که سهر بؤ طهینه ثهت بآ، ثآ له کؤرسی و ئهسکهمل ضبکا؟
(۱۵-۲)

ترجمه:
روزگار هرگاه کسی را صاحب منصب کرد ، مشخص است که زمان هلاکت او فرا رسیده است زیرا انسان برای رسیدن به طناب اعدام باید روی صندلی قرار گیرد.
پایان نامه
در این بیت از واژه ئه سکه مل برای قافیه استفاده کرده است .
(جهت اطلاع بیشتر تیپی ۲۰۲-ع،۲۰۴-۳،۲۶۷-۵و۴و۳)
و در غزل به مطلع:
وهکؤ رِؤذ ئهو مهههلهو دؤره دهرکهوت له میَوه ئهشک و ئاهی ئیَمه سهر کهوت
(۸۷-۱)

ترجمه :
معشوق مانند خورشید از دور طلوع کرد ،از اینجا اشک ما جاری شد و آه از درون برون آمد.
له رِؤذ ئاواوه ئیمشهو بآ نیقابه مههی من، ماهی عالهم بآ مهفهرِکهوت
(۸۸-۴)

ترجمه:
امشب ماه من از مغرب طلوع کرد و نقابش را برداشت ماه‌آسمان که از مشرق طلوع می کرد ، او را دید شرمگین شد و نمی دانست به کجا بگریزد.
در این بیت واژه “بآ مهفهرِ” با حرف روی ” ر” قافیه آورده شده است .
(جهت اطلاع بیشتر ۲۳۹-۳و۲۶۴-۲)
ردیف :
دکتر شفیعی کد کنی ردیف را"یکی از نعمت های بزرگ شعر فارسی” می داند"که برای تکمیل قافیه بکار می رود” و بر آن است که “حدود هشتاد درصد غزلیّات خوب زبان فارسی[۵۱] ” دارای ردیف اند.
حافظ به ویژگیهای ردیف آشنا بوده و حدود ۲۳/۶۳ درصد غزلیّاتش را به ردیف مزیّن نموده است؛و غزلیّات فاقد ردیف را با شگردهای استادانه خویش موسیقایی کرده و خلأ ردیف را از یاد برده است .
محوی حقیقت اهمیّت ردیف را پذیرفته و حدود۳۲/۴۷ درصد غزلیّات خویش را مّردف آورده است.
آنچه در دیوان اشعار هر دو شاعر در ارتباط با ردیف مشهود است عنوان می گردد:
۱) بسامدردیف های فعلی در غزلیّات مردّف هر دو شاعر مشهود است؛حافظ با ۷۱%ردیف فعلیو محوی با۵۳%
۲) هر دو در هنگام استغاثه واستعاذه از ردیف های عربی که در سیاق فارسی حالت شبه فعل دارند بهره گرفته اند تا بتوانند اوج وشدّت گرفتاری خویش را اعلام می کنند.
حافظ :
درد ما را نیست درمان الغیاث هجر ما را نیست پایان الغیاث
(۹۶-۱)
محوی :
آن بلای دین ودل شد جلوه گر بازالعیاذ صبر وهوش از ما ربود از جلوۀ ناز، العیاذ
(۵۰۰ بیت آخر)
۳) هم خوانی واج پایانی قافیه و ردیف جهت موسیقایی تر کردن شعر.
حافظ :
گربود عمر بمیخانه رسم بار دگر بجز از خدمت رندان نکنم کاردگر
(۲۵۲-۱)
محوی:
طهردی رِیآ ههستاوه جآ داوا دهکا بهخته مالَی ضاوی کآ ئاوا دهکا
(۲۲-۲ )

ترجمه :
معشوق به راه افتاد ،گرد وغباراززمین بلند شد و این غبار جایی می خواهد تا در آن قرار بگیرد،ای بخت،آن سرمه، خانه چشم چه کسی را آباد خواهد کرد.؟
۴) ردیف گاهی یک واژه یا دو یا چند واژه است و گاهی جمله و عبارت.
حافظ :
خوش تر از فکر می وجام چه خواهد بودن ؟ تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن ؟
(غزل۳۹۱)
محوی :
هر که پر زد سوی بود آمد بدنیا مرد و رفت چون شرر بالی گشود آمد به دنیا مرد و رفت
(۴۸۵)
۵) هر دو شاعر در ردیف ها وحدت معنایی را رعایت نکرده اند و در اکثر ردیف ها، به تنوّع معنایی و مفهومی توجّه داشته اند که آن را ” چند معنایی[۵۲] ” می توان تلقی کرد امّا محوی سعی کرده است علاوه بر آن یک جناس تام را معمولاً در بیت اول به کار گیرد.
۱
حافظ :

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 03:12:00 ب.ظ ]