اهمیت آزادی و قانون از نگاه اختر ۱۱۴
نگاه اختر به وضعیت زنان در جامعه ایران ۱۱۷
قانون، شریعت و روحانیت از نگاه اختر ۱۲۰
غروب اختر ۱۲۱
جناب امینالسلطان ۱۲۱
فصل پنجم ۱۲۳
۱-۳۲ یافته های تحقیق ۱۲۴
۱-۳۳ نتیجه گیری ۱۲۷
۱-۳۳ منابع ۱۳۰
۱-۳۴روزنامه ها ۱۳۶
۱-۳۵منابع لاتین……………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۳۹
۱-۳۶چکیده انگلیسی………………………………………………………………………………………………………………………………۱۴۰
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
تحولات سیاسی-اجتماعی در هر کشور، در دورههای تاریخی ویژهای رخ میدهد. تاریخ هر کشور مملو از وقایعی است که نقاط عطفی در جایگاه و سرنوشت آن داشتهاند. بعد از رنسانس و ورود اروپا به عصر روشنگری، به تدریج در قرن هیجدهم تحولات فکری عمیقی در این قاره رخ داد و در پایان قرن منجر به نخستین و بزرگترین انقلاب فکری تاریخ در سال ۱۷۸۹ که همان انقلاب کبیر فرانسه میباشد گردید. انقلاب فرانسه نقطه عطفی در تاریخ پرکشاکش اروپا بود و تبعات سیاسی-اجتماعی فراوانی برای اروپا و جهان در پی داشت.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
به تبع گسترش اندیشههای انقلابی و مدرن بعد از انقلاب فرانسه، قاره اروپا در سراسر قرن نوزدهم شاهد انقلابات فراوانی بود که یکی پس از دیگری کشورهای اروپایی را درنوردید به طوری که کلیه کشورهای اروپایی که در پایان قرن هیجدهم قریب به یقینشان با نظام پادشاهی مطلقه اداره میشدند دستخوش تغییرات و بیثباتیهای بیسابقهای شدند و نظام سیاسیشان یا به صورت دمکراتیک درآمد و یا اینکه بین نیروهای دمکرات و انقلابی و طرفداران سلطنت مجادله بیپایانی درگرفت و از این رو دیگر کشوری نبود که با ساختارهای سنتی و فئودال اداره شود. سپس نوبت به همسایگان اروپا رسید و سیل اندیشههای انقلابی و روشنفکران غربگرا به سوی این کشورها که مهمترینشان امپراتوری عثمانی و روسیه بودند روانه شد.
امپراتوری عثمانی به مرکزیت استانبول از آنجایی که همسایه ایران قاجاری بود هر تحولش چه مثبت و چه منفی بازتابی در هیئت حاکمه و مردم ایران داشت و از این رو به محض آشنایی عثمانیان با اندیشههای مدرن، کم کم زمینه تأثیر و نفوذ این تفکرات در ایران هم فراهم آمد. در ربع قرن آخر قرن نوزدهم بود که حکومت عثمانی در برابر تحولات فکری و اجتماعی امپراتوری تسلیم شد و در سال ۱۸۷۶ حکومت پادشاهی مشروطه در این امپراتوری اعلام شد.
در این میان ایرانیان بسیاری هم در قرن نوزدهم در استانبول به عنوان مرکز فکری شرق ساکن شده بودند و تحولات اجتماعی-سیاسی اروپا و عثمانی را به دقت زیر نظر داشتند. ایرانیان ساکن استانبول و امپراتوری عثمانی شامل تجار و روشنفکرانی بودند که پیوند بسیاری هم با ایران و هم با عثمانی داشتند و در واقع عاملان اصلی ورود اندیشههای مدرن به ایران از طریق استانبول بودند. ایرانیان در زمینه اجتماعی و سیاسی بسیار فعال بودند و با تأسیس روزنامههای و انجمنهای غیردولتی سعی در تحکیم جایگاه خود در استانبول و نیز تأثیر بر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران داشتند. نمونه این روزنامهها و انجمنها، روزنامه اختر و انجمن سعادت بود. با اعلان پادشاهی مشروطه بود که جرقههای امکان برقراری چنین نظامی در ایران از سوی روشنفکران ایرانی مقیم استانبول زده شد و آن ها فعالیتهای خود را برای وارد کردن ایران به جهان مدرن تشدید بخشیدند. روزنامه اختر و بخصوص انجمن سعادت در واقع رابط روشنفکران با علمای نجف و مشروطهخواهان داخل ایران بودند.
