کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • دانلود منابع پایان نامه درباره ارزیابی و رتبه بندی عوامل موثر بر کیفیت خدمات الکترونیک اداره ...
  • بررسی دلایل ایجاد تفاوت بین سود مشمول مالیات تعیین شده توسط حسابرسان مالیاتی و مأموران امور مالیاتی (مطالعه موردی استان کردستان)- قسمت ۲
  • تحلیل وضعیت انبارداری و سفارش دارو در مرکز آموزشی درمانی بوعلی سینا قزوین با استفاده از روش آنالیز ABC در سال 1391
  • ارزیابی تجربه آموزش رشته برنامه¬ریزی رفاه اجتماعی در مقطع تحصیلات تکمیلی در دانشگاه¬های ایران- قسمت ۴
  • دانلود مطالب پژوهشی در مورد برساخت گرایی در فلسفه اخلاق کانت
  • بررسی رابطه بین هوش هیجانی کارکنان و ارتباط سازمان با مشتری در بانک قرض الحسنه مهر ایران- قسمت ۲
  • مطالب با موضوع مقایسه ی-تطبیقی-تاثیر-اعتماد-برند-بانک های-دولتی-و-خصوصی-بر-مشتریان- فایل ۴۲
  • پیامدهای تفکرات وهابیت در جهان اسلام- قسمت ۷
  • طرح های پژوهشی انجام شده درباره طراحی سامانه ی خبره ی فازی برای تشخیص دام چینی ...
  • پژوهش های کارشناسی ارشد درباره : ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • طبیعت در شعر قیصر امین پور- قسمت ۳
  • دانلود مطالب پایان نامه ها در مورد مشارکت واحدها با در نظر گرفتن قیود امنیتی در حضور مزرعه بادی- فایل ...
  • بررسی نیمرخ روانی والدین با و بدون کودک عقب مانده ذهنی بر اساس پرسشنامه چند محوری میلون در تبریز در سال ۱۳۹۴-۱۳۹۳- قسمت ۵
  • تحلیل فقهی و حقوقی امر به معروف و نهی از منکر در سیاست کیفری اسلام- قسمت ۹
  • تحلیل محتوای برنامه¬های رادیویی شبکه فرهنگ صدای جمهوری اسلامی ایران در سال 1391 پیرامون موضوع کتاب و کتاب¬خوانی- قسمت 7
  • خطا- فایل ۴
  • سیمای زن در سروده های زنانه ی معاصر با تکیه بر آثار برگزیده‌ی عالم تاج(ژاله) قائم مقامی فراهانی، پروین دولت‌آبادی، توران شهریاری، پروانه نجاتی و ژاله اصفهانی- قسمت ۱۵
  • بررسی عوامل موثر بر نگرش به قوانین و مقرارات اداری در شهر خرم آباد- قسمت ۲
  • استفاده از منابع پایان نامه ها درباره بررسی خواص اساسی بایو نانو کامپوزیت نشاسته تاپیوکا نانو دی ...
  • بیع الکترونیکی در نظام حقوقی ایران- قسمت ۲
  • دانلود مطالب پایان نامه ها در رابطه با بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر درس پژوهی بر پیشرفت تحصیلی ...
  • ارزیابی و رتبه بندی کارایی نسبی ادارات ثبت احوال استان مرکزی و اصفهان با استفاده از مدل تحلیل پوششی داده هاDEA- قسمت ۴
  • ارزیابی اثرات زیست¬محیطی EIAانتقال آب بین حوزه‌ای مطالعه موردی آبرسانی از سد کوچری به سر شاخه‌های قمرود- قسمت ۷
  • بررسی فیتوشیمیایی و ارزیابی خواص ضد میکروبی عصاره¬های متانولی چند نوع گونه گیاهی علیه باکتری¬های گرم مثبت و منفی- قسمت ۸
  • بررسی تاثیر ارکان کنترلی شرکت بر بیش اطمینانی مدیریت- قسمت ۴
  • پروژه های پژوهشی در مورد مقایسه ی کاربرد افعال در تاریخ جهانگشای جوینی وتاریخ بیهقی- ...
  • شبیه سازی عملکرد زنجیره تامین با استفاده از تکنیک سیستم داینامیک مطالعه موردی شرکت کاله- قسمت ۱۵
  • تغییر جنسیت و آثار فقهی و حقوقی آن- قسمت 15
  • علل گرایش مدیران و کارکنان روابط عمومی به استفاده از سامانه‌های پیامکی (مطالعه موردی شرکت مخابرات ایران)۹۱- قسمت ۶
  • بررسی رابطه انس با قرآن با سلامت روان بیماران بستری در بیمارستان¬های ساری- قسمت ۵
  • زیست- قسمت ۲
  • اختلافات حقوقی قراردادهای ساخت و ساز دستگاههای دولتی- قسمت ۱۸
  • نحوه اجرای مالیات بر ارزش افزوده و مقایسه آن با کشورهای سوئیس و ایالات متحده آمریکا- قسمت ۱۱




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی عوامل موثر بر نگرش به قوانین و مقرارات اداری در شهر خرم آباد- قسمت ۹- قسمت 2 ...

    ارائه به موقع حقوق ومزایای دولتی

    افزایش اثربخشی اقدامات

    کسب رضایت ارباب رجوع هر دستگاه

    اجرای صحیح قوانین ومقررات

    احقاق حقوق ارباب رجوع

    ۲-۵-۳- نشانه ها و تبعات منفی عدم پاسخگویی

     

     

    اتلاف منابع ملی وسازمانی

    افزایش ناکارامدی اداری و بوروکراسی های زائد

    بازدهی پایین دارایی ها

    توسعه دامنه اختیارات ومسئولیت های دولت وعدم تامین مطالبات مردم

    فقدان ارتباط منطقی وساختاری بین میزان پاسخگویی کارمندان دولت ووضعیت استخدامیشان

    پیچیدگی قوانین ومقررات کشور وناآگاهی مردم از اطلاعات وگردش کند وناسالم اطلاعات

    انجام برخی وظایف غیر ذاتی(تولید اتوموبیل)

    ۲-۵-۴- هدفهای پاسخگوئی
    پاسخگوئی سه هدف عمده دارد: ۱) ابزاری است در جهت نظارت بر قدرت و پیشگیری از سوء استفاده از اختیارات عمومی. ۲) تضمینی است بر کاربرد صحیح‏ منابع ملی،تبعیت از قانون و صیانت از ارزش‏های خدمات عمومی. ۳) ابزار موثری‏ برای ارتقاء و بهبود زمامداری و مدیریت خدمات عمومی است(زارعی،۱۳۸۰: ۱۱۹).
    ۲-۵-۴-۱- پاسخگویی به عنوان ابزار کنترل قدرت: اکثر دولت‏ها در شرایطی به سر می‏برند و در بستری حکومت می‏کنند که باید به تقاضاهای روزافزون شهروندان آگاه،تشکل‏ها، گروه‏های ذینفع، نهضتهای اجتماعی، مطبوعات و وسایل ارتباطی جمعی پاسخگو باشند.امروزه پاسخگویی از جنبه نظارتی در همه نظام‏های سیاسی نقشی محوری دارد و سیاستمداران خواستار آنند که بخش اجرایی دولت از قدرت نامحدود و تهدید کننده‏ای که داراست سوء استفاده نکند. بنابراین در همه نظام‏ها فرایندها و ساز و کارهایی برای نظارت بر اعمال قدرت شاخهء اجرایی دولت پیش‏بینی شده است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۲-۵-۴-۲- پاسخگویی به عنوان تضمین استفاده صحیح از منابع عمومی: مهمترین جنبه‏ پاسخگویی این است که مردم مطمئن شوند کارگزارن در بکارگیری و استفاده بهینه از منابع عمومی از حدود قوانین موضوعه و ارزش‏های خدمات عمومی عدول نکرده‏اند. از این رو نمایندگان منتخب مردم در مجلس قانونگذاری از سوی آنان بر کاربرد منابع‏ ملی نظارت می‏کنند.
    ۲-۵-۴-۳- پاسخگوئی ابزاری برای بهبود خدمات دولتی: نظارت بر قدرت و تضمین کاربرد صحیح منابع عمومی اغلب جنبه‏ه ای منفی و تنبیهی پاسخگویی را به ذهن تداعی‏ می‏کند.پاسخگویی به عنوان ابزار پیشرفت و بهبود مستمر خدمات به جنبه مثبت‏ خدمات دولتی اشاره دارد. این جنبه از پاسخگویی نوعی فرایند یادگیری نیز تلقی‏ می‏شود(آکوین،۲۰۰۰: ۵۳).
    ۲-۵-۵- انواع پاسخگویی
    برای حقوق دانان، پاسخ گویی ابزار و وسیله ای است برای کنترل مأموران دولتی در چارچوب مقررات و قوانین و رویه های اداری. به عبارت دیگر، برای حقوق دانان، پاسخ گویی در خدمت اصول حاکمیت قانون، عدالت طبیعی و انصاف رویّه ای، اصول کلی حقوقی، اهداف قانون گذار و سیستم حقوق و تکالیف مردم است. آثار حقوقی این نوع پاسخ گویی در رابطه با مأموران و مدیران دولتی و حکومتی به نسبت شدت نقض قوانین و مقررات و اصول مذکور ممکن است بی اعتباری و ابطال تصمیم ها و اقدامات اداری، پرداخت خسارت به صدمه دیدگان، حبس، انفصال از مشاغل دولتی و … باشد(زارعی،۱۳۸۰: ۱۲۹).
    برخی از طبقه بندی های ارائه شده در خصوص پاسخگویی عبارتند از: مارشال(۱۹۸۷) پاسخگویی را به پاسخگویی دموکراتیک،پاسخگویی قانونی وپاسخگویی مالی تقسیم بندی کرده است. استون (۱۹۹۳)انواع پاسخگویی را شامل سیاسی، مدیریتی، قانونی،حرفه ای وپاسخگویی در زمینه خرید بخش های دولتی دانسته است(استون،۱۹۹۳: ۲۹-۱۷). کلین وپرکینز(۱۹۹۶) پاسخگویی شغلی، حرفه ای، مدیریتی، بین وزارتخانه ای وپاسخگویی در برابر عامه مصرف کنندگان(کلین وپرکینز ،۱۹۶۶: ۷۵-۶۲). هیکس(۱۹۸۸): مدیریتی، سیاسی، عمومی، حرفه ای کارکنان سازمان های دولتی وقانونی. رمزک(۲۰۰۰) مدلی بر اساس میزان استقلال(کم یا زیاد) ومنبع نظارت(درونی، بیرونی) شامل: سازمانی، حرفه ای، قانونی وسیاسی(رمزک،۲۰۰۰: ۲۳۹).
    زارعی(۱۳۸۰) نیز در مقاله ای بررسی انواع پاسخگویی پرداخته است. مدیران و مأموران به خدمات عمومی یا مستخدمین دولتی، در دنیای جدید، به سازمان ها و ارگان ها و گروه های مختلفی پاسخ گو هستند. در واقع، ماهیت پاسخ گویی حقوقی، سیاسی، اداری و … تعیین کننده سازمان هایی است که مسئول نظارت و کنترل هستند، از قبیل دادرسان، سیاستمداران، وزرا، سازمان های بازرسی و حسابرسی و… . وی به چهار نوع پاسخگویی شامل؛ پاسخگویی عمومی و شهروندی، پاسخگویی اداری، پاسخگویی حقوقی(الف) اصل قانونی بودن ب)اصل عدالت طبیعی) و پاسخگویی سیاسی، اشاره کرده که در ادامه به تعریف آنها خواهیم پرداخت.
    ۲-۵-۵-۱- پاسخگویی عمومی و شهروندی
    در این نوع پاسخ گویی مدیران دولتی و وزرا درباره سیاست ها، تصمیم ها و اقداماتی که به نحوی با حقوق و منافع مردم به عنوان صاحبان حق[۱۹] مرتبط باشند، باید دلایل خود را به طور شفاف بیان کنند. برای ایجاد سیستمی مؤثر و مطلوب از نظارت شهروندی باید ابزارها و راه هایی برای نقد برنامه ها و تصمیم های مدیران و وزرا وجود داشته و در صورت لزوم به ضمانت های قضایی و سیاسی و اداری همراه باشد. شهروندان می توانند از طریق رسانه های جمعی، مطبوعات، انتخابات، گروه های سازمان یافته اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، دیدگاه ای خود را در مورد اصلاح یا تأیید تصمیم ها و برنامه های دولتی اعلام نمایند(زارعی،۱۳۸۰: ۱۳۰).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۲-۵-۵-۲- پاسخگویی اداری
    در این نوع پاسخ گویی، مأموران دولتی در مقابل مقامات غیرقضایی و غیرسیاسی یعنی مستخدمین دولتی دیگر و مقامات عالی اداری یا سازمان های اجرایی دیگر، مسئولیت دارند. این مأموران به وزرا، بازرسان و ذیحسابان پاسخ گو هستند. هدف از این نوع نظارت، تنظیم و کنترل تصمیم های اداری و اجرایی از حیث کیفیت خدمات و کالاهای دولتی، کارآیی تصمیم ها، حسن اجرای شرایط و مقررات مندرج در قوانین، و مصرف بهینه و قانونی بودجه دولتی است.
    ۲-۵-۵-۳- پاسخگویی حقوقی

     

    برای

    موضوعات: بدون موضوع
    [سه شنبه 1400-01-24] [ 11:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مطالعه تطبیقی شهادت شهود در حقوق کیفری ایران و فقه امامیه- قسمت ۶ ...

