ب) فرض این که اعضای گروه اندیشمند و خوب هستند بنابراین همه تصمیم های آنان خوب است.
– تفکر با ذهن بسته : تمایل گروه به نادیده گرفتن تفاوت ها در مردم و تذکرات آنان نسبت به تفکر گروهی ضعیف. دو آفت مشخص در این دسته بندی وجود دارد:
الف) کلیشه های مبتنی بر پیش فرض دشمن انگاشتن حریفان گروه
ب) حالتی که در آن اعضای گروه هشدارها نسبت به تصمیم های خود را نادیده می گیرند.
– فشار برای یکسان شدن: زمانی رخ می دهد که اعضای گروه صرفا برای همراهی کردن، همراهی می کنند. چهار آفت مشخص آن عبارتند از:
۱) خود سانسوری که اعضای گروه ایرادهای خود نسبت به موضوع و بحث های مخالف را تقلیل می دهند.
۲) این باور که سکوت افراد به معنی موافقت آنان است.
۳) وجود افرادی که گروه را از اطلاعات مخالف محافظت می کنند.
۴) تأثیرگذاری مستقیم بر اعضایی از گروه که افکار مغایر با اکثریت را عرضه می کنند(وست و ترنر[۴۶]،۲۰۱۰: ۲۴۲-۲۴۳).
قوم مداری، به معنای تمایل به در نظر گرفتن روش های فکری و رفتاری گروه خود به عنوان معیارهای عام است. برای این مفهوم دو وجه می توان قائل شد: یکی تمایل فرد نسبت به درون گروه است که در حالت قوم مداری شدید، فرد گروه خود را با فضیلت تر و برتر می بیند و ارزش های گروه خودش را ارزش های عام تلقّی می کند و وجه دیگر آن، تمایل فرد نسبت به برون گروه است که در حالت قوم مداری شدید، فرد برون گروه ها را حقیر و پست می شمارد و ارزش های آنها را طرد می کند و سعی می کند فاصله ی اجتماعی اش را از برون گروه ها، حفظ نماید(گودیکانست،۱۳۸۳: ۷۷). نکته مهم در مفهوم قوم مداری، اعتقاد به فضیلت و برتری قوم خود (درون گروه) است و این امر خود متضمن کوچک شمردن دیگر اقوام (برون گروه) است. یک فرد قوم مدار، همواره اولویت را به درون گروه می دهد و به نفع درون گروه قوم مداری، همواره با خوشبینی و افتخار نسبت به خودی و بدبینی و تحقیر نسبت به غریبه، همراه است. رفتارهای قوم مدارانه، غالبا با تاکید برعناصر هویت قومی مثل زبان و لهجه، مذهب که میراث مشترک قوم نیز به حساب می آیند صورت می گیرد و تا حدی ترسیم کننده مرزهای نمادی و فرهنگی اقوام است. تفاوت قوم مداری با تفکرات قالبی در نحوه تأثیر آن است با این توضیح که قوم مداری به شکل غیر مستقیم اثری بازدارنده اما این مسأله در مورد تفکرات قالبی به شکل دیگری است. تفکرات قالبی پیش داوریهای قبل از مواجه با موضوع است، سبب می شود که در همان گام نخست تعاملاتی ضعیف، ناپایدار و عمدتاً یک سویه در بین گردشگر و میزبان برقرار شود، بنابراین اثری مستقیم بر کاهش تعاملات دارد(یوسفی،۱۳۸۸: ۱۲۸). به طور کلی می توان گفت قوم مداری با تأکید بر هویت قومی-زبان و لهجه و آداب و رسوم و میراث مشترک- منجر به تصورات قالبی منفی و تفکر با ذهن بسته نسبت به گروه های دیگر می شود بنابراین میزان قوم مداری زائرین بر تصورات قالبی آنها نسبت به مردم مشهد تأثیرگذار است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۲-۲-۲- مروری بر نظریات اعتماد اجتماعی
با مروری بر نظریه پردازی های صورت گرفته، اعتماد و نظریه های مربوط به آن را می توانیم در سه سطح خرد، میانی و کلان مورد توجه قرار دهیم. در سطح خرد اعتماد به عنوان ویژگی فردی و متأثر از کنش های افراد مطرح می شود و در بررسی اعتماد تئوری های شخصیت و متغیرهای فردی مورد توجه قرار می گیرد. بر اساس این دیدگاه اعتماد با مفاهیمی چون همکاری، صداقت، وفاداری، صمیمیت، امید و دگرخواهی ارتباط نزدیکی دارد. نظریه پردازانی همچون کلمن، اریکسون، پیتر ام بلاو و جانسون و… از منظر نظریه های خرد به بررسی و تحلیل مفهوم اعتماد پرداخته اند.