اولین روزنامه آزادیخواهان مهاجر، روزنامه اختر است که دو روزنامه نگار جوان به نام میرزا مهدی و محمد طاهر در سال ۱۸۷۵ در استانبول منتشر کردند و نویسندگان زیادی چون میرزا آقاخان کرمانی و زینالعابدین مراغهای در آن مقاله مینوشتند. اختر در دوران ۲۲ ساله انتشار خود، روزنامهنگاری ایران را وارد مرحله جدیدی کرد و به نضج آگاهیهای سیاسی و اجتماعی جدید کمک شایانی کرد. اختر خوانندگان فراوانی در ایران عثمانی، هند و قفقاز داشت و نمایندگیهای متعددی را تأسیس کرده بود. محتویات اختر شامل مطالبی درباره حکومت قانون، آموزش و پرورش جدید، سیاست خارجی، نقش دولتهای روس و انگلیس، وضعیت امپراتوری عثمانی، و وضعیت داخلی ایران بود. یکی از اقدامات جالب اختر انتشار متن کامل قانون اساسی ۱۱۹ مادهای مدحت پاشا در اوایل سال ۱۸۷۷ م. است که در انتشار اندیشههای مشروطهخواهی در ایران اهمیت زیادی دارد. بدین ترتیب سی سال قبل از نهضت مشروطه، روزنامه اختر در مورد ترتیبات و تشکیلات لازم حکومت مشروطه آشنایی فکری داده بود.
در اوان مشروطه، انجمنهای سری بسیاری در ایران برای اهداف مختلف شکل گرفت. یکی از این انجمنها که به دلیل استقرار در عثمانی آزادانه و آشکارا فعالیت میکرد انجمن سعادت بود که به دنبال سعادت ایرانیان از طریق برقراری حکومت مشروطه بود. بعد از به توپ بسته شدن مجلس به دستور محمد علی شاه قاجار، مهمترین تحولات مربوط به مشروطه در خارج از ایران رقم میخورد، چون ملیونی که مجبور به مهاجرت به خارج شده بودند، در لندن، پاریس، قفقاز و عثمانی مستقر شده و به تکاپو افتادند که عمدهترین مرکز آن استانبول بود. در این میان نقش انجمن سعادت از همه خطیرتر بود.این انجمن نقش مؤثری در برخی جهتگیریهای جنبش مشروطه خواهیداشت و در خارج از کشور در نقش رابط بین نیروهای آزادیخواه تبریز با نجف و شهرهای اروپا ایفا میکرد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
بیان مسأله
انقلاب مشروطه، یکی از مهمترین تحولاتی است که تاریخ معاصر ایران را از تاریخ گذشته آن جدا کرده و حیات سیاسی و اجتماعی جدیدی را برای ایران رقم زده است. در تدارک مقدمات مشروطهخواهی در ایران، امپراتوری عثمانی هم به انحای مختلف اثرگذار بود و زمینهساز آشنایی ایرانیان با مشروطه در کنار دولتهای اروپایی به شمار میرود. بررسی دقیق اندیشههای اصلاح طلبانه در ایران نشان دهنده تشابه جدی بین دغدغههای این اصلاح طلبان با خواستهای اصلاحی در عثمانی است. چارچوب اصلی فکر مشروطه منبعث از تحولات سیاسی اروپا بود و امپراتوری عثمانی هم به عنوان حلقه واسط، نقش مؤثری در انتقال این اندیشهها به ایران ایفا کرد.مسائل دو دولت عثمانی و ایران کاملاً شبیه هم بود و با معضلات مشابهی مواجه بودند. مفاهیم اصلی مربوط به مشروطیت از عثمانی به ایران وارد شد، چون امپراتوری عثمانی از لحاظ پیوستن به جریان تجدد بسیار جلوتر از ایران قرار داشت. در واقع آگاهی قلمروی جدید در ایران که منشأ تولید رسالههای جدید در باب حکومت در ایران شد در پرتو همسایگی امپراتوری عثمانی تحقق یافت. هدف عمده این رسائل یافتن راه حلهای عملی برای خارج کردن کشور از وضع اسفناک آن دوران بود. بسیاری از نویسندگان و نخبگان این را از طریق قانون میخواستند (ثقفی، ۱۳۸۴: شماره ۴۴).
در دوران پیشرفت اصلاحات در امپراتوری عثمانی، شمار وسیعی از برجستهترین روشنفکران ایران از طریق ارتباط با اصلاح طلبان عثمانی با مفاهیم و واژگان اصلاحات آشنا شدند. حتی واژه مشروطه هم از این طریق وارد ایران شد. در مورد واژه مشروطه، ریشه لغوی آن و چگونگی ورود آن به ایران روایتهای مختلفی وجود دارد، ولی یکی از قویترین روایتها حاکی از آن است که این واژه از عثمانی به ایران آمده است. سید حسن تقیزاده پس از مرور تاریخچه مشروطیت اول عثمانی و اشاره به استبداد ۳۲ ساله سلطان عبدالحمید که سرمشق محمد علی شاه قاجار بود، چنین تذکر میدهد که: این مشروطیت اولی (عثمانی) که نخستین حکومت ملی در شرق بود، در اذهان مسلمانان عدالت دوست و آزادی خواه مشرق باقی ماند. طبعاً در نهضت اصلاحی و آزادی طلبی و تجدد سیاسی و تغییر شکل حکومت و تأسیس عدالت که از اوایل قرن چهاردهم هجری در ایران به ظهور رسید مملکت عثمانی تا حدی سرمشق بود (تقیزاده، ۱۳۸۶: ۱۱). وی در جایی دیگر معتقد است کلمه مشروطه بلاشک از عثمانی آمده است و از زمان تأسیس حکومت ملی در آن جا رایج شد (همان).