    ۱-عدالت ۲-بلوغ ۳-عقل ۴-اسلام و ایمان ۵-طهارت مولد ۶-انتفای تهمت ( محقق داماد مصطفی ، قواعد فقه ۳ ، بخش قضایی صص ۷۲ تا ۷۶ )

     

     

    شرایط گواهی غیر از شرایط گواه است شرایط گواهی در مواد ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰ ق. م بیان شده است (ر.ک به مبحث شرایط شهادت )

    شرایط گواه هنگام ادای گواهی معتبر است نه در زمان تحمل گواهی

    ماده ۲۳۲ هر یک از طرفین دعوی که متمسک به گواهی شده‌اند باید گواهان خود را در زمانی که دادگاه تعیین کرده حاضر و معرفی نمایند

     

     

    تکلیف طرفهای دعوا به احضار و معرفی گواهان مانع از آن نیست تا دادرس در راستای تحقق و کشف حقیق ، راسا گواهی را استماع کند .

    ماده ۲۳۳ . صلاحیت گواه و موارد جرح وی برابر شرایط مندرج در بخش چهارم از کتاب دوم ، در امور کیفری این قانون می‌باشد .

    پایان نامه رشته حقوق

     

     

    مواد ۱۴۸ تا ۱۷۲ آ. د.ک مصوب ۱۳۷۸ موارد جرح و شرایط و صلاحیت گواه را ذکر نموده است .

    مواد ۴۱۲ و ۴۱۳ قانون پیشین به صلاحیت گواه و موارد جرح گواه مربوط بود که در قانون کنونی حذف شده است .

    ماده۴۱۲ ق.آ. د. م ۱۳۱۸ مقرر می‌داشت «گوهی استماع نمی‌شود مگر از اشخاصی که مطابق قانون مدنی اهلیت اداء گواهی داشته باشند .

    اهمیت برای گواهی به استناد مواد ۲۱ و ۱۳۱۳ ق.م عبارت از بلوغ ، عقل و رشد و به استناد ماده ۱۳۱۴ ق. م سن پانزده سال تمام .
    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    ماده ۳۱۴ق.آ. د. م ۱۳۱۸ مقرر می‌داشت « در موارد زیر اصحاب دعوی می‌توانند گواه‌ها را جرح نمایند »

     

    در صورتی که بین گواه و یکی از اصحاب دعوی قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از طبقه دوم باشد

    در صورتی که بین گواه و یکی از اصحاب دعوی سمت خادم و مخدومی باشد

    در صورتی که بین گواه و کسی که گواهی بر ضرر او داده می‌شود دعوای مدنی یا جزایی مطرح باشد و یا دعوای جزایی سابقا مطرح بوده و هنوز پنج سال در صورت جنایی و دو سال در صورت جنحه از صدور حکم قطعی نگذشته است .

     

    جرح در برابر تعدیل است جرح گواه به معنای ادعای نبود شرایط گواه و تعدیل گواه به معنای ادعای وجود شرایط گواهی است ( ماده ۱۵۵ ق.آ. د. م )

    ماده ۲۳۴ : هر یک از اصحاب دعوا می‌توانند گواهان طرف خود را با ذکر علت جرح نمایند چنانکه پس از صدور رای برای دادگاه معلوم شود که قبل از ادای گواهی جهات جرح وجود داشته ولی بر دادگاه مخفی مانده و رای صادره هم مستند به آن گواهی بوده ، مورد از موارد نقض می‌باشد و چنانکه جهات جرح بعد از صدور رای حادث شده باشد ، موثر در اعتبار رای دادگاه نخواهد بود .
    تبصره : در صورتی که طرف دعوا برای جرح گواه از دادگاه استمهال نماید دادگاه حداکثر به مدت یک هفته مهلت خواهد داد .

     

     

    مواد ۴۱۴ ، ۴۱۵ ق.آ.د.م ۱۳۱۸ در مورد جرح گواه احکام مربوط بود .

    مطابق ماده ۱۷۰ ق.آ.د.ک در اثبات جرح گواه ذکر اسباب آن لازم نیست . از سوی دیگر ، در ماده ۲۳۴ ذکر علت جرح ضروری اعلام شده است بین این دو ماده تعارض آشکار وجود دارد .

    عبارت « مورد از موارد نقض می‌باشد » دارای ابهام است و می‌خواهد بگوید اگر از آن درخواست تجدید نظر بشود رای صادره در مرجع تجدید نظر نقض خواهد شد به عبارت دیگر این قسمت از ماده جنبی توصیفی دارد نه حکمی .
    ماده ۲۳۵٫ دادگاه گواهی گواه را بدون حضور گواه‌های که گواهی نداده‌اند ، استماع می‌کند و عبد از اداء گواهی می‌تواند از گواه‌ها مجتمعا تحقیق نماید .

     

     

    تحقیق اجتماعی از همه گواهان پس از آنکه هر یک گواهی دادند ، از تکالیف دادگاه نیست . بلکه ، دادگاه می‌تواند از آنان به طور دسته جمعی نیز تحقیق کند برای نمونه ، اگر رویارویی آنان را برای کشف حقیقت لازم بداند ، می‌تواند از آنان به طور دسته جمعی تحقیق کند .
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    حضور گواهی که گواهی وی استماع شده است هنگام ادای گواهی دیگران منعی ندارد فلسفه منع حضور افرادی که هنوز گواهی نداده‌اند ، این است که اظهارات و گفته‌های افرادی که گواهی می‌دهند استماع شده است هنگام ادای گواهی دیگران منعی ندارد فلسفه منع حضور افرادی که هنوز گواهی نداده‌اند . این است که اظهارات و گفته‌های افرادی که گواهی می‌دهند ، به سایر گواهان تلقین نشود . افزون بر آن گفته‌های انفرادی آنان در صورتی که جداگانه گواهی داده باشند و با یکدیگر منطق باشند ، بهتر دادرس را قانع خواهد کرد تا اینکه با یکدیگر گواهی دهند .

    ماده ۲۳۶٫ قبل از ادای گواهی، دادگاه حرمت گواهی کذب و مسئولیت مدنی آن و مجازاتی که برای آن مقرر شده است را به گواه خاطر نشان می‌سازد گواهان قبل از ادای گواهی نام و نام خانوادگی ، شغل ، سن و محل اقامت خود را اظهار و سوگند یاد می‌کنند که تمام حقیقت را گفته و غیر از حقیقت چیزی اظهار ننماید .
    تبصره : در صورتی که احقاق حق متوقف به گواهی باشد و گواه حاضر به اتیان سوگند نشود الزام به آن ممنوع است .

     

     

    ر.ک اصل ۳۸ ق اساسی و مرداد ۴۱۸ و ۴۱۹ ق.ا.ک.م ۱۳۱۸ . ۶۵۰ ق.م.ا.

    ادای گواهی خلاف واقع هم ممکن است مسئولیت مدنی و هم مسئولیت کیفری داشته باشد در صورتی که متضرر از این گواهی به طرح دعوای مدنی اقدام کند ، به استناد ماده یک قانون مسئولیت مدنی مصوب ۱۳۳۹ این حق را خواهد داشت بدیهی است که در اینجا ، باید ارکان مسئولیت (ارتکاب فعل زیانبار که در اینجا ادای گواهی غیر واقع است ، ورود خسارت ، وجود رابطه علیت میان فعل زیان بار و ورود خسارت ) جمع باشد در صورتی که متضرر تعقیب کیفری را درخواست کند ، باید شرایط مسئولیت کیفری یعنی ارکان سه گانه رکن مادی( ادای سوگند غیر واقع ) و رکن روانی ( سوء نیت عام ) و رکن قانون ( ماده ۶۵۰ ق.م.ا) جمع باشد .

    این پرسش مطرح است که ایا افراد می‌توانند به منزله گواهی اسرار مردم را فاش کنند یا خیر و در این مورد ، حفظ اسرار مردم مهم تر است یا تکلیف به ادای گواهی؟ به نظر می‌رسد که تکلیف به ادای گواهی و بیان حقیقت برای احقاق حق از یک طرف با حفظ اسرار ملازمه دارد به عبارت دیگر بین این دو تکلیف تعارض و تزاحم حاکم است . ترجیح هر یک به دیگر موجب نادیده گرفتن آن دیگر خواهد بود در تعارض بین ادای شهادت با حفظ اسرار ترجیح با ادای شهادت است .

    ماده ۲۳۷ دادگاه می‌تواند برای اینکه آزادی گواه بهتر تامین شود گواهی او را بدون حضور اصحاب دعوا استماع نماید در این صورت پس از ادعای گواهی بلافاصله اصحاب دعوا را از اظهارات گواه مطلع می‌سازد با توجه به اینکه جرح گواه مطابق ماده ۲۳۲ ق.آ. د.ک و ماده ۱۶۹ ق.آ.د.ک از حقوق طرفهای دعوا است و باید پیش از ادای گواهی حضور داشته باشند . آنان فقط در لحظه ادای گواهی از جلسه بیرون می‌روند .

     

     

    قید « می‌تواند » بیانگر اختیار دادرس در عمل به این ماده است ، وی می‌تواند از حضور ذی نفع گواهی که محدود کننده آزادی عمل گواه نیست . خودداری نکند . به نظر می‌رسد چنین برداشتی دلالت بر تخییر دارد ولی در حقوق عمومی از باب احترام استخدام شده‌اند و منصرف به تکلیف با وجود سایر جهات و شرایط است . قید « دادگاه می‌تواند » یعنی دادگاه قانونا اجازه دارد و در صورت وجود جهات و شرایط بدینگونه اخذ گواهی کند نه اینکه می‌تواند از حضور ذینفع جلوگیری کند تا جلوگیری نکند در حقوق عمومی اصل بر عدم صلاحیت و عدم اختیار است . لذا هر اقدامی نیازمند مجوز است مانند حقوق خصوصی نیست که بر مبنای حقوق استوار شده است بلکه مبنای حقوق عمومی بر تکلیف است .

    در صورتی که دادرس مطابق بند نخست این ماده گواهی را بدون حضور طرفهای دعوا استماع کند عمل به بند دواین ماده یعنی اعلام فوری اظهار گواه به طرفهای دعوا برای وی ضروری است .

    ماده ۲۳٫ هیچ یک از اصحاب دعوا نباید اظهارات گواه را قطع کند لکن پس از ادای گواهی می‌تواند توسط دادگاه سوالاتی را که مربوط به دعوا می‌باشد از گواه به عمل آورند .
    ماده ۲۳۹ . دادگاه نمی‌تواند گواه را به ادای گواهی ترغیب یا از آن منع یا او را در کیفیت گواهی راهنمایی یا در بیان مطالب کمک نماید بلکه فقط مورد گواهی را طرح نموده و او را در بیان مطالب خود آزاد می‌گذارد .
    این ماده در مقام بیان ممنوعیت (تعتعه ) گواهان است گفته شده است که « تعتعه در لغت عبارت از آن است که شخص در سخنان طرف مداخله نموده و وی را به مشقت اندازد به نحوی که موجب تردید در سخنانش گردد »
    ماده ۲۴۰٫ اظهارات گواه باید عینا در صورت مجلس قید و به امضاء یا اثر انگشت او برسد و اگر گواه نخواهد یا نتواند امضا کند مراتب در صورت مجلس قید خواهد شد .

     

     

    درج اظهارات گواه در صورت مجلس به همان شکلی که بیان می‌شود از تکلیف‌های دادگاه است زیرا ، قانونگذار در بیان این موضوع از واژه «باید » که جنبه امری و دستوری دارد ، استفاده کرده است در این مورد باید گفت که هر چند در برخی از دادگاه‌ها این اظهارات را منشی دادگاه در صورت مجلس می‌نویسد ، نوشته‌های منشی دادگاه این تکلیف را از میان نمی‌برد ، مطابق این ماده اگر گواه نتواند امضا کند ، مراتب در صورت مجلس قید می‌شود ولی ، به این مطلب اشاره ای نشده است که اگر گواه نتواند انگشت بزند ، چه باید کرد برای نمونه در موردی که دستهای گواه بیشتر به علت حادثه ای قطع شده باشد و امکان امضا و اثر انگشت برای او نباشد چه باید کرد ؟ به نظر می‌رسد که در این مورد نیز مانند عدم امکان امضا، باید مراتب در صورت مجلس قید شده و به تایید دادگاه برسد .

    ماده ۲۴۱٫تشخیص و ارزش و تاثیر گواهی با دادگاه است

    دادرس باید وجود عدالت را در گواه احراز کند و با بهره گرفتن از واژه‌هایی که گواه بیان می‌کند و نیز حرکات و قیافه و نگاه او تشخیص دهد که اظهارات وی تا چه اندازه حقیقت دارد بنابراین شمار گواهان همیشه نمی‌تواند ملاک باشد ممکن است دادرس گواهی یک نفر را برابر با واقع و با ارزش تشخیص دهد و گواهی چند نفر مقابل او را بی ارزش تشخیص دهد و دادرس اختیار دارد که برای ارزیابی گواهی ، هر پرسشی را که برای کشف حقیقت و مبانی گواهی لازم می‌دارند ، از گواه بپرسد .

