فصل اول کلیات تحقیق
۱-۲- مقدمه
دانش نخستین منبع راهبردی برای شرکتها در قرن حاضر می باشد. پژوهشگران و متخصصان تلاش می کنند دریابند، چگونه منابع دانش به صورت موثری گردآوری و مدیریت شود تا بتوان به عنوان مزیت رقابتی از آن استفاده کرد. مدیریت دانش امر جدیدی نیست، تمدن های بشری از نسلی به نسل دیگر اقدام به نگهداری و انتقال دانش، برای درک گذشته و پیش بینی آینده، می نمودند. در محیط های تجاری پیچیده و پویای امروزی تشنگی برای دانش، روز به روز دامنه و عمق گسترده تری می یابد. دانشی که به شدت در حال تغییر و در بیرون از سازمان ها در حال انتشار است. فناوری اطلاعات و اینترنت نیز چالش های جدیدی را در خلق، نگهداری و مدیریت دانش به وجود آورده است. در دهه های ۸۰ و ۹۰ فلسفه ها، رویکردها و روش شناسیهای بهبود تجارت به طور مداوم توسعه یافت. این توسعه و پیشرفت ناشی از ترکیب فعالیت های تجاری و نظریه های علمی در دهه های اخیر است. مباحثی از قبیل یادگیری سازمانی، سازمان های یاد گیرنده، مدیریت کیفیت جامع، مهندسی مجدد، فرایند تجارت و … مثالهایی از این رویکردهای جدید می باشد. بررسی نوشته ها نشان می دهد که مباحث مربوط به اقتصاد، سرمایه فکری، رویکردهای مهندسی ( نظامهای تولید صنعتی انعطاف پذیر)، رسانه های دانش، رایانه، مطالعات سازمانی (مردم شناسی و جامعه شناسی) معرفت شناسی ( شامل یادگیری، شناخت موقعیتی و روانشناسی شناختی)، جنبه های مربوط به هوش مصنوعی، مباحث مربوط به منابع انسانی و مدیریت دانش در این حوزه مطرح شده است.
عکس مرتبط با اقتصاد
۱-۲- بیان مسئله
مدیریت دانش به عنوان یک علم که سازمانها را قادر می سازد تا از سرمایه های فکری خود بیشترین استفاده را جهت دستیابی به اهداف سازمانی خود بنمایند، در طول دهه گذشته مورد توجه زیادی قرار گرفته است. سازمانها جهت بقا یا موفقیت در محیط رقابتی کنونی، اقدام به سرمایه گذاری در مدیریت دانش می نمایند. سازمان های زیادی به دلیل فقدان مدیریت مناسب بر سیستم مدیریت دانش در دستیابی به این هدف ناکام می مانند. به نظر می رسد با وجود اینکه برنامه ریزی و مدیریت مناسب بر سرمایه های سازمانی و انسانی سازمان جهت موفقیت پروژه مدیریت دانش صورت می گیرد، جنبه های اجتماعی سیستم مدیریت دانش غالباً به دلیل نقش احتمالی آن در شکست این سیستم بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. عموماً سیستم های مدیریت دانش سیستم های بازی هستند که برای موثر بودن، نیازمند همکاری و تعامل کاربران خود می باشند. اما همیشه چنین فرهنگ تعامل دانش در یک سارمان وجود ندارد تا بتواند الزامات این سیستم باز را فراهم نماید. هدف مدیریت دانش ارائه دانش به کاربران به شکلی موثر و کارآمد جهت کمک به انجام وظایف این کاربران می باشد. مدیریت دانش سازمانها را قادر می سازد تا به اطلاعات مربوط به طور سریع و آسان دست یابند. بنابراین به منظور دستیابی به این اهداف اولین اقدام جمع آوری دانش می باشد. مدیریت دانش اساساً فرایند جمع آوری، ذخیره سازی و توزیع دانش و اطلاعات در درون سازمان می باشد. بنابرین پرسش کلیدی اینجاست که چه عاملی باعث می شود تا کاربران، دانش و اطلاعات خود را تسهیم نکنند و چگونه می توان این کاربران را جهت به اشتراک گذاری اطلاعات خود ترغیب نمود؟ چه فاکتورهایی باعث موفقیت این امر خواهد شد و چه عواملی مانع دستیابی به موفقیت در به اشتراک گذاری اطلاعات خواهد بود؟
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
جهت فائق آمدن بر این مشکل، درک عواملی که در موفقیت مدیریت دانش سهیم هستند ضروری می باشد. این تحقیق به بررسی عوامل اجتماعی در حیطه سیستم مدیریت دانش خواهد پرداخت و سعی بر این خواهد بود تا مدلی از ارتباط عوامل اجتماعی و اجرای موفق سیستم مدیریت دانش بوسیله کاربران ارائه گردد.