مقدمات انقلاب مشروطیت ایران از اواسط و به قولی از اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار شروع شد و انتشار روزنامه و کتب انقلابی، تاسیس مدارس جدید و افتتاح باب مراودات نسبتا منظم ایرانیان با اروپا و پیدایش نهضت فکری در قفقاز و عثمانی و صدها عامل دیگر موجب پیدایش تفکر مشروطه خواهی در ایران شد. مناسبات اقتصادی و اجتماعی آن روزگاران و شیوه حکومت شاهزادگان و حکام در ولایات که مردم را روز به روز فقیرتر میکرد و تحت فشار می گذاشت، نطفه مشروطه را در عمق جامعه ایران پرورش داد و مردم که حیثیت اجتماعی و قدرت اقتصادی خود را روز به روز از دست داده و اغلب راه دیار غربت را در پیش می گرفتند و در خارج از کشور به انواع مصایب دچار میشدند، در اشاعه تفکر مشروطه خواهی کوشیدند. عده ای خالصانه به خاطر آزادی و استقلال ملی ایران، عده ای از نظر منافع طبقاتی و برخی نیز به دلایل شخصی طرفدار آزادی و مشروطیت بودند. استانبول چون مرکز تجارت و پایتخت عثمانیان بود اشخاص روشنفکر در آنجا زیاد بودند و تمدن اروپایی نیز به آنجا زودتر رخنه و پیشرفت کرده بود. بالطبع عده ای از ایرانیان که در آنجا سکنی داشتند در نتیجه تماس با روشنفکران و آزادی خواهان با خواندن روزنامه ها و کتاب ها آگاه شده و ساعی بودند حتی الامکان در ایران نیز تخم آزادی کاشته شود.
عکس مرتبط با اقتصاد
استانبول به دلایل مختلف در اوان مشروطیت به محل تجمع نویسندگان، روشنفکران و تجار ایرانی تبدیل شده بود. عدهای به دلیل فضای آزادتر سیاسی برای ایرانیان در آنجا اقامت گزیده بودند و برخی برای کسب و کار به این مملکت رفته بودند. این افراد به طور کلی زمینههای آشنایی ایرانیان را با مشروطیت و دموکراسی و حکومت قانون فراهم ساختند. آنان واسطه ورود اندیشههای سیاسی جدید به ایران بودند (جعفریان، ۱۳۷۹: ج۶). تجار و روشنفکران ایرانی مقیم استانبول اقدام به تشکیل انجمنی از حامیان نهضت مشروطه به نام انجمن سعادت و تاسیس اولین روزنامه فارسیزبان به سبک جدید به نام اختر در استانبول نمودند. روزنامه اختر و دیگر روزنامه ها تاثیر شدیدی در بیداری افکار داشتند و انجمن سعادت همانند پلی میان علمای نجف و مشروطه خواهان داخل کشور عمل میکرد. بنابراین سؤال اصلی که این تحقیق در پی پاسخ به آن میباشد این است که ایرانیان و روشنفکران ایرانی مقیم عثمانی (در این تحقیق: روزنامه اختر و انجمن سعادت) چه نقشی در انقلاب مشروطیت ایران ایفا کردند؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
در میان حوادث شگرف تاریخی، انقلاب مشروطیت ایران موقعیت برجستهای دارد. این انقلاب حق دارد به مثابه نقطه تحول واقعی در حیات ملت ایران تلقی گردد. در جریان این انقلاب، ملت ما بر استبداد خودکامگان فائق میآید، تودهها بر پا می خیزند، با دشمنان داخلی و خارجی مبارزه میکنند، قربانی میدهند و پیش میروند. تاریخ معاصر کشورمان با انقلاب مشروطه آغاز میشود و با انقلاب اسلامی پایان مییابد. مطالعه تحولاتی که منجر به انقلاب مشروطه شد میتواند زمینهساز آگاهی بهترمان از تاریخ معاصر کشور شود و تجربیات تاریخی که در این برهه به دست آمده است را میتوان به عنوان گام مهمی در شناخت مسائل امروز و برطرف کردن موانع پیشرفت و توسعه و آبادانی کشور تلقی کرد. هر چه بیشتر در انقلاب مشروطه غوطهور شویم و هر چه آگاهیمان از تاریخ معاصرمان بیشتر شود تصمیمات بهتری برای ساختن آینده کشور و چگونگی تعامل با جهان خارج و کشورهای همسایه خواهیم گرفت.
در بین عوامل زمینهساز انقلاب مشروطه، روشنفکران و تجار مقیم امپراتوری عثمانی از طریق روزنامهها و انجمنها نقش مهمی ایفا کردند. در این تحقیق، تأکید ما روی روزنامه اختر و انجمن سعادت میباشد که در حوزه روزنامهنگاری و کار تشکیلاتی، نقش حیاتی در پیروزی و به ثمر رساندن انقلاب مشروطه در ایران داشتند. در مطالعه حاضر سعی میشود نقش و اهمیت این دو نهاد به دقت موشکافی شده و زمینه فهم بهتر خوانندگان از یکی از مهمترین انقلابات آغازین قرن بیستم به دست آید.