    دادرس باید به بینه رای بدهد ولی تامین دلیل یافتن حق به وی اجازه داده نشده است یعنی هنگامی که مدعی دو گواه ارائه کرد و دادرس گواهی را استماع نمود ، دیگر تاخیر در رای جایز نیست .

    برخی از حقوق دانان در تفسیر ماده ۴۲۴ ق.آ.د.م پیشین که با همان عبارت در ماده ۲۴۱ قانون کیفری تکرار شده است اظهار داشته‌اند که چنانچه از گفتار گواهان اگر چه شمار آنان اندک باشد دعوای مدنی در نظر دادگاه اثبات شد دادگاه مطابق آن رای صادر می‌کند و هر گاه گفتار آنان نتوانست در نظر دادگاه دعوا را اثبات کند ، دادگاه مدعی را به عدم اثبات دعوا محکوم می‌کند ، هر چند شمار گواهان بسیار باشد .

    با توجه به ماده ۲۳۰ ق.آ. د.م که شمار گواهان لازم را برای اثبات دعواهای مختلف تعیین کرده است دادرس نمی‌تواند به کمتر از آن شماره گواه حکم صادر کند ولی در صورتی که شماره لازم یا بیشتر از گواهان ادای گواهی کردند پذیرش گواهی آنان به نظر دادرس بستگی دارد ممکن است از ظاهر این ماده چنین برداشت شود که گواهی دلیل نیست ، بلکه اماره قضایی است . زیرا ، اگر دلیل دارای شرایط قانونی باشد باید به آن اهمیت داد ولی ظاهرا منظور از تشخیص ارزش و تاثیر گواهی ، بررسی شرایط گواهی است .

    ماده ۲۴۲٫ دادگاه می‌تواند به درخواست یکی از اصحاب دعوا همچنین در صورتی که مقتضی بداند گواهان را احضار نماید در ابلاغ احضاریه ، مقرراتی که برای ابلاغ اوراق قضایی تعیین شده رعایت می‌گردد و باید حداقل یک هفته از تشکیل داده به گواه یا گواهان ابلاغ شود .

     

     

    اگر خوانده از ابتدای امر اظهار داشته باشد که گواهی بدون اینکه از طرف دادگاه احضار شوند ، برای ادای گواهی حاضر نخواهند شد دادگاه نمی‌تواند به عذر اینکه تقاضای احضار گواهان در موقع نشده است بدون استماع گواهی گواهان مبادرت به اصدار حکم بر محکومیت او نماید » (رای شماره ۱۹۱۹ مورخ ۱۲/۲/۱۳۲۹ شعبه ششم دیوان عالی کشور )

    ماده ۲۴۳٫گواهی که برابر قانون احضار شده است ، چنانچه در موعد مقرر حضور نیابد دوباره احضار خواهد شد

     

     

    ر،ک ماده ۴۰۹ ق. آ. د. م ۱۳۱۸ و ۸۶ و ۱۵۹ ق.آ.د.ک

    احضار گواه فقط برای دو بار تجویز شده است افزون بر آن و همچنین جلب گواه مجوزی ندارد بر خلاف ماده ۴۰۹ ق.آ.د.م که تجویز جلب شده بود در قانون آیین دادرسی کیفری ، جلب گواهان در شرایطی پذیرفته شده است (ر.ک مواد ۸۶ و ۱۵۹ ق.آ.د.ک )

    ماده ۲۴۴: در صورت معذور بودن گواه از حضور در دادگاه و همچنین در مورادی که دادگاه مقتضی بداند می‌تواند گواهی گواه را در منزل یا محل کار او یا در محل دعوی توسط یکی از قضات دادگاه استماع کند ( ماده ۲۵۰ ق.آ. د. م )

     

     

    ر.ک ماده ۴۱۰ ق.آ.د.م ۱۳۱۸

    ماده ۲۴۵ : در صورتی که گواه در مقر دادگاه دیگری اقامت داشته باشد دادگاه می‌تواند از دادگاه محل توقف او بخواهد که گواهی او را استماع کند .

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی و شناسایی عوامل مؤثردر بهره‌وری واحدهای تولید مرغ گوشتی (مطالعه‌ی موردی واحدهای تولیدی شهرستان مراغه)- قسمت ۴ ...

