کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر افکار غیرمنطقی و تاب¬آوری در معتادان به مواد مخدر- قسمت ۵- قسمت 3
  • تبیین نقش مدیریت دانش آفرین سازمان پلیس بر عملکرد پلیس پیشگیری در شهر تهران- قسمت ۳- قسمت 2
  • بررسی تأثیر آموزش به شیوه نمایش خلاق بر تفکر انتقادی و پیشرفت درسی دانش آموزان در درس علوم اجتماعی سوم ابتدایی- قسمت ۱۱
  • مبانی سازوکارها و قلمرو صدور رای وحدت رویه توسط هیات عمومی دیوان عدالت اداری- قسمت ۷
  • بررسی رابطه فرصت¬های رشد و پایداری سود در ارزشگذاری جریان نقدی آزاد- قسمت ۳
  • ارزیابی رابطه بین هزینه¬های نمایندگی و کارایی سرمایه¬گذاری در شرکت¬های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۶
  • تحولات قانونگذاری در بخش تعاون و تأثیر آن بر شرکتهای تعاونی- قسمت 11
  • پایان نامه نهایی- قسمت ۳
  • دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با بررسی وضع موجود مشاوره در دبیرستان ‌های نظام جدید آموزش و ...
  • نقش مؤلفه‌های جغرافیای سیاسی در شبکه‌ی ارتباطی راه‌های استان گیلان- قسمت ۶
  • بررسی تأثیر نرخ سود در بازار پول بر عملکرد بازار سهام بر اساس مدل تصحیح خطا- قسمت ۵
  • شناسایی و اعتبار یابی استانداردهای شغلی مدیران مدارس متوسطه- قسمت ۷
  • پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • تحول مفهوم اجماع در تاریخ اندیشه سیاسی اسلام- قسمت ۴
  • بررسی رابطه ی سرمایه فکری با عملکرد سازمانی بانک قوامین استان تهران- قسمت ۱۳
  • بررسی تحولات حقوقی حاکم بر حمل و نقل دریایی از کنوانسیون لاهه تا کنوانسیون روتردام در تطبیق با قانون دریایی ایران- قسمت ۷
  • بررسی تاثیر محلول¬پاشی نانو¬کلات پتاسیم بر خصوصیات فیزیولوژیکی- قسمت ۴
  • بررسی عوامل مؤثر بر وضعیّت اشتغال فارغ التّحصیلان دانشگاهی ۳۴ – ۲۴ ساله استان کردستان- قسمت ۸
  • مطالعه موانع برون سپاری آموزش در ورزش از دیدگاه کارشناسان و مدیران ورزشی استان کردستان- قسمت ۶
  • طراحی بهینه مقاوم مشارکتی با رویکرد چندهدفی برای حامل فضایی با احتساب عدم قطعیت- قسمت ۱۱
  • پژوهش های انجام شده در مورد تأثیر تأسیسات نفتی بر ساختار اقتصادی، اجتماعی و کالبدی شهر گچساران ...
  • طرح های پژوهشی دانشگاه ها در مورد پایاننامه کارشناسی ارشد در رشته ریاضی محض(گرایش هندسه)حلقه-گروهوارهای توپولوژیکی و بالابرها در فضاهای ...
  • دانلود پایان نامه درباره بررسی موانع فردی ارتباط اعضای هیأت علمی دانشگاه ها با بخش ...
  • بررسی رابطه گرایشهای معنوی با کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه شاهد- قسمت ۱۴
  • عدالت و دادرسی در تاریخ بیهقی و سیاستنامه- قسمت ۸
  • رابطه بین تصویر سازمانی با وفاداری مشتریان بانک رفاه(مطالعه موردیشعب منطقه شمال تهران )- قسمت ۵
  • پایانی- قسمت ۳
  • تحلیل فقهی و حقوقی امر به معروف و نهی از منکر در سیاست کیفری اسلام- قسمت ۱۶
  • رابطه بازاریابی اینترنتی با رفتار خرید مشتریان- فایل ۳۴
  • اثر تیمول، نایسین و اسید لاکتیک بر روی لیستریا مونوسایتوژنز تلقیح شده به قطعات مرغ- قسمت ۳
  • تأثیر حاکمیت شرکتی و مدیریت سود برکیفیت سود- قسمت ۹
  • تاثیر مدیریت هزینه بر عملکرد مالی شرکت- قسمت 24
  • نقش دادستان در پیگیری جرایم اقتصادی در نظام اداری کشور- قسمت ۶




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      مسئولیت مدنی دولت در جبران خسارت تطبیقی با حقوق کامن لا (انگلستان)- قسمت ۶ ...

    از آن نقطه نظر که اموالی را در اختیار دارد و برای اداره امور کشور به کار می‌گیرد، لاجرم «داین و مدیون» قرار می‌گیرد و همانگونه که می‌دانیم لازمه داین و مدیون بودن، متعهد شدن و مسئول شدن است.
    در خصوص شخصیت مؤسسات عمومی و غیره قابل ذکر است که به عکس تقسیمات استانی که در بعضی از کشورها از جمله: فرانسه و آمریکا وجود دارد و آن استان‌ها مستقلا دارای شخصیت حقوقی جای از دولت مرکزی هستند، در حقوق ایران، صرف تقسیمات استانی هویت شخصیت حقوقی را به آنها (استان‌ها) واگذار نمی‌کند، بلکه تقسیمات استانی- وزارتخانه‌ها- سایر مؤسسات دولتی دیگر، صرفاً جزو تقسیمات داخلی دولت مرکزی محسوب می‌شوند که دارایی‌شان جزئی از دارایی دولت و کارمندان و کارکنانشان نیز جزئی از کارمندان و کارکنان دولت مرکزی محسوب است. اما ظاهراً بر اساس قوانین موضوعه ایران این هویت (شخصیت حقوقی مستقل از دولت مرکزی) برای شهرداری‌ها – انجمن‌های روستایی- و مؤسسات مستقل دولتی که (با بودجه شخصی اداره می‌شوند) اعطاء شده است.
    گفتار سوم: مسئولیت
    مبحث اول: تعابیر لغوی و عرفی مسئولیت
    مسئولیت در لغت در معانی: «ضمانت، ضامن، ضمان، تعهد و مؤاخذه»[۶۸] بکار می‌رود که البته ریشه این لغت از سَئَلَ و به معنی سئوال کردن و مورد بازخواست قرار گرفتن مطرح شده است.
    این واژه در عرف عام به مفهوم تصمیم‌گیری مناسب[۶۹] است که فرد در چهارچوب هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی که معمولاً از فرد متعادل می‌رود، ‌دست به انتخاب بزند. این انتخاب سبب ایجاد روابط انسانی مثبت، افزایش ایمنی، موفقیت و آسایش خاطرمی‌شود. پاسخ مؤثر[۷۰] هم پاسخی است که فرد را قادر می‌سازد تا به هدف‌هایی که باعث تقویت عزّت نفس می‌شوند،‌ دست یابد. برای آنکه فرد به گونه‌ای مؤثر پاسخ دهد، لازم است مشخصه‌ های مهم موقعیت مورد نظر را بشناسد. اگر او صرفاً نفع شخصی را در نظر بگیرد و به محدودیت‌های موجود توجه نکند، مشکلاتی برای خود و دیگران بوجود می‌آورد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    هر فردی ناگزیر است از نگرش سایرین به مسائل آگاه باشد، زیرا انتخاب‌های وی در نیازها، حقوق و مسئولیت‌های سایرین متأثر است.علاوه بر این، لازم است که افراد از نیازها و هدف‌های خویش آگاه باشند. افراد، زمانی فردی مسئول بشمار می‌آیند که با درنظر گرفتن هدف‌های خویش و نیازهای سایرین عمل نمایند.
    در بررسی آیاتی از قرآن کریم، معانی لغوی مشابهی در تعبیر از مسئولیت به چشم می‌خورد.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

    «یسئلونک عَن الانفال»[۷۱]

    «ثانیه لتسئلن عمأ کنتُم تفترون»[۷۲]

    که در معنا و مفهوم پرسش، بازخواستن و مورد بازخواست قرار گرفتن، اثر وضعی اعمال بر رفتار آدمی است و مبیّن آن است که، انسان مختار در قبال تعرّض نسبت به جسم و جان، مال و حیئیت دیگران، باید پاسخگو باشد،‌ به تعبیر دیگر، هر کس ضرری به دیگری وارد کند، باید از عهد، جبران خسارت مادی و معنوی داده برآید، مگر آن که اضرار به غیر، به تجویز قانون باشد[۷۳] یا ضرر و زیان وارده به اشخاص، در نظر عُرف، ضرر او غیرمتعارف جلوه نماید که در این صورت فاعل ملزم به تدارک ضرر نمی‌باشد. شاید در تعابیر موجود در عرف اندک تفاوتی بین لغاتی مانند: مسئولیت، تعهد، وظیفه – تکلف و حق باشد ولی واقعیت آن است که هر کدام از لغات یاد شده بار معنایی خاصی را بدوش می‌کشند، تا آنجایی که به تعبیری گفته‌اند:
    «مسئولیت» (به معنی مسئول بودن و یا متعهد بودن به انجام امری باشد.)
    «وظیفه» (به آن چیزی اطلاق می‌شود که شرعاً یا عرفاً به عهده کسی باشد.)
    «تکلیف» (به معنی بار کردن کاری سخت توأم با رنج،‌ به کسی باشد.)
    «تعهد» (به معنای گردن گرفتن کاری و همچنین عهد و پیمان بستن نیز آماده است.)
    «حق» (در این مبحث به مفهوم نصیب می‌باشد.)
    هر یک از این واژه‌ها، به نوعی با یکدیگر ملازم می‌باشند. بعنوان مثال؛ تا وظیفه‌ای بر دوش کسی نباشد، مسئولیتی در قبال انجام دادن یا ندادن آن نداد و در مورد آن، بازخواست نخواهد شد. واژه تکلیف نیز با مسئولیت ملازم است؛ چرا که در هر سه مورد چیزی برعهده شخص می‌باشد که اجرای آن، لازم و واجب است. واژه تعهد نیز با سه واژه اخیر در ارتباط است؛ چرا که در هر حال فرد متعهد،‌ موظف و مکلف است آنچه را که به آن تعهد داده است به انجام برساند ودر این مورد مسئول می‌باشد.
    کلمه حق نیز با واژه‌های اخیر تناسب دارد، زیرا هرگاه سخن از حق به میان می‌آید، تکلیف و مسئولیتی هم در پی آن خواهد بود و با اثبات حق برای یک طرف، تکلیف و مسئولیتی هم برای طرف دیگر به وجود می‌آید.
    مطالعه: زیربنای مسئولیت‌پذیری
    خالی از لطف نیست که بدانیم مسئولیت‌پذیری، مقدمات و شرایطی دارد و زمانی می‌توان مسئولیتی را به فردی سپرد که او این شرایط را احرازکرده باشد.

     

     

    مسئولیت‌پذیری زمانی تحقق می‌پذیرد که رسالت و تکلیفی موجود باشد،‌ یعنی انسان قبلاً کارهایی را با اراده و اختیار خویش پذیرفته باشد و سپس مسئولیت انجام آنرا به عهده گیرد نه کارهایی که تحت تأثیر جاذبه میل‌ها و دافعه خوف‌ها انجام بدهد.

    مسئولیت در جایی اعتبار می‌شود که فرد،‌دارای قدرت تمیز و ادراک باشد؛ لذا انسان ناآگاه که دارای قدرت درک و فهم نمی‌باشد را نمی‌توان ملزم به انجام کاری کرد و به او مسئولیتی را سپرد.

    زمانی می‌توان فرد را در مقابل وظیفه‌ای که داشته است مورد بازخواست قرار داد که آن فرد، قبلاً مسئولیت خود را شناخته باشد و این مستلزم رسایی پیام و دریافت آن توسط فرد مکلف می‌باشد.

    تکلیف کردن نیازمند بر قدرت انجام وظیفه از سوی فرد مکلف است. لذا فرد ناتوان، هرچند که آگاه باشد به دلیل اینکه کار از حوزه عمل و قدرت او خارج است مسئول نخواهد بود.