سؤالات تحقیق
سؤال اصلی
ایرانیان و روشنفکران مقیم دولت عثمانی در انقلاب مشروطیت ایران چه نقشهایی ایفا کردند؟
سؤالات فرعی
۱- انتشار روزنامه اخترتا چه حد در بیداری افکار مشروطه خواهی تاثیر گذاشت؟
۲- انجمن سعادت استانبول در نهضت مشروطه ایران چه نقشی برعهده داشت!
فرضیات تحقیق
۱- چنین به نظر می رسد روشنفکران تمام طبقات مقیم کشور عثمانی ( روحانیون – بازرگانان و حتی تنی چند از شاهزادگان قاجاری) در نهضت مشروطه شرکت داشته و گامهای مهمی در روشن کردن افکار و رهنمود ایرانیان به سوی فروغ آزادی برداشته اند.
۲-در واقع می توان گفت روزنامه هایی همچون اختر نفوذ عظیمی در افکار داشتند و انقلابات فکری عمیق وسیع تری در میان مردم پدید می آوردند. و در آن روزها که مرم در بی اطلاعی محض فرو رفته بودند مردم را برانگیخته و روزنه ای ولو تنگ و باریک در مقابل چشمان آنان گشودند.
۳- اعضای انجمن سعادت به بیداری افکار ایرانیان روشنی میبخشیدند و چون از دربار و حکومت ایران دور بودند پیوستگی میان علما و روزنامه ها را برای پیروزی نهضت مشروطه و آزادیخواهان به ارمغان آوردند.
تعریف متغیرهای تحقیق
انقلاب:
واژهی انقلاب Revolution، در زبان لاتین از اصطلاحات علم اخترشناسی بود که بهمعنای چرخش دورانی افلاک و بازگشت ستارگان بهجای اول به کار میرفت (جمعی از نویسندگان، ۱۳۷۹: ۷). در زبان فارسی به نقل از فرهنگ دهخدا: انقلاب به معنی برگشتگی، تغییر و تبدیل و تحول و تغییر ماهیت میباشد (فرهنگ دهخدا، ۱۳۴۶: ۷۳). انقلاب بهعنوان «تلاش های خشونتآمیز موفق و ناموفق بهمنظور ایجاد جامعهای آرمانی»، «هر نوع توسل به خشونت در درون یک نظم سیاسی برای جایگزینی قانون اساسی، حکام یا سیاستهای آنان با مصادیقی برتر»، «تغییر ناگهانی که در هر نظم اجتماعی، نهادی و سیاسی مستقر، تحت تأثیر نیروهای معمولا متشکل و برتر از نیروهای حافظ نظم موجود، و نه در جهت جا به جایی افراد، بلکه با هدف ایجاد یک نظام جدید به وقوع میپیوندد (آقابخشی، ۱۳۸۳: ۱۵)»، «دگرگونی سریع، بنیادین و خشونتآمیز داخلی در ارزشها و اسطورهها، نهادهای سیاسی اجتماعی و فعالیتهای حکومتی» در خودداری خصمانه و وسیع از هر نوع همکاری شهروندان با حکومت، منجر به تسلیم آن، تعریف شده است (مردیها، ۱۳۸۵: ۲۳). تعریف جامعی که بتوان از انقلاب ارائه نمود عبارت است از: «انقلاب به آن پدیده اجتماعی گفته می شود که منجر به تغیر و تحول بنیادین و اساسی در زمینه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و ایدئولوژیکی یک جامعه با مشارکت مردم همراه با خشونت گردد (آرنت، ۱۳۶۱: ۱۹).
مشروطه:
این لفظ در زبان فرانسه از کلمه لاتینیContitutioگرفته شده که به معنای اول دلالت بر عمل تشکل و مجموعهسازی دارد و به معنای دوم منظور از آن، قانون اساسی (قانون بنیادی و اصولی) یک ملتNationاست که شامل مجموعهای از قواعد و مقررات قضائی میشود که میبایستی حاکم و ناظر بر کلّ روابط میان حکومت و مردمی باشد که تحت آن زندگی میکنند. لفظ مشروطه که مؤنث مشروط عربی است به معنای مقید در مقابل مطلق در نظر گرفته شده است (مجتهدی، ۱۳۷۹: ۲۸).
۱-۷ نقد منابع
برای نگارش این تحقیق از منابع معتبر و آثار نویسندگان وتاریخ نگاران توانای خارجی و داخلی بهره گیری شده است از جمله این آثار می توان به کتاب ” انقلاب مشروطه ایران” اثر ژانت آفاری، آثار یرواند آبراهامیان، تاریخ مطبوعات درایران اثر ادوارد براون، کتاب ” انقلاب” اثر هانا آرنت، خاطرات سر آنژی نیور از انقلاب مشروطه ایران وتاریخ سانسور در مطبوعات ایران از گوئل کوهن اشاره کرد. در زمره آثار نویسندگان داخلی بیشترین بهره گیری از کتاب های ” تاریخ مشروطه ایران ” از احمد کسروی، ” سیری در انقلاب مشروطیت ” اثر رضا همراز، ” انجمن ایالتی آذربایجان” از محمد عزیزی، گوشه ای از تاریخ مشروطه ایران ” اثر عبدالحسین نوائی، انقلاب مشروطه ایرن از سید حسن تقی زاده، “رویکردانتقادی روزنامه اختر به وضعیت زنان جامعه ایران در عصر ناصری” اثر جلیل پورحسن دارابی، کتاب های فریدون آدمیت در زمینه ” فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت” و ” ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران” ، کتاب ” قیام آذربایجان و ستارخان ” از اسماعیل امیرخیزی و نیز آثار چندین نویسنده توانای دیگر نظیر یحیی دولت آبادی، ماشالله آجودانی و … برده شده است.