    مدیریت بهره وری یعنی شیوه‌ی اداره و به کارگیری منابع به طور اثر بخش و کارآ. برای اعمال چنین مدیریتی در سازمان‌ها میبایست چرخه‌ی مدیریت بهره وری را در سازمان مستقر نمود و برای استقرار آن ابتدا به ریشهیابی علل مشکلات و نا کارآمدی‌های سازمان پرداخته و سپس شاخصهای مناسب اندازه گیری روند بهبود در آینده را مشخص و برنامههای بهبود را اجراء نمود و پس از آن به ارزیابی و تحلیل نتایج پرداخته و در جهت تقویت نقاط قوت و برطرفسازی نقاط ضعف اقدام به برنامه ریزی نمود. به کارگیری چرخه‌ی مدیریت بهره وری میتواند دغدغه و اندیشه‌ی بهره وری سازمان یعنی امکان استفاده هر چه بهتر و بیشتر از منابع و امکانات در سازمان را از بین برده و سازمان را در محیط رقابتی توانمند سازد.
    برای افزایش بهره‌وری عوامل تولید، اولین قدم، اندازه‌گیری و تعیین بهره‌وری است تا بتوان بر اساس آن در مورد عملکرد واحدهای تولیدی قضاوت کرد؛ یعنی فهمید که آیا عملکرد آن‌ ها با اصول و قواعد اقتصادی سازگاری دارد و بهره‌وری آن‌ ها با استانداردهای موجود قابل قبول است یا خیر. به طور کلی افزایش بهره‌وری در یک بخش اقتصادی یا واحد تولیدی به مفهوم کاهش هزینه‌ی تولید هر واحد محصول و قیمت تمام شده‌ی آن است. افزایش بهره‌وری توان واحد یا بخش تولیدی را در رقابت با سایر واحدها و بخش‌های تولیدی رقیب افزایش می‌دهد. به همین سبب معیارهای بهره‌وری راهنمای خوبی برای مدیران واحدهای تولیدی و برنامه‌ریزان اقتصادی در ارزیابی جایگاه واحد یا بخش تولیدی خواهد بود (اسلامی، ۱۳۷۶).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۲-۳-۳- عوامل مؤثر بر بهره‌وری
    در طول دو دهه اخیر، مدیران شاهد یک دوره تغییرات شگرف جهانی به واسطه‌ی پیشرفت در تکنولوژی، جهانی شدن بازارها و شرایط جدید اقتصاد سیاسی بو‌ده‌اند. با افزایش تعداد رقبا، سازمانها مجبور ‌شده‌اند که سریعاً فرایندهای درون سازمانی را برای ابقا در صحنه‌ی رقابت بهبود بخشند. در دهه‌ های ۶۰-۷۰ سازمانها به توسعه‌ی جزئیات استراتژیهای بازار همت گماردند که بر روی برآوردهسازی (رضایت) مشتریان متمرکز بود. آنها بدین درک نائل آمدند که مهندسی و طراحی قوی و عملیات تولید منسجم و هماهنگ، پیش‌نیاز دستیابی به نیازمندیهای بازار و در نتیجه سهم بازار بیشتر است. بنابراین طراحان مجبور شدند که ایدهآلها و نیازمندیهای مورد نظر مشتریان را در طراحی محصولات خود بگنجانند و در حقیقت محصولی را با حداکثر سطح کیفیت ممکن، در حداقل هزینه، توام با ایدهآل‌های مورد نظر مشتری، روانه‌ی بازار سازند (حسینی، ۱۳۸۵).
    رشد بهره وری یکی از پویاترین عواملی است که به رشد اقتصادی دامن میزند. بهره وری از یک طرف عاملی است برای ارتقاء سطح زندگی و کاهش نرخ تورم و از طرف دیگر، موجب تغییر در قیمتهای نسبی افزایش در تولید و کارآتر ساختن تخصیص منابع میگردد. در یک کلام، امروزه رشد اقتصادی کشورها در گرو آهنگ رشد بهره وری آنان میباشد (دشتی و یزدانی، ۱۳۷۵).
    پیشرفت بهره وری عامل عمدهای در افزایش درآمد و تولید سرانه میباشد و سبب صرفهجویی در مصرف و کاربرد منابع کمیاب برای هر واحد از تولید می‌شود. همچنین نرخ تورم را کاهش می‌دهد. افزایش بهره وری موجب میگردد تا از روند فزاینده‌ی درآمد متوسط هر ساعت کار و قیمت سایر نهادهها که سبب افزایش هزینه های متوسط و نهایتاً بالاتر رفتن قیمت محصولات میگردند، کاسته و نرخ تورم را کاهش دهد. از آنجا که کاهش در مقدار نهاده های هر واحد از محصول، افزایش در قیمت نهادهها را جبران میکند، روشن است که قیمت نهادهها به طور متوسط میتواند متناسب با افزایش در بهره وری مجموع عوامل افزایش یابد بدون آنکه منجر به افزایش هزینه‌ی عوامل در تولید هر واحد از محصول گردد (طالع زاری، ۱۳۷۹).
    تغییرات نسبی در بهره وری از طریق تغییرات نسبی در هزینه های متوسط و قیمتها در میزان تولید و فروش تأثیر میگذارد. چنانچه تغییرات نسبی در تولید ثابت تصور شود، تغییرات بهره وری در بخشهای متفاوت اقتصادی نیازمندیهای عامل کار و منابع دیگر را تعیین میکند. از آنجا که مؤسسات تولیدی همه در بازار عوامل با هم به رقابت میپردازند، در بلند مدت دستمزد هر ساعت کار و قیمت هر واحد از سرمایه به طور متوسط روند فزایندهای خواهد داشت. بدین ترتیب تغییر در هزینه های متوسط و قیمتهای به طور معکوسی وابسته به تغییرات بهره وری میباشد. بدین معنی که هر قدر بهره وری ارتقاء یابد، هزینه های متوسط و در نتیجه قیمتها کاهش خواهند یافت (عسگری و همکاران، ۱۳۸۲).
    با تحت تأثیر قرار دادن هزینه ها و قیمتهای نسبی، تغییرات بهره وری در بخشهایی از اقتصاد که در معرض رقابت بین المللی میباشد، تحولات مهمی بوجود میآورد. چنانچه پیشرفت‌های بهره وری در مورد محصول X در کشور A کمتر از سطح متوسط بهره وری در همان کشور باشد. در حالی که تولید محصول X در کشور B از رشد بهره وری فزایندهای برخوردار باشد، قیمت محصول X در کشور A نسبت به کشور B افزایش خواهد یافت و این امر در صورت ثابت بودن سایر شرایط موجب کاهش صادرات محصول X از کشور A و احتمالاً افزایش واردات آن محصول میگردد. برعکس چنانچه کشور A در تولید محصول Y از پیشرفت بهره وری برخوردار باشد و بهره وری در تولید محصول Y از سطح متوسط تولید ملی بالاتر باشد، قیمت محصول Y کاهش خواهد یافت و در رقابت بین المللی در جهت صادرات Y توفیق بیشتری بدست خواهد آورد (جمالی، ۱۳۸۵).
    قابل توجه است که افزایش در نرخ اشتغال در یک بخش نه تنها تحت تأثیر تغییرات بهره وری در سطح کشور بلکه میزان تغییرات بهره وری بین آن بخش در کشورهای گوناگون میباشد. آن دسته از صنایعی که دارای هزینه های نسبی فزاینده میباشند را نمیتوان در تجارت بین المللی برای مدت مدیدی مورد حمایت قرار داد. چرا که این امر موجب عدم کارآیی در تخصیص منابع و احتمالاً منتهی به اتلاف آن خواهد شد. راه حل اساسی در این مورد آن است که بایستی در فکر تمهیداتی بود که به افزایش نرخ بهره وری در آن صنایع بیانجامد (حسنی، ۱۳۸۶).
    بهره وری یعنی “استفاده‌ی بهینه از منابع تولیدی، نیروی کار، سرمایه، تجهیزات و تسهیلات، انرژی، مواد و مدیریت به طور علمی، کاهش هزینه های تولید، از بین بردن ضایعات، گسترش بازارها و غیره جهت بهبود سطح کیفیت زندگی و توسعه‌ی اقتصادی است که به طور کلی از نسبت تولید کالاها و خدمات یا مجموعهای از کالاها و خدمات به یک یا چند عامل مؤثر در تولید آن کالاها و خدمات به دست میآید”.
    نقش آموزش در بهره وری
    چنانچه آموزش موجب تغییراتی کیفی در فرهنگ حاکم بر جامعه باشد، از طریق تحول در رفتار مردم و شکل نهاده های اجتماعی میتواند بی‌شک پیشرفتهای قابل ملاحظهای در نرخ رشد بهره وری بوجود آورد. از آنجا که توسعه و رشد در نتیجه‌ی فعالیت اقتصادی افراد جامعه حاصل می‌شود و از آنجا که فعالیت اقتصادی یکی از جنبههای مهم رفتار انسانی است، اعمال و رفتار انسانها و ارزشهای حاکم بر آنها ناشی از فرهنگ و محیط اجتماعی میباشد. در حقیقت نیروی محرکه و قدرت تحرک هر فرهنگی ناشی از میزان انواع آموزشی است که در آن جامعه ارائه میگردد. از آنجا که آموزش و پرورش توانایی های مردم را افزون میسازد و قدرت تولید و قابلیت‌های آنان را توسعه میبخشد، با میزان آموزش میتوان تحولات فرهنگی بوجود آورد تحولاتی که منجر به رشد و پیشرفت بهره وری تولید شود (فرشادفر، ۱۳۸۵).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    از طرف دیگر، فرهنگ و عوامل اجتماعی در تحریک مردم به کار و فعالیت تأثیر عمیق دارند. در حقیقت میزان مشارکت فعال مردم در تولید وابسته به میزان تحصیلات تعهد و پذیرش مسئولیت اجتماعی آنان است. آموزش از دو طریق در بنگاه ها و سازمان های یک جامعه تحول بوجود میآورد. از یک طرف، روی افرادی که سازمان های فوق را اداره میکنند، تأثیر میگذارد. بدین ترتیب که هر قدر فرهنگ توده های مردم تحول و تعالی بیشتری پیدا کند، کیفیت مدیریت نهادها تغییرات کیفی فراوانتری به خود خواهد دید. از طرف دیگر، تنوع سازمانها و تشکیلات اداری در هر جامعه وابسته به میزان دانش و تجربه‌ی مدیریتی است که در آن کشور وجود دارد یا ارائه میگردد. چنانچه فنون مدیریت تحول و پیشرفت بیشتری پیدا کند، نحوه‌ی اداره مؤسسات کارآتر و بازدهی آنان افزونتر خواهد شد. به هر تقدیر، کمیت و کیفیت نهادهای اجتماعی در هر کشور متأثر از سطح فرهنگ حاکم بر آن جامعه میباشد. (حسنی، ۱۳۸۶).
    در نظریه‌ی سرمایه‌ی انسانی آمده است که چنانچه آموزش توانایی های افراد را ارتقاء دهد، بر میزان بهره وری آنان در تولید افزوده خواهد شد. در حقیقت افرادی که دانش و مهارت مفیدی به دست میآورند. بدین علت که قابلیت بیشتری در خلق ارزشها و در اداره و هدایت چرخه‌ی تولید نمایان می‌سازند و می‌توانند در تمام طول عمر خود از سطح درآمد بالاتری بهره جویند. بنابراین، آموزش به طور مداوم قدرت تولید و توانایی های فرد را ارتقاء میبخشد و از این طریق بر رشد بهره وری میافزاید و از طرفی، گسترش سطح دانش موجب پیدایش کالاهای جدید سرمایهای میگردد که از تکنولوژی بالاتری برخوردار بوده و بازده بیشتری دارند. بدین ترتیب آموزش و پرورش با تحکیم و تقویت سرمایه های انسانی و سرمایه های مادی بر سرعت رشد بهره وری میافزاید.
    ۲-۳-۴- عوامل مؤثر بر وضعیت بهره وری در ایران
    الف ـ عوامل کلان
    ۱- محیط اقتصادی
    همزمان با رشد و توسعه‌ی اقتصادی کشور، متغیرهای اقتصادی چون تولید، درآمد سرمایهگذاری و اشتغال به صورت اشکال جدید مطرح میگردند. وظایف سنتی بخشهای اقتصادی و نحوه حضور دولت، بخش خصوصی و تعاونی در اقتصاد نیز تغییر مییابد. دولت وظیفه‌ی توسعه و گسترش زیربناهای اقتصادی در بخش حمل و نقل، ارتباطات، تأمین اعتبارات و غیره را برعهده میگیرد. این اقدامات بازارها را گسترش داد و تقاضا برای تولید در کشور را تسریع و تسهیل مینماید. نقش بخشهای خصوصی و تعاونی با بهره گرفتن از زمینه های زیربنایی ایجاد شده توسط دولت اهمیت مییابد.
    علی الخصوص مراکز تولیدی که امکان حضور در فعالیتها و اقداماتی را مییابند که قبلاً در آن حضور نداشته‌اند. این بخش میتواند زمینه‌ی اشتغال نیروهای انسانی را فراهم سازد که در اثر روند صنعتی شدن و مهاجرت از روستا به شهر، نیاز به کار دارند، را سازماندهی نمایند. اما توسعه‌ی بخش تولیدی در سطح کلان بستگی به شناخت دقیق از نیازها و ضروریات اقتصادی دارد. زیرا مشارکت در پروژه های اقتصادی و تولیدی، نیازمند سرمایه‌ی بیشتر، تشکیلات قویتر و نیروی انسانی آموزش دیده میباشد. به همین دلیل ایجاد بانکهای تعاون که امکان تزریق سرمایه را مستقیماً به تولیدیها فراهم آورد، ضروری است. علاوه بر این دولت نیز باید در این خصوص برنامه‌ی جامع و قابل قبول را تنظیم و برنامه ریزی نماید. (فرشادفر، ۱۳۸۵).
    ۲- وجود اطلاعات و آمارهای صحیح
    یکی دیگر پیش فرضهای موفقیت برنامههای توسعه‌ی بهره وری تولیدی، بررسی همه جانبه‌ی منابع بالقوه‌ موجود در این بخش همراه با کمبودهای بخش است. اطلاعات آماری در خصوص سرمایه‌ی نیروی انسانی همراه با درجه‌ی توسعه و فعالیت بخش تولیدی در تولید کشاورزی به صنعتی، حمل و نقل و سایر فعالیتها میباشد.
    ۳- تعیین اهداف و اولویتها
    اهداف کلی برنامه‌ی توسعه‌ی بهره وری در تولیدیها باید شامل افزایش درآمدها، گسترش امکانات ایجاد اشتغال، باشد. علاوه بر این، دولت میبایست اولویتهای خود در توسعه‌ی بنگاه های تولیدی را مشخص سازد. اولویت باید همه جانبه و بخشی باشند. این اهداف باید با یکدیگر ارتباط داشته و مکمل یکدیگر باشند. حرکت در مسیرهای گوناگون تنها موجب اتلاف وقت، منابع و انرژی میگردد. اولویت باید بر اساس نیازهای میان مدت و کوتاه مدت این بخشها ترسیم گردند (حسنی، ۱۳۸۶).
    ۴- عوامل اجتماعی و فرهنگی
    شیوه‌ی تفکر اجتماعی، ارزش، نهاد، هدف و فرهنگ به رشد بهره وری بیتأثیر نیستند. شیوه‌ی تفکر به مجموع باورها و ارزشهایی اطلاق میشوند که رفتار انسانی را به آن صورت که هست، بوجود میآورد. بهره وری شدیداً تحت نفوذ عوامل روانی و اجتماعی است. فرهنگ، شیوه‌ی آموزش و پرورش، آموزش عالی طیف گستردهای از جمعیت را تحت پوشش قرار میدهد. این امر سبب آموزش مهارتها و انتقال اطلاعات بین نسلها میگردد. کمبود منابع در کنار نیازهای مادی سریعاً در حال رشد بحث بهره‌وری را مطرح میسازد به طوری که اراده برای استفاده‌ی بهینه از منابع لزوم توجه بیشتر به بهره وری را مطرح می‌سازد. در کشورهای در حال توسعه، شیوه‌ی تفکر اجتماعی، سیستم ارزشگذاری و عرف و عادات در همین مواقع به عنوان مانعی برای جریان رشد اقتصادی محسوب میگردند.
    ارزش و سنن مردم بایستی در روند توسعه‌ی اقتصادی خود را با شرایط جدید جامعه تطبیق دهند. واحدهای اجتماعی همچون خانواده خود را باید با تغییرات جدید هماهنگ کنند. تغییرات اجتماعی می‌بایست گام به گام و به طور سیستماتیک در مراحل مختلف صورت گیرد. تشویق پرسنل بخشهای عمومی و خصوصی و سوادآموزی میتواند نقش مؤثری داشته باشد.
    آموزش و پرورش عمومی، گسترش علم را به دنبال خواهد داشت. این مسئله باعث بازشدن فکر بشر بر روی روش های نوین و تکنیکهای علمی، عقلانی را در پی دارد. مدرنیزه کردن ایدهها در درجه‌ی اول شامل عقلانی کردن طرز تفکر و نحوه‌ی عمل از طریق به کارگیری افکار و اعمال روش و فرایندهای نو به منظور افزایش بهره وری ضروری است.
    ب ـ عوامل خرد
    ۱- وجود تشکیلات اداری مؤثر و سالم
    یکی از شرایط اصلی بهره وری در بنگاه های تولیدی وجود تشکیلات مناسب و قوی میباشد. بنا به فعالیت اقتصادی و تولیدی میبایست تشکیلات اداری مناسب تعریف و تدریس گردد. استفاده از نیروی انسانی تمام وقت و آموزش به که شرایط استخدام نیز مشخص و تعریف شده باشد، باعث تقویت روحیه‌ی کاری و دلبستگی پرسنل به بنگاه ها میگردد.
    ۲- پذیرش اعضاء جدید
    افزایش جمعیت کشور و استان و اهداف دولت در خصوص واگذاری فعالیتهای بخش دولتی به خصوصی زمینه‌ی حضور اعضاء جدید در سازمانها را فراهم میسازد. در واقع بخشها و گروه های از جمعیت کشور که گذشته مرتبط با این بخش نبودهاند را جمعیت هدف این بخش قرار میدهد.
    سازمانها و ارگانهای دولتی نیز به امر آموزش توجه و اهتمام ویژه‌ای داشتهاند. زیرا بهبود بهره‌وری در سازمان و مؤسسات نتیجه‌ی ترکیب عوامل و متغیرهای زیادی میباشد که یکی از آنها آموزش است. نحوه‌ی استفاده از آموزش و کاربرد آن براساس نیازهای مبرم و ضروری و دیدگاه آیندهنگرانه به مسائل، تشویق ایدهها و دیدگاه های نو و خلاق در محیط‌های اداری و تولیدی میتواند به بهبودی بهره وری کمک نماید. (فرشادفر، ۱۳۸۵).
    برای ارتقای بهره وری قبل از هر چیز باید عوامل مؤثر بر بهره وری را به خوبی شناخت. ناکایا معتقد است عوامل مؤثر بر بهره وری دو نوعند: ۱) عوامل کوتاه مدت ۲) عوامل بلند مدت عوامل کوتاه مدت بهره‌وری غالبا به میزان انگیزه‌ی پرسنل برای کار و بهبود روشها و سیستمهای جاری و گردش کار و تغییرات در میزان فشار کار و نوسانات تجاری بستگی دارد و عوامل بلند مدت عبارتند از:
    ۱) ایجاد و توسعه‌ی محصولات جدید
    ۲) معرفی روش های تولید جدید
    ۳) کشف منابع جدید
    ۴) یافتن کانالهای جدید بازاریابی.
    سازمان بین المللی کار عوامل مؤثر بر بهره وری را از دیدگاهی وسیعتر به سه دسته زیر طبقهبندی کرده است:
    ۱- عوامل کلی از قبیل آب و هوا، توزیع جغرافیایی مواد خام و غیره.
    ۲- عوامل تشکیلاتی و فنی از قبیل کیفیت مواد خام، جانمایی و حمل و استقرار کارخانه، فرسایش و از بین رفتن ماشینآلات و غیره.
    ۳- عوامل انسانی از قبیل روابط مدیریت و کارکنان، شرایط اجتماعی و روانی کار و فعالیت اتحادیه‌های کارگری و غیره.
    سولو عوامل مؤثر بر بهره وری را با در نظر داشتن تابع تولید، تحولات فنی و تراکم سرمایه معرفی میکند. برخی دیگر از اقتصاددانان عوامل مؤثر بر بهره وری را با در نظر داشتن تابع تولید، تحولات فنی و تراکم سرمایه معرفی میکنند.
    گروهی دیگر از اقتصاددانان عوامل مؤثر بر بهره وری را چنین دستهبندی کردهاند:
    ۱- تغییرات تکنولوژیکی
    ۲- قابلیت نیروی کار که به قابلیت‌ها و توانایی های خاص کارگر محدود می‌شود.
    ۳- میزان سرمایه به ازای واحد نیروی کار که منعکس کننده‌ی میزان تمرکز سرمایه یا حجم سرمایهای است که واحد نیروی کار میتواند آن را مصرف کند.
    ومانث برخی از مهمترین عوامل مؤثر بر بهره وری را به شرح زیر بر میشمارد:
    ۱- میزان سرمایهگذاری.
    ۲- نسبت سرمایه به کار.
    ۳- تحقیق و توسعه.
    ۴- میزان استفاده از ظرفیت.
    ۵- قوانین دولت.
    ۶- عمر کارخانه و تجهیزات.
    ۷- هزینه های انرژی.
    ۸- ترکیب نیروی کار.
    ۹- اخلاق کاری.
    ۱۰- ترس کارگران در مورد از دست دادن شغل (ثبات و امنیت شغلی).
    ۱۱- تأثیر اتحادیه های کارگری.
    ۱۲- مدیریت (حسنی، ۱۳۸۶).
    ۲-۳-۵- عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانی
    سازمان بین المللی کار عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانی را شامل روابط مدیریت و کارکنان، شرایط اجتماعی و روانی کار و فعالیت اتحادیه های کارگری…. میداند.
    سومانث از عوامل مؤثر بر بهره وری کل به اخلاق کاری، مدیریت، تأثیر اتحادیه های کارگری، قوانین دولت و امنیت شغلی اشاره میکند که از عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانیاند.
    ناکایا در بررسی عوامل مؤثر بر بهره وری انگیزه‌ی پرسنل برای کار، بهبود روشها و سیستمهای جاری، گردش کار و تغییرات در میزان فشار کار را از عوامل کوتاه مدت مؤثر بر بهره وری میداند.
    روبن و لرمان در تحقیقی بر روی علت شکلگیری تعاونیهای کشاورزی در نیکاراگوئه بیان کردند که اطمینان شغلی و درآمد از عوامل مؤثر در شکلگیری شرکتهای تعاونی کشاورزی بوده و از عوامل مؤثر در افزایش بهره وری آنها است. کبی و زی در بررسی عوامل مؤثر بر بهره‌وری صنایع معدنی بهبود روابط کارگری را از عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی کار میدانند. عبد الرازق و همکاران در یک تحقیق بر روی بهره وری نیروی کار در صنایع مصر تنوع نیروی کار را از عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانی میدانند. لیو و ساکاموتو در مقالهای در بررسی رابطه‌ی میان دستمزد و بهره وری نیروی کار نرخ دستمزد را از عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی کار میدانند. فورث و مهونی در مطالعهای سطح دستمزد را از عوامل مؤثر بر بهره‌وری نیروی انسانی معرفی میکنند. دیوپی و گریپ مهارت را یکی از عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانی میدانند.
    سلطانی در یک مطالعه جامع چنین اظهار نظر میکند:
    طبق نظر پژوهشگران عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانی عبارتند از:
    آموزش شغلی مستمر مدیران و کارکنان. ارتقاء انگیزش میان کارکنان برای کار بهتر و بیشتر، ایجاد زمینه های مناسب به منظور ابتکار و خلاقیت مدیران و کارکنان. برقراری نظام مناسب پرداخت مبتنی بر عملکرد و برقراری نظام تنبیه و تشویق، وجدان کاری و انضباط اجتماعی که عاملی خود کنترلی است. تحول در سیستم و روش هایی که نقش حساس و کلیدی دارند، تقویت حاکمیت و تسلط سیاستهای سازمان بر امور. صرفهجویی در کلیه‌ی مصارف به حداعلی خود برسد و به عنوان وظیفهای ملی تلقی شود. (فرشادفر، ۱۳۸۵).