    زمانی می‌توان فرد را مسئول دانست که او با اختیار و اراده خود، انجام یا ترک کاری را به عهده گرفته باشد نه اینکه مجبور به این کار شده باشد. بدون شروط ذکر شده فوق، مسئولیت دادن به کسی، بازخواست وی بنظر می‌رسد که معنایی نخواهد داشت.
    مبحث دوم:تعابیرحقوقی مسئولیت
    ۳-۲-۱- مسئولیت در حقوق ایران
    گفته می‌شود که در مورد که شخص ناگزیر از جبران خسارت دیگری باشد یا می‌گویند در برابر او «مسئولیت مدنی» دارد. مسئولیت لازمه داشتن اختیار است. انسان آزاد و عاقل از پیامد کارهای خویش آگاه و مسئول آن است[۷۴]. به همین جهت، نیچه حکیم آلمانی از مسئولیت به عنوان امتیاز یاد می‌کند و پاره‌ای از نویسندگان فرانسوی قدرت غیرمستقل را ظالمانه و انسان بی‌مسئولیت را عامل آشفتگی دانسته‌اند. بنابراین مسئولیت شخص نسبت به جبران خسارت ناشی از اعمال فرد قاعده‌ای طبیعی و موافق قاعده است. بر مبنای این مسئولیت، رابطه دینی ویژه‌ای بین زیان‌دیده و مسئول بوجود می‌آید. زیان‌دیده طلبکار، و مسئول، بدهکار می‌شود.
    موضوع بدهی جبران خسارت است که بطور معمول با دادن پول انجام می‌پذیرد. در ایجاد این رابطه دینی، اراده هیچ‌یک از آن دو حاکم نیست. حتی، در موردی که مسئول به عمد به دیگری زیان می‌رساند، چون مقصود او اضرار است نه ایجاد دین برای خود، کار او را باید در زمره وقایع حقوقی شمرد. مسئولیت مدنی هیچ‌گاه نتیجه مستقیم عمل حقوقی نیست.
    ۳-۲-۲- مسئولیت در حقوق انگلیس (کامن لا)[۷۵]
    مقدمه بحث:تاریخچه کامن لا:
    کامن لا که تا قرن هفدهم میلادی به زبان حقوقی نورمن‌ها “کامیوم لی”نامیده می‌شد.زبانی بود که حقوق‌دانان انگلیس به آن سخن می‌گفتند و زبان نوشته حقوقی آن زمان در انگلستان مانند بقیه اروپا، زبان لاتینی بود.
    کامیون لی یا کامن لا،در مقابل عرف‌های محلی، حقوقی بود مشترک برای سراسر انگلستان.این نظام حقوقی در انگلستان پس از غلبه نورمن‌ها بر این کشور به طور عمده در نتیجه فعالیت دادگاه‌های شاهی ساخته شد.
    خانواده کامن لا علاوه بر حقوق انگلیس که منشا آن بوده است شامل انواع دیگر حقوق کشورهای انگلیسی زبان همچون آمریکا –کانادا (جز ایالت کبک)، ایرلندشمالی، استرالیاو جزایر آنتیل انگلستان است.
    مبنای اصلی حقوق این خانواده را اخلاق ناشی از مذهب مسیح و سیاست مربوط به حمایت از فرد و آزادی او تشکیل می‌دهدو رفته رفته در حقوق آنها قواعدی وضع شده که با قواعد گروه رومی ژرمنی شباهت فراوان دارد.
    منبع اصلی حقوق این خانواده، قواعدی است که قضات دادگاه‌ها در دعاوی خود اعمال می‌کنند. حقوق کامن لا حقوقی است عرفی، منتها نه به معنایی که ما از عرف و عادت در ذهن داریم. مقصود از عرف رویه‌ای است که بین دادگاه‌ها مرسوم بوده؛ از آن تبعیت می‌کنند، لذا اصول حقوقی در این نظام، از قانون نشأت نمی‌گیرد[۷۶].
    این حقوق نمونه بارز یک حقوق مبتنی بر آراء قضایی است و از راه مطالعه رویه قضایی است که باید مطالعه منابع را آغاز کرد.
    در انگلستان امروز، قوانین و آیین‌نامه‌ها (مقررات تفویضی یا مقررت تبعی)[۷۷] را نمی‌توان در رأی نقش ثانوی دانست. در حال حاضر با الهام از سیاست ارشادی، قوانین بسیاری وضع شده اندکه حقوق پیشین را عمیقاً دگرگون کرده و بخش نوینی در حقوق انگلیس پدید آورده است.
    منبع دیگر در این نظام حقوقی، عرف و عادت است که به دو بخش “عرف عمومی باستانی و عرف‌های محلی” تقسیم می‌شوند.
    منبع دیگر، عقاید علمای حقوق می‌باشد که توسط قضات نوشته شده و به “کتب معتبر” معروف هستند[۷۸].
    یکی دیگر از منابع مهم دخیل در نظام حقوقی کامن لا “عقل” است. این طرز تفکر که “حقوق قبل از هر چیز عقل است” امروزه در انگلستان گرایش آشکاری به پذیرش آن ایجاد شده است که البته لازم به ذکر است که این موضوع بسیار سال پیش در تاریخ اسلام مورد عنایت و ملحوظ‌نظر فقه امامیه بوده و براساس آن چه قواعد و دستورالعمل‌هایی که نتیجه نگرفته‌اند.
    در ادامه باید اضافه کرد که نظام‌های رومی- ژرمنی نظام‌های بسته محسوب می‌شوند ولی کامن لا یک نظام باز است که در آن قواعد جدید همواره پدید می‌آیند و این قواعد بر پایه عقل استوارند.
    پس از شناختی کوتاه از نظام حقوقی کامن لا، مسئله مسئولیت را از دیدگاه این نظام ترسیم می‌کنیم.
    در حقوق انگلیس، تعریف مرسوم را «وینفیلد» ارائه می‌کند.
    در این حقوق و به تبع آن در حقوق آمریکا، اصطلاح مسئولیت با خطا و تقصیر درهم آمیخته و مسئولیت ناشی ازخطا tortuous liability)) یا به اختصار «حقوق خطاها» (torts law) نامیده می‌شود. در کامن لا، این مسئولیت با عنوان‌های ویژه، مانند تجاوز[۷۹]، مزاحمت[۸۰]، اهانت[۸۱] و جهل[۸۲]، مطرح می‌شود. (همانند قانون مدنی ایران- که به پیروی از فقه، عنوان‌های ضمان قهری را در اتلاف و تسبیب و عقب و استیضاء
    خلاصه می‌کند)، ولی در نظریه‌های جدید نویسندگان کوشیده‌اند که از قالب محصور و سنتی خارج شود و نظریه عملی مسئولیت را ارائه کنند.
    وینفیلد در تعریف مسئولیت خطایی می‌نویسد: «مسئولیت خطایی در اثر نقض تکلیفی که قانون آن را مقرر کرده است ایجاد می‌شود …» و در واقع سبب مسئولیت یا تقصیر را تعریف می‌کند و آن را از مسئولیت ناشی از اراده یا قراردادی جدا می‌سازد.
    این تعریف، در نظریه‌های جدیدتر، از نظر قلمرو مسئولیت، مورد انتقاد قرار گرفته است و بعضی به این نتیجه رسیده‌اند که تعریف جامعی نمی‌توان بدست داد. هنوز هم این بحث پایان نپذیرفته است که نظریه عمومی بر این رشته از حقوق حکومت دارد و باید آن را حاکم بر خطا (torts law) نامید یا هر تقصیر قواعدی ویژه خود دارد و مسئولیت مدنی را باید حقوق خطاها (law of torts) گفت تا نشانی از گوناگونی مبنای مسئولیت در هر عنوان باشد.ولی، روحیه قضایی هیچ‌گاه خود را پای‌بند نظریه عمومی مسئولیت نکرده است و عدالت و عقل و تجربه را به قیاس منطقی ترجیح می‌دهد.
    ۳-۲-۳- مسئولیت در فقه
    نظام حقوقی اسلام، نظامی تکلیف‌گراست؛ به عنوان مثال در متون دینی، وقتی صحبت از حق انسان‌ها می‌شود بحث از حقوقی است که انسان‌های دیگر بر ما دارند و به عبارت دیگر، مسئولیتی که ما در قبال دیگران داریم. البته چون این حقوق طرفینی است. ما نیز این حقوق را به عهده دیگران داریم، اما به دلیل همان بعد سازندگی و تربیت و هدایت که دین اسلام برای خود قائل است ،در بیان، به جنبه تکلیف و وظیفه و مسئولیت، توجه بیشتری می‌کند؛ لذا امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید:
    «اعلم رَحَمک الله عزّوَجلّ علیک حقوقاً غبطَهُ بِکَ فی کُبّ حرکهٍ تحرکنها و بسکَئه أوحالِ حلَتها أو منزلَه أو جارحه قلبنا او الهٍ ….»[۸۳]
    «بدان که خدای عزوجل را بر تو حقی است که در هر خشمی که از تو سر می‌زند و هر آرامشی که داشته باشی و یا در هر حالی که باشی یا در هر منزلی که فرود آیی یا در هر عضوی که بگردانی …».
    در قرآن مجید آیات فراوانی وجود دارد که اهمیت و معانی مسئولیت‌پذیری و وظیفه‌شناسی را برای انسان بیان کرده است. بطور مثال: قبول مسئولیت در قرآن، به بار سنگین تشبیه شده است «هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد.»[۸۴]
    مسئولیت‌پذیری در لسان روایان نیز همواره از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. امام علی (ع) آنچنان خود را در پیشگاه خدا مسئول می‌داند که حتی درباره آنچه می‌گوید وجود خویش را ضامن قرار داده می‌فرماید: «عهده‌ام در گِرو درستی سخنم قرار دارد و نسبت به آن ضامن و پایبندم.»[۸۵].وهمین احساس مسئولیت بود که ایشان را به قبول خلافت وادار کرد چنانکه می‌گوید: «هان که به خدایی که دانه را شکفت و انسان را بوجود آورد، اگر حضور حاضر و تمام بودن حجّت بر من بخاطر وجود یاور نبود و اگر نبود عهدی که خداوند از دانشمندان گرفته که در برابر شکمبارگی هیچ ستمگر و گرسنگی هیچ مظلومی سکوت ننمایند. دهنه شتر خلافت را به کوهانش می‌انداختم و …». البته در خصوص اهمیت و تفسیر و تعبیر مسئولیت در فقه روایات متعدد و فراوانی است که به همین اندازه بسنده می‌کنیم و مطالب را با ورود به بحث انواع مسئولیت مدنی پی می‌گیریم.
    گفتار چهارم: بررسی مبانی مسئولیت مدنی دولت در مکاتب حقوقی
    مبحث اول:مبانی در فقه امامیه
    در حقوق اسلام، مسائل مربوط به مسئولیت مدنی تحت عنوان «ضمان قهری» بحث شده است. البته مبحث ضمان در حقوق اسلام، عام‌تر از مسئولیت مدنی است؛ چرا که فقها عناوین دیگری چون ضمان مقبوض به عقد فاسد، ‌ضمان مقبوض بالسوم و غیره را، که خارج از قلمرو مسئولیت مدنی است، تحت عنوان موجبات مسئولیت آورده‌اند.
    در فقه از مسئولیت مدنی تحت عنوان ضمان قهری سخن به میان آمده است که در این راستا از وجود و تعابیر مستتر در قواعد فقهیه متعددی حاصل جسته‌اند که از آن جمله‌اند: الف- قاعده اتلاف و…
    ۴-۱-۱- قاعده اتلاف:
    از جمله قواعدی که فقها در بحث از ضمان قهری (مسئولیت مدنی) ،به بررسی آن می‌پردازند، قاعده اتلاف است. هر چند مفاد این قاعده (من اتلف مال الغیر فهو لهو ضامن)[۸۶] در کتب حدیثی نیامده ولی از چندان شهرتی برخوردار است که به عنوان حدیث معصوم تلقی شده و مورد استناد فقها قرار گرفته است.
    قلمرو قاعده:
    مفهوم اتلاف در گستره و قلمرو این قاعده مؤثر می‌باشد. طوری که بعضی از فقها[۸۷] می‌گویند اتلاف، اعم از اتلاف حقیقی و اتلاف حکمی است. منظور از اتلاف حقیقی آن است که شخصی مال دیگری را به کلی از بین ببرد، مثلاً لباس یا فرش او را بسوزاند. ولی در اتلاف حکمی، نفسِ مال از بین نمی‌رود بلکه با بقاء اصل مال، مالیت آن نابود می‌شود. مثل کارت یا بن‌های اعتباری که تا تاریخ معینی اعتبار دارند و بعد از آن تاریخ، مالیت ندارند یا اینکه اصل کارت یا بن موجود باشد. بعضی از فقها اتلاف مال را شامل اتلاف حکمی، نمی‌دانند و این بدان معنی نیست که اتلاف حکمی،‌ موجب ضمان نمی‌شود بلکه عرض آن است که این قاعده شامل آن نمی‌شود و برای اثبات ضمان در اتلاف حکمی بایستی به
    سایر ادلّه مثل آیه شریفه «من اعهتدی لا …الح» مراجعه کرد.
    همچنین به موجب اطلاقات ادله قاعده اتلاف، در پدید آمدن ضمان، عنصر عمد و قصد دخالت ندارد. ابن البرّاج در این مورد می‌نویسد: «اگر انسان لباس یا کالایی را در قبال اجرت برای رنگرزی به رنگرز بدهد و آن لباس یا کالا بسود، ضمانش برعهده رنگرز است و بین عمدی و غیرعمدی بودن فرقی نیست.» به نظر می‌رسد نظر ایشان با اطلاق روایت اسماعیل بن ابی الصباح از امام صادق (ع) موافق باشد: «سألته عن القصار بسلم الیه المتاع فیخرقه او یحرقه، (قال (ع): غرمه بما جنت بده» از امام (ع) از رنگرزی پرسیدم که کالایی به او تسلیم شده و او کالا را پاره کرده یا سوزانده است، آیا او باید خسارت آن را پرداخت کند؟ امام (ع) فرمود: او را به جنایتی که با دستش انجام داده جریمه کن[۸۸].
    البته لازم به ذکر است که عدم دخالت عنصر عمد در پدید آمدن ضمان؛ بدین معنی نیست که در هیچ یک از مراحل، عملی که مجوز انتساب یا استناد تلف به فاعل باشد لازم نیست؛ بلکه بی‌گمان احراز انتساب عمل به فاعل ضروری می‌باشد؛ زیرا از ارکان اصلی ضمان مورد
    بحث، تحقق مفهوم «اتلاف» است و بدیهی است که این مفهوم با مفهوم «تلف» فرق دارد. بنابراین در ایجاد ضمان اتلاف، تقصیر شرط نیست ولی انتساب شرط است و بایستی انتساب فعل زیانبار به فاعل (متلف) احراز شود، یا به عبارت دیگر در تحقق اتلاف، کافی است که رابطه علیت بین فعل شخص و تلف مال موجود باشد. هرچند که قصد ایجاد نتیجه در آن نباشد. همانطور که این قاعده شامل اتلاف عین می‌شود، شامل اتلاف منفعت نیز می‌گردد؛ زیرا علی‌رغم تردیدی که از سوی بعضی از فقها صورت گرفته است، جمع قابل توجّهی از فقها معتقدند که منفعت نیز مال است؛ چرا که مال گاهی به صورت مستقل است، ‌مانند کلیه اجسامی که برای رفع مایحتاج از آن استفاده می‌شود و گاهی به صورت غیرمستقل است مانند اجرت نقل و انتقال و اجرتی که بابت سکونت در منزل داده می‌شود این قسم از اموال در اصطلاح فقها به تبع اطلاق عرف «منافع» نامیده می‌شود؛ بنابراین «فالمنافع ایضاً مال».
    علاوه بر آنچه گفته شد،‌ فقیهان درتعریف بیع آورده‌اند که «البیع مبادله مال بمال»: یعنی بیع عبارت است از این که یک مال با مال دیگر معاوضه گردد، هم عِوَض و هم معوض مال باشد[۸۹].
    در عین حال گفته‌اند منفعت در عقد بیع می‌تواند عوض واقع شود: این به اعتبار آن است که مال بودن منفعت را مسلّم گرفته‌اند.
    قانون مدنی نیز بر منفعت،‌ اطلاق مال کرده است طوریکه در ماده ۳۲۸ می‌گوید: «هرکس مال غیر را تلف کند ضامن آن است … اعم از اینکه عین باشد یا منفعت». «بنابراین قاعده اتلاف هم شامل اتلاف اعیان و هم شامل اتلاف منافع می‌شود. چنانکه محققّ ثانی می‌نویسد: «لو اتلف منفعه کسکنی الدار، و رکوب الدابه … ما اتلعه قطعاً»[۹۰].
    با توجه به اینکه حضرت امام (س) قاعده اتلاف را یک قاعده عقلایی می‌دانند، از نظر ایشان ملاک قلمرو قاعده،‌ نگرش عقلاست و عقلا، افساد بر صاحب مال را موجب ضمان می‌دانند نه افساد بر نفس مال را، پس هر کسی به هر نحوی موجب افساد مال بر صاحب آن شود به نحوی که مالک به مال خود دسترسی نداشته باشد،‌ ضامن است و می‌بایست عین آن را در صورت وجود و مثل یا قیمت آن را در صورت تلف به مالک برگرداند و بپردازد؛ یعنی در قاعده اتلاف آنچه موضوعیت دارد افساد بر صاحب مال است نه افساد خود مال و افساد بر صاحب مال آن است که مالک عقلاً و یا شرعاً نتواند در مال خود تصرف کند.
    بنابراین به نظر می‌رسد طبق دیدگاه حضرت امام (ره) قاعده اتلاف هم شامل اتلاف حکمی و حقیقی و هم شامل اتلاف اعیان و منافع می‌شود، چون طبق مبنای ایشان پایه و اساس قاعده اتلاف، سیره عقلاء می‌باشد و عقلا اتلاف حکمی و حقیقی و همچنین اتلاف عین و منفعت را موجب ضمان می‌دانند.
    ۴-۱-۲- لسان قاعده تسبیب در مسئولیت مدنی دولت
    قاعده تسبیب یکی از قواعد فقهی و حقوقی است که به لحاظ آثار فراوانش تحقیق و بررسی پیرامون آن دارای فوائد و ثمرات بسیار است و در مباحث مختلفی از فقه مانند کتاب عصب، قصاص و دیات مورد بررسی فقها قرار گرفته است.
    «سبب» در لغت به معنی ریسمان[۹۱] به کار رفته است: راغب اصفهانی می‌نویسد «سبب ریسمانی است که بوسیله آن از نخل بالا می‌روند» و در مصباح المنیر نیز به همین معنی آمده است. طوریکه سبب، هر آن چیزی است که بوسیله آن به امری از امر دست یافته می‌شود».