سازماندهی تحقیق
این پایان نامه مشتمل بر پنج فصل کلی است که فصل اول شامل کلیات تحقیق می باشد و در فصل دوم به مباحث نظری که درباره پیدایش انقلاب و علل و عوامل آن و نحوه پیدایش انجمن سعادت و روزنامه اختر می باشد پرداخته شده است. و نیز فصل سوم که مشتمل بر یک بحث کلی در رابطه با روزنامه سعادت و نقش آن در انقلاب مشروطه و ارتباط آن با سایر انجمن ها، علما و مردم ایران و سرنوشت آن می باشد. همچنین فصل چهارم شامل روزنامه اختر و نقش آن در انقلاب مشروطه و ارتباط آن با سایر انجمن ها، علما و مردم ایران و سرنوشت آن می باشد. فصل پنجم یا آخرین فصل بر یافته های تحقیق اختصاص یافته است .
فصل دوم
مبانی نظری
مقدمه
در این فصل سعی میشود ابتدا واژههای انقلاب و مشروطه ریشهیابی و واکاوی شود و سپس توضیح مختصری درباره مفهوم اخص انقلاب مشروطه ایران ارائه خواهد شد. انقلاب معادل با تحول و دگرگونی عمیق نظام سیاسی و بعضاً نظام اجتماعی میباشد و خیلی از نویسندگان اصولاً تحولات منجر به برقراری نظام مشروطه در سال ۱۲۸۵ شمسی را به معنای اخص، انقلابی تلقی نمیکنند. اما از آنجایی که این تحولات منجر به دگرگونی وسیع در جامعه و نظام ایران شد و وضعیت سیاسی-اجتماعی را به گونهای برگشتناپذیر تغییر داد لذا ما هم در این پژوهش، به کلیه تحولات دهه ۱۲۸۰ شمسی که در نهایت با اعلان فرمان مشروطه از سوی مظفرالدین شاه قاجار، دورهای نوین را در تاریخ معاصر ایران رقم زد با نام اختصاری انقلاب مشروطه ایران میشناسیم و در پژوهش حاضر هم محور مطالعاتمان هم بر این مبنا استوار خواهد بود. همچنین رویدادهای آن دوره با نام انقلاب مشروطه ایران شناخته شده و در واقع نخستین تغییر ساختاری در نظام سیاسی ایران در همین بازه زمانی شکل گرفته است. ما هم برای عدم ابهام و نیز حرکت در چارچوب پژوهشی رایج در حوزه مطالعات سیاسی و تاریخی ایران، در این فصل به صورت کلی به واکاوی ریشهشناسی واژههای موجود در اصطلاح انقلاب مشروطه ایران خواهیم پرداخت و در نهایت توضیح مختصری از انجمن سعادت و روزنامه اختر که محور پژوهشمان را تشکیل میدهد به دست خواهیم داد.
انقلاب
ریشهیابی واژه و فرایند انقلاب
واژه انقلاب از زبان عربی وارد زبان فارسی گردیده است.این واژه در زبان عربی به معنای انقلاب و دگرگونیپذیری میباشد. انقلاب یعنی پذیرش دگرگونگی، بهنحوی که بهصورت صفتی برای فرد یا جامعه درآید (مطهری، ۱۳۶۷). در زبان فارسی به نقل از فرهنگ دهخدا در بیان معنای لغوی، انقلاب به معنی برگشتگی، تغییر و تبدیل و تحول و تغییر ماهیت میباشد (فرهنگ دهخدا، ۱۳۴۶: ۷۳). در فرهنگ معین، انقلاب به معنای زیر آمده است:«دگرگون شدن ، زیرورو شدن ، حالی به حالی شدن ، تحول و تقلب و تبدیل و گردش» (فرهنگ معین، ۱۳۵۰: ۱۰۱۹). واژه انقلاب درلاتین معادل Revolutionاست و به معنای بازگشت زمان که آغازاندیشهای نو رامتبادرسازدمیباشد.
