تا بتوان جهت نیل به اهداف پیش بینی شده، نیروی متخصص استخدام کرد و ابراز و وسایل پیشرفته در اختیارشان قرار داد. بی تردید، این هزینه های هنگفت از عهده هر کسی بر نمی آید و می توان گفت فقط قشر ثروتمند، از دولت گرفته تا اشخاص توانمند، توانایی بهره گیری آن را دارند که این خود باعث بروز تبعیض میان اشخاص و چالش هایی در زمینه رعایت موازین حقوق بشر می گردد.
از سوی دیگر، با توجه به توضیحاتی که درباره ویژگی های پیشگیری وضعی داده شد، به نظر می رسد نمی توان چندان به سرمایه گذاری در این حوزه امیدوار بود. واقعیت این است که یک فن یا ابزاری که جهت حفظ آماج به کار می رود، در اختیار مجرمین بالقوه بی شماری قرار می گیرد تا بالاخره یکی از آن ها بتواند پس از آزمون و خطاهای بسیار، آن را خنثی کند و در این جا است که باز متصدیان امر به فکر ارتقای آن فن یا ابزار یا جایگزینی برای آن می افتند و باز هم این تسلسل ادامه دارد. این در حالی است که با پیشرفت خیره کننده علم و فناوری در عصر حاضر، امید به کارایی یک ابراز یا فن امنیتی ممکن است حتی به یک روز هم نرسد. کما این که در خبرها همواره شاهد نقض سیستم ها یا برنامه های شرکت مایکروسافت پس از یک یا چند روز از ارائه آن به بازار هستیم. این در حالی است که این شرکت جهت تولید محصولات خود از متبحرترین افراد استفاده می کند. لذا باید دید آیا هزینه های هنگفتی که در این حوزه می شود نسبت به نتایجی که به دست می آید قانع کننده است یا این که اگر در حوزه های دیگر به ویژه پیشگیری اجتماعی سرمایه گذاری شود، نتایجی به مراتب مؤثرتر عاید جامعه خواهد شد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

 

ایرادات حقوقی: شاید بتوان گفت نتیجه واقع گرایانه و منطقی که می توان از تدابیر پیشگیرانه وضعی

انتظار داشت ایجاد یک دژ امنیتی در جامعه است تا مجرمین نتوانند به آن نفوذ کنند. بدیهی است این اقدامات استیفای حقوق و آزادی های مشروع دیگر افراد جامعه را نیز محدود می کند. همان طور که از توضیحات راجع به تمامی شیوه های اجرای پیشگیری وضعی مشخص بود، اقتضای آن ها به گونه ای است که عرصه را برای دیگر افراد نیز تنگ می کند، به نحوی که آن ها برای بهره مند شدن از آزادی های مشروع خود با چالش هایی مواجه می شوند. حتی جالب است بدانیم میان تدابیر پیشگیرانه و اقدامات کیفری رابطه تنگاتنگی وجود دارد، زیرا به راحتی می توان از اطلاعات به دست آمده در اثر اجرای بسیاری تدابیر پیشگیرانه وضعی، به ویژه ابزارها و نیروهای نظارتی، در تعقیب و پیگرد متهمین استفاده کرد. لذا همان طور که مشاهده می شود، از آن جا که در بسیاری کشورها وظیفه عمومی پیشگیری وضعی به نهاد یا نهادهایی سپرده می شود که مسؤلیت کشف، تعقیب و پیگرد جرایم را هم به عهده دارند، بسیار اتفاق می افتد که با تمسک به دلایل به دست آمده در اثر اجرای تدابیر پیشگیری، متهمین دستگیر طبق مقررات و قواعد حقوقی، اختیارات مجریان قانون در حوزه پیشگیری بسیار فراتر از فرایند کیفری است و ملزم نیستند مقررات سخت و لازم الاجرای آن را رعایت کنند. لذا به کرات مشاهده شده با تمسک به اختیارات پیشگیری، خلوت افراد نقض می شود یا دیگر حقوق آن ها مورد تعرض قرار می گیرد.

پایان نامه رشته حقوق

 

مبحث دوم: پیشگیری از وقوع بزه و ارتباط آن با انسان شناسی

 