۱-۳- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
تحقیقات پیشین بیان نموده اند که موفقیت تبادل دانش اساساً وابسته به ویژگی های تکنیکی و تکنولوژیکی مدیریت دانش سازمان (هالثوث[۱]، ۱۹۹۸) درکنار فرهنگ سازمان و جو حاکم بر سازمان می باشد (دی لونگ و فهی[۲]، ۲۰۰۰). امروزه ادبیات موضوع نشان می دهد که مدیریت دانش برای رسیدن به این هدف ایده آل با موانعی روبرو شده است. این مسئله ریشه در دوگانگی سیستم های اطلاعاتی و ماهیت دانش دارد بدین ترتیب که هم به بعد تکنیکی (تکنولوژی اطلاعات) و هم به بعد سیستم اجتماعی (افراد، گروه یا سازمان اجتماعی) اشاره دارد. افراد تکنولوژی-اطلاعات محور بعد اجتماعی را در فراموش کردن هسته موضوع یعنی تکنولوژی متهم می کنند درحالیکه طرفداران بعد اجتماعی جنبه تکنولوژی اطلاعات را متهم می کنند که ناتوان در حل واقعی مشکل یعنی نتایج بلند مدت سازمانی می باشند. این مبحث دوگانگی توسط (لی و چویی[۳]، ۲۰۰۳) مطرح شد. لی و چویی (۲۰۰۳) سیستم اطلاعات را به عنوان یک پدیده معلول تشریح می کنند بدین صورت که سیستم اجتماعی تحت فشار تکنولوژی و سیستم تکنولوژیکی تحت فشار فعالیتهای اجتماعی مردم پدیدار می شوند. این روابط (لی، کوزر و لارسن[۴]، ۲۰۰۳) را به صورت زیر بیان می کنند:
” … تکنولوژی اطلاعات در واقع با هدف ایفا نمودن الزامات سازمان و سازمان در حقیقت با هدف ادا نمودن الزامات تکنولوژی اطلاعات طراحی و اجرا می شوند” (اچ. لی و چویی، ۲۰۰۳).
از آنجایی که چنین عدم توازنی بین جنبه های اجتماعی و تکنولوژیکی سیستم اطلاعات نه فقط در نتایج مثمر، بلکه در مورد مدیریت دانش نیز نتیجه بخش بوده است. بنابراین اعتماد[۵] و فرهنگ در این تحقیق مورد توجه قرار خواهد گرفت. همچنین تحقیقات زیادی در خصوص مدیریت دانش و کاربردهای آن از قبیل پذیرش و کاربرد سیستم اطلاعات[۶] صورت گرفته است. بنابراین رهنمودها و چارچوب نظری متعددی وجود دارند که مباحث مربوط به چالشهای فرهنگی و اجتماعی را در مسیر هدایت کاربران برای بکار بردن سیستم اطلاعات مطرح می کنند. مفهوم مدیریت دانش می تواند به عنوان یک تعامل بین تکنولوژی اطلاعات و سیستم اجتماعی که منجر به ایجاد و توزیع دانش می شود، مورد توجه قرار گیرد. همانگونه که توسط (هالثوث، ۱۹۹۸) اشاره شده است، ویژگی های تکنولوژیکی و اجتماعی سیستم مدیریت دانش سازمانی منجر به تبادل موفق دانش در درون سازمان می شود.
در این تحقیق عوامل اساسی موفقیت[۷] مدیریت دانش مورد بررسی قرار خواهد گرفت با این دیدگاه که یک بستر فرهنگی برای تسهیم دانش باید قبل از اجرا و بکارگیری مدیریت دانش باید وجود داشته باشد. بنابراین مدل لویت[۸] مورد مطالعه قرار خواهد گرفت تا میزان تغییری که می تواند ایجاد شود، مورد بررسی قرار گیرد. برای توجه به جنبه انسانی مدیریت دانش، به عنوان یک زیر مجموعه از فرهنگ، اعتماد عامل حیاتی در موفقیت مدیریت دانش مورد بررسی قرار گرفته و ویژگی های مختلف آن مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. مدل پذیرش تکنولوژی(Technology Acceptance Model) جهت توجه به عوامل تکنولوژیکی در کنار عوامل انسانی در این تحقیق مورد توجه قرار گرفته است. این مدل برای ارائه پایه ای برای مدل نظریه یکپارچه پذیرش و کاربرد تکنولوژی(Unified Theory of Acceptance and Use of Technology) مورد بحث قرار می گیرد. در نهایت به منظور توجه به دیدگاه های مختلف ( انسانی و تکنولوژیکی) یک مدل مفهومی ارائه شده است که اساس آن بر مباحث ارائه شده پایه گذاری شده است.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:55:00 ق.ظ ]