اصطلاح انقلاب، به مفهوم امروزی آن تقریباً همزمان با اصطلاح دموکراسی متداول گردید و غالبا با پیشرفت در ارتباط بوده و نشاندهنده گسستن از گذشته بهمنظور برقراری نظمی نو برای آینده بوده است.بنابراین انقلاب اساسا یک پدیده مدرن و بخشی از فرهنگ سیاسی مدرن است. انقلاب پدیدهای است که ما در دنیای مدرن روبرو هستیم؛ چون بر مقدمات و مبانی مدرنی استوار است. انقلاب به معنای «دگرگونی سریع، بنیادین و خشونتآمیز داخلی در ارزشها و اسطورهها، نهادهای سیاسی اجتماعی و فعالیتهای حکومتی» در خودداری خصمانه و وسیع از هر نوع همکاری شهروندان با حکومت، منجر به تسلیم آن، تعریف شده است. در همین عصر است که حق الهی پادشاهی مورد انکار قرار گرفت، شوریدن بر علیه پادشاه ظالم نه تنها تقبیح نشد، که مورد توصیه و ترویج قرار گرفت. در همین عصر بود که امتیازات ذاتی و انحصاری اشراف مورد تردید و بلکه تهدید قرار گرفتند و طبقه متوسط و اشراف جدیدزاده شدند (مردیها، ۱۳۸۵: ۳۹).
انقلاب ماهیتاً به معنای کوشش برای تغییر شرایط هستی اجتماعی و بنیاد کردن نظامی بدیل یا جانشین در جامعه است. بنابراین، انقلاب صرفاً مساوی با قرار گرفتن یک گروه حاکم به جای دیگری یا تغییر نظام حکومتی به تنهایی نیست. انقلاب عموماً به معنای «دگرگون سازی همه جانبه و بنیادی سازمان سیاسی و ساخت اجتماعی و مالکیت اقتصادی و تغییر اسطوره ی غالب و فائق درباره ی نظم اجتماعی و، بنابراین، حاکی از گسستگی و مکثی عمده در تداوم تحولات است (نیومن، ۱۹۴۹: ۳۳۳-۳۳۵). چیزی که ماهیت اساساً سیاسی انقلاب را آشکار می کند این واقعیت است که هم آغاز و هم انجام آن نوعاً سیاسی است. انقلاب معمولاً با بحران سیاسی آغاز می شود و با سامان سیاسی به پایان می رسد.
مسیر انقلاب در عمل، مسیر پیکاری طولانی است که شورشیان در آن از سلاحهایی که از زرادخانه قدرت دولت وام می گیرند -یعنی سلاحهای سیاسی- استفاده می کنند. نیروهای مسلح در چنین مواقع نقشی غالباً مهم و گاهی تعیین کننده ایفا می کنند، ولی باید متوجه بود که کاربرد نیروی نظامی در انقلاب، کاربردی ذاتاً سیاسی به معنای اعم است. وقتی یک دولت امروزی که مدعی حق انحصاری استفاده از قدرت سازمان یافته نظامی است ارتش خود را به مقابله با مردم شورشی می فرستد، و وقتی شورشیان هرگونه سلاحی را که به دستشان برسد به سوی حکومت خویش می گیرند، نیروی مسلح نیز صرفاً یکی دیگر از وسایل رسیدن به هدفهای سیاسی می شود. حقیقت این است که استفاده از قدرت نظامی تنها یکی از جنبه های جریان انقلاب است و لااقل در تاریخ معاصر اروپا حتی جنبه فائق نیز نبوده است(جانسون، ۱۹۶۴: ۱۲۰-۱۲۱).
در هر انقلاب بزرگی با مشارکت توده های عظیم مردم، همیشه بیش از یک شق بدیل پیش بینی می شود و بیش از یک گروه شورشی وجود دارد و بیش از یک برنامه انقلابی هست. در جریان آشوبها، یکی از آنها ممکن است چیرگی پیدا کند. ولی پایان انقلاب معمولاً به معنای شکست همه به استثنای یکی از آنهاست. بنابراین، از نظر مردم به طور مجموع، حتی پیروزی انقلاب هرگز کامل نیست، زیرا علاوه بر شکست نظام قدیم، مستلزم شکست تمام شقوق بدیل دیگر نیز هست. پیروزی کرامول، هر چند موقت، نه تنها به معنای شکست سلطنت طلبان، بلکه مساوی با شکست جناح تندرو نهضت انقلابی نیز بود. پیروزی لنین نه فقط به تزاریسم پایان داد، بلکه شق دموکراسی را نیز از صحنه حذف کرد. پس رژیم مولود انقلاب هیچ گاه جامعه ی نو و بهتری را که بنا بوده تأسیس کند، به طور کامل متحقق نمی سازد (فولادوند، ۱۳۷۷: پاراگراف ۹).
تغییر در ارزشها و نگرشهای مردم یک جامعه از ابعاد داخلی یک انقلاب است. تحول انقلاب، رخدادی ریشهای را به ذهن متبادر میسازد که طی آن قالب های کهن از میان رفته و یا دست کم با نگرش های جدید و غالباً تجزیه نشده جایگزین میشود (کوهن، ۱۳۶۹: ۲۷).انقلاب عبارت است از مبارزه ای مردمی و توده ای ، خشونت بار و کم وبیش طولانی برای قبضه قدرت است. برای دگرگونی ساخت قدرت و نهادهای سیاسی گروه حاکم (بشیریه، ۱۳۷۴: ۳۵۸).انقلاب عبارت است دگرگونی سریع و بنیادی و خشونت آمیز داخلی توسط مردم در ارزش ها ، اسطوره های مسلط بر جامعه ، نهادهای سیاسی ، ساختار اجتماعی ، رهبری ، روش ها و فعالیت های سیاسی دولت (هانتینگتون، ۱۹۶۸: ۲۶۴).انقلاب عبارت است از حرکت مردمی توام با خشونت در جهت تغییر سریع و بنیادین در ارزش ها و باورهای مسلط نهادهای سیاسی ، ساختارهای اجتماعی ، رهبری ، روش ها و فعالیت های یک جامعه (محمدی، ۱۳۹۱: ۴۳).