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      عوامل تاثیر گذار بر ارزش ویژه برند شرکت های بیمه از نگاه مشتریان- قسمت ۹ ...

    قدرت برند (شایستگی مشتری، رقابتی و جهانی)

    ارزش ویژه برند جهانی

     

    موتمنی و شاهرخی (۱۹۹۸)

     

    ۷-۱-۲ مدل های سنجش ارزش ویژه برند
    ۱-۷-۱-۲ ارزش ویژه برند از دیدگاه آکر
    بنا بر تعریف دیوید آکر، ، ارزش ویژه برند، مجموعه‌ای از دارایی ها و تعهدات است که با نام و سمبل (علامت) برند مرتبط است و به ارزشی که توسط یک محصول یا خدمت برای شرکت یا مشتریان شرکت ایجاد میشود اضافه شده یا کم می‌شود. این داراییها و تعهداتی که ارزش ویژه برند براساس آنها شکل میگیرد از یک زمینه به زمینه دیگر متفاوت است (آکر، ۱۹۹۵، ص ۲۰۷). دارائیهای اصلی عبارتند از: ۱- برندآگاهی[۱۴۷]،۲- وفاداری به برند[۱۴۸]، ۳- کیفیت ادراک شده[۱۴۹]، ۴- تداعی برند[۱۵۰].
    تعریف آکر از ارزش ویژه برند دارای وجوه مختلفی است. نخست اینکه، ارزش ویژه برند، مجموعهای از دارائیهاست. بنابراین، مدیریت ارزش ویژه برند مستلزم ایجاد و افزایش این دارائی‌هاست. شکل ۲-۶ نشان میدهد که ارزش ویژه برند چگونه ارزش زاست. توجه داشته باشید که بخش پنجم دارائیهای ارزش ویژه برند در شکل ۲-۶ مربوط به دیگر دارائیهایی است که حالت تکمیلکنندگی دارند و به برند اضافه میشوند (مانند حق امتیاز برند و …) دوم اینکه، هرکدام از دارائیهای برند از طریق متنوعی ارزشزایی میکنند که ۱۷ تا از آنها در شکل (۲-۶ )آمده است. سوم اینکه، ارزش ویژه برند هم برای شرکت و هم برای مشتریان ارزشزایی میکند. در اینجا منظور از مشتریان هم مصرفکنندگان نهایی است، هم آنهایی که در سطوح قبل از مصرفکننده فعالیت میکنند (مانند خرده فروشها و ارائه دهندگان خدمات و غیره). چهارم اینکه، دارائیها و تعهداتی که به نام و علامت برند مرتبط هستند، در صورت هرگونه تغییر در نام یا علامت برند، ممکن است دستخوش تغییراتی شوند و یا حتی برخی از آنها از بین بروند (آکر، ۱۹۹۶، ص ۱۷).
    مطابق نظر آکر، یکی از مفاهیم مهمی که ارزش ویژه برای برند را ایجاد میکند هویت برند است. هویت برند، مجموعهی یکتایی از تداعیهای برند در ذهن مشتریان است و بیانگر این است که برند چه چیزی را ارائه میدهد و چه قولهایی به مشتریان میدهد. آکر، هویت برند را شامل ۱۲ بُعد می‌داند که در قالب چهار دیدگاه سازماندهی میشوند (کاتلر و کلر، ۲۰۰۷، ص ۲۷۹):

    ابعاد ارزش ویژه برند

    آکر اجزای مختلف برند را به قرار زیر تشریح میکند:
    الف:برندآگاهی
    منظور از آگاهی، میزان و قدرت حضوری است که برند در ذهن مصرفکننده دارد. روش های مختلفی که برندآگاهی را میسنجدو به یادداشتن برند توسط مشتری را ملاک قرار میدهد. از تشخیص برند (آیا شما تاکنون این برند را دیدهاید؟) گرفته تا فراخوانی ذهنی برند (چه برندهایی از این گروه محصولات را به یاد میآورید؟) تا بالاترین برند در ذهن (نخستین برندی که به یادآورده میشود) و تا برند مسلط (تنها برندی که به یادآورده میشود) (آکر، ۱۹۹۶، ص ۱۰).
    برندآگاهی دارای مزایای رقابتی زیادی برای شرکتهاست (آکر، ۱۹۹۵، ص ۲۰۸):

     

    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

     

    آگاهی، احساس آشنایی با برند در مشتریان ایجاد میکند.

    اگر یک برند در زمان خرید در ذهن مشتری فراخوانی شود (حتی اگر به عنوان گزینهای که خریداری نشود)، میتواند یک برجستگی در ذهن مشتریان ایجاد کند.

    آگاهی از نام میتواند نشانهایی از نوعی تعهد مشتری باشد. اگر نسبت به نامی آگاهی وجود داشته باشد، پس باید یک دلیل برای آن وجود داشته باشد.

    بهخاطر علاقه زیاد به برند، اطلاعات مختلفی نظیر آگاهی، ویژگیها، فواید، تصاویر، تفکرات، احساسات، تداعیها و تجربیات در رابطه با مارک تجاری، وجود دارند(کلر, ۲۰۰۳). هرچند که آگاهی و جذابیت برند، اجزاء اصلی اکثر مدلهای ارزش ویژه برند هستند(اکر وکلر۱۹۹۸).
    آکِر(۱۹۹۱) آگاهی مارک تجاری را بهعنوان ” توانایی خریدار در تشخیص و یادآوری اینکه یک مارک تجاری به طبقه خاصی از محصول تعلق دارد” تعریف میکند. طبق گفته کِلِر(۲۰۰۳)، آگاهی مارک تجاری نقش مهمی در تصمیمگیری مشتری جهت کسب مزیت یادگیری، مزیت توجه و مزیت انتخاب، بازی میکند. ارزش ویژه مارک تجاری مشتریمحور وقتی اتفاق میافتد که مشتری، سطح بالایی از آگاهی و نزدیکی را با مارک تجاری داشته و تداعیهای قوی، منحصربهفرد و واحدی از مارک تجاری در ذهن خود نگهدارد.
    طبق گفته آکِر(۱۹۹۱)، در حالیکه آگاهی مارک تجاری، شناخت ایجاد میکند و نشانهای از تعهد و استحکام است، کیفیت دریافتشده به عنوان ابزاری برای تمایز عمل میکند.
    آلبا و هوتیجسون[۱۵۱](۱۹۸۷)، پیشنهاد کردهاند که آگاهی برند دارای دو زیر بعد[۱۵۲] آشنایی و تجربه است. اثرات آشنایی و تجربه در دو سطح اتفاق میافتد: مارک تجاری و طبقه محصول. درحالیکه دانش مربوط به مارک تجاری بر ارزش ویژه مارکتجاری که با مارکتجاری ویژهای همراه شده، بطور مستقیم تأثیر میگذارد، دانش مربوط به طبقه محصول، ارزش ویژه مارک تجاری همراه با همه مارکها در طبقه محصول را تحت تأثیر قرار میدهد(کریشنان۱۹۹۸).
    آکِر(۱۹۹۱) چندین سطح از آگاهی برند را ازتشخیص تا نفوذ، که مربوط به شرایطی است که تنها مارک تجاری شرکت توسط مصرف کننده فراخوانی می شود، را ذکر کرده است. روسیتر و پِرسی[۱۵۳](۱۹۸۷)، آگاهی مارکتجاری را توانایی مصرفکننده در شناسایی یا تشخیص مارکتجاری تعریف کردند.
    آگاهی برند قابلیت دستیابی برند را در ذهن اندازه می گیرد. آگاهی برند می تواند از طریق بازخوانی برند یا تشخیص برند اندازه گیری شود. بازخوانی مارک تجاری، توانایی مشتریان برای بازخوانی مارک تجاری از حافظه وقتی که طبقه خاصی از محصول، نیازهای برآورده شده توسط طبقه خاص یا برخی جستجو به عنوان اشاره را دریافت می کند؛ منعکس می کند. تشخیص مارک تجاری توانایی مشتری را در معرض گذاری قبلی مارک تجاری را تأیید می کند.
    بازخوانی نام تجاری– این مهم است که نه تنها باید عمق بازخوانی(یعنی درصدی از مردم که مارک تجاری را میشناسند) اندازه گیری شود، بلکه باید گستردگی بازخوانی(یعنی اشاره هایی که منجر به بازخوانی مارک تجاری می شوند) نیز اندازه گیری شوند. بنابراین سنجش انتخاب اشاره ای که برای بازخوانی پرسیده میشود اهمیت دارد. یک شروع خوب، فکر کردن درباره این است که، چه کسی؟، چه زمانی؟، کجا؟، و چه زمانی مارک تجاری را خریده یا استفاده خواهد کرد.
    اشارات معمولی عبارتند از: زیرمجموعه ها(نظیر نوشابهها، نوشیدنیهای ملایم و غیره)، اهداف یا دلایل مصرف(نظیر نوشابه هایی که شما برای داشتن یک روز خوب، میخرید)، مکانها(نظیر در دسترس بودن در سوپر مارکتها) و مردم(نظیر نوشیدن در تنهایی یا با گروه).
    تشخیص نام تجاری– در وظیفه تشخیصی، مشتریان یک محرک(نظیر نام تجاری) را می بینند و باید بگویند که آیا آنها قبلا آن را دیده اند( نظیر شب گذشته در تلویزیون یا در روزنامه خاص و…). اگر می خواهیم از تشخیص برای اندازه گیری عملکرد فعالیتهای مختلف بازاریابی( تبلیغات مختلف) استفاده کنیم، باید یک گروه را برای یک تفسیر از محرک هدف و گروه دیگری را برای تفسیر دیگری از محرک هدف(نظیر مارک تجاری رقبا)، قرار دهیم(چاندان, ۲۰۰۳)اولین مرحله ایجاد وفاداری این است که مشتریان نسبت به محصول آگاهی پیدا کنند. در مرحله آگاهی مشتری می داند که مارک تجاری وجود دارد، اما پیوند بین مشتری و مارک تجاری پایین است. در ایجا نام مارک تجاری می تواند آگاهی از محصول را فراهم آورد زیرا نامهای تجاری ارزشی برای مشتریان با کمک به آنها در تفسیر، فرایند، ذخیره و بازخوانی اطلاعات بیشتر در مورد محصولات پیشنهاد میکند. آگاهی از مارک تجاری میتواند از طریق روش های مختلفی نظیر تبلیغات، ایمیل مستقیم، مطبوعات تجاری، ارتباطات دهان به دهان و فعالیتهای ترفیعی، افزایش پیدا کند.
    یافته ها نشان می دهدمردم تمایل به خرید نام آشنا دارند زیرا آنها با نامهای آشنا راحت ترند این فرض نیز وجود دارد که نام های تجاری که مشهور هستند احتمالا قابل اعتمادندو کیفیت موجهی دارند اغلب یک نام تجاری شناخته شده بهتر از نام های تجاری ناشناخته برگزیده میشود .عامل آگاهی از این نظر مهم است که یک نام تجاری در درجه اول باید وارد ملاحضات شخص شودبرای همین یک نام تجاری نا شناخته معمولا شانس کمی برای خریده شدن دارد.
    ب:- کیفیت ادراک شده
    کیفیت ادراک شدهی برند نوعی تداعی ذهنی برند است که به سطح بالاتری رسیده است و به شرایط و چگونگی دارائیهای برند میپردازد، (آکر، ۱۹۹۶، ص ۱۷): زیرا

     

     

    در بین تمام تداعیهای برندی، فقط کیفیت ادراک شده است که به عنوان نیروی محرکهی عملکرد مالی درنظرگرفته میشود.

    کیفیت ادراک شده اغلب، اگر نخواهیم بگوییم اصلیترین نیرو، حداقل یک نیروی اصلی برای هر کسب و کاری است.

    کیفیت ادراک شده با دیگر وجوهی که نحوهی ادراک برند را تشریح میکنند مرتبط است و آنها را به حرکت در میآورد.

    زایتمال[۱۵۴] (۱۹۸۸)،؛ کیفیت ادراک شده را به این صورت تعریف میکند: «قضاوت مصرفکننده در مورد برتری کلی یک محصول». این ارزیابیهای درونی درباره کیفیت محصول توسط مصرف‌کننده پس از تجربهکردن برند انجام میشود، نه به وسیلهی مدیران و متخصصان (یو و دانته[۱۵۵]، ۲۰۰۱).
    کیفیت دریافت شده به عنوان معیار مهمی برای انتخاب یک مارک تجاری است. آکر کیفیت دریافت شده را به صورت، درک مشتری از کیفیت کلی یا برتری یک محصول یا خدمت در رابطه با هدف یا جانشینهای مربوط به آن، تعریف می کند. کیفیت درک شده در ابتدا، به عنوان درک مشتری تعریف می شود، بنابراین از دیدگاه های مختلف، متفاوت خواهد بود:

     

     

    کیفیت عینی یا واقعی؛

    کیفیت براساس محصول

    کیفیت تولید.