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      جایگاه قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل متحد در رویه قضایی دیوان بین المللی دادگستری- قسمت ۵ ...

    این دیدگاه قاضی تاناکا با مواد کنوانسیون وین راجع به تفسیر معاهدات نیز هماهنگ است. ماده ۳۱ عهدنامه وین راجع به حقوق معاهدات در پاراگراف ب بند ۲ ماده ۳۱ خود سیاق یک معاهده که می تواند در تفسیر آن بکار گرفته شود را مشتمل بر هر سندی که در ارتباط با انعقاد معاهده توسط یک یا چند طرف (معاهده) تنظیم شده باشد و سایر طرفها آن را همچون سندی مرتبط با معاهده پذیرفته باشند نیز می داند. بدین ترتیب می توان گفت قطعنامه های مجمع عمومی که یکی از ارکان اصلی ملل متحد است با توجه به اهمیتی که دارند می توانند در موارد مرتبط با مواد منشور به عنوان ابزاری کمکی در تفسیر منشور بکار گرفته شوند.

     

    گفتار چهارم: قطعنامه های مجمع عمومی و عرف بین المللی

    جامعه بین المللی به دلیل فقدان یک قدرت برتر از دولتهای واجد حاکمیت ، جامعه ای غیر نهادین است[۱۳۴] به همین سبب نیز فاقد یک نهاد قانونگذاری واحد و منسجم می باشد. حقوق بین الملل نیز به تبع آن متشکل از قواعد و مقرراتی است که تابعان نظام بین اللملی خود آن را ایجاد کرده و بر آن گردن نهاده اند. در چنین وضعیتی یکی از قالب های مهم قاعده سازی در حقوق بین الملل عرف می باشد که عبارت است از « رویه ای که اشخاص ذی ربط از آن پیروی می کنند زیرا چنین رفتاری را نوعی الزام حقوقی دانسته اند»[۱۳۵]. « عرف در حقوق بین الملل از چنان اهمیت و جایگاه رفیعی برخوردار است که از نظر برخی از حقوق دانان عرف یک حوزه یا بخش خاصی از حقوق بین الملل عمومی نیست بلکه عرف حقوق بین الملل است».[۱۳۶]
    بنابراین با توجه به اهمیت عرف و جایگاه تثبیت شده آن در میان منابع حقوق بین الملل، دراین قسمت به بررسی رابطه میان قطعنامه های مجمع عمومی و عرف بین المللی می پردازیم و چگونگی تاثیر گذاری این قطعنامه ها بر شکل گیری عرف را مورد تحلیل قرار خواهیم داد[۱۳۷].با توجه به این که عرف از دو عنصر مادی (رویه دولتها) و معنوی (اعتماد به الزامی بودن قاعده ) تشکیل شده است در رابطه با بحث حاضر ابتدا به بررسی این مهم خواهیم پرداخت که قطعنامه های مجمع عمومی در رابطه با این دو عنصر تشکیل دهنده عرف از چه موقعیت و جایگاهی برخوردارند و سپس به بررسی سایر تاثیرات قطعنامه های مجمع بر عرف بین المللی می پردازیم.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    بند اول: قطعنامه های مجمع عمومی و عنصر مادی عرف

    به هنگام بحث پیرامون چگونگی شکل گیری عرف اغلب به عناصر تشکیل دهنده آن اشاره می شود ولی کمتر به تشریح و تبیین کیفی آنها پرداخته شده است. عنصر مادی عرف و عوامل تشکیل دهنده آن از جمله موضوعات بسیار بحث برانگیز بوده است. دکتر آگهورست رویه دولت برای شکل گیری قواعد عرفی را شامل هرگونه ا قدام یا اعلامی که بتوان از آن نظرات دولت مزبور را دررابطه با عرف مورد نظر استنتاج کرد برمی شمارد. بدین ترتیب رویه دولت به عنوان یکی از عناصر سازنده عرف شامل اقدامات فیزیکی ، ادعاها،‌ قانونگذاری داخلی، احکام صادره توسط دادگاه های داخلی، ترک فعل ها و همچنین قطعنامه ها و اعلامیه های مجمع عمومی می باشد. بنابراین رویه دولتها شامل اقدامات آنها درسازمان های بین المللی نیز می باشد[۱۳۸]و آرای آنها در قبال قطعنامه های مجمع عمومی جزو رویه دولتها محسوب می شود.
    علاوه بر جایگاه پررنگ قطعنامه های مجمع عمومی در رویه دولتها نکته ای که ذکر آن بسیار مهم است رویه مستقل سازمان ملل به عنوان یک سازمان بین المللی بسیار تاثیرگذار در حقوق بین الملل است. از آنجا که سازمان های بین المللی نیز تابعان حقوق بین الملل محسوب شده و دارای شخصیت حقوقی بین المللی
    می باشند، رویه سازمانی آنها نیزدر شکل گیری قواعد عرفی بین المللی از اهمیت بالایی برخوردار است و در رابطه با عناصر عرف بایستی مد نظر قرار گیرد.

     

    بند دوم: قطعنامه های مجمع عمومی و عنصر معنوی عرف

    بطور کلی پذیرفته شده است که تنها تکرار سوابق کفایت نمی کند و یک قاعده عرفی فقط در صورتی وجود دارد که باعث و انگیزه عمل مورد نظرما آگاهی و وجدان به یک تکلیف و تعهد حقوقی باشد. [۱۳۹]بنابراین رویه به تنهایی ایجاد عرف نمی کند. یک قاعده ادعایی حقوق بین الملل عرفی نه تنها باید موجودیت خود را از طریق عنصر مادی آشکار سازد، بلکه عنصر معنوی هم در تکوین آن ایفای نقش می کند، عنصری که به اعتقاد حقوقی مشهور است. [۱۴۰]
    به اعتماد برخی حقوقدانان قطعنامه های مجمع عمومی می توانند دلیلی بر وجود عنصر معنوی حقوق بین الملل عرفی قرار گیرند. [۱۴۱]این دست از قطعنامه های مجمع عمومی قطعنامه هایی هستند که صریحاً به بیان باورهای پیرامون وجود اصول و قواعد حقوق بین الملل می پردازند. [۱۴۲]به عنوان مثال قطعنامه (I) 96 مورخ ۱۱دسامبر۱۹۴۶ این گونه بیان می دارد:
    ” مجمع عمومی تاکید می کند که نسل کشی طبق حقوق بین الملل جنایت محسوب می شود. “
    عنصر معنوی عرف را می توان از عبارات و چارچوب یک قطعنامه استنباط کرد (مثل مورد فوق الذکر­). همچنین می توان از شرایط و اوضاع و احوال مرتبط با تصویب یک قطعنامه به عنصر معنوی عرف پی برد. چنانچه قطعنامه ای با رای مثبت تمامی اعضای مجمع به تصویب رسد و از نظر محتوا نیز اعلام کننده حقوق موجود باشد به عنصر معنوی عرف بسیار نزدیک تر خواهد بود تا قطعنامه ای که توسط تعداد قابل توجهی از اعضا مورد مخالفت قرار می گیرد. [۱۴۳]دولتی که به قعطنامه مبین حقوق عرفی رای مثبت می دهد پذیرفته است که آن قطعنامه اعلام کننده حقوق عرفی بوده است. در سوی مقابل نیز چنانچه دولتی با قطعنامه مورد نظر مخالفت کند آن قطعنامه و در نتیجه قاعده عرفی مشمول آن را نپذیرفته است. دولتی نیز که در رای گیری شرکت نکند در همان موضعی قرار دارد که دولت موافق با قعطنامه قرار می گیرد. زیرا این اصل تثبیت شده است که دولتی که در شکل گیری قواعد حقوق بین الملل شرکت نکرده است به آن قواعد ملتزم است مگر اینکه مخالفت صریح خود را از ابتدا با آن قاعده ابراز داشته باشد. [۱۴۴]
    یک قطعنامه را نمی توان به عنوان اعلام کننده حقوق عرفی تلقی کرد چنانچه آن قطعنامه فاقد عبارات اعلامی می باشد. با این وجود در مواردی که حقوق عرفی مبهم است یا نظرات دولتها مخالف وجود قاعده عرفی است این امکان وجود دارد که یک قطعنامه بتواند توسعه حقوق عرفی در آینده را تحت تاثیر قرار دهد. [۱۴۵]
    دررابطه با عنصر معنوی عرف و جایگاه قطعنامه های مجمع عمومی در ارتباط با آن لازم است به ذکر این نکته مهم نیز بپردازیم که این امکان نیز وجود که عنصر معنوی عرف که در یک قطعنامه مجمع صریحاً ابراز شده است مبنایی برای شروع یا توسعه عنصر مادی عرف قرار گیرد که سرانجام موجب ایجاد یک قاعده عرفی شود. در این گونه موارد قطعنامه مجمع عاملی کلیدی در فرایند شکل گیری آن قاعده عرفی محسوب می شوند. [۱۴۶]
    در ارتباط با اهمیت هر یک از عناصر سازنده عرف معتقدیم نیازی نیست که این عناصر از کیفیتی یکسان و مشابه برخوردار باشند بلکه ممکن است کفه ترازو به سمت هر یک از آنها سنگینی کند. در برخی موارد حجم بسیار زیادی از رویه ها با اعتقاد کمتری به الزامی بودن آنها کافی است که به شکل گیری قاعده عرفی مورد نظر منجر شود. این در حالیست که رویه بسیار اندک در یک مورد خاص ممکن است با اعتقاد بسیار قوی دولتها مبنی بر الزام آور بودن آن رویه همراه شود و به شکل گیری قاعده عرفی بینجامد.
    میزان هر یک از این دو عنصر ممکن است به صفر نزدیک شود اما هیچگاه نباید به صفر برسد ، از این رو فقدان نسبی رویه باید بامقادیر بیشتری از اعتقاد حقوقی جبران شود و برعکس. کمیته مربوط به قواعد ناظر بر شکل گیری یک قاعده عرفی در بند ۱۹ می گوید از نظر دولتها و محاکم بین المللی آشکارا پذیرفته شده است که برای ایجاد یک قاعده عرفی ، فقدان نسبی هر عنصر با افزایش عنصر دیگر جبران شود.[۱۴۷] پس برای تشکیل یک قاعده عرفی به هر دو عنصر مادی و معنوی نیاز است و چنانچه در رابطه با موضوعی عملکرد دولتها بسیار ضعیف باشد بایستی اعتقاد حقوقی به آن باید بسیار قوی باشد و برعکس.
    بنابراین اگر یک قاعده عرفی (Customary) را با علامت C، عنصرمعنوی (Opinio juris) را با علامت Oو عنصر مادی (Practice) را با علامت P نشان دهیم ، در این صورت با توجه به فرمولO.P=C یا یک قاعده عرفی وجود دارد که آن را با عدد ۱۰۰ نمایش می دهیم و یا هیچ قاعده عرفی وجود ندارد که آن را با عدد صفر نشان می دهیم . در اینجا وضعیت های زیر قابل تصور است.
    ۱)در صورت وجود یک قاعده عرفی مقدار C باید برابر با ۱۰۰ باشد پس: O.P= 100 مثلاً ۱۰۰×۱=۱۰۰ یا
    ۵۰×۲=۱۰۰یعنی هرچه مقدار P کاهش می یابد مقدار O باید افزایش یابد و برعکس:
    ۲) درصورت عدم وجود یک قاعده عرفی مقدار C باید برابر با صفر باشد. در اینجا دو حالت قابل تصور است:
    الف) اگر O=0باشد، در این صورت ۰=۰٫P. در اینجا عملکرد هر چقدر هم که زیاد باشد، از آنجا که اعتقاد حقوقی اساساً وجود ندارد ما با یک قاعده غیر عرفی و غیر حقوقی همین قواعد نزاکتی مواجه هستیم.
    ب)اگر P=0 باشد، در این صورت ۰=۰Oدر اینجا اعتقاد حقوقی هرچقدر هم که زیاد باشد، از آنجا که اساساً عملکردی وجود ندارد ما با یک قاعده غیر عرفی اما حقوقی ، یعنی اصول کلی حقوقی مواجه هستیم. [۱۴۸]
    بنابراین همانگونه که ملاحظه می شود برای تشکیل عرف نیاز به هردو عنصرمادی و معنوی است و این عناصر هیچ گاه نباید به صفر برسند ولی عدم توازن میان آنها خللی در ایجاد عرف بوجود نمی آورد.
    درمورد قطعنامه های مجمع عمومی و رابطه آنها با عناصر سازنده عرف بایستی میان قطعنامه های مجمع قائل به تفکیک شد. بدین صورت می توان گفت آن دسته از قطعنامه های مجمع که ماهیتی اعلامی دارند و به بیان باورهای کلی جامعه بین المللی در ارتباط با موضوعات ویژه می پردازند،[۱۴۹] عنصر معنوی عرف در آنها نمود بسیار پر رنگ تری نسبت به عنصر مادی دارد. این در حالیست که در قطعنامه های مرتبط باوضعیت های خاص می توان گفت کفه ترازو به سمت عنصر مادی عرف سنگینی می کند. با این وجود هردو عنصر ممکن است در یکی از قطعنامه های فوق الذکر قابل مشاهده باشد.
    برای تکمیل بحث بالا لازم است به ماهیت و چگونگی عرف آنی[۱۵۰] نیز پرداخته شود. ایده عرف آنی بر این نظر استوار است که یک باور و اعتقاد حقوقی که توسط کل جامعه دولتها ابراز شده باشد به خودی خود این قابلیت را دارد که یک قاعده حقوقی محسوب شود. در این زمینه عنصر معنوی عرف نقش بسیار تعیین کننده ای دارد. با توجه به این ویژگی متمایز عرف آنی می توان گفت مجمع عمومی ملل متحد به عنوان یک مجلس جهانی[۱۵۱] و بیانگر افکار عمومی جهان [۱۵۲] در شکل گیری این گونه عرف که زیرمجموعه عرف مدرن[۱۵۳] محسوب می شود نیز بسیار تاثیر گذار است.
    فارغ از انعکاس باور و اعتقاد حقوقی دولتها و رویه بین المللی در قطعنامه های مجمع عمومی و تاثیر آن در فرایند شکل گیری عرف می توان گفت تا جایی که رویه سازمان های بین المللی در شکل گیری حقوق عرفی موثر است اعتقاد حقوقی این سازمان ها نیز در این روند حائز اهمیت است. سازمان ملل متحد به عنوان یک سازمان جهانی با اشتغالات بسیار گسترده خود مستقل از اعضایش[۱۵۴] دارای اعتقاد حقوقی بوده که به عنوان یکی از تابعان حقوق بین الملل در روند شکل گیری عرف تاثیر گذاراست. این اعتقاد حقوقی به قطعنامه های مجمع عمومی که در برگیرنده اقدامات سازمان می باشد نیز قابل تسری است. همچنین علاوه بر حقوق بین الملل عرفی عام که برای تمامی دولتها الزام آور است ، حقوق بین الملل عرفی منطقه ای یا خاص نیز توسط رویه قضایی بین المللی به رسمیت شناخته شده است [۱۵۵]و تنها برای دولتهایی الزام آور است که آنها را به رسمیت شناخته و پذیرفته اند. بنابراین در ارتباط با نقش قطعنامه های مجمع در شکل گیری عرف بین المللی می توان گفت یک قطعنامه مجمع عمومی که با حمایت گروه خاصی از دولتها به تصویب می رسد می تواند متضمن حقوق عرفی در روابط میان همان دولتهایی باشد که آن را پذیرفته اند. [۱۵۶]