گفتار اول: انسان شناسی؛ مقدمه و مبنای تحقیق در علوم مرتبط با انسان

شناخت «راز هستی» و حقیقت انسان به عنوان دو محور اساسی، مبنای تمامی تفکرات، تأملات، و تلاشهای علمی اندیشمندان در طول تاریخ بوده است.
در این میان، انسان از جنبه های گوناگون موضوع مطالعه و تحقیق در علوم مختلف قرار گرفته است؛ روان شناسی؛ جامعه شناسی؛ تاریخ؛ پزشکی زیست شناسی؛ اخلاق؛ حقوق و از جمله جرم شناسی؛ همگی علومی هستند که هر یک از دیدگاه و منظر خویش، وجود انسان را مورد بحث و بررسی قرار می دهند. اما چیزی که در این میان اهمیتی ویژه دارد، شناخت پیچیدگی روحی و اسرار درونی اوست. بر این اساس، بسیاری از اندیشمندان به خوبی دریافته اند که در شناخت انسان با پدیده ای همسان با سایر پدیده ها رو به رو نیستند، بلکه با موجودی معمایی و اتهام آمیز مواجه اند که هر گونه اظهار نظر در مورد آن را به ورطه ی احتیاط و تردید بدل می نماید.
دعوت به شناخت و این موجود پنهان و پیچیده از اصلی ترین تعالیم بسیاری از ادیان و مکاتب فلسفی و عرفانی به شمار می آید.
در ادیان توحیدی به ویژه دین مبین اسلام، تأکید و اصرار خاصی بر معرفت و شناسایی نفس و لزوم تهذیب آن وجود دارد؛ به گونه ای که خویشتن شناسی، به عنوان سودمندترین معارف مورد شناسایی قرار گرفته[۲۳] و آگاهی یافتن و شناخت حقیقت انسانی، مصادف با رسیدن به بزرگترین رستگاری دانسته شده است. بالاتر از آن این که بر حسب برخی از آموزه های دینی، معرفت مفس و میزان آشنایی با حقیقت وجود آدمی، پیش در آمد و عامل درک حقیقت مطلق وجود حق تعالی بر شمرده شده است.[۲۴]
با توجه به اهمیت انسان شناسی و مباحث مرتبط با آن، در این قسمت از نوشتار بر آنیم تا در طی چند مبحث، خصوصیات انسان را در نظر گاه مکاتب مختلف به طور اجمالی بررسی نموده، دیدگاه اسلام را نیز در این مورد بیان نماییم؛ چرا که همان طور که بیان خواهد شد، مطالعه و تحقیقی در علوم مختلف مرتبط با انسان و ارائه نظریه های ارائه شده، تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم خواهد داشت و این امر در بحث مورد بررسی ما (پیش گیری از وقوع بزه و جایگاه اخلاق و کنترل های درونی در آن) نیز صادق خواهد بود.
توضیح آن که هر نظریه ای که در علوم مختلف مرتبط با انسان بدان پرداخته می شود، آگاهانه یا نا آگاهانه بر پیش فرض های انسان شناسی خاصی بنا نهاده شده است که این امر موجب می شود که در میان عالمان این علوم، نگرش های کاملاً متفاوت و متضادی نسبت به انسان را شاهد باشیم. این نگرش های از هم بیگانه – که به جهت پیچیده بودن و ناشناخته ماندن ماهیت و روان آدمی ایجاد شده اند – به طور طبیعی باعث تشتت و عدم سازگاری نظریه پردازی ها و تئوری های علمی می شوند[۲۵] بدین لحاظ به نظر نگارنده، لازم است که در جهت نظم و نسق بخشیدن به این پیش فرض ها مبنایی کامل، جامع، قابل اعتماد و دارای اتقان و استحکام برگزیده شود تا به مانند رشته ی تسبیح، علوم مختلف مربوط به انسان را همانند دانه های تسبیح به هم پیوسته و سازگار با هم نماید. این مهم نیز به لحاظ پیچیدگی ذات انسانی، جز از طریق تعالیم و آموزه های دینی الهی و بدون تحریف که از سوی صانع و خالق بشر و اگاه به تمامی ابعاد و شخصیت و وجود آدمی آمده باشد، امکان پذیر نیست؛ چه آن که هر آن چه جز این، به لحاظ عدم احاطه بر تمامی ابعاد وجود آدمی، نه تنها بر گشایش راه نمی انجامد، بلکه خود به سردرگمی دو چندان در این مسیر خواهد انجامید؛ مسیری که علوم انسانی در دوره ی علمی خود بدان مبتلا شده است.[۲۶]
خلاصه ی سخن آن که بدون استمداد از تعالیم الهی در زمینه علوم مختلف انسان شناسی، نمی توان به کاهش دامنه ی اختلاف ها و تضادهای موجود در علوم اجتماعی و انسانی امید داشت؛ وضعیتی که حاصل آن جز به محرومیت جامعه ی علمی از دستیابی به شناختی جامع و کامل از انسان نمی انجامد و موجب می شود که هر روز نظریه هایی بدیع پا به عرصه وجود گذارند؛ نظریه هایی که گاه در چرخشی کامل، در جهت عکس نظریه های ما قبل خود اظهار عقیده می نماید.
یکی از مهم ترین مباحث انسان شناسی، بحث در مورد سرشت و طبیعت آدمی است که در طی قرون متمادی، اذهان بسیاری از متفکران را به خود معطوف کرده است. ابهام آمیز و پر رمز و راز بودن حقیقت وجودی انسان، از یک سو و فقدان یک روش شناختن متقن و معتبر از سوی دیگر، مایه ی تحیر و سردرگمی اندیشمندان در این زمینه گردیده و عکس العمل ها و بازتابهای گوناگونی را در پی داشته است. وجود یا عدم وجود طبیعت و ذات مشترک انسانی (فطرت و سرشت) و در پی آن امکان یا عدم امکان شناخت طبیعت انسانی، هر یک موضوعی پیچیده و مناقشه برانگیز است که اظهار نظرهای متفاوتی را در اخلاق و ارزش های اخلاقی دارد که می تواند در چگونگی رویا رویی ما با مقوله ی پیشگیری از بزه، نقشی مبنایی و اساسی ایفا نماید.
مراد از طبیعت و سرشت انسانی مشترک، مجموعه ای از استعدادها، قابلیت ها، ویژگی ها- اعم از جسمانی و روانی- و برخی فعلیت ها است که به طور طبیعی و در بدو تکون و خلقت انسان و پیش از تأثیر محیط مادی و اجتماعی، به طور غیر اکتسابی در انسان وجود دارد. این استعدادها و خاصیت های آغازین در افراد نوع انسان به طور عام و تا حد زیادی به طور یک سان و ثابت از بدو خلقت انسان تاکنون موجود بوده است.[۲۷]

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:02:00 ق.ظ ]