    کیفیت دریافت شده نمی تواند بصورت عینی تعیین شود، زیرا آن درک و قضاوت مشتریان از چیزی است که برایشان مهم است. کیفیت درک شده احساسی نامحسوس از مارک تجاری است. هرچند که معمولا براساس ابعادی است که ویژگیهای محصولات نظیر اعتبار و عملکرد را در بردارند.
    کیفیت دریافتشده به عنوان ” ادارک مصرفکننده از کیفیت کلی یا برتری یک محصول یا خدمت نسبت به گزینه های دیگر” تعریف میشود(ریتمال ۱۹۸۸). کیفیت دریافتشده یک ضرورت رقابتی است و امروزه اکثر شرکتها به کیفیت مشتریمحور به عنوان یک سلاح استراتژیک، روی آوردهاند ارتباط بین کیفیت محصول و خدمت، رضایت مشتری، سودآوری شرکت را مورد توجه قرار میدهد.
    آکِر(۱۹۹۶) پیشنهاد کرد که کیفیت دریافت شده مربوط به مارکهای تجاری مختلف می تواند بصورت مستقیم نیز اندازه گیری شود. آکِر(۱۹۹۶) شواهدی از مطالعات گذشته را بیان میکند که نشان دادند که تا ۸۰ درصد تغییرات در ارزش دریافت شده با کیفیت دریافتشده توضیح داده میشود.
    کیفیت دریافتشده، کیفیت واقعی محصول نیست، اما ارزیابی ذهنی مشتری نسبت به محصول است(زیتمال, ۱۹۸۸). همانند تداعیهای مارک تجاری، کیفیت دریافتشده نیز ارزش را برای مشتریان فراهم میکند تا آنها با متمایز کردن مارک تجاری از رقبا، دلیلی برای خرید داشته باشند. اساساً اصل درک مشتری از کیفیت به درک ویژگیهای ذاتی و خارجی مربوط به کیفیت مربوط میشود(در میان ویژگیهای خارجی، انجام فعالیتهای بازاریابی شرکت از طریق، قیمت، تبلیغات و ترفیع، یک ابزار برجسته محسوب میشود.زِیتمال[۱۵۶](۱۹۹۸) کیفیت درکشده را قضاوت[۱۵۷](ذهنی) مصرفکننده در مورد برتری و ارجحیت کلی یک محصول تعریف میکند. تجربیات شخصی محصول، نیازهای خاص و موقعیت مصرف، ممکن است ارزیابی ذهنی مصرفکننده از کیفیت را تحت تأثیر قرار دهد. معنای کیفیت درک شده بالا، از طریق تجربه طولانی مدت مرتبط با مارک تجاری، شناخت مصرفکننده از متفاوت بودن و برتری مارک تجاری ایجاد میگردد. زِیتمال(۱۹۹۸) مشخص میکند که کیفیت درک شده، جزئی از ارزش ویژه مارک تجاری است، از اینرو کیفیت درک شده بالا، مصرفکننده را بهسوی انتخاب یک مارک تجاری نسبت به دیگر مارکهای تجاری رقیب، هدایت میکند. بنابراین، بهمیزانی که مصرفکننده، کیفیت مارک تجاری را درک میکند، ارزش ویژه مارک تجاری افزایش خواهد یافت. یورومونیتور[۱۵۸](۱۹۹۶) نشان داد که اطمینان مصرفکنندگان نسبت به کیفیت حدود ۷۰ درصد گستردهتر از حالتی است که به مارکهای محصولات با کیفیت ضعیف وجود دارد. علاوهبر ارزش افزودهای که اطمینان از کیفیت ایجاد میکند، خرده فروشان نیز مارکهای قدرتمند خودشان را توسعه می دهند(چرناتونی, ۱۹۹۱).رابطه بین کیفیت دریافتشده و هزینه های ارتباطات بازاریابی با مطالعات مختلف توجیه شده است. رابطه بین سرمایهگذاری در ارتباطات بازاریابی و کیفیت نه تنها بر ارزش ویژه مارکتجاری تأثیر میگذارد، بلکه تصمیم خرید را با افزایش ارزش محصول، همانطورکه توسط آرچیبالد[۱۵۹](۱۹۹۸) نشان داده شده، حمایت میکند.یک مارک تجاری باید ضمانت معتبری برای مشتریان فراهم آورد. مشتریان به مارکهایی ترغیب میشوند که نیازهای مورد انتظارشان را تأمین میکنند. نامهای تجاری معنای سمبلیکی برای کمک به مشتریان جهت تشخیص و فرایند تصمیمگیری فراهم میآورند. یک مشتری نام تجاری آشنا را انتخاب کرد چراکه نامهای تجاری کیفیت دریافت شده بالایی را دربردارند..نام تجاری با کیفیت ادراک شده توسط مشتری پیوند خورده است ادراکی که تنها کیفیت کلی را نشان میدهد و ضرورتا بر مبنای دانش مشتریان در مورد ویژگیهای جزیی آن نیست درک کیفیت ممکن است تا حدی در صنایع مختلف متفاوت باشد.کیفیت بالا مستقیما بر تصمیم خرید و وفاداری تاثیر دارد و از قیمت و حاشیه سود بیشتر حمایت مبکند.همچنین میتواند پایه ای برای گسترش دامنه نام ونشان تجاری باشد.
    ج:- وفاداری به برند
    سومین گروه از دارائیهای برند، وفاداری به برند است که از بسیاری از چارچوبهای مفهومی ارزش ویژه برند کنار گذاشته شده است. با این وجود، در اینجا حداقل دو دلیل وجود دارد که گنجاندن وفاداری به برند در چارچوب مفهومی ارزش ویژه برند را تأیید میکند. نخست اینکه، ارزش ویژه برند برای یک شرکت به طور قابل توجهی از وفاداری مشتریان به برند حاصل میشود. در هنگام ارزشگذاری برند برای خرید و فروش برند، وفاداری به برند یکی از فاکتورهای کلیدی است که میباید درنظرگرفته شود. زیرا داشتن پایگاهی از مشتریان وفادار میتواند جریانی از فروش را برای صاحب برند به همراه داشته باشد. یک مشتری وفادار به علت اینکه برخی ارزش های منحصر به فرد را در محصولات یک برند میبیند که در گزینه های جایگزین وجود ندارد، ممکن است پول بیشتری را نیز برای به دست آوردن آن برند پرداخت نماید. دوم اینکه، درنظرگرفتن وفاداری به عنوان یک دارائی منجر به ایجاد برنامههایی جهت بالابردن وفاداری خواهد شد و این خود منجر به افزایش ارزش ویژه برند میشود. (آکر، ۱۹۹۶، ص ۲۱ . جاکبی و چستناک[۱۶۰]، ۱۹۷۸).
    یکی از سرمایه های گرانبهای کسب و کار، وفاداری مشتریان است. رقبا ممکن
    است از محصول و فرایندها یا خدمات کپیبرداری کنند ولی تغییر دیدگاه مشتریان جهت تغییر برند دشوار است. مبنای وفاداری به برند میتواند یک عادت ساده باشد (مثلاً ممکن است انگیزهای برای تغییر خرید از سوپر مارکتی که با آن آشنا شدهایم وجود نداشته باشد و یا ترجیح میدهیم برندِ ماست و لبنیاتی که برای مدت طولانی مصرف کردهایم و دارای کیفیت هم بوده را حفظ کنیم)؛ و یا ممکن است به علت هزینه های تغییر برند، مصرفکننده حاضر به تغییر نباشد و به برند وفادار بماند. وفاداری به برند دارای مزایای رقابتی برای شرکتهاست، از جمله (آکر، ۱۹۹۵، ص ۲۱۱):

     

     

    کاهش هزینه های تبلیغاتی.

    وفاداری به برند کنونی مانعی برای ورود رقباست.

    وفاداری به برند، اهرم تجاری برند برای اشغال فضای بیشتری از قفسههای مغازهها است.

    تعداد بالای مشتریان وفادار و راضی، تصویر مناسبی از برند ایجاد میکند.

    وفاداری به برند فرصت واکنش رقابتی به حرکتهای رقبا و توسعهی محصول و برند را ایجاد میکند.

    وفاداری یکی از راه هایی است که مشتری رضایتش را از عملکرد کالا یا خدمتی که دریافت کرده، بیان می کند. تحقیقات زیادی درخصوص رابطه بین وفاداری مارک تجاری و تعهد انجام شده است. این مطالعات نه تنها توان و قدرت این رابطه را مورد بررسی قرار داده اند، بلکه اثرات سایر متغیرهای برند را نظیر میزان پیچیدگی برند را نیز سنجیده اند. در واقع به انگیزش و ظرفیت مشتری برای چنین ارزیابی ای بستگی دارد. همچنین تیلور و کرونین[۱۶۱]، کیفیت درک شده را به عنوان معیاری از رضایت تعریف کرده و سندویک و دوهان[۱۶۲] اعتبار مارک تجاری را به عنوان متغییری میانجی بین رضایت و وفاداری تعریف کرده اند.(لوییز۲۰۰۰)
    توسعه وفاداری مارک تجاری مهمترین فاکتور برنامه بازاریابی شرکتها، به ویژه در مواجهه با بازارهای بسیار رقابتی با تغییرات ناخواسته محصولات، می باشد. علاقه به پذیرش این نگرش استراتژیک ناشی از ارزشی است که وفاداری به مارک تجاری برای شرکتها در موارد زیر ایجاد می کند:

     

     

    مانع اساسی در برابر ورود رقبا؛

    افزایش توانایی شرکت در برابر تهدیدات رقابتی؛

    فروش و درآمد بیشتر

    حساسیت پایین مشتریان به تلاشهای بازاریابی رقبا.

    اکثر مطالعات انجام گرفته درخصوص وفاداری مارک تجاری، رویکرد روانشناسی دارند که در ارتباط با فرایندهای شناختی است که تمایل به مارک تجاری را توسعه می دهند. این رویکرد در ابتدا به رابطه بین کیفیت درک شده، رضایتبخشی و وفاداری متمرکز شده است. رویکرد دوم به جنبه اجتماعی و انگیزه لذت از وفاداری مارک تجاری توجه دارد. فرانتیر تأیید می کند که تلاشهای مضاعف صورت گرفته در تحلیل وفاداری مارک تجاری به عنوان نتیجه فرایند تصمیم گیری مطلوب است که روابط طلسم شده مشتریان را می شکند چالش اصلی در تحقیق بر روی وفاداری مارک تجاری، تعریف مفهوم وفاداری مارک تجاری و اندازه گیری آنست. جاوالگی و موبِرگ[۱۶۳] (۱۹۹۷)، وفاداری مارک تجاری را براساس ویژگیهای انتخاب، حالت و رفتار تعریف کردند. در حالیکه ویژگی رفتاری براساس مقدار خرید برای یک مارک تجاری ویژه میباشد، ویژگی حالتی، ترجیحات مشتری را یکی کرده و به سمت مارکتجاری سوق میدهد. تعاریف مربوط به ویژگی انتخاب، به دلایل خرید و یا فاکتورهایی که انتخابها را تحت تأثیر قرار میدهند، تمرکز دارند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    این تعاریف وفاداری مارکتجاری، بصورت تجربی در سه طبقه اصلی تقسیمبندی شده است: نگرش چند حوزه ای، نگرش رفتاری و نگرش حالتی).
    آکِر(۱۹۹۱) وفاداری مارک تجاری را بهعنوان وضعیتی تعریف میکند که وقتی مارک تجاری از لحاظ قیمت و ویژگیها تغییر میکند، مشتری به مارک تجاری دیگری روی میآورد. از سوی دیگر کِلِر(۲۰۰۳) وفاداری مارک تجاری را با واژه ” تشدید مارکتجاری” که به طبیعت ارتباط مارکتجاری مشتریمحور برمیگردد، مورد آزمون قرار میدهد و به اینکه مشتریان احساس میکنند که با مارک تجاری همساز هستند، گسترش میدهد. مشتریان با تشدید واقعی مارک تجاری، وفاداری بالا و جستجوی فعالانه برای تعامل با مارک تجاری نشان میدهند و تجربیاتشان را با دیگران تسهیم میکنند. این تعاریف از وفاداری مارک تجاری، به رابطه مستقیم بین مارکتجاری و وفاداری مارکتجاری اشاره میکند، بطوریکه وفاداری مارکتجاری اغلب بهعنوان بعد اصلی ارزش ویژه مارک تجاری تعریف میشود(اکر۱۹۹۱).
    اولیور(۱۹۹۹) وفاداری مارک تجاری را بهعنوان” یک تعهد عمیق برای خرید دوباره یا مشتری دوباره یک خدمت/ محصول بهطور سازگار در آینده، که سبب تکرار مارک تجاری مشابه یا خرید مجموعه مشابه مارک تجاری میشود، با اینکه اثرات محیطی و تلاشهای بازاریابی عاملی جهت تغییر رفتار میباشد، تعریف میکند. چادهوری[۱۶۴](۱۹۹۷) پیشنهاد کردهاست که وفاداری مارک تجاری، ترجیح مصرفکننده برای خرید یک مارک تجاری ساده، یا یک نام تجاری ویژه در یک کلاس محصول میباشد. مصرفکننده خرید دوباره مارک تجاری را انجام داده و در برابر انتقال به دیگری مقاومت میکند.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علوم غریبه در قصاید خاقانی شروانی- قسمت ۵ ...

