نتایج حاصل نشان داد که هنردرمانی خلاق با رویکرد روایتی- شناختی بر بهبود خودکارآمدی و کاهش مشکلات درونی‌سازی شده، نوجوانان مؤثر بوده است. از جمله مهم‌ترین فوایدی که اثرگذاری این رویکرد را سبب شده است: ایجاد فضایی بسیار دوست داشتنی و امن، برونی‌سازی مشکل، مقابله با افکار غیر منطقی در قالب روایتی، افزایش خودآگاهی کاهش انزوای اجتماعی، ایجاد امید، انتقال اطلاعات، نوع‌دوستی، توسعه فنون معاشرت، همبستگی گروهی و پالایش بوده است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
این تأثیرات با توجه به تلفیق شیوه‎های هنردرمانی، یکپارچگی دو رویکرد هنردرمانی: روایت درمانی و شناختی – رفتاری و کاربرد هنردرمانی گروهی قابل توجیه است. مقاومت نوجوانان در برابر درمان‌های کلامی و برقراری رابطه درمانی مهم‌ترین مشکل درمانگرایی است که با نوجوانان کار می‌کنند لذا نتایج این پژوهش می‌تواند درمانگران را در جهت بهره گیری از رویکرد‌های مناسب و نیز افزایش کارایی درمان شناختی – رفتاری یاری دهد.
-جلیلوند ( ۱۳۸۳) بررسی تأثیر هنر نمایشی در رشد اجتماعی دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی آموزش‌پذیر.
نتیجه آزمون پیش‌تست پس‌تست مربوط به هوشبهر اجتماعی در دو گروه، اختلاف معنی‌داری را نشان داد .بدین معنی که می‌توان با بهره گرفتن از هنرهای نمایشی در کودکان کم‌توان ذهنی ( ۱٫/. p< ) آموزش‌پذیر تأثیر مثبتی در رشد اجتماعی و در نتیجه کیفیت زندگی آنان ایجاد نمود.
-بختیاری بروجنی (۱۳۸۰). تأثیر نمایش خلاق در رشد خلاقیت کودکان ۹-۸ سال.
در این پژوهش ، نمایش خلاق به منزله وسیله‌ای برای شناخت کودکان و یک وسیله مهم آموزشی معرفی شده است که در ضمن مورد پذیرش کودکان بوده و نیاز او را ارضاء می‌کند، زیرا کودک از وانمود به بازی ذاتاً لذت می‌برد . مؤید این نظر انواعی از بازی‌های کودکان ذکر می‌شود که در آن دختران و پسران شخصیت‌های محبوب خود را با عــلاقه به نمایش می‌گذارند. بازی‌هایی که کودکان نقش بزرگترها را در آن ایفا می‌کنند در حقیقت نوعی آموزش مقدماتی برای زندگی کردن مانند بزرگسالان است که کودک با واقعیت‌های زندگی و وظایف بزرگترها آشنا می‌شود . نمایش خلاق نیز شکلی از وانمود بازی است .
یک تجربه سازمان یافته که با دقت طراحی می‌شود و به اجرا در می‌آید و بیش‌ترین تأکید آن بر مراحل انجام دادن کار است تا بر حاصل کار . کودکان به وسیله نمایش خلاق ، صحنه ، رویداد ، مشکل یا واقعه برخاسته از ادبیات و داستان‌های کودکـــان را با هدایت مربی (آموزگار ) خلق یا بازآفرینی می‌کنند . این فعالیت نمایشی به وسیله خود آن‌ ها طراحی و ارزشیابی می‌شود . نگارنده نتیجه می‌گیرد که آمیزش هنر و آموزش برای کودکان مفید است ، زیرا کـودکان تصویری می‌بینند (خصوصاً دوران دبستان) و به کارگیری این دو گامی مؤثر در جهت رشد و شکوفایی استعدادهای کودکان است .
۲-۴-۲- پژوهش‌های انجام شده خارجی:
-لرنر[۷۱] (۲۰۱۱) رابطه بین تئاتر خلاق اجتماعی بر مهارت‌های اجتماعی کودکان اوتیسم.
این مطالعه با هدف اثربخشی مداخله درمانی مبتنی بر تئاتر خلاق بر بهبود مهارت‌های اجتماعی کودکان مبتلا به اوتیسم بود نتایج از بهبود قابل توجه مقایس‌های مختلف مهارت اجتماعی در بین شرکت‌کنندگان بود.
