهم زده و افراد ضعیف را در برابر تنش های اعتقادی و ایمان آنان را در معرض تهدید قرار می دهند امری عقلایی است. خداوند می فرماید : « آنان با شما می جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند» . [۳۱۱]
بسیاری از مردم به جهت فطرت پاک توحیدی خود، دین را می‏پذیرند. اینان نیز دارای حق و حقوقی در حراست از عقیده خویش هستند. بسیاری از آنان با ادله‏ای ساده و فطری، به دین رو کرده و آمال خود را در آن می‏بینند. حال اگر بنا باشد این دین ساده و فطری، مورد حمله مجادله‏گران قرار گیرد و هر روز به صورتی القای شک و تردید شود، این طیف قادر نخواهند بود از عقیده حق خویش دفاع کنند. دلیل روشن امر آن است که بیش تر افراد جامعه قدرت تحلیل و بررسی دقیق و درست در مورد حقیقت را ندارند. در صورتی که باورهای فطری و اجمالی آنان مورد تردید و تشکیک قرار بگیرد و در مواجهه با سؤالات و شبهاتی در مورد حقانیت دین خود قرار گیرند، قدرت یافتن حقیقت را ازدست می دهند؛ نه به عقیده جدید متمایل می گردند و نه عقیده قبلی خود را همچون سابق می توانند بپذیرند پس بایستی برای حراست از آرمان این گروه – که علی‏رغم پیمودن راه حق، در دفاع از آن چندان کارآمد نیستند – برنامه‏ای اندیشیده شود. از جمله برنامه‏های اسلام در این زمینه، جلوگیری از سوء استفاده مرتدان است .[۳۱۲]
قرآن کریم از گروهی یاد می کند که پیوسته در پی تضعیف اسلام و ایجاد تزلزل در ایمان دینی جامعه نو پای اسلامی بودند. یکی ازراه هایی که آنان برای بدبین کردن مردم به اسلام پیش گرفتند، تظاهر به مسلمان بودن و پس از آن بازگشت از اسلام بود. اهل کتاب اصلی ترین صحنه گردانان این جریان بودند. خداوند از این نقشه پلید پرده برداشته، می فرماید: «دسته ای از اهل کتاب گفتند: اول روز به آنچه بر مؤمنان نازل شده ایمان بیاورید و در آخر روز انکارش کنید، تا مگر از اعتقاد خویش برگردند»[۳۱۳].
در شأن نزول آیه مذکور آمده است: «عده ای از عالمان یهود، با یکدیگر تبانی کردند که صبحگاهان تظاهر به اسلام نمایند و در آخر روز از اسلام برگشته و وانمود کنند که ما صفات محمد (ص) را از نزدیک مشاهده کردیم ولی آنچه در تورات و بیانات علمای خود شنیده بودیم، با این صفات منطبق نبوده است. این عمل باعث خواهد شد که مردم نسبت به دین اسلام تردید کرده، بگویند: وقتی اهل کتاب -که از ما آگاه ترند- چنین برداشتی از اسلام و پیامبر دارند، پس اسلام دین الهی نیست».[۳۱۴]
در جامعه‏اى که براساس اعتقادات و باورهاى دینى، قوانین، رفتارهاى اجتماعى و فردى، امیال و آرزوهاى انسان‏ها، ارزش‏هاى اخلاقى شکل گرفته که هر یک از این موارد کارکردهاى بسیارى در زندگى فردى و اجتماعى دارد، کسی حق ندارد به مقابله با دین و اعتقادات دیگران بپردازد و در برابر دین و اعتقادات موضع‏گیرى نموده و درصدد تخریب آنها باشد، زیرا آثار نامطلوب در زندگى فردى و ا جتماعى ایجاد خواهد کرد و باعث تزلزل ارکان اجتماعى خواهد شد، بنابراین ارتداد از این جهت که افکار عمومى و ایمان مردم را متزلزل مى‏کند، اظهار آن روا و شایسته نیست، و با وجود یکسرى شرایط اسلام با مرتد برخورد مى‏کند.
بازداری از انتخاب کورکورانه
دین مبین اسلان پاسدار آزادی مذهبی است و با شعار (لَا اِکرَاهَ فِی الدِّین)[۳۱۵]، از هر گونه اجبار و تحمیل در عقیده منع می کند. اسلام دعوت خود را مبتنی بر بینش و تعقل ساخته و از دین گرایی کورکورانه و تقلیدی محض نکوهش می کند. لذا بندگانی را که سخنان مختلف را میشنوند و بهترین آنها را انتخاب میکنند بشارت میدهد.[۳۱۶] به همین دلیل اسلام فرصت تحقیق و بررسی به اشخاص میدهد تا بتوانند دین حق را انتخاب کنند.