    فصل سوم: شرح احوال، آثار و سبک خاقانی
    فصل سوم:
    شرح احوال، آثار و سبک خاقانی
    ۳-۱ نام و نسب خاقانی:
    نام خاقانی آن چنان که او خود در سروده هایش یاد کرده است، «بدیل» بوده است. در «تحفه العراقین به ایهای نغز خود را بدیل بوالعلا نامیده است:
    گر جز تو بُوَد جهان خدیوم، پس من نه از آدمم، ز دیوم
    وز جز در تست سجده جایم، پس من نه بدیل بوالعلایم. (تحفه العراقین/۱۷۰)
    پیش نام خاقانی افضل الدین بوده است. بَرْ نام خاقانی حسّانُ العجم بوده است. خاقانی، این برنام را بس گرامی می دارد و همواره بدان می نازد. (کزازی، ۱۳۶۸: ۴-۵)
    افضل الدین بدیل بن علی النجار شروانی، در سال ۵۲۰ هـ .ق از پدری نجار به نام علی و مادری نسطوری تازه مسلمان که پیشه او طباخی بود، در شهر شروان دیده به جهان گشود. پدر خاقانی درودگری بوده است علی نام در شروان. خاقانی در جامه های خویش نیز پدر را به آزر هنری ستوده است اما روزگاری، خاقانی از پدر می رنجد و دل بر او گران می دارد؛ «گویا پدرش می خواسته است که خاقانی هم کار پدر را از دست ندهد؛ و بدین جهت خاقانی را رنجیده خاطر داشته است».
    مادر خاقانی کنیزکی ترسا کیش بوده است که گویا در «جنگهای چلیپا» از روم به شروان آورده می شود. در این سامان به اسلام می گرود؛ و با علی درودگر پیوند زناشویی برمی بندد.
    خاقانی مام خویش را بس گرامی می داشته است؛ و همواره به نیکی و ستایش، از او یاد کرده است؛ و از مهر و وابستگی به او بوده است که پای بند شروان می مانده است. نیای خاقانی پیشه ی بافندگی داشته است (همان، ۱۳۶۸: ۱۰-۱۵).
    نام هنری خاقانی در آغاز «حقایقی» بوده است. این نام تنها دو بار در سروده های او آورده شده است. نام هنری او، پس از آنکه به پایمردی بوالعلای گنجوی، به خاقان اکبر، موچهر شر و انشاه پیوست، به خاقانی دیگرگون شد. (همان، ۱۳۶۸: ۶)
    ۳-۲ دوران کودکی و استادان خاقانی
    خاقانی از کودکی نزد عموی خود، کافی الدین عمربن عثمان، که مردی حکیم و طبیب و فیلسوف بود، به تحصیل دانش پرداخت و همواره در سایه ی تربیت و حمایت او با شوق فراوان در کسب دانش می کوشید. دیری نگذشت که در پرتو نبوغ و همت خود در علوم ادب و لغت و قرآن و حدیث و داستان و قصص انبیاء و سایر فنون و علوم زمان به کمال رسید و دارای نیروی خلاقه ای در شعر شد که به آفرینش و خلق آثار شعری و هنری دست زد و از عموی خود، کافی الدین، حسان العجم لقب گرفت. (سجادی، ۱۳۵۱: ۱۱)
    چون دید که در سخن تمامم حسان عجم نهاد نامم (خاقانی، ۱۳۹۱: ۲۸۶)
    کافی الدین عمر عثمان فرزانه ای پزشک و دانشور بوده است. آنگاه که خاقانی از پدر می رنجد و کار و بار خویش را می سنجد، به نزد عموی دانای خود راه می برد و از دانش او بهره ها می جوید. کافی الدین خاقانی را پدری مهربان و استادی راهنمای و سخندان بوده است. خاقانی همواره دل در گرو مهر او می داشت و از بُن جان و ژرف دل او را سپاس می گذاشت. کافی الدین در بیست و پنج سالگی خاقانی در گذشته است و شاعر جوان را در سوگ نشانده است بس اشک دریغ از دیدگانش برافشانده است. کافی الدین عمر عثمان را در شروان به خاک می سپارند (کزازی، ۱۳۶۸: ۱۵-۱۷).
    بدیل که با آمدن خود شادمانی را به خانه ی علی درودگر آورده بود، در دامان مهر و تیمار داشت مادر، می بالید و بزرگ می شد. آن گاه که از آب و گل درآمد و راه رفتن توانست و بر پای خویش ایستادن، در کوچه های شروان با کودکان دیگر به بازی می رفت و روز را به شام می رسانید. آن گاه که بدیل به سنی رسید که آموختن می توانست، لوح و دوات و قلم بدو دادند و او را به دبستان فرستادند. هوش سرشار بدیل و توان شگرفت و شور و شرار بسیارش در آموختن، آموزگاران را به شگفت می آورد و همگنان، در پیشانی بلند او، می خواندند که آینده ای درخشان در پیش خواهد داشت. بدیل هم چنان پرشور و نستوه دانش می آموخت و روزگار را به خواندن کتاب های گونه گون به ویژه دیوان های شعر می گذرانید و دمی را به بیهودگی از دست نمی داد. این رفتار او نگرانی و بیمی در دل استاد درودگر می افکند و خاطر وی را می آشفت. زیرا، به آشکارگی می دید که پور دلبند راه پدر را فرو نهاده و بر آن سر افتاده است که رنده و تیشه را واگذارد و مرد سخن و اندیشه شود (همان: ۲۲-۲۳).
    ۳-۳ دوران جوانی
    « آن گاه که بدیل به هجده سالگی رسید و برنایی برازنده و برومند گردید، علی درودگر عنان شکیب از دست داد و کاسه ی صبرش لبریز شد. پسینگاه روزی، آن گاه که پور پرشورش با انبانی پر از کتاب در زیر بغل به خانه آمد، خشمناک بر وی خروشید که: «آموختن و دانش اندوختن تا چند؟» تو را از آن چه سود؟ دست از خیرگی و ستیزگی بردار و درس و کتاب را به کناری بگذار و از فردا به کارگاه بیا و یار و مددکار من باش. اگر فرمان نبری و چنین نکنی، از این پس نه من نه تو! دیگرت فرزند خویش نخواهم خواند». بدیل از پرخاش پدر سخت برآشفت و جانش به هم برآمد. بدیل تصمیم گرفت نزد عمویش برود.
    بدیل هفت سال در کنار کافی الدین عمر عثمان ماند و از خرمن دانش او خوشه ها اندوخت و از فروغ مهر و مردمی او، جان و دل برافروخت. بدیل جوان در همین اوان، طبع می آزمود و چامه می سرود و سخنوری نغزگوی و زبان آور شده بود. بدیل در بیست و پنج سالگی، گرامی ترین و مهربان ترین خویشاوند و پناه و یار خویش را از دست داده بود؛ مردی بزرگ که وی را پدر خود می دانست و خوش می داشت که مردمان نیز او را پدر وی بدانند » (همان، ۱۳۸۷: ۲۳-۲۷).
    ۳-۴ سفرهای خاقانی
    « خاقانی سفرهای بسیار داشته است؛ در آن میان، سه سفر وی بزرگ و هنگامه ساز و پرماجرا بوده و در سروده ها و نوشته های او، بازتاب یافته است: نخستین سفر از این سفرهای سه گانه همان است که چامه سرای فرخنده رای، به آهنگ رفتن به خراسان، بدان دست یازید و آغازید. وی، همواره آرزوی دیدار خراسان را داشته است؛ سرزمینی که خورشید درخشان و جان افروز ادب پارسی از آن برآمده و با پرتو فرمند و اهورایی اش کرانه های جهان را روشنایی بخشیده است؛ این سفر که در میانه ی سال های ۵۴۹ و ۵۵۰ هجری قمری رخ داده است، به فرجام نرسیده و خاقانی ناچار شد که از میانه ی راه به زادبوم خویش بازگردد.
    دومین سفر خاقانی، بدان سان که او خود بهره جوی از شمار جُمّل یا ابجد در «چامه ی صفاهان» گفته است، به سال ۵۵۱ انجام گرفته است. درباره ی این سفر خاقانی و آنچه در درازای آن بر وی گذشته است، از رهگذر تحفه العراقین، آگاهی ایی بسیار داریم. سخنور، به شیوه ای شاعرانه و با زبانی هنری و نگارین، در این کتاب که در وزن «مفعول مفاعلن مفاعیل» سروده شده است و وزنی است چالاک و رامش خیز و شادی انگیز، گزارش سفر خویشتن را به مکه به فراخی باز نموده است.
    سومین سفر بزرگ خاقانی هنگامه سازترین سفر او نیز هست. این سفر نیز، به آهنگ دیدار از کعبه، به انجام رسیده است؛ اما چون شر و انشاه جلال الدین اَخْسِتان با این سفر هم داستان نبوده است، ماجرایی تلخ و اندوهبار برای سخنور سترگ پدید میآورد؛ لیک از پیچیدگی و ژرفای این ماجرا که به ویژه در نوشته های خاقانی بازتاب یافته است؛ نمی توان بدان سان که زیست نامه نویسان نوشته اند، انگیزه ی ناکامی و خشم رفتگی شاعر را تنها سرپیچی او از فرمان شروانشاه دانست که او را می فرمود، سفرش را به باز پس بیندازد.
    در بازگشت از این سفر است که او بر کرانه ی دجله، ویرانه های ایوان مداین را می نگرد و در برابر شکوه و شگرفی تاریخ ایران، بالا می خماند و نماز می برد و زمین می بوسد. چامه ی ایوان مداین را با دیدن این ویرانهها، دردی مرد افکن و اندوهی کوه شکن جانش را درهم می فشرد و او را وا می دارد که بغض گره شده در گلو را با خروشی سهمگین فرو درد و در برابر ایوان کسری، طاق تاریخ و دروازه ی هزاره ها، بانگ برزند و نهیب برآورد که: «هان! ای دل عبرت بین! از دیده عبر کن هان!» تنها دریا دلی آتش زبان و ایران دوست چون اوست که آوای خاموش ویرانه ها را از بن جان و دندان می تواند شنید » (همان، ۱۳۸۷: ۴۱-۶۴).
    ۳-۵ ویژگی های اخلاقی خاقانی
    « گذشته از پرهیز و پارسایی و ویژگیها و خویهایی ارزشمند و والا که خاقانی به ویژه پس از گراییدن به درویشی و گوشه نشینی آنها را اندرز گفته است، بر پاره ای از پسندها و خویهای او نیز می توان از میانه ی سروده هایش آگاهی یافت (همان، ۱۳۸، ص۶۳).
    خاقانی شاعری آزاده طبع و بلندهمت و در عین حال زود رنج و با مناعت طبع است، در پی نان نیست و شعر را به خاطر صله نمی سازد. چون همت بلند و بزرگوار دارد و توقعش زیاد است، از مردم زمانه خیلی زود می رنجد و گله و شکایت او از اهل زمانه در اشعارش زیاد است. احساسات مذهبی در خاقانی بسیار قوی است و روح او با تعلیمات اسلام درهم آمیخته و سینه اش از معارف اسلامی پر شده است (سجادی، ۱۳۵۱: ۱۷).
    ۳-۶ عصر خاقانی و ممدوحان او
    خاقانی درسال ۵۲۰ هـ . ق زاده شده و در سال ۵۹۵ هـ .ق درگذشته و بنابراین شاعر قرن ششم هجری است. در این عصر، سلجوقیان در خراسان و کرمان، و خوارزمشاهیان در خوارزم، و اتابکان در آذربایجان و شروانشاهان در شروان، حکومت داشتند و جز اینها از اتابکان و سلجوقیان در نواحی دیگر مانند فارس و یزد و خاندان های دیگر نیز در گوشه و کنار حکومت می کردند. خاقانی در دربار شروانشاهان می زیست که از خاندان اصیل ایرانی بودند و نسب خود را به بهرام گور می رساندند. در اواسط قرن سوم هجری هیثم بن خالد از اولاد یزید بن مزید شیبانی در آن سامان به لقب شروانشاه استقلال پیدا کرد و فرزندان او تا سال ۴۵۰ هـ . ق حکومت کردند. اما، خاندان دیگر از همین شروانشاهان که به خاندان کسرانی معروف است و سلاطین شروان از آن خاندان اند، تا سال ۹۴۵ هـ. ق در شروان حکومت کرده اند. آخرین آن خاندان که شاهرخ بن سلطان فرخ بن شیخ شاه است، با شاه طهماسب اول جنگید. وی در سال ۹۴۵ هـ . ق اسیر شد و در ۹۴۶هـ .ق وفات یافت و با مرگ او سلسله اش منقرض گردید.
    دو تن از این خاندان ممدوح خاقانی بودند: یکی خاقان اکبر ابوالهیجا فخرالدین منوچهر بن فریدون شروانشاه که تا سال ۵۵۴ هـ .ق زنده بوده است. خاقانی دوازده قصیده در مدح و یک ترکیب بند در مرثیه ی او دارد. دیگری پسرش اخستان منوچهر، ابوالمظفر خاقان کبیر، که قسمت عمده از اشعارش در مدح این پادشاه است. این پادشاه میان سال های ۵۹۰-۵۹۷ هـ .ق درگذشته است. از سلاطین و امرای دیگر کسانی مانند اتابک مظفر الدین قزل ارسلان عثمان بن ایلدگز از اتابکان آذربایجان و علاء الدین اتسزبن محمد خوارزمشاه از خوارزمشاهیان و غیاث الدین محمد بن محمود بن محمد بن ملکشاه از سلجوقیان عراق و نیز ارسلان شاه بن طفرل را مدح گفته است. گذشته از آنها مدح عده ای از فرمان روایان مانند فرمان روای دربند و فرمان روای طبرستان و چند تن از وزیران مانند جمال الدین موصلی و بزرگانی مانند بهاء الدین محمد بغدادی منشی علاءالدین تکش، در دیوان او هست. و نیز دانشمندان و بزرگان زمان خود را مدح گفته یا در مرگ آنان مرثیه ساخته است که معروفتر از همه ی آنان امام محمدبن یحیی نیشابوری، فقیه و دانشمند بزرگ شافعی است که در واقعه ی حمله ی نحز به خراسان کشته شده و خاقانی در رثاء او چند قصیده دارد.
    هم چنین درباره ی ابومنصور محمد بن اسعد عطاری طوسی، فقیه شافعی، که در سال ۵۷۱ هـ .ق در تبریز وفات یافت، رثائیه ساخته است. نیز در مدح امام ناصرالدین ابراهیم شیخ الاسلام ماکویی و دیگران مدایحی دارد (سجادی، ۱۳۵۱: ۱۴-۱۵).
    ۳-۷ معاصران خاقانی
    شاعران معاصر او: ابوالعلاء گنجوی، رشید الدین محمد وطواط، جمال الدین اصفهانی، مجیرالدین بیلقانی، فلکی شروانی، اثیرالدین اخسیکتی، نظامی گنجوی بوده اند که خاقانی با بیشتر آنان مکاتبه و مشاعره داشته و گاهی آنان را ستوده و یا به هجو آنان سخن گفته است. آنان نیز همین گونه با او رفتار کرده، اما بر روی هم به استادی او اعتراف کرده و مقامش را ارجمند دانسته اند. اشعار آنان درباره ی او و جواب او به آنان در تذکره ها و هم چنین دیوان او آمده و ضبط شده است (همان، ۱۳۵۱: ۱۵).
    از دیدی گسترده، خاقانی در سخنوری پیرو دبستانی است در شعر پارسی که آن را «شعر فنی» نامیده اند. شعر فنی شعری است هنر ورزانه، بر ساخته و آراسته که آن را گاه شعر مصنوع و متکلف نیز خوانده اند. شعر فنی شیوه ای است در برابر شعر روان و روشن که در آن بر ساختگی و آراستگی سرشت و بنیاد سخن را نمی سازد. دبستان چیره ی شعری در سده ی ششم هجری شعر فنی است. بیشینه ی سخنوران در این روزگار به این شیوه شاعری کرده اند. و شیوه ی کهن را که شیوه ی سخنوران در روزگار سامانی و غزنوی است فرونهاده اند (کزازی، ۱۳۶۸: ۱۷۵).
    ۳-۸ خاقانی و زیباشناسی سخن
    « زیباشناسی سخن، در شعر هنرورزانه و برساخته، و از آن میان در سروده های خاقانی که از شیواترین و پرمایه ترین نمونه ها در این گونه از شعر است، بازتابی گسترده دارد. یکی از ویژگی های آشکار و بنیادین در شعر فنی، از دید «کالبدشناسی سخن»، آمیختگی بسیار و پیوند تنگ این شیوه از شاعری است با هنرها و آرایه های سخن. یکی از آرمان های سخنوران در این دبستان از شاعری، به کار گرفتن آرایه ها و هنرهای شعری، به گستردگی و فرون مایگی است. پیکر سخن، در این گونه از زبان آوری، اگر آراسته و نگارین و آذین بسته نباشد، پسنده و زیبا شمرده نمی آید. سخن ساده ی بی پیرایه که ارزش زیباشناختی آن، بیشتر در تپندگی و شور درونیش نهفته است، سخنوران هنرورز را چندان دلپسند و خویشایند نمی افتد. خاقانی نیز، چونان سخن طرازی هنرورز، از ترفندها و پیرایه های شعری بهره بسیار می برد. کم می افتد که بیتی از او به یکی از هنرها آراسته نباشد. دیریابی سخن او، گذشته از شگفتی و شگرفی پندارهایش، از هنرورزی و بر آراستگی آن نیز مایه می گیرد. اندیشه های شاعرانه در پوسته ای ستبر و نگارین پیچیده و نهفته می ماند، بدان سان که به آسانی نمی تون این پوسته را برشکافت و به مغز معنی راه جست. یکی از زیباییهای بنیادین، در سخن خاقانی که بی درنگ بر ما اثر می نهد، هنگامه و همینه ی چامه های اوست. سخن سنجان از دیرباز بر این ویژگی در سروده های خاقانی انگشت نهاده اند و او را بدان ستوده اند » (همان، ۱۳۶۸: ۲۲۱-۲۲۲).
    ۳-۹ موسیقی در شعر خاقانی
    « با آنکه چنان می نماید که خاقانی سخنوری عروضی بوده است، وزنهای شعری در دیوان او چندان گستردگی ندارند. از وزن های دور و دشوار نیز در سروده های او نشانی نیست.
    عروضی بودن خاقانی را از گوشزدی که در یکی از غزلهای خود، از دید وزن شعر کرده است، می توان دریافت. خاقانی در سروده های خویش ۳۲ وزن را به کار برده است، از آن میان، ۱۵ وزن دوری است (همان، ۱۳۶۸: ۲۴۳-۲۴۴).
    ۳-۱۰ آثار خاقانی
    آنچه از سخن سرای شروان به جا مانده است:
    ۳-۱۰-۱ دیوان قصاید:
    متضمن قصاید، مقطعات، ترجیعات، غزل ها و رباعیات در ۱۷۰۰۰ بیت است.
    ۳-۱۰-۲ مثنوی تحفه العراقین:
    ۳۲۰۰ بیت در قالب مثنوی که به نام جمال الدین اصفهانی وزیر صاحب موصل از رجال قرن ششم سروده، این منظومه در شرح نخستین سفر خود به مکه و عراقین بوده که در آن به ذکر شهرها، رجال و معاریف نیز پرداخته و در پایان هم ابیاتی برحسب حال خود آورده است (همان، ۱۳۶۸: ۲۴۸).
    ۳-۱۰-۳ منشآت:
    که مجموعه ای از نامه هایی است شامل (۱۷۰۰) بیت که خاقانی خطاب به بزرگان، امیران و عالمان نوشته است. علاوه بر ادبی بودن آن از لحاظ تاریخی و کشف اخبار، اوضاع اجتماعی دوران شاعر را نیز در بر دارد که دارای اهمیت است (همان، ۱۳۶۸: ۲۴۹).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۳-۱۰-۴ ختم الغرائب:
    مثنوی که از دیگر آثار اوست بر وزن تحفه العراقین سروده است در اثرش شاعران، صدالدین خجندی و جمال الدین موصلی را ستایش کرده است و اصفهان را نیز ستوده است (همان، ۱۳۶۸: ۲۴۸).
    ۳-۱۱ وفات خاقانی
    خاقانی پس از هفتاد و پنج سال زندگی پرفراز و نشیب و بیان درد و رنج و گله و شکایت یا مدح و ستایش، در سال ۵۹۵ هـ .ق در تبریز وفات یافته است.
    سخنور سترگ در در کوی سرخاب تبریز، در گورگاهی که به مقبره الشعرا نام یافته است، در کنار تنی چند دیگر از نام آوران سخن به خاک سپرده اند. امروز نشانی از گور او بر جای نیست.
    فصل چهارم: علوم غریبه در قصاید خاقانی شروانی
    فصل چهارم:
    علوم غریبه در قصاید خاقانی شروانی
    ۴-۱کیمیا:
    علمی است مشهور نزد اهل صنعت که به سبب امتزاج روح و نفس، اجساد ناقصه را به مرتبه کمال رسانند یعنی قلع و مس را نقره و طلا کنند و چون این عمل خالی از حیله و مکری نیست از این جهت به این نام خوانند. به معنی اختلاط و امتزاج. یکی از علوم خفیه، معرب از خمیا به معنی خاک سیاه و سرزمین مصر می باشد (سجادی، ۱۳۷۴، ج۲: ۱۲۸۶).
    طبق تعریف فرهنگ معین، کیمیا ماده ای که به عقیده ی قدما می توانست مس را تبدیل به طلا کند
    (معین/ ذیل واژه ی کیمیا).
    کیمیا در لغت نامه ی دهخدا عملی است مشهور نزد اهل صنعت که به سبب امتزاج روح و نفس، اجساد ناقصه را به مرتبه ی کمال رسانند یعنی قلعی و مس را نقره و طلا کنند، و چون این عمل خالی از حیله و مکری نیست از این جهت به این نام خوانند (برهان قاطع) لغتی است بسیار معروف و مشهور، به اصطلاح اهل صنعت، علمی و عملی است که روح و نفس اجساد ناقصه را به مرتبه ی کمال رساند یعنی قلعی و مس را سیم و زر کند (آنندراج). علمی که آن را صنعت نیز گویند و در آن بحث کنند از امتزاج روح و نفس که بدان اجساد ناقصه را به رتبه ی کمال رسانند (ناظم الاطباء).
    معرب از یونانی خمیا به معنی اختلاط و امتزاج، یکی از علوم خفیه که از علوم خمسه ی محتجبه ی قدما بود، و آن صنعتی است که معتقد بودند به وسیله ی آن اجساد ناقص را به مرتبه ی کمال توانند رسانید، مثلاً قلعی و مس را تبدیل به نقره و طلا کنند.
    کیمیا عبارت است از معرفت کیفیت تغییر صورت جوهری با جوهری دیگر و تبدیل مزاج آن به تطهیر و تحلیل و تعقید و مانند آن، و آن را اکسیر و صنعت نیز خوانند (نقایس الفنون). دانش ساختن زر و سیم از بسایط دیگر (دهخدا، ذیل واژه ی کیمیا).
    خاقانی شروانی در جای جای قصاید خود از این کلمه بهره برده است.
    بهینه چیز که آن کیمیای دولت توست ز هم نشینی صهبا هبا شده است هبا (خاقانی، ۱۳۹۱: ۱۳)
    در این بیت که خاقانی آن را در مضمون حکمت و موعظه و مدح خاتم الانبیاء(ص) سروده است، کیمیا را به صورت ترکیب اضافی آورده است و از هم نشینی این کلمه در کنار دولت بهره برده است.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر تصمیم گیری سهامداران در خرید سهام عادی در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۷ ...

