هر یک از شاعران به کوبیدن آرای طرف مقابل می پرداخت و رأی دیگری را نقض می کرد. تا این که این جمعیت ادبی همزمان با دست نیافتن به اهداف خود و اجرای برنامه هایش از بین رفت.
۲_۱۰_۲_ جماعت آپولو
علی رغم جنبش و قیام شاعران انجمن دیوان علیه سنت های قدیم، و بیان کردن افکار و مفاهیم و معیارهای جدیدی که به آن ها اعتقاد داشته و در راه رسیدن به نوآوری تلاش می کردند، با این حال باز هم به روش قدما شعر می سرودند و در بسیاری از مواقع از شعر گذشتگان تقلید می کردند. شاعران مکتب دیوان قصاید طولانی سرودند که در آن هم چنان پایبند شکل قصیده و ساختار و قافیه و روی و وحدت قصیده بودند. در این زمان بود که جماعت آپولو ظهور کرد و راهی را که انجمن دیوان مقدمات آن را فراهم آورده بودند، ادامه داد.[۲۲۶]
جماعت آپولو جماعتی ادبی است که در سال ۱۹۳۲ میلادی در قاهره و به دست شاعر طبیب، احمد زکی ابوشادی تأسیس شد. همزمان با این امر احمد شوقی که از شهرت و جایگاه ادبی و علمی فراتری برخوردار بود، به عنوان ریاست این انجمن انتخاب شد. شایان ذکر است شوقی مخالف عقاید مکتب و افکار این جماعت بود، زیرا وی یکی از سردمداران مکتب کلاسیسیسم به شمار می رفت.
این جمعیت که نام خود را از آپولون، خدای روشنایی و زیبایی و هنر یونان باستان اقتباس کرده بود، پیروانش مجله ای به این اسم منتشر کردند که مطلع آن با قصیده ای از شوقی آغاز می شد:
آبُـولُّو مَرحَباً بِکِ یا آبُولُّو فَإنکِ مِنْ عُکَاظِ الشِّعْرَ ظِلُّ
عُکاظٌ، وَ أنْتِ لِلْبُلَغَاءِ سُوقٌ عَلـَی جَنَباتِهَا رَحَلُوا وَ حَلُوا
عَسـَی تَأتِینَنَـا بِـمُـعَلَّقَاتٍ نَـرُوحُ عَلَـی القَدِیم بِهَا نَدِلُّ
لَعَلَّ مَواهِباً خَفِیَتْ وَ ضَاعَتْ تَضَاعُ عَلی یَدیکِ وَ تَستَغِلُّ[۲۲۷]
تعداد زیادی از شاعران مصر و سرزمین های عربی به این جمعیت پیوستند. از مشهورترین و بارزترین آن شاعران می توان به ابراهیم ناجی، علی محمود طه، عمر ابو ریشه از مصر، ابراهیم و فدوی طوقان از فلسطین، ابوالقاسم الشابی از تونس، الیاس أبو شبکه از لبنان، بدر شاکر السیاب از عراق اشاره نمود.[۲۲۸]
با این که احمد زکی ابوشادی بنیانگذار این مکتب به شمار می رود، ولی با این حال وی برای خود گرایش شعری معینی را انتخاب نکرد. بلکه در آثار و نتایج خود، بسیاری از آداب و فنون و گرایش های ادبی معاصر را جمع آوری نموده و اقدام به ایجاد جنبش شعری و ادبی گسترده ای نمود که همان آپولو می باشد. جمعیت های فرهنگی مصری که ابوشادی در این جنبش، فنون خود را از آن ها اقتباس کرد عبارتند از: نادی القصه، رابطه الادب الحدیث، جامعه ادباء العروبه.[۲۲۹]
ابوشادی در مقدمه مجله ای که با اسم جماعت آپولو انتشار داد، این گونه درباره جماعت آپولو بیان می دارد که: مکتب آپولو، مکتب تعاون و همکاری و انصاف و اصلاح و نوآوری می باشد.[۲۳۰]
می توان نوآوری و تجدید را در آثار شاعران این مکتب با دلایلی صحیح دانست؛ زیرا نسل جوان آپولو جرأت زیادی بر نوآوری داشته و بعد از انقلاب ۱۹۱۹ مصر، از اوضاع سیاسی و اجتماعی کشورشان تأثیر پذیرفته اند.[۲۳۱]
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
اهداف جماعت آپولو را می توان در موارد زیر خلاصه نمود:
۱_ برتری دادن به شعر عربی و جهت دهی به تلاش شاعران در مسیری دقیق تر.