در کنار این دعوت آگاهانه و انتخابگرانه، اسلام هشدار می دهد که هر گاه حقانیت اسلام را به خوبی شناخته و مسلمان شدید، دیگر نمی توانید از آن باز گردید! این سختگیری، سبب می شود که مردم، دین را امری ساده و تشریفاتی ندانند و در انتخاب آن بیشتر دقت کنند. همچنین راه ساده جویی را بر مغرضان و دشمنان کینه توز اسلام می بندند تا نتوانند از این راه، آیین میلیون ها مسلمان را بازیچه امیال شوم خود، قرار دهند و در انظار عمومی، آن را بی اعتبار سازند. به عبارت دیگرزمینه استفاده بهینه از آزادی مذهبی و فضای سالم برای بهره برداری شایسته از آن فراهم می شود.[۳۱۷]
پاسداری از نظام اسلامی
جواز ارتداد، راه نفوذ دشمنان به اردوگاه اسلام و آگاهی یافتن از اسرار مسلمانان را باز خواهد گذاشت. در این صورت دشمنان اسلام خواهند توانست با اظهار اسلام به اردوگاه مسلمین مراجعه کرده و پس از دست یابی به مقاصد شوم خویش، از آنجا خارج گردند[۳۱۸]. خداوند از همداستانی این گروه با کافران چنین پرده بر می دارد: «شیطان اعمال کسانی را که پس از آشکار شدن راه هدایت، مرتد شده اند در نظرشان بیاراست و در گمراهی نگاهشان داشت و این بدان سبب است که این گروه آیات خدا را ناخوش داشتند، می گفتند: ما در پاره ای از کارها فرمانبر شما هستیم و خدا از رازشان آگاه است».[۳۱۹]
در واقع اگر قرار باشد ورود و خروج به اسلام، آزاد و بدون قانون باشد و خروج از آن هیچ سختی به دنبال نداشته باشد، دشمنان اسلام به آسانی وارد اردوگاه مسلمین شده پس از آگاهی براسرار مسلمانان و دستیابی به مقاصد شوم خود از آن خارج شوند و این مسئله جامعه اسلامی را در معرض فروپاشی قرار می دهد. اندیشمندانی مانند مارسل بوازار-استاد حقوق دانشگاه ژنو- میگوید: «علت سختگیری اسلام درباره مرتد شاید بدان جهت باشد که درنظام حکومتی و سیستم اداری جوامع اسلامی، ایمان به خدا صرفا جنبه اعتقادی و درون قلبی ندارد، بلکه جزء بندهای پیوستگی امت و پایه های حکومت است، به طوری که با فقدان آن قوام و دوام جامعه اسلامی متلاشی میشود و مانند قتل یا فتنه و فساد است که نمیتواند قابل تحمل باشد.»[۳۲۰]
بنابراین آنچه می‌توان به عنوان فلسفه و حکمت تشریع احکام مرتد بیان کرد این است که چون حکومت اسلامی مبتنی بر اسلام و ایمان و عقیده است و ارتداد و روی‌گردانی از اسلام نوعی ضربه زدن به حکومت اسلامی و سست کردن بنیان‌های آن و بی‌اعتبار کردن آن است همچنین از آنجایی که ارتداد در اعتقادات افراد جامعه خلل ایجاد می‌کند و سلامتی فکری و عقیدتی افراد جامعه را به مخاطره می‌اندازد و باعث می‌شود که افراد دچار شک و شبهه شوند و معتقد به ناکارآمدی نظام اسلامی می‌شوند، به علاوه اینکه خود شخص مرتد را از سعادت به سوی شقاوت سیر می‌دهد و از کمال باز می‌دارد؛ به همین منظور شارع مقدس برای جلوگیری از سست شدن پایه‌های حکومت اسلامی و به منظور ایجاد امنیت فکری و اعتقادی برای افراد جامعه و جلوگیری از ایجاد تردید و شبهه در اعتقادات آنها و روی‌گردانی آنها از اسلام، مجازات‌هایی را برای مرتد در نظر گرفته تا اولا افراد با بینش و آگاهی کامل به دین اسلام روی آورند و ثانیا نتوانند به خاطر هوی و هوس نفسانی خود به اسلام پشت کنند و باعث وارد آمدن ضربه به نظام اسلامی شوند.

فصل چهارم
اتهام به خشونت طلبی با تمسک به جهاد و وجود مقررات خاص نسبت به اقلیت ها و نقد آن

بخش اول: جهاد

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 09:32:00 ب.ظ ]