    ترکیب داراییها و سرمایهگذاریها،

    اعتبار و سابقه شرکت،

    بدهیهای احتمالی،

    اطلاعات درونی شرکت و شایعات،

    نسبت قیمت به درآمد هر سهم،

    عرضه و تقاضای سهام ، و
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

     

    مدیریت شرکت(اسچوب[۲۲]، ۲۰۰۷).

    ب- بنیادی
    تحلیلگران بنیادی متخصصانی هستند، که دیدگاهی بنیادی (مبتنی بر مدیریت و قدرت شرکت و سایر نیروهای غیراقتصادی) را در ارزیابی سهام و تخمین قیمت بنیادی سهام، به کار میگیرند. تجزیه و تحلیل بنیادی، عبارت است از بررسی علمی و عوامل اساسی و بنیادی تعیین کننده ارزش سهام. تحلیلگر بنیادی به بررسی داراییها، بدهیها، فروش، ساختار بدهیهای محصولات، سهم بازار، ارزیابی مدیریت بنگاه و مقایسه آن با رقبا میپردازد و در نهایت ارزش ذاتی سهام را تخمین میزند. ابزار تحلیلگران مالی عبارت است از نسبتهای مالی که از ترازنامه شرکت و حساب سود و زیان طی چند سال به دست میآید(بروکس[۲۳]، ۲۰۱۰).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ج- تحلیل تصادفی[۲۴]
    براساس این تجزیه و تحلیل، نوسانات قیمت سهام به شکل تصادفی صورت میگیرد، به عبارت دیگر قیمتهای آینده را نمیتوان بر اساس قیمت های گذشته پیشبینی کرد. البته منظور این نیست که بازار در شناسایی واقعی قیمتها ناتوان است. در یک بازار رقابتی یا آزاد، عرضه و تقاضا است که قیمتهای سهام را مشخص میکند. در یک بازار کارا، قیمتها به شکل خودکار اصلاح میشوند زیرا این نوع بازار بسیار حساس و هوشمند است. هر ناهمگنی در بازار، به شکل خودکار اصلاح میشود و قیمتهای بازار سهام، به شکل تصادفی در اطراف قیمت واقعی سهام گردش پیدا میکنند. این خصوصیت بازار آزاد و به طور کلی ویژگی بازارهایی است که بیشتر رقابتی هستند. قیمت سهام در این بازارها، منعکس کننده همه اطلاعات است. ثابت شده است که خیلی از سرمایهگذاران به تغییرات مالی و اقتصادی، خوشبین نیستند. اما طی سالهای اخیر احساس شده که این احساس تا حدی تعدیل شده است به خصوص در مورد سود سهام پرداختی، سود هر سهم، حق تقدم خرید و غیره. در بعضی مواقع خروج اطلاعات محرمانه از داخل شرکتها، توسط کارکنان شرکت، باعث تغییرات قابل توجه قیمت میشود، اما باید توجه داشت که این یک پدیده موقتی است زیرا زمانی که شرکت اطلاعات را افشاء کند، بازار قیمت را به طور اتوماتیک اصلاح میکند. در این نکته نباید شک کرد که مهمترین عامل مؤثر روی قیمت سهام، عرضه و تقاضای بازار میباشد اما به علت نبود افشای کامل و منظم اطلاعات در بازار و عدم آگاهی مالی بسیاری از سرمایهگذاران، بازار عملاً رقابتی و کارا نیست (برادران حسن زاده و همکاران، ۱۳۸۸).
    ج- تئوری نوین پرتفوی
    پرتفوی یعنی مجموعه یا سبدی از اوراق بهادار، به طور کلی سرمایهگذاری در مجموعهای از اوراق بهادار یا پرتفوی، بسیار کارآمدتر از سرمایهگذاری در یک سهم میباشد. چون با افزایش تعداد سهام در سبد سرمایهگذاری، ریسک مجموعه کاهش مییابد. علت کاهش ریسک تأثیرات مختلفی است که شرکتهای سرمایهپذیر از شرایط متفاوت اقتصادی سیاسی و اجتماعی میپذیرند(آریپین و همکاران[۲۵]، ۲۰۱۱).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۲-۲-۱۰- مقررات حاکم بر بازار بورس اوراق بهادار
    در برخی از کشورها، به دنبال یک سری اتفاقات رایج که از سوی سرمایه‌گذاران، کارگزاران و مدیران شرکتهای منتشر کننده اوراق بهادار صورت گرفت، مسؤولین بازار سرمایه این کشور به فکر وضع مقرراتی جهت حفظ منافع سرمایه‌گذاران و ایجاد جو اعتماد در بازار سرمایه افتادند. همچنین به منظور نظارت بر اجرای صحیح قوانین فوق الذکر آنها اقدام به تأسیس سازمان های خاصی نمودند که در اکثر کشورها به کمیسیون بورس و اوراق بهادار[۲۶] و یا SEC معروفند. حداقل قوانینی که باید برای حمایت از سرمایه‌گذاران وضع گردد، به شرح زیر است:

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

     

    قانون مربوط به کارگزاران.

    قانون مربوط به معاملات توسط کارکنان رده ‌بالای شرکت و سهامداران عمده.

    قانون مربوط به چگونگی فروش اوراق بهادار به عموم.

    قانون مربوط به فرایند گزارشگری از سوی شرکتها (عباسیان و همکاران، ۱۳۸۷).

    این قوانین به شرح زیر است:
    الف) قانون مربوط به کارگزاران
    خرید و فروش اوراق بهادار در بورس توسط کارگزاران انجام می‌شود. در بوس اوراق بهادار سرمایه‌گذارها حق معامله با یکدیگر، را به طور مستقیم، ندارند و کارگزارها سفارشها را از مشتریان دریافت و بنا به تقاضای آنان سفارش را اجرا می‌کنند. کارگزاران باید شرایط و ویژگیهای زیر را داشته باشند:

     

     

    تخصص کافی در زمینه های اقتصادی ـ مالی و حسابداری
    حسابداری

     

    تجربه کافی در زمینه خرید و فروش و همچنین تجزیه و تحلیل اوراق بهادار

    سپردن ضمانت کافی جهت جبران خسارت احتمالی به سرمایه‌گذاران

    مرتب نمودن و انجام به نوبت سفارشهای مشتریان بر حسب تاریخ دریافت سفارش

    اجرای به موقع سفارشها با بهترین قیمت و اولویت دادن به اجرای سفارشهای سرمایه‌گذاران خرده‌پا