۲_ همیاری و مساعدت نمودن به سایر نهضت های فنی شعری.
۳_ ارتقای سطح مادی، ادبی و اجتماعی شاعران و دفاع از حقوق آنان.[۲۳۲]
۴_ جایگزین نمودن تعاون و همکاری و برادری به جای خصومت و دشمنی.
۵_ مبارزه با رهبران احزاب و گروه های ادبی که نسبت به شاعر یا ادیب معینی جبهه گیری می کنند.[۲۳۳]
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
۲_۱۱_ ویژگی های جماعت آپولو
ویژگی های کلی جماعت آپولو به دو دسته تقسیم می گردد. این دو دسته که در بردارنده زیر مجموعه های ویژه خود می باشند این گونه عنوان شده اند:
الف: ادامه دادن مسیری که رومانتیسیست ها به آن فرا می خواندند.
از آن جایی که رومانتیسیست ها بر عاطفه، خیال، عشق، حزن، اندوه، درد، اشتیاق، غربت، و رؤیا تأکید داشتند، شاعران آپولو نیز از لحاظ ویژگی های ادبی به پیروی از آن ها، این مؤلفه ها را پیش روی خود قرار دادند. به عنوان مثال می توان به موارد زیر اشاره نمود:
۱_ انقلاب بر علیه سنت های گذشته.
۲_ گسترش بیان و تفکر که مستلزم داشتن نیروی قوی و فرو رفتن در تجربه و سختی های آن می باشد.
۳_ روی آوردن به طبیعت.
۴_ بیان تصاویر درونی و ذاتی در شعر.[۲۳۴]
زمانی که از جماعت آپولو سخن می گوییم، آن را گرایشی عمومی می پنداریم که این گرایش بر آثار شاعران که بیشترشان درون گرا هستند، سیطره یافته است؛ گر چه همه شعرشان دارای این ویژگی نمی باشد.[۲۳۵]
شاعران مکتب آپولو به طور کلی از تقلید و اقتباس از شاعران قبل از خود اجتناب می کردند و عواطف و گرایش های درونی خود را با صداقت و اخلاص بیان کرده و تصاویر زیبا و الفاظ معاصر آسان استعمال می کردند.[۲۳۶]
هم چنین شکوه از زمانه نزد شاعران آپولو به شعاری تبدیل شده بود که آن را در آثار خویش تکرار می کردند؛ زیرا بیان گر عواطف و تمردشان علیه واقعیت بود.[۲۳۷]
ب: یکی دیگر از ویژگی های این مکتب، دیدگاه آنان نسبت به قصیده می باشد که می توان دیدگاه های آنان را در موارد زیر خلاصه نمود:
۱_ بکار بردن تجربه شعری در اشعار. به این معنی که شعر را به عنوان تجربه خاص، درد و رنج می دانستند.
۲_ دعوت به وحدت عضوی در قصیده. همان گونه که در شعر شاعران جماعت دیوان این امر تداعی داشت. در نظر شاعران جماعت آپولو نیز قصیده باید دارای وحدت عضوی کامل، پویا و دارای ارتباط بین عناصر آن باشد.
۳_ قصیده باید از صورت شعری برخوردار باشد. به این گونه که اگر شاعر، امری را به تصویر می کشد باید آن را رؤیت کرده باشد.
۴_ الفاظ وحی گونه؛ برای این که صورت نزد این شاعران کامل گردد، می بایست اقسام آن صورت را نیز بیان می کردند. بنابراین کلمات الهام بخش بارزترین خطوط برای تکمیل صورت در نظرشان به حساب می آمد. همانند ابیات زیر که در آن ها شاعر با بهره گرفتن از کلمات الهام بخش و الفاظ خیالی، سعی بر به تصویر کشیدن صورت های زیبا دارد:
وَ ِاذا ما کَـفَّنَ الثَّلْجُ الثـَـرَی وَ اِذَا مَا سَتَــرَ الغَیْـمُ السَّــــمَاءْ
وَ تَعَرَّی الرَّوضُ مِنْ اَزْهَارِهِ وَ تَوارَی النُّورُ فِی کَهْفِ الشِّتاء
فَاحلُمِی بِالصَّیْفِ ثُمَّ ابْتَسِمِی تَخلُقِــی حَولَــکَ زَهْـراً وَ شَذاءْ[۲۳۸]
تصاویر خیالی به کار رفته در این ابیات، نسبت به تصاویر خیالی به شاعر قدرت بیشتری در به تصویر کشیدن صورت های مجازی می دهند.
۴_ صوفی گرایی در شعر: این ویژگی که یکی از ویژگی های شعر رومانتیسیسم نیز می باشد، بیشتر از آن چه در شعر عاشقانه به تصویر کشیده می شود، است. زیرا این عشق، عشق روحی و همراه با حزن و ناامیدی و به دور از عشق به اجسام فانی است.[۲۳۹]
تصاویر این عشق روحی و درونی را که همراه با ناامیدی و شکست و حزن و اندوه است، می توان به وضوح در شعر شاعران این جماعت مشاهده نمود. به عنوان مثال می توان به قصیده الأطلال ابراهیم ناجی اشاره نمود؛ قصیده ای که با گریه بر اطلال و خرابه های یار آغاز می کند:
یا فؤادی رَحـِمَ اللَّهُ الهـــَوَی کانَ صَرْحاً مِنْ خِیالٍ فَهَوَی
اَسْقِنِی وَ اشْرَبْ عَلَی اَطْلَالِهِ وَارْوِ عَنِّی طَالَمَا الدَّمْعُ رَوَی
کَیفَ ذاکَ الحُبّ اُمْسَی خَبَراً وَ حَدِیثاً مِنْ أحَادِیثِ الجَوَی[۲۴۰]
درباره فروپاشی جمعیت آپولو نیز باید چنین عنوان نمود که این مکتب هنوز به انتهای سال سوم از عمر خود نرسیده بود که رو به افول نهاد. ولی تأثیر آنان بعد از افولشان در آثاری که شاعران بعد از آن ها پدید آوردند هم چنان ادامه داشته و همان مضامینی را که احمد زکی ابوشادی در اشعار خود بیان می نمود، در آثار شاعران بعد از وی نیز وجود داشت.[۲۴۱]
۲_۱۲_ ادبیات مهجر و ویژگی های آن
ادبیات مهجر به عنوان یکی از حلقه های مهم تغییر و تحول ادبیات معاصر عربی به شمار می رود. در واقع مهجر همان مکانی است که برخی از عرب ها به آن مکان مهاجرت نمودند.[۲۴۲]
ادبیات مهجر، ادبیات عرب های معاصری است که در دوره حکومت عثمانی بر جهان عرب در اواخر قرن نوزدهم، سرزمین خود را ترک کرده و در آمریکای شمالی و جنوبی مستقر شدند. این شاعران به سرودن شعر و چاپ آن پرداختند. محافل، نشست ها، گردهمایی ها و گروه های فرهنگی تشکیل دادند. از آن جا که شاعران این گروه ویژگی های ادبیات شرقی و غربی را با هم در آمیختند، ابداعات و دستاوردهای ادبی این گروه از ادبیات شرقی متمایز می شد.[۲۴۳]
انور الجندی در کتاب معالم الأدب العربی الحدیث، مکتب مهجر را ادامه دهنده راه خلیل مطران و جماعت دیوان عنوان می کند.[۲۴۴]
از پیشگامان ادبیات مهجر می توان به دو شخصیت بارز ادبیات عربی، جبران خلیل جبران و میخائیل نعیمه اشاره نمود.
قبل از پرداختن به ویژگی های این جماعت ادبی معاصر، به بیان علل مهاجرت این گروه به آمریکای شمالی و جنوبی پرداخته می شود.
ناقدان ادبیات عربی در نامگذاری ادبیات مهجر به این عنوان، مبنی بر این که آیا آنان مهاجر بودند یا پناهنده، اختلاف نظر دارند. به این مفهوم که آیا هجرت این گروه اختیاری و داوطلبانه بوده است یا از روی اجبار و فشار. برای رسیدن به نتیجه ای مطلوب درباره این موضوع نخست به علل هجرت اشاره می کنیم:
۱_ فرار از ظلم سیاسی و اجتماعی به دلیل فساد دولت عثمانی و استبداد آن و محدود نمودن آزادیشان
۲_ فرار از درگیری های مذهبی، قومی و دینی
۳_ فرار از فقر و درگیری ها و اختلافات طبقاتی و تلاش برای رسیدن به ثروت فراوان
۴_فرار به جهان جدید و سرشار از آزادی و آسایش
عواملی که باعث گرایش شعرای مهجر به رومانتیسیسم شد را می توان به شکل زیر بیان نمود:
۱_ « دوری از وطن که باعث احساس غربت و تنهایی می گشت.
۲_ شخصیت شاعران مهجر. آنان در دورانی می زیستند که به علت اوضاع وخیم اقتصادی و ظلم و جور بیگانگان نسبت به کشورشان اقدام به تمرد و فروپاشی نظام های قدیم را می طلبیدند.
عکس مرتبط با اقتصاد
۳_ عوامل خارجی موجود در مهجر از جمله کتب و مجلات ادبی به زبان انگلیسی و آشنایی با سبک و نظریات غربی».[۲۴۵]
هر یک از مکاتب و جمعیت های ادبی به وجود آمده در ادبیات عربی، دارای ویژگی ها و خصایصی است. حال این که این ویژگی ها در برخی موارد آن ها را از همدیگر متمایز می سازد و در برخی موارد شبیه همدیگر می باشند.
ادبیات مهجر قبل از این که تأسیس شود، از دو جنبش تأثیر پذیرفت: نخست جنبش نوآوری که ریاست آن را در اوایل قرن بیستم خلیل مطران بر عهده داشت. دوم جنبش بیداری ادبی آمریکا که با بهترین آثار ادبی اروپا همگام بود. ادیبان مهجر افرادی متمدن و با استعداد بودند؛ و اگر چه امروزه چندان بی شهرت نیستند، ولی آثار گران بهایی در عرصه ادبیات جهانی به عرصه ظهور درآورند. ادبیات این گروه در بیشتر موارد، ادبیات واقع گرایانه است و با زندگی و تمدن در ارتباط بود.[۲۴۶]
مکتب مهجر آمریکایی در آغاز از ناحیه شکل هنوز از جانب تقلید گرایی از شعر و ادبیات مکتب دیوان دور نشده بود. آن ها همچنان اسیر مضامین تقلیدگرایانه از مکتب دیوان بودند و این امری است که ما آن را در بسیاری از آثار شاعران بلاد مهجر به ویژه در آثار جبران خلیل جبران ملاحظه می نماییم.[۲۴۷]
ویژگی های شعری شاعران مهجر، متعدد می باشند که در این جا به برخی از مهم ترین آن ها اشاره می گردد:
۱_ محافظت از موسیقی بیت و قصیده. آن ها با این که در قافیه ها، مصراع ها و ابیات تنوع داشتند، ولی از روش های سنتی موسیقی عربی به ویژه نظام موسیقایی موشحات خارج نشدند.
۲_ آزادی از قید و بندهای قدیم و آزادی شاعر در بیان نوآوری های خویش.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 09:18:00 ق.ظ ]