در سطح کلان اعتماد به عنوان ویژگی نظام اجتماعی و به طور کلی به عنوان یک ویژگی جمعی مفهوم سازی می شود. نظریه پردازانی مانند دورکیم، تونیس، اسپنسر، زیمل، پارسنز، اینگلهارت، پاتنام، فوکویاما، لوهمان و غیره سعی کرده اند با تاکید بر ساخت اجتماعی جامعه، و در سطح کلان به مطالعه اعتماد اجتماعی بپردازند.
در بینابین نظریه های خرد و کلان اعتماد، نظریه پردازانی چون گیدنز با طرح تئوری ساختار بندی هر گونه تقلیل گرایی را در بررسی مفهوم اعتماد رد کرده و با تلفیق سطح تحلیل خرد و کلان و سطح مطالعه ساخت و کنش به بررسی و تحلیل مفهوم اعتماد پرداخته اند. به عقیده گیدنز “در جوامع پیش از مدرن اعتماد از نوعی پایبندی چهره دار و مبتنی بر هم حضوری بوده است در حالی که در جهان مدرن امروزی وضعیت این چنین نیست. اعتماد غیر شخصی به دیگران ناشناس ناشی از ماهیت رشد یابنده نظام های انتزاعی می باشد. وجه عمده اعتماد در دوران مدرنیته، پایبندی بی چهره ای است که در نظام های تخصصی معنا پیدا می کند(ریتزر،۱۳۸۶: ۷۶۸).
در اینجا به علت رعایت شرط اختصار از ارائه نظریات متعدد خودداری و تنها آرای جیمز کلمن، فرانسیس فوکویاما و آنتونی گیدنز مورد بررسی قرار می گیرد.
۲-۲-۲-۱- جیمز کلمن
نظریات جیمز کلمن که در چارچوب نظریات سرمایه اجتماعی مطرح شده است، اگرچه به ابعاد اعتماد شخصی و انتزاعی توجه دارد، اما به طور کلی شیوه روانشناختی مبادله را مبنای تحلیل های خود قرار داده و به خصوص در تحلیل روابط گروه های با تعداد نسبتاً زیاد، تنها همان قواعد گروه های دو و سه نفره را به کار می برد.
به نظر کلمن در هر رابطه مبتنی بر اعتماد حداقل دو جزء وجود دارد، اعتماد کننده[۴۷] و اعتماد شونده[۴۸] و فرض بر این است که در کنش هر دو جزء هدفمند بوده و به دنبال ارضای نیازهای خود هستند. طرف اعتماد کننده باید تصمیم بگیرد که با دیگری وارد معامله شود یا نه (یعنی خطر را بپذیرد یا نه) و طرف اعتماد شونده نیز باید بین حفظ اعتماد و یا شکستن آن دست به انتخاب بزند. بنابراین یک رابطه مبتنی بر اعتماد، یک رابطه دوجانبه است و بر مبنای اصل به حداکثر رساندن فایده تحت شرایط مخاطره قرار دارد(کلمن،۱۳۷۷: ۲۷۱).