    نگهداری دفاتر حسابداری و همچنین حسابهای جداگانه برای هر یک از مشتریان

    سوء استفاده نکردن از وجوه مشتریان به نفع خود

    تبانی نکردن با سرمایه‌گذاران به منظور ایجاد قیمت‌های مصنوعی در بورس

    ارائه اطلاعات صحیح به مشتریان

    ۱۰- اگر هر کدام از موارد بالا از سوی کارگزار رعایت نشود و در نتیجه زیانی متوجه مشتری گردد، مشتری قانوناً می‌تواند علیه کارگزار اقامه دعوا نماید. در صورتی که کارگزار دلیل و مدرک کافی برای توجیه عمل خود نداشته باشد باید از عهده خسارت وارده به مشتری برآید. اگر کارگزار چندین بار به وظایف خود عمل ننماید عضویت او در بورس باید به حالت تعلیق درآید و یا از بورس اخراج گردد (هاشمی و بهزادفر، ۱۳۹۰).
    ب) قانون مربوط به معاملات کارکنان رده بالا و سهامداران عمده
    بهترین وضعیت اطلاع‌رسانی هنگامی است که اطلاعات به طور همزمان در دسترس همگان قرار گیرد، ولی این کار به ندرت عملی می‌گردد. زیرا عده‌ای از افراد، از جمله مدیریت، کارکنان رده‌بالا و سهامداران عمده (سهامدارانی که مالک بیش از ۱۰% سهام هستند) سریعتر به اطلاعات دسترسی پیدا می‌کنند. آنان با بهره گرفتن از اطلاعات دست اول، زودتر از بقیه افراد اقدام به خرید و فروش سهام خواهند کرد و این عمل به زیان سایر افراد خواهد بود. بنابراین، باید قوانینی وضع گردد تا با اجرای آن بتوان از سرمایه‌گذاران عادی حمایت نمود. چنین قوانینی باید شامل موارد زیر باشد (کدخدایی، ۱۳۷۴):
    نخست ـ مدیران شرکتها را ملزم نماید که در اسرع وقت اطلاعات مهم مربوط به شرکت را از طریق جراید و رسانه‌های گروهی به اطلاع همگان برسانند.
    دوم ـ این قوانین باید مدیران، سهامداران ارشد و کلیه کسانی را که اطلاعات دست اول دارند از خرید و فروش سهام، قبل از افشای اطلاعات منع نماید. همچنین باید این افراد را ملزم سازد تا تمام داد و ستد سهام خود را به اطلاع سازمان نظارت بر بورس اوراق بهادار برسانند، و اگر این افراد در رابطه با معامله سهام، سودهای کوتاه‌مدت (سودی که ظرف مهلت کمتر از ۶ماه عاید می‌گردد) به دست آورند این سود باید به شرکت برگردانده شود(یورسیو و همکاران[۲۷]، ۲۰۱۰).
    ج) قانون مربوط به عرضه عمومی اوراق بهادار
    شرکتها می‌توانند پس‌انداز مردم را از طریق فروش اوراق بهادار جذب و آنرا صرف سرمایه‌گذاری نمایند. هنگامی مردم اقدام به خرید سهام شرکت‌ها می‌کنند که مطمئن باشند قانون حمایت از منافع سرمایه‌گذاران وجود دارد و یک نهاد دولتی بر شیوه عرضه اوراق بهادار به عموم نظارت می‌کند. این مرجع دولتی باید شرکتها را وادار کند که قبل از انتشار اوراق بهادار، اطلاعات موردنیاز سرمایه‌گذاران را بطور دقیق در اختیار آنان قرار دهد تا بتوانند ضمن بررسی ریسک و نرخ بازدهی شرکت ارزش اوراق بهادار را تعیین و نسبت به خریداری سهام تصمیم‌گیری نمایند. مرجع نظارت‌کننده دولتی باید شرکتهایی را که از ارائه اطلاعات صحیح و جامع طفره میروند از انتشار و فروش اوراق بهادار عمومی منع کند. در کشورهای صنعتی، مقررات و قوانین جامعی در مورد فروش اوراق بهادار به عمومی وضع شده است. به عنوان مثال به موجب قانونی که در سال ۱۹۳۳در آمریکا وضع گردیده است کمیسیون بورس و اوراق بهادار بر عرضه عمومی اوراق بهادار نظارت دارد. این کمیسیون، شرکتها را وادار می‌کند تا اطلاعات دقیقی در مورد اوراق بهادار و شرکت منتشر نمایند. همچنین این کمیسیون برای انتشار اطلاعات ناقص و گمراه‌کننده، جریمه‌های سختی در نظر گرفته است. براساس این قانون تمام کسانی که به گونه‌ای در تهیه اطلاعات دست دارند، مانند مدیران، حسابداران، کارشناسان رسمی دادگستری و وکلای حقوقی مسئول صحت اطلاعات ارائه شده هستند و هر یک از آنان مسئول جبران ضرر و زیانی میباشند که خریداران اوراق بهادار در رابطه با اطلاعات نادرست و ناقص متحمل میشوند(برادشو و همکاران[۲۸]، ۲۰۰۶). جهت حمایت از سرمایه‌گذاران، شرکتها باید قبل از فروش اوراق بهادار به مردم، اطلاعات مورد نیاز را برای بررسی به کمیسیون بورس و اوراق بهادار ارائه نمایند. کمیسیون پس از حصول اطمینان از صحت و جامعیت اطلاعات، اجازه فروش اوراق بهادار را صادر میکند. باید توجه داشت که این کمیسیون هیچ‌گونه اظهار نظری در مورد ارزش اوراق بهادار نمی‌کند. ارزیابی اوراق بهادار و اتخاذ تصمیم‌ نسبت به خرید آنها به عهده سرمایه‌گذاران است. شرکتهایی که قصد فروش سهام عادی به عموم دارند باید اطلاعات زیر را در کتابچه‌ای که معروف به اعلامیه پذیره‌نویسی[۲۹] است چاپ کنند. بر روی جلد اعلامیه، اطلاعاتی مثل: تاریخ آن، تعداد سهام و قیمت فروش، کمیسیون و تخفیف‌های پذیره‌نویسی و عواید حاصل از فروش سهام برای شرکت درج می‌گردد. اعلامیه پذیره‌نویسی معمولا حاوی اطلاعات زیر می‌باشد:
    ۱- خلاصه اطلاعات: شامل شرح مختصری از وضع شرکت، موضع فعالیت آن، اوراقی که عرضه شده‌اند و مقدار و کاربرد درآمد حاصل از عرضه اوراق بهادار. عوامل مهم خطرزا باید به صورت جداگانه ارائه شوند.
    ۲- رقیق کنندگی[۳۰]: هر گونه کاهش ارزش سهام، به سبب فروش اوراق بهادار قابل تبدیل به سهام عادی.
    ۳- مصرف درآمد حاصل از فروش اوراق بهادار: شرکت در این قسمت چگونگی استفاده از درآمد حاصل از فروش اوراق بهادار را توضیح می‌دهد (ترابی و هومن، ۱۳۸۹).
    ۴- سیاست پرداخت سود سهام: سابقه سیاست پرداخت سود سهام در شرکت و هر گونه محدودیتی که شرکت در زمینه پرداخت سود سهام با آن رو بروست در این بخش توضیح داده میشود. اگر شرکت قصد دارد در آینده، به جای پرداخت سود سهام، آنها را در شرکت سرمایه‌گذاری کند باید تصمیم خود را به اطلاع همگان برساند.
    ۵- ساختار سرمایه: بیان انواع و مقدار بدهیهای شرکت (در صورت وجود) و حقوق صاحبان سهام آن، قبل و بعد از عرضه، ارائه اثرات ناشی از درآمد به دست آمده، در صورتیکه هدف عرضه، کاهش بدهی شرکت باشد.
    ۶- اطلاعات مالی منتخب: خلاصه‌ای از اطلاعات مالی مشخص پنج سال گذشته. این اطلاعات باید شامل فروش، درآمدهای عملیاتی، سود و زیان کل، سود و زیان هر سهم و اطلاعات مربوط به ترازنامه شرکت باشد (هاشمی و اخلاقی، ۱۳۸۹).
    ۷- تجزیه و تحلیلهای مدیریت: در این بخش معمولاً اطلاعاتی پیرامون چگونگی مدیریت جریانات نقدی، منابع سرمایه‌ای و مدیریت عملیاتی ارائه می‌گردد. همچنین در این بخش میزان فروش، سود، سرمایه در گردش و هزینه های سرمایه‌ای، برای هر یک از سه سال گذشته گزارش میشود. توضیح مفصل درباره عملیات تجاری شرکت که حداقل شامل موارد زیر باشد:

     

     

    تاریخچه شرکت (با توجه خاص به ۵ سال گذشته)

    محصولات یا خدمات اصلی شرکت

    بازارهای عمده، روش های بازاریابی و توزیع

    موقعیت رقابتی

    درآمد، سود یا زیان عملیاتی و داراییها، بر حسب تولیدات مختلف و بر اساس مناطق جغرافیایی

    هزینه‌های تحقیق و توسعه در سه سال گذشته

    مطالبی درباره حق اختراع، علائم تجاری، حقوق تجاری و امتیازات مختلفی که شرکت دارا می‌باشد.

    میزان وابستگی به یک یا چند مشتری بزرگ

    منابع و قابلیت دسترسی به مواد خام و قطعات تولیدی

    ارزش پولی کارهای عقب‌مانده شرکت (مانند سفارشهای انجام نشده)

    فصلی بودن تولید و فروش شرکت قراردادهای دولتی

    فروش و فعالیتهای صادراتی سرمایه در گردش خالص مورد نیاز

    سرمایه در گردش خالص موردنیاز

    اطلاعاتی درباره کارکنان، شامل تعداد روابط کارگری و سطح تحصیلی و مهارت آنها

    ارائه فهرست اقلام مهم دارایی‌های مورد استفاده در شرکت

    وضعیت دارایی‌های تحت تملک یا اجاره شرکت

    اطلاعاتی در زمینه سابقه مدیران و سهامداران عمده؛ شامل سن،تجربه،میزان حق‌الزحمه آنان، میزان اختیار خرید سهام، قراردادهای استخدامی و سایر مزایای متعلق به آنها

    وامهای اعطایی شرکت به سهامداران عمده، مدیران و هیأت مدیره (شامل خویشاوندان درجه یک) و معاملات این افراد با شرکت

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:20:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      برّرسی ابزارهای نشانه ای و زبانیِ ایجاد هیجان در گزیده ای از نمایشنامه های کودک۹۴- قسمت ۸ ...

    ما می توانیم آنچه را که در جهان اسطوره ای ( که ساختارکنش گرایانه آن را می خواهیم روشن کنیم ) به این تضاد بین یاری دهنده و مخالف ارتباط دارد ، در نظر بگیریم .در نگاه اول همه چیز رخ می دهد گویی علاوه بر گروه های اساسی مورد بحث نمایش الگوهای کنشی نیز بر روی پرده ارزیابی کننده ظاهر خواهند شد و در یک الگوی شماتیک نیروهای خیر و شر جهان ، یعنی صورتهای عینی فرشته و شیطان نمایش مسیحی قرون وسطایی را نمایش می دهند و نیز آنچه که قابل توجه می باشد شخصیت ثانوی این دو الگوی کنش است .
    با کمی بازی با کلمات ما می توانیم با در نظر گرفتن وجه وصفی که برایشان مشخص کردیم ( بعنوان مثال مخالفت کردن را مخالف اطلاق کردیم ) بگوییم که آنها شرکت کنندگان اتفاقی هستند و نه الگوهای کنش واقعی درام ( نمایش ) .
    وجوه وصفی در واقع فقط صفاتی هستند که اسم ها را تغییر می دهند به همان صورتی که قیود فعل ها را تعدیل می کنند . با لحاظ کردن فهرست هایی که علیرغم هر چیزی بطور گذرا باقی می مانند و نیز با در نظر گرفتن ساختار نحوی زبانهای طبیعی بنا شده اند استنباط می شود که این مدل فقط بعلت سادگی و تحلیل نمودهای اسطوره ای اش دارای یک ارزش عملی معین می باشد و سادگی آن به این دلیل است که کاملا بر روی ابژه ی خواست و اشتیاق مورد اشاره ی سوبژه متمرکز می شود و بصورت ابژه ی بین گیرنده و فرستنده قرار می گیرد ( خواست و اشتیاق سوبژه ) ودر بخشی از آن بصورت یاری دهنده و مخالف نمود یافته و نظم می پذیرد .
    فرستنده ← ابژه ← گیرنده
    یاری دهنده ← سوبژه ← مخالف
    بنابراین می توان گفت که توصیف های دقیق احتمالی نمونه باید ابتدا رابطه بین الگوهای کنش سوبژه در برابر ابژه را نقل کنند و سپس بصورت رده بندی متغیرهای تشکیل شده از پشتوانه های مکمل ظاهر شوند . بنابر این به آسانی می توان گفت که برای یک فیلسوف دوره ی کلاسیک رابطه ی خواست و اشتیاق با یک پشتوانه ی معنایی به مثابه ی خواست و اشتیاق دانایی مشخص می شود و الگوهای کنش نمایش آگاهی او کم و بیش به روش زیر توزیع می شود :
    سوبژه ………………فیلسوف
    ابژه ……………….. جهان
    فرستنده …………… خدا
    گیرنده ………………انسان
    مخالف ………………ماده
    یاری دهنده ………….ذهن
    به همین دلیل چنانچه این امکان وجود داشت که ایدئولوژی مارکسیسم توسط یک انقلابی تعمیم داده شود ، در سایه خواست و اشتیاق آن برای کمک به انسان در یک مدل موازی قرار دارد :
    سوبژه ……………. انسان
    ابژه ………………. طبقه بندی اجتماعی
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    فرستنده ………….. تاریخ
    گیرنده ……………. بشر
    مخالف …………… طبقه بورژوا
    یاری دهنده …………طبقه کارگر
    وحدت در قصۀ پریان
    “ما توالی عناصر ترکیبی را در قصه پریان بررسی کرده ایم. این عناصر برای طرح های مختلف
    یکسان اند. آنها به شیوه ای معین یکدیگر را به دنبال می کنند و یک کل را به وجود می آورند.
    همچنین ما منابع هر موتیف را بررسی نموده ایم، اما هنوز به مقایسۀ منابع و روابط متقابل آنها نپرداخته ایم. به سخنی دیگر، ما منبع تک تک موتیفها را می شناسیم، اما منبع توالی آنها را نمی شناسیم؛ ما منبع قصۀ پریان به عنوان یک کل را نمی دانیم چیست.
    این مطابقتها نشان می دهد که آئین تشرف قدیمیترین مبنای قصۀ پریان است. موتیفهائی که طرح بر پایه آنها بنا شده، می توانند به صورت قصه های بیشمار با هم ترکیب شوند. عنصر دیگر این توالی که با قصۀ پریان مطابقت دارد، از اندیشه هائی تشکیل شده است که پیرامون مرگ دور می زند. این گروه از موتیفها عبارتند از دوشیزه هائی که به وسیلۀ اژدها ربوده
    می شوند؛ همۀ انواع زادنها و تولدهای معجزه آسا؛ بازگشت از دنیای مرگ، و با کفش آهنین عزم
    سفری کردن؛ جنگل به عنوان مدخل دنیای دیگر؛ بوی قهرمان؛ پاشیدن آب جلو درهای کلبه؛ ضیافت
    ساحره؛ قایقران؛ سفری طولانی به وسیله عقاب، اسب، و یا قایق کردن؛ نبرد با محافظ و نگهبان مدخل دنیای دیگر که سعی می کند هر تازه واردی را ببلعد؛ با ترازو وزن شدن؛ سفر به جهانی دیگر و با همۀ همراهان رسیدن ه آنجا.
    ترکیب این دو توالی تقریباً همۀ اقلام بنیادی قصۀ پریان را به دست می دهد. غیر ممکن است که بتوان خط فاصلی میان این دو کشید، زیرا تمام آئین تشرف به عنوان دیداری از سرزمین مردگان تجربه می شد، و بر عکس، شخص متوفی از تمام مراحلی که شخص نوچه تجربه می کند، گذشته است – وی یاریگری دریافت داشته است، با بلعنده ای مواجه شده، و مانند ه آنها.
    اگر انسان همۀ آنچه را که برای شخص متشرف اتفاق می افتد در نظر مجسم سازد، و آنها را به ترتیب وقوعشان حکایت کند، نتیجه، ترکیب بنیادین قصۀ پریان خواهدبود. اگر انسان همۀ آنچه را که می اندیشد برای مرده اتفاق افتاده است به توالی روایت کند، داستان همان هسته را خواهد داشت به اضافۀ چند عنصری که در مراسم تشرف وجود نداشته است.
    وحدت ترکیب قصۀ پریان در مشخصه های ویژۀ روان انسان و در جزئیات و خاصه های آفرینش
    هنری نیست؛ بلکه در واقعیت گذشته است. آنچه اکنون یک داستان به شمار می آید، زمانی نمایش و
    نشان داده می شد، و آنچه نمایش داده نمی شد به نیروی خیال واگذار می شد. از دو توالئی (سکانس) که یاد کردیم اولی، یعنی آئین تشرف زودتر از دومی از میان رفت. این آئین دیگر انجام نمی شد؛ اما اندیشه های کهن در باب مرگ و مردن زنده ماند، تحول پذیرفت، دیگرگون شد، و حتی از شعائر مذهبی جدائی گرفت. ناپدید شدن آئین تشرف همگام با ناپدید شدن شکار کردن و صید به عنوان منبع یگانه و عمدۀ معشیت، وقوع پیدا کرد.
    از این نقطه به بعد، طرح قصه تحول پذیرفت، و به عنوان یک هسته جزئیات تازه ای از واقعیات بعدی را جذب کرد. از آن سوی، راه و رسم جدید زندگی ژانرهای جدیدی به وجود آورد، مانند نوولا. اما خاکی که این ژانرها در آن پرورش و رشد یافتند با خاکی که ترکیب و طرح قصۀ پریان را به وجود آورده بود، فرق داشت. تحول با افزون شدن لایه های جدید، با تغییرات، با تعبیر و تفسیرهای مجدد، و مانند آن، و نیز با نوآوریها، پیش رفت. به این ترتیب که موتیف شاهزادگانی که در سیاهچالی محبوس شده بودند، از رسم جدا و منزوی کردن شاهان، پریستاران، جادوگران و فرزندان آنها گرفته شده است.
    موتیف پدر در گذشته، مردۀ شاکر، که به قهرمان داستان اسبی می بخشد از لحاظ خویشکاری با موتیف ساحره ای که همان هدیه را می دهد، تطبیق می کند. زیر تأثیر رسم نیاکان پرستی، که پدیده ای متأخراست، شخصیت بخشنده یا دهندۀ هدیه مورد تعبیر مجدد قرار گرفت، و تحریف شد، اما نقش و خویشکاری او حفظ گردید. در نتیجه، مسأله موتیفهای نامرتبط با سکانسهای بالا را باید بر پایه های فردی حل و فصل کرد. موردی که در بزرگزاده ای است که دارنده جادوی توتمی است. نیز می توان او را با بیوه یا دختر پادشاهی که کشته شده و وارثش کارش را تمام کرده است یکی دانست.
    موتیفهای مرتبط با کار یا مأموریت دشوار، بویژه، مسأله انگیزند. نمی توان ثابت کرد که قصۀ پریان
    رسم آزمودن قدرت جادوئی وارث را حفظ کرده است، اما به نظر می آید که بعضی از شواهد بدین معنی دلالت دارند.
    در دوره های بعدی، قانونی که بر طبق آن ترکیب قصه حفظ شده است، در حالیکه شخصیتهای قصه
    تغییر کرده اند، ثابت ماند، و تحول و قصه پریان در هماهنگی و وفاق کامل با این قانون پیش رفت.
    زندگی روزانه و دگرگون شدن آداب و رسوم منشأ بسیاریاز جانشینیهاست. به این ترتیب مثلاً زن گدا
    صورت نو شدۀ با به یگا، و ساختمان دو اشکوبۀ بالکن دار صورت پرداختۀ خانه مردان می باشد، و مانند آن.
    این نتیجه با عقاید جاری دربارۀ قصه پریان متغایر است. معمولاً باور بر آنست که قصۀ پریان، با آنکه عناصری از تاریخ در بر دارد، اما در کل محصول آفرینش هنری «آزاد» است. در حقیقت، قصۀ پریان از عناصری تشکیل شده است که از پدیده ها و اندیشه های جامعۀ پیش از طبقات نشأت یافته است.”
    (ریشه های تاریخی قصه های پریان – ولادیمیر پراپ – ترجۀ: فریدون بدره ای – ۱۳۷۱ – صفحه ۲۱۵تا۲۱۹ )
    “قصۀ پریان محصول نظام اجتماعی ای که در آن جریان دارد نیست. طرح و ساخت قصۀ پریان متأثر از یک نظام خویشاوندی است که در مرحلۀ تکاملی ای که قبایل سرخپوست امریکائی مورد تحقیق دورسی، بوس و دیگران عرضه می دارند، قرار داشته است. بنیاد و روساخت قصۀ پریان دقیقاً با این مورد تطبیق می کند. نقش اجتماعی جدید طرح، و کاربرد صرفاً هنری آن مربوط می شود به از میان رفتن نظمی که مایۀ ظهور و بروز آنها شده بود. از لحاظ بیرونی، آغاز این فرایند – یعنی زوال اسطوره به صورت قصۀ پریان – در جدائی و انفصال طرح و روایت از شعائر آغاز می شود. وقتی این انفصال و جدائی صورت می گیرد، تاریخ قصۀ پریان آغاز می گردد، و حال آنکه، دورۀ التقاط قصه با شعائر و مراسم، متعلق به دورۀ پیش از تاریخ آن است. این گسیختگی ممکن است به عنوان یک ضرورت تاریخی به صورت طبیعی رخ داده باشد، و ممکن است با آمدن اروپائیان، ایمان آوردن سرخپوستان به مسیحیت، و اسکا دادن اجباری تمام قبایل در سرزمینهای جدیدتر، تغییر راه و رسم زندگی، تغییر در شیوۀ تولید و مانند آنها شتاب گرفته باشد. “
    ( ریشه های تاریخی قصه های پریان – دلادیمیر پراپ – ترجمۀ : دکتر فریدون بدره ای –۱۳۷۱– صفحه ۲۲۵ و۲۲۶)
    “اما قصۀ پریان که از نقش های مذهبی تهی شده است، به هیچ وجه پست تر از اسطوره، که از آن گرفته شده است نیست. برعکس، معاف از تعهدات دینی، قصۀ پریان به فضای آزاد خلاقیت هنری راه می گشاید، و اینک بر انگیخته از عوامل اجتماعی متفاوتی ، به زندگی خویش ادامه می دهد.”
    ( ریشه های تاریخی قصه های پریان – دلادیمیر پراپ – ترجمۀ : دکتر فریدون بدره ای –۱۳۷۱–
    صفحه۲۲۶)