انقلاب بهعنوان «تلاش های خشونتآمیز موفق و ناموفق بهمنظور ایجاد جامعهای آرمانی»، «هر نوع توسل به خشونت در درون یک نظم سیاسی برای جایگزینی قانون اساسی، حکام یا سیاستهای آنان با مصادیقی برتر»، «تغییر ناگهانی که در هر نظم اجتماعی، نهادی و سیاسی مستقر، تحت تأثیر نیروهای معمولا متشکل و برتر از نیروهای حافظ نظم موجود، و نه در جهت جا به جایی افراد، بلکه با هدف ایجاد یک نظام جدید به وقوع میپیوندد (آقابخشی، ۱۳۸۳: ۳۴).
تعریف جامعی که بتوان از انقلاب ارائه نمود عبارت است از: «انقلاب به آن پدیده اجتماعی گفته می شود که منجر به تغیر و تحول بنیادین و اساسی در زمینه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و ایدئولوژیکی یک جامعه با مشارکت مردم همراه با خشونت گردد» (آرنت، ۱۳۶۱: ۶۵). در این تعریف چند نکته قابل توجه است: اول اینکه انقلاب یک پدیده اجتماعی است، بنابراین کاربرد انقلاب از این دیدگاه در مورد پدیدههای اجتماعی است نه سایر رویدادهای غیر اجتماعی؛ دوم اینکه انقلاب باید منجر به تغییرات بنیادین و اساسی شود یعنی دگرگونی، نه اصلاح و بازسازی و غیره؛ سوم اینکه هنگامی به یک پدیده اجتماعی انقلاب میگوییم که در همه ابعاد ذکرشده دگرگونی ایجاد کند، نه در یکی از ابعاد آن.از این رو تحولاتی را که در یکی از ابعاد جامعه دگرگونی ایجاد می کنند انقلاب نمیگویند؛ چهارم اینکه انقلاب قهرآمیز است و همراه با خشونت میباشد، بنابراین حرکتهای آرام و مبارزات حزبی و پارلمانی حتی اگر منجر به تحولاتی هم بشود انقلاب نامیده نمیشود بلکه به آن اصلاح یا رفرم میگویند.انقلاب روشی نیست جز عملیساختن طرح خشونتآمیز که می تواند نظام اجتماعی را متحول سازد؛ یا انقلاب یعنی دستزدن به قبول خشونت برای تغییر نظام؛ پنجم اینکه باید با مشارکت عموم مردم جامعه صورت میگیرد.
انقلاب یکی از پدیدههای خشونتبار جامعه است چرا که در یک منازعه انقلابی، حکومت بهسادگی تسلیم انقلابیون نمی شود از طرف دیگر انقلابیون از جانگذشته نیز در صورت لزوم دست به خشونت خواهند زد. کاربرد خشونت در چنین منازعههایی است که موجب تغییر و تحولات عمیق و گسترده در ساختار سیاسی میگردد و پدیده انقلاب را متمایز از رفرم یا سایر تحولات اجتماعی می کند. مسلما اگر گروه هیئت حاکمه بهطور مسالمتآمیزی از قدرت کنارهگیری کند دیگر تحولات انقلابی رخ نخواهد داد (بشیریه، ۱۳۷۴: ۴۵).
در پدیده انقلاب، بخش وسیعی از مردم و تودهها توسط رهبران انقلاب بسیج میشوند، تودههای سازمانیافته یا پراکنده که فاقد قدرت سیاسی هستند، در وقوع انقلاب مشارکت می کنند. حضور تودههای گسترده مردم است که به رهبران امکان تهاجم به قدرت حاکم را میدهد. از ابزارهایی که رهبران میتوانند بهوسیله آنها تودهها را بسیج کنند ایدئولوژی است؛ ایدئولوژی مانند عامل همبستگی اجتماعی مردم را بههم پیوند میدهد و رهبران با بهره گرفتن از پیوند ایدئولوژیکی تودهها را بسیج مینمایند و برای اینکه بتوانند به بسیج گسترده دست بزنند به سازماندهی انقلابی نیازمند هستند، چراکه اگر انقلابیون دارای چنین سازمانی باشند راحتتر میتوانند بین رهبران، ایدئولوژی و تودهها ارتباط برقرار کنند. از طرف دیگر جایگزین برخی نهادهای حکومتی شده و دست به ارائه خدمات مورد نیاز مردم بزنند. بسیج تودههای مردم و مشارکت آنها در منازعه انقلاب، پدیده انقلاب را از کودتا نیز متمایز میسازد (بشیریه۱۳۷۴: ۴۶).