     

    بند سوم: سایر تاثیرات قطعنامه های مجمع عمومی در روند شکل گیری عرف بین المللی

    علاوه بر تاثیراتی که قطعنامه های مجمع عمومی بر عناصر تشکیل دهنده عرف می توانند بر جای گذارند این قطعنامه­ها همچنین از این قابلیت برخوردارند که با بیان مخالفت یا فقدان رضایت دولتهای عضو مجمع در موضوعی­خاص­منعکس­کننده فقدان ­عنصر­معنوی بوده ­و به­پایان بخشیدن به­ حیات یک قاعده حقوقی­ سرعت بخشند.
    اغلب این سخن مطرح شده است که تنها راه تعیین یک قاعده عرفی نقض مکرر آن می باشد. شکی نیست که قاعده عرفی از این طریق قابل تغییر یا اختنام است ولی فرایند تغییر و یا اختتام آن به هیچ عنوان برای کسانی که به دنبال تحکیم حاکمیت قانون در روابط بین المللی هستند خوشایند به نظر نمی رسد. خوشبختانه روشی برای خاتمه دادن به این حالت وجود دارد. بجای تغییر قاعده عرفی از طریق زیر پا گذاشتن مداوم آن ، دولتها می توانند با اعلام مستمر این مهم که قاعده عرفی قبلی دیگر به حیات خود ادامه نمی دهد به هدف مورد نظر خود دست یابند بی آنکه شان یک قاعده حقوقی را مستمراً زیر پا گذارند و به نابسامانی های موجود در عرصه حقوق بین الملل دامن زنند. اینگونه اعلام ها به بهترین شکل می‎تواند از طریق قطعنامه های مجمع عمومی منعکس شود و نتایج مطلوب را به همراه داشته باشد.
    علاوه براین قطعنامه های مجمع عمومی می تواند در موارد خاص مفسر حقوق عرفی بین المللی باشند. در این موارد قطعنامه های مجمع نیروی الزام آور خود را از حقوق عرفی کسب می­ کنند و همچنین بر توسعه آن تاثیر می گذارند.
    قاضی آرشاگا هنگامی که رئیس دیوان بین المللی دادگستری بود درآکادمی لاهه سه روش تاثیرگذاری قطعنامه های مجمع عمومی برحقوق بین الملل عرفی را این گونه شرح نمود: قطعنامه های مجمع می توانند اعلام کننده حقوق عرفی موجود باشند، می توانند شفاف کننده حقوق عرفی در حال ظهور باشند و سرانجام می توانند نقطه عطفی برای توسعه آینده قواعد عرفی باشند[۱۵۷].
    در مواردی که قطعنامه های مجمع عمومی به اعلام حقوق بین الملل عرفی موجود می پردازند، مفاد قعطنامه الزام آورند ولی نیروی الزام ناشی از آنها بر گرفته از حقوق عرفی می باشد. همچنین در موارد متعددی ممکن است یک نرم در حال توسعه و طی کردن روند عرفی شدن باشد، در این گونه موارد یک قطعنامه مجمع می تواند خط پایان تبدیل نرم به قاعده حقوقی باشد و تبدیل آن نرم را به یک قاعده حقوق بین المللی عرفی شفاف سازد[۱۵۸].
    سرانجام در مورد آخر قاضی آرشاگا معتقد است که قطعنامه های مجمع عمومی به توسعه حقوق بین المللی عرفی کمک شایانی می کنند. قطعنامه ای که نرم های مطرح شده در آن صریحاً به تائید اکثریت یا تمامی اعضای مجمع می رسد می تواند به عنوان مبنای رویه دولتهای عضو قرار گرفته و بدین ترتیب به حقوق بین الملل عرفی تبدیل شود. در این موارد متن قطعنامه به صورتی است که دولتها به صورت یکپارچه و متحد آن را می پذیرند و این اتحاد آنها می تواند بر رفتار و رویه آنها تاثیرات عمیقی بر جای گذارد. اعلامیه جهانی حقوق بشر نمونه بارزی از قطعنامه ای است که ابتدائاً تنها به عنوان استانداردهایی برای دست یافتن به آنها تهیه شد ولی اکنون به صورت گسترده ای به عنوان حقوق بین الملل عرفی مورد پذیرش قرار گرفته است[۱۵۹].
    بدین ترتیب قطعنامه های مجمع عمومی با طراحی کردن نقطه هدفی برای هماهنگی رویه دولتها می توانند به صورت چشمگیری به روند ایجاد قاعده عرفی سرعت و دقت بخشند و همچنین از آنجا که طراحی این نقطه هدف از طریق بحث وگفتگو و توافق دولتهای عضو مجمع صورت گرفته است می تواند به بهبودی محتوای قاعده عرفی نیز بسیار کمک کند.

     

    بند چهارم: جایگاه قطعنامه های مجمع عمومی در ایجاد حقوق عرفی از دیدگاه دیوان بین المللی دادگستری

    قطعنامه های مجمع عمومی از این قابلیت برخوردارند که در فرایند شکل گیری قواعد عرفی نقش آفرین باشند و به این فرایند ماهیتاً کند سرعت بخشند. دیوان بین المللی دادگستری هنگام رسیدگی به اختلاف میان ایالات متحده و نیکاراگوئه اینگونه بیان داشت:
    اعتقاد حقوقی می تواند، با درنظر گرفتن جوانب احتیاط، از دیدگاه طرفین و دیدگاه دولتها نسبت به برخی از قطعنامه های مجمع عمومی استنباط شود و به ویژه قطعنامه (XXV) 2625 تحت عنوان اعلامیه اصول حقوق بین الملل راجع به روابط دوستانه وهمکاری میان دولتها طبق منشور ملل متحد استنباط شود[۱۶۰].
    دیوان سپس در ادامه درتأئید نظرخود نسبت به جایگاه قطعنامه های مجمع عمومی اینگونه بیان می دارد:
    تأثیر رضایت به متن اینگونه قطعنامه ها را نمی توان تنها به عنوان شفاف سازی و تکرار مواد منشور دانست بلکه در مقابل می توان آن را به عنوان پذیرش اعتبار قاعده یا قواعد اعلام شده در قطعنامه توسط دولتها تلقی کرد[۱۶۱].
    در اینجا نقش قطعنامه های ملل متحد سهیم بودن در ایجاد حقوق عرفی می باشد و به تکرار یا تفسیر منشور محدود نمی شود. همچنین نمی توان گفت که قطعنامه ها صرفاً به تکرار محتوای حقوق بین الملل عرفی محدود می شوند زیرا تأثیر اعلام رضایت به متن اینگونه قطعنامه ها پذیرش اعتبار قاعده یا قواعد تصریح شده در قطعنامه محسوب می شود[۱۶۲].
    با این وجود عبارت «دیدگاه دولتها[۱۶۳]» می تواند به این معنی باشد که تأثیرات ذکر شده برگرفته از خود قطعنامه ها نمی باشند بلکه از روشی که دولتها آنها را پذیرفته اند منبعث می شوند. در این مورد بایستی توجه داشت که دیوان در ادامه رای خود راجع به موضوع قطعنامه (XXV) 2625 مجمع اینگونه بیان میدارد: همانگونه که قبلاً بیان شد تصویب این قطعنامه توسط دولتها نشانه اعتقاد حقوقی آنها به حقوق بین الملل عرفی مورد بحث است[۱۶۴].
    این امر حاکی از ارزش و جایگاه ذاتی قطعنامه می باشد که دولتها را به تصویب آن ترغیب کرده است و دیدگاه دولتها نسبت به آن دلیل اصلی تصویب قطعنامه بوده است . به عبارت دیگر دیدگاه دولتها به قطعنامه صرفاً جنبه اعلامی داشته و نه تأسیسی[۱۶۵].
    علاوه بر این برخی قضات دیوان بین المللی دادگستری در نظرات شخصی خود به تأثیرات قطعنامه های مجمع عمومی در شکل گیری قواعد عرفی اذعان داشته اند. «بر اساس حقوق بین الملل سنتی یک قاعده عرفی نتیجه تکرار عملکرد فردی دولتها (البته همراه با اعتقاد به الزام حقوقی آن) است. با این حال این روند با توجه به تحولات در زندگی بین المللی در حال تغییر است. شکل گیری عرف از نظر قاضی تاناکا به تکرار در مسیر تاریخی کانال دولتها محدود نمی شود. در دوره جدید علم و تکنولوژی که زمان و مکان در حال کوچک شدن و نهادهای بین المللی در حال توسعه است، نقش واسطه ای سازمان های بین المللی در شکل گیری یک قاعده عرفی قابل توجه است. اکنون شکل گیری قواعد عرفی از طریق سازمان های بین المللی بطور فزاینده ای تسریع و تسهیل شده و تکوین چنین قاعده عرفی مستلزم امر دیگری نیست. آنچه لازمه شکل گیری حقوق بین الملل عرفی است تکرار و رویه مشابه است[۱۶۶]».
    اینها اظهارات قاضی تاناکا در خصوص تأثیرات قطعنامه های سازمان های بین المللی بویژه قطعنامه های مجمع عمومی در فرایند شکل گیری قواعد عرفی است که در قضایای آفریقای جنوب غربی بیان شد. در این قضایا (ایتوپی علیه آفریقای جنوبی و لیبریا علیه آفریقای جنوبی ۶۶-۱۹۶۰) این ادعای خواهان که اعلامیه ها و قطعنامه های سازمان ملل که آپارتاید و تبعیض نژادی را محکوم می کنند و توسط اکثریت دولتهای عضو ملل متحد پذیرفته شده، دارای قدرت الزام آور حقوق بین الملل عرفی می باشند، مورد انکار خوانده قرار گرفت. این امر سبب شد تا قاضی تاناکا در نظریه مخالف خود علاوه بر اظهارات فوق الذکر اینگونه بیان دارد: «در قضیه حاضر فقط لازم است تا اعلامیه ها و قطعنامه های صادره از جانب سازمان ها راجع به یک موضوع به طور مشابه تکرار شده باشند. بنابراین با توجه به تحولات در جامعه بین المللی می توان گفت که اکنون ممنوعیت تبعیض نژادی به یک قاعده حقوق بین الملل عرفی تبدیل شده است[۱۶۷]».
    از نظر قاضی تاناکا روش ایجاد حقوق بین الملل عرفی از مسیر فردگرایی به سوی جمع گرایی در حال تغییر است. با توسعه سازمان ملل متحد، سازمان ها و نهادهای تخصصی آن و نیز سایر نهادهای بین المللی در عصرحاضر، یک دولت بجای اعلام نظرش به تعدادی از کشورها که مستقیماً به آن موضوع مرتبط می باشند، این فرصت را یافته است که به واسطه یک سازمان موضعش را به همه اعضای سازمان اعلام نماید و فوراً از واکنش آنها نسبت به همان موضوع آگاه شود. فرایندهای قانونگذاری از جمله از طریق عرفی باید در پرتو زندگی جدید بین المللی مورد ملاحظه قرار گیرد و دولتها تنها سازمان های سیاسی و قانونی نیستند.[۱۶۸] بنابراین همانگونه که ملاحظه می شود سازمان های بین المللی و نقش آنها در ایجاد قواعد عرفی واقعیتی است که قاضی تاناکا آن را با توسعه قواعد حقوق بشر راجع به عدم تبعیض پیوند زده و در نتیجه بند ب ماده (۱)۳۸ اساسنامه را غنا می بخشد[۱۶۹].
    قاضی ویرامانتری نیز در نظریه مخالف خود در قضیه مشروعیت بکارگیری سلاح های هسته ای به هنگام بحث پیرامون دیدگاه اکثریت دولتهای عضو جامعه بین المللی راجع به بکارگیری سلاح هسته ای قطعنامه های مجمع عمومی را مبنای بحث خود قرار می دهد. او به قطعنامه هایی که مجمع راجع به عدم بکارگیری سلاح های هسته ای و جلوگیری از جنگ هسته ای در سالهای ۸۱ و ۷۹ و ۱۹۷۸ به تصویب رسانیده است اشاره داشته که با اکثریت قاطع به تصویب رسیده اند[۱۷۰].
    او از مجمع عمومی به عنوان نماینده اصلی جامعه‌ جهانی نام برده و در بیان تأثیرات حقوقی قطعنامه های مجمع اینگونه بیان می دارد: اعلامیه های نماینده اصلی جامعه جهانی اگرچه ممکن است به خودی خود ایجاد حقوق نکند ولی هنگامی که عدم مشروعیت بکارگیری سلاح های هسته ای در تعداد زیادی از قطعنامه ها تکرار می شوند، همانگونه که اغلب نیز چنین بوده است، تقویت این دیدگاه را به همراه دارد که تهدید یا بکارگیری سلاح های هسته ای طبق حقوق بین الملل عرفی غیر مجاز است[۱۷۱].
    قاضی آمون نیز در نظریه جداگانه خود در قضایای آفریقای جنوبی بر این عقیده بود که اعلامیه ها و قطعنامه های مجمع عمومی اگرچه در معنای ماده ۳۸ پاراگراف یک (الف) اساسنامه دیوان الزام آور نیست ولی می تواند دولتها را بر مبنای عرف در معنای پاراگراف یک (ب) همان ماده ملزم کند. به اعتقاد قاضی آمون این اعلامیه ها و قطعنامه ها تدوین کننده حقوق عرفی می باشند یا اینکه نیروی الزام آوری عرف را از طریق یک رویه عام پذیرفته شده به عنوان حقوق در معنای ماده ۳۸ پاراگراف یک (ب) اساسنامه دیوان اکتساب کرده اند[۱۷۲].
    آنچه از نظرات قاضی آمون قابل استنباط است اینست که قطعنامه ها و اعلامیه های مجمع عمومی نه تنها از این قابلیت برخوردارند که به تدوین قواعد عرفی بپردازند بلکه می توانند خود منجر به ایجاد رویه عام پذیرفته شده از سوی دولتهای عضو جامعه بین المللی شوند که سرانجام به ایجاد عرف منتهی شود. او در تأیید نظرات خود به بیان مصادیق موجود نیز می پردازد. به عنوان مثال به اعتقاد او حق بر برابری که بطور ذاتی در ماهیت بشریت وجود دارد، یک هنجار عرفی الزام آور از قبل موجود است که اعلامیه جهانی حقوق بشر به تدوین آن پرداخته است[۱۷۳].

     

    بند پنجم: جایگاه قطعنامه­های مجمع عمومی در شفاف سازی، تنظیم و تسهیل اعمال­حقوق­عرفی از دیدگاه دیوان بین المللی دادگستری

    قطعنامه های مجمع عمومی تأثیر بسزایی در شفاف سازی حقوق عرفی و به تبع آن تسهیل اعمال هرچه بهتر آن از خود برجای می گذارند. در قضیه نیکاراگوئه دیوان پس از احراز این مهم که حقوق عرفی به موازات حقوق قراردادی به تدارم حیات خود ادامه می دهد وتدوین عرف موجب زوال آن نمی گردد به دنبال اعمال حقوقی عرفی مرتبط با قضیه پیش روی خود برآمد. اصول مورد نظر دیوان اصل ممنوعیت بکارگیری زور و استثنائات آن از جمله اصل دفاع مشروع بودند که جنبه عرفی نیز داشتند.
    دیوان پس از بیان اینکه عبارات برخی از اعلامیه های مجمع عمومی که توسط دولتها به تصویب رسیده است بیانگر به رسمیت شناختن اصل ممنوعیت بکارگیری زور به عنوان یک اصل حقوق بین الملل عرفی می باشد درصدد برآمد تا به بررسی این اصل حقوق عرفی بپردازد. دیوان هنگام بررسی استثنائات این اصل درحقوق عرفی بیان داشت که برخی از عبارات بکاررفته درقطعنامه های مجمع به طورمشابه بیان کننده حقوق عرفی مربوط به حق دفاع مشروع (هم بصورت فردی وهم بصورت جمعی) می باشند[۱۷۴]. دیوان در ادامه با استناد قطعنامه اصول حقوق بین الملل راجع به روابط دوستانه و همکاری میان دولتها به شفاف سازی استثنائات اصل ممنوعیت بکار گیری زور پرداخت[۱۷۵].
    همچنین دیوان هنگام بررسی ماهیت حمله مسلحانه و اقداماتی که تشکیل دهنده این مفهوم هستند بخوبی از قطعنامه (XXIX) 3314 مجمع عمومی که به تعریف تجاوز پرداخته است بهره جست. دیوان در بیان مصادیق حمله مسلحانه به بیان عباراتی از ماده ۳، پاراگراف (g ) قطعنامه فوق الذکر پرداخت و نهایتاً بیان داشت که این عبارات می توانند منعکس کننده حقوق بین الملل عرفی قلمداد شوند[۱۷۶]. دیوان با استناد به قطعنامه های مجمع در واقع به شفاف سازی دامنه و محتوای حقوق عرفی و به تبع آن تسهیل اعمال آن در قضیه پیش روی خود پرداخت[۱۷۷].
    همچنین دیوان در نظریه مشورتی خود در مورد مشروعیت بکارگیری سلاح های هسته ای هنگام بحث بیرامون قطعنامه های مجمع که راجع به عدم مشروعیت سلاح های هسته ای به تصویب رسیدند با بیان دیدگاه های دولتها در مورد ارزش و جایگاه این قطعنامه ها بیان داشت که قطعنامه های مجمع عمومی حتی اگر الزام آور نباشند می توانند در برخی موارد ارزش هنجاری داشته باشند. این قطعنامه ها در شرایط خاص می توانند اماره مهمی برای ایجاد یک قاعده یا بیدایش اعتقاد حقوقی تلقی شوند[۱۷۸].
    دیوان پس از بیان مطالب فوق به بررسی شرایطی می پردازد که قظعنامه های مجمع برای تأثیرگذاری مورد نظر دیوان بایستی از آن برخوردار باشند. دیوان اظهار می دارد به منظور بررسی صحت موارد فوق راجع به یک قطعنامه مجمع عمومی بایستی به محتوا و شرایط تصویب آن توجه شود. همچنین بایستی دید آیا یک اعتقاد حقوقی در مورد ویژگی هنجاری آن وجود دارد یا خیر. همچنین به اعتقاد دیوان این امکان که یک سری از قطعنامه های مجمع بتوانند بصورت تدریجی اعتقاد حقوقی لازم برای ایجاد یک قاعده جدید را منعکس کنند بایستی مدنظر قرار گیرد[۱۷۹].
    آنچه از دیدگاه دیوان پیرامون شرایط و چگونگی تأثیرگذاری قطعنامه های مجمع عمومی قابل استنباط است تأثیرات عمیق آرای منفی دولتها می باشد. دیوان در این قضیه اگرچه کلیت قطعنامه های مجمع عمومی که در ارتباط با ممنوعیت بکارگیری سلاحهای هسته ای به تصویب رسیده اند را مد نظر قرار می دهد ولی در مقابل نسبت به میزان آرای منفی و ممتنع دولتها حساسیت قابل توجهی نشان می دهد. دیوان اعلام می دارد که تعدادی از قطعنامه های مورد نظر با تعداد قابل توجهی آرای منفی و ممتنع به تصویب رسیده اند. آنچه از همه مهمتر است نتیجه ای است که دیوان برای این آرای منفی قائل شده است. دیوان با صراحت بیان می دارد که اگرچه قطعنامه های مربوطه نشانه واضحی از نگرانیهای عمیق دولتها در ارتباط با سلاحهای هسته ای می باشد ولی هنوز هم قادر به ایجاد اعتقاد حقوقی راجع به عدم مشروعیت بکارگیری این قبیل سلاحها نیستند.
    در مورد نقش قطعنامه های مجمع عمومی در ایجاد یا شفاف سازی عرف بایستی به یاد داشته باشیم که عرف به عنوان یکی از منابع حقوق بین الملل از یک رویه کلی ِپذیرفته شده به عنوان حقوق سرچشمه می گیرد. بنابراین متحدالشکل بودن مطلق نیاز نیست بلکه درجه بالایی از پذیرش عمومی بایستی احراز گردد. در این قضیه دیوان به درستی اشاره داشت که قطعنامه های مورد نظر مجمع عمومی راجع به عدم مشروعیت بکارگیری سلاح های هسته ای در مقابل تعداد قابل توجهی از آرای مخالف به تصویب رسیده اند. همچنین چندین دولت در بیانیه ها و عملکرد خارج از مجمع عمومی اشاره داشته اند که تمامی کابرد سلاحهای هسته ای را غیر مشروع قلمداد نمی کنند. آنها حتی از قصد خود برای بکارگیری اینگونه سلاحها در شرایط خاص سخن گفته اند(سیاست بازدارنده). تمامی این شواهد دیوان را از دست یافتن به این نتیجه که یک قاعده پذیرفته شده عمومی مبنی بر عدم مشروعیت بکارگیری سلاحهای هسته ای وجود دارد بازداشت. مفهوم مخالف این نتیجه گیری دیوان این است که چنانچه بتوان از قطعنامه های مجمع عمومی پذیرش کلی یک قاعده عرفی را استنباط کرد و قطعنامه های مورد نظر با اکثریت آرای موافق دولتها به تصویب رسیده باشد می توان آنها را ادله ای بر وجود قواعد عرفی و به تعبیر دیگر شفاف کننده حقوق عرفی قلمداد کرد. علاوه بر این در شرایط ویژه می توان آنها را به عنوان ایجاد کننده حقوق عرفی مدنظر قرار داد.
    در مورد جایگاه قطعنامه های مجمع عمومی در تسهیل اعمال قواعد عرفی حقوق بین الملل آنچه جالب توجه است اینست که عمدتا قطعنامه هایی از این کارایی برخوردارند که ویژگی اعلامی دارند یا به عبارت بهتر تحت عنوان اعلامیه به تصویب مجمع می رسند. همچنین می توان اذعان داشت چنانچه قطعنامه ای صرفا به تفسیر قواعد از پیش موجود حقوق بین الملل بپردازد می تواند در فهم و اعمال این قواعد بسیار مفید باشد. همچنین چنانچه قطعنامه ای به تکرار قواعد موجود بپردازد، می توان گفت این قطعنامه در تایید قواعد حقوقی تاثیرگذار خواهند بود.