    “بسیاری از قصه های دیگر، از جمله قصه های جانوران، همان خاستگاه قصه های پریان را دارند. این سرچشمۀ مشترک را با تحقیقی خاص می توان اثبات کرد، و من فقط چند نکته را ذکر می کنم. به نظر می رسد که قصه های سرخپوستان امریکا سرشتی کاملاً آئینی دارند، و قصۀ پریان به معنائی که در نزد ما دارد، برای این بومیان امری ناشناخته است. فولکلورشناسان کمتر از مردمشناسان این فرض را متقاعد کننده می یابند، زیرا )Neuhaussمردم شناس با منتها، و اوضاع و احوالی که در آن عمل می کنند، آشناست. نیوهاوس(این وضعیت امور را در کلنی پیشین آلمان، یعنی گینۀ جدید مشاهده کرده است. جمعیت بومی «فقط (Marchenافسانه را می شناختند؛ آنان مفهومی از قصه های عامیانه (نداشتند. داستانهائی که در نزد ما قصه های خیال آمیز پریان است برای (Fableو یا قصۀ جانوران (
    آنان مانند داستانهای دیگر، افسانه محسوب می شود.» “
    (ریشه های تاریخی قصه های پریان – دلادیمیر پراپ – ترجمۀ : دکتر فریدون بدره ای –۱۳۷۱– وصفحه ۲۲۷ و۲۲۸)
    “قصۀ پریان فرهنگ اجتماعی و ایدئولوژیک ملتهای گذشته را جذب کرد. اما محققاً قصۀ پریان تنها
    وارث دین نیست. دین خود نیز تغییر یافته، و رگه ها و ردهائی بسیار کهن در خود نگهداشته است.
    همۀ اندیشه ها و معتقدات مربوط به جهان آن سوی گور، و سرنوشت شخص در گذشته که در مصر
    باستان، یونان، و بعدها در مسیحیت پرورده شده بود، خیلی پیشتر پدید آمده بود. همچنین شمن گرائی
    مطالب زیادی از دوره های پیش از تاریخ گرفته است، و از این مطالب مقداری در قصۀ پریان حفظ شده است.”
    (ریشه های تاریخی قصه های پریان – دلادیمیر پراپ – ترجمۀ : فریدون بدره ای –۱۳۷۱– صفحه ۲۳۰ و۲۳۱)

    فولکلور یک پدیدۀ ایدئولوژیکی است، بازتابی است از جهان آن چنانکه در ذهن انسانها هست. بازتاب خود جهان نیست.ما می دانیم چه چیزهائی پدیده های روساختی را به وجود می آورد، و چه چیزهائی مسبب آنهاست. نیازی نیست که وارد بحث نظریۀ زیر ساخت و رو ساخت شویم. اگر قصۀ عامیانه صور تولیدی را که در مراحل خیلی کهن وجود داشته است، منعکس می سازد، ممکن است آدمی بتواند دربارۀ تجزیه و تحلیل دیرینه شناختی موتیفی از قصه های عامیانه سخن بگوید. هر موتیف را باید فهرست کرد، و با توجه به شرایط مراحل اقتصادی، و تغییراتی را که موتیف در تناظر با آنها پیدا کرده بررسی کرد، نه اینکه در ارتباط با توزیع منطقه ای و تفاوتهای صوری («گونه ها»). بسیاری از قصه های عامیانه اثرات روشن و بی ابهامی از سازمان قبیله ای، شکار، صور اولیۀ کشاورزی به عنوان صورت بنیادی تلید، همراه با رده هائی از نهاهای اجتماعی که با آنها در کار بوده است، و صور ابتدائی اندیشه، روابط خانوادگی، و ازدواج و مانند آنها را حفظ کرده اند، ولذا، مقایسۀ دقیق قصۀ عامیانه با گذشته، شکی دربارۀ ریشۀ تاریخی بیشتر موتیفهای آن باقی نمی گذارد.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    روش شناسی چنین تجزیه و تحلیلی را می توان به تفصیل زیاد پروراند، اما تنها یک موتیف ارزش چنین کوشیدنی را ندارد، زیرا موتیف شاهزاده خانمی که نمی خندد، تنها معدودی از وابستگیهای شناخته شده در قصۀ عامیانه را منعکس می سازد.
    (ریشه های تاریخی قصه های پریان – دلادیمیر پراپ – ترجمۀ : دکتر فریدون بدره ای –۱۳۷۱– صفحه ۲۴۰ و۲۴۱)
    نشانه‌شناسی
    (در انگلیسی semiology، همچنین Semiotics و یا Semeiotics از ریشهٔ فارسی «سیمیا» یا «سیما» در فارسی نوین و نیز در نظری دیگر از واژهٔ یونانی σημείον (سِمِئیون) به معنی نشانه) مطالعه نشانه‌ها و نمادها است.
    این رشته با سخنرانی‌های زبانشناس سوئیسی فردینان دو سوسور در دانشگاه ژنو آغاز گشت. تنها پس از مرگ او بود که به کوشش همکارانش اندیشه‌های او در کتابی با نام دروس زبانشناسی عمومی (۱) درسال ۱۹۱۶ به چاپ رسید. او با رد انگاره ی سنتی که رابطهٔ میان واژه و شئ را یک رابطه حقیقی می‌دانست (به رساله کراتیلوس افلاطون رجوع کنید) برای نخستین بار به دلخواه بودن آن اشاره کرد. او هر پیوند ذاتی میان واژه و شئ و همچنین واژه و مفهوم را نادرست خواند و این پیوند را زادهٔ یک همگرایی و همرایی اجتماعی دانست.
    او در “درس زبانشناسی عمومی” در توضیح نشانه‌شناسی می‌گوید: می‌توان علمی را تصور کرد که به مطالعه زندگی نشانه‌ها در یک جامعه بپردازد. این علم بخشی از روان‌شناسی اجتماعی و در نتیجه روان‌شناسی عمومی خواهد بود. نشانه‌شناسی معلوم می‌کند که نشانه‌ها از چه تشکیل شده اند و چه قوانینی بر آن‌ ها حکم فرماست.
    او جستار خود را اینگونه می‌آغازد: در همهٔ دانش‌ها شئ مقدم‌ترین بخش یک پژوهش است در حالیکه در زبانشناسی هنگامی که به سراغ واژه می‌رویم متوجه می‌شویم که برای بررسی آن واژه نخست نیاز به شناختن دیدگاهمان داریم آیا ما واژه را از دید معنایی بررسی می‌کنیم یا ریشه یابی یا تاریخی یا جزاینها. پس استواری‌ای که دانش باید به دنبال بیاورد در گام نخست به خطر می‌افتد. پس سوسور به دنبال ساختاری استوار به ساختار زبان می‌رسد آنچه بنیاد نشانه‌شناسی را خواهد ساخت. (خاکی: ۱۳۸۶: ۹۳)
    پیشینه
    برای نخستین بار جان لاک اصطلاح «نشانه‌شناخت» (۲) را در سال ۱۶۹۰ در نوشتار خود با نام “رساله‌ای در زمینه قدرت درک انسان” (۳) به کار برد. در دیدگاه لاک دانایی به سه دسته زیر تقسیم می‌شود:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

     

    فیزیک: “دانش شئ ها، آنگونه که هستند، با ساختار و ویژگیها و کارکرد آنها…”

    ورزیدن: ” توانایی بکارگیری درست نیروها و کارآمدی‌های خود…”

    نشانه‌شناخت: “انگارهٔ نشانه ها؛ که بیشتر واژه‌ها هستند، و نام درخور آن منطق است: روندی که در آن طبیعت نشانه‌ها یی که مغز آدمی در جریان فهم چیزها یا رسانیدن آگاهی به دیگران به کار می‌برد، سنجیده می‌شود.”

    چارلز سندرز پرس پدر فلسفهٔ عملی و منطق‌دان برجسته آمریکایی، که از اندیشه‌های جان لاک بسیار اثر پذیرفته است، نشانه‌شناسی را شاخه‌ای از منطق می‌داند که در آن دانش نشانه‌ها بررسی می‌شود. از دید او نشانه‌شناسی روندی است که در آن ارتباطی به‌وسیلهٔ نشانه‌ها بر قرار می‌شود. او نشانه را هر چیزی می‌داند که برای کسی (گزارشگر) به گونه‌ای (در زمینه‌ای) چیز دیگری (موضوع) را به یاد آورد. به بیان ساده پرس پیوند میان ذهن آدمی و جهان خارج، یا فرایند دانستن را از سه راه می‌داند، یکم شمایلی، دوم نمایهای، و سوم نمادین.
    فردیناند سوسور هم‌زمان با پرس در آمریکا، روش نشانه‌شناسی خود را در کشور سوئیس مطرح می‌کند. او اندیشه‌ای را پایه نهاد که در آن نشانه از دوگانهٔ نشانگر و نشانداده ساخته می‌شود.(دوگانه‌ای که در آینده مورد نقد پساساختارگرایان و ساختارشکنانی چون دریدا قرار گرفت.)
    چارلز و. موریس بازشناختی از “شالوده‌های انگارهٔ نشانه ها” (۱۹۳۸) بدست آورد. او نشانه‌شناسی را به سه جنبهٔ نحوی، معنایی و عملی بخش می‌کند.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:20:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم