اخلاص و پاکی دل از دیگر شرایط پذیرش دعا میباشد. قرآن کریم میفرماید: «فَادعُوا الله مُخلِصینَ لَهُ الدِّین؛[۱۰۷] خدا را بخوانید در حالی که دین خویش را برای او خالص کرده باشی.»
این آیهی شریفه شرط خداطلبی و خداجویی اخلاص در دین است، یعنی اگر میخواهی بین خود و خدایت رابطه برقرار کنی و با او راز و نیاز نمایی و نیازهای خویش را از او طلب کنی باید دلت را از زنگارهای معاصی پاک گردانی علت عدمپذیرش برخی از دعاها حجابهای گوناگون گناهان هستند که استجابت دعا را کُند میسازند و پذیرش را به تأخیر میاندازند در واقع نفس و ایراد از خود داعی است که خدای تبارک و تعالی دعایش را اجابت نمیکند.[۱۰۸]
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
۶-دعا از دهان پاک
در روایت میخوانیم «رُوِی انَّ الله تَعَالَی قَالَ مُوسَی: ادعنی عَلی لِسَان لَم تَعصِینِی بِِهِ قَالَ: یَا رَبِّ اِنِّی لِی بِذَلِکَ. فَقَالَ: ادعُنِّی عَلَی لِسَانِِ غَیرُک؛[۱۰۹] خداوند به حضرت موسیu وحی کرد که با دهان پاک که با آن گناه نکردهای دعا کن و مرا بخوان. موسی u عرض کرد: چنین دهانی ندارم. خداوند فرمود: تو که به وسیلهی دهان دیگران گناه نکردهای، با دهان دیگران مرا بخوان»؛ یعنی با مردم به گونهای رفتار کن که آن ها شب و روز تو را دعا کنند.»
برای اجابت دعا طهارت ضمیر و قلب و زبان و سایر جوارح لازم است، چون از قلب پاک است که امواج نورانی و حیات بخش دعا بر میخیزد و به مقام رفیع اجابت میرسد. نیز حضرت علیu فرمودند: «خیر الدّعاء ماصدر عن صدر تقّی و قلب نقّی[۱۱۰]؛ یعنی بهترین دعا آن است که از سینهی باتقوا و قلب پاک و نورانی بیرون آمده باشد.»
امام صادق u فرمودند: مردی در بنیاسرائیل سه سال دعا نمود که خداوند پسری به او عطا کند ولی دعایش مستجاب نشد. وقتی که دریافت خداوند دعایش را مستجاب نمیکند گفت: خدایا آیا من از تو دورم که صدای مرا نمیشنوی و یا تو نزدیک هستی و جواب مرا نمیدهی؟ شخصی در عالم خواب نزدش آمد و به او گفت: «اَنَّکَ تَدعُوا الله عزوجلّ بلسانِ بَذیِّ وَ قَلبِ عاتٍ غَیرِ تَقّی و نِّیهٍ غیرصدق؛ تو سه سال است خدای متعال را می خوانی ولی با زبان هرزهگو و دل سرکش و ناپاک و نیت نادرست. هرزهگویی را ترک کن و دل و نیت خود را پاک گردان تا دعایت مستجاب گردد.»[۱۱۱]
او چنین کرد و سپس دعا نمود آنگاه خداوند دعایش را مستجاب کرد و پسری به او داد.
همچنان که خداوند در مناجات به حضرت موسیu فرمودند:
«یَا مُوسَی اُدعُنِّی بِالقَلبِِ النَقَی و اللِسَان الصَادِق؛[۱۱۲] ای موسی مرا با قلب پاک و زبان راستگو بخوانید.» اگر قلب، طاهر و زبان صادق باشد، دعا مستجاب میشود.
۷- احساس نیاز و طلب
یکی از شرایط دعا این است که باید تمام وجود انسان از نیاز و احتیاج لبریز شود، تا خواستن و نیاز و طلب در وجود انسان پیدا نشود و به اوج خود نرسد، دعا مستجاب نمیشود دعا و نیایش تجلی عشق و نیاز روح آدمی است. نیاز یعنی اینکه انسان احساس کند که بینهایت حقیر و فقیر است و در مقابل غنی و قادر و عظیم مطلق ایستاده است. انسان به میزان برخورداریهایی که در زندگی دارد، انسان نیست، بلکه درست به اندازه نیازهایی که در خویش احساس میکند، انسان است. سطح تعالی و درجه کمال هر انسانی را با درجهی تعالی و کمال نیازهایی که دارد وکمبودهایی که در خود احساس میکند، میتوان به طور دقیق اندازهگیری کرد. اینجاست که معنی این حقیقت آشکار میگردد که (آنان که غنیترند، محتاجترند.)[۱۱۳]
یکی از ارکان و شرایط اجابت دعا این است که سرتاسر وجود و هستی انسان دعاکننده نیاز و فقر باشد، وقتی نیاز و فقر به اوج خودش در وجود انسان رسید، آن وقت است که دعا مستجاب میشود.[۱۱۴]
استاد شهید مطهری رحمهالله علیه این شرط را چنین توضیح میدهد:
واقعاً خواستن و طلب در وجود انسان پیدا شود و تمام ذرات وجود انسان مظهر خواستن و تقاضا گردد. واقعاً آنچه میخواهد به صورت یک احتیاج و استدعا و حاجت درآید، همانطوری که در یک نقطه بدن یک احتیاجی پیدا شود تمام اعضاء و جوارح شروع میکنند به فعالیت و حتی ممکن است عضوی به مقدار زیادی از کار خود بکاهد برای رفع احتیاجی که در فلان نقطه بدن پیدا شده است. اگر مثلاً تشنگی بر انسان غلبه کند، اثر تشنگی در وجناتش پیدا میشود، حلق و کبد و معده و لب و زبان و کام همه آب میگویند، اگر هم در آن حال بخوابد آن را به خواب میبیند چون بدن محتاج به آب است، احتیاج روحی و معنوی انسان جزئی است از عالم وجود، اگر خواهش و احتیاجی در وجودش پیدا شود دستگاه عظیم خلقت او را مهمل نمیگذرد، فرق است بین خواندن دعا و دعای واقعی تا دل انسان با زبان هماهنگی نداشته باشد دعای واقعی نیست باید دل انسان خواست و طلب پیدا شود و حقیقتاً در وجود انسان احتیاج پدید آید. [۱۱۵]
۸- حضور و رقت قلب
داشتن حضور و رقت قلب از شرایط بسیار مهم استجابت دعاست، یعنی دل تا شکسته و نازک نشود، دعا مستجاب نمیگردد. در این زمینه روایات و احادیث فراوانی وجود دارد، برای نمونه تعدادی از آنها را متذکر میشویم:
«عَن اَبِِی بَصِیر عَن اَبِِی عَبدِاللهu قَالَ: اِذَا رَقِبَ اَحَدُکُم فَلیَدَعُ فَاِنَّ القَلبَ لایَرِِقُ حَتَّی یَخلُص؛[۱۱۶] به روایت ابوبصیر، امام صادقu فرمود: هنگامی که حالت رقت به شما دست داد، دعا کنید، زیرا قلب چون خلوص بیابد، رقت دارد.»
«قال الصادقu: اِنَّ الله لایسجیِِب دُعَاء بِِظَهَرٍٍ قَلبٍ قَاسٍ؛[۱۱۷] امام صادقu فرمود: همانا خداوند دعایی را که از دل سخت سنگدل برخاسته باشد، اجابت نمیکند.»
از امیرالمؤمنینu روایت شده: «لایَقبِلُ الله دُعَاء قَلبٍِ لاه؛[۱۱۸] خدای تعالی دعای قلبی را که سرگرم لهو و لعب باشد نمیپذیرد.»
پس دعا غافلان اجابت نمیشود.
همانطوری که از متون احادیث و روایات بر میآید دعا وقتی مستجاب میشود که توأم با تضرع و توجه کامل و رقت قلب و اشکِ چشم باشد برای پذیرش دعا نخست تصفیهی قلب و پاکسازی آن از اغیار لازم است تا قلب انسان کانون توجه به پروردگار نشود رقت و نازکی و شکستگی پیدا نکند، محل حضور پروردگار نمیگردد.
نیایش اگر به صورت ظاهری و سطحی و فرمولی و طوطیوار باشد نمیتواند مؤثر باشد. نیایش به هر صورت، طولانی یا کوتاه، سری یا آشکار باید توام با حضور قلب و تضرع، عاشقانه و آکنده از محبت خدا و توجه کامل به او باشد. دعایی سازنده و مؤثر و رهگشاست که توأم با تضرع و ابتهال و رجاء به رحمت واسعه الهی و ذلت و خواری و رقت قلب باشد.[۱۱۹] همچنانکه در حدیث ذیل چنین رسیده است:
«عَن اَبِی جَعفَرu قَالَ: لا وَالله لایُلحِ عَبدَ عَلَی الله عَزَّوَجَّل فِی حَاجَتِهِ اِلا قَضَاهَا؛[۱۲۰] امام باقرu فرمود: نه به خدا قسم هیچ بندهای در مقام دعا به سوی خدای عزوجل با الحاح و تضرع روی نیاورد جز آنکه حاجتش را برآورد.»
امام سجادu در صحیفه سجادیه میفرماید: «فَلا تَرُدَنِی خَائِبَاً دَعوَتَکَ یَا رَبِّ مِسکِینَاً مُشفِقَاً خَائِفَاً وَجِلاً فَقِیراً مُضطَرَاً اِلَیک؛[۱۲۱] ای پروردگار من! بر من ببخشای و مرا همچون پناهندهای درمانده و ذلیل در پناهت بپذیر در یوزهگری بیچیزم، محرومم مفرمای، محتاج و مسیکنم و به سوی تو عرض مسکنت میکنم بر من رحم کن و نومیدم مساز.»
بنابراین از مهم ترین شئونات دعا انکسار دل و رقت قلب است چنین حالتی را در دعا باید غنیمت شمرد، همانطوری که پیامبر اکرمe فرمود: «اِغتَنِمُوا الدُّعَاءُ عِندَ الرِقَهٍ فَاِنَّهَا رَحمَهً؛[۱۲۲] غنیمت بشمارید دعا و نیایش را هنگامی که حالت رقت دارید که آن موجب رحمت بیکران خداوند است بلکه چنین دعایی خودش از رحمت واسعه پروردگار میباشد.»
۹- عمل به احکام و دستورات خدا، قرآن و سنت رسول e
مهمترین و اساسیترین شرط از شرایط استجابت دعا و نیایش پس از شناخت خدا، عمل و پایبندی به دستورات و قوانین الهی است یعنی بنده اوامر و نواهی پروردگار را اطاعت کند و در ابعاد و شئونات زندگی مراعات احکام الهی نماید و حق بندگی را بهجا آورد. چنان چه خدا در قرآن میفرماید: «وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ؛[۱۲۳] به عهد من وفا کنید تا به عهد شما وفا کنم و از شکستن پیمان من برحذر باشید.»
و همچنین رسول اکرم e در این باره فرمودهاند: «یَکفِی مِنَ الدُّعَاءِ مَعَ البِرِ مَا یَکفِی الطُّعَامُ مِنَ المُلحِ؛[۱۲۴] کفایت میکند دعای اندکی که با اعمال و گفتار نیک و صالح باشد، در این صورت مورد پذیرش و خشنودی خداوند است.»
سخن بدون عمل و گفتار بدون کردار مانند تیراندازی است که کمنش زه نداشته باشد و به همین خاطر بیتأثیر و بینتیجه است. [۱۲۵]
«قَالَ اَمِیرَالمُؤمِنِینَ u اِنَّهُ خَطَبَ فِی یَومِ بَلِیغِهِ فَقَالَ فِی آخِرِهَا:
اَیُّهَا النَّاسُ سَبعُ مَصَائِبَ عظَامَ نَعُوذُ بِالله مِنهَا: عَالِمُ زُل وَ عَابِدُ مُل وَ مُؤتمُِنَ فُل وَ مُؤمِنُ غُل وَ غَنِیُ اَقَل وَ عَزِیزُ ذُل وَ فَقِیرُ اَعتَل… عن قول اله تعالی: (ادعونی استجب لکم)[۱۲۶]
قَالَ u اِنَّ قُلُوبُکُم فَاَنتَ بِثَمَانِ خِصَال… وَ قَالَ (اِنَّ الشَّیطَانُ لَکُم عَدوٌ فَاتَخَذُوهُ عَدُوَا)[۱۲۷]
وَ قَد سَدَدتُم اَبوَابِهِ وَ طُرُقِهِ؟…[۱۲۸]
از امیرالمؤمنین علی u روایت شده که روز جمعهای خطبهی بلیغ و گیرایی ایراد فرمودند و در پایان آن خطبه گفتند: مردم! هفت مصیبت است که ما از آن ها به خدا پناه میبریم: عالمی که بلغزد و عابدی که از عبادت ملول و خسته گردد و مؤمنی که کافر شود و امینی که خیانت کند و توانگری که فقیر شود و عزیزی که خوار گردد و بینوایی که بیمار گردد. در این وقت مردی به امیرمؤمنان علی u از عدماستجابت دعایش شکایت کرد و گفت با اینکه خداوند فرموده دعا کنید تا اجابت کنم شما را؛ ما دعا میکنیم ولی به اجابت نمیرسد؟! امامu در پاسخ فرمود: قلبهای شما در هشت چیز خیانت کرده (لذا دعایتان مستجاب نمیشود):
شما خدای را شناختهاید اما حق او را ادا نکردهاید؛ به همین دلیل، شناخت شما سودی به حالتان نداشته است. شما به فرستاده او ایمان آورده اید سپس با سنت و برنامه دینی او به مخالفت برخاسته اید؛ ثمره ایمان شما کجاست؟ شما کتاب او را خوانده اید ولی به آن عمل نکردهاید گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم، سپس به مخالفت برخاستید. شما می گویید از آتش مجازات و کیفر خدا میترسید اما همواره کارهایی میکنید که شما را به آن نزدیک می سازد. میگویید به پاداش الهی علاقه دارید اما همواره کاری انجام میدهید که شما را از آن دور میسازد. نعمت خدا را میخورید و حق شکر او را ادا نمیکنید. به شما دستور داده دشمن شیطان باشید (و شما طرح دوستی با او میریزید) ادعای دشمنی با شیطان دارید اما با او مخالفت نمیکنید. شما عیوب مردم را نصبالعین خود ساخته و عیوب خود را پشت سر افکندهاید. با آن حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؟! در حالی که خودتان درهای آن را بستهاید؟ تقوا پیشه کنید اعمال خویش را اصلاح نمایید امر به معروف و نهی از منکر کنید تا دعای شما به قبولی و اجابت برسد.»
این حدیث پرمعنی با صراحت میگوید: وعده خداوند به اجابت دعا یک وعده مشروط است نه مطلق مشروط به آنکه شما به وعدهها و پیمانهای خود عمل کنید در حالی که شما از هشت راه پیمانشکنی کردهاید و اگر به این پیمانشکنی پایان دهید دعای شما مستجاب میشود عمل به دستورات هشتگانه فوق که در حقیقت شرایط استجابت دعاست برای تربیت انسان و به کار گرفتن نیروهای او در یک مسیر سازنده و ثمربخش است. [۱۲۹]
«وَ عَن اَبِی جَعفَرu قَالَ: اِنَّ الله تَعَالَی اُوحِیَ اِلَی دَاوُودِ اِن اَبلَغَ قَومُکَ اِنَّهُ لَیسَ مِن عَبدِ مِنهُم آمُرِهِ بِطَاعَتِی فَیُطِیعُنِی …؛[۱۳۰] ابی حمزه روایت کرده از امام باقرu که فرمودند: خداوند به حضرت داوودu وحی نمود که به قومت ابلاغ کن به درستی که هیچ بندهای از بندگانم نیست که او را امر به اطاعت کردم، مرا اطاعت کند مگر اینک حق او برمن این است که از او اطاعت کنم و او را بر اطاعتم یاری نمایم. اگر از من درخواست کند به او عطا میکنم و اگر مرا بخواند او را اجابت مینمایم…»
از این حدیث نیز بر میآید که اجابت دعا مشروط به اطاعت خداوند میباشد بنابراین، ایمان و عمل صالح و امانت و درستکاری یکی دیگر از شرایط استجابت دعاست زیرا آن کس که به عهد خویش در برابر پروردگارش وفا نکند انتظار اجابت دعا از ناحیه پروردگار را نباید داشته باشد. با این وضع چه دعایی از انسان مستجاب میشود؟ در صورتی که درهای دعا و راههای آن را بسته باشند باید از خداوند ترسید و کردار و گفتار و کارها را اصلاح کرد و به وظایف و تکالیف الهی عمل و درون را از اغیار خالی نمود و خالصانه به درگاه ربوبی تضرع و نیایش کرد در این صورت به طور قطع دعا مستحاب میشود. [۱۳۱]
۱۰- کسب حلال و پاکیزه
یکی از مهم ترین شرایط اجابت و قبولی دعا این است که انسان در زندگی از اموال غصب، ظلم و ستم بپرهیزد و تغذیه او از حرام نباشد بلکه از کسب حلال و خوراک پاکیزه باشد. در این زمینه احادیث فراوانی هست. برای نمونه به چند حدیث اشاره میشود: «عَن النَّبِی: من اَحَبَّ اِن یَستَجَاب دُعَاؤُهُ مَطعَمُهُ وَ مَکسَبُهُ؛[۱۳۲] از پیامبر اکرمe روایت شده که فرمودند: هرکس دوست دارد که دعایش مستجاب شود باید طعام و کسب و کارش از حلال و پاکیزه باشد.»
«وَ قَالَ النَّبِی لِمَن قَالَ لَهُ: اَحَبَّ اَن یَستَجَابُ دُعَائِی: طَهَرَ مَأکَل وَ لاتَدخُل بَطنِک الحَرَام؛[۱۳۳] کسی در محضر رسول اکرم عرض کرد دوست دارم دعایم مستجاب شود؟ آن حضرت پاسخ فرمودند: خوراک خودت را پاک کن و در شکمت لقمهی حرام داخل نکن.»
۱۱- اقرار به نبوت و امامت
محمد بن مسلم می گوید: «به امام باقرu عرض کردم: ما فردی را می نگریم که در عبادت و خشوع و کوشش دینی بسیار جدی است ولی امامت شما را نپذیرفته است آیا آن عبادات و کوششهای دینی او سودی به حالش دارد؟ امامu فرمود ای ابا محمد مثل اهل بیت نبوت (علیهم السلام) همانند آن خاندانی است که در بنیاسرائیل بودند که هرگاه مردی از آن خاندان چهل شب عبادت و راز و نیاز و کوشش کرد و سپس دعا نمود ولی دعایش مستجاب نشد. نزد حضرت عیسیu رفت و گله کرد و از حضرت عیسی u خواست که برای او دعا کند. حضرت عیسیu وضو گرفت و نماز خواند و پس از نماز برای او دعا نمود خداوند به حضرت عیسیu وحی کرد: آن بنده من از دری غیر از آن در که باید از آن به نزدم آید، میآید. او مرا خواند ولی در دلش نسبت به نبوت تو شک دارد بنابراین اگر او آنقدر مرا بخواند که گردنش بریده شود و انگشتانش بریزد دعایش را اجابت نمیکنم حضرت عیسیu به آن مرد گفت: آیا تو خدا را میخوانی ولی در مورد پیامبرش شک داری؟ گفت: ای روح خدا! سوگند به آن خدا همانطور است که گفتی من درباره پیامبر تو شک داشتم، اکنون از خدا بخواه تا این شک را از دل من بزداید. حضرت عیسیu دعا کرد. خداوند توبهی او را پذیرفت و او مانند خاندان خود گردید، پس از چهل شب عبادت دعایش مستجاب شد.» [۱۳۴]
البته این تنها دعا نیست که بدون پذیرش امامت امام برحق پذیرفته نیست، بلکه از احادیث و روایات وارده بر میآید که بدون پذیرش امامت امامان (علیهمالسلام) و پیشوایان واقعی هیچگونه اعمال خوب و صالح از انسان پذیرفته نیست، همچنانکه محمدبن مسلم میگوید: شنیدم امام باقرu میفرمود: «هرکس به خداوند نزدیک شود با انجام عبادتی که در آن خودش را به رنج و زحمت انداخته ولی امام حق را نپذیرفته باشد، اعمال و کوشش او مقبول درگاه الهی نخواهد بود و همچنین شخصی گمراه و سرگردان است که خدا از اعمال او خشمگین است. این انسانها همچون گله بدون چوپان میباشند که سرانجام دچار خطرات و طعمه گرگ میشوند.»[۱۳۵]
خداوند متعال در این زمینه میفرماید: «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛[۱۳۶]بگو ای پیامبر اگر خداوند را دوست میدارید مرا پیروی کنید که خداوند شما را دوست دارد و گناهان شما را ببخشاید که او آمرزنده و مهربان است.»
در اصل دعا، عبادت و محبت غیراز راه ایمان و اعتقاد به نبوت پیامبر الهی و امامت امامان برحق مقبول نیست و ارزش ندارد به همین خاطر از شرایط اجابت دعا ایمان و پذیرش نبوت پیامبر اسلامe و امامت جانشینان معصوم(علیهمالسلام آن حضرت میباشد. [۱۳۷]
۱۲- عدم جانشینی دعا با اسباب طبیعی و وسایل مادی
از شرایط عمده استجابت دعا این است که دعا نباید جانشین اسباب طبیعی و وسائل مادی برای وصول به هدف گردد زیرا معنی دعا این نیست که از وسایل و علل طبیعی دست کشیده شود و به جای آن دست به دعا و نیایش و تضرع به درگاه خدا برداشت شود بلکه مقصود این است که بعد از آن که نهایت کوشش خود را در استفاده از همه اسباب و وسایل موجود به کار بسته شود و هنگامی که کاری از پیش نبردیم و به بنبست رسیدیم به سراغ امدادهای غیبی و دعا برویم و با توسل و تضرع و تکیه بر خداوند روح امید و حرکت را در خود زنده کنیم و از کمکهای بیدریغ آن فیاض مطلق مدد گیریم و از قدرت لایزال او استمداد کنیم.
بنابراین دعا عاملی است در کنار عوامل و اسباب دیگر برای رسیدن به مطلوب و نه عاملی به جای عوامل طبیعی همان طور که در روایات تأکید شده است کسانی که علل و اسباب وصول به هدف و کار و کوشش را کنار گذاشته، متوسل به دعا و تضرع و نیایش شوند مستحق ملامت و مذمت میباشند.[۱۳۸]
«وَ قَالَ الصَّادِق: اَربَعَهً لایَستَجَاب لَهُم دُعَا: رَجُلُ جَالِس فِی بَیتِهِ، یَقُول: یَا رَبِّ ارزُقنِی فَیَقُولله: اَلمَ آمُوکَ بِالطَلَب؟ وَ رَجُل کَانَت لَهُ اَمَرُهُ فَدَعَانَا عَلَیهَا فَیَقُول: اَلَهُم اجعَل اَمَرَهَا بِیَدِکَ؟ وَ رَجُل کَانَ لَهُ مَالَ فَاسِدِهِ فَیَقُول: یَا رَبِّ ارزُقنِی فَیَقُول: اَلَم آمُرَکَ بِاِلاقتِصَاد اَلمَ آمُرَکَ بِالاصلاح؟ ثُمَّ قَََرَأَ: «وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا»[۱۳۹] وَ رَجُلَ کَانَهُ لَهُ مَالَ بِغَیرِ نِیَتِهِ، فَیَقُول: اَلمَ آمُرکَ بِالشَّهَادَه؛[۱۴۰] امام صادقu فرمود: چهار گروه هستند که دعایشان مستجاب نمیشود:مردی که در خانه بنشید و بگوید: خدایا به من روزی بده؟ خداوند به او میفرماید: مگر به تو دستور ندادم که دنبال آن برو و در طلب آن برآی؟ مردی که زنی ناسازگار در خانه دارد و از بدرفتاری او به تنگ آمده دعا میکند که خدایا مرا از شر این زن آسوده کن (دعایش مستجاب نمیشود) خداوند به او میگوید: مگر طلاق در اختیار تو نیست؟ مردی که مالی دارد و آن را تباه میکند و بیهوده خرج می کند آنگاه میگوید: خدایا به من روزی بده؟ پاسخ میشنود: آیا من به تو دستور ندادم که اعتدال و میانهروی را پیشه گیری و مالت را تباه نکنی؟ آنگاه حضرت صادقu این شریفه را خواندند :کسانی که موقع انفاق اسراف میکنند و نه تقتیر و راهی میان این دو که عادلانه است انتخاب میکنند. مردی که حالی دارد و بدون شاهد و سند آن را قرض دهد اگر بدهکار به او پس ندهد و آن مرد پیوسته به درگاه خدا دعا کند، خداوند به او میفرماید: مگر به تو دستور ندادم که بیمدرک و شاهد قرض نده؟»
از یادآوری این موارد آن است که دعا جایگزین عمل نشود و هرجایی که انسان میتواند از راه عمل به هدف و منظور خود برسد، باید دست به عمل بزند و به دعا اکتفا نکند، بلی دعا میتواند به عنوان مکمل و متمم عمل باشد چنانکه انسان عملی را انجام بدهد و از امکانات و اسباب طبیعی استفاده نماید و از خدا خیر و خوبی آن را استمداد کند به طور مثال آنکه ذارع زمین را شخم بزند و بذر بپاشد و آبیاری بکند آنگاه برای خوبی محصول و سلامت آن از آفت و زیادی برکت و رشد آن و امثال آنچه از قدرت او خارج است دعا نماید و آن ها را از پروردگار بخواهد. مثال دیگر آنکه شخص بیمار باید به پزشک معالج مراجعه کند، آزمایش خون و … بگیرد داروی نسخه دکتر را تهیه و مصرف نماید آنگاه برای تسریع در بهبود یافتن سلامت کامل دعا کند و اعتقاد و باور داشته باشد که شافی واقعی خداوند است ولی خود خداوند چنین تنظیم و ترسیم کرده است که انجام کارها از مجاری خود باشد و جریان امور و کارها از راه علل و عوامل طبیعی انجام گیرد.
ما وقتی به زندگانی خود پیغمبر اکرم e و ائمه اطهار علیهمالسلام نگاه میکنیم، میبینیم آن ها تا جایی که کاری از دستشان ساخته بود، تنها به دعا اتکا نمیکردند و هرجا که قدرت عمل از دستشان خارج بود دعا میکردند پیغمبر e در جنگ بدر با سیصد و سیزده نفر از یارانش که بیشتر آن ها مردمانی فقیر و مستضعف و بدون ابزار جنگی بودند، رو در روی نهصد و پنجاه نفر از کافران ثروتمند و آماده و مسلح ایستاد رسول خدا e تمام تدابیر جنگی را بکار بردند و خود نیز لباس رزم پوشیدند و همچون سرداری ورزیده در میدان جنگ حاضر شدند البه پس از انجام همهی کارها برای پیروزی به درگاه خدا دعا کردند و خدا هم بزرگترین پیروزی را نصب او و یارانش نمود و همچنین در سایر جنگشها چون خندق و خیبر و امثال آن ها و در دیگر رویدادهای اسلام در همهجا هرکاری را که در اختیار داشتند انجام میدادند و سپس دعا میکردند. [۱۴۱]
نظر مرحوم علامه طباطبایی راجع به شرایط دعا
مرحوم علامه طباطبایی، از این آیهی شریفه که میفـــــرماید: «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»[۱۴۲] دو شرط را نتیجه میگیرد:
۱- این که دعا تنها با زبان نباشد بلکه نیاز واقعی فرد و باهمه وجود باشد.
۲- از خداوند متعال بخواهد. نه این که به زبان از خدا بخواهد، ولی درقلب توجه به اسباب دیگر داشته باشد یا این که توجه به خدا و اسباب به نحو شرکت داشته باشد.
ایشان در ادامهی مطلب، توضیح میدهد: که اگر دعاها، مستجاب نمیشود به خاطر فقدان یکی از دو شرط آن می باشد (یعنی در حقیقت اصل دعا تحقق نیافته است) به طور مثال کسی دعا برای شفای مریضی میکند که مرده است که اگر میدانست مرده است دیگر دعا نمیکرد چون از زنده شدن مرده به طور کلی ناامید است. با این که اگر امیدوار بود و اعتقاد داشت مانند پیامبران و … میتوانست حتی مردهها را هم، زنده کند یا این که دعاهایی میکند که اگر حقیقت مطلب را میدانست چنین دعایی نمیکرد و یا این که درخواست خود را مطرح میکند، ولی از خدا، نمیخواهد، بلکه امیدوار به اسباب شناخته شده عادی میباشد. یا این اسباب را با خدا، در برآوردن حاجتش، شریک میکند: در تمام این موارد دعای واقعی صورت نپذیرفته است.
در پایان بحث مربوط به آیه شریفه میفرماید: شروط اصلی تحقق دعا، همان دو نکتهای بود که ذکر کردیم.[۱۴۳]
آداب دعا در نیایشهای انبیاء (علیهمالسلام
۱- ربوبیّت الهی در دعای پیامبران
انبیاء (علیهمالسلام قبل از هر چیز، در دعا از اسم شریف «ربّ، ربّنا، ربّی» استفاده میکردند، چون ربوبیّت، واسطه ارتباط بنده با خدا، میباشد و فتح باب هر دعایی است. به عبارتی دیگر، چون به هنگام دعا، مقام بنده، مقام اظهار نیاز و درخواست و طلب حاجت است، باید از اسمی بهره گرفت که مناسب مقام باشد. از این رو، «ربّ» که به معنای مالک و تربیتکننده است، برای دعا مناسبتر است و انسان با ذکر این نام خود را غرق در الطاف الهی و وابسته دائمی به عنایات او میبیند[۱۴۴]. آیات زیر مصادیق گویایی از این مطلب میباشد.
چنانکه در دعای حضرت آدم و حوا آمده است: «ربّنا ظلمنا أنفسنا؛[۱۴۵] پروردگارا، ما بر خویشتن ستم کردیم.» این نیایش، راز و نیازی است که آن دو بزرگوار بعد از خوردن از درختی که خداوند از نزدیکی به آن نهیشان کرده بود با خدای خود کردند و به صفت ربوبیّتی متوسل میشوند که دافع هر شر و جاذب هر خیری است.
یکی از دعاهای حضرت ابراهیم u زمانی است که، هاجر علیهاالسلام و اسماعیل u را در مکه آن بیابان لمیزرع ـ به امر خداوند گذاشت و چنین دعا کرد: «رَبَّنَا اِنِّی اَسکَنتُ مِن ذُرِیَتِی بِوَادٍ غَیِرِ ذِی زَرعٍٍ عِندَ … رَبَّنَا اِنَّکَ تَعلَمُ مَا نُخفِی وَ مَا نُعلِن … رَبِّ اجعَلنِی مُقیمَ الصَّلاه وَ مِن ذُرِیَتِی … رَبَّنَا اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنِینَ یَومَ یَقُومُ الحِسَاب؛[۱۴۶] و (یاد کن) هنگامی را که ابراهیم گفت: پروردگارا، من (یکی از) فرزندانم را در درّهای بیکشت، نزد خانه محترم تو، سکونت دادم … پروردگارا، بیگمان تو آنچه را که پنهان میداریم، و آنچه را که آشکار میسازیم میدانی … پروردگارا، مرا برپادارنده نماز قرار ده، و از فرزندان من نیز، پروردگارا، و دعای مرا بپذیر. پروردگارا، روزی که حساب برپا میشود، بر من و پدر و مادرم و بر مؤمنان ببخشای.»
علامه طباطبایی در ذیل این آیات آوردهاند:
از جمله لطائفی که در دعای آن حضرت به چشم میخورد، اختلاف تعبیر در نداء است، در یک جا «رب» آمده و در جای دیگر «ربّنا»، در اولی پروردگار را به خود نسبت داد، به خاطر آن موهبتهایی که خداوند مخصوص او ارزانی داشته است، از قبیل سبقت در اسلام و امامت، و در دومی پروردگار را به خودش و دیگران نسبت داده، به خاطر آن نعمتهایی که خداوند هم به او و هم به غیر او ارزانی داشته است.[۱۴۷] این ندا اعتراف داعی را به ربوبیّت خدا در هر چیز و به عبودیّت خود نسبت به پروردگار عالم میرساند. [۱۴۸]
حضرت عیسی u که خود یکی از مظاهر کامل بندگی و ادب و خضوع و خشوع است، این چنین دعا میکند:
«قَالَ عِیسَی ابنُ مَریَم اللَهُمَّ رَبَنَّا اَنزِل عَلَینَا مَائِدَهً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدَاً … وَ اَنتَ خَیرُ الرَازِقِینَ؛[۱۴۹] عیسی پسر مریم گفت: بارالها، پروردگارا، از آسمان، خوانی بر ما فروفرست تا عیدی برای اوّل و آخر ما باشد و نشانهای از جانب تو. و ما را روزی ده که تو بهترین روزیدهندگانی.»
«الله» نامی است که در بیان نامهای خداوند جلوه خاصی دارد. در روایتی از امام حسن عسگری u نقل شده است که فرمودند: «الله» همان است که هر آفریدهای به هنگام قطع امید و در نیازمندی و گرفتاریها از همه روی میگرداند و دل از اسباب میبرد و دل به او میبندد.[۱۵۰]
نکته جالب این است که دعا به ندای «اللَهُمَّ رَبَّنَا» آغاز میشود و حال آنکه سایر انبیاء (علیهمالسلام) دعای خود را تنها با کلمه «ربّ» یا «ربّنا» افتتاح میکردند. مفسّران این زیادتی ندا در دعای مسیح u را، برای رعایت ادب نسبت به موقف دشوار خود میدانند. شاید به این علت که چون حواریون معجزات باهر و روشن عیسی u را دیده بودند. در چنین شرایط، درخواست معجزه مناسب با مقام ایمان و اخلاص نبوده و ممکن است پیامدهای ناگوار داشته باشد. از این رو عیسی u با احتیاط کامل و بر آوردن کلماتی که بیشتر رحمت حق را جلب میکند، درخواست خود را مطرح میکند.[۱۵۱]
ما این گونه ادب را در نیایشهای پیامبر e شاهدیم، چنان که خداوند به او دستور میدهد: «وَ قُل رَبِّ اَدخِلنِی مُدخَلَ صِدقٍٍ وَ اَخرِجنِی مُخرَجَ صِدقٍ وَ اجعَل لِی مِن لَدُنکَ سُلطَانَاً نَصِیرَا؛[۱۵۲] و بگو: پروردگارا، مرا (در هر کاری) به طرز درست داخل کن و به طرز درست خارج ساز. و از جانب خود برای من تسلطی یاریبخش قرار ده.»