-لاوارنس[۷۲] (۲۰۱۱)، بازی‌های نمایشی و رشد مهارت‌های اجتماعی / عاطفی.
نتایج این پژوهش نشان داد که بازی نمایشی به علت داشتن هیجان و انرژی فراوان برای کمک به کودکان پیش از دبستان می‌تواند مفید باشد. بازی نمایش نوعی از بازی وانمودی است از کودک از طریق پذیرفتن نقش‌ها و تعاملاتی که در آن وجود دارد موجب ارتباط برقرار کردن با همسالان و یادگیری در محیط می‌شود و از این طریق کودکان یاد می‌گیرند که چگونه به موفقیت دست پیدا کنند. نتایج اثر بازی نمایشی در رشد مهارت‌های اجتماعی / عاطفی کودکان را نشان داد.
-اُستروسکی[۷۳] (۲۰۱۰)، بازی و یادگیری باهم.
نتایج این پژوهش نشان داد که بازی‌های نمایشی موجب یادگیری مهارت‌های اجتماعی در کودکان پیش‌دبستانی می‌گردد.
-لوکهرت[۷۴] (۲۰۱۰)، بازی: ابزاری مهم برای توسعه شناختی.
نتایج نشان داد که اغلب کودکان از طریق بازی می‌آموزند. و بازی مانند اهمیت کار برای بزرگسالان است و بازی باعث توسعه عملکردهای شناختی مانند حافظه‌کاری، خودتنظیمی ( مانند آگاه بودن از اعمال و کنترل احساسات) می‌شود. هم‌چنین، موجب توانایی برای سازمان‌دهی، تمرکز، برنامه‌ریزی و استراتژی است. ولی متأسفانه در مدارس زمان بازی یا محدود و یا حذف شده است و نویسنده معتقد است باید برای قرار دادن بازی در برنامه‌های مدرسه برنامه‌ریزی دقیق شود.
-گوپتا[۷۵] (۲۰۰۸) دیدگاه ویگوتسکی در مورد استفاده از بازی‌های نمایشی به منظور افزایش تفکر و خلاقیت در اوایل دوران کودکی.
نتایج این پژوهش با بررسی دیدگاه ویگوتسکی نشان داد که بین بازی و رشد شناختی رابطه‌ی قوی وجود دارد. این مطالعه نشان داد که بازی می‌تواند باعث بهبود توجه، مهارت‌های برنامه‌ریزی و طرز تلقی، خلاقیت و تفکرواگرا، عاطفه و رشد زبان شود.
-برگن[۷۶] (۲۰۰۸)، نقش بازی وانمودی در رشد شناختی دانش‌آموزان.
شواهد بسیاری از رابطه بین مهارت‌های شناختی و بازی‌های وانمودی وجود دارد. در این پژوهش مجموعه‌ای از مفاهیم مربوط به بازی وانمودی و شناخت تعریف می‌شود و به طور خلاصه ترکیبی از آخرین پژوهش‌ها در زمینه نقش بازی در رشد شناختی، اجتماعی و تحصیلی کودکان است. در این پژوهش به این موضوع اشاره شده است که بازی وانمودی موجب تسهیل دیدگاه و کسب تفکر انتزاعی کودکان، و هم‌چنین موجب تسهیل شناختی کودکان می‌شود و در بیشتر موارد موجب کسب مهارت‌های اجتماعی و زبانی می‌شود.
-فلوری[۷۷] (۲۰۰۳)، استفاده از تئاتر به عنوان عامل تغییر در مهارت‌های اجتماعی.
این مطالعه نشان داد که استفاده از تئاتر می‌تواند در ایجاد مهارت‌های اجتماعی در کودکان سودمند باشد.
-اربی[۷۸] (۲۰۱۰). اثربخشی روش تئاتر خلاق بر آموزش مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی در دانش‌آموزان ناتوان ذهنی.
نتایج نشان داده که کودکانی که در یادگیری مهارت‌های ارتباطی – اجتماعی ناتوانی دارند را می‌توان به روش تئاتر خلاق شرایط بهتری را برای‌شان فراهم نمود.
-لونگ چانگ[۷۹] (۲۰۰۶) مطالعه برنامه تئاتر درمانی در مهارت‌های اجتماعی دانش‌آموزان مدرسه ابتدایی.