     

    بند ششم: جایگاه قطعنامه های مجمع عمومی در احراز قواعد عرفی

    مقدمه اجرا، تفسیر و حتی تدوین هر قاعده ای احراز موجودیت و اعتبار آن قاعده است. این امر بویژه به علت پیچیدگی و دگرگونی روند شکل گیری قواعد عرفی از اهمیت و ظرافت خاصی برخوردار می باشد. بدین لحاظ، چون احراز یک قاعده، از الزام تابعان آن قاعده کاشف به عمل می آورد، بایستی باتوجه به نوع هر قاعده، از فن ویژه و خاص خود آن قاعده بهره جست، فنی که قادر باشد علاوه بر مؤثر بودن در پرکردن خلأ حقوقی، از واقعیت نیز دور نیفتاده، قاعده ای موهوم یا تکامل نیافته را ابداع ننماید[۱۸۰].
    در قضیه نیکارگوئه دیوان که به دلیل رزرو ایالات متحده از توسل به حقوق قراردادی منع شده بود به دنبال احراز اصل عدم مداخله در حقوق عرفی برآمد. به اعتقاد دیوان این اصل بخشی از حقوق بین الملل عرفی محسوب می شود .[۱۸۱]دیوان پس از بیان اینکه این اصل صریحاً در منشور ذکر نشده است اعلام داشت که اصل برابری دولتها موازی اصل عدم مداخله می باشد. نهایتاً دیوان در بیان مصادیقی در جهت احراز این اصل در حقوق بین الملل عرفی به قطعنام (XXV) 2625 مجمع عمومی استناد کرد.[۱۸۲]
    علاوه بر این دیوان به منظور استحکام بخشی به نظر خود در راستای احراز اصل عدم مداخله در حقوق بین الملل عرفی به شماری از اعلامیه های مصوب کنفرانس ها و سازمان های بین المللی که نیکاراگوئه و ایالات متحده نیز درآن شرکت کرده اند پرداخت. این بار دیوان به هنگام بیان مصادیقی از این اعلامیه ها به قطعنامه(XX)2131 مجمع عمومی تحت عنوان اعلامیه راجع به عدم پذیرش دخالت در امور داخلی دولتها و حمایت از استقلال و حاکمیت آنها استناد کرد[۱۸۳].
    سرانجام دیوان در پاراگراف ۲۶۴ رای خود بر اهمیت قطعنامه (XXV) 2625 مجمع در کنار سایر اسناد بین المللی همچون سند نهایی هلسینگی تأکید کرد. دیوان اعلام می دارد که حتی اینگونه قطعنامه ها با محتوای عرفی اصولی همچون منع توسل به زور و منع مداخله مرتبط است، دیوان در تأکید اهمیت رضایت دولتها به متن اینگونه قطعنامه ها اعلام می دارد که ایالات متحده نه تنها هنگام تصویب این قطعنامه هیچ گونه مخالفتی نکرده است بلکه سهم فعالی نیز در این فرایند داشته است[۱۸۴].
    بخش سوم:
    تاثیرات حقوقی قطعنامه های مجمع عمومی در جامعه بین المللی از دیدگاه دیوان بین المللی دادگستری
    هنگام بحث پیرامون تاثیرات قطعنامه های مجمع عمومی بایستی خاطر نشان ساخت که واژه تأثیرات دامنه بسیار وسیعی را در بر می گیرد. از جمله آن می توان به تأثیرات حقوقی، سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و عملی یا اجرایی اشاره داشت. همچنین از لحاظ قلمرو اینگونه تأثیرات بایستی میان تأثیرات درون سازمانی و برون سازمانی قطعنامه های مجمع قائل به تفکیک بود. علاوه بر موارد فوق بایستی دقت داشت که غالباً صاحبنظران میان مفاهیم تأثیر و تعهد تفکیک قائل ­شده اند[۱۸۵].
    عکس مرتبط با اقتصاد
    بنابراین می توان گفت قطعنامه های مجمع عمومی تأثیرات متفاوتی به همراه دارند ولی با توجه به محدودیت موضوع این پایانامه، در این بخش تنها به بررسی تاثیراتی می پردازیم که مورد توجه قضات دیوان قرارگرفته است..

     

    گفتار اول: جایگاه قطعنامه های مجمع عمومی در تأئید قواعد حقوقی

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:48:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی عوامل مؤثر بر وضعیّت اشتغال فارغ التّحصیلان دانشگاهی ۳۴ – ۲۴ ساله استان کردستان- قسمت ۸ ...

    الف) متغیّر وابسته
    متغیّر وابستهی پژوهش«وضعیّت اشتغال فرد» میباشد که در دو مقولهی «شاغل» و «بیکار» طبقهبندی میشود.
    اشتغال: به کار گماردن و یا استخدام فرد در ازای پرداخت مزد نقدی یا غیر نقدی در محدوده زمانی معیّن است.
    شاغل: کسی است که شغل و حرفهای دارد و به طور عمده ساعاتی را در هفته یا در ماه به این شغل و حرفه میپردازد و مزد و حقوقی بابت کار در این شغل دریافت میکند (امانی ۱۳۸۰: ۲۸).
    طبق تعاریف بهکار رفته در سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵، «شاغل» کسی است که در ۷ روز پیش از مراجعهی مأمور سرشماری حداقل یک ساعت کار کرده، هر چند در شغل معمولی خود کار نکرده باشد، شاغل محسوب میشود. علاوه بر این، افراد دارای شرایط زیر نیز شاغل به حساب میآیند:

     

     

    افرادی که دارای شغلی هستند ولی در ۷ روز پیش از مراجعهی مأمور سرشماری حداقّل یک ساعت کار نکردهاند.

    افرادی که در فعالیّتهای کشاورزی برای خود کار میکنند و به دلیل فصلی بودن کارشان در ۷ روز پیش از مراجعهی مأمور سرشماری کار نکردهاند.
    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

    افرادی که به دلیل نوبتی بودنکارشان در ۷ روز پیش از مراجعهی مأمور سرشماری سرکار خود نرفتهاند.

    افرادی که از سازمان محلّ کار خود بورسیه تحصیلی گرفتهاند و مشغول به تحصیل هستند و به این دلیل در ۷ روز پیش از مراجعه مأمور سرشماری کار نکردهاند.

    افرادی که به دلیل مرخصی، تعطیلات، بیماری و مسافرت و … در۷ روز پیش از مراجعهی مأمور سرشماری سرکار خود نرفتهاند .

    افرادی که به دلایلی نظیر تغییرات موقّت سازمانی یا خرابی دستگاه ها و ماشین آلات، نداشتن مشتری یا سفارش کار به طور موقّت سرکار خود نرفتهاند.

    افرادی که از کار خود معلّق شدهاند ولی پیوند رسمی شغلی دارند (مرکز آمار ایران ۱۳۸۵).

    بیکار: افرادی که در ۷ روز پیش از مراجعهی مأمور سرشماری حدَاقل یک ساعت کار نکردهاند و دارای شغلی نیز نبودهاند، در صورت داشتن دو شرط زیر بیکار محسوب میشوند:

     

     

    در ۳۰ روز گذشته برای جستجوی کار، اقدامات مشخصی نظیر ثبت نام یا پیگیری در مؤسَسات کاریابی، پرس و جو از دوستان، تماس با کارفرمایان، مطالعهی آگهیهای استخدامی و … انجام داده باشند.

    آمادهی به کار باشند، یعنی طیَ یک دورهی ۱۵ روزه شامل ۷ روز گذشته و ۷ روز آینده آمادگی شروع به کار را داشته باشند. همچنین افراد دارای شرایط زیر بیکار محسوب شدهاند:

    – افرادی که در انتظار شروع کار جدید هستند، یعنی برای آنان کاری مهیا شده و قرار است در آینده به آن کار مشغول شوند و نیز آمادهی به کار (طبق تعریف) هستند (همان).
    – افرادی که در انتظار بازگشت به شغل قبلی و نیز آمادهی به کار (طبق تعریف) هستند. منظور از «در انتظار بازگشت به شغل قبلی» این است که فرد قبلاً دارای کار بوده و به دلایلی کار خود را از دست داده و پیوند رسمی شغلی ندارد ولی در انتظار بازگشت به شغل خود بسر میبرد.
    ب) متغیّرهای مستقل
    عوامل جمعیّتی
    عوامل جمعیّتی مؤثّر بر اشتغال فارغالتّحصیلان آموزش عالی را میتوان به جنس، سن، وضعیّت زناشویی و فرزندآوری دستهبندی کرد. البتّه متغیّر فرزندآوری (داشتن فرزند و تعداد فرزندان در حال حاضر زنده) تنها برای زنان در نظر گرفته میشود.

     

     

    جنس: جنسیّت فرد به معنی زن یا مرد بودن وی میباشد.

    سن: منظور از سن، تعداد سالهای کاملی است که از زمان تولد فرد تا سال سرشماری گذشته است.

    به منظور تحلیل بهتر، متغیّر سن به دو گروه سنّی ۲۹-۲۴ ساله، ۳۴-۳۰ ساله تبدیل شد تا اثر هرکدام از گروه های سنی روی متغیّر وابسته روشن گردد.

     

     

    وضع زناشویی: وضعیّت زناشویی شامل چهار حالت؛ دارای همسر، بیهمسر بر اثر طلاق، بیهمسر بر اثر فوت و هرگز ازدواج نکرده میباشد.

    دارای همسر: زنان یا مردانی که عقد ازدواج بستهاند. اعم از این‌که در هنگام سرشماری با همسر خود زندگی مشترک داشته و یا نداشته باشند. دارای همسر محسوب میشوند (مرکز آمار ایران ۱۳۸۵).
    بیهمسر بر اثر طلاق: زنان یا مردانی که از همسر خود براثر طلاق جدا شده و تا زمان سرشماری مجدداً ازدواج نکردهاند. بیهمسر بر اثر طلاق تلقی میشوند (همان).
    بیهمسر بر اثر فوت: زنان یا مردانی که همسرشان فوت کرده است و تا زمان سرشماری مجدداً ازدواج نکردهاند بیهمسر بر اثر فوت همسر شناخته میشوند (همان).
    هرگز ازدواج‌نکرده: زنان یا مردانی که تا زمان سرشماری همسر اختیار نکردهاند، هرگز ازدواج‌نکرده شناخته میشوند. زنان یا مردانی که نامزد شده ولی هنوز عقد نکردهاند در این گروه قرار میگیرند (همان).

     

     

    داشتن فرزند و تعداد فرزندان: در سرشماری سؤالات مربوط به بدنیا آوردن و داشتن فرزند تنها از زنان پرسیده شده است. بنابراین، در این تحقیق متغیّرهای مربوط به فرزندان تنها برای زنان محاسبه شده است. بر حسب این متغیّر، فارغ‌التّحصیلان زن به دو گروه زنانی که فرزند دارند و زنانی که فرزند ندارند تقسیم شده‌اند.

     

    تعداد فرزندان: منظور مجموع فرزندان دختر و پسر در حال حاضر زندهی هر زن میباشد.

    عوامل اجتماعی
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    عوامل اجتماعی مؤثّر بر اشتغال فارغالتّحصیلان آموزش عالی را میتوان به سطح تحصیلات (پایه و مدرک تحصیلی) و رشته تحصیلی دستهبندی کرد. پایه، دوره یا مدرک تحصیلی برای افراد در حال تحصیل و افراد غیر محصّل بر اساس سطوح، چارچوبها و توصیه های طبقهبندی بین المللی سطوح آموزشی و رشته های تحصیلی* (ISCED-97 )[53] و انطباق آن با نظام آموزشی کشور در گذشته و حال تنظیم شده است.
    ۱- سطح تحصیلات (مدرک تحصیلی): با استناد به تعریف ارائه شده در سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵، مدرک تحصیلی افراد باسواد به شرح ذیل طبقهبندی شده است:

     

     

    ابتدایی

    راهنمایی و سیکل اوّل متوسَطهی نظام قدیم

    سیکل دوّم متوسَطهی نظام قدیم، متوسّطهی نظام فعلی، متوسّطهی نظام جدید

    دیپلم متوسَطه و پیش دانشگاهی

    کاردانی (فوق دیپلم)

    کارشناسی (لیسانس)

    کارشناسی ارشد (فوق لیسانس)

    دکتری

    علوم دینی

    سواد‌آموزی

    غیر رسمی

    با توجّه به این‌که موضوع مورد مطالعه فارغالتّحصیلان آموزش عالی میباشد، تنها افرادی که دارای تحصیلات کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری هستند در تحلیل‌ها وارد شدند.
    ۲ – رشته تحصیلی: کلیهی رشته‌های تحصیلی موجود در کشور با توجّه به طبقهبندی بین المللی رشته های تحصیلی (ISCED-97) به شرح زیر طبقهبندی شده است:

     

     

    علوم تربیّتی

    علوم انسانی و هنر

    علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق

    علوم، ریاضیات و محاسبات

    مهندسی، تولید و ساخت

    کشاورزی و دامپزشکی

    بهداشت و رفاه

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:48:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم