شهر خرمشهر یکی از مهمترین و استراتژیک[۵۹] ترین نقاط ایران در طول تاریخ بوده است. این شهر در انتهایی ترین منطقه استان خوزستان قرار گرفته و به جهت مجاورت با خلیج فارس و کشور عراق از دیرباز محل منازعات گوناگون میان این دو همسایه آسیایی یعنی ( ایران و عثمانی، ایران و عراق ) بوده است. همچنین علاوه بر اهمیت سیاسی و استراتژیکی این منطقه برای ایران، وجود رودخانه اروند رود و احداث اسکله هایی در آن باعث شده این شهر از لحاظ اقتصادی نیز دارای اهمیت فراوانی باشد. قدیمی ترین نامی که در تاریخ برای این شهر ثبت شده ” خاراکس ” است که قدمت آن به دوره پادشاهی میشان میرسد. بیان، محمره و نجف الثانی از دیگر نام هایی از است که برای شناسایی این شهر به کار میبردند. اما اهمیت این شهر برای این پژوهش از آن جهت است که پس از حمله اولیه ارتش عراق که به صورت برق آسا به مرزهای ایران انجام شد، خرمشهر در معرض سقوط قرار گرفت. مقاومت دلیرمردانه مردم این شهر باعث شد که ارتش عراق ۳۴ روز بعد از شروع حمله خود یعنی در روز ۴ آبان ماه سال ۱۳۵۹ بتواند این شهر را تسخیر کند. از ابتدای شروع انقلاب اسلامی در ایران، این شهر محل تنازعات قومی و حزبی بود به طوری که در ظرف یک سال از یعنی از مهر ماه سال ۱۳۵۸ تا شهریور سال ۱۳۵۹، حدود ۷۳ درگیری، بمب گذاری و انفجار در سطح این شهر مرزی ثبت شد که در نوع خود بسیار قابل تامل است. پس از آنکه این شهر سقوط کرد تلاش های زیادی برای آزادسازی آن انجام که هیچ کدام به سرانجام نرسید. اما در نهایت در سال دوم جنگ نیروهای ایرانی توانستند در عملیات بیت المقدس یا همان کربلای سه در روز سوم خرداد ماه سال ۱۳۶۱، این شهر را آزاد کنند. آزادسازی خرمشهر باعث پدید آمدن مبدایی در تاریخ شد زیرا همگان ادامه یافتن جنگ عراق و ایران را از این تاریخ میشناسند.(انصاری؛نخعی؛درودیان،۱۳۹۰: ۱۲۵)
۱-۷-۳.جنگ
وار[۶۰] در زبان انگلیسی که به معنی جنگ در مفهوم پارسی آن درآمده است به درگیری مسلحانه، سازمان یافته و غالبا طولانی مدتی گفته میشود که میان دولت ها و یا ملت ها شکل میگیرد و معمولا با خشونت شدید، از هم گسیختگی های اجتماعی و تلفات جانی و مالی زیادی همراه است. از آغاز پیدایش دولت ها جنگ میان جوامع مختلف شکل گرفته است اما با به روزتر شدن سلاح های درگیری و ورود آتش و باروت به میان ملت ها، جنگ ها روند رو به رشدی به خود گرفتند. تاکنون جنگ میان انسان ها از منظرهای گوناگون توسط دانشمندان مختلف مورد بررسی و واکاری قرار گرفته است. برای مثال ابن خلدون دانشمند بزرگ اسلامی در کتاب خود آورده است: باید دانست که انواع جنگها و زد و خوردها از نخستین روزگاری که خداوند مردم را آفریده است پیوسته در میان آنان روی میداده است و اصل آن از کینه توزی و انتقام گرفتن یکی از دیگری سرچشمه میگیرد و آن وقت وابستگان و خداوندان عصبیّت هریک از دو دسته پیکارکننده به هواخواهی و تعصّب وی بر میخیزند.پس هنگامی که بدین سبب دو گروه به نبرد با یکدیگر برانگیخته شوند و در برابر هم بایستند، یکی از آن دو به قصد انتقامجویی برمیخیزد و دیگری آماده دفاع میشود و در نتیجه جنگ روی میدهد.
همچنین میان دانشمندان و فیلسوفان علوم دیگر نیز این بحث دارای اهمیت فراوانی است. جنگ میان عراق و ایران از آن جهت قابل اهمیت است که به طولانی ترین جنگ قرن در سده بیستم تبدیل شد. به دلیل اولویت نداشتن مفاهیم دیگر از جنگ، انواع و اقسام و … آن به همین تعریف کوتاه بسنده میکنیم.
۱-۸.متغیرهای پژوهش:
۱-۸-۱.متغییر مستقل: استراتژی نظامی برون مرزی[۶۱] پس از فتح خرمشهر
۱-۸-۲.متغییر وابسته: برتری در معادلات معطوف به جنگ
۱-۹.واژگان کلیدی:
جنگ، ادامه جنگ، جنگ عراق و ایران، ایران، عراق، خرمشهر، عملیات بیت المقدس، عملیات رمضان
۱-۱۰.روش پژوهش و گردآوری اطلاعات:
روش پژوهش این پایان نامه، توصیفی – تحلیلی میباشد.
با توجه به ماهیت موضوع مورد مطالعه، برای گردآوری اطلاعات از روش های گوناگون استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات به صورت کتابخانه ای ( کتاب، مجلات علمی – پژوهشی، علمی – ترویجی، مجلات، گزارشات، روزنامه های خبری) و میدانی ( مصاحبه ) است. علاوه بر استفاده از اطلاعات میدانی در متن پژوهش، در انتها نیز متن کامل مصاحبه های انجام گرفته با افراد مختلف آورده شده است. همچنین لازم به ذکر است از منابع اینترنتی ( مقالات اینترنتی، اخبار و اطلاعات آماری) نیز برای به دست آوردن اطلاعات استفاده شده است. این اطلاعات با تکیه بر داده های آماری و اشکال و شواهد موجود و با بهره گرفتن از تحقیقات انجام شده توسط دیگران به دست آمده است.
۱-۱۱.موانع و مشکلات پژوهش:
بررسی موضوعات تاریخی حساس که سنی از عمرشان نگذشته است باعث میشود اولین مشکل در پژوهش برای پژوهشگر پدید بیاید زیرا هنوز اسناد طبقه بندی شده و محرمانه منتشر نشده و مواضع افراد و احزاب که گاها آمیخته با علایق و تمایلات شخصی است نیز نمیتواند سندی راهبردی برای پژوهش شما قرار گیرد مگر آنکه تصمیم گیران وقت بر روی یک موضوع اشتراک نظر داشته باشند. همچنین بخشی از پژوهش بر مبنای اطلاعات میدانی بنا شده است و حاضر به مصاحبه نشدن بعضی از افراد که در طرح و پیگیری موضوع دخیل بوده اند یکی از موانعی است که در برابر پژوهشگر قرار داشت. آمیختگی نگاه های سیاسی برخی از محققین که اکثر آنها را پژوهشگران خارجی تشکیل میدهند نیز باعث شده تمیز دادن نظرات از یکدیگر قدری دچار مشکل شود و اگر قدری عینک بی طرفی از چشمان محقق کنار برود پژوهش به سمت اضمحلال کشیده میشود.
۱-۱۲.سازماندهی پژوهش:
برای فهم بهتر و همچنین درک عمیق تر مباحث و به منظور جلوگیری از پراندگی مطالب گردآوری شده، پژوهش حاضر در پنج فصل سازماندهی شده است. در این فصل یعنی فصل اول، کلیات مربوط به پژوهش آورده شده است. در فصل دوم چارچوب نظری پژوهش به صورت مفصل مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجایی که پیشینه تاریخی یک مسئله نقش بسیار تعیین کننده ای در ارزیابی دقیق و صحیح از آن دارد، در فصل سوم پژوهش روابط ایران و عراق از دیرباز تا سال ۱۳۵۹ هجری شمسی یعنی قبل از شروع رسمی جنگ عراق و ایران مورد بررسی قرار گرفته است. فصل چهارم پژوهش به بررسی سوال اصلی و متغییر مستقل تحقیق اختصاص یافته است. در فصل پنجم که فصل پایانی پژوهش میباشد به شرح اولین عملیات برون مرزی ایران در جنگ با عراق پس از فتح خرمشهر پرداخته ایم و همچنین علل ناکامی ایران در این عملیات و نظرات مخالفین ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر در ایران را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده ایم.