هدف از این مطالعه بررسی کاربرد تئاتر درمانی در دانش‌آموزان دارای بیش‌فعالی با کمبود توجه می‌باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که تئاتر درمانی می‌تواند برای درمان بیش‌‌فعالی دانش‌آموزان مثبت باشد و ارزش قرار دادن در برنامه‌های آموزشی تایوان را دارد. هم‌چنین این روش آموزشی باعث افزایش توانایی‌های اجتماعی دانش‌آموزان بیش‌فعال گردید.
۲-۵-جمع‌بندی فصل دوم:
هنر نمایش خلاق، برخلاف فلسفه و ادبیات، آثاری خلق می‌کند که در واقعیت و عینیت تنها در لحظه‌ای که توسط بیننده درک می‌شوند، وجود دارند. به عبارتی نمایش تئاتری تنها در زمان حال وجود دارد و روش‌های کنونی ثبوت آن تنها این حقیقیت را به اثبات می‌رساند که خارج از ارتباط زنده بین بازیگر و تماشاگر تئاتر از تئاتر بودن باز می‌ماند. سینما و تلویزیون بر اساس قوانین خاص خود موجودیت دارند و روند درک آثار ادبی را تغییر می‌دهند. نمایش تا حدی واقعیت عینی است چرا که اغلب اوقات در ذهن کارگردان و بازیگران همانند واقعیتی قابل تجسم که هر بار از نو روی صحنه بازسازی می‌شود، وجود دارد. متن ادبی که نقش تعیین‌کننده‌ای در شروع مرحله خلق نمایش دارد در ادامه تنها جزیی از ساختار معنایی آن می‌شود.
نمایش به عنوان اثر تکمیل‌یافته‌ای از هنر تئاتر، پس از اجرا تنها در خاطر بیننده، آن هم به طور مشروط وجود خواهد داشت و بیننده می‌تواند ساختار معنایی آن را در نتیجه رفلکس و بازتاب نهایی بازسازی کند. این رفلکس تجربه بزرگی است که در جریان دریافت، درک، شکل‌گیری مفهوم و گسترش آن ایجاد می‌شود و دقیقاً در جریان اجرای پرده‌های نمایش با کثرت میکرومتن‌های پی‌درپی و از نظر منطقی وابسته به هم، پدید می‌آید» ژانر، فرم و کل محتوای نمایش را، هم‌چون هر متن ادبی دیگر، نمی‌توان خارج از فرایند شناخت و فهم درک کرد و هرمنوتیک تئاتری دقیقاً همین مسئله را مورد مطالعه قرار می‌دهد.
خارج از این فرایند، ارزیابی احساسی یا ذهنی هم امکان ندارد. علاوه بر آن بدون در نظر گرفتن ویژگی فرایندهای دریافت و درک اجرای تئاتری، آفرینش و خلق کامل آن ممکن نیست. می‌توان تأیید کرد که درک، وسیله و ابزار حیات و موجودیت تئاتر است. موضوع مورد مطالعه نمایش خلاق خود متن نمایش نیز نیست. نمایش خلاق «نظام نشانه‌های طبایع گوناگون که اگر نه به طور کامل اما حداقل تا حدی به فرایند ارتباط مربوط هستند ، چرا که در خود یک تعداد کامل فرستنده (در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر) یک تعداد خبر (در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر بر اساس رمزی فوق‌العاده دقیق) و تعدادی بی‌شمار گیرنده متمرکز در یک مکان، یعنی تماشاگر را دارد. درک را در چنین حالتی می‌توان هم‌چون رمزگشایی متن، مطابق با اندیشه و فکر فرستنده و معنای رمز و قوانین ترکیب بررسی کرد.
در عرصه هنر به خصوص در نمایش انسان دنیای انتزاعی خود را کنار می‌گذارد و خیال خود را موضوع خیال خود می‌سازد. و. اشکلوفسکی می‌گوید: «هدف هنر ارائه احساس یک چیزی همچون خیال است، نه همچون شناخت؛ شیوه هنر شیوه کنارگذاری و شیوه فرم پرزحمت است که زحمت و طول زمان درک را افزایش می‌دهد چرا که روند درک در هنر یگانه هدف است و باید ادامه داشته باشد؛ هنر شیوه تحمل خلق یک چیز است، و آنچه در هنر خلق شده مهم نیست».
فرد ضمن بازی عمل را متوقف می‌کند و ساختار آن را محسوس می‌سازد. عمل نمایشی طوری ساخته می‌شود که همچون کلام شاعرانه که متمایز از محسوس بودن خود ساختار کلام است، حس شود. عمل نمایشی همچون فعالیت در عرصه هنر همیشه‌ آگاهانه، همیشه خودانگیخته و همیشه مشکل است.
نمایش خلاق موجب رشد شخصیت و پرورش عزت نفس است. به بچه‌ها کمک می‌‌کند تا کار گروهی را یاد بگیرند و خلّاقانه فکر کنند. این شیوه عمدتاً از روش‌های مرسوم حل مشکل است. نمایش خلاق بیش از هر فعالیت مدرسه‌ای دیگری (نظیر کلاس زبان و ادبیات) مهارت‌های زبانی و نحوۀ برقراری ارتباط را شکل می‌‌دهد. این شیوه باعث می‌شود دانش‌آموزان خود را جای دیگران بگذارند تا بتوانند حس همدردی را درک نمایند. هم‌چنین به‌طور قطع می‌توان از آن به ‌عنوان ابزار تدریس دیگر دروس استفاده کرد، به ‌شرط آنکه درس‌ها به دقت طرح شده باشند.
هر وقت بتوانم سعی می‌کنم با بهره گرفتن از نمایش خلاق در درس‌های دیگر به دانش‌آموزان کمک کنم. نکتۀ جالب این است که چون هر کدام از درس های نمایش خلّاق لزوماً شامل محتوای یکی از دیگر دروس مدرسه می‌شود، معمولاً می‌توان درس نمایش خلّاق را حول یکی از موضوعات درسی غیرنمایشی طراحی کرد، بدون آن که اصلاً محتوای نمایشی آن لطمه ببیند. نمایش خلّاق را گاهی هنرهای نمایشی خلّاق یا بازی خلّاق نیز می‌‌نامند.
۲-۶-مدل مفهومی پژوهش:
ضرب‌المثلی می‌گوید:
به من بگو فراموش خواهم کرد.
به من نشان بده، به خاطر خواهم سپرد.
مرا درگیر کن، خواهم فهمید.
آموزش هنرهای نمایشی ابزار مهمی در پرورش خلاقیت و استفاده از آن در حل مسائل است. این آموزش باعث می‌شود دانش‌آموزان بتوانند برای درک خود و دنیای اطراف‌شان، توانایی فکری و ادراکی‌شان را به کار گیرند. فعالیت نمایشی می‌تواند راهی برای بروز احساسات، تفکرات و رؤیاهای آن‌ ها فراهم کند که جز این، راه دیگری برای ابراز آن ندارند. دانش‌آموز می‌تواند حتی برای چند لحظه شخص دیگری شود و نقش جدیدی را کشف کند، راه‌ها و روش‌های مختلف فردی را برای حل مشکلات ملموس و واقعی – مشکلات ناشی از زندگی روزمره یا حتی مسائلی که شخصیت‌های داستانی یا تاریخی با آن‌ ها مواجه می‌شوند – پیدا کند و محک بزند.
این امر می‌تواند در محیطی امن اتفاق بیافتد. محیطی که اعمال و عواقب آن را بتوان بررسی کرد و به معنی واقعی، آن‌ ها را بدون خطرات و مشکلاتی که چنین آزمایشی قطعاً در دنیای واقعی به دنبال دارد، بتوان تجربه کرد. شاید این مهم‌ترین دلیل وجود هنرهای نمایشی مدارس باشد.
با این همه، نمایش می‌تواند بسیار مؤثرتر از این‌ها باشد. برقراری ارتباط اساس نمایش است. نمایش، مثل تمام هنرها، به دانش‌آموزان اجازه می‌دهد که از راه‌های جدید با دیگران ارتباط برقرار کرده، آن‌ ها را درک کنند. در دنیای اطلاعات‌محور امروز که جنبه‌های کاربردی برقراری ارتباط مورد نیاز است، شاید نمایش بیشتر از هر شکل هنری دیگر به آموزش این جنبه بپردازد. دانش‌آموزانی که در فعالیت‌های نمایشی شرکت کرده‌اند اغلب در حضور جمع راحت‌تر صحبت می‌کنند، در برقراری ارتباط – گفتاری یا نوشتاری- خوش‌برخوردترند، راحت‌تر خود را جای دیگران می‌گذارند و آن‌ ها را درک می‌کنند و باور مثبت و مطمئن‌تری نسبت به خود دارند.
شرکت در فعالیت‌های نمایشی نیاز به خویشتن‌داری و نظمی دارد که در تمام جنبه‌های زندگی به درد دانش‌آموز خواهد خورد. دانش‌آموزان با اجرای نمایش، کار گروهی، همکاری، یافتن بهترین تشریک مساعی افراد گروه، گوش دادن به نظرات دیگران و قبول آن‌ ها را یاد می‌گیرند. هیچ شکل هنری به اندازه نمایش مبتنی بر کار گروهی نیست. نمایش وسیله مهمی است که دانش‌آموزان را برای زندگی و کار در دنیایی آماده می‌کند که روز به‌روز بر ماهیت کار گروهی آن افزوده می‌شود.
نمایش هم‌چنین به دانش‌آموزان کمک می‌کند تحمل و درک خود را بالا ببرند. برای ایفای هر نقش، لازم است بازیگر خود را تا حدودی با خلق و خوی شخصیت نمایشی که انتخاب کرده مأنوس کند. لازم است بازیگر دنیا را از چشم شخص دیگری ببیند و آن را درک نماید، البته این به آن معنا نیست که باید با آن‌ ها یکی شود.
علاوه بر ارزش آموزشی نمایش، به کمک آن می‌توان دیگر برنامه‌های آموزشی مدارس را تقویت کرد. از آن جا که در نمایش، برقراری ارتباط و همدلی بسیار مهم است. دانش‌آموزی که در اجرای نمایش خلاق این برقراری ارتباط و احساس همدردی را کشف کرده است، عقاید و تفکرات را در وقایع تاریخی و امروزی بهتر خواهد فهمید. او می‌تواند خود را به جای شخصیت‌های تاریخی و ادبی بگذارد. تا روابط انسان‌ها را درک کند. ارتباط هنرهای نمایشی با درس‌هایی مثل زبان و ادبیات، تاریخ، علوم اجتماعی و زمینه‌های مرتبط دیگر بسیار واضح است. مهم‌تر این که نمایش می‌تواند برای پیشرفت یادگیری فعال در هر موضوعی استفاده شود، یعنی دانش‌آموز علاوه بر فهم عقلی موضوع، به فهم حرکتی و عاطفی آن دست یابد.
پژوهش‌ها به کرات نشان داده‌اند که این رویکرد باعث درک عمیق‌تر و پیشرفت چشم‌گیر در قدرت حفظ و یادگیری می‌شود.
هنر تئاتر، برخلاف فلسفه و ادبیات، آثاری خلق می‌کند که در واقعیت و عینیت تنها در لحظه‌ای که توسط بیننده درک می‌شوند، وجود دارند. به عبارتی نمایش تئاتری تنها در زمان حال وجود دارد و روش‌های کنونی ثبوت آن تنها این حقیقیت را به اثبات می‌رساند که خارج از ارتباط زنده بین بازیگر و تماشاگر تئاتر از تئاتر بودن باز می‌ماند. سینما و تلویزیون بر اساس قوانین خاص خود موجودیت دارند و روند درک آثار ادبی را تغییر می‌دهند. نمایش تا حدی واقعیت عینی است چرا که اغلب اوقات در ذهن کارگردان و بازیگران همانند واقعیتی قابل تجسم که هر بار از نو روی صحنه بازسازی می‌شود، وجود دارد. متن ادبی که نقش تعیین‌کننده‌ای در شروع مرحله خلق نمایش دارد در ادامه تنها جزیی از ساختار معنایی آن می‌شود.
نمایش به عنوان اثر تکمیل‌یافته‌ای از هنر تئاتر، پس از اجرا تنها در خاطر بیننده، آن هم به طور مشروط وجود خواهد داشت و بیننده می‌تواند ساختار معنایی آن را در نتیجه رفلکس و بازتاب نهایی بازسازی کند. این رفلکس تجربه بزرگی است که در جریان دریافت، درک، شکل‌گیری مفهوم و گسترش آن ایجاد می‌شود و دقیقاً در جریان اجرای پرده‌های نمایش با کثرت میکرومتن‌های پی‌درپی و از نظر منطقی وابسته به هم، پدید می‌آید»
نقش دیگر تئاتر کودک، هدایت تخیلات او و نزدیک کردن آن‌ ها به امور و اعمال عینی است. تئاتر کودک برخوردهای عینی کودک را با واقعیت دنیای پیرامونش، بیشتر و بیشتر می‌کند، تا بوسیله آن‌ ها به بینش درستی از زندگی برسد. تئاتر کودک، به او ضبط نفس ، تمرکز و دقت را می‌آموزد. بنابراین می‌بینیم که تئاتر با انتقال غیرمستقیم اطلاعات و به گونه‌ای جذاب زمینه آموزش‌های اخلاقی پایدار را برای کودک فراهم می‌آورد و می‌تواند او را برای حضور در اجتماع آماده سازد.
نتایج و آثار ویژه آموزشی تئاتر شامل آثاری که تئاتر بر قدرت تفکر و ادراک کودک می‌گذارد و پرورشی یعنی تأثیر بازیگری در شکل‌گیری شخصیت کودک با قرار دادن او در میدان روابط اجتماعی، و کمک به رشد و باروری کودک با فراهم آوردن امکان تعامل و رابطه متقابل و نیز ارضای کنجکاوی ذاتی کودک و کمک به همانندسازی او با فراهم آوردن الگوهای نمایشی است. شادی حاصل از انجام یک کار معنوی هدفمند نیز خاص تئاتر کودک است که جز بازیگران نصیب تماشاگران تئاتر هم می‌شود.
نمایش‌ها اغلب ابزاری تعلیمی برای آموزش اصول و قواعد شهروندی، کمک به رشد اعتماد به نفس بچه‌ها و بالابردن توانایی آن‌ ها برای حل مشکلات به حساب می‌آید. به نظر می‌رسد تجربه تئاتری در آموزش آداب و معاشرت به کودکان نقش مؤثری ایفاء می‌کند . کودکان از شرکت و تماشای تئاتر تجربه‌ای اجتماعی و مناسب کسب می‌کنند و تئاتر بعنوان بخشی از جریان اجتماعی کردن بچه‌ها و آشنا نمودن آنان با فرهنگ و آداب و رسوم جامعه و زمینه‌ای برای اظهار وجود و اثبات شخصیت خود در میان جمع مطرح می‌شود.
شرکت در فعالیت تئاتری و ایفای نقش ضمن افزایش توان یادگیری کودکان که ضمن خواندن ، از بر نمودن دیالوگ‌ها و توجه به نکات اخلاقی و آموزشی موجود در متن نمایشنامه رخ می‌دهد ، موجب افزایش اعتماد به نفس و قدرت بیان خویشتن در کودکان کم‌رو و خجالتی و آماده نمودن آن‌ ها برای ورود به اجتماع می‌گردد. چنان که با قرار گرفتن کودک در موقعیت‌هایی که در زندگی عادی امکان تجربه‌ی آن‌ ها وجود ندارد کودک تجربه‌های گوناگونی کسب کرده و توانایی حل مسئله و مواجهه با چالش‌ها در زندگی واقعی برایش مهیا می‌گردد، که خود مرحله‌ای از رشد شخصیتی کودک است.
شکل ۲-۱: مدل مفهومی پژوهش
متغیر وابسته
استنباط
شناسایی مفروضات
استنتاج
تعبیر وتفسیر
ارزشیابی استدلال‌های منطقی
پیشرفت درسی

متغیر مستقل
نمایش خلاق
فصل سوم
روش‌شناسی پژوهش
پیش درآمد فصل سوم: در این فصل ابتدا روشی را که در این تحقیق به کار رفته، توضیح داده خواهد شد و در ادامه متغیرهای تحقیق بیان شده، روش و ابزار جمع‌ آوری داده‌ها بررسی گردیده، سپس روایی و پایایی ابزار جمع‌ آوری داده‌ها بررسی می‌شود. جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه‌گیری در ادامه خواهد آمد و در پایان نیز روش تجزیه و تحلیل داده‌ها بیان خواهد شد.
۳-۱- روش پژوهش
روش مورد استفاده در این پژوهش، روش شبه تجربی است که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و گواه استفاده شده و به منظور بررسی تاثیر آموزش به شیوه نمایش خلاق بر پیشرفت درسی و تفکر انتقادی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی به کار رفته است.
مراحل اجرای این طرح عبارتند از: ۱) جایگزین کردن آزمودنی‌ها به صورت تصادفی در دو گروه ۲) اجرای پیش‌آزمون و جمع‌ آوری داده‌های ناشی از اجرای این آزمون ۳) اجرای متغیر مستقل برای آزمودنی‌ها که به صورت تصادفی در گروه آزمایش قرار گرفته‌اند ۴) اجرای پس‌آزمون و جمع‌ آوری اطلاعات و داده‌ها ناشی از اجرای این آزمون.

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 08:05:00 ق.ظ ]