انقلاب تحوّلی است که به وسیله نیروهای خارج از قدرت سیاسی همراه با خشونت پدید می آید و دگرگونیهای گستردهای در ساحت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فکری جامعه به دنبال خواهد آورد. البته درجه تغییر و شدت تغییرات ممکن است متفاوت باشد یا اینکه تحول در دراز مدت صورت گیرد و بعدها ظاهر شود (بشیریه، ۱۳۷۴: ۴۸).
مفهوم انقلاب شامل دگرگونیهای شدید است از هر نوعی که باشد؛ از همینروست که مثلا از انقلاب صنعتی سخن میگوییم. اما در قلمرو حکومت، انقلاب مفهومی خاص دارد، چه در اینجا تغییرات شدید انقلابی به زور انجام میگیرد و هدف آن برانداختن نظام موجود و برقرار ساختن نظامی نوین است، چون حکومت خود نگهبان نیروی متشکل اجتماع است، پس انقلاب در اینجا بهمعنای سلب موقت این وظیفهی حکومت است.اصطلاح انقلاب را میتوان بهمعنایی وسیعتر بهکار برد تا شامل تغییراتی قاطع در طبیعت حکومت نیز باشد ولو اینکه این تغییرات متضمن سقوط شدید نظام موجود هم نباشد، اما انقلاب خاص عبارت از: انفجار نیروهای سرکوفته جامعه است که مقاومت سیستم قدیم و وضع موجود را درهم میشکنند و سیستم جدیدی را جانشین آن میسازند. گاه از قیامهایی نیز که در انجام این مقصود موفق نمیشوند بهعنوان انقلاب صحبت میشوند، این قیامها در واقع انقلابات عقیم هستند. مثلا شورشهای سال ۱۸۴۸ بعضی از کشورهای اروپایی در ردیف آنها قرار داد. اما به دلیل عقیم بودن و بهثمر نرسیدن انقلاب نباید پنداشت که در جریان حوادثی که متعاقب آنها بهوقوع پیوسته تأثیر مهمی نداشته اند.
هرجا بخش قابل توجهی از اوصاف ذیل، گردهم آیند میتوان از پدیدهای به نام انقلاب سراغ گرفت: اوصافی از قبیل اصالت عمل و پرهیز از ظرافتپردازیهای عقلی، ترسیم چشمانداز دلربا از آرمانهایی چون عدالت، آزادی و رفاه، وصل کردن سرنخ تمام یا غالب مشکلات به سلطه طبقهی حاکم، ایمان به امکان و ضرورت تغییرات بنیادی، اعتقاد به اصلاحناپذیری حکومت، آشتیناپذیری و همعرض کردن مصالحه و خیانت، اعتقاد به خشونت بهعنوان نخستین و یا تنها ابزار تحول، وجود پتانسیلهای نافرمانی، غلبه هیجان و خشم، تخریب نظم مستقر از سوی تودههای خشن، حمایت جدی و جامع این حرکت از سوی روشنفکران، همدلی و همگرایی مردم ذیل یک ایدئولوژی، رهبری کاریزماتیک، نتوانستن یا نخواستن استفادهی کارآمد از نیروی سرکوب از سوی دولت (مردیها، ۱۳۸۵: ۴۰-۴۳).
مفاهیم مرتبط با انقلاب
مفاهیمی مانند اصلاح، رفرم، نهضت، کودتا، شورش،جنگ داخلی از جمله مفاهیم مرتبط با مفهوم انقلاب هستند:اصلاح با مفهوم انقلاب تفاوتی آشکارتر دارد زیرا اصلاحات بهوسیله رژیم سیاسی حاکم تحقق مییابد و اموری مانند بسیج تودهای، تغییر رژیم سیاسی و خشونت در آن وجود ندارد. نهضت، حرکتی معمولاً درازمدت است که ممکن است انقلاب فقط بخشی از آن به شمار آید. نهضت ممکن است به شکل تلاشهای فکری و فرهنگی آغاز شده، سپس در اثر گسترش افکار جدید، رنگ سیاسی و انقلابی به خود گیرد و یا حتی به انقلاب منجر نگردد. کودتا، اقدام سریع گروهی از نظامیان علیه یک رژیم سیاسی است. اصل بر این است که مردم در کودتاها نقش ندارند، هر چند برخی از کودتای نظامی ممکن است پس از شورشها و اعتصابات مردمی رخ دهد. واژه شورش و واژگان مشابهی مانند «طغیان»، «اغتشاش» و «قیام» حرکتی مقطعی یا واکنشی با ماهیت و دامنههای متفاوت است که گاه مقدمه حرکت انقلابی قرار میگیرد و در بسیاری مواقع از همراهی مردم، ایدئولوژی جدید جایگزین و برنامهای برای تغییر نهادهای سیاسی و اجتماعی برخوردار نیست، بسیاری از شورشها در مدتی کوتاه سرکوب میشوند و فرومینشینند (بشیریه، ۱۳۷۴:۶-۸).