بنابر آنچه ذکر گردید، طبق نظر کلمن چون انسان موجودی عقلانی است کنش های او مبتنی بر گزینش معقولانه است، لذا همیشه در فکر این است که در روابط خود حداکثر سود ممکن را کسب کند. او برای این کار ابتدا مقداری از منابع را از طرف خود هزینه می کند که به عنوان هزینه اعتماد در نظر گرفته می شود تا بتواند در جریان اعتماد به سودی متناسب با آن هزینه دست یابد. لذا اگر جریان و رابطه اعتمادی سودآور باشد، اعتماد و روابط اعتمادی بیشتر خواهد شد ولی اگر این رابطه اعتماد سودآور نباشد آنگاه اعتماد کاهش می یابد.
۲-۲-۲-۲- فرانسیس فوکویاما
فوکویاما با نوعی رویکرد اقتصادی به تبیین مسأله اعتماد می پردازد و مبنای نظری و کانون تمرکز وی بر حفظ سرمایه اجتماعی به عنوان مجموعه معینی از هنجارها و ارزش های غیررسمی است و اعضای گروهی که با یکدیگر همکاری و همیاری دارند، در آن سهیم هستند. از دید فوکویاما این ارزش ها و هنجارها باید شامل سجایایی از قبیل صداقت، ادای تعهدات و ارتباطات دو جانبه باشد، به طوری که مشارکت در این ارزش ها و هنجارهای غیر رسمی با چنین ویژگی هایی، توسط گروهی از افراد که با یکدیگر همکاری دارند اعتماد را به وجود می آورد. البته به عقیده فوکویاما این همکاری و همیاری به منظور افزایش بهره وری اقتصادی صورت می گیرد و بنابراین وی اعتماد را بر مبنای سرمایه اجتماعی و در عرصه اقتصادی مطرح می سازد(فوکویاما،۱۳۷۹: ۱۰).
عکس مرتبط با اقتصاد
فوکویاما یکی از مفاهیم مهم در تبیین سرمایه اجتماعی را «شبکه اعتماد» می داند، شبکه اعتماد عبارت است از گروهی که بر اساس اعتماد متقابل به یکدیگر، از اطلاعات، هنجارها و ارزشهای یکسانی در تبادلات فیمابین خود استفاده میکنند. شبکه اعتماد میتواند بین افراد یک گروه و یا بین گروهها و سازمانهای مختلف به وجود آید. زیرا اعتماد را پایه هر گونه مبادلات اقتصادی و اجتماعی میداند(الوانی و شیروانی،۱۳۸۵: ۱۵۶).
فوکویاما عنوان می کند، بین سطح اعتماد با پیشرفت جوامع ارتباط معنی داری وجود دارد. به عقیده وی جوامع توسعه یافته در مقایسه با جوامع دیگر از سطح اعتماد بالاتری برخوردارند(فوکویاما، ۱۳۷۹: ۱۵).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
۲-۲-۲-۳- آنتونی گیدنز
دیدگاه آنتونی گیدنز به دلیل اینکه هر دو وجه جامعه شناسی و روانشناسی را به صورت توأمان در تبیین اعتماد اجتماعی به کار گرفته، توجه بسیاری از محققین داخلی و خارجی را به خود جلب نموده و بسیاری از آن ها با محوریت این تئوری به بررسی این پدیده اجتماعی پرداخته اند.
از نظر گیدنز اعتماد در جوامع ماقبل نوین از اهمیت کمتری در مقایسه با جوامع نوین برخوردار است. چرا که افراد هر چه فاصله زمانی- مکانی بیشتری از هم داشته باشند، به اعتماد بیشتری نیاز خواهند داشت. در جوامع ماقبل نوین که خصلتی محلی و بومی دارند و کنش های متقابل بیشتر در سطح محلی و رو در رو رخ می دهند، در روابط اجتماعی افراد چنان صراحت و شفافیتی به چشم می خورد که نیازی به اعتماد ندارند، زیرا این اعتماد به طور طبیعی وجود دارد اما در جوامع بزرگ و گسترده که روابط اجتماعی در فاصله زمانی و مکانی بسیار دوری انجام می گیرد و افراد درگیر این روابط کمتر با یکدیگر آشنایی چهره به چهره دارند، به اعتماد از طریق نظام های پولی و حقوقی بسیار نیازمند هستند(ریتزر،۱۳۸۶: ۷۶۷).
گیدنز در مباحث خویش بین دو نوع اعتماد تمایز قائل می شود: اعتماد به افراد خاص و اعتماد به افراد یا نظام های انتزاعی. اعتماد انتزاعی در برگیرنده آگاهی از مخاطره و فرد مورد اعتماد است. لذا در حالی که کنشگر می تواند به راحتی در مورد میزان ارزش اعتماد به افراد خاص قضاوت کند، می تواند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به دیگران تعمیم یافته نیز دارای ایده ها و باورهایی باشد. افراد همچنین می توانند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به نظام های انتزاعی نظیر نهادها نیز دارای باورهایی باشند. از این فرایند می توان تحت عنوان سطح نهادی اعتماد نام برد. این همان چیزی است که گیدنز آن را ایده اعتماد به نظام های تخصصی می نامد. یعنی ممکن است کنشگر از فردی که اتومبیل یا خانه او را ساخته، شناختی نداشته باشد ولی نسبت به نظام استاندارد، تنظیم قواعد و قوانین، نظارت و کنترل کیفیت، دارای میزانی از اعتماد باشد. گیدنز همچنین برای نشان دادن نقطه مقابل اعتماد از مفهوم و اصطلاح بی اعتمادی استفاده می کند که شامل اعتماد نسبت به اشخاص و نظام های انتزاعی است(گیدنز،۱۳۸۴: ۱۱۹). در مجموع می توان گفت تئوری ساختاربندی گیدنز که در جهت فائق آمدن بر جدل های بین نظریه پردازان سطح خرد و کلان طراحی گردیده است می تواند به عنوان چارچوب نظری مناسب برای تحلیل اعتماد اجتماعی باشد لذا در پژوهش حاضر نیز مانند بسیاری از تحقیقات داخلی و خارجی برای عملیاتی کردن و بررسی اعتماد اجتماعی از تعریف و نظریه گیدنز استفاده می شود.
۲-۲-۲-۴- کریستوفر مور
هرچه یک گروه اجتماعی دارای شعاع اعتماد[۴۹] بالاتری باشد، سرمایه اجتماعی بیشتری نیزخواهد داشت. چنانچه یک گروه اجتماعی برون گرایی مثبتی نسبت به اعضای گروه های دیگر نیز داشته باشد، شعاع اعتماد این گروه از حد داخلی آن نیز فراتر می رود. نگاه کریستوفر مور[۵۰] (۱۹۹۲) به دو مفهوم کلی است: تضاد و خصومت؛ اعتماد و همکاری.
او با یک رویکرد روانشناختی به این دو مفهوم مینگرد و در واقع به دنبال این است که دریابد چگونه میتوان در گروه ها یا سازمان های اجتماعی اعتماد را جایگزین تضاد کرد. مور تضاد و عدم اعتماد بین گروه ها را نتیجه چهار عامل کلی میداند:
– وجود تصورات قالبی و باورهای از پیش تعیین شده آنها نسبت بهم.
– احساسات: منظور مور از این مفهوم، احساسات منفیای است که بین گروه ها نسبت به همدیگر وجود دارد.
– مشروعیت: که خود شامل مشروعیت خود افراد، مشروعیت نیازهای آنها میشود.
– فقدان ارتباطات حاکم بر گروه یا سازمان.
کریستوفر مور می گوید در صورتی که تصورات قالبی و احساسات منفی گروه ها، نسبت به همدیگر حاکم باشد منجر به کاهش یا فقدان ارتباطات بین افراد و گروه ها می شود و تضاد و خصومت بین گروه ها شکل می گیرد و تنها در صورتی میتوان اعتماد را جایگزین تضاد کرد که این موانع وجود نداشته باشند(اکبری،۱۳۸۳: ۱۵-۱۴). با توجه به نظریه مور می توان گقت یکی از موانع اعتماد بین گروه ها در روابط اجتماعی وجود تصورات قالبی و احساسات منفی است بنابراین اگر تصورات قالبی منفی و احساسات منفی گروه ها نسبت به هم کاهش یابد یا تغییر نماید اعتماد اجتماعی افزایش می یابد.
۲-۲-۲-۵- انگیزه سفر: رایان
شناخت انگیزه های سفر گردشگر برای شناخت گردشگری ضروری است. انگیزه؛ نیروهای بنیادی رفتار گردشگر و هدایت گر آن است (برنز،۱۳۸۵ :۸۲). انگیزه های سفر می تواند بسیار متنوع و متعدد باشد رایان عمده ترین آنها را در ۶ دسته، طبقه بندی کرده است و نام تعیین کننده های تقاضای سفر را بر آنها نهاد: ۱- خویشتن یابی، کنجکاوی (سفر ذاتا ارضا کننده است)، ۲- محرک های جذب کننده گردشگر به مقصد(جاذبه/ تبلیغات) ۳- ارضای نیاز(تحصیلی/ معنوی/ سلامتی/ جنسی) ۴- اعمال انعکاسی/عادتی(تجدید خاطرات، تعامل اجتماعی، خرید) ۵- عوامل اقتصادی ۶- واکنش قوی به پست مدرنیسم(همان : ۶۸- ۶۹).
تصویر درباره گردشگری
هم چنین طبق نظر کوهن و نش، برخوردهای گردشگرانه شامل روابط غریبه هایی است که از فرهنگ های اصلی یا فرهنگ های فرعی مختلف می آیند. ماهیت روابط بین میزبان و میهمان بسته به عوامل چندگانه زیر انواع متعدد دارد:
نوع گردشگر(تمایزی که کوهن بین گردشگر سازمان یافته ( تورها) و سازمان نیافته (انفرادی) قائل است)
مدت اقامت، نگرش ها و انتظارات(که بر حجم برقراری ارتباط آنها تآثیر می گذارد)
تعداد گردشگران، طول مدت سفر و فصل سفر (برنز: ۱۴۷- ۱۴۸)
بنابر آنچه در نظریات رایان و کوهن و نش بیان شد می توان گفت یکی از متغیرهایی که همواره بر تعاملات و روابط اجتماعی میزبان و گردشگر اثرگذار است، متغیر ویژگیهای سفر است که شامل انگیزه سفر، طول مدت سفر، تعداد سفر می باشد(همچنان که در مقاله یوسفی ۱۳۸۸ نیز از این متغیر به عنوان متغیر تأثیرگذار در ارتباطات فرهنگی زائرین و مجاورین استفاده شده است)
بنابراین می توان استنباط کرد که ویژگیهای سفر زائرین می تواند بر تصورات قالبی آنها نسبت به مردم مشهد اثرگذار باشد بدین ترتیب که زائرینی که چندبار سفر کرده اند و اقامت بیشتری در مشهد داشته اند و انگیزه ی زیارت دارند تصورات قالبی منفی کمتر و اعتماد اجتماعی بیشتری نسبت به مردم مشهد دارند.
۲-۳- چارچوب نظری تحقیق
با توجه به پژوهش های تجربی و مباحث نظری مطرح شده می توان گفت تصورات قالبی تعمیمی کلی اند که خصوصیات یکسان به همه افراد یک گروه نسبت داده می شود بدون در نظرگرفتن تفاوت های واقعی میان آنها. و می توان اعتماد اجتماعی را داشتن حسن ظن به دیگران، که دارای دو طرف اعتماد کننده و اعتماد شونده- فرد یا گروه- است دانست.
با مرور نظریات مربوط به اعتماد اجتماعی که بسیار گسترده بود نظریات سه جامعه شناس که معروف تر و معتبرتر بود به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفت. نظریه جیمز کلمن بر مبنای نظریه روانشناختی مبادله، رابطه مبتنی بر اعتماد را مبتنی بر حداکثر رساندن فایده می داند. از نظر او اعتماد کننده و اعتماد شونده هر دو هدفمند و بدنبال ارضاء نیازهای خود و انتخاب عقلانی هستند و اگر رابطه سودآور نباشد اعتماد کاهش می یابد.
نظریه فوکویاما با رویکرد اقتصادی به شبکه اعتماد می پردازد و معتقد است بین سطح اعتماد و پیشرفت جامعه رابطه معناداری وجود دارد جوامع پیشرفته سطح اعتماد بالاتری دارند.
گیدنز به تلفیق سطوح خرد وکلان در تبیین اعتماد اجتماعی پرداخته و اعتماد را به دو نوع اعتماد به افراد خاص و اعتماد به افراد یا نظام های انتزاعی(دیگران تعمیم یافته و نهادها) تقسیم کرده است. در این تحقیق نیز مانند بسیاری از تحقیقات داخلی و خارجی دیگر با محوریت دیدگاه گیدنز به بررسی اعتماد اجتماعی می پردازیم. چون تأکید بر اعتماد اجتماعی زائرین نسبت به مردم مشهد است لذا با توجه به تعاریف و نظریاتی که در مبانی نظری مطرح شد اعتمادی که در این پژوهش مدنظر است اعتماد تعمیم یافته است. اعتماد تعمیم یافته یعنی داشتن حسن ظن به اکثریت افراد جامعه جدا از تعلق آنها به گروه های قومی که در سطحی گسترده تر از روابط چهره به چهره است. طبق نظر زتومکا هدف یا جهتگیری این اعتماد ممکن است معطوف به جنسیت (من به مردها اعتماد ندارم)، سن (من به افراد میانسال اعتماد دارم)، نژاد، قومیت، مذهب و … باشد) و اعتماد نهادی(انتزاعی) که در سطح کلان و مربوط به نهادها و سازمان ها و دولت است یا اعتماد بین شخصی که در سطح روابط رو در رو و خانواده، دوستان، همکاران است، مدنظر ما نمی باشد به همین دلیل بیشتر از نظریه گیدنز در زمینه اعتماد استفاده می شود.
متغیر وابسته دیگری که در این تحقیق بررسی می شود، تصورات قالبی زائرین نسبت به مردم مشهد است. با توجه به آنچه هنری تاجفل(۱۹۸۱) در تمایز تصورات قالبی با تصورات قالبی اجتماعی گفته، آنچه در این پژوهش مد نظر است همان تصورات قالبی اجتماعی است که با مرور مبانی نظری و تجربی نشان داده شد وقتی تصورات قالبی و احساسات منفی در روابط بین گروه ها حاکم باشند منجر به اختلال در روابط و کاهش اعتماد اجتماعی می شود که بنا بر نظر کریستوفر مور(۱۹۹۲) در چنین حالتی تضاد بین گروه ها حاکم است و تنها در صورتی که تصورات قالبی و احساسات منفی، نادرست و کلی رفع شوند اعتماد در روابط بین گروه ها، جایگزین تضاد می شود. بنابراین تصورات قالبی منفی با ایجاد اختلال در روابط منجر به کاهش اعتماد اجتماعی نسبت به افراد وگروه های غیر خودی (غریبه) می شود به همین دلیل متغیر وابسته تحقیق را اعتماد اجتماعی قرار دادیم.
نظریه تضاد واقع گرایانه منافع (کمپل و لوین) تأثیر پایگاه اجتماعی- اقتصادی و طبقه اجتماعی افراد را بر نگرش ها، تصورات قالبی و پیشداوری های آنها نشان می دهد. لذا متغیر مستقل دیگری که بر تصورات قالبی زائرین و هم چنین بر اعتماد اجتماعی آنها تأثیرگذار است پایگاه جتماعی- اقتصادی زائرین است(اشرف نظری۱۳۹۱، حیدرآبادی۱۳۸۹، حسینی۱۳۹۱، دلهای و نیوتن۲۰۰۴). بر طبق نظریه هویت اجتماعی (تاجفل ۱۹۸۱) نیز گروه های هویتی مثل جنسیت، طبقه اجتماعی، قومیت و نژاد بر قضاوتهای اجتماعی و رفتار اجتماعی افراد نسبت به گروه های دیگر تأثیر می گذارد. تاجفل می گفت افراد هویت اجتماعی خود را با تعریف گروه هایی که به آن تعلق دارند و برون گروه هایی که عضو آن نیستند شکل می دهند و نوعی جانبداری از گروه خود و تصورات منفی و متخاصم در برابر برون گروه وجود دارد.
با توجه به نظر مولن در نظریه تصورات اجتماعی می توان گفت احتمالا تصورات قالبی که زائرین از مردم مشهد دارند در نتیجه تماس با رانندگان، کسبه و کارکنان اقامتگاه ها و تفرجگاه ها و خادمین حرم است چون زائرین در مشهد بیشتر با این گروه ها برخورد دارند، همچنان که مولن در این نظریه تاکید کرده در گروه های بزرگ(مثل مشهدی ها) تصورات قالبی بر اساس نمونه ای از اعضا که با آنها تعامل داریم شکل می گیرد.
تئوری توجیه سیستمی جاست و باناجی(۱۹۹۴) نشان داد که تا زمانی که ساختارهای نابرابر و نابرابری های مادی و اجتماعی بین گروه ها وجود داشته باشد تصورات قالبی برای توجیه وضع موجود و این نابرابری ها باقی خواهند ماند و برای تغییر تصورات قالبی افراد و گروه ها نسبت به یکدیگر باید وضع موجود و ساختارهای نابرابر تغییر کنند هم چنین این نظریه عکس العمل و الگوهای رفتاری افرادی را که تصورات قالبی به آنها نسبت داده می شود را نشان داده است. بنابراین تصورات قالبی اگرچه در برابر تغییر مقاوم اند اما قابل تغییر هستند و با تغییر شرایط گروه ها آنها نیز تغییر می کنند(کی لازار۲۰۱۰، حسینی۱۳۹۱، فسایی و کریمی۱۳۸۴).
مایلز هیوستون و هووارد جیلز (۱۹۸۶) الگویی مبتنی بر تصورات قالبی برای تبیین اختلال در ارتباط بین گروهی ارائه کرده اند. که با استناد به نظریه آنها در پژوهش حاضر میزان رضایت(احساس خشنودی یا ناخشنودی) زائرین از برخورد با مردم مشهد بر تصورات قالبی آنها تأثیرگذار است(مظلوم خراسانی ۱۳۸۷، اسکافی ۱۳۸۳).
طبق نظریه تفکر گروهی ایروینگ یکی دیگر از عواملی که تصورات قالبی بین گروه های هویتی را تشدید می کند و اعتماد اجتماعی بین آنها را کاهش می دهد قوم مداری است که منجر به بزرگ شمردن و برتر دانستن گروه خود و تحقیر وکوچک شمردن برون گروه می شود قوم مداری با تأکید بر هویت قومی(زبان، لهجه، مذهب،آداب و رسوم و میراث مشترک) باعث حفظ فاصله اجتماعی و تفکر با ذهن بسته نسبت به گروه های غیر خودی می شود(اشرف نظری۱۳۹۱، دلهای و نیوتن۲۰۰۴، ملیکی والمرز۱۹۹۶).
با توجه به سوابق نظری و تجربی مورد بررسی متغیر دیگری که برارتباطات و تعاملات گردشگر- میزبان اثر می گذارد ویژگیهای سفر است که منظور از ویژگیهای سفر: متغیرهایی مثل طول سفر(تعداد روزهای اقامت در مقصد)، تعداد سفر(تعدادیا مرتبه سفر به مقصد)، انگیزه ی سفر میهمان به جامعه میزبان است(نظریه رایان و کوهن، یوسفی،۱۳۸۸ و مظلوم،۱۳۸۷).
جدول ۲– ۱- خلاصه مبانی نظری تحقیق
نظریه گزاره اصلی متغیر
تضاد واقع گرایانه
کمپل و لوین اگر پایگاه اجتماعی- اقتصادی فردی پایین تر باشد بیشتر از کسی که از پایگاه اجتماعی بالاتر است مستعد تصورات قالبی و پیشداوری است. بنابراین شرایط نامطلوب اقتصادی و ناکامی های اجتماعی زمینه های شکل گیری تصورات قالبی و افراطی گری را فراهم می کند. پایگاه اجتماعی- اقتصادی
هویت اجتماعی
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:01:00 ق.ظ ]