فصل دوم: چارچوب نظری پژوهش
۲-۱.نظریه رئالیسم[۶۲]
اصولا روابط بین الملل[۶۳] زمانی شکل میگیرد که هیچ قدرت عالیه ای مسئولیت نظم سیستمی را برعهده نگیرد و فضای هرج و مرج گونه در محیط وجود داشته باشد. در ساختار نظام بین الملل کنونی، دولت ها سعی دارند گوی سبقت را از یکدیگر بربایند و بتوانند در راس این نظام قرار بگیرند. به همین نحو هر کدام از دولت ها به فکر منافع ملی کشور خویش اند و تمایل به این دارند که صلح را از طریق کسب قدرت دنبال کنند. امروزه ساختار نظام بین الملل بر خلاف نظام دو قطبی[۶۴] که در گذشته وجود داشت، دارای پیچیدگی های خاصی است. در این ساختار ” رقابت ” به یکی از شاخه های اصلی این نظام تبدیل شده است. این رقابت در عرصه های سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و … اجتناب ناپذیر است.(مشیرزاده،۱۳۹۳: ۷۲) دولت ها میبایست بر اساس مولفه های قدرت، جایگاهی قدرتمند برای خود در این نظام کسب کنند و با توجه به تشدید نظام رقابتی فردگرا و کمرنگ شدن نقش سازمان های بین المللی در این ساختار، لزوم حفظ امنیت خویش بر اساس پتانسیل های موجود و با توجه به مولفه های بازدارندگی در کشور بیش از پیش احساس میشود. واقع گرایی که از آن به عنوان مکتب اندیشه سیاست یاد میشود، عملا مهمترین و پایدارترین نظریه مسلط در علم روابط بین الملل است. واقع گرایان بر این عقیده اند که با بکارگیری اصول اخلاق بین المللی نمیتوان تلاش برای کسب قدرت و امنیت را از میان برداشت. آنها همچنین بر جنبه های مصیبت بار و سرشار از کشمکش مناسبات میان کشور ها تاکید میکنند و بر این عقیده استوارند که پیگیری سیاست خارجی در قالب منافع ملی که حدود و دامنه آن را قدرت تعیین میکند باید مورد توجه قرار گیرد.(قادری کنگاوری،۱۳۸۸: ۳۵) دو نکته بسیار کلیدی در نظریه واقع گرایی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. اولین موضوع ویژگی آنارشی[۶۵] نظام بین المللی است که اکثر واقع گرایان اعم از کلاسیک، ساختار گرا[۶۶] و نوکلاسیک[۶۷] بر خلاف اختلاف نظرهای موجود بر این موضوع اشتراک نظر دارند. آنها معقتند که در نظام بین الملل آنارشی گریزی از جنگ نیست و در جهانی که در آن هیچ ساز و کار دولتی یا حاکم مشترک با دسترسی انحصاری به قدرت وجود ندارند و هیچ سیسستم بین المللی ای جهت تنظیم رفتار دولت ها تلاش نمیکند، آن زمان است که در این محیط همگان برای بقا و حفظ خود به دنبال کسب قدرت باشند. نتیجتا میتوان گفت با توجه به محیط آنارشی نظام بین المللی دغدغه و نگرانی اصلی دولت ها کسب امنیت برای حفظ منافع خویش است. در همین راستا آنها اقدام به تقویت وضعیت تدافعی خود، ایجاد اتحاد ها و یا حتی رفتن به سوی جنگ میکنند تا بتوانند امنیت خود را حفظ کنند. دومین نکته در نظریه واقع گرایی تاکید بر موازنه قوا[۶۸] است.(قوام،۱۳۸۸: ۳۵۷) برای شناسایی این مفهوم از عناوین دیگری مثل موازنه قدرت، توزیع قدرت، تعادل قوا بین دو یا چند نیروهی متخاصم و تفوق نیرو نیز استفاده میکنند. در بطن نظریه موازنه قوا این فرض نهفته است که همه روابط بین الملل ناشی از منافع ملی است که این امر به وسیله قدرت کسب میشود. فرضیه اصلی تئوری موازنه قدرت بر این اصل استوار است که موازنه رفتار از هژمونی[۶۹] سیستمیک[۷۰] جلوگیری به عمل می آورد.(غلام حسینی؛خواجه،۱۳۹۳: ۱۱۰) از منظر واقع گرایان موازنه قدرت به دنبال آن است تا بتواند از تسلط یافتن کشور یا ائتلافی از کشور ها بر بقیه جلوگیری کند. از آنجایی که نمیتوان از طریق سازمان های بین المللی و حقوق بین الملل صلح و امنیت را برقرار کرد، بنابراین باید از تمهیداتی همچون موازنه قدرت و بازدارنگی بهره جست. واقع گرایان عموما دیدگاهی محافظه کارانه دارند و توجه زیادی به مسائل تاریخی و جبر دارند. رویکرد رئالیستی معمولا در چهارچوب مدل بازی بیلیارد تبیین میشود و بر همین اساس از آنجا که بارزترین و مهمترین اشکال روابط بین الملل ارتباط رسمی میان دولت هاست، میتوان آن را تشبیه به تماس میان توپ های بیلیارد کرد.
ارتش رژیم عراق در بعد از ظهر روز سی و یکم شهریور ماه سال ۱۳۵۹ تهاجم سراسری و گسترده خود را به مرزهای زمینی ایران آغاز کرد. پس از یک هفته شورای امنیت سازمان ملل متحد[۷۱] اقدام به تصویب قطعنامه ۴۷۹[۷۲] کرد که در آن پایان جنگ لازم و ضروری به شمار میرفت اما خبری از متجاوز شناخته شدن عراق و حتی بازگشت به مرزهای شناخته شده بین المللی نشد و ایران نیز به دلیل یک طرفه شناخته شدن این قطعنامه آن را نپذیرفت و اعلام کرد تا مادامی که نیروهای عراقی در خاک سرزمینی ایران هستند حاضر به مذاکره نیست. با این فرض و صحبت های پیشین ایران اقدام به آزادسازی مناطق اشغالی و همچنین ایجاد کسب قدرت برای مذاکرات صلح کرد. در این فصل ابتدا به بازشناسی مفهوم واقع گرایی و موازنه قدرت میپردازیم و سپس با توجه به اقدام ایران پس از فتح خرمشهر نتیجه مذکور از فصل چارچوب نظری را به دست خواهیم آورد.
۲-۲.مفهوم رئالیسم
رئالیسم واژه ای فرانسوی است که که از ریشه رئال[۷۳] به معنای واقعی گرفته شده است و در زبان فارسی به معنای واقع گرایی از آن یاد میکنیم. حقیقت گرایی و واقعیت گرایی نیز دیگر عناوینی است که میتوان در ترجمه کلمه رئالیسم به کار برد. اما مفهوم واژه رئالیسم یعنی اصالت واقعیت خارجی. (سید حسینی،۱۳۷۵: ۱۵۵)
بی شک باید به این واقعیت اذعان کرد که واقع گرایی عملا مهم ترین و پایدارترین نظریه روابط بین الملل در طول تاریخ بوده است. جاذبه تقریبا بی بدیل این نظریه به دلیل نزدیکی آن با عملکرد سیاست مداران در عرصه بین الملل و همچنین نزدیکی آن با فهم متعارف از سیاست بین الملل است.
۲-۳.سیر تاریخی نظریه رئالیسم
در نظریه رئالسیم، دیدگاه های مختلفی وجود دارد که به اشکال مختلفی تقسیم شده اند. در حقیقت واقع گرایی یک نظریه یکپارچه نیست و خود در طول تاریخ به شکل های گوناگون درآمده است. ” از جمله مایکل دویل[۷۴] بر آن است که میتوان سه سنت واقع گرایی را تشخیص داد که در پیوند با سه اندیشمند کلاسیک است: بنیادگرایی[۷۵] متاثر از ماکیاولی که بر اهمیت بلند پروازی های فردی تاکید دارد، ساختارگرایی متاثر از هابز[۷۶] که نظام بین الملل را مهم میداند، و تکوین گرایی[۷۷] متاثر از برداشت های روسو[۷۸] که بر اهمیت عوامل سطح مانند سرشت و قدرت روابط میان جامعه و دولت تاکید دارد.” اما ما دو نوع تقسیم بندی را میتوانیم انجام دهیم تا اینکه بتوانیم سیر تاریخی و همچنین اشکال مختلف رئالیستی را معرفی کنیم.(مشیرزاده،۱۳۹۳: ۷۴)
۲-۳-۱.از حیث تاریخی :
-
- رئالیسم کلاسیک[۷۹]تا قرن بیستم میلادی.
-
- رئالیسم مدرن[۸۰]از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۷۹ میلادی.
-
- نئورئالیسم[۸۱]از سال ۱۹۷۹ میلادی به بعد.
-
- رئالیسم نو کلاسیک[۸۲]
۲-۳-۲.از حیث اشکال مختلف:
-
- رئالیسم ساختاری اولیه[۸۳]
-
- رئالیسم تاریخی[۸۴]
-
- رئالیسم تاریخی معاصر[۸۵]
۲-۴.انواع رئالیسم
از نخستین کسی که میتوانیم به عنوان اولین متفکر اندیشه واقع گرایی نام ببریم توسیدید[۸۶] نویسنده کتاب مشهور جنگ های پلوپونزی[۸۷] است. او از اولین کسانی است که اندیشه های واقع گرایانه را در زمینه سیاست جهانی عرضه کرده است. توسیدید از جمله افرادی است که نماینده بدبینی اخلاقی در سیاست که از اصول واقع گرایی است محسوب میشود. او در قالب جنگ های میان آتن و اسپارت توجهی هم به اصل موازنه قدرت داشته است که از این حیث با واقع گرایان اشتراک نظر دارد. از کاتلیا[۸۸] اندیشمند شرقی نیز که به قدرت سهم ویژه ای در چارچوب نظری خود داده است میتوان به عنوان یک واقع گرای سیاسی نام برد.(پیشین،۱۳۹۳: ۷۶) اما بعضا اعتقادی وجود دارد که ماکیاول را به عنوان نخستین واقع گرای سیاسی در جهان میشناسند. نظریه ماکیاول که بر اساس تحلیل روابط میان دولت ها در نظام ایتالیای قرن شانزدهم شکل گرفته بر این اساس است که اولا یک سلسله علت و معلولی که با تلاش فکری میتوان آن را تحلیل و درک کرد اما با تصورات و اوهام نمیتوان آن را هدایت نمود. ثانیا نظریه عمل را به وجود نمی آورد بلکه نظریه عمل را میسازد و ثالثا این سیاست تابع اخلاق نیست و این اخلاق است که تابع سیاست است. از توماس هابز، هگل[۸۹] و هاینریش فون ترایچکه[۹۰] نیز میتوان به عنوان اندیشمندان رئالیسم در عصر کلاسیک یعنی تا قبل از قرن بیستم نام برد. توماس هابز از جمله افرادی است که با عینک بدبینی به ذات بشر نگریسته است و به رفتار انسان ها باور ندارد. او همانند اندیشمند ایتالیایی ماکیاول اخلاق را از سیاست جدا میکند و معقتد است که روابط بین الملل در یک وضعیتی طبیعی وجود دارد که قانون جنگل در آن حاکم است.
هگل نیز جز اندیشمندانی است که در دسته واقع گرایان طبقه بندی میشود زیرا او اعتقاد دارد که مهم ترین وظیفه دولت حفظ خود است که این جز یکی از اصول نظریه واقع گرایی محسوب میگردد. ترایچکه نیز دیگر اندیشمند آلمانی است که معقتد است جنگ یک آزمون الهی است که سرنوشت ملت ها را تعیین میکند. (پیشین،۱۳۹۳: ۷۹)توجیه و ستایش حاکمیت دولتها، رقابت دولت ها، جنگ و رقابت قدرت ها از جمله تفکراتی است که در آثار او به وضوح دیده میشود.
اما از اواخر نیمه دوم قرن بیستم بود که واقع گرایی نوین یا همان واکنش دسته جمعی در مقابل آرمانی گرایی شکل گرفت. پس از حوادث خون بار جنگ جهانی اول ، ویلسون[۹۱] رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا طرحی مبنی بر ایجاد جهانی امن برای دموکراسی آماده کرد که تاکیدش بر ایجاد صلح پایدار از طریق ابزارهای حقوقی و نهاد بین المللی بود. مسئولین آمریکایی بر این باور بودند که منافع ملی کشورشان با منافع جهانی انطباق دارد و همچنین نگاهی نیز در مراکز تحقیقاتی آن روز دنیا حاکم بود.(پیشین،۱۳۹۳: ۸۱) شاید حتی این نگاه مراکز تحقیقاتی به مسئولین قدرت های بزرگ در جهان تسری پیدا کرد. آنان بر این عقیده بودند که جنگ هم تصادف و هم گناه است. این نگاه ناشی از پایان جنگ جهانی اول بود و آنان قصد داشتند که با یک نگاه حقوقی – اخلاقی به این موضوع بنگرند. اما دیری نپایید که دوران صلح و امید با به وجود آمدن بحران اقتصادی سال [۹۲]۱۹۲۹ و همچنین شکل گرفتن جنگ جهانی دوم[۹۳] که باعث کشته، زخمی و آواره شدن میلیون ها نفر در جهان شد رخت ببندد و حتی اندیشمندان نزدیک به آرمانگرایی نیز کاملا دچار تردید بشوند و این نظریه را مطرح کنند که حقوق و سازمان های بین المللی با قدرت کافی ممزوج شود تا بتوان صلح و امنیت ملل و حل و فصل عادلانه اختلافات تضمین گردد.(بزرگمهری،۱۳۸۸: ۳۰۲) بعدها نیز بسیاری از تحلیل گران سیاست بین الملل به این نتیجه رسیدند که جنگ جهانی دوم ناشی از نادیده انگاشتن سیاست قدرت بود. عدم موفقیت بریتانیا[۹۴] و فرانسه برای متوازن نگه داشتن سطح تسلیحات خود با آلمان هیتلری لجام گسیخته و مقاومت دسته جمعی در مقابل او باعث پدید آمدن جنگ غیر ضروری گشت. در حقیقت آنها به این امر اعتقاد داشتند که اگر قصد داریم از جنگ جلوگیری کنیم نمیتوانیم تنها به تفکرات آرزومندانه بسنده کنیم. واقعیت این بود که دولتهای بلند پروازی در سطح دنیا وجود داشتند که باید با آنها مخالفت میشد تا از بروز جنگ جلوگیری کرد. نتیجتا میتوان گفت پس از این حوادث غم بار بود که این بار خود آمریکا مدافع واقع گرایی شد. واقع گرایی نوین به دنبال احیای انگاره های واقع گرایی سنتی بود. این نظریه دولت ها را بازیگران اصلی در سیاست بین الملل میداند و معقتد است اساسا نظام دولتی آنارشیک[۹۵] است.(قادری کنگاوری،۱۳۸۸: ۳۶) مدیریت همچین نظامی باید بر اساس منافع ملی باشد و بهترین راه برای حفظ صلح و برقراری آرامش در دنیا موازنه قدرت است. اگر به دقت توجه کنیم خواهیم دید که منافع ملی و موازنه قدرت مفهوم جدیدی نیستند که در این برهه زمانی بروز و ظهور یافتند بلکه این مفاهیم دوباره احیا شدند. البته ذکر این نکته ضروری است که واقع گرایی مدرن متفاوت از واقع گرایی نویی است که بعدا در ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی شکل گرفت و این نظریه اساسا با واقع گرایی سنتی متفاوت است. اندیشمندانی همچون ای. اچ. کار[۹۶]، راینهولد نیبور[۹۷]، فردریک شومان[۹۸]، آرنولد ولفرز[۹۹]، ریمون آرون[۱۰۰]، جرج کنان[۱۰۱] و هانس. جی مورگنتا[۱۰۲] از جمله نظریه پردازانی هستند که این واقع گرایی نوین را تئوریزه کردند.
۲-۴-۱.هانس. جی مورگنتا
در بخش قبلی از اندیشمندان مختلفی نام بردیم که در پی تئوریزه کردن واقع گرایی جدید نقش داشتند اما شاید مورگنتا با نگارش کتاب سیاست میان ملتها[۱۰۳] نقش پررنگ تری نسب به مابقی اندیشمندان این دوره داشته باشد.(مشیرزاده،۱۳۹۳: ۹۳) هر چند بقیه اندیشمندان نیز نقش بسیار زیادی دارند. مورگنتا را میتوان هم یک نظریه پرداز واقع گرای کلاسیک و هم یک نظریه پرداز مدرن دانست. او همانند بقیه هم کیشانش معتقد است که نظام بین الملل آنارشیک است و فاقد هرگونه اقتدار مرکزی است و همین امر نیز وجه تمایز آن با جامعه داخلی است. تاکید او بیشتر بر نبود اقتدار در نظام بین المللی است تا نبود حکومت و قواعد. این فضای آنارشیک باعث میشود که توسل به زور میان دولت ها مشروعیت یابد و جنگ به یک خصوصیت مهم نظام بین الملل بدل شود. او نیز دولت ها را کنشگران اصلی در عرصه سیاست بین الملل میداند. از دید او قدرت و منافع ملی دو کلید اصلی در سیاست بین الملل است. مورگنتا گاه منافع ملی[۱۰۴] را به مثابه قدرت و گاه بر اساس قدرت تعریف میکند. او میگوید تنها در حالت انتزاعی است که میتوان منافع ملی را تعریف کرد و محتوایی از آن به دست آورد و در عمل نمیتوان مفهومی عام از منافع ملی گرفت. مورگنتا از موازنه قدرت نیز در ادبیات خود استفاده کرده است. او در چهار معنا به موازنه قدرت رنگ میبخشد از جمله: سیاست معطوف به وضعیتی خاص، وضعیت بالفعل امور، توزیع تقریبا برابر قدرت و هر نوع توزیع قدرت. او بیشتر از همه موارد، به نظام موازنه قدرت اشاره دارد که به معنای الگویی از روابط میان کشورهاست که در آن هیچ یک آن قدر قدرت را ندارد که به تنهایی بتواند دیگران را تحت سلطه در آورد. همچنین مورگنتا در نظریات خود همانند دیگران اندیشمندان واقع گرایی توجهی به اخلاق در سیاست نمیکند. البته خود او واقع گرایی را غیر اخلاقی نمیداند و اعتقاد دارد که اخلاق فردی و اخلاق سیاسی با یکدیگر تفاوت دارند. مورگنتا موازنه قدرت و دیپلماسی را مهترین و کارآمد ترین ابزار در نظام بین الملل میداند و معتقد است نظام موازنه قدرت برای یک نظام بین الملل آنارشیک ضروری است و برای حفظ استقلال و حاکمیت دولتها ضرورت دارد. او دیپلماسی را ابزار دیگری در میان روابط بین دولت ها میداند که میتواند در خدمت صلح و امنیت پایدار در جهان باشد و هرگاه تعارض منافعی میان دولت ها با یکدیگر پدید آمد استفاده از فرصت دیپلماسی و قدرت چانه زنی میتواند مشکل را حل کند. البته او برای موفق شدن دیپلماسی “۴ شرط را لحاظ میکند.
-
- دیپلماسی باید عاری از روح جنگ آوری باشد یعنی در حقیقت نباید تابع مبارزات ایدئولوژیک[۱۰۵]شود.
-
- اهداف سیاست خارجی یک دولت باید بر اساس منافع ملی آنان تعریف شود و باید با قدرت از آن حمایت گردد.
-
- دیپلماسی باید از دید سایر دولت ها نیز به موضوع مورد اختلاف توجه کند. در حقیقت باید حدود امنیت ملی طرف مقابل نیز به رسمیت شناخته بشود.
-
- دولت ها باید اماده مصالحه برای منافعی که برایشان حیاتی نیست باشند."(مشیرزاده،۱۳۹۳، ۱۰۴)
البته باید گفت مورگنتا برای شکل گیری مصالحه نیز ۵ شرط حیاتی قائل است از جمله:
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 06:03:00 